فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۲, ۲۰۲۲
41 - 54
حوزههای تخصصی:
Several books and articles have been written about the different aspects of Safavid dynasty; however, less effort has been made to explore the relationship between the kings of this dynasty and the popular heroes of literary works. One of the important and influential works that was narrated by Qizilbashan and was able to establish the position of the first Safavid Shah was Ṭāhir Ṭarsūsī's narration about Abu Muslim Khorasani. The amazing similarities of these two characters indicate the influence of Tarsusi's narration at the beginning of Safavid rule. The present article seeks to investigate the benefit of Qizilbashan and the young king from Abū Muslimʹnāmah to indicate how they defeat their religious and political opponents by following the example of a popular hero and benefiting from other fields, while establishing the position of Ismail Mirza as the perfect master. Discourse theory of Laclau and Mouffe is suitable for the analysis of literary and fictional works, which by taking the advantage of this discourse theory as well as the knowledge of semiotics, the hidden layers of politics, religion and the relationship between them while analyzing classical literary texts can be represent. Moreover, by presenting a suitable model, it is possible to illustrate how and to what extent the exchange of political power and literary narratives was. In this article, the historical character of Shah Ismail I (perfect master) and the character of Abū Muslim in the story of Abū Muslimʹnāmah (epic hero) are analyzed and examined by the library sources, to explain how one of the most powerful governments of Iran was indebted to one of the heroes of classic stories.
Investigating Zoroastrians’ Social Status in Isfahan during the Safavid Era
حوزههای تخصصی:
The relationship between the government and religious minorities as well as their social status in the Safavid era is one of the most significant issues in the period. It gained a critical status especially since the beginning of the reign of Shah Abbas I and the transfer of his capital to Isfahan. Although there is a lot of material about the welfare and special status of Armenians in Isfahan in the sources of this period, writings and resources about other minorities are available only sporadically. This is especially true for Zoroastrians in terms of their long presence in Iran. Although the number of Zoroastrians gradually decreased with the arrival of Islam in Iran, their transfer to Isfahan under Shah Abbas and the use of their power and skills for flourishing the economy of the Safavid period suggests the significance of this religious minority at that time. Using a descriptive-analytical research method and based on written sources, this study seeks to answer the question of the social status of Zoroastrians in Isfahan throughout the Safavid period. Earlier studies confirm that the social status of Zoroastrians had varied in different periods of the reign of the Safavid. Although this minority had a relatively favorable status during the reign of Shah Abbas I, after his death and the decline in religious toleration in the Safavid state, the Zoroastrians were once again oppressed and the majority of them were compelled to leave Isfahan.
بررسی نقش جشن های برگزارشده در آذربایجان دوره رضاشاه پهلوی از منظر اشاعه سبک زندگی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین سازوکارهای نهادها و محافل فرهنگی وابسته به قدرت پهلوی اول برای بسترسازی گفتمانی سبک زندگی مدنظر حاکمیت، بهره گیری از برگزاری جشن بود تا هم منجر به آشنایی، انس و آمادگی مردم نسبت به مؤلفه های سبک زندگی، نمادهای فرهنگی و الگوهای رفتاری تبلیغی دولت پهلوی اول شود و هم زمینه ساز و تسهیل گر اتخاذ سبک زندگی اشاعه شده از سوی اقشار مختلف مردم باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش جشن های برپاشده در ایالت آذربایجان در محدوده زمانی 1304 تا 1320ش در اشاعه مؤلفه های سبک زندگی مدنظر دولت رضاشاه انجام شده است. برای این منظور جشن های گوناگون برگزارشده در این منطقه از کشور با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بررسی اسناد و منابع تاریخی مرتبط با آن دوره موردبررسی قرار گرفته است تا بدین سؤال پاسخ دهد که جشن های برگزارشده در مناطق مختلف آذربایجان در دوره رضاشاه چه نقشی در بازنمایی وجوه مختلف سبک زندگی تبلیغ شده داشتند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که برپایی جشن های مختلف در مناطق مختلف آذربایجان به نظام سیاسی حاکم این فرصت را داد تا بتواند برخی از مهم ترین عناصر سبک زندگی مدنظر خود همچون الگوهای رفتاری شامل پوشش لباس متحدالشکل جدید برای اقشار مختلف و زنان جامعه آذری، عناصر هویت ملی از قبیل اشاعه زبان و ادبیات فارسی و...، نمادهای ملی و فرهنگی مثل «شاه نماد ایران»، «باستان گرایی نماد ملیت ایرانی» و... را ترویج، اشاعه و بازنمایی کند تا از قِبَل آن ها برای دستیابی به اهدافی همچون ایجاد گسست در علقه های هویت قومی و محلی مردم آذربایجان و ادغام فرهنگ بومی و محلی این منطقه در هویت و فرهنگ ملی و مرکزی، همسو کردن آن ها با برنامه های اصلاحی پیاده شده در جامعه، تهییج احساسات توده مردم و کاستن از مخالفت ها، اشاعه مؤلفه ها و عناصر ایدئولوژیکی نظام، شکل دهی به نوع جدیدی از جامعه پذیری همگانی و درنهایت نیل به فرایند ملت سازی خود بهره ببرد.
