نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۸۸۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
به نظر میرسد برای برخی از افراد، جایگاه اجتماعی عاملی اثرگذار بر میزان صرفهجویی برق است. هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس صرفهجویی برق مبتنی بر ارتقای جایگاه اجتماعی بود. برای انجام پژوهش ابتدا با استفاده از نظریات مرتبط، اقدام به تهیه گویههای مقیاس شد. برای بررسی ویژگیهای روانسنجی از نظر متخصصان و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد و برای بررسی همسانی درونی مقیاس از شاخص آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. تعداد گویههای اولیه، 20 گویه بود که بعد از بررسی توسط متخصصان به 13 گویه تقلیل یافت. حجم نمونه در بررسی اولیه برابر با 193 و در بررسی ثانویه 366 نفر بود که از ایرانیان کاربر فضای مجازی با شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج نشان داد که 9 گویه بار عاملی مطلوب برای سنجش عوامل را داشتند و مدل 2 عاملی بهترین برازش را با دادهها دارد. همچنین تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که بار عاملی 40/0 و بالاتر همه گویهها، نشانگر قابلیت اعتماد کافی سازهها بود. شاخصهای بهدستآمده در تحلیل عامل تأییدی هم بیانگر روایی بالای مقیاس بود. 1.93= χ2/df ، 93/0 =GFI ، 95/0 =AGFI ، 025/0 = RMR ،92/0 =NFI ، 99/0 =NNFI ، 97/0 =IFI ، 97/0 =CFI ، 049/0 =RMSEA . شاخص آلفای کرونباخ برای عامل اول 88/0 و برای عامل دوم 85/0 به دست آمد. این مطالعه از مفهومسازی ارتباط انگیزه جایگاه اجتماعی و صرفهجویی برق حمایت کرد و شواهدی را در جهت معتبر بودن ابزار خود گزارش دهی که بر اساس این مفهومسازی تهیه شده بود، فراهم کرد. به نظر میرسد برخورداری از صفات شخصیتی مانند حفظ تصویر اجتماعی و منزلت اجتماعی، دو بعد مرتبط با صرفهجویی در انرژی برق هستند.
مقایسه مهارت حل مسئله و سطح عزت نفس کودکان در پیش دبستانی های کودک محور و معلم محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه مهارت حل مسئله و سطح عزتنفس کودکان در پیشدبستانیهای کودکمحور و معلممحور بود. این مطالعه از نوع علیمقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان در حال تحصیل در پیشدبستانیهای منطقه 15 شهر تهران بودند. 50 کودک (25 نفر با آموزش کودکمحور و 25 نفر با آموزش معلممحور) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس مصاحبهی بالینی راهحلهای مختلف (شور و اسپیواک، 1988) و پرسشنامه عزتنفس کودکان (عزیزیمقدم، 1386) جمعآوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج این بررسی نشان داد مهارت حل مسئله و زیرمؤلفههای آن (راهحلهای مرتبط، طبقات مرتبط و پاسخهای غیرمرتبط) و سطح عزتنفس و زیرمؤلفههای آن (عزتنفس اجتماعی و عزتنفس تحصیلی) کودکان در پیش دبستانیهای کودکمحور به طور معناداری بالاتر از پیشدبستانیهای معلممحور است (05/0 P< ). با توجه به تأثیر نوع آموزش مربی بر مهارت حل مسئله و سطح عزتنفس کودکان، اجرای آموزشهای مبتنی سبک کودکمحور میتواند جهت تعدیل ویژگیهای روانشناختی کودکان استفاده شود .
