فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۸۴۱ تا ۱۲٬۸۶۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۶
۲۹۰-۲۵۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه روابط بین پدیده ها و مفاهیم اجتماعی اهمیت فراوانی دارد. یکی از مهم ترین مفاهیم اجتماعی عصر حاضر هویت اجتماعی است. هویت اجتماعی حاصل تعامل بین انسانهاست که از عوامل متعددی تأثیر می پذیرد. روابط و شبکه های رسمی و غیررسمی، اعتماد و هنجارهای میان افراد و به طورکلی سرمایه اجتماعی نقش مهمی در شکل گیری هویتهای اجتماعی دارد. چگونگی روابط بین ابعاد سرمایه اجتماعی و برخی از انواع هویت اجتماعی (قومی، ملی و مذهبی) موضوعی است که در این پژوهش با استفاده از نظرات گیدنز در باب هویت اجتماعی، کلمن و پاتنام در مورد سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. روش: این پژوهش با رویکرد کمی و با استفاده از پرسشنامه در بین 381 نفر از شهروندان شهر رشت به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج تحقیق انواع سرمایه اجتماعی به طورکلی با هویت اجتماعی افراد در رابطه است. ابعاد سرمایه اجتماعی افراد به ترتیب بیشترین تأثیر را بر هویت مذهبی و سپس هویت قومی و ملی دارد و موجب تقویت این هویتها می شود. از بین ابعاد سرمایه اجتماعی نیز اعتماد بیشترین تأثیر را داراست. کمترین تأثیرگذاری بر انواع هویتهای اجتماعی مربوط به شبکه های رسمی است. بحث: وجود رابطه بین ابعاد سرمایه اجتماعی با انواع هویت اجتماعی افراد و این واقعیت که انواع مختلف هویت اجتماعی در بین جوانان، دانشجویان، افراد بیکار و بازنشسته ها در سطح پایین تری قرار دارد و همچنین پایین تر بودن سرمایه اجتماعی به ویژه اعتماد اجتماعی در بین این افراد که بیشترین تأثیر را بر هویت اجتماعی دارد، نشان دهنده اهمیت و ضرورت سیاستگذاری درست جهت ارتقای اعتماد اجتماعی در بین جوانان است. اعتماد به نهادهای اجتماعی در این بین می تواند نقش کلیدی ایفا کند.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین و آسیب های کودکی ادراک شده فرزندان با سبک های دلبستگی بزرگسالی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۹
25-45
حوزههای تخصصی:
بسیاری از پژوهش های انجام شده در زمینه دلبستگی بیان کرده اند که تعاملات مراقب کودک و واکنش های مراقب به کودک، نقشی اساسی در شکل گیری دلبستگی کودک ایفا می کنند. هدف این پژوهش تبیین چرخه انتقال بین نسلی سبک های دلبستگی بود که در این راستا به بررسی تأثیر سبک های فرزندپروری والدین و آسیب های کودکی بر سبک های دلبستگی فرزندان پرداخته شد. در این پژوهشِ پس رویدادی با طرح علی، 175 نفر از دانشجویان ایرانی به روش در دسترس از دانشگاه خوارزمی، تهران و علوم پزشکی البرز انتخاب شده و به ابزار پیوند والدین، پرسش نامه آسیب های کودکی و پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس، تحلیل میانجی و تحلیل مسیر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تفاوت در سبک های فرزندپروری والدین موجب تفاوت در سبک های دلبستگی فرزندان آن ها می شود. نتایج تنها از رابطه بین دو مؤلفه مراقبت و کنترل والدین با شاخص اجتناب دلبستگی حمایت کردند و بین این مؤلفه ها با شاخص اضطراب، رابطه ای مشاهده نشد. از طرفی آزار عاطفی ادراک شده ، در رابطه بین مؤلفه های فرزندپروری والدین و شاخص اجتناب دلبستگی فرزندان، میانجیگری می کند. نهایتاً به مدلی دست یافتیم که چگونگی تأثیر هم زمان دو عامل مراقبت و کنترل بر شاخص اجتناب، با میانجیگری آسیب های ادراک شده کودکان را نشان می دهد.
