فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۸۱ تا ۳٬۰۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی بر تاب آوری و کیفیت رابطه والد-فرزندی در مادران دارای فرزند با اختلال نارضایتی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند با نارضایتی جنسیتی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از بین آنها براساس پرسشنامه هویت جنسیتی (2007) و مصاحبه بالینی با فرزندانشان، 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری واگنیلد (2009-RS) و پرسشنامه ارزیابی رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983-PCRS) استفاده شد، پس از آن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی (2014) در قالب 8 جلسه دو ساعته به شکل هفتگی و گروهی به گروه آزمایش آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که میزان سطح معناداری تاب آوری و کیفیت روابط والد-فرزند گروه آزمایش بین مرحله پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری و نیز بین مرحله پس آزمون و پیگیری کمتر از 05/0 است (05/0 P<). بنابراین نتایج نشان می دهد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن آگاهی باعث بهبود تاب آوری و کیفیت روابط والد-فرزند در مادران دارای فرزند با نارضایتی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است.
تجربه زیسته زوجین از عوامل تداوم بخش تعارض های زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل تداوم بخش تعارض های زناشویی براساس تجربه زیسته زوجین اجرا شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل تمامی زوجین متعارضی بودند که در بازه زمانی مرداد تا آبان 1399 به مراکز مشاوره شهرستان بجنورد مراجعه نمودند. 22 نفر از آنها که دارای تعارض زناشویی بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد شرکت کنندگان، از ابتدا قابل پیش بینی نبوده و محقق از طریق بررسی مرتب داده ها و پرسیدن سوال ها، در نهایت به حد اشباع رسید. همچنین برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری اشتراس و کوربین (۱۹۹۶) و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده طی مراحل تحلیل اطلاعات، بر پایه داده های حاصل از سوالات تحقیقی که در قالب مصاحبه مطرح شده بود؛ استخراج گردید. تحلیل موضوعی درباره عوامل تداوم بخش تعارض زناشویی، در 3 مولفه اصلی و 12 مولفه فرعی طبقه بندی شدند که مولفه های اصلی عبارتند از: عامل بین نسلی، عوامل بین فردی و عوامل درون فردی. نتیجه گیری: عوامل درون فردی، بین فردی و بین نسلی عوامل اصلی ایجاد تعارض های زوج های متعارض می باشد. در نهایت، پژوهش کیفی انجام شده منجر به شناخت دقیق تر و عمیق تر مشکلات زناشویی زوجین می شود و از این طریق می توان راهکار های مشاوره ای مناسبی را برای ارتقای زندگی زناشویی ارائه داد.
تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس حساسیت اضطرابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین مشکلات روان شناختی در کودکان، اختلال های اضطرابی است. جهت پیشگیری و درمان اضطراب به ابزار معتبر نیاز است؛ بنابراین این پژوهش با هدف دسترسی به ابزار معتبر در ارزیابی حساسیت اضطرابی کودکان انجام شد. روش: این پژوهش به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان 10 تا 13 ساله، پایه چهارم تا ششم ابتدایی، شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شد و از بین جامعه هدف، 592 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب و به مقیاس حساسیت اضطرابی کودکان (سیلورمن و همکاران، 1991) و مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان (مارچ و همکاران، 1997) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-22 و R-4.0.2 استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که مقیاس حساسیت اضطرابی همسانی درونی قابل قبولی دارد (85/0=α)؛ میزان همبستگی بین دو بار اجرای این مقیاس در فاصله دو هفته در دامنه 71/0 تا 92/0 بود (01/0p <). همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که الگوی سه عاملی این مقیاس در جامعه ایرانی برازش مطلوبی دارد. نتیجه گیری: مقیاس حساسیت اضطرابی کودکان در ایران از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و می توان از این ابزار در بررسی میزان حساسیت اضطرابی کودکان استفاده کرد.