اهمال کاری: نقش پیش بین خطا های شناختی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
89-100
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیشبینی اهمالکاری از طریق خطاهای شناختی و کمالگرایی است. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دبیرستانی شرق شهر تهران در سال تحصیلی 94- 1393 بودند. 280 نفر از آنها با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه خطاهای شناختی منفی (لیتنبرگ و همکاران، 1985)، مقیاس چندبعدی کمالگرایی (هویت و فلت، 1991) و پرسشنامه اهمالکاری رفتاری (لِی، 1986) استفاده شد. نتایج با روش تحلیل همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد اهمالکاری با انواع خطاهای شناختی رابطه مثبت معنادار دارد. همچنین اهمالکاری با کمالگرایی خودمدار و جامعهمدار به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار دارد (01/0> p ). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خطاهای شناختی و کمالگرایی خودمدار میتوانند 5/15 درصد از واریانس اهمالکاری را پیشبینی کنند (01/0> p ). نتایج آزمون تی مستقل هم نشان داد که نمرات دختران و پسران در هیچ یک از متغیرها تفاوت معناداری ندارد (05/0< p ). این نتایج اهمیت خطاهای شناختی و کمالگرایی را در اهمالکاری روشن میسازد و درمانگران و طراحان کارگاهها و برنامههای آموزشی مبتنی بر شناختدرمانی میتوانند از این یافتهها جهت غنیتر کردن مداخلات خود استفاده نمایند.
بررسی گفتمان امید در نوجوانانی با هویت موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
149-160
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های گفتمان امید در نوجوانانی با هویت موفق پس از عبور از بحران نوجوانی انجام شده است. روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بوده است. جامعه آماری شامل نوجوانان در دسترسی بوده که مایل به شرکت در این تحقیق بوده اند، نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفته و نمونه افرادی بوده اند که ملاک ورود را داشتند. ابزار گردآوری داده ها شامل؛ نسخه دوم پرسشنامه عینی گسترش یافته منزلت هویت من (بنیون و آدامز 1986)، و همچنین مصاحبه عمیق بوده است، جمع آوری داده ها تا حصول اشباع داده ها ادامه یافت، در پایان تعداد شرکت کنندگان در پژوهش به 12 نفر رسید و تجزیه تحلیل داده ها طی سه مرحله کد گذاری شد، که بر اساس آن مولفه های گفتمان امید شامل دو مولفه؛ شناسایی و شکوفایی هدف و همچنین پنج زیر مولفه شامل؛ پویایی، جهت دهی، توانمندی راهبرد، توانمندی عمل و نیک بینی بوده است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که گفتمان امید، مقدمه یا زمینه ساز هویت موفق است، چرا که نوجوانان با تجربه فضای گفتمانی امید، کاوشی پویا را آغاز می کنند و با تعهد نسبت به آن کاوش شکوفایی هدف را به عمل می رسانند.
شناسایی مولفه های آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی در دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
161-170
حوزههای تخصصی:
یکی از تغییرات مهم در طول زندگی، رشد جنسی است و لازمهی هدایت آن، برخورداری از اخلاق جنسی است. هدف این پژوهش، شناسایی، طراحی و اعتباریابی مؤلفههای آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی در دوره متوسطه دوم بود. پژوهش حاضر با استفاده از طرح پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی و در بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. سپس بر اساس مؤلفههای دست آمده، پرسشنامه 73 گویهای ساخته شد. نمونه آماری در بخش کمی شامل 375 نفر از متخصصان حوزه برنامه درسی و اساتید علوم تربیتی، معاونان و مدیران آموزش و پرورش استان خراسان رضوی و همچنین اعضای هیات علمی و متخصصین حیطه اخلاق بودند. به منظور تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش تحلیل عاملی تأییدی و رویکرد مدلسازی معادله ساختاری استفاده شد. یافتههای حاصل از تحلیل مضمون منجر به طراحی مدل آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی با چهار مضمون سازماندهنده اهداف، محتوا، روشهای یادهی-یادگیری و ارزشیابی و 19 مضمون پایه گردید. یافتهها نشان داد که ابزار سنجش از اعتبار عاملی برخوردار بود. همچنین مقادیر مربوط به برآورد ضریب آلفای کرونباخ، به منظور سنجش همبستگی درونی مضامین پایه بالاتر از 7/0 شد، در نتیجه ابزار سنجش مربوط به این مفاهیم از دقت اندازهگیری کافی برخوردار بود. بر اساس یافتههای حاضر میتوان بیان نمود که گنجاندن مؤلفههای آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی میتواند در تربیت اخلاق جنسی در بین دانشآموزان دوره متوسطه دوم مفید فایده واقع گردد.
مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالتیکی بر بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل تمامی زنانی بود که در زمستان 1398 و بهار 1399 به اورژانس اجتماعی شهر ساری مراجعه کرده بودند. از بین آن هاهاها 45 زن به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (طی 8 جلسه) و رفتار درمانی دیالکتیکی (طی 12 جلسه) دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بخشودگی بین فردی (احتشام زاده، 1389) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش بخشودگی بین فردی (32/16= F و 0003/0= p ) و تحمل پربشانی (34/7= F و 01/0= p ) شده است. همچنین، رفتاردرمانی دیالکتیکی به طور معناداری باعث افزایش بخشودگی بین فردی (78/11= F و 002/0= p ) و تحمل پریشانی (3/7= F و 012/0= p ) شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر بخشودگی بین فردی (9/9= F و 05/0> p ) و تحمل پریشانی (8/9= F و 05/0> p ) تاثیر بیشتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیکی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت افزایش بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی به صورت موثرتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیکی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی استفاده کرد.
اثربخشی گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی در دوران پاندمی ویروس کرونا صورت گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 14 نفر از افراد دارای اضافه وزن یا چاقی در بازه زمانی شهریور تا مهر 1399 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 7 جلسه 120 دقیقه ای جلسات آنلاین قرار گرفت، اما گروه کنترل تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای سنجش این پژوهش پرسشنامه ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن (ربیعی و همکاران، 1390) و ترس از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) بود. یافته ها نشان داد که گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی اثربخش است (05/0> p ). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت مجازی برای افراد دارای اضافه وزن اثربخش بوده است و می توان از آن به عنوان یک راهکار جایگزین در دوران پاندمی ویروس کرونا استفاده کرد.
بررسی اثر بخشی موریتا درمانی بر کیفیت زندگی و شدت درد در سالمندان مبتلا به درد مزمن زانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی موریتادرمانی بر کیفیت زندگی و شدت درد در زنان سالمند مبتلا به درد مزمن زانو است. روش پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مطالعه شامل سالمندان مبتلا به درد مزمن زانو در سال 1399 در بازه زمانی خرداد تا مرداد در شهر تبریز بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار 60 تا 70 ساله زنِ مبتلا به درد مزمن زانو بودند که براساس روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند و به صورت جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی- فرم کوتاه (سازمان بهداشت جهانی، 1996) و پرسش نامه درد مداوم و متناوب استئوآرتریت (هاوکر و همکاران، 2008) بود. برای گروه آزمایش، موریتا درمانی به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک روز برگزار شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد موریتادرمانی به طور معناداری باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد در گروه آزمایش شده است. بر اساس نتایج تحقیق، موریتادرمانی می تواند به افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد در زنان سالمند مبتلا به درد مزمن زانو کمک کند و به عنوان شیوه ای موثر و مکمل در کنار درمان های رایج دیگر به کار گرفته شود .
نقش قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان در پیش بینی رفتار خود آسیبی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان با رفتارهای خود آسیبی بدون قصد خود کشی در دانش آموزان است. پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی- توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن تمامی دانش آموزان دبیرستانی دوره دوم شهر اردبیل بودند که از میان آنان تعداد 197 دانش آموز (102 پسر و 95 دختر) از چهار دبیرستان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های قدرت ایگو مارک استروم و همکاران (1997)، دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه آسیب به خود سانسون، ویدرمن و سانسون (1998) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رفتارهای خود آسیبی با مولفه های امید، اراده، شایستگی و هدف از قدرت ایگو رابطه منفی معنادار و با مولفه های عدم پذیرش، دشواری در مهار و فقدان آگاهی هیجانی از دشواری تنظیم هیجان رابطه مثبت و معنادار دارد (01/0 > P ). همچنین مولفه های امید، شایستگی و هدف از قدرت ایگو و مولفه از دشواری در مهار از دشواری تنظیم هیجان توانستند رفتارهای خود آسیبی را به صورت معنادار پیش بینی نمایند. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان با احتمال وقوع رفتارهای خود آسیبی مرتبط بوده و لازم است که در تدوین برنامه های مداخله ای و پیشگیرانه مورد توجه قرار گیرند.
