فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
خشت به عنوان یکی از کهن ترین دست ساخت های بشر، از هزاره های دور تاکنون، ساختمایه اصلی بسیاری از بناهای تاریخی در ایران بوده است. مطالعه ویژگی خشت های تاریخی هم از جهت مستند نگاری و ثبت اطلاعات که از اولین اقدامات حفاظت از برمانده ای فرهنگی است، هم از جهت ایجاد معیاری برای مقایسه خشت های نوین امروزی، امری مهم و ضروری است. لزوم حفاظت و مرمت سازه های خشتی، ضرورت بررسی و شناخت این مصالح تاریخی و سنجش خصوصیات رفتاری آن را دو چندان می کند. چنان که هرگونه مداخله در بناهای تاریخی نیازمند شناخت نسبی از مواد و مصالح تشکیل دهنده آن است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی ساختار تشکیل دهنده خاک، به تحلیل عوامل تأثیر گذار بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی منطقه یزد بپردازد و تلاش دارد در قالب استدلال استقرایی بر پایه ترکیبی از روش های میدانی، تجربی، آزمایشگاهی به دنبال پاسخ به این سؤال باشد که رابطه میان مقاومت مکانیکی و ویژگی خاک تشکیل دهنده خشت های تاریخی منطقه یزد چیست؟ و تنوع خاک هر منطقه، چه ویژگی هایی در ساختار خشت های تاریخی ایجاد کرده است؟ نتایج نشان می دهد، خشت هایی با غالب خاک ریزدانه و مقدار مناسب مواد رسی، مقاومت مکانیکی بهتری در مقابل خشت های با ذرات غالب درشت دانه دارند. همچنین اندازه و شکل ذرات، هم در مقیاس میکروسکوپی و هم در مقیاس ماکروسکوپی و تناسب میان ذرات ریزدانه و درشت دانه، از عوامل مؤثر بر تخلخل و تراکم ساختار خشت است که بر رفتار مکانیکی و مقاومت در برابر جذب آب تأثیر مستقیم دارد.
نگاهی بر کتاب «کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
216 - 251
حوزههای تخصصی:
کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی است، که آن را در سال 1316 به درخواست وزرات فرهنگ ایران به رشته تحریر درآورده است. موضوع کتاب چنانکه از عنوان آن پیداست، به تاریخ و مسائل تباری و نژادی قوم کُرد مربوط می گردد. در زمان سلطنت رضاشاه دستگاه فرهنگی حکومت بر اساس یک تمایل شدید و مرموز، غلامرضا رشیدیاسمی، مردوخ کُردستانی و ولادیمیر مینورسکی را مأمور تدوین تاریخ کُرد و تعیین منشأ نژادی و اثبات ایرانی بودن این قوم نمود. نگارنده در مطالعات خود به نکته قانع کننده ای در باره علل این اشتیاق برنخورده است. به عنوان یک احتمال عمده می توان معتقد بود این تمایل شدید حکومت نژادگرا و آریایی باز پهلوی برای اثبات همریشگی نژادی برخی اقوام ساکن در ایران با فارس زبانان، ریشه در علاقه این حکومت برای یارگیری از اقوام غیر ترک ایرانی، جهت طرح ادّعای غلبه جمعیّتی مردم فارس زبان و برادران نژادی آنها در مقابل جمعیّت ترک بوده است. شاید غرض آینده نگرانه ای برای طرح دعاوی ارضی نسبت به اراضی کُردنشین کشورهای همسایه هم در این اشتیاق دخیل بوده باشد. دعوی ارضی نسبت به سرزمین های کُردنشین عثمانی در ادعانامه استرداد اراضی تسلیم شده به کنفرانس صلح پاریس از طرف هیئت ایرانی در مارس 1919 و تأکید بر ایرانی نژاد و ایرانی زبان بودن این قوم شاهد دیگری است، که این گمان را تقویت می کند.
نویسندگان سه گانه مذکور به عنوان مؤلّفانی پروژه کار در قبال دریافت اجرت، اسناد و امکانات تحقیق به تدوین تاریخ کُرد بر اساس اصول و معیارهای تعیین شده از طرف حکومت پهلوی پرداخته و تاریخی مشوّش و مجعول برای قوم مذکور ساختند. اساس کار در تدوین این تاریخ بر اثبات ایرانی بودن اکراد بر اساس تعریف خاص نخبگان حکومت از مفهوم ایرانی بودن، اثبات آریایی بودن کُرد و اشتراک نژادی کُرد و فارس، اثبات حضور کُرد در همه جای فلات ایران، ادغام کُرد در جامعه آریایی و فارسی، زیر مجموعه فارسی قرار دادن زبان کُردی، منتسب ساختن برخی سلسله های پادشاهی ایران به اکراد و در نهایت منتسب ساختن کُرد به سلسله یا تمدّن ماد استوار بود. تألیف کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» در شرایط خلأ فرهنگی و فقدان آثار مکتوب در موضوع مذکور به انجام رسید و مطالب این کتاب با وجود معایب و اغلاط بسیار، در سایه تبلیغ و پیرایه بندی دیگران قبول عام یافت.