اصول و مؤلفه های پژوهش تمدّن ساز در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش یک فرایند قابل مدیریت و نظام دهی است و یکی از پایه های اساسی تمدّن سازی شمرده می شود؛ از این رو طراحی نقشه ی پژوهش هدفمند در مسیر تحقق تمدّن سازی با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب ضروری است. در این راستا باید اندیشه های آیت الله خامنه ای را به مثابه اندیشمند و سردمدار تمدّن خواهی نوین اسلامی، مورد توجه و تحلیل قرار داد. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی، با مطالعه تفصیلی بیانات رهبر معظم انقلاب در بازه زمانی 1379 تا 1397، به استخراج اصول و زیرساخت های مسیر پژوهش تمدّن ساز پرداخته و به دو اصل «انطباق پژوهش بر نیازهای جاری و آینده کشور» و «دستیابی به مرجعیت و استقلال علمی» دست یافته است. به دنبال آن، مؤلفه های عملی هر یک را مورد تحلیل و واکاوی قرار داده است؛ در این راستا، چهار مؤلفه برای تحقق اصل نخست و شش مؤلفه برای اصل دوم ارائه کرده و تاکتیک های عملیاتی را پیشنهاد نموده است.
تبیین و نقد مبانی نظریه برخورد تمدن ها و تناقض آن با صلح و امنیت در تاریخ اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین و نقد فلسفی مبانی معرفت شناختی نظریه برخورد تمدن های هانتینگتون به عنوان پارادیمی اسلام هراسانه پرداخته است. هانتینگتون معتقد است خطوط گسل میان تمدن های هشت گانه غربی، کنفوسیوسی، ژاپنی، اسلامی، هندو، اسلاو، ارتدوکس، آمریکای لاتین منشأ درگیری های آینده جهان و به عنوان نقاط حساس بروز بحران، جانشین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک خواهد شد. بدین سبب مرزهای اسلام را خطری جدی برای غرب و صلح و امنیت می داند که این امر خود بیانگر ضرورت تحقیق است. بنابراین، مسئله پژوهش آن است که مبانی شناختی این نظریه و تناقض های آن با مستندات تاریخ اسلام چیست؟ یافته های تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، در چهار مولفه ی دموکراسی، حقوق بشر، مدرنیته و صلح و امنیت نشان می دهد، این نظریه با فرهنگ و اخلاق حاکم بر غزوات پیامبر اکرم(ص)، برگرفته از منابع معتبر تاریخی، در تناقض جدی بوده و پارادایم وی مردود است.