مروری بر رویکرد غربالگری، مداخله مختصر و ارجاع در افراد وابسته به الکل مراجعه کننده با مسمومیت الکل به اورژانس بیمارستان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۶۲)
151-162
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر ارقام مرتبط با مصرف الکل به طور روزافزونی در سطح جهانی رو به افزایش بوده است. این افزایش روز افزون به عنوان یک مشکل اساسی در سطح جهانی قلمداد می شود. مصرف الکل دارای عوارض جانبی بسیاری بوده و به دنبال آن آسیب های متنوعی را به دنبال دارد. در چندین سال گذشته، برنامه های مختلفی برای درمان مصرف الکل و در قالب درمان های دارویی و غیردارویی معرفی شده است. با وجود اینکه دارو درمانی یکی از رویکردهای رایج و اثربخش محسوب می شود، اما اینطور به نظر می رسد که این نوع درمان به تنهایی کفایت نمی کند و باید از سایر درمان هایی که ابعاد روان شناختی، روابط اجتماعی و محیطی بیماران را مدنظر قرار می دهند استفاده شود. یکی از مدل هایی که بر ایجاد انگیزه و تغییر در مراجعان مبتلا به اعتیاد به الکل تمرکز می کند، مدل غربال گری، مداخله مختصر و ارجاع به درمان می باشد. در پژوهش حاضر با یک مرور سیستماتیک بر پیشینه پژوهشی مربوط به اثر گذاری غربال گری، مداخله مختصر و ارجاع به درمان بر افراد وابسته به الکل، پایگاه های اطلاعاتی جهانی براساس کلیدواژه های مرتبط مورد بررسی قرار گرفته مقالات مرتبط غربال شدند و نتایج آن ها استخراج و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از این بود که غربال گری، مداخله مختصر و ارجاع به درمان باعث بهبودی مراجعه و کاهش مصرف در افراد وابسته به الکل می شود. از این رو، با توجه به اثر گذاری مدل درمانی بررسی شده در بهبود کاهش مصرف و کارایی و قابلیت اجرای این مدل در اورژانس ها می توان بیماران با مشکلات سوء مصرف و وابستگی به الکل را به مراکز درمانی مناسب ارجاع داد.
پیش بینی آسیب شناسی عود مصرف مواد بر اساس روابط موضوعی اولیه و سازمان یافتگی شخصیت در معتادان مرد تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۶۲)
173-184
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی عود مصرف مواد بر اساس روابط موضوعی و سازمان یافتگی شخصیت در معتادان مرد تحت درمان با متادون انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل معتادان مرد تحت درمان متادون شهرستان کاشان در بهار 1389 بودند که از این بین 170 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس عود مصرف (رایت و همکاران، 2001)، پرسشنامه روابط موضوعی (بل، 1955) و سیاهه سازمان شخصیت (کرنبرگ و کلارکین، 1995) استفاده گردید. داده ها با آزمون رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد روابط موضوعی و سازمان شخصیت به ترتیب 48/0 و 17/0 از واریانس عود مصرف مواد را تبیین می کند. ضریب رگرسیون در ابعاد دلبستگی ناایمن، بی کفایتی، مکانیسم های دفاعی نخستین، سردرگمی هویت و سازمان شخصیت مرزی به ترتیب 28/0، 29/0، 70/0، 16/0 و 18/0 بود (01/0 > p ). با توجه به یافته های پژوهش حاضر، روابط موضوعی و سازمان یافتگی شخصیت می توانند در پیش بینی آسیب پذیری افراد به عود مصرف مواد کمک کننده باشند.