اثربخشی بازی های زبان شناختی مبتنی بر مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
۱۳۲-۱۱۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خواندن از منظر زبان شناختی نوعی زبان دریافتی مکتوب محسوب می شود که از دو مؤلفه رمزگشایی و درک معنا تشکیل یافته است. کودکان بی سرپرست و بدسرپرست به دلیل محرومیت و قرار گرفتن در محیط های زبان شناختی کم تحریک در معرض اختلالات خواندن هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن بود. روش: دو دانش آموز پسر با اختلال ویژه خواندن در پایه های یکم و دوم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه 6 آموزش وپرورش شهر مشهد (1400) به صورت در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش، تک آزمودنی از نوع طرح چند خط پایه ای با آزمودنی های متفاوت بود. برای تشخیص اختلال ویژه خواندن از بررسی بالینی- آموزشی به همراه آزمون تشخیصی خواندن سمیا شیرازی و نیلی پور (1384) و برای احراز بهنجاری هوشی از مقیاس تجدیدنظر شده هوشی وکسلر کودکان (1974) استفاده شد. در شرایط مداخله آزمایشی، هر آزمودنی 10 جلسه 60 دقیقه ای مورد آموزش قرار گرفت. یافته ها: مقایسه فراوانی خطاها از پیش آزمون تا پیگیری نشان داد که بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی در بهبود مهارت های خواندن آزمودنی ها تأثیر مثبت داشت و این یادگیری در زمان پایدار مانده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی با کاهش خطاهای خواندن دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست موجب افزایش مهارت خواندن در آنها می شود.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای رشد پس از ضربه و مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس به عنوان بخش جدا نشدنی زندگی انسان امروز به شمار می آید؛ از این رو اکثر انسان ها تا حدودی روش های مقابله نسبتا سازگارانه با آن را آموخته اند، این روش ها معمولا برای مقابله با استرس های زندگی روزمره کفایت می کند اما گاهی وقایعی رخ می دهد که استرس بسیار زیادی را به افراد وارد می کند. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای رشد پس از ضربه و مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه انجام گرفت. روش انجام این مطالعه از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری آن شامل کلیه افرادی بود که به دنبال تصادف رانندگی در سال 1399، به اورژانس بیمارستان های شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. برای غربالگری از پرسشنامه ی رشد پس از ضربه (PTGI) (1996) و فهرست اختلال پس از ضربه (PCL) (1993) استفاده شد.20 نفر برای PTG و 22 نفر برای گروه PTSD به صورت هدفمند انتخاب شدند. این افراد از نظر تحصیلات و وضعیت تاهل در دو گروه همتا شدند. به منظور جمع آوری داده ها هر دو گروه به پرسشنامه های آزمون حافظه شرح حال (AMT) (1986) و فرم کوتاه تست شخصیت پنج عاملی نئو (1992) پاسخ دادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در بین زیر مقیاس های پرسشنامه ی کوتاه تست شخصیت پنج عاملی نئو، تفاوت زیر مقیاس های روان رنجورخویی، برون گرایی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری و همچنین حافظه رویدادی بین دو گروه دارای PTSD و PTG در سطح 05/0 معنادار است. درحالی که تفاوت این دو گروه در زیرمقیاس توافق (دلپذیر بودن)، جنسیت در همین سطح معنادار نبود. با توجه به داده های جمع آوری شده می توان گفت ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای PTG و مبتلایان به PTSD متفاوت است.
بررسی نقش واسطه ای انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه ی بین طرح واره های ناسازگار اولیه با پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه ی بین طرح واره های ناسازگار اولیه با پریشانی روان شناختی صورت پذیرفت. این پژوهش توصیفی- همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 1400-1399 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 230 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های طرح واره یانگ، پرسشنامه ی انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال و پرسشنامه ی ارزیابی پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها به روش آماری مدل معادلات ساختاری انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد طرح واره های ناسازگار بر پریشانی روان شناختی تأثیر مستقیم (01/0>P) و به واسطه ی انعطاف پذیری روان شناختی تأثیر غیرمستقیم دارد (01/0> P). بر اساس نتایج، مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. با کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه می توان به دانشجویان کمک کرد تا انعطاف پذیری روان شناختی بیشتری داشته باشند که نتیجه ی آن می تواند غلبه بر مسائل و مشکلات تحصیلی و کاهش پریشانی روان شناختی باشد.