رهیافتی تاریخی به مفهوم کلمه «ولی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زعامت و رهبری امت اسلامی بعد از رحلت رسول خدا(ص) از جنجالی ترین مسائل جامعه اسلامی از گذشته تاکنون بوده است. این که رسول خاتم(ص) برای استمرار دعوت اسلام در آینده چه سازوکاری را اندیشیده و به انجام رسانده است، با نگرش هایی چند قابل بررسی است. در نگرش نقلی، آیاتی از قرآن و انبوهی از روایات به لحاظ تفسیری و تاریخی قابل توجه است. پژوهش پیشرو بامحور قرار دادن این حدیث رسول اکرم(ص): «إِنَ عَلِیا مِنِّی، وَ أَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَلِی کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی» و با تمرکز بر اصطلاح «ولی» می کوشد با عنایت به سخنان، استنادات و ارجاعات خلفای مسلمان و به ویژه سه خلیفه نخست به آن، از نقطه نظر تاریخی و به روش تحلیلی، از این اصطلاح قرآنی معناشناسی دقیقی در راستای مسئله جانشینی رسول اعظم(ص) ارایه نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد، کاربرد این اصطلاح در سخنان و استنادات سه خلیفه نخست صراحت در مفهوم اولویت در تصرف، زعامت، جانشینی و سرپرستی جامعه دارد چنان که فهم مردم آن زمان نیز در مواجهه با سخنان خلفا به روشنی بر همین امر تاکید و گواهی می دهد.
تأثیر بیماری های همه گیر وبا و طاعون بر افول فرهنگی، ساختارهای تمدنی و اضمحلال ممالیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۱۰۱-۱۲۲
حوزههای تخصصی:
واکاوی تأثیر عوامل مختلف در افول و اضمحلال تمدن ها بویژه تمدن اسلامی همواره مورد توجه محققین است. دولت مسلمان ممالیک یکی از دولت های مهم در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی بوده که نزدیک به سه قرن دیرپایی داشته است. یکی از عوامل مؤثر در افول و اضمحلال ممالیک شیوع مکرر بیماری های همه گیر وبا و طاعون بوده که ضمن تلفات زیاد انسانی، اضمحلال زیرساخت های آن دولت مهم در تاریخ تمدن اسلامی را هم به همراه داشته است. این مقاله با شیوه توصیفی - تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای، درصدد است تا تأثیر بیماری های وبا و طاعون را به عنوان یکی از عوامل مؤثر در اضمحلال دولت ممالیک تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که شیوع مکرر وبا و طاعون در عصر ممالیک چگونه تأثیرات مخرّبی بر اوضاع فرهنگی و بخش های مختلف تمدنی ممالیک داشته است و با گسترش خرافه باعث افول عقلانیت و با تضعیف زیر ساخت های تمدنی آن، دولت ممالیک را به ورطه افول و اضمحلال کشانده است.
بررسی برخی مؤلفه های تاریخ نگاری محلی در آثار باستانی پاریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری محلی سومین گونه مشهور تاریخ نویسی پس از تاریخ های سلسله ای و عمومی است که به ثبت و ضبط وقایع تاریخی در محدوده یک مکان اطلاق می شود. در این مقاله به بررسی برخی مؤلفه های تاریخ نگاری محلی در آثار باستانی پاریزی پرداخته می شود. وی که دلبستگی ویژه ای به کرمان و زادگاهش پاریز داشت، در همه آثار خود به تاریخ این منطقه و همه زیروبم حوادث و رویدادهایش پرداخته است. در این مقاله به دو سؤال اصلی ریخت شناسی محلی نگاری باستانی پاریزی چیست؟ و مؤلفه های تاریخ نگاری محلی باستانی پاریزی چیست؟ پاسخ داده می شود. روش پژوهش کتابخانه ای به همراه تحلیل و توصیف تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توجه به مسائل اجتماعی و اقتصادی با محوریت توده مردم، استفاده از ضرب المثل ها، اشعار، گفتارهای عامیانه، توجه دقیق به نام شهرها، روستاها و آبادی ها و نقل خاطرات شفاهی در نگارش تاریخ ازجمله مهم ترین مشخصه های تاریخ نگاری محلی این نویسنده است. همچنین وی جز معدود نویسندگان محلی نگار است که هم زمان در تاریخ نگاری محلی خود از روش ترکیبی محلی نگاری در طول و عرض استفاده نموده است.