متأسّفانه در سایه سوء استفاده مسئولان فرهنگی حکومت پهلوی از موقعیّت خاص تاریخی و خلأ فرهنگی برای تدوین آثار مکتوب بر اساس اصول و علائق آریایی محور و فارسی محور خود و تلاش های بعدی دستگاه های فرهنگی این حکومت در جهت به کرسی نشاندن تاریخ های دست ساز و مجعول خود و استمرار این رویه در دوران بعد از انقلاب اسلامی، این قبیل نوشته های غیر علمی و غیر مستند در جایگاه کتب مرجع نشسته و ساختار فکری و نگرشی جامعه روشنفکری و دانشگاهی ایران را شکل داده و به منابعی برای تدوین کتب بعدی در موضوع خود بدل شدند.
The Role of the Ambassadors of Iran and the Netherlands in the Formation and Consistency of Political-Economic Relations between the Two Countries in the Safavid Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
15 - 27
حوزههای تخصصی:
The Safavid era in Iran coincides with the growth of international trade relations and interaction with European East India companies. The Safavid kings wanted to establish relations with the East India Company, especially the Dutch East India Company, for various reasons. The Dutch were able to surpass their European counterparts in their dealings with the Safavid government by using economic, commercial and sometimes political initiatives, and what kept the Dutch ahead of their other European rivals was the commercial approach of the Dutch ambassadors and political representatives in their dealings with Iranian representatives and officials, the Dutch ambassadors and political representatives tried to spend on commercial activities and the opening of trade House in the ports of the Persian Gulf, so that they could monopolize the trade of the East. Accordingly, the purpose of this study is to study the role of the ambassadors of Iran and the Netherlands in the formation and consistency of political-economic relations between the two countries. The research method in this article is descriptive-analytical. The findings of the research show that the expansion of Iran's foreign relations with the Dutch government during the reign of Shah Abbas and the gradual access of the political representatives of this government to Iran, led to the prosperity of Iran's foreign trade. Iran's geographical position, was a suitable arena in which ambassadors and businessmen of different countries could pursue their trade goals in the shortest time and at the lowest cost.
روسپی گری زنان در شهر تهران از عهد قاجار تا پایان دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
85 - 126
حوزههای تخصصی:
مقاله پیشِ رو با تمرکز بر روسپی گری زنان در شهر تهران درصدد پاسخ به دو سؤال زیر است: ۱-وضعیت زنان روسپی در بازه زمانی دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی چگونه بوده است؟ ۲-مواجهه حکومت با آن ها در این دوران چگونه بود؟ بررسی تغییرات کمی و کیفی وضعیت زنان روسپی و نوع مواجهه حکومت با معضل روسپی گری در دوره قاجار و پهلوی با استفاده از روش تطبیقی انجام شده است؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که روسپیان در این دو دوره با توجه به خاستگاه اجتماعی، سن و علل روسپی گری وضعیت مشابهی داشت اند، اما با توجه به مدرنیزاسیون جامعه در دوره پهلوی روسپی گری به صورت پدیده ای بیشتر شهری، ساختارمند، متنوع تر و از نظر کمی با درصد کمتری بروز یافته است. سیاست حکومت ها در مواجهه با این پدیده نیز چندگانه و متناقض بوده است؛ علی رغم مشابهت در استفاده های مالی و سیاسی حکومت ها از روسپیان و مجازات های کیفری آنان، در دوره رضاشاه تلاش هایی برای کنترل و ساماندهی این پدیده از طریق اسکان روسپیان و اعمال قوانین بهداشتی صورت گرفت و در دوره محمدرضاشاه رویکرد به روسپی گری به تدریج از برخورد کیفری تا حدی به برخورد اجتماعی تغییر یافت و اقداماتی برای حمایت از زنان روسپی و بازگشت آن ها به جامعه انجام شد. به رغم تلاش های صورت گرفته، حکومت ها در کنترل و پیشگیری این معضل توفیق چندانی نداشته و عوامل کلان ساختاری و نگرش های پدرسالارانه و مردسالارانه در جامعه نقش مهمی در تداوم روسپی گری داشته اند.
واکاوی روایت نگاره ها از زنان خنیاگر عصر صفوی و نسبت آن با روایت سفرنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
185 - 212
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: با به حکومت رسیدن صفویان، تغییرات چشمگیری در زمینه موسیقی و نگارگری به وجود آمد که بازتاب این تغییرات در نگاره های به جای مانده از این عصر دیده شده است. در برخی از این نگاره ها تصاویری از زنان خنیاگر در قالب نوازنده و رقصنده وجود دارد که زیر نظر دربار فعالیت داشته اند. از سوی دیگر، در دوره شاه عباس اول در نتیجه ورود سیاحان و سفرنامه نویسان به ایران، اطلاعات مهمی از زنان خنیاگر برجای مانده است. مسئله این پژوهش چیستی نسبت روایت نگاره ها و سفرنامه ها از زنان خنیاگران صفوی و چگونگی این روایت هاست. هدف این پژوهش تکمیل حلقه اطلاعات فرهنگی ایران عهد صفوی است.
روش/رویکرد: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر رویکرد کیفی است که با تحلیل و توصیف نشانه شناسانه تصاویر، نگاره ها و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی علمی، یافته های آن ارائه می شود.