فرهنگ از منظر عرفان اسلامی (فرهنگ؛ تجلی ارتباط درون فردی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ چیست؟ مؤلفه های آن کدام است؟ خاستگاه فرهنگ چیست؟ اینها و پرسش هایی از این دست، تأملات فلسفی در شناخت فرهنگ را تشکیل می دهند که در محافل علمی معاصر جدی انگاشته شده اند. از طرف دیگر، هر فرهنگی محمول ارتباط است و بدون ارتباط اصلاً فرهنگ وجود ندارد. در ضلع سوم، ارتباط درون فردی مبنای انواع ارتباطات انسانی است. بدین سان تبیین خاستگاه فرهنگ با عزیمت از ارتباطات درون فردی، مسئله ای مهم می نماید که پرسشی این چنین را در پیش روی محققان می نهد: رابطه فرهنگ با ارتباطات درون فردی چیست؟ در راستای تبیین این مسئله، پژوهه فرارو با روش تحلیل اسنادی، آموزه های عرفان اسلامی را دست مایه قرار داده است تا فرهنگ را از منظر ارتباط درون فردی و با رویکرد عرفان اسلامی بکاود. نتیجه نشان داده است فرهنگ به عنوان یکی از محصولات انسان در قوس صعود، فرآورده ارتباط انسان با نفس مطمئنه یا اماره است که اولی را فرهنگ طیب و دومی را فرهنگ خبیث می نامند و در صورت اول، نفس اماره عامل اخلال گر است و در صورت دوم، نفس لوامه عامل مانع است؛ همان طور که این دو فرهنگ هریک دارای ماهیتی تشکیکی (طیف وار) هستند.
چشم انداز تاریخی زبان و ادبیات ارمنی
حوزههای تخصصی:
اولویت بندی و تعیین وضعیت مؤلفه های هوش فرهنگی بر اساس الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت (مطالعه موردی: رؤسای شعب بانک ملت استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش فرهنگی مهم ترین ابزاری است که می تواند در مواجهه مناسب با موقعیت های چند فرهنگی به کار گرفته شود. اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین، رهنمودها و توصیه های بسیاریبرای تمامی جنبه های زندگی دارد و قرآن به عنوان یک راه کار بزرگ الهی برای انسان ها بهترین و با قوام ترین راه را به بشریت ارایه می دهد و انسان ها را به سمت راهی که مطمئن تر و مستحکم تر است هدایت می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت مؤلفه های هوش فرهنگی رؤسای شعب بانک ملت از دیدگاه اسلام و قرآن است. برای این منظور هوش فرهنگی بر اساس نظریه تلفیقی «انگ، ونداین و کریستین کُه » و «قرآن و اسلام» در چهار مؤلفه هوش فراشناخی اسلامی- ایرانی، هوش شناختی اسلامی- ایرانی، هوش انگیزشی اسلامی- ایرانی و هوش رفتاری اسلامی تعریف شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، رؤسای شعب بانک ملت استان آذربایجان شرقی می باشد که تعداد آن ها 71 نفر است. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر، پرسشنامه است که پس از سنجش روایی و پایایی آن، در اختیار نمونه آماری قرار گرفت. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش های آماری توصیفی، تلخیص و طبقه بندی شد و برای آزمون سوال های پژوهش از آزمون One T-Test Sample وتحلیل واریانس (ANOVA) , فریدمن مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که هوش انگیزشی اسلامی- ایرانی رؤسای شعب بانک ملت نسبت به سایر مؤلفه های هوش فرهنگی اسلامی- ایرانی وضعیت بهتری دارد.
سنگ قبرهای گورستان سفیدچاه بهشهر؛ نوع شناسی، پیکره بندی و مفاهیم نقش و نگاره ها
حوزههای تخصصی:
بازنمایی ارتباط والدین با فرزندان جوان، مطالعه انتقادی فیلم «کوچه بی نام»
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱ ویژه علوم اجتماعی
5 - 33
حوزههای تخصصی:
بدون تردید بزرگترین رمز تکامل انسان و مهم ترین عامل موفقیت در تربیت انسان، خانواده و روابط بین اعضای آن است و ارتباط با فرزند یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین ارتباط ها و نیازمند برنامه پویا و فراگیر برای پاسداری از خانواده است. در جامعه اسلامی انتظار می رود سینما به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای فرهنگی کشور، بر اساس الگوی سبک زندگی اسلامی بازنمایی صحیحی از ارتباط والدین با فرزندان ارائه نماید. در بین آثار سینمایی بیشترین چالش ها در ارتباط بین والدین و فرزندان در سنین جوانی نمایش داده می شود. سوال اصلی این مقاله این است که فیلم سینمایی «کوچه بی نام»، ارتباط والدین با فرزندان جوان را چگونه بازنمایی کرده و این بازنمایی تا چه حد با آموزه های اسلامی در این خصوص منطبق است. بدین منظور، ابتدا از میان متون مختلف دینی، سبک اسلامی ارتباط والدین با فرزند جوان و تمامی ملاک ها، اصول و جلوه های این ارتباط استخراج شده است. سپس با تحلیل نشانه شناختی فیلم سینمایی «کوچه بی نام»، نوع بازنمایی این فیلم از ارتباط والدین با فرزندان جوان و میزان انطباق یا فاصله آن با آموزه های اسلامی در زمینه ارتباط والدین با فرزندان را از طریق تحلیل رمزگان جان فیسک بررسی می شود. طبق این بررسی مشخص می شود که فیلم با بکارگیری رمزهای فنی و اجتماعی، در خدمت بازنمایی دو نوع رابطه استبدادی (مادر) و سهل گیرانه (پدر) با فرزندان و برجسته سازی سبک ارتباطی سهل گیرانه و به نوعی فرزندسالاری است.
بررسی جریان شناسانه زمینه معرفتی ماکس وبر
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱ ویژه علوم اجتماعی
57 - 83
حوزههای تخصصی:
بنا به نظر برخی اندیشمندان علوم اجتماعی، روش شناسی علوم اجتماعی وبر در مباحث کنونی فلسفه و روش شناسی علوم اجتماعی جایگاه خاصی یافته است. فی المثل، کیت و اوری می گویند که «درک دیدگاه های پیچیده ی وبر نقطه ی آغازین مهمی برای بیشتر مباحث آتی است». اما از آنجایی که انظار وبر با دو مشکل اختصار و ابهام مواجهند، از سوی اشخاص مختلف مورد بازخوانی هایی متهافت واقع شده اند. یکی از راه های گره گشایی از این اجمال و ابهام، بررسی «جریان شناسانه» زمینه معرفتی وبر است. گرچه در آثار نگارندگان کتب نظریات جامعه شناسی از این زمینه معرفتی بحث شده اما با دو مشکل عدم جامعیت و بررسی های فرد محورانه، و نه جریان شناسانه مواجه بوده است .با نگاه جریانی به زمینه معرفتی وبر آشکار می شود که شخصیت فکری او، مرکب از چند نحله فلسفی است. مهمترین بستر معرفتی که وبر در آن بالیده و بدان منتسب می باشد، سنت فکری ایده آلیسم آلمانی است. او با بزرگان نوکانتی در ارتباط نزدیک بوده و در اندیشه های هستی شناسانه و معرفت شناسانه خویش از آنها ملهم است؛ همچنین وبر در انسان شناسی اش شدیدا متاثر از رمانتیسم و فلاسفه اگزیستانس است. او در روش شناسی نیز بیشتر تحت تاثیر مکتب هرمنوتیک و تاریخگرایی است. تاثیرات مارکسیسم بر وبر بیشتر در حوزه مسایلی است که توسط مارکس طرح شده است.