نقش تعدیل کننده جنسیت در رابطه بین فشار روان شناختی، حساسیت به طرد شدن و شکست با ایده پردازی خودکشی نوجوانان: نقش میانجی افسردگی و ناامیدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف شناسایی ایده پردازی خودکشی در نوجوانان می تواند به مداخله به هنگام برای افراد در معرض خطر کمک کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده جنسیت در رابطه بین فشار روان شناختی، حساسیت به طرد شدن و شکست با ایده پردازی خودکشی در نوجوانان با نقش میانجی افسردگی و ناامیدی انجام شد. مواد و روش ها پژوهش مقطعی حاضر به روش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان 14 تا 19ساله استان لرستان که در سال تحصیلی 1401 در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. در این پژوهش بااستفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 623 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس احتمال خودکشی (کال و گیل، 1988)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی (زیگموند و اسنیت، 1983)، پرسش نامه فشار روان شناختی (ژانگ و همکاران، 2022)، مقیاس ناامیدی (بک و همکاران، 1974)، مقیاس شکست گیلبرت و آلن (1998) و پرسش نامه حساسیت به طرد (داونی و فلدمن، 1996) استفاده شد. فرضیه های پژوهش بااستفاده از ضریب همبستگی پیرسون به کمک نرم افزار SPSS نسخه 26 و تحلیل مسیر بااستفاده از نرم افزار AMOS نسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها نتایج حاصل از تحلیل متغیر تعدیل کننده نشان داد در پسران شکست و حساسیت به طرد اثر مثبت و مستقیمی بر ایده پردازی خودکشی دارد، درحالی که فشار روان شناختی از طریق ناامیدی و افسردگی اثر غیرمستقیمی بر ایده پردازی خودکشی دارد. همچنین در دختران شکست و فشار روان شناختی اثر مثبت و مستقیمی بر ایده پردازی خودکشی دارند، درحالی که حساسیت به طرد از طریق ناامیدی و افسردگی اثر غیرمستقیمی بر ایده پردازی خودکشی دارد. نتیجه گیری از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که فشار روان شناختی، حساسیت به طرد و شکست از طریق ناامیدی و افسردگی می توانند به خوبی ایده پردازی خودکشی در نوجوانان را تبیین کنند.
بررسی نقش فقدان لذت جویی اجتماعی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت با نقش تعدیل کننده ویژگی های شخصیتی برون گرایی و درون گرایی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی نقش فقدان لذت جویی اجتماعی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت با نقش تعدیل کننده ویژگی های شخصیتی برون گرایی و درون گرایی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل داده اند که از میان آن ها 340 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT، 1998)، مقیاس لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار (ACIPS، 2011) و پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ، 1985) بود. روابط بین متغیرها با آزمون رگرسیون خطی و مدل پژوهش با تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری آزمون شدند. نتایج نشان داد که فقدان لذت جویی اجتماعی توانایی تبیین 19 درصد از واریانس اعتیاد به اینترنت را در دانشجویان داشت. نتیجه مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که ویژگی شخصیتی برون گرایی و درون گرایی در ارتباط بین فقدان لذت جویی اجتماعی و اعتیاد به اینترنت نقش تعدیل کننده (01/0P<) داشت. درنهایت این نتایج نشان داد که فقدان لذت جویی اجتماعی می تواند اعتیاد به اینترنت را در دانشجویان پیش بینی کند و ویژگی شخصیتی برون گرایی و درون گرایی در ارتباط بین این دو متغیر نقش تعدیل کننده ایفا می کند.
