مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
خوردن هیجانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی مصاحبه ی انگیزشی بر کاهش خوردن هیجانی و اضطراب، با توجه به نقش تعدیل گر تکانش گری در افراد چاق، بود. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 20 فرد چاق از مراجعان کلینیک جویندگان سلامت، کلینیک سبحانی، و کلینیک روشا در مشهد، به صورت داوطلبانه و مطابق معیارهای ورود، انتخاب شدند. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان خوردن هیجانیF(1,15)=5/89, P≤ 0/05)) و سطح اضطراب F(1,17)=6/87, P≤0/05)) افراد گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل، کاهش یافته بود همچنین مشخص شد که تکانش گری، در تأثیر مصاحبه انگیزشی بر خوردن هیجانی، نقش تعدیل گر ندارد. نتیجه گیری: مصاحبه ی انگیزشی روشی مؤثر بر کاهش خوردن هیجانی و کاهش اضطراب است، و لذا شیوه ای برای کمک به کنترل وزن می باشد.
بررسی الگوی خوردن هیجانی، بدتنظیمی هیجان، عزت نفس و تکانشگری در بروز اعتیاد غذایی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
132 - 145
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شواهد پژوهشی گوناگون، شباهت هایی میان اعتیاد به مواد و مصرف برخی مواد غذایی را نشان داده اند. هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون الگویی از برخی پیش آیندهای اعتیاد غذایی است. روش: نمونه ی این پژوهش شامل 306 نفر (142 مرد و 164 زن) از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش از مقیاس های اعتیاد غذایی-2، خوردن هیجانی، تکانشگری بارت-11، دشواری در تنظیم هیجان و عزت نفس روزنبرگ استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS ویراست 22 و AMOS ویراست 21 انجام گرفت. جهت آزمون اثرهای غیرمستقیم در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی برخوردار است.مسیرهای مستقیم بدتنظیمی هیجانی و تکانشگری به اعتیاد غذایی، بدتنظیمی هیجانی و عزت نفس به تکانشگری و مسیرهای غیر مستقیم بدتنظیمی هیجانی و عزت نفس به اعتیاد غذایی با میانجی گری تکانشگری معنی دار شد، و مسیرهای مستقیم خوردن هیجانی و عزت نفس به اعتیاد غذایی معنی دار نشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، بدتنظیمی هیجانی و تکانشگری به صورت مستقیم و عزت نفس با میانجی گری تکانشگری در بروز اعتیاد غذایی نقش دارند.
رابطه بین صبح خیزی، عاطفه مثبت و منفی، رفتار خوردن و خوردن شکلات در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین صبح خیزی، رفتارهای خوردن، عاطفه مثبت و منفی، و خوردن شکلات و بررسی این متغیرها با توجه به خوردن صبحانه انجام شد. روش : طرح این پژوهش از نوع همبستگی بود. 125 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، پرسشنامه رفتار خوردن داچ، مقیاس عاطفه مثبت و منفی و مقیاس ترکیبی صبح خیزی را تکمیل کردند. 80 نفر از این افراد پس از تکمیل پرسشنامه ها، در یک آزمایش چشیدن دروغین شکلات شرکت کردند. تعداد شکلات هایی که افراد آنها را از لحاظ مزه بررسی کرده بودند به عنوان شاخصی عینی از رفتار خوردن در نظر گرفته شد. یافته ها : صبح خیزی با عاطفه مثبت، رابطه مثبت (01/0 p< ، 35/0 r= ) و با رفتار خوردن بیرونی رابطه منفی (01/0 p< ،24/0- r = ) معنی داری داشت، اما بین صبح خیزی با عاطفه منفی ارتباطی یافت نشد. از بین متغیرهای مورد مطالعه تنها بین رفتار خوردن هیجانی با تعداد شکلات ها در آزمایش ارتباط مشاهده شد (01/0 p< ،25/0 r= ). اگرچه بین تعداد روزهای صبحانه خوردن در هفته با صبح خیزی ارتباط وجود داشت (05/0 p< ،19/0= r اسپیرمن)، در هیچ یک از متغیرهای مورد مطالعه بین افرادی که صبحانه خورده بودند و افرادی که صبحانه نخورده بودند تفاوتی مشاهده نگردید . نتیجه گیری : همبستگی بین تعداد شکلات مصرف شده با رفتار خوردن هیجانی یافته مهم این پژوهش است که آزمایش فوق را به عنوان ابزاری عینی برای بررسی پدیده خوردن هیجانی مطرح می کند. همچنین صبح خیزی، همسو با پژوهش های گذشته، با عاطفه مثبت و خوردن بیرونی ارتباط داشت.
خوردن هیجانی و خودشفقت ورزی در افراد فربه: نقش واسطه ای پردازش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری خوردن هیجانی و خودشفقت ورزی در افراد فربه با نقش واسطه ای پردازش هیجانی انجام شد. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. تعداد 378 نفر (136 مرد، 242 زن) از افراد مبتلا به فربهی با روش نمونه برداری مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه خوردن هیجانی (داچ، 1986)، پرسشنامه خودشفقت ورزی (ریس و نف، 2011) و پرسشنامه پردازش هیجانی (باکر، توماس، گورور، سانتوناستازو و ویتلزی، 2010) را تکمیل کردند. به منظور پاسخ به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد بین خودشفقت ورزی با خوردن هیجانی اثر مستقیم منفی معنادار، بین خودشفقت ورزی با پردازش هیجانی اثر غیرمستقیم مثبت معنادار و بین پردازش هیجانی با خوردن هیجانی اثر غیرمستقیم منفی معنادار وجود دارد. از نتایج می توان چنین استنباط کرد که خودشفقت ورزی بر خوردن هیجانی با نقش واسطه ای پردازش هیجانی در افراد مبتلا به فربهی تأثیر دارد. بنابراین، این پژوهش اهمیت خودشفقت ورزی و پردازش هیجانی در خوردن هیجانی را در افراد مبتلا به فربهی برجسته می سازد.
سنجش اثربخشی مداخله ذهن سازه محور: رویکردی نوین به درمان چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۲۴۸-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: در طی سال های اخیر، رویکرد امیدبخشی در طراحی مداخله های مبتنی بر خودتنظیمی با هدف تغییر ذهن سازه ها شکل گرفته است. با وجود گسترش کاربرد این رویکرد در مداخلات درمانی، شواهد چندانی برای اثربخشی مداخله ذهن ساز ه محور در حوزه های خاص سلامت همچون چاقی در دسترس نیست. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مدل مداخله ذهن سازه محور بر کاهش وزن و شاخص توده بدنی (BMI)، خوردن هیجانی و تغییر ذهن سازه تنیدگی در افراد مبتلا به چاقی انجام شد. روش: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی و با گمارش تصادفی شرکت کنندگان در دو گروه درمان و گواه اجرا شد. 42 نفر از افراد مبتلا به اضافه وزن و چاقی که به کلینیک چاقی بیمارستان سینا مراجعه کرده بودند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه درمان مداخله ذهن سازه محور (دووک، 2017؛ کرام و همکاران، 2017) را در 8 جلسه و برای مدّت زمان 2 ماه دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس ذهن سازه شخصیت (ITOP)، مقیاس ذهن سازه تنیدگی (SMM) و پرسش نامه رفتارهای خوردن هیجانی (EOQ) بود. داده ها با استفاده از آزمون U مان ویتنی نمرات افتراقی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل مداخله ذهن سازه محور باعث کاهش وزن و BMI در مرحله پس آزمون شده و در مرحله پیگیری نیز باعث تداوم اثرگذاری شده است. هم چنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که مداخله ذهن سازه محور خوردن هیجانی را کاهش و ذهن سازه تنیدگی توان افزا و ذهن سازه نمو را در مرحله پس آزمون افزایش می دهد. در مرحله پیگیری برای این متغیّرها نیز ثبات نتایج دیده شد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی مدل مداخله ذهن سازه محور برای کاهش وزن و رفتار خوردن هیجانی در شرکت کنندگان این پژوهش، پیشنهاد می شود از این مدل مداخله ای به عنوان درمان مستقل و یا درمان مکمّل برای بیماران مبتلا به چاقی استفاده شود.