یافته ها/نتایج: تحلیل نگاره ها در این پژوهش نشان داد که پوشش ظاهری زنان خنیاگر عصر صفوی مناسب و سرشار از تجمّل بوده و دلیل آن وضعیت مطلوب حقوق و مزایای این زنان بوده که تاریخ نویسان و نیز سفرنامه نویسان بر مطلوب بودن عایدی این گونه زنان صحّه گذاشته اند. همچنین نگاره های عصر صفوی تکمیل کننده و تداوم روایات منابع مکتوب هستند و با روایات مکتوب هم دوره خود هم خوانی داشته و این دو گانه می تواند منبعی قابل اعتنا برای شناخت فرهنگی ایرانی، عصر صفوی باشد.
دیدگاه های اقتصادی فرقۀ کَرامیه از انکار کسب تا مصادرۀ اموال در دورۀ غزنویان متقدم (421 -351ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین فرقه های مذهبی که از قرون سوم تا ششم ه .ق اوضاع سیاسی و اجتماعی خراسان بزرگ را تحت تأثیر قرار داد، فرقه کَرّامیه منسوب به ابوعبدالله محمد بن کَرّام سیستانی(متوفی255ق) بود. اینان به ویژه در پیوند با دولت غزنویان مهمترین دوره اعتلای سیاسی خود را تجربه کردند. کَرّامیان که به اهل زهد، صرفه جویی، قناعت و ریاضت اقتصادی مشهور بودند، در دوره غزنویان به طور مشخص همسو با سیاست اقتصادی دولت به اخاذی، رشوه گیری و مصادره اموال مخالفان روی آوردند. این تحقیق با روش توصیف و تحلیل تاریخی در پی پاسخ به این پرسش است، که زمینه های تغییر دیدگاه کرامیان از تحریم کسب به فعالیت های اقتصادی و کسب معیشت چه بوده است؟ یافته ها در این خصوص نشان می دهد، که کرامیان و پیروان شان همواره دارای دیدگاه اقتصادی مشترکی نبودند. عدم تقیّد و نیز تظاهر و تساهل در مبانی اعتقادی، ماهیت پایگاه اجتماعی پیروان این فرقه متشکل از طبقات فرودستِ جامعه و نیز تجار و پیشه وران شهری که خود معتقد به کسب و کار بودند و همچنین در نتیجه فرصت سیاسی که برخی سلاطین غزنوی بنابر مصالح خویش در اختیار رهبران کرامیه گذاشتند، عملا موجب تغییر دیدگاه اقتصادی و جایگاه اجتماعی و سیاسی آنان شده بود، چنانکه همسو با سلاطین غزنوی در مصادره ی اموال مخالفان به عنوان یکی از محل درآمدهای نامنظم نقش مؤثری داشتند. از این منظر حمایت غزنویان از کرامیان نیز بی تأثیر از انگیزه های اقتصادی نبوده است.
«خویدوده» در منابع شرق دور؛ سنتی قومی یا دینی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «خوئدوده» یکی از مهمترین مفاهیم فقه زرتشتی است که به ازدواج با خویشان نزدیک تعبیر شده است. از جمله شواهد مربوط به وجود این رسم بین برخی از ایرانیان، متون غیر ایرانی به ویژه یونانی و رومی هستند که بارها توسط محققان مورد کنکاش قرار گرفته اند. اما یونانیان و رومیان تنها مللی نبودند که به این نوع از ازدواج بین ایرانیان اشاره کرده اند، متون چینی، بودایی، ژاپنی و کره ای نیز در این مورد اطلاعات جالبی دارند. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی تطبیقی شواهد مربوطه در متون شرقی و غربی، سنت خوئدوده را در میان زرتشتیان داخل و خارج ایرانشهر بررسی کند. مداقه در این متون نتایجی را در بر دارد. نخست، آن که اطلاعات این متون را می توان به دو دسته تقسیم کرد. قسمتی از این اطلاعات گزارش هایی را شامل می شوند که به این رسم در بین زرتشتیان و دیگر اقوام زرتشتی خارج از ایران می پردازند. بخش دیگر مربوط به ایرانیان زرتشتی مهاجر در شرق دور است. کتیبه مقبره ماشی(Mǎ Shì (馬氏)) در چانگ آن (Cháng'ān (長安))، از جمله مهمترین این داده هاست که چگونگی این رسم در بین ایرانیان مهاجر در چین را نشان می دهد. مدعای نویسنده این است که بر طبق این متون، رسم ازدواج با محارم، عملی دینی بوده که تنها متعلق به ایرانیان نبوده بلکه درمیان بیشتر آریایی-هایی که بر دین زرتشتی بودند رواج داشته است.