پیش بینی سازگاری- رضایت زناشویی و آشفتگی روان شناختی (افسردگی و اضطراب) در زنان متاهل بر اساس ادراک ازدواج والدین و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری، رضایت زناشویی و آشفتگی روان شناختی زنان متاهل بر اساس ادراک ازدواج والدین و سبک های دلبستگی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و رگرسیون بود. جامعۀ پژوهش شامل کلیۀ زنان متاهل شهر زنجان بود که از بین آنها تعداد 200 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تجارب در روابط صمیمانه ( ECR-12 ) لافونتین و همکاران، پرسشنامۀ ادراک ازدواج والدین ( PPM ) میگان و همکاران، مقیاس رضایت از ازدواج ( MS ) باسبی و همکاران، پرسشنامۀ سلامت بیمار-2 ( PHQ-2 ) کرونک و همکاران ، مقیاس سازگاری زناشویی ( DAS-4 ) سابورین و همکاران و پرسشنامۀ اختلال اضطراب فراگیر ( GADQ ) کرونک و همکاران بود. داده ها توسط رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که همبستگی ادراک ازدواج والدین با رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی مثبت و معنی دار و با افسردگی منفی و معنی دار است. همبستگی دلبستگی اجتنابی با رضایت زناشویی منفی و معنی دار و با افسردگی مثبت و معنی دار بود( 05/0 = α ). همچنین نتایج نشان دادند که تنها ادراک ازدواج والدین قادر به پیش بینی سازگاری زناشویی بود. دلبستگی اضطرابی، دلبستگی اجتنابی و ادراک ازدواج والدین هر سه قادر به پیش بینی رضایت زناشویی بودند، اما سهم دلبستگی اضطرابی بیشتر بود. لذا می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی و ادراک ازدواج والدین عوامل مهمی هستند که می توانند سازگاری و رضایت ارتباطی زنان و همچنین سلامت روان بعدی آنها را پیش بینی کنند.
اثربخشی گروه درمانی روان پویشی یکپارچه بر خودشناسی انسجامی در اختلالات افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات افراد افسرده، ناتوانی در خودشناسی است و یکی از درمانهای احتمالا موثر در این زمینه، درمان های مبتنی بر رویکرد روانپویشی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی روان پویشی یکپارچه بر خودشناسی انسجامی در افراد افسرده است. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و با دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مراجعه کننده به کلینیک بلاغ در شهر قم بودند. از میان آنها 32 نفر (16 نفر مبتلا به افسرده خویی و 16 نفر مبتلا به افسردگی اساسی) به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خودشناسی انسجامی (قربانی، 2008 ) را تکمیل کردند. گروه آزمایش با پروتکل گروه درمانی روان پویشی یکپارچه در طول 24 جلسه (هفته ای یک جلسه 120 دقیقه ای) تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد گروه درمانی روانپویشی یکپارچه به طور معناداری منجر به افزایش خودشناسی انسجامی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (01/0> P ). بنابراین می توان از گروه درمانی روان پویشی یکپارچه برای افزایش خودشناسی انسجامی در افراد افسرده بهره برد.
تجربه زیسته همسران سالم در دورۀ همه گیری ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم ویروس کرونا بر ابعاد مختلف زندگی افراد، هدف از پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته و چالش های همسران سالم در دوره همه گیری ویروس کرونا بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه پژوهش کلیه زوجین در شهر تهران بودند که خود و همسرشان از ابتدای شیوع ویروس کرونا، به این بیماری مبتلا نشده اند. نمونه مورد مطالعه شامل 9 نفر از همسران سالم بودند که به نمونه گیری هدفمند وارد پژوهش شدند. از افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه 4 مضمون اصلی شامل نگرانی ها، واکنش های شخصی، تغییرات روابط اجتماعی و تغییر دیدگاه، شناسایی شد. با توجه به یافته ها می توان گفت زندگی همسران به شدت تحت تأثیر این بیماری قرار گرفته و لازم است برای آنان به تناسب شرایط شان، سیستم های حمایتی فراهم شود.
مداخلات و ویژگی های روانشناختی موثر بر کووید- 19 و آسیب شناسی روانی ناشی از آن: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
197-206
حوزههای تخصصی:
بیماری کرونا (کووید-19) که تهدیدی برای سلامتی جهانی است، علاوه بر اینکه سلامت جسمی افراد را به خطر می اندازد، تاثیرات جبران ناپذیر روانشناختی نیز ایجاد می کند. با توجه به این امر، شناخت عوامل روانشناختی مثبت و درمان های روانشناختی موثر برای مقابله با کرونا ضرورت دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی مداخلات و ویژگی های روانشناختی موثر بر بیماری کرونا و آسیب های روانی آن به روش مرور نظام مند بود. به این منظور، مطالعات در سال های 1398 تا 1399 در پایگاه های اطلاعاتی فارسی با جستجوی کلیدواژه های کرونا، کووید 19، قرنطینه، ویژگی های روانشناختی و سلامت روان مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس معیارهای ورود از بین مقاله های مورد بررسی 23 مقاله وارد پژوهش شدند و نتایج آن ها طبقه بندی، خلاصه و گزارش شد. ارزیابی حاصل از نتایج نشان داد افزایش اضطراب و افسردگی، مشکلات خواب، ترس از مرگ و استرس پس از آسیب از جمله پیامدهای روان شناختی شیوع این بیماری برای مردم عادی به شمار می رود. همچنین داشتن ویژگی هایی مانند تاب آوری، سرسختی روانشناختی، شوخ طبعی و حس انسجام خود می توانند در مقابل فشارهای بیماری کرونا به افراد کمک کنند. همچنین درمان های روان شناختی شامل درمان های مبتنی بر معنویت، واقعیت درمانی، شناختی- رفتاری و پذیرش و تعهد در کمک به بهبود و مقابله با بیماری موثر هستند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نیاز است مداخلات آموزشی و درمانی در راستای کاهش مشکلات روان شناختی و تقویت ویژگی های روان شناختی مثبت جهت مقابله با بیماری کرونا صورت گیرد.
