فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
129 - 146
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، خلق منفی، خودکارآمدی و ادراک درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بود . روش: پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی تهران بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 40 نفر (20 زن و 20 مرد) هدفمندانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 مرد و 10 زن) و گروه کنترل (10 مرد و 10 زن) گمارده شدند. گروه آزمایش تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در طول 8 جلسه به مدت 2 ماه، هفته ای یک جلسه 2 ساعته و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. همچنین گروه های آزمایش و کنترل، مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی بوند و لوی بوند (1995)، مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه درد مک گیل ملزاک (1975) را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش معنی دار (001/0 p < ) خودکارآمدی و کاهش معنی دار (001/0 p < ) استرس ادراک شده، خلق منفی و ادراک درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید شد . نتیجه گیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در افزایش خودکارآمدی و کاهش استرس ادراک شده، خلق منفی و ادراک درد در این بیماران مؤثر واقع شود.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی و سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان دارای دلزدگی زناشویی
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
108 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر ، بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی و سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان دارای دلزدگی زناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مداخله ای با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش) و(15 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. . جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره اندیشه سبز در شهر قم بابت دلزدگی زناشویی در سال 1401 بودند. ابزار: ابزارهای پژوهش شامل پ رسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010)، سرمایه روان شناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه عاطفه مثبت و عاطفه منفی (واتسون، 1988) و رضایت از زندگی (دینر و دیگران، 1985) بود. مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 1 تا 5/1 ساعت اجرا گردید . داده ها با روش آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی، سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان حجم نمونه اثربخش بوده است. نتیجه گیری: استفاده از این روش درمانی می تواند در افرادی که در ارتباطات زناشویی، دچار ضعف هستند، مفید باشد و بنابراین استفاده از این روش ها برای مراکز روان درمانی باید در اولویت باشد.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۰۶-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند بود. روش پژوهشی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر 8 تا 11 ساله مبتلا به ضرب آهنگ شناختی کند شهر تبریز در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش جایگذاری شدند. برای گروه آزمایشی، آموزش کارکردهای اجرایی در 12 جلسه هر هفته دو جلسه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند (SCTQ، پنی و همکاران، 2009)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان کودکان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2001) و پرسش نامه س نجش ع ادات خ واب ک ودکان (CSHQ، اونس و هم کاران، 2000) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<) و این تفاوت در دوره پیگیری نیز پایدار مانده است (01/0P<). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند اثربخش است.
تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۲۱۸-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر تیزهوش پایه نهم شهر ارومیه در شش ماهه اول سال تحصیلی 99-1398 بودند. پرسشنامه نشاط ذهنی بین آن ها توزیع و تعداد 30 نفر که در این آزمون پایین تری نسبت به بقیه کسب کردند به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه یکسان 15 نفره آزمایش و گروه در انتظار درمان گمارده شدند. گ روه آزم ایش، طی 8 جلس ه 90 دقیق ه ای در هر هفته دو جلسه، درمان گروه ی راه حل محور را دریافت کردند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های مقابله ای (WOCQ) (لازاروس و فولکمن، 1984) و نشاط ذهنی (SVS) (ریان و فردریک، 1997)، استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که باکنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و گروه در انتظار درمان در متغیرهای سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش سبک مقابله ای هیجان مدار و افزایش سبک مقابله ای مسئله مدار و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش مؤثر است.