نقش تنظیم هیجان در تبیین اختلال خوردن هیجانی نوجوانان مبتلا به چاقی: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی مدل ساختاری تنظیم هیجان و خوردن هیجانی در افراد مبتلا به چاقی با نقش واسطه ای ذهنی سازی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام نوجوانان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به مراکز رژیم درمانی و خانه های سلامت شهر شیراز در سال 1400 بود. که از این بین تعداد 361 نفر نوجوان مبتلا به چاقی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ی خوردن هیجانی (EEQ، داچ، 1986)، چک لیست تنظیم هیجانی کودکان و نوجوانان (ERC، شیلد و کیکتی، 1997) و پرسشنامه ی ذهنی سازی (MQ، دیمیتروویچ، 2017) را تکمیل کردند.. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد تنظیم هیجان با ذهنی سازی ارتباط مستقیم معنادار(01/0p<) و ذهنی سازی با خوردن هیجانی ارتباط منفی معنادار (01/0p<) و تنظیم هیجان با خوردن هیجانی از طریق ذهنی سازی دارای ارتباط غیر مستقیم و معناداری (01/0p<) بودند. نتایج این پژوهش نشان داد تنظیم هیجان با میانجی گری ذهنی سازی خوردن هیجانی را تبیین می کند و اینکه مدل از برازش مطلوبی برخوردار بوده است. یافته های این پژوهش می تواند در پیشگیری و درمان چاقی مورد استفاده ی متخصصان حوزه های بهداشت و روان قرار گیرد.
نقش نشخوار فکری و مهارت های مدیریت هیجان غم در پیش بینی رفتار خوردن هیجانی کودکان 9 تا 12 ساله مبتلا به چاقی و اضافه وزن
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتار خوردن هیجانی، یکی از رفتار های مرضی خوردن محسوب می شود و مؤلفه های مرتبط با آن از اهمیت ویژه ای خصوصاً در کودکان و نوجوانان برخوردار است. هدف: هدف از پژوهش، بررسی نقش نشخوار فکری و مهارت های مدیریت هیجان غم در پیش بینی رفتار خوردن هیجانی در کودکان ۹ تا ۱۲ ساله دارای اضافه وزن و چاق بود. روش : طرح تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل کودکان چاق و دارای اضافه وزن ۹ تا ۱۲ ساله شهر همدان در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. تعداد ۲۶۸ نفر از این کودکان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سبک های پاسخ (لوپز، ۲۰۰۶)، مهارت های مدیریت غم (شیپمن و پنزا-کلایو، ۲۰۰۱) و فرم کوتاه مقیاس خوردن هیجانی (تنفوسکی، ۲۰۰۷) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار SPSS نسخه۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر نشخوار فکری و مهارت های مدیریت تنظیم هیجان با رفتار خوردن هیجانی کودکان رابطه معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). همچنین براساس نتایج رگرسیون به ترتیب ۴۵/۴ و ۵۳ درصد از واریانس متغیر رفتار خوردن هیجانی به کمک ابعاد متغیرهای پیش بین نشخوار فکری و مهارت های مدیریت تنظیم هیجان قابل پیش بینی بود (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که بین رفتار خوردن هیجانی با نشخوار فکری و راهبرد های ناکارآمد مدیریت هیجان غم در کودکان چاق و دارای اضافه وزن رابطه معنادار وجود دارد. برای پیشگیری و درمان چاقی و اضافه وزن کودکان توجه به مسائل روانشناختی آنان مهم و ضروری است. پیشنهاد می شود که پژوهش های بیشتری در حوزه علل روانشناختی مشکلات مرتبط با چاقی و اضافه وزن صورت گیرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر خودکارآمدی بدنی و خوردن هیجانی کودکان فزون وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضافه وزن و چاقی مرتباً در سراسر جهان در حال افزایش می باشد. با توجه به تأثیر چشمگیر چاقی بر بیماری های حاد و مزمن، سلامت عمومی، توسعه و بهزیستی، بررسی چاقی کودکان در اولویت بهداشت جهانی قرار دارد. هدف پژوهش اثربخشی آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر خودکارآمدنی بدنی و خوردن هیجانی کودکان فزون وزن بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان دارای اضافه وزن پسر مقطع دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بود که تحت هیچ مداخله کاهش وزنی قرار نداشتند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های خودکارآمدی بدنی و غذاخوردن هیجانی بین هر دو گروه توزیع شد. پس از آن برنامه آموزش سبک زندگی سالم بر روی گروه آزمایش اجرا شد. سپس پرسشنامه های ذکر شده در بالا مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد تأثیر آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر افزایش خودکارآمدنی بدنی و کاهش خوردن هیجانی کودکان فزون وزن معنادار بود (001/0 >P). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت از آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن برای بهبود و اصلاح عوامل محافظت کننده روانشناختی کودکان فزون وزن استفاده شود.