بررسی نقش میانجی شرم و عزت نفس در ارتباط بین شفقت به خود و افسردگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر شرم و عزت نفس در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی در دانشجویان انجام شد. 251 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد ( 169 نفر دختر و 82 نفر پسر) از دانشگاه های خوارزمی تهران، اصفهان و شهرضا به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت آنلاین به پرسشنامه های مقیاس شفقت به خود ریس و همکاران(2011)، فرم کوتاه مقیاس افسردگی بک (1972)، مقیاس عاطفه ی خودآگاهی-3 تانگنی و همکاران (2000) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ(1965) پاسخ دادند. به منظور بررسی روابط ساختاری در مدل مفروض از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض میانجی گری نسبی شرم و عزت نفس در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که در مدل مفروض تمام وزن های رگرسیونی به لحاظ آماری معنادار بودند ( P<.05 ). در این مدل 81 درصد از واریانس نمرات افسردگی از طریق متغیرهای مکنون عزت نفس، شرم و شفقت به خود تبیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی، متغیرهای شرم و عزت نفس، نقش میانجی ایفا می کنند. از یافته های پژوهش حاضر می توان در جهت کاهش ا فسردگی از طریق درمان ها و آموزش های مبتنی بر شفقت به خود استفاده کرد.
پیامدهای عوامل زمینه ای در فرایند تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین پیامدهای عوامل زمینه ای در فرایند تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه به روش نظریه ی داده بنیاد و بر اساس مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین(2008) انجام شد. مشارکت کنندگان به تعداد 21 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تبریز ، معلمان و افرادی بودند که با دانش آموزان در ارتباط هستند.برای نمونه گیری از رویکرد هدفمند و تکنیک نمونه گیری نظری و برای کفایت حجم نمونه از منطق اشباع داده ها استفاده گردید. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و کد گذاری شدند. به منظور افزایش اعتبار یافته ها از روش زاویه بندی محقق و چک کردن داده ها توسط شرکت کنندگان استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که پیامدهای حاصل از فرایند شکل گیری هوش معنوی، شامل تحول در جهان بینی، دستیابی به آرامش درونی، موفقیت در زندگی و رشد ارزش های اخلاقی است که از عوامل درونی، محیطی، ارزشهای دینی و فرادینی به عنوان عوامل زمینه ای تاثیر می پذیرد. دستیابی به آرامش درونی به عنوان پدیده مرکزی مفهوم پردازی شد .
رابطه بین نارسائی کنش های اجرایی با اعتیاد به اینترنت: نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
139-150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین نارسائی کنش های اجرایی و اعتیاد به اینترنت انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی بودند که از میان آن ها 400 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ ( IAT ) ، مقیاس نارسایی کنش های اجرایی بارکلی ( BDEFS ) و دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر ( DERS ) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. در این مدل نارسائی کنش های اجرایی رابطه مستقیم و معناداری با دشواری تنظیم هیجان داشت ( P<0.01 )، نارسائی کنش های اجرایی و دشواری تنظیم هیجان رابطه مستقیم و معناداری با اعتیاد به اینترنت داشتند ( P<0.01 )؛ و همچنین دشواری تنظیم هیجان به طور معنی داری بین نارسائی کنش های اجرایی و اعتیاد به اینترنت نقش میانجی دارد (217/0 = β ؛001/0 p= ). بنابراین بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که نارسائی کنش های اجرایی از طریق دشواری تنظیم هیجان، اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کند.