ارائه مدل مسئولیت پذیری براساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره در دانشجویان دانشگاه های تهران
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسئولیت پذیری دانشجویان اثر تعیین کننده بر پیشرفت تحصیلی، موفقیت شغلی و سرنوشت جامعه دارد؛ بنابراین بررسی عوامل تأثیرگذار بر مسئولیت پذیری آن ها ضروری به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت پذیری براساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی به شیوه تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و آزاد واحد علوم تحقیقات تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. تعداد ۴۱۱ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه مسئولیت پذیری کردلو (۱۳۹۵)، پرسشنامه سبک هویت (۱۹۸۹) و مقیاس خودپنداره راجرز (۱۹۵۷) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS نسخه ۲۴ و SPSS نسخه ۲۵ و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: ضرایب همبستگی محاسبه شده بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و همچنین خودپنداره با مسئولیت پذیری مثبت و معنی دار و همبستگی بین سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با مسئولیت پذیری منفی و معنی دار بود (۰/۰۱>p). همچنین ضرایب مربوط به تأثیر غیرمستقیم سبک هویت اطلاعاتی (t=۵/۱۷, β=۰/۰۲۸)، سبک هویت هنجاری (t=۴/۳۲, β=۰/۰۴۷) و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی (t=-۳/۲۷, β=-۰/۰۵۶) با میانجی گری خودپنداره بر مسئولیت پذیری معنی دار بود (۰/۰۵>p). ضرایب مسیر مستقیم هر سه سبک هویت نیز در پیش بینی مسئولیت پذیری معنی دار بود (۰/۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که خودپنداره براساس سبک های هویت، مسئولیت پذیری را میانجی گری می نماید؛ بنابراین متولیان امر باید سعی کنند نسبت به مسئولیت پذیری دانشجویان براساس سبک های هویت تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
ارزیابی مدل معادلات ساختاری تبیین اهمال کاری تحصیلی بر اساس ادراک از محیط یادگیری و مسئولیت پذیری اجتماعی با نقش واسطه ای اضطراب تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۳۹۶-۱۳۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اهمال کاری تحصیلی به عنوان یک مسئله آموزشی همه ابعاد سیستم آموزشی را تحت تأثیر قرار می دهد. دانشجویان اهمال کار در سایر جنبه های روانشناختی، مشکلاتی را تجربه می کنند. ادبیات پژوهش حاضر اگرچه به اهمال کاری تحصیلی پرداخته است، اما متغیرهای تأثیرگذاری مانند اضطراب تحصیلی و مسئولیت پذیری اجتماعی مورد غفلت واقع شده اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل معادلات ساختاری تبیین اهمال کاری تحصیلی بر اساس ادراک از محیط یادگیری و مسئولیت پذیری اجتماعی با نقش واسطه ای اضطراب تحصیلی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به شیوه مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آن ها 350 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (سولومون و روتبلام، 1984)، اضطراب پیشرفت تحصیلی (آلپرت و هابر، 1960)، ادراک از محیط یادگیری (راف و همکاران، 2001) و مسئولیت پذیری (کردلو، 1393) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزارهای SPSS-19 و AMOS-20 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر ادراک از محیط یادگیری (0/35- و 0/21-)، مسئولیت پذیری (0/22- و 0/13-) اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر اهمال کاری تحصیلی و اضطراب تحصیلی داشتند (0/05 >p). هم چنین اضطراب تحصیلی (0/27) بر اهمال کاری تحصیلی اثر مستقیم و معنی داری داشت (0/01 >p). همچنین نتایج نشان داد که دو متغیر ادراک از محیط یادگیری (0/13-) و مسئولیت پذیری (0/12-) به واسطه اضطراب تحصیلی، اثر غیرمستقیم و معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی داشتند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، هر سه متغیر اضطراب تحصیلی، ادراک از محیط یادگیری و مسئولیت پذیری اثرات مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی داشتند. این مدل نشان داد می تواند مدل مناسبی برای کاهش اهمال کاری تحصیلی و اضطراب تحصیلی و تقویت محیط های یادگیری و مسئولیت پذیری دانشجویان باشد. هم چنین انجام پژوهش های بیشتر با حجم نمونه های بزرگ تر می تواند مفید باشد.