نقش و جایگاه حنین بن اسحاق و ابن سینا در تکامل دانش چشم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تثبیت عباسیان، نفوذ ایرانیان، انتقال علوم به بغداد و آغاز به کار بیت الحکمه، فعالیت علمی در آنجا رونق یافت و مسلمانان در شاخه های مختلف علوم به ویژه پزشکی، به پیشرفت هایی دست یافتند. فراوانی کتاب های مربوط به چشم پزشکی از اقبال این حوزه از پزشکی نسبت به سایر شاخه های پزشکی حکایت دارد. پژوهش حاضر به منظورِ بررسی میزان تغییرات چشم پزشکی از قرن سوم تا قرن پنجم انجام شده است. نتایج پژوهش که از راه بررسی تطبیقی کتب دو پزشک موردِنظر به دست آمده، نشان می دهد؛ ابن اسحاق (264- 194 ق)، در کتاب العشر به عنوان نخستین کتاب آموزش چشم پزشکی با ارجاعات به پزشکان یونانی و استفاده از لغات یونانی وامدار آنها است اما ابن سینا (428 – 370 ق)، در بخش چشمِ کتاب قانون به عنوانِ شاخص ترین اثر پزشکی دوران طلایی، ضمن تغییر نام ها، بیماری های بیشتری را که محصول تجربه اش بوده، معرفی کرده است و همچنین قانون از انسجام منطقی و عقلی بهتری برخوردار است که بی تأثیر از دانش فلسفی وی نبوده است.
تحلیل کنش معطوف به قدرت رهبران طریقت صفوی (بر اساس انواع مثالی سه گانه دینی ماکس وبر)
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
161-181
حوزههای تخصصی:
ماکس وبر در نوع شناسی دینی خود دو نوع مثالی اصلی و عمده را ارائه می کند: ریاضت کشی فعالانه یا زهد درون دنیایی که مصداق اصلی اش پیروان مذهب پروتستان اند و عرفان مراقبه ای یا عرفان دنیاگریز که مصداق اصلی اش پیروان ادیان شرق آسیا و صوفیه هستند. وبر جهت گیری های دنیوی مصادیق این دو نوع مثالی را در مسیر کسب رستگاری به ترتیب، فعالانه و منفعلانه در نظر می گیرد. دیدگاه وبر نسبت به دنیاگریز بودن و انفعال صوفیه در امور دنیوی در حالی است که وقتی با استفاده از روش پژوهش اسنادی و بررسی متون تاریخی مرتبط، واقعیات تاریخی حیات دنیوی و اقدامات اجتماعی و سیاسی بزرگان خاندان صفوی در مسیر کسب قدرت و تشکیل حکومت بررسی می شود، وضعیتی ناهمخوان با دیدگاه وبر آشکار می گردد که مسئله نوشتار حاضر نیز از همین ناهمخوانی میان معرفت علمی و واقعیت تاریخی سرچشمه گرفته است. بنابراین، پرسش اصلی پژوهش این است که آیا مطابق نظر وبر می توان تصوف و بزرگان صوفیه را در نوع مثالی عرفان دنیاگریز جای داد؟ یافته ها نشان می دهند که مرشدان طریقت صفوی که دارای مقامات معنوی بوده اند، در امور دنیوی، اجتماعی و سیاسی نیز نقش آفرینی فعالانه داشته و اقدامات فراوانی را انجام داده اند. در نتیجه، تصوف صوفیان صفوی نه تنها موجب انفعال دنیوی و دنیاگریزی نزد آنان نبوده، بلکه نقش مهمی در تشکیل حکومت مرکزی مقتدر دیرپای صفوی داشته است.