اثربخشی برنامه حرکتی منتخب بر کارکرد اجرایی و عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه حرکتی منتخب بر کارکرد اجرایی و عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر 7-9 سال مدارس عادی منطقه 22 شهر تهران در سال 1401 بود که تشخیص اختلال هماهنگی رشدی دریافت کرده بودند. که از این میان 28 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان ویرایش دوم (MABC-2) هندرسون (2007)، پرسشنامه عصب روانشناختی (CPRS-L) کانرز (2004) و آزمون عصب روانشناختی (Nepsy) کورکمن و همکاران (1998) بود. در نهایت از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در کارکردهای عصبی شناختی توجه، چالاکی (قرار دادن پین ها و رسم ماز)، هدف گیری (پرتاب کیسه شن و دریافت و پرتاب) و تعادل (راه رفتن پاشنه پنجه، تعادل ایستا و لی لی) وجود داشت (05/0p<). در آزمون زمان واکنش و خرده آزمون چالاکی دستی (نخ کشی) تغییر معناداری مشاهده نشد (05/0p>). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت برنامه تمرین های بدنی شاخص های عصب روانشناختی و عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی را بهبود ببخشد.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر ضرب و جرح خویشتن و تحمل پریشانی در نوجوانان با سابقه رفتارهای خودآسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
145 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی بر رفتارهای خودآسیب رسان و تحمل پریشانی در نوجوانان پسر دامنه سنی 12 تا 18 سال شهر بندرعباس در سال 1400 بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره شهر بندرعباس با سابقه رفتارهای خودآسیب رسان بود. در این پژوهش تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند (15 نفردر گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه گواه). گروه آزمایشی آموزش رفتار درمانی دیالکتیکی را در 12 جلسه 2 ساعته دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای خودآسیب رسان Klonsky و پرسشنامه تحمل پریشانی Simons and Gahr بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر رفتارهای خودآسیب رسان و تحمل پریشانی مؤثر بوده است. چنانکه این مداخله توانسته منجر به بهبود رفتارهای خودآسیب رسان و تحمل پریشانی در نوجوانان شود. از این رو، بکارگیری آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی به عنوان یک مداخله مؤثر می تواند در کاهش رفتارهای ضرب و جرح خویشتن و کاهش پریشانی در نوجوانان پسر مورد استفاده قرار گیرد.
ررسی انگیزه تحصیلی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بقیه ا...(عج)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انگیزه یکی از مهمترین مسائل تاثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی است. این مطالعه با هدف بررسی انگیزه تحصیلی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بقیه ا...عج انجام شد. روش: در مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر 180 دانشجو به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه مورد استفاده شامل بخش های اطلاعات دموگرافیک، مقیاس انگیزش تحصیلی و بخش چهار آیتمی مربوط به رضایت از وضعیت رفاهی، آموزشی، آینده شغلی و رشته تحصیلی بود. p ‹ 0.05 در نظر گرفته شد. نتایج: دانشجویان شامل 50 دانشجوی پزشکی، 4 دانشجوی داروسازی، 34 دانشجوی پرستاری، 24 دانشجوی اطاق عمل و 43 دانشجوی هوشبری بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان در پژوهش 55/1±66/21 بود. همچنین 2/82 درصد مرد، 6/90 درصد مجرد، 1/51 درصد مقطع کارشناسی، 3/93 درصد غیر بورسیه و 3/88 درصد ساکن خوابگاه دانشجویی بودند. میانگین (SD±) برای انگیزش درونی 77/52 (90/13±)، برای انگیزش بیرونی 08/55(07/14±)، برای بی انگیزشی 98/14(32/6 ±) و برای کل انگیزش تحصیلی 84/122(48/29 ±) گزراش شد. انگیزه تحصیلی با در رابطه با سطوح مختلفی سنی، تفاوت آماری معنی داشت (05/0 ≥ p) . همچنین انگیزه بیرونی با رضایت از آینده شغلی (20/0 = r) و رضایت از رشته تحصیلی (15/0 = r) همبستگی معنی داری نشان داد (05/0 ≥ p). نتیجه گیری: جهت افزایش انگیزه تحصیلی دانشجویان توانمند سازی اساتید در به کارگیری تئوری های مختلف انگیزشی و توجه بیشتر به رفاه دانشجویان پیشنهاد می شود. تحصیل داشنجویان در رشته مورد علاقه خود و اطمبنان از آینده شغلی میتواند زمینه را برای افزایش میزان موفقیت تحصیلی آنها را فراهم آورد.
پیش بینی رضایت زناشویی براساس نگرش به معنویت وتاب آوری در همسران جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
173 - 191
حوزههای تخصصی:
وقوع جنگ ازجمله عواملی است که می تواند منجر به اختلال استرس پس از سانحه شود. پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش نگرش معنوی و تاب آوری در پیش بینی رضایت زناشویی همسران جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه در استان آذربایجان شرقی انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است و از جامعه آماری تحقیق شامل همسران جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه استان آذربایجان شرقی بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها به ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های نگرش معنوی شهیدی و فرجی، تاب آوری کانور ودیویدسون، رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های نگرش به معنویت و مؤلفه های تاب آوری با رضایت زناشویی همبستگی معناداری دارند. نگرش به معنویت و تاب آوری 42 درصد تغییرات را در رضایت زناشویی پیش بینی می کنند. از بین مؤلفه های نگرش به معنویت، توانمندی معنوی و از بین مؤلفه های تاب آوری، تأثیرات معنوی، پذیرش مثبت تغییر، کنترل ادراک شده می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند. قدرت پیش بینی سایر متغیرها (نگرش معنوی، اعتماد به غرایز و احساس شایستگی) معنی دار نیست. نتایج این تحقیق لزوم انجام مداخلات در راستای ارتقای تاب آوری و نگرش به معنویت را برای بهبود رضایت زناشویی در همسران جانبازان اختلال استرس پس از سانحه خاطرنشان می سازد.