Identifying the Factors of Satisfaction/Dissatisfaction Caused by the Beginning of Women's Employment After Marriage (From the Perspective of Spouses)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: Today, many reasons have led to the widespread acceptance from married women towards employment. The growth of women's education level compared to the past, the desire for more economic prosperity, free time and the desire to have social activities are among these reasons. However, economic inflation and men's insufficient income for living is the most important reason for women's employment after marriage. The present research was conducted in 1401 on a community of families living in Tehran, where women started working after marriage. Method: The research method was qualitative and grounded theory, and the research tool was a semi-structured and in-depth interview. The data reached saturation with the participation of 19 couples. Results: From the analysis of the conducted interviews, the factors of creating satisfaction/dissatisfaction along with the contexts, facilitators, and interveners and their consequences, as well as the strategies that spouses use to achieve satisfaction from the phenomenon of employment after marriage were obtained. Discussion: The main category finally concluded that spouses' satisfaction/dissatisfaction with women's employment after marriage is based on the quality of the marital relationship and the existence of support resources of the family of origin. Conclusion: The results of current research can be used to adaptively confront the changes resulting from the phenomenon of employment after marriage, and to enrich the relationships of spouses as much as possible and, as a result the stability of families can be extracted from the practical strategies of the model obtained.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت بر فرسودگی والدینی و شفقت به خود مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری یکی از شایع ترین اختلالات عصبی- تحولی است که مشکلاتی در زمینه مهارت های تحصیلی ایجاد می کند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت بر فرسودگی والدینی و شفقت به خود مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری ویژه انجام شد.
روش: این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 32 تن از مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری ویژه شهرستان فومن در سال تحصیلی 1401 _ 1402 بودند که با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی ذهن آگاهی به صورت گروهی شرکت کردند، در حالی که گروه گواه آموزش های معمول مرکز آموزشی خود را دریافت می کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های فرسودگی والدینی رزکام و همکاران (2018) و شفقت به خود رائس و همکاران (2011) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار Spss27 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تغییر یافت؛ بدین معنا که نمرات فرسودگی والدینی گروه آزمایش کاهش (0/05>P، 82/001 =F) و نمرات شفقت به خود، (0/05>P،226/320 =F) افزایش داشت.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت با تأکید بر مؤلفه هایی چون ذهن آگاه شدن نسبت به افکار و احساسات، و حضور در لحظه، باعث کاهش فرسودگی والدینی و بهبود شفقت به خود در مادران با کودکان اختلال یادگیری ویژه شده است؛ بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای آموزش والدین، توسط متخصصان اجرا شود.
رابطه بین سیستم های مغزی- رفتاری، الگوهای سرشت و منش با اضطراب حالت- صفت
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سیستم های مغزی- رفتاری و الگوهای سرشت و منش با اضطراب حالت- صفت بود. نمونه ای شامل 307 دانشجو (153 دختر و 154 پسر) از دانشگاه ارومیه به پرسشنامه های سیستم های مغزی رفتاری (BAS-BIS)، پرسشنامه الگوهای سرشت و منش (TCI-125) و پرسشنامه اضطراب حالت- صفت (STAI) پاسخ دادند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که رابطه مستقیم اما منفی بین سیستم بازداری رفتاری و اضطراب حالت- صفت وجود دارد. رابطه بین سیستم فعال سازی رفتاری و اضطراب حالت – صفت منفی و مستقیم اما ضعیف است؛ یعنی با افزایش فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری میزان اضطراب حالت – صفت کاهش می یابد. همچنین بین الگوهای سرشت و منش، ابعاد آسیب پرهیزی، خودراهبری و بعد همکاری با اضطراب حالت- صفت رابطه معنی دار وجود دارد. رابطه بین بعد آسیب پرهیزی و اضطراب حالت- صفت مثبت و مستقیم می باشد، یعنی با افزایش آسیب پرهیزی میزان اضطراب حالت- صفت نیز افزایش می یابد؛ اما رابطه بین ابعاد خود- راهبری و همکاری با اضطراب حالت- صفت منفی و معکوس می باشد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، آسیب پرهیزی، خود- راهبری، سیستم بازداری رفتاری و همکاری 40 درصد از واریانس اضطراب حالت و 41 درصد از واریانس اضطراب صفت را پیش بینی کردند. این یافته نشان می دهد که عوامل زیستی شخصیت می تواند در تبیین زیربناهای عصب روان شناختی اضطراب به پژوهشگران راهگشای مفیدی باشد.
بررسی و مقایسه مهارت های ارتباطی کودکان تک والد با کودکان دارای دو والد
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
110 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مهارت های ارتباطی کودکان تک والد پسر 10-6 ساله با کودکان پسر 10-6 ساله دارای دو والد انجام شد. این تحقیق از نوع علی-مقایسه ای و به شکل پس رویدادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان تک والد و دو والد پسر دوره ابتدایی اول شهرستان شادگان بود. نمونه آماری به صورت هدفمند صورت گرفت. از بین پرونده های تحصیلی دانش آموزان جامعه آماری، تعداد 60 نفر دانش آموز تک والد پسر و تعداد 60 نفر دانش آموز دو والد پسر که واجد شرایط پژوهش بودند، انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون (1990) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون T مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد، میانگین مهارت های ارتباطی و مؤلفه های آن (قاطعیت و نظم دهی به هیجانات) در کودکان تک والدی به طور معناداری پایین تر از کودکان دو والدی است؛ اما در سایر مؤلفه های مهارت های ارتباطی از جمله (گوش دادن، درک پیام های کلامی و غیرکلامی و بینش) در ارتباط تفاوتی بین دو گروه وجود ندارد.
بررسی اثربخشی مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و علائم اضطراب مادران و تعارض والد-فرزند در مادران شاغل دارای کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 126
حوزههای تخصصی:
مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای، پرسشنامه ی سلامت روان GHQ-28 و پرسشنامه ی تعارض والد/فرزن، ابزار اصلی تحقیق هستند و داده ها با استفاده از SPSS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بین راهبردهای حل تعارض والد-فرزند در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر سه خرده مقیاس تفاوت ایجاد کرده است. اندازه های اثر نشان میدهد که ۵۷ درصد از تغییر خرده مقیاس استدلال، ۳۹ درصد از تغییر پرخاشگری کلامی و ۵۴ درصد از تغییر پرخاشگری فیزیکی را می توان به مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت داد. از سوی دیگر در متغیر سلامت روان، علایم افسردگی و اضطراب در گروه آزمایش از مرحله ی پیش آزمون تا پیگیری کاهش معنی داری داشته است و سلامت جسمانی نیز در مرحله ی پیگیری و پس آزمون نسبت به مرحله ی پیش آزمون افزایش معنی داری را تجربه کرده است؛ اما بین دو گروه در متغیر کارکرد اجتماعی (F=0.22, P>0.05) تفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد. این مطالعه شواهدی را ارائه می کند که از اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه در بهبود سلامت روانی و علائم اضطراب مادران شاغل دارای فرزندان ODD و کاهش تعارض والد-کودک حمایت می کند. این یافته ها بر اهمیت گنجاندن مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در رویکرد درمانی برای خانواده های تحت تأثیر ODD تاکید می کند، که یک راه امیدوارکننده برای افزایش رفاه والدین و ترویج روابط مثبت والدین-کودک ارائه می نماید.
ارائه مدل گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان بر اعتیاد به فضای مجازی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
127 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه و آزمون مدل پیش بینی گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان بر اساس اعتیاد به فضای مجازی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری است. در پژوهش حاضر در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش خوشه ای بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس اعتیاد به فضای مجازی خواجه احمدی وهمکاران (1395)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و مقیاس گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان سانسون و همکاران (1998) بودند. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر محاسبه شاخص های توصیفی (شامل محاسبه جداول توزیع فراوانی، درصدها، شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی نظیر میانگین و انحراف معیار) به محاسبه شاخص های استنباطی اقدام شد. با استفاده از نرم افزارAMOS محاسبات لازم صورت گرفت و برای مدل پیشنهادی شاخص های برازش و ضرایب مسیر استخراج شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین اعتیاد به فضای مجازی، بر گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان دانش آموزان اثر مستقیم معنادار دارد. همچنین تنظیم هیجان سازش نایافته نقش میانجی در رابطه ی بین اعتیاد به فضای مجازی با گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان نوجوانان دارد.
پیش بینی پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بر اساس عزت نفس و خود تنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
100 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بر اساس عزت نفس و خودتنظیمی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بود که به مراکز توانبخشی شهر تهران در سال 1402 مراجعه کرده بودند و توانایی پاسخگویی به سوالات پرسشنامه های پژوهش را داشتند. تعداد اعضای نمونه 100 نفر در نظر گرفته شد و نمونه گیری دو مرحلهای به صورت انتخاب چندین مرکز توانبخشی در دسترس در مرحلهی اول و سپس به صورت تصادفی ساده و با استفاده از قرعهکشی از بین مراجعه کنندگان به این مراکز (مرحلهی دوم) صورت گرفت. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامههای پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و خودتنظیمی تحصیلی بوفارد و همکاران (1995) بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام با استفاده از نرمافزار SPSS-24 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس؛ و بین پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که عزت نفس و خودتنظیمی تحصیلی، توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارند.
تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان، با رویکرد تاب آوری بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان ( 10نفر دانشگاهی،3نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی بدین صورت شکل گرفت : شرایط علّی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسئله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکانی که والدینشان از یکدیگر جدا می شوند با تنیدگی مواجه می شوند که اثرات کوتاه مدت و بلندمدت روان شناختی بر جای می گذارد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان دارای والدین طلاق گرفته شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که از بین آنها تعداد 30 کودک به شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله ذهن آگاهی بر اساس مدل بوردیک (2017) را دریافت کرد، در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار برای دریافت مداخله بعد از پایان مطالعه قرار گرفت. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و پرسشنامه خودپنداشت (پیرز و هریس، 1969) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش ذهن آگاهی بر مؤلفه های تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد شناختی (0/01>P، 361/29=F) و منع بیانی (0/01>P، 652/31=F) و مؤلفه های خودپنداشت کودکان (رفتار (0/01>P، 813/17=F)، وضعیت عقلانی و تحصیلی (0/01>P، 762/16=F)، ظاهر جسمانی و ویژگی ها (0/01>P، 421/8=F)، اضطراب (0/01>P، 429/19=F)، محبوبیت (0/01>P، 927/21=F)، شادی و رضایت (0/01>P، 691/18=F) تأثیر مثبت دارد و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: هنگامی که کودکان دارای والدین طلاق گرفته احساس می کنند کاری از دستشان برنمی آید، ذهن آگاهی با افزایش انعطاف پذیری روانی، انتخاب های دیگری را فرا روی آنها قرار می دهد و همین موضوع در تنظیم هیجانات آنها مؤثر است. همچنین ذهن آگاهی با برقراری ارتباط دوباره مابین منابع درونی و بیرونی، به بهبودی خودپنداشت منجر می شود، منابعی که حتی ممکن است فرد باور به آنها نداشته باشد.
اثربخشی رویکرد بومی روان شناسی وحدت مدار بر گرایش به افسردگی و خودکشی دانشجویان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
50 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی رویکرد روان شناسی وحدت مدار بر نشانه های افسردگی و گرایش به خودکشی دانشجویان پرداخته است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه است. جامعه آماری شامل 895 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی ساکن در خوابگاه بود؛ و نمونه تحقیق به روش نمونه گیری هدفمند و از طریق فرم کوتاه مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی و پرسش نامه افکار خودکشی بک، غربال و از میان 200 دانشجوی مستقر در خوابگاه، 20 دانشجوی دارای گرایش به افسردگی و خودکشی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش در شانزده جلسه شامل ده جلسه یک ساعت و نیمه فردی در کلینیک خانواده و کودک دانشگاه شهید بهشتی و شش جلسه تمرین در خوابگاه شرکت داده شدند؛ و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت بررسی اثر مداخله، همه دانشجویان یک بار پس از مداخله و سه ماه پس از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون ناپارامتریک یو من ویتنی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش مبتنی بر روان شناسی وحدت مدار بر افسردگی (02/0=p، 15=U) و گرایش به خودکشی (019/0=p، 5/14=U) اثر داشته است و این اثر در مرحله پیگیری سه ماهه پایدار مانده است. نتیجه گیری: رویکرد روان شناسی وحدت مدار با ارتقا نگرش و یکپارچه کردن تجارب زندگی و پذیرش واقعیت احساس تعلق و معنا در زندگی، منجر به کاهش نشانه های افسردگی و گرایش به خودکشی دانشجویان می شود.
روابط علّی ساختاری استحکام من و روابط بافتی(جو عاطفی خانواده،ارتباط با همسالان و پیوند با مدرسه) با رفتارخودآسیب رسانی در نوجوانان با میانجی گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۲
148 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر برسی رابطه استحکام من و روابط بافتی با رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان با میانجی گری تنظیم هیجان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی _همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام دانش آموزان پسر دوره متوسطه ی دوم شهر تبریز در سال تحصیلی99_1398 بودند که از بین آنها تعداد 190نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس استحکام من محمد علی بشارت(1386)، پرسشنامه ی خودآسیب رسانی سانسون و همکاران(1998)، پرسشنامه ی جوعاطفی خانواده محمود نو درگاه فرد(1373)، پرسشنامه ادراک از ارتباط با همسالان چو و چانگ(2012)، مقیاس پیوند با مدرسه سرنکویچ و جوردانو(1992)، و پرسشنامه تنظیم هیجان گرا س و جان(2003) استفاده شد و داده ها با استفاده ازروش تحلیل مسیرمورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که استحکام من و روابط بافتی با رفتار های خودآسیب رسان نوجوانان ارتباط معنی دار دارد. یعنی افزایش استحکام من و بهبود روابط بافتی می تواند رفتارهای خود آسیب رسانی در نوجوانان را به میزان چشم گیری کاهش دهد. و همچنین تنظیم هیجان می تواند رابطه استحکام من و روابط بافتی با رفتار های خودآسیب رسان نوجوانان را میانجی گری کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد استحکام من بالا موجب می شود که نوجوانان ظرفیت تحمل خود را در برابر ناکامی ها و ناملایمتی ها افزایش دهند. همچنین روابط بافتی ایمن و سالم به عنوان یک عامل حفاظتی از نوجوانان در برابر رفتارهای خودآسیب رسان محافظت می کند
رابطه بین ذهنیت فلسفی وباورهای انگیزشی باراهبردهای یادگیری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی به تعداد 688 نفر بوده است که بر اساس جدول مورگان تعداد 248 نفر برآورده شد که به روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه ذهنیت فلسفی جی اسمیت (1999)، با مقادیر آلفای کرونباخ 0.78، پرسشنامه راهبردهای یادگیری پینتریچ و دیگروت (1990) با آلفای کرونباخ 0.83 استفاده گردید. روایی پژوهش از نوع محتوایی بوده که مورد تائید خبرگان قرار گرفت که با استفاده از نرم افزارspss نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفت. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد بین جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی0.31،0.24 و0.22 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی 0.35،0.33 و0.33 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی، اضطراب امتحان، ارزش گذاری درونی و جامعیت می توانند تغییرات راهبردهای یادگیری را تبیین کنند و سایر متغیرها یعنی تعمق و انعطاف پذیری قدرت تبیین معنی داری ندارند.
اثربخشی توان بخشی شناختی- غیر حرکتی بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
123 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی- غیرحرکتی بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن صورت پذیرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز دو ماه اجرا شد. جامعه آماری مورد مطالعه کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن پایه دوم تا چهارم دبستان منطقه 6 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در این پژوهش 37 کودک با ناتوانی یادگیری خواندن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه در مدت 6 هفته توان بخشی شناختی- غیرحرکتی را دریافت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل نرم افزار N-BACK (جگی و همکاران، 2008 ) و آزمون برج لندن (شالیس، 1982) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی- غیرحرکتی بر حافظه کاری (0001>P) و انعطاف پذیری شناختی (0001>P) کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که توان بخشی شناختی- غیرحرکتی با تاثیر بر قسمت کرتکس مغز و با بکارگیری تمرینات هدفمند شناختی می تواند روشی موثر برای بهبود حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
203 - 212
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دوره ابتدایی دارای خودکنترلی پایین شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 26 کودک دارای خودکنترلی پایین با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش آموزش کارکردهای اجرایی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کودکان (CSQ) (کندال و ویلکاکس، 1979)، پرسشنامه دانش هیجانی (EKQ) (ریفی و همکاران، 2007) و مقیاس همدلی (ES) (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین تأثیر معنادار دارد (001/0>p). بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی با بهره گیری از فنونی همانند افزایش توجه، تمرکز و دقت، سازماندهی فعالیت ها بازداری پاسخ و کنترل تکانشگری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین مورد استفاده قرار گیرد.