مبارزات سیاسی حجت الاسلام شیخ عباس عاشوری علیه رژیم پهلوی
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی مرهون مجاهدت نیروهای دینی بوده است و در میان کنشگران مؤثر در نهضت امام خمینی، روحانیت جایگاه ویژه ای در مبارزه با رژیم پهلوی داشته است. در نقاط مختلف ایران، روحانیون برای پیاده سازی آرمان های دینی و استقرار نظام سیاسی اسلام تلاش کردند که ازجمله این افراد، حجت الاسلام شیخ عباس عاشوری می باشد که مبارزات فرهنگی و سیاسی خود با مفاسد حکومت پهلوی را در بندر کنگان و سایر شهرهای استان بوشهر انجام داده است. با توجه به اهمیت و جایگاه ایشان در مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی در استان بوشهر، این مقاله درصدد است با بهره گیری از مطالعات اسنادی (مداقه در اسناد منتشرنشده) و روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تاریخی به این سؤال اصلی پاسخ دهد که: مبارزات سیاسی شیخ عباس عاشوری در بندر کنگان شامل چه ابعادی بوده است؟ حجت الاسلام عباس عاشوری تلاش داشت از همه ظرفیت های موجود برای مبارزه با حکومت پهلوی بهره بگیرد و ضمن ارتقاء آگاهی مردم نسبت به عملکرد حکومت پهلوی، سخنرانی های سیاسی فراوانی انجام داد و همچنین بارها مورد بازداشت و بازجویی قرار گرفت. به تعبیری، عملکرد ایشان منجر به بسیج نیروهای انقلابی کنگان و شهرهای اطراف علیه استبداد حاکم شد و آشنایی مردم با افکار و اندیشه های انقلابی امام خمینی شتاب بیشتری گرفت و همین مسئله عامل ایجاد فضای انقلابی با محوریت مسجد و حوزه علمیه کوزه گری با مدیریت ایشان در بندر کنگان شد.
موانع و برنامه های حکومت پهلوی اول برای اجرای نظام اجباری در ایالت فارس (1308-1305ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲ (پیاپی ۱۴۲)
81 - 107
حوزههای تخصصی:
ایالت فارس در اوایل اجرای قانون نظام اجباری، با برخی نواقص و عدم هماهنگی میان بخش های کشوری و لشکری مواجه بود؛ مانند فقدان مشخصات مشمولان و عدم وحدت رویه میان دستگاه های اجرایی. از سوی دیگر، رضاشاه به منظور تمرکزگرایی و تشکیل ارتش نوین، بر اجرای این قانون تأکید داشت. بنابراین فرایند اجرای نظام اجباری با ابعادی از تناقض مواجه بود. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بر پایۀ منابع اسنادی-کتابخانه ای تدوین یافته است. سؤال اصلی مقاله این است که رضاشاه برای اجرای نظام اجباری در ایالت با چه چالش هایی مواجه بود؟ چه راهکارهایی برای رفع آن ها اندیشیده شد و نتیجۀ آن راهکارها چه بود؟ نتایج بررسی نشان می دهد که با وجود ناهماهنگی میان دوایر مختلف ایالت و نواقص تشکیلاتی در اجرای نظام اجباری، نشانی از ناامیدی در ارکان حکومتی دیده نشد. رضاشاه برای پایان بخشیدن به لجام گسیختگی سیاسی، جلوگیری از تکثّر قدرت، مقابله با مرکزگریزی متنفذان و برخورد با شرارت و ناامنی، از تمام ظرفیت های نظامی و اداری بهره گرفت؛ که قانون نظام اجباری یکی از آن ظرفیت ها بود. سماجت و پیگیری مسئولان به کاهش تدریجی نواقص و موانع در فارس منجر شد. در امتداد این حرکت، تشکیلاتی چون سجل احوال ایالتی هم نضج پیدا کرد. فقط از حیث اجتماعی برخی مردم به دلیل عدم پذیرش نظام اجباری، برای دوایر حکومتی اسباب دغدغه بودند.
دترمینیسم اقلیم شناختی ابن خلدون و پیدایش علوم و تمدن بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان تاریخی شخصیت ها، رویدادها، زمان و مکان خود را از تاریخ به وام می گیرد. از این رو می توان از آن به مثابه وسیله و ابزاری جهت شناخت ذهنیت تاریخی نویسنده و گفتمان حاکم بر زمانه او استفاده کرد. این مقاله با بررسی رمان تاریخی آقا محمدخان اثر حسینقلی میرزا سالور (عمادالسلطنه) در پی پاسخ به این پرسش است که تاریخ دوره قاجاریه و حکمرانان و شاهزادگان این سلسله در این اثر داستانی چگونه تصویر شده اند و این تصویرسازی چه پیامی برای پژوهشگر کنونی دارد؟ فرضیه تحقیق حاضر آن است که برخلاف آنچه به مثابه کلیشه ای عمومی پذیرفته شده است که سیاه نمایی درباره قاجارها در دوره پهلوی صورت گرفته است، منابعی چون کتاب عمادالسلطنه نشان می دهد که این دیدگاه سابقه ای قدیم تر داشته و حتی از طرف نویسندگانی با تبار قاجاری نیز پذیرفته شده بوده است. این میراثی بود که به دوره بعد منتقل شد.