The effectiveness of parent-child interaction training on behavioral problems and aggression of children with ADHD symptoms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: attention-deficit/hyperactivity disorder or ADHD is one of the most common problems of children and adolescents and the reason for referral to psychiatrists and psychologists. Therefore, the aim of this research was to the effectiveness of parent-child interaction training on behavioural problems and aggression of children with ADHD symptoms. Methods: In terms of the purpose, the current research design was of an applied type and in terms of the method of conducting it, it was a quasi-experimental research with a pre-test, post-test and two-month follow-up plan with the experimental and control groups. The statistical population of this study consisted of 6-10-year-old children with ADHD who were referred to a private counselling centre in the 10th district of Tehran in 1401. An available sampling method was used for sampling, and 30 people were selected, and 15 people were equally assigned to the experimental group and 15 people to the control group. In this research, the tools used included Achenbach's Child Behavior Checklist (CBCL), and Buss & Perry's (1992) Aggression Questionnaire. Parent-child interaction therapy was performed according to McNeil & Hembree-Kigin's (2010) protocol on the experimental group, but the control group did not receive any intervention. Statistical data was analyzed with spss software and using analysis of variance with repeated measurements, and Bonferroni's post hoc test was used to check the stability of the effects of the interventions. Results: F values were calculated for behavioural problems (F = 7.63) and aggression (F = 10.74). It can be concluded that the effect of the group membership factor, or in other words, the treatment of parent-child interaction, has led to a significant decrease in dependent variables (p<0.01). The results of Benferroni's post hoc test indicate that the effect of parent-child interaction therapy on behavioural problems and aggression of children with ADHD was stable. Conclusion: It can be concluded that parent-child interaction training was effective on behavioural problems and aggression of children with ADHD symptoms, and this effect was stable.
تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سطح سرمی هورمون های گنادوتروپین و سیرتوئین1 در موش های صحرایی نر با سندروم ترک مورفین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۱۲-۹۵
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سطح سرمی هورمون های گنادوتروپین و سیرتوئین 1 در موش های صحرایی نر با سندروم ترک مورفین صورت گرفت. روش : در این مطالعه تجربی، 40 سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (سن 8 تا 10 هفته ای، وزن 30±130گرم) به طور تصادفی به 4 گروه سالم مقاومتی، مرفین مقاومتی، کنترل سالم و کنترل مورفین تقسیم شدند. پروتکل ایجاد اعتیاد از طریق دریافت دوزهای فزاینده 1/0 تا 4/0 میلی گرم بر میلی لیتر مورفین برای 21 روز اجرا ش د و در نهایت روز بیست و دوم علائم سندروم ترک مورفین به صورت شاخص های کمی بررسی شد. یک روز پس از پروتکل سندرم ترک مورفین، گروه های ورزشی برای هشت هفته تحت تمرین مقاومتی فزاینده قرار گرفتند (ب الا رف تن از نردبان مخصوص به ارتفاع یک متر و با 26 پله با فاص له 4 سانتی متر سه جلسه در هفته). خونگیری 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی انجام شد و هورمون های گنادوتروپین و سیرتوئین1 با استفاده از روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت و نهایتا داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه بررسی شدند. یافته ها: هشت هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنی دار سطوح سرمی هورمون گنادوتروپین در گروه سالم مقاومتی نسبت به گروه کنترل سالم شد، اما این اختلاف در گروه مورفین مقاومتی نسبت به گروه کنترل مورفین معنی دار نبود. در سطوح سیرتوئین1 در گروه مورفین مقاومتی نسبت به گروه کنترل مورفین افزایش معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، به نظر می رسد تمرین مقاومتی می تواند همزمان با کاهش علائم سندروم ترک مورفین بر بهبود سطح سیرتوئین 1 در موش های صحرایی نر با سندرم ترک مورفین موثر باشد.
مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر همدلی در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/بیش فعالی شایع ترین نوع اختلال عصب تحولی در کودکان است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر شناخت اجتماعی (مولفه همدلی) در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر در قالب یک طرح آزمایشی چند گروهی با پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه این مطالعه شامل دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی ارجاعی به مراکز توان بخشی شهر تهران در بهار و تابستان 14۰۰ بودند که از بین آنها ۴۵ نفر با تشخیص اولیه اختلال نقص توجه/بیش فعالی با روش نمونه گیری در دسترس (همتاسازی سن و جنس) انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده در سه گروه ۱۵ نفری ذهن آگاهی، تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای و کنترل غیرفعال قرار گرفتند. در این پژوهش ۱۵ جلسه آموزش به گروه مداخله ذهن آگاهی ارائه شد. در گروه مداخله تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ۱۲ جلسه با شدت جریان ۱ میلی آمپر و با مدت زمان۱۰ دقیقه برای دانش آموزان استفاده شد. برای سنجش همدلی از پرسشنامه Auyeung و همکاران (۲۰۰۹) استفاده شد و یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته از طریق نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از تاثیر معنادار هر دو مداخله بر همدلی بود (0/001 >P). باتوجه به یافته های به دست آمده هر چند مداخله ذهن آگاهی باعث بهبود سطح همدلی شد؛ ولی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر همدلی بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده در مطالعه حاضر، این مداخلات جهت بهبود سطح همدلی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی می تواند مورد استفاده پژوهشگران و درمانگران قرار گیرد.
مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۶۱۷-۲۵۹۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: علائم نشانگان پیش از قاعدگی به صورت تحریک پذیری، تنش، بی قراری، اضطراب و نااستواری هیجانی و خلقی ظاهر می شوند که به طور جدی در سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی زنان اختلال ایجاد می کند. علی رغم مطالعات گسترده در زمینه اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی، مطالعه ای به مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب دختران دبیرستانی انجام نشده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش با روش شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی در بازه سنی 16 الی 18 سال شهر اهواز بودند که از میان آن ها 45 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار غربال گری نشانگان پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، مقیاس خودسنجی اضطراب زونگ (1970) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بود که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی رفتاری بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی در سطح معناداری 0/05 مؤثر و معنادار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که آموزش و ترویج بکارگیری راهبردهایی مانند مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی می تواند به بهبود سطح اضطراب درک شده و کاهش میزان ملال پیش از قاعدگی در دختران دبیرستانی منجر گردد و لازم است روانشناسان و مشاوران مدارس نسبت به برگزاری و اجرای چنین آموزش هایی اقدام نمایند.
روان شناسی اسلامی در ایران: گذشته، حال و آینده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«روان شناسی اسلامی» علم مطالعه «نفس» و کارکردهای آن است تا با کشف یا تولید قانونمندی های حاکم بر آن، به تأمین سلامت روانی و ایجاد زندگی خوب در راستای هدف متعالی بپردازد که خدای متعالی برای انسان رقم زده است. این موضوع در کشور اسلامی ایران بیش از سه دهه است که محل توجه اندیشمندان دینی، دغدغه مندان فرهنگی، و برخی از نهادهای علمی قرار گرفته است. در مقاله حاضر مؤلفان با بررسی مروری در میان آثار تاریخی و پژوهش های کنونی در پی آن بوده اند که بررسی روندشناسانه ای در گذشته، حال، و آینده روان شناسی اسلامی در ایران داشته باشند. بدین منظور ابتدا تاریخچه روان شناسی اسلامی در ایران در دو محور «پیشگامان» و «جریان های قرن حاضر» بررسی شده، سپس آثار و نهادهای علمی فعال در روان شناسی اسلامی معرفی شده، و در نهایت از محدودیت ها و چشم انداز آینده روان شناسی اسلامی در ایران بحث کرده اند. یافته های پژوهش نشان داد که در کنار آثار دانشمندان بنام اسلامی، همچون فارابی، ابن سینا، زکریای قزوینی، سهل بلخی، ربان طبری، در کتب علمای نامدار شیعه همچون کلینی، صدوق، سید بن طاووس، و سید رضی نیز آثار روان شناختی