بررسی هیجان و تعامل آن با شناخت: پیشنهادهای پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
171-184
حوزههای تخصصی:
تقدم هیجان و شناخت و استقلال و وابستگی این دو سازه، از جمله موضوعات مهم روانشناسی شناختی است که گرچه تا قرن بیستم موضوعی غالباً فلسفی بوده ولی پس ازآن بنیان نظریه های روانشناسان تجربی بوده است. تعادل بین شبکه های هیجان و شناخت، به عنوان شالوده معماری نظام روان شناختی انسان، موجب عملکرد سالم می شود. به رغم پندار گذشتگان درباره نقش ابتدایی هیجان در عملکردهای غریزی، امروزه هوشمندی هیجانات و تاثیرشان بر افکار نشان داده شده است. همچنین سودمندی تقویت توانایی های هیجانی و شناختی، در ایجاد ارتباطات مثبت و سازنده با دیگران و اهمیت آن در موفقیت های تحصیلی و شغلی آشکار شده است. اما به رغم این اهمیت، اگرچه نظریه پردازان مختلفی به تبیین رابطه چندگانه هیجان و شناخت پرداخته اند ولی هنوز موفق نشده اند که شکاف موجود را پر کنند. مطالعات عصب شناسی نیز یافته های همانندی ندارد. سامانه های مغزی هیجان، آن قدر با سامانه های شناختی هم پوشانی دارد که تمایز بین آن ها بسیار مشکل است. بر این اساس اصطلاحات مغز هیجانی و مغز شناختی، صحیح نبوده و این دو سامانه به شدت در هم تنیده اند. جهت روشن شدن این موضوع، ما در ابتدا به تعریف هیجان و شناخت پرداخته ایم. سپس انواع تعامل بین هیجان و شناخت را در پنج دسته و به دو شیوه دسته بندی کرده ایم. پس از آن به بیان برخی موانع پژوهش درباره توانایی های هیجانی و اجتماعی پرداخته و هشت پیشنهاد برای برطرف ساختن این موانع ارائه نموده ایم. این پیشنهادها عبارتند از: بررسی مؤلفه های هیجانی و ترکیب های تعاملی شان به صورت جزئی نگرانه، دسته بندی سنی و بهره گیری از رویکرد تحولی، کاربست روش های سنجش مناسب، استفاده از رویکرد عصب شناسی، استفاده از مدل های محاسباتی و ریاضیاتی، تعریف دقیق و عملیاتی هیجان و پرهیز از ابهام، توجه به جنبه درون فردی و بین فردی هیجان و بررسی سازه های بینابینی. کاربست این پیشنهادها در پژوهش، می تواند به والدین، جامعه آموزشی و سیاست گذاران برای برنامه ریزی بهتر برای جامعه کمک کند.
پیش بینی قلدری شغلی از طریق تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی در پرستاران و بهیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
99-108
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی قلدری شغلی از طریق تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی در پرستاران و بهیاران صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران و بهیاران شاغل در شهرستان زرندیه بودند که از میان آنها تعداد 132 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های اعمال منفی- تجدید نظر شدۀ (اینارسن و همکاران، 2009)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا و همکاران، 2000) و تعارض کار- خانواده (کارلسون و همکاران، 2000) بود. داده ها با تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافته ها بین قلدری شغلی با تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده – کار رابطه مثبت معنی دار و با نیازهای بنیادی روان شناختی (و مولفه های آن) رابطه منفی معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 33 درصد از تغییرات قلدری شغلی، توسط نیازهای بنیادی روان شناختی، 1/44 درصد توسط تعارضات کار – خانواده و 2/47 درصد توسط تعارضات خانواده- کار قابل تبیین است. براساس نتایج حاضر می توان گفت که تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی از عوامل تأثیرگذار بر قلدری پرستاران و بهیاران است. لذا تدارک برنامه های ی از سوی مسئولان مربوطه به منظور انجام مداخلات روانشناختی در راستای بهبود این عوامل می تواند زمینه ساز کاهش قلدری در محیط های مراقبت پزشکی گردد.