واکاوی رابطۀ نظام اداری و ساختار قدرت و تاثیر آنها بر یکدیگر در دورۀ امویان
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
111-122
حوزههای تخصصی:
دیوانسالاری به عنوان یکی از نیازمندیهای استمرارساختار سیاسی حکومت، در تثبیت اقتدار خلافت اموی نقش بسزایی داشته است .نظام اداری و تشکیلات دیوانی بر ساختار سیاسی تاثیر گذار و ارتباط متقابل با یکدیگر داشتند. در دوران قدرت یابی امویان، متناسب با گسترش قلمرو اسلامی و احساس نیاز حکومت مرکزی به ایجاد نظم و نیز کنترل بخش های مختلف ممالک فتح شده، دیوانسالاری گسترش یافت. به این ترتیب اقتدار سنتی پدرسالاری امویان با استخدام عناصر غیر عرب و بهره گیری از تشکیلات اداری به نظام سیاسی پاتریمونیال تحول یافت، اما تکامل تشکیلات دیوانسالاری دودمان اموی با موانع متعددی همراه شد. با پیدایش نظام اداری در دوره اموی و تداوم قدرت بنی امیه تا حدود یک قرن و نیز با توجه به تکامل این نظام اداری در دوره بعد از امویان، بنابراین این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر داده های کتابخانه ای و براساس مفهوم اقتدارسنتی وبر به واکاوی نقش، تأثیر و رابطه متقابل دیوان سالاری و اقتدار سیاسی در استمرار قدرت خلافت اموی می پردازد؟. یافته های این پژوهش نشان میدهد که حکومت امویان با اقتباس از نظام اداری امپراتوری های ساسانی و بیزانس، مشخصات پاتریمونیالیسم یافت، اما اختلاف های مذهبی، مشکلات داخلی و عدم اعدالت اجتماعی مانع ارتقای دیوانسالاری در این دوره بود.
تجدد آمرانه و ظهور اسلام سیاسی در ایران با تأکید بر فدائیان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال جنگ های ایران و روس و آگاهی ایرانیان از عقب ماندگی خود، پیمودن راه ترقی برای رسیدن به قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در برابر غرب از طریق نوسازی و دگرگونی اجتماعی-سیاسی به هدفی عاجل در ذهن نخبگان ایرانی تبدیل شد. انقلاب مشروطه از تجلیات تحقق این هدف بود. لکن جدال های فکری-سیاسی در مورد مشروطیت و تنش و تشتت میان قوای حاکمیت و همچنین احزاب و جریان ها در درون نظام مشروطه و مناطق و نواحی، هدف اولیه ترقی خواهی را به تأخیر می انداخت و ذهن اقتدارگرای روشنفکر ایرانی را به سمت تجددی آمرانه هدایت می کرد. به دنبال انقلاب اکتبر روسیه، زمینه برای ظهور تجددگرایی آمرانه در ایران با حمایت انگلستان فراهم شد. تجددخواهی آمرانه با فهمی ظاهرگرایانه از تجدد غربی و دریافتی رمانتیک از ملی گرایی، به سیاست ها و اقداماتی منتهی شد که گذشته از تحریک مقاومت اسلام گرایانه، در رسیدن به اهداف خود نیز ناکام ماند. ظهور اسلام سیاسی در این دوره که فدائیان اسلام نمایندگان بارز آن بودند، در تقابل با سیاست تجدد آمرانه روی می دهد. این مقاله به روشی توصیفی- تحلیلی و استنادی، در صدد تبیین رابطه میان تجددخواهی آمرانه و ظهور اسلام سیاسی با تمرکز بر روی اندیشه های فدائیان اسلام در ایران است.
نقش و جایگاه سیاسی زنان هیئت حاکمه در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر صفویه را می توان دوران تحکیم سنت حکومت زنان در تاریخ دانست، زیرا آنان ابزار و وسائل لازم برای شرکت در مسائل سیاسی و اجتماعی را به دست آوردند. سوال این است که زنان هیئت حاکمه چه نقشی در تحولات سیاسی جامعه خود ایفا کردند؟ یافته ها که به روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای فراهم شده نشان می دهد که زنان هیئت حاکمه با عناوینی همچون همسر، مادر، خواهر شاه و حاکمان، توانستند نقش موثری در عرصه های مختلف از جمله استقرار دولت صفویه و مناسبات سیاسی و خارجی ایفا نمایند. این نقش آفرینی با نزدیک شدن به اواخر حکومت صفویان موثرتر و گاه مخرب تر شد. در آن زمان به دلیل تربیت ولیعهد و دیگر شاهزادگان در حرمسرا که باعث روی کار آمدن پادشاهان ضعیف و نالایق شد، زنان قدرت و نفوذی به دست آوردند و با توطئه چینی زمینه را برای تضعیف صفویان فراهم کردند.
بررسی عناصر محوری ایدئولوژی ملی گرایی ایرانی در دوره ی پهلوی اول
حوزههای تخصصی:
بررسی عناصر محوری ایدئولوژی ملی گرایی ایرانی در دوره ی پهلوی اول شهرزاد رومز دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران سید علیرضا ابطحی (نویسنده مسئول) استادیار گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران ناصر جدیدی دانشیار گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران چکیده جنبش مشروطیت در ایران به دلیل آماده نبودن بسترهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایران و دخالت های کشورهای بیگانه به جای استقرار حکومتی مردم سالار، به بی نظمی و آشوب انجامید. در چنین شرایطی برقراری امنیت و حفظ یکپارچگی کشور از مهم ترین ضرورت های جامعه ایران بود. در دوره ی انتقال قدرت از قاجار به پهلوی علاوه بر اینکه در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دگرگونی گسترده ای رخ داد، تلاش زیادی برای بازسازی نظام فکری و هویتی ایرانیان صورت گرفت و مفاهیم و مقولات بدیعی وارد ادبیات و واژه های مورداستفاده عامه مردم شد. روشنفکران با الگوبرداری از کشورهای اروپایی بهترین راه چاره اوضاع آشفته ایران را تقویت وحدت ملی از طریق تشکیل دولتی مقتدر دانستند. در این مقاله ضمن بررسی روند ملی گرایی در دوره ی رضاشاه و اینکه عناصر و مؤلفه های محوری ایدئولوژی ملی گرایانه در آن دوره چه بود؟ موردبحث است و تلاش می گردد با استفاده از روش تاریخی و شیوه تحلیلی و با تکیه بر منابع و مآخذ معتبر موردبررسی قرار گیرد. به نظر می رسد وحدت ملی، باستان گرایی، میهن دوستی و شاه پرستی از عمده مؤلفه های محوری ملی گرایی ایران در زمان رضاشاه بوده است.
اعتباریابی داده های تاریخ شفاهی
حوزههای تخصصی:
قلمرو علم تاریخ زمان گذشته است، اما شاخه جدیدی در تاریخ ایجاد شده که قلمرو تاریخ یعنی گذشته را به زمان حال بسیار نزدیک کرده و آن تاریخ شفاهی است. اگرچه حدود 70 سال از عمر تاریخ شفاهی می گذرد، اما هنوز به عنوان یک مقوله جدید شناخته می شود و باب گفتگو پیرامون مسائل مختلف آن باز است. با این حال کمتر به صورت مستقل درباره نقد داده های حاصل از تاریخ شفاهی تولید محتوا شده است و جا دارد این پرسش را مطرح کرد که داده هایی که از طریق تاریخ شفاهی تