مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
قوم باستان شناسی
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در این مقاله با تکیه بر پژوهش های باستان شناسی و انسان شناسی از دوران نوسنگی تا اسلامی، و عواملی که در شدت و ضعف آن تأثیر داشتند، به بررسی پیشینه اهلی کردن حیوانات، چگونگی شکل گیری جوامع کوچ نشینی و سابقه آن در زاگرس مرکزی پرداخته اند. همچنین، ایل های کوچ روی زاگرس غربی به ویژه ایل های شهرستان اسلام آباد، شیروان چرداول، ایوان و دیگر ایل های ساکن نواحی جنوبی تر استان ایلام را که در فصول کوچ در گرمسیر در کنار ایل های این مناطق به سر می برند، معرفی کرده اند. در طول هزاران سال، این ارتباط ها و هم زیستی های مسالمت آمیز باعت شکل گیری تبادلات فرهنگی در منطقه زاگرس مرکزی شده است. علاوه بر آنچه بیان شد، ایل راه ها و مسیر کوچ و معماری خانه های هرکدام از این ایل ها را نیز مطالعه کرده اند.
الگوهای معیشتی ساسانیان در شهرستان دره شهر با استناد به متون تاریخی و جغرافیایی و شواهد باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال سی ام زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸ (پیاپی ۱۳۸)
153 - 180
حوزه های تخصصی:
در روند بازسازی الگوهای معیشتی ساکنان گذشته مناطق مختلف ایران، تطبیق محتوای متون تاریخی و جغرافیایی با شواهد باستان شناختی، بسیار راهگشا خواهد بود. شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام، از جمله مناطقی است که بیشترین دوره استقراری به لحاظ تراکم آثار در آن مربوط به دوره ساسانی (117 اثر) است. در این پژوهش برآنیم با تلفیق و تطبیق شواهد باستان شناختی و اطلاعات محیطی با محتوای متون جغرافیایی، الگو یا الگوهای معیشتی ساکنان ساسانی شهرستان دره شهر را استنباط و ارائه کنیم. با استناد به شواهد باستان شناختی، برآیند پژوهش نشان می دهد که در دوره ساسانی مهم ترین الگوهای معیشتی متناسب با جغرافیای طبیعی منطقه، ابتدا کشاورزی آبی و سپس کشاورزی دیم و دامداری (کوچ روی عمودی) بوده است. در نتیجه، میان نتایج تحلیل داده های باستان شناختی و محتوای متون تاریخی و جغرافیایی در بحث کشاورزی این منطقه (فراوانی آب و حاصلخیزی خاک) همخوانی نزدیکی وجود دارد. علاوه بر این، با استناد به مطالعات قوم باستان شناسی، در این دوران در بخش کشاورزیِ آبی استفاده از کانال و برای مناطق دیم استفاده از تراس های سنگی رایج بوده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی و توصیفی- تحلیلی و اطلاعات آن براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است.
درآمدی بر قوم باستان شناسی کوچ روان قره داغ مرکزی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی مقدماتی منطقه قره داغ آذربایجان از سه منظر بوم شناختی، باستان شناختی و قوم شناختی است. این منطقه کوهستانی فاقد خاک زراعی غنی بوده و روستاهای کم جمعیت و اوباهای ایلات کوچ رو، تنها زمین سیمای آن محسوب می شوند. بررسی های باستان شناختی نیز نشان از فقر نسبی شواهد باستانی در دوره های ماقبل عصر آهن دارند. موضوع اصلی این مقاله، بررسی دلایل تداوم زندگی کوچ رو در این منطقه تا به امروز و نشان دادن پیوستگی های تاریخی و بوم شناختی آن است. در این مقاله نشان داده می شود که با توجه به شاخصه های محیطی و بوم شناختی حاکم بر منطقه قره داغ مرکزی، سنت های فرهنگی موجود در آن برای مدت بیش از سه هزار سال و با محوریت کوچ روی عمودی تداوم یافته است. فرض اصلی آن است که تداوم شرایط بوم شناختی و محیطی و محدودیت های خاص آن موجب این پایداری و استمرار فرهنگی بلند مدت شده است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش قوم باستان شناسی است. بررسی های باستان شناختی و قوم شناختی قره داغ بار دیگر نقش بنیادین زیست بوم را در پایداری یا ناپایداری شیوه های گوناگون زیستی اجتماعات انسانی بازتاب می دهد. روشن است که زیست بوم هایی نظیر قره داغ مرکزی، هرگز مجال شکل گیری نظام های استقراری و حرکت به سوی پیچیدگی های اجتماعی و فرهنگی را به ساکنان خود نخواهند داد.
جایگاه زن در عصر آهن با تکیه بر مطالعات قوم باستان شناسی در میان کوچ نشنیان غرب زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
99 - 122
حوزه های تخصصی:
تا کنون گورستان های متعددی متعلق به عصر آهن در غرب زاگرس مرکزی کاوش شده و در آن ها اشیای تدفینی خاص زنان به دست آمده است. اما کاوشگران جز توصیف داده ها و شکل تدفین به موضوع جایگاه زنان در این دوره نپرداخته اند. این موضوع از این امر ناشی بوده که در میان اشیای تدفینی هیچ کتیبه یا نوشته ای در ارتباط با این گورها به دست نیامده و همچنین مطالعات مربوط به زنان تازه در ادبیات باستان شناسی مطرح شده بود. پژوهشگران این گورستان ها را به نیمه کوچ نشینان نسبت داده اند، که این نوع معیشت در قالب ایلی در این منطقه تا حال حاضر نیز رواج دارد. بنابراین، می توان گفت که با توجه به همسانی جغرافیایی و تاحدود زیادی معیشت این مردمان با ایلاتی (خزل، ملکشاهی و کلهر) که در این منطقه ساکن اند، همچنین تداوم سنت ها در زاگرس مرکزی، که در این مقاله به آن ها از جمله شیوه تدفین اشاره شده، به بررسی جایگاه زنان در عصر آهن از منظر قوم باستان شناسی پرداخته شده است. در این مقاله، گورهای متعلق به زنان در 14 گورستان بررسی شده؛ با توجه به اینکه در میان این ایلات جایگاه زنان در قالب خانواده نمود می یابد، که خود تابع عوامل متعدد اجتماعی سیاسی و اقتصادی است. در پایان نیز جمع بندی از کلیه مطالب ارائه شده است.
بررسی قوم باستان شناسی روستاهای تنگ منصوری و نوخان در استان کرمانشاه و اهمیت آن در تفاسیر باستان شناختی با تأکید بر الگوهای دفع زباله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
71 - 94
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، پیشرفت بسیار سریع فناوری ها سبب تغییرات فراوان و سریعی در جنبه های مختلف زندگی انسان از معماری و ساختار اجتماعی تا پوشش و خوراک شده است. بنابراین، امروزه مکان ها و جوامع اندکی وجود دارند که از این تغییرات به دور مانده باشند. به همین جهت، ثبت و ضبط اطلاعات موجود در چنین مکان هایی که بستر سنتی خود را حفظ کرده اند، برای کمک به شناخت یافته های باستان شناختی و تحلیل و تفسیر داده ها اهمیت زیادی دارد. دو روستای تنگ منصوری و نوخان در استان کرمانشاه ازجمله اندک اجتماعاتی هستند که تا حدی از تغییرات عصر حاضر به دور مانده اند و توانسته اند تا حدودی شیوه سنتی زندگی خود را حفظ نمایند. بر همین اساس، برای انجام تحقیق حاضر، دو روستای مذکور مناسب ترینِ گزینه ها جهت انجام مطالعات قوم باستان شناسی نسبت به پیرامون خود به شمار می رفتند و از این رو، برای پژوهش حاضر انتخاب شدند. در این پژوهش، به بررسی قوم باستان شناسی این دو روستا به طور هم زمان پرداخته و با مطالعه جنبه های مختلف زندگی، توصیفی جامع از آنها ارائه شده است. درنهایت، با مقایسه یافته های حاصل از تحقیق، پیشنهاد هایی ارائه گردیده است که به باستان شناسان کمک می کند تا تحلیل دقیق تری از یافته های خود داشته باشند. همچنین، الگوی دفع زباله که اهمیت زیادی در کاوش ها و تفاسیر باستان شناسی دارد، مورد تأکید قرار گرفته و نظریاتی درباره منظر باستان شناسی محوطه ها ارائه گردیده است.
بازخوانی صحنه روایی مصور برروی بشقاب گلابه ای رنگارنگ منسوب به نیشابور بر پایه مطالعات قوم باستان شناسی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
197 - 224
حوزه های تخصصی:
مطالعه سفالینه های گلابه ای رنگارنگ به دلیل نقوش منحصربه فرد همواره موردتوجه پژوهشگران مختلف بوده است. طی چند دهه گذشته محققان با رویکردهای متفاوت نقوش سفالینه های فوق را مورد مطالعه قرار داده اند. باوجود پژوهش های صورت گرفته در راستای بازخوانی و تفسیر نقوش، هم چنان ابهامات و چالش ها به قوت خود باقی است. یکی از چالش های موجود در تفسیر نقوش سفالینه های گلابه ای رنگارنگ، صحنه روایی مصور برروی بشقابی ا ست که در موزه هنر «نلسون اتکینز» نگه داری می شود. پژوهشگران در پژوهش های خود با توجه به متون تاریخی برای تفسیر نقش بشقاب فوق نظرات ناهمگونی را ارائه کرده اند که گمان می رود تفاسیر آن ها دارای اشکالات اساسی است. این چنین به نظر می رسد که مطالعه متون تاریخی به تنهایی راه گشا برای تفسیر صحنه روایی فوق نیست و باید از مطالعات علوم میان رشته ای کمک گرفته شود، تا در پژوهشی مجزا و با استفاده از مطالعات قوم باستان شناسی صحنه روایی این ظرف مورد مطالعه و بازبینی قرار گیرد. نگارندگان در این پژوهش بر آن هستند تا با پیگیری کهن الگوها در بستر جغرافیای تولید سفالینه های گلابه ای رنگارنگ که دامنه مطالعات آن، خطه خراسان را دربر می گیرد، صحنه روایی بشقاب را موردمطالعه قرار دهند. برای نیل به این هدف، نگارندگان از مطالعات قوم باستان شناسی و مستندات تاریخی برای تفسیر آن بهره گرفته اند. روش پژوهش جستار پیشِ رو کتابخانه ای با رویکرد تاریخی، تحلیلی-تطبیقی است. درراستای هدف فوق، پرسش هایی نظیر: مفهوم صحنه روایی بشقاب گلابه ای رنگارنگ مورد بحث چیست؟ مطالعات قوم باستان شناسی تا چه حد در تفسیر صحنه روایی مصور برروی این ظرف قابل تطبیق است؟ مطرح شده است. برآیند حاصل از پژوهش تطبیقی مطالعات قوم باستان شناسی و مستندات تاریخی این ا ست که مضمون صحنه روایی منقوش بر بشقاب، مراسم آئینی طلب باران و آب از ایزد بانوی آناهیتا و تیشتر است که امروزه در خطه خراسان با تغییراتی در نحوه اجرای مراسم برگزار می گردد.