نقش زلزله در پراکنش محوطه های استقراری عصر مفرغ و آهن در شرق زاگرس مرکزی - ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه های باستانی همواره تهدیدی بالقوه برای سکونتگاه های نه چندان مقاوم در مناطق لرزه خیز محسوب شده اند؛ طبق نتایج مطالعات باستان شناسی یکی از الگوهای رفتاری بشر در مقابل این پدیده غیرقابل پیش بینی، تغییر دائمی محل سکونت خود بوده است. نظر به واقع شدن بخش عمده فلات ایران در یکی از پهنه های لرزه خیز کره زمین موجب می شود تا تحقیق و بررسی راجع به تأثیر این رخداد های طبیعی بر شیوه زیست انسان خصوصاً در دوران پیش ازتاریخ مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این راستا و با هدف میزان تأثیر این پدیده طبیعی در زاگرس مرکزی و به منظور آگاهی از نحوه واکنش انسان ها به این پدیده پرداخته شده است؛ پرسش اصلی در این پژوهش حول این محور است که، اساساً زمین لرزه های کهن در بافتارهای باستان شناسی چگونه و براساس چه شواهدی قابل شناسایی است ؟ و تأثیرات این پدیده مخرب بر تغییر الگوهای زیستی مردم در دوران پس از رخداد چگونه بوده است؟ برای گردآوری اطلاعات در این زمینه به یافته های مستند باستان شناسی حاصله از دو کاوش گودین تپه، کنگاور و تپه باباکمال تویسرکان از دوران مفرغ و تا پایان عصر آهن III پ.م. استناد شده است. در ادامه برمبنای شواهد ناشی از شدت تخریب ناشی از زمین لرزه سعی شده است تا نسبت به بازسازی مقیاس شدت زمین لرزه ها براساس مقیاس مرکالی اقدام گردد و در نتیجه نهایی مشخص گردید که وقوع زمین لرزه های مخرب با شدت بیش از 6 درجه در مقیاس ریشتر در منطقه مورد بررسی خصوصاً در عصر مفرغ و آهن بی ارتباط با تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از شدت ذوب یخچال ها و تغییر شرایط هیدرولوژی کره زمین نبوده است، ولی نهایتاً پس از دوره مفرغ متأخر عملا حوداث ناشی از این رخداد موجب فروپاشی نسبی بسیاری از استقرارها تا دوره آهن III گردیده است و عملاً در این برهه زمانی میزان جمعیت منطقه به حداقل ممکن کاهش یافته بود.
شهرنشینی مفرط، عاملی در ایجاد بحران عصر مفرغ پایانی در شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیت هایی که در بافت های باستان شناختی مربوط به اواخر عصر مفرغ دیده می شود، ترک و یا کوچک شدن بیش از اندازه محوطه ها است. بسیاری از محوطه ها و سکونتگاه های فلات ایران و خارج از فلات ایران در پایان عصر مفرغ به صورت ناگهانی و غیرمنتظره دچار فروپاشی شدند و یا روند رو به رشد این جوامع متوقف شده است. پژوهشگران عوامل متعددی ازجمله: سیل، زلزله، مهاجرت اقوام تازه وارد و... را برای این رخداد درنظر گرفته اند که به این عوامل می توان تأثیر عاملی چون «شهرنشینی مفرط» را نیز اضافه کرد که چندان به آن پرداخته نشده است. متعاقب شهرنشینی مفرط چالش هایی از قبیل: تغییرات گرمایی منطقه ای، تخریب زیستگاه و تنوع زیستی و اکوسیستم به عنوان عواملی شتاب دهنده در بحران های این دوره، می توانسته وخامت شرایط را بیشتر کند و پرسش اصلی این پژوهش بررسی شواهد و میزان و چگونگی اثرگذاری این عوامل در ایجاد بحران های عصر مفرغ پایانی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پس از افزایش جمعیت در مراکز شهری با توجه به عدم برنامه ریزی اداری برای کنترل شرایط ناشی از شهرنشینی متراکم و درنتیجه برهم خوردن نظم محیطی و توازن طبیعی، جامعه به صورت یک سیستم پایدار سعی در بازگرداندن شرایط طبیعی کرده که این سعی، در برگشتن به توازن به صورت های مختلف هم چون تصمیم به ترک استقرارگاه های بزرگ و حرکت به سمت نواحی حاشیه ای و پیرامونی دارای منابع غذایی و آبی کافی بروز کرده است. شواهد این رخداد در مناطقی مانند: مرو، بلخ شمالی و جنوبی و نواحی دوآب در شرق سند دیده می شود؛ در برخی موارد نیز بحران در جوامع بیشتر شده و به صورت مشکلات جدیدتر هم چون قحطی و بیماری های همه گیر و جدال های بین منطقه ای و مواردی از این دست بروز کرده که منجر به فروپاشی جوامع شده است.