دولت زیست بوم گرا: شرایط نظری و عملی مواجهه با بحران آب در ایران (نقدی بر پارادایم سوداگری استعماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷۷
137 - 194
حوزههای تخصصی:
بحران آب در ایران آنقدر شدید است که می توان حیات اجتماعی ایرانیان را مُسَخّر طبیعتِ زخم خورده ی کنونی لحاظ کرد. در این میان، به نظر می رسد دولت به معنی دقیق کلمه نقش مهمی برای معکوس کردنِ این شرایط دارد. ولی، آیا دولت کنونی ایران چه در نظر و چه در عمل از این قابلیت برخوردار است؟ برای پاسخ به این پرسش در این مقاله نشان خواهم داد که اول، حل بحران آب در ایران نیازمند استراتژی ای اجتماعی، و نه صرفاً اقتصادی است. دوم، به صورت تاریخی پارادایم سوداگری استعماری از یک سو بر سیاست های دولت و از سوی دیگر بر حیات اجتماعی ایرانیان احاطه پیدا کرده است که به طور مشخص منجر به غلبه ی مکانیسم های «نظام بازار» در ساختار سیاسی، و پیامدهایش در ساختارهای اقتصادی و فرهنگی شده است، که این وضعیت نتیجه اش تشدید بحران آب در سال های کنونی در ایران بوده است. سوم، اگر دولت به معنی دقیق کلمه یک «دولت زیست بوم گرا» باشد چه در نظر و چه در عمل قادر خواهد بود موتور محرکه ا ی برای «دگرگونی» در نهادهای تشدیدکننده ی بحران آب در ایران باشد. در این مقاله با مطالعه ی تاریخی و اسنادی، جهت بررسی وضعیت موجود، تلاش می کنم نشان دهم عوامل اصلی تشدید بحران آب در ایران چه بوده اند و برای برون رفت از وضع کنونی چه بدیلی را می توان ترسیم کرد. نتیجه ی پژوهش این است که در ایران از نظر تاریخی، هراس از دولت استبدادی منجر به سیطره ی پارادایم سوداگری استعماری شده است؛ و پیامد آن مقبولیت و روی آوری به مکانیسم های نظام بازار (خصوصی سازی و رقابت) در عرصه ی سیاسی و به تبع آن در عرصه های اقتصادی و فرهنگی بوده است. این ها تشدیدکننده ی بحران آب بوده اند و راه حل هم »دگرگونی« آن پارادایم، از طریق بسط نهادهای ذیل »دولت زیست بوم گرا» است.
کارآفرینی روستایی همچون یک پدیده زمینه مند: پژوهشی در جامعه شناسی اقتصاد و توسعه روستایی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل و تبیین بستر یا زمینه کارآفرینی روستایی پرداخته ایم. با انجام 20 مصاحبه نیمه ساختار یافته با کارشناسان، مدیران اجرایی، اساتید دانشگاه و کارآفرینان نمونه در سطح کشور، تحلیل محتوای متون مصاحبه در نرم افزار ATLAS.ti، استفاده از نظریه هایی همچون ساختن گرایی اجتماعی بهعنوان حساسیت مفهومی پژوهش، تئوریهای اقتصاددان اتریشی، کارل پولانی، تئوریِ ساختاربندی از جامعه شناس انگلیسی آنتونی گیدنز، و نیز نظریه های کلانی همچون پساتوسعه از انسانشناس کلمبیایی آرتورو اسکوبار، مولفه ها و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی اصلیِ دخیل در فرایند کارآفرینی روستایی بهعنوان یک پدیده بدوا اقتصادی را تحلیل و واکاوی کرده ایم. پژوهش، ضمن بازخوانی اندیشه ها ی آگوست کُنت و جوزف شومپیتر پیرامون ربط میان افتصاد و جامعه، مولفه هایی همچون گفتمان، عاملیت، اخلاق، سرمایه اجتماعی، و طبیعت را بهعنوان زمینه کارآفرینی روستایی برجسته نموده و در پی بسط نگاهی انتقادی به سپهر موجود کارآفرینی و توسعه روستایی در ایران است. مدعای اصلی پژوهش وانهادن گفتمان دولتی و اقتصادی کارآفرینی روستایی و محقق ساختن گفتمان کشاورزی چندکارکردی به عنوان گفتمان و راهبردی جایگزین در توسعه روستایی است. بر همین اساس اتخاذ نوعی نگاه گفتمانی به کارآفرینی روستایی، دخیل ساختن عناصر اخلاقی مشتمل بر ترجیح منافع جمعی بر فردی، احساسات و عواطف، و طبیعتگرایی، و نیز تاکید بر بازتولید گفتمان کشاورزی چندکارکردی، به عنوان یک گفتمان تکمیلی در فضای کارآفرینی روستایی، هم در سطح عملی و هم نظری از جمله پیشنهادهای اصلی این پژوهش است.
تحلیل فضایی و سنجش وضعیت شهرستان های استان ایلام از لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشتی - درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود وضعیت بهداشت و سلامت شهروندان یکی از نشانه های ارتقا و توسعة انسانی در هر جامعه ای می باشد و به عنوان مسئله ای ضروری و مهم مدّ نظر برنامه ریزان است. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی است، با هدف بررسی و تحلیل فضایی شهرستان های استان ایلام از لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشتی - درمانی صورت گرفته و داده های مورد نیاز آن از سالنامه آماری 1391 استان ایلام به دست آمده است. در راستای انجام این تحقیق، شاخص های بهداشتی - درمانی با بهره گیری از تکنیک تحلیل عاملی و با استفاده از 20 شاخص که به 4 عامل برتر کاهش یافتند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که محرومیتی کلی در سطح استان از نظر برخورداری از شاخص های بهداشتی - درمانی وجود دارد و توزیع امکانات موجود نیز چندان متناسب با توان و نیاز جمعیتی شهرستان ها صورت نگرفته است. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل عاملی، اکثر شهرستان های استان (مهران، دره شهر، دهلران و شیروان - چرداول) از لحاظ شاخص های مورد مطالعه، محروم یا نیمه برخوردار هستند و ایوان، ایلام و آبدانان از لحاظ بهره مندی از شاخص های بهداشتی – درمانی، در ردیف برخوردارترین و مهران و دره شهر در ردیف محروم ترین شهرستان ها قرار دارند
بررسی نقش برنامه ریزی ناحیه ای بر رفاه اجتماعی از دیدگاه مردم(مقاله علمی وزارت علوم)
رفاه اجتماعی از جمله مهم ترین مقولات دنیای معاصر است و تدوین و اجرای برنامه های رفاهی توسط دولت ها و سازمانهای ذیربط از روش ها ی مختلفی انجام می شود. گفته می شود اغلب برنامه ریزی های رفاهی، ذیل برنامه ریز های کلان کشوری انجام شده و به ندرت خصوصیات منطقه، ناحیه و نیاز های نواحی را در نظر می گیرد. یکی از روش هایی که در سطح برنامه ریزی میان برد کاربرد دارد تکنیک برنامه ریزی ناحیه ای است. این روش بر خلاف برنامه ریزی های کلان، به صورت منطقه ای و با توجه به ظرفیت های بومی و ناحیه ای انجام میشود. هدف پژوهش حاضر برسی تاثیر برنامه ریزی ناحیه ای بر رفاه اجتماعی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را شهروندان شهر زنجان و نمونه آماری آن مشتمل بر 385 شهروند شهر این می باشد که از طریق فرمول کوکران برای جامعه نا محدود محاسبه شده است. پس از مطالعه کتابخانه ای و بررسی مبانی نظری موضوع، دادههای موردنیاز به شیوه پیمایشی با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و تحلیل داد ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان می دهد برنامه ریزی ناحیه ای بیشترین تاثیر را بر روی متغیر امنیت اجتماعی و در مراحل بعدی به ترتیب با متغیر های ، فراغت، آموزش، سلامت، مسکن، بیمه و جمعیت رابطه معنا داری دارد. واژه های کلیدی: برنامه ریزی، برنامه ریزی ناحیه ای، ناحیه، رفاه اجتماعی، مدل معادلات ساختاری
رابطه ابعاد دینداری، جنسیت و تأهل با میزان رضایت از زندگی در میان دختران و پسران دانشجوی دانشگاه مازندران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رضایت از زندگی چنان با اهمیت است که می توان گفت هدف برتر هر فرد در زندگی است؛ اما گزارش ها نشان می دهد که میزان آن در جامعه ما پایین است. از این رو تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه بین میزان دینداری و میزان رضایت از زندگی در بین نمونه آماری 407 نفری از دانشجویان است. نتایج تحقیق نشان می دهد بیشتر دانشجویان 3/54 درصد از میزان دینداری بالایی برخوردار هستند. میزان دینداری در بین دختران بیشتر از پسران است. تنها 91/47 درصد از دانشجویان از رضایت بالای زندگی برخوردار هستند. رضایت از زندگی در بین دختران بیش از پسران است. همچنین نتایج نشان می دهد که بین میزان دینداری با میزان رضایت از زندگی رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین نتایج نشان می دهد که بین بعد اعتقادی، مناسکی و بعد تجربی با میزان رضایت از زندگی رابطه معناداری وجود دارد؛ اما بین بعد پیامدی با میزان رضایت از زندگی رابطه معناداری وجود ندارد. رگرسیون نشان داد که متغیرهای بعد دینداری تجربی و جنسیت قادر به تبیین 5 درصد از رضایت از زندگی شدند. پیشنهاد می شود با توجه به وجود آسیب هایی چون پدیده فرار مغزها، برای افزایش رضایت از زندگی دانشجویان، دینداری آنان تقویت گردد.
پرسپکتیو در برخی نگارکندهای صخره ای ساسانی: ژرفانمایی یا بازتابی سیاسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو ویژگی بنیادین هنر یادمانی ساسانی، یعنی سنت واقع گرایی و سنت مقامی به بهترین شکل در نگارکندهای صخره ای این دوره نمود یافته اند؛ به گونه ای که در کنار هم یک نظام نشانه ای رمزآلود را پدید آورده اند. معناکاوی این نظام نشانه ای با توسل به «رویکرد نشانه شناختی: بافت گرایی و پیوستار متنی (تصویرشناسی مقایسه ای)» میسر خواهد شد. آنچه بن مایه این جستار شد، خطای دید ناشی از اجرای پرسپکتیو در نگارکند صخره ای بهرام دوم در نقش رستم فارس است. این مسأله که امر را در شخصیت شناسی برخی پیکره ها بر محققان مشتبه ساخته است، بسی پرسش برانگیز است. چرا هنرمند عصر ساسانی در مواقعی عامدانه به اجرای پرسپکتیوی بی ضرورت دست زده است؟ نتیجه مطالعات حاکی از آن است که ترفندهای هنری چون پرسپکتیو نیز نقش یک عنصر نشانه ای نمادین را در این آثار ایفا نموده اند؛ چنان که این ترفند در نگارکند بهرام دوم در نقش رستم فارس به دور از هر گونه ژرفانمایی، تنها با مفهومی سیاسی مبنی بر حق ولیعهدی همراه است. پرسپکتیو عینیت یافته در نگارکند صخره ای شاپور اول در نقش رجب فارس نیز در عین ژرفانمایی، نشانه ای مبنی بر اولویت در حق ولیعهدی است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش از نوع پژوهش های تاریخی است که با رویکرد نشانه شناختی به تحلیل مسأله پرداخته است.
تأثیرات اختلال خلقی دوقطبی II مردان بر روابط زناشویی از دیدگاه همسر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۱
375-388
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین تأثیرات اختلال خلقی دوقطبی II بر روابط زناشویی مردان از دیدگاه همسر انجام شد. این مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی و با روش تحلیل مضمون (تماتیک) انجام گردید. از طریق مصاحبه های بدون ساختار و با نمونه گیری هدفمند جمع آوری داده ها با یک بیمار دوقطبی و همسر بیمار شروع شد و تا اشباع داده ها (10 زوج) ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها به طور مستمر همزمان با جمع آوری داده ها و به صورت مقایسه ای انجام گردید. طی فرآیند تحلیل داده ها چهار مضمون فراگیر (تعادل گریزی، تحریک پذیری، بی مبالاتی و ضعف مدیریت) قرار گرفتند. این مضمون ها بیانگر تأثیرات اختلال دوقطبی بر روابط زناشویی است. طبق نتایج، تأثیرات اختلال دوقطبی بر روابط زناشویی به بحران و آسیب های جدی در خانواده منجر می گردد؛ بنابراین آگاهی از تأثیرات اختلال دوقطبی با مضمون های بیان شده از تجربیات همسر می تواند در برنامه های درمان، مراقبت، مشاوره و آموزش به بیمار و خانواده مورد استفاده متخصصان حوزه سلامت، درمان، خانواده، پرستاری، مشاوران و روان شناسان قرار گیرد.
مطالعه شیوه های فرزندپروری ادراک شده نوجوانان بر اساس جنسیت و سن آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۱
447-459
حوزههای تخصصی:
شیوه های فرزندپروری نقش اساسی در تعیین سبک های زندگی نوجوانان داشته و بنابراین از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوه های فرزندپروری ادراک شده نوجوانان بر اساس جنسیت و سن آنان انجام شد. این پژوهش به روش پس رویدادی و با نمونه ای به حجم 623 نفر (311 دختر، ۳۱۲ پسر) که با روش نمونه برداری چندمرحله ای انتخاب شده بودند، انجام شد. داده ها پس از گردآوری به کمک پرسش نامه سبک های فرزندپروری بامریند، با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل نشان داد اثرهای اصلی جنسیت و سن در سطح 0/01 معنادار بوده و والدین با فرزندان پسر بیشتر به شیوه مستبدانه و با فرزندان دختر بیشتر به شیوه مقتدرانه تعامل می کنند، آن ها در تعامل با نوجوانان 17ساله در مقایسه با نوجوانان زیر 17 سال بیشتر از سبک فرزندپروری سهل گیرانه استفاده می کنند. اثر تعاملی جنسیت و سن در سطح 0/05 و تنها در متغیر شیوه فرزندپروری سهل گیرانه معنادار بود، به این معنا که بر خلاف دختران، والدین همگام با افزایش سن فرزندان نوجوان پسر بیشتر از شیوه فرزندپروری سهل گیرانه استفاده می کنند. چنین نتیجه گیری شد که الگوهای تعامل والدین با فرزندان ثابت نبوده و در مجموع این الگوها متناسب با جنسیت و سن فرزندان تغییر می یابد.
طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند خط مشی گذاری، مرحله اجرا از اهمیت دوچندانی برخوردار است چرا که در واقع ثمره واقعی خط مشی در این مرحله به بار می نشیند. این مقاله به ارائه شبکه اجرای تعاملی ای می پردازد که از طریق آن می توان با موفقیت بیشتری به اجرای سیاست های فرهنگی کشور پرداخت. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمونی مشتمل بر سه مرحله کدگذاری توصیفی، کدگذاری تفسیری و تدوین مضامین فراگیر انجام گرفته و به منظور دستیابی به الگویی برای اجرای سیاست های فرهنگی کشور، مصاحبه های نیمه ساخت یافته ای با خبرگان، سیاست گذاران و مجریان فرهنگی کشور تا دستیابی به مرحله اشباع نظری صورت گرفته است. حاصل پژوهش 548 کد بوده که در قالب 61 کد توصیفی، 11 کد تفسیری و 2 مضمون فراگیر طبقه بندی شده اند و برقراری ارتباط بین این مضامین منجر به طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی کشور شده است. در الگوی پیشنهادی، اجرای خط مشی در دو مرحله «برنامه ریزی و ایجاد شبکه پشتیبانی» و «پیاده سازی برنامه ها» صورت می پذیرد. در مرحله اول که مشتمل بر چهار گام «تصمیم سازی»، «تصمیم گیری و تنظیم برنامه های عملیاتی»، «ایجاد شبکه پشتیبانی نرم افزاری» و «ایجاد شبکه پشتیبانی سخت افزاری» می باشد، چهار بازیگر شامل سیاست گذاران فرهنگی، نخبگان فرهنگی، مدیران فرهنگی، کارشناسان فرهنگی دولتی به ایفای نقش می پردازند. سپس در مرحله پیاده سازی برنامه ها، مجریان فرهنگی دولتی، مؤسسات فرهنگی خصوصی، تشکل های فرهنگی مردمی، مروّجان فرهنگی و نهایتاً جامعه (مردم) با همکاری همدلانه خود و استفاده از تمام ظرفیت های کشور به اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی می پردازند. در این مقاله نقش های متعدد هر یک از بازیگران هشت گانه فوق تشریح شده است. در این الگو همچنین مردم به عنوان بازیگر نهم، با ایفای چهار نقش به عنوان مجری، پایشگر، هدف و شاخص در اجرای سیاست های فرهنگی مشارکت می نمایند.
مؤلفه های حفظ کرامت زن و نقش تربیتی آن در سبک زندگی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های حفظ کرامت زن و تبیین نقش تربیتی آن در سبک زندگی اسلامی است که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. داده های پژوهش پس از بررسی منابع موجود و مرتبط، با استفاده از فرم های فیش برداری جمع آوری شد و با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. دستاورد این پژوهش، شناسایی شش مؤلفه حفظ کرامت زن شامل آگاهی از توانمندی های سرشتی، توجه به توانمندی های اکتسابی، توجه به نتیجه کرامت، پرورش حیا، پرورش عزت نفس، آشنایی با حقوق خویش است. همچنین پنج نقش تربیتی در سبک زندگی اسلامی شناسایی شد که عبارتند از: شکل گیری شخصیت سالم، تقویت دین داری، آراستگی به رفتار عزتمندانه در زندگی، کنترل خود از آلودگی ها، افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی. توجه به این مؤلفه ها می تواند زندگی زنان جامعه را به سمت زیست دین دارانه هدایت کند.
الگوی ساختاری روابط بین ادراک از دین داری والدین، ویژگی های شخصیتی، انتظار فایده دین داری و دین داری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی گر ویژگی های شخصیتی صداقت- فروتنی، همسازی و وظیفه شناسی و انتظار فایده دین داری در رابطه بین ادراک از دین داری والدین با دین داری فرزندان در دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. بدین منظور 500 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از دانشکده های واقع در دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام، پرسش نامه شخصیت هگزاکو و پرسش نامه انتظار فایده دین داری بود. یافته ها نشان داد که ادراک از دین داری والدین به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر دین داری فرزندان اثر می گذارد. ویژگی های شخصیتی صداقت-فروتنی، هم سازی و وظیفه شناسی، و انتظار فایده دین داری نیز متغیر میانجی گر است که بر دین داری فرزندان اثر می گذارد. انتظار فایده دین داری مهم ترین میانجی گر در رابطه بین ادراک از دین داری والدین و دین داری فرزندان بود. چون این متغیرهای میانجی می توانند نقش واسطه ای را بین ادارک از دین داری والدین و دین داری فرزندان ایفا نماید، لزوم توجه به این متغیرها در حوزه دین داری ضرورت دارد.
الگویابی رابطه میان نظام های مغزی-رفتاری و تعارضات بین والدین با مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان با میانجی پاسخ های شناختی-هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف الگویابی رابطه میان نظام های مغزی-رفتاری و تعارضات بین والدین با مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان با میانجی پاسخ های شناختی-هیجانی-رفتاری انجام شد. روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول و دوم شهرستان قدس استان تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای،665 نفر از آن ها انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه نظام های مغزی-رفتاری، مقیاس تعارضات بین والدین، مقیاس پاسخ های شناختی-هیجانی-رفتاری به تعارضات بین والدین و پرسشنامه خودگزارش دهی نوجوان بود. نتایج تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل نظری پژوهش که در آن، متغیر پاسخ های شناختی-هیجانی-رفتاری به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین تعارضات بین والدین و نظام های مغزی رفتاری با مشکلات هیجانی-رفتاری وارد مدل شده بود، دارای شاخص های برازش مناسبی با داده ها بود. همچنین در این مدل تمامی مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلی برای پیش بینی مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان معنی دار به دست آمد؛ بنابراین تعارضات بین والدینی و نظام های مغزی-رفتاری با در نظر گرفتن عوامل میانجی در پیش بینی مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان نقش مؤثری ایفا می کنند. همچنین می توان بیان کرد که مدل بافتی-شناختی و مدل توسعه داده شده آن قابلیت تبیین مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان را دارد. در نتیجه می توان از این مدل برای تنظیم مداخلات درمانی و همچنین تشخیص عوامل خطر در امر پیشگیری از مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان استفاده کرد.