قابل ردیابی است؛ و در آثار دانشمندان قرن 7 تا 13 هجری همچون سهروردی، نصیرالدین طوسی، ملاصدرا، فیض کاشانی، و ملا احمد نراقی به ایده های روان شناختی پرداخته شده است. روند روان شناسی اسلامی در قرن حاضر نیز از چهار مرحله دوره تمهید، دوره پالایش و موج اول تأسیس، دوره مقایسه، و دوره موج دوم تأسیس عبور کرده است. آثار روان شناسی اسلامی در دهه های حاضر نیز در قالب «کتب»، «مجلات»، «همایش ها»، و «برنامه های آموزشی» نمود یافته است. تا به حال، حدود 90 جلد کتاب، 13 مجله علمی، 14 همایش ملی و بین المللی، صدها پایان نامه در مقطع ارشد و دکتری، ده ها کرسی علمی ترویجی، تدوین و ارائه شده و 10 رشته رسمی دانشگاهی شکل گرفته و نهادهای علمی روان شناسی اسلامی در قالب «مراکز آموزشی پژوهشی» (11 مرکز)، «انجمن های علمی» (3 تشکل)، و «مراکز خدمات روان شناختی» (6 مرکز) در حال فعالیت هستند.
اثربخشی درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی زنان دارای همسر معتاد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی زنان دارای همسر معتاد صورت پذیرفت. از بین همسران افراد معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک در شهر تبریز، 30 نفر به صورت نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه پژوهش بر روی آنها اجرا شد. کلیه مراجعه کنندگان در مرحله پیش آزمون پرسش نامه تعارضات زناشویی را تکمیل کردند. مدل درمانی شامل 9 جلسه 60 دقیقه ای بود. در پایان پژوهش هر دو گروه مجدداً ارزیابی شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی، تعارض زناشویی و زیرمقیاس های آن (کاهش همکاری، رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر) را در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش داده است. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی می تواند بر کاهش تعارض زناشویی زنان دارای همسر معتاد مؤثر باشد.
بررسی تأثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر ملاک های همسرگزینی در مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
93 - 108
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر طرح واره های ناسازگار اولیه بر ملاک های همسرگزینی در مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج)چکیدهاین پژوهش، باهدف بررسی تأثیر طرح واره های ناسازگار اولیه بر ملاک های همسرگزینی در مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج) صورت پذیرفت. پژوهش پیش رو از نظر روش، یک پژوهش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری شامل مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج) شهرستان ملایر در سال 1400 است که از بین آنها تعداد 200 نفر به روش نمونه-گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه طرح واره اولیه یانگ (1999) و پرسش نامه ملاک های انتخاب همسر شوارتز و هاسیبروک (2012) بود. داده ها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان تجزیه تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که طرح واره های ناسازگار اولیه به صورت منفی بر ملاک های همسرگزینی تأثیرگذار است. بر اساس نتایج پژوهش با کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه، میزان کیفیت معیارهای همسرگزینی افزایش می یابد.کلیدواژه ها: ازدواج، طرح واره های ناسازگار اولیه، معیارهای همسرگزینی
مدل پیش بینی سازگاری روانی - اجتماعی با بیماری بر اساس رفتارهای ارتقادهنده سلامت با میانجی گری شفقت به خود در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
163 - 179
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری بر اساس رفتارهای ارتقادهنده سلامت با میانجی گری شفقت به خود در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بودند که در فصل پاییز و زمستان سال 1400 به مراکز درمانی و متخصصین گوارش شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 340 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری (دروگیتس، 1986) (PSADS)، پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده سلامت (والکر و همکاران، 1987) (HPLQ) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003 (SCQ) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد رفتارهای ارتقادهنده سلامت، شفقت به خود و سازش یافتگی روانی-اجتماعی با بیماری دارای رابطه معنادار است (01/0>p). همچنین رفتارهای ارتقادهنده سلامت و شفقت به خود بر سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه بر این نتایج بوت استراپ نشان داد که شفقت به خود در رابطه بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). همچنین مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، شفقت به خود دارای نقش میانجی معنادار بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری است.