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه ذهنی سازی و خوردن هیجانی در زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شفقت به خود در رابطه ذهنی سازی و خوردن هیجانی بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را زنان با دامنه سنی 20-50 سال دانشگاه های سطح شهر تهران دچار اضافه وزن در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل می داند. تعداد 496 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از مقیاس غذا خوردن هیجانی (EES) آرنا و همکاران (1995)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS-SF) ریس و همکاران (2011) و پرسشنامه ذهنی سازی (MQ) فوناگی و همکاران (1998) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که مولفه های ذهن آگاهی (اطمینان و عدم اطمینان) اثر مستقیم معناداری بر پرخوری هیجانی زنان ندارند (05/0<P)، اما به واسطه شفقت به خود بر خوردن هیجانی اثر غیرمستقیم معناداری دارند (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که شفقت به خود با توجه به نقش ذهنی سازی می تواند تبیین کننده خوردن هیجانی در زنان دچار اضافه وزن باشد.
ارائه مدل ساختاری خوردن هیجانی در افراد مبتلا به چاقی بر اساس خودتنظیمی با نقش میانجی پردازش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، ارائه مدل ساختاری خوردن هیجانی در افراد مبتلا به چاقی بر اساس خودتنظیمی با نقش میانجی پردازش هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد مبتلا به چاقی شهر تهران در سال 1397 بودند، که از میان آن ها، تعداد 378 نفر با روش نمونه گیری مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: خوردن هیجانی داچ (1986)، خودتنظیمی کری و همکاران (2004) و پرسشنامه پردازش هیجانی باکر و همکاران (2010). به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خودتنظیمی با خوردن هیجانی اثر مستقیم و منفی وجود دارد. بین خودتنظیمی با پردازش هیجانی اثر غیرمستقیم و مثبت وجود دارد و بین پردازش هیجانی با خوردن هیجانی اثر غیرمستقیم و منفی وجود دارد. بنابراین از نتایج می توان چنین استنباط کرد که خودتنظیمی بر خوردن هیجانی با نقش میانجی پردازش هیجانی در افراد مبتلا به چاقی تاثیر دارد. لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
مقایسه اثربخشی بسته ذهن آگاهی مبتنی بر خود شفقتی با بسته شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خوردن هیجانی در زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
206 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته ذهن آگاهی مبتنی بر خود شفقتی با بسته شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر خوردن هیجانی در زنان دارای اضافه وزن اجرا شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با دوره پیگیری بود. از بین زنان دارای اضافه وزن در شهر اصفهان مراجعه کننده به مراکز و مطب های کنترل و کاهش وزن در سال 1399، تعداد 45 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های پژوهش گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه رفتارهای خوردن هلندی ون استرین و همکاران (1986) بود. هر کدام از گروه های ذهن آگاهی مبتنی بر خود شفقتی از حاجی رستم (1399) و گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهیتیزدل و همکاران (1995) تحت هشت جلسه درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچ درمانی دریافت ننمود. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بسته ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقتی و بسته شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل به خوردن (15/7= F، 001/0= P) و رفتار خوردن (74/5 = F، 002/0= P) در زنان دارای اضافه وزن تأثیر مثبت ماندگار داشته اند. نتیجه گیری: به این ترتیب می توان به منظور بهبود میل به خوردن و رفتار خوردن در زنان دارای اضافه وزن از بسته ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقتی و بسته شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده نمود.