پژوهشی در قالی های فراهان-ساروق موجود در خزانه بافته ها وابسته به بنیاد مستضعفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۴۱۲-۳۸۷
حوزههای تخصصی:
آثار و اشیاء هنری موجود در موزه ها، گنجینه های ارزشمند فرهنگی و تمدنی هستند که معمولاً کمتر به منصه پژوهش درمی آیند و در بُعد مطالعه علمی و معرفی به مخاطب، دچار نوعی غفلت از سوی پژوهشگران واقع می گردند؛ بر این پایه، مجموعه آثار هنری و به طور ویژه قالیچه های موجود در خزانه بافته های بخش اسلامیِ مجموعه فرهنگی (موزه) بنیاد مستضعفان و جانبازان، نمونه های ارزشمندی از آثار فاخر موزه ای و گنجینه ای نفیس از قالی های دوره قاجار است که دارای ظرفیت و قابلیت های قابل توجهی در مطالعه و پژوهش و معرفی هستند؛ قالی هایی که از کانون های مختلف بافندگی ایران جمع آوری گشته و دارای انواع طرح ها و نقشه های متنوع است. مجموعاً تعداد 51 تخته قالیچه در این موزه نگه داری می شود که از آن میان، تعداد 8 تخته مربوط به منطقه فراهان-ساروق است. منطقه ای که در زمان قاجار، یکی از مهم ترین کانون های تولید قالی های جهانی و صادراتی بود. بدین روی، در پژوهش حاضر هدف بر آن است تا این قالیچه ها از منظر ابعاد فنی و هنری مورد مطالعه، بررسی، تحلیل و معرفی قرار گیرند. پرسش اصلی و مرتبط با پژوهش این است که، ابعاد فنی، زیبایی شناختی (طرح، نقش و رنگ) و در صورت وجود، مفاهیم معنایی متن قالیچه های فراهان-ساروق کدام است؟ برخی از یافته های پژوهش چنین است: طرح ها و نقشه های این قالیچه ها شامل: لچک و ترنج، محرابی گلدانی، افشان لچک دار، بُته ای ترنج دار با فرم و رنگ های متنوع است؛ هم چنین رنگ زمینه این نمونه ها شامل: لاکی، کرم، مسی، آبی، سرمه ای و رنگ زمینه حاشیه ها به جز دو مورد لاکی، تماماً سرمه ای است (ویژگی ای که در تولیدات ساروق و فراهان، یک شاخص و قاعده ای غالباً ثابت بوده است). این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای است و روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای است.
جامعه شکننده و شکنندگی پیوندها: آسیمیلاسیون و گروه های منفصلِ اجتماعی در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
12 - 51
حوزههای تخصصی:
آذربایجان در دو سده اخیر، عرصه ای برای تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق بوده است که نه تنها بر هویت تاریخی این منطقه تأثیر گذاشته، بلکه سؤالات بنیادینی را درباره جامعه و فرهنگ آن مطرح کرده است. در این راستا، تلاش های نظام های مرکزی برای تجزیه جغرافیایی و تضعیف هویت اجتماعی، به ویژه از طریق نادیده گرفتن زبان ترکی، به عنوان یکی از ارکان هویت آذربایجانی، به چالش های جدی در این زمینه دامن زده است.این سیاست ها، که به وضوح بر ماهیت اجتماعی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده، موجب آسیمیلاسیون و جدایی گروه هایی از مردم آذربایجان شده است. از منظر فلسفی و جامعه شناسی تاریخی، این تحولات ما را به تأمل در مفهوم هویت و جامعه وادار می کند. آیا هویت به چیزی ثابت و غیرقابل تغییر است یا اینکه در پیوند با تحولات اجتماعی، دستخوش تغییر می شود؟ این سؤالات، ضرورت پژوهش های عمیق تر را در زمینه هویت آذربایجانی و بررسی عوامل مؤثر بر آن ایجاب می کند. هدف این مقاله، بررسی پاره ای از دلایل و عوامل مؤثر بر فرایند آسیمیلاسیون در جامعه آذربایجان است. از این رو، با تکیه بر تجربیات شخصی و داده های موجود، تلاش می شود تا زنگ خطری برای جامعه به صدا درآید و توجه ها را به چالش های جدی ای جلب کند که آذربایجان امروزی بیش از حد با آنن آشناست .بدیهی است که برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و عمل گرا از سوی تمامی اقشار جامعه وجود دارد. این رویکرد می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی آذربایجان کمک کند و فضایی برای گفت وگوی سازنده و بازسازی پیوندهای اجتماعی فراهم آورد.
گاهنگاری نسبی محوطه شمس تبریزی خوی بر اساس مجموعه سفالی به دست آمده از کاوش باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 288
حوزههای تخصصی:
شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه های باستان شناسی ایران، از مهم ترین کانون های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل گیری جوامع باستانی از ادوار پیش ازتاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی در آن کاملاً مشهود و قابل کنکاش است. یکی از محوطه های شاخص این شهرستان، محوطه شمس تبریزی است که در شمال غربی شهر خوی درمیان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد و در جبهه جنوبی آن، بنای یادبودی موسوم به «مناره شمس تبریزی» قرار گرفته است. این محوطه در سال 13۹۷ه .ش. با هدف بررسی لایه ها و نهشته های باستان شناختی و آگاهی از وجود دوره های فرهنگی با ایجاد سه گمانه در قسمت های شمالی و شرقی مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت. این پژوهش نتیجه مطالعه داده های سفالین محوطه مذکور است. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ با توجه به تنوع گونه های سفالی و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر، گاهنگاری محوطه دربر گیرنده چه دوره های فرهنگی است؟ یافته های این پژوهش، سفال های این محوطه را در دو گروه عمده سفال های لعاب دار (سفال های تک رنگ، چند رنگ، نقاشی روی لعاب، نقاشی زیرلعاب، اسگرافیاتو) و بی لعاب (سفال های قالب زده و معمولی) دسته بندی می کند که براساس گونه شناسی سفالینه ها و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر باید گفت محوطه شمس تبریزی خوی استقرارگاهی متعلق به قرون میانی تا متأخر اسلامی است. اوج شکوفایی این محوطه مربوط به سد ه های میانه اسلامی بوده است و هم چنین باید خاطرنشان نمود که گونه های شاخص سفالی، هم سانی های نزدیکی را با دیگر مراکز در شمال غرب و غرب نشان می دهد که این موضوع، نشان از وجود شبکه ارتباطی و فرهنگی گسترده در منطقه بوده است و متون تاریخی و سفرنامه ها این نتیجه گیری را تقویت می کند.
ساختار جبهه روحانیت مبارز استان بوشهر در انقلاب اسلامی به روایت اسناد (1342- 1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
179 - 211
حوزههای تخصصی:
در دوره مبارزات مردم استان بوشهر علیه طاغوت پهلوی، سازمان دهی و تشکیل «جبهه روحانیت مبارز استان بوشهر»، اساسی ترین راهبرد علمای مبارز بومی در پیشبرد نهضت امام خمینی و فراگیر ساختن آن ، در استان بوده است. پژوهش، با هدف معرفی ساختار این جبهه، به بررسی ترکیب سازمانی و نحوه ارتباط آنها با هم در بسیج مردم علیه رژیم پهلوی می پردازد. مسئله اصلی پژوهش این است؛ «چگونه توسط علمای مبارز بومی بوشهر، اعضای جبهه روحانیت استان، باوجود خاستگاه جغرافیایی متفاوت، در طول دوران نهضت اسلامی در استان، سازمان یافته، و مردم را گام به گام تا پیروزی انقلاب اسلامی، پیش برده است؟». تحقیق، از نوع کیفی بوده و به شیوه «توصیفی-تحلیلی» صورت می گیرد. همچنین، جمع آوری اطلاعات با تکیه بر منابع اسنادی ساواک و مصاحبه های شفاهی حاصل می شود. یافته ها نیز ارکان جبهه روحانیت استان را در چهار گروه و یا رکن «روحانیون مبارز بومی»، «روحانیون مبارز اعزامی تبلیغی»، «روحانیون مبارز معاود» و «روحانیون مبارز تبعیدی»، روشن ساخته، و نشان می دهد که این جبهه، مؤثرترین عامل بیداری و هدایت مردم به رهنمودهای رهبری نهضت و همبستگی پایدار آن ها، در مراحل گوناگون انقلاب اسلامی در استان بوشهر بوده است.
بررسی تأثیر تحصّن علما در دانشگاه تهران بر روند پیروزی انقلاب اسلامی؛ رویکردی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
249 - 287
حوزههای تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی مرهون تلاش ها و مجاهدت های علما و مردم مسلمان ایران در طی دوران نهضت اسلامی از سال 1341 تا 1357 بوده است. در این میان، در سال 1357 به دلیل سرعت تحولات و همچنین اثرگذاری وقایع، برخی از حوادث به شدت می توانست سرنوشت انقلاب را دگرگون نماید. واقعه "تحصن علما در دانشگاه تهران" در بهمن ماه 1357 هم به لحاظ نوع کنشگری(تحصن)، هم به لحاظ نوع کارگزار(علما)، هم به لحاظ موقعیت زمانی(8 بهمن 1357) و هم به لحاظ موقعیت مکانی(دانشگاه تهران)، مجموعه خصوصیات و ویژگی های منحصر به فردی دارد که می تواند به عنوان یک "واقعه اثربخش" در پیروزی انقلاب اسلامی به حساب آید. سوال اصلی این است که «تحصن علما در دانشگاه تهران در هشتم بهمن هزار و سیصد و پنجاه و هفت چه تاثیری در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است؟» طبق بررسی ها در اسناد و تاریخ شفاهی، نتیجه اثربخشی آن کنش سیاسی- اجتماعی را می توان در مولفه های مختلف، "بازتاب تحصن در مطبوعات"، "بازتاب تحصن در تاریخ شفاهی"، "بازتاب در شهرستانها" و "تاثیر تحصن بر تحولات بعد آن" مشاهده کرد. مقاله حاضر درصدد است با استفاده از روش تحلیل اسنادی، به تاثیر واقعه تحصن علما در دانشگاه تهران در پیروزی انقلاب اسلامی بپردازد. رویکرد مقاله توصیفی تحلیلی است.
مروری به علل سقوط سلسله پهلوی ازمنظر سنّت های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
339 - 366
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم از سنت هایی سخن به میان آمده که رعایت یا عدم رعایت آنها در پیشرفت و یا اضمحلال اقوام و جوامع بشری، تأثیر مستقیم و بسزایی داشته و دارد و با توجه به اینکه قرآن، کتاب هادی بشر در همه اعصار است، پس، سنت های ذکرشده در آن نیز اختصاص به زمانی دون زمان دیگر نداشته و می توان بر اساس آن، پیشرفت و یا نابودی جامعه و نظام سیاسی را تعریف، تحلیل و یا حتی پیش بینی نمود. براساس این سنت های ذکرشده در قرآن، می توان سقوط نظام سیاسی پهلوی یا هر نظام سیاسی دیگری را نیز تحلیل نمود؛ با این ضرورت که توجه به عوامل قرآنی سقوط پهلوی، از انحراف و سقوط نظام جمهوری اسلامی نیز جلوگیری خواهد کرد. با این هدف، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تبیینی، درصدد پاسخ به این سؤال است که: از منظر سنت های قرآن، علل سقوط سلسله پهلوی چیست؟ نتایج نشان داد، سنت های قرآن برخی انحرافات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به عنوان عوامل نابودی اقوام گذشته ذکر کرده است؛ با تأسّی به این سنت ها، فرضیه تحقیق پاسخ می دهد که: «بروز همان انحرافات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اقوام گذشته در دوره پهلوی نیز زمینه نابودی آنها را فراهم آورد. انحرافاتی همچون خوش گذرانی، بی توجهی به خدا و معاد، تقلید کورکورانه از آیین گذشتگان، ظلم و ستم، استکبار ورزیدن، شهوت رانی، جهل و نادانی، استبداد، دوستی با کفار و دشمنان دین خدا، حضور انسان های نالایق در عرصه حکومت، اسراف و تبذیر، رشوه و ثروت اندوزی.
تصویر دین و دولت ایرانی در کتاب "سرگذشت حاجی بابای اصفهانی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
144 - 167
حوزههای تخصصی:
کتاب انتقادی «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» را جیمز موریه نوشت و میرزا حبیب اصفهانی (بِنی) ترجمه کرد. در این کتاب مردم، گروه ها و جامعه مورد نقد قرار گرفته و به طورکلّی بخش مهمی از آن، به انتقادهای اجتماعی (به ویژه سه نهاد دین، دولت و خانواده ایرانی) اختصاص یافته است. در این مقاله، با عنایت به اهداف استعماری انگلیس در ایران و نقش موریه در دولت انگلیس، و به شیوه توصیفی تحلیلی به دیدگاه او درباره سه نهاد مذکور در جامعه ایران پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که در کتاب موریه، این هر سه نهاد مهم در ایران متلاشی هستند؛ دین دستاویزی برای کسب قدرت و ثروت است. دولت و کارگزاران و عُمّالش گرفتار رشوه، ظلم و ستم، ساده لوحی و نادانی هستند. نهاد خانواده نیز آلوده است و همدلی و همکاری در آن وجود ندارد.
محورشناسی تحلیلی سخنان جناب جعفر بن ابی طالب (ع) در مجلس نجاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
153 - 180
حوزههای تخصصی:
جعفر بن ابی طالب(م.8ق) در قضیه هجرت مسلمانان به حبشه به عنوان سفیر پیامبر اسلام ایفای نقش کرده بود. در فرازی از این هجرت، ماجرای نوع مواجهه ایشان با نجاشی و نمایندگان قریش و مناظره ای که بین او با حاکم حبشه رخ داد، جلوه خاصی داشته است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی و تحلیلی و بر اساس تحلیل متن پرداخته می شود به دنبال پاسخ به این پرسش است که: محورهای سخنان جناب جعفر بن ابی طالب در مجلس نجاشی چیست؟؛ و تحلیل آنها چگونه می باشد؟! در بررسی های انجام شده مشخص گردید: در جهت پیشینه عام این موضوع، به مقدار لازم تالیف شده است اما تا کنون محققی به صورت تحلیلی، به شناسائی و بررسی محورهای سخنان جناب جعفر (ع) در این مجلس نپرداخته است؛ پس، انجام چنین تحقیقی، ضرورت دارد تا در پرتو آن، ابعاد مختلف شخصیت سیاسی و دینی ایشان نمایان شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این مواجهه، جعفر (ع) با اعتماد به نفسی ستئودنی، سخنانش را مطرح کرده و به مواردی نظیر : بیان ویژگی ها و خصائص پیامبر (ص)، گونه های دعوت آن حضرت، وظایف مومنان در برابر دعوت آن بزرگوار پرداخته است. وی از لحاظ روانشناسی؛ رفتاری هوشمندانه داشته و در این مناظره ضمن ترسیم عملکرد و رفتار خشن و غیرانسانیِ قریش، آنان را در موضع متهم نشانده و با تقدیر از عملکرد نجاشی، نقشه های نمایندگان اعزامی کفار را خنثی کرد. مناظره نفس گیر جعفر (ع) با نجاشی، پیامدهای مثبتی نیز داشته است از جمله؛ اثبات حقانیت اسلام، تحقیر و شکست نمایندگان قریش، اسلام آوردن پادشاه وقت حبشه و تعدادی از مردم آن و انتشار دین مبین اسلام در این سرزمین.
بررسی دیدگاه متخصصان در زمینه کاربرد اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردشده با مرجع مفهومی سی داک-سی آرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
128 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی اثرات اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سی داک-سی آرام.با مطالعه متون مرتبط با اینترنت اشیا و بررسی کاربردهای آن در حوزه میراث فرهنگی و موزه ها نقاط قوت و ضعف این فناوری شناخته شد و با مطالعه و مشاهده اشیاءِ استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سیداک، کاربردهای اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سیداک، بررسی شد.روش: در این پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، موزه داران، متخصصان علوم رایانه و آرشیویست ها بوده اند. در این پژوهش با متخصصان مصاحبه شده است و روش نمونه گیری پژوهش گلوله برفی بوده است. داده ها با کمک نرم افزار مکس کیودی ای (MAXQDA) تحلیل شده است. هم چنین برای تحلیل داده ها از شاخص آماری درصد فراوانی استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر گویای این مسئله است که فناوری اینترنت اشیا ازنظر اقتصادی، خدماتی و امنیتی-حفاظتی به پیشرفت موزه ها کمک شایانی می کند و باعث پیشرفت موزه ها در شاخص های ذکرشده می شود. دیدگاه متخصصان درباره تأثیر استانداردسازی اشیا با مرجع مفهومی سیداک برای پیاده سازی اینترنت اشیا، بر مؤلفه هایی مثل دقیق ترشدن و آسان ترشدن فرایند هوشمندسازی، تسهیل کنترل بر روی اشیا در فضای اینترنت، زمینه ساز ایجاد ارتباط میان اشیاء یک موزه با هم و با اشیاءِ دیگر موزه ها است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر نمایان ساخت که گام اول هوشمندسازی همگن کردن اطلاعات است. هم چنین زمانی که اطلاعات استانداردسازی شده باشد، فرایند هوشمندسازی دقیق تر و آسان تر است.
تحلیل اصطلاح «دفتر روزنامه (/ روزنامج/ روزنامجه/ روزنامچه)» در متون دانش استیفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
39 - 59
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: روزنامه واژه ای فارسی است که از ادوار کهن از پهلوی (روزنامگ) وارد زبان عربی شد و در آن زبان به صورت «الروزنامج» و «الروزنامجه» در متون به کار رفت. در زبان فارسی نیز گونه های روزنامج، روزنامجه، روزنامچه رایج بوده و شواهد بسیار دارد. ازآنجاکه آنچه در فرهنگ های عمومی درباره معنی اصطلاحی و دیوانی روزنامه آمده است، غالباً خالی از تسامح نیست، در این مقاله کوشش شده تا اصطلاح روزنامه با توجه به منابع دست اوّل استیفا تعریف و ویژگی ها، مؤلفه ها و مشخصات ظاهری و کاربردی آن با توجه به شیوه رایج روزگار، به ویژه در دوره مغول و تیموری، بررسی و تحلیل شود. همچنین با همین رویکرد سعی شده است تفاوت دفتر روزنامه با دیگر دفاتر مشابه دیوانی مانند دفتر قانون، دفتر اوارجه و دفتر توجیهات بیان شود. همچنین به نحوه نگارش و بایدها و نبایدهای مربوط به نگارش آن، با توجه به منابع استیفای دوره مغول و تیموری پرداخته و اشاره ای مختصر به تغییرات آن در دوره صفوی و قاجار شده است.
روش/ رویکرد: روش تحقیق در مقاله حاضر، توصیفی و از طریق تحلیل محتواست و شیوه گردآوری منابع در این پژوهش کتابخانه ای است.
یافته ها/ نتایج: «دفتر روزنامه» مهم ترین و اصلی ترین دفتر دیوانی بود که همه روی دادهای روز، مانند مداخل، مخارج و اموری مانند واگذاری مسئولیت ها و شکایت ها و اتفاقات و احکام صادرشده، به ترتیب و روزبه روز، همراه باجزئیات آن ها در آن نوشته می شد. نگارش این دفتر مستلزم دقت و احتیاط ویژه ای بوده است؛ زیرا در صورت بروز خطا، حکّ و اصلاح یا جدا کردن برگه از آن روا نبوده و برای نشان دادن اصلاحات تنها ترقین جایز بوده است.
دیوکس و شاه آرمانی در دین زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
61 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هرودوت در گزارش کوتاه خود درباره تاریخ ماد از «دیوکس» به عنوان بانی پادشاهی مادی سخن می گوید که طی فرایند پیچیده ای که توسط هرودوت یا منابع او ساده سازی شده است، موفق به تشکیل یک پادشاهی پویا و نیرومند می شود. پژوهشگران زیادی در تلاش برای تفسیر داده های هرودوت با توجه به الگوهای رایج تشکیل حکومت در خاورمیانه باستان بودند، اما تقریباً همه نقش دین زردشتی را در این فرایند نادیده گرفته اند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که گزارش هرودوت از روند قدرت گیری دیوکس و تشکیل پادشاهی مادی نشانگر چه ایدئولوژی حکومتی است؟
روش/رویکرد: در مقاله حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای اطلاعات مورد نظر گردآوری شد و سپس با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج به شکل توصیفی-تحلیلی ارائه شد.
یافته ها/نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که هرودوت در توصیف خود از روند قدرت گیری دیوکس محورهایی چون دادگری، سازندگی، تقدس شاه و مردم داری را مطرح می کند که همه از مؤلفه های اصلی شخصیتی یک شاه آرمانی، از منظر دین زردشتی هستند. بنابراین می توان دین زردشتی را منبع راویان گزارش هرودوت دانست و حتی یک گام فراتر رفت و ادعا کرد که دین زردشتی محرک اصلی تشکیل پادشاهی مادی در سده 7 ق.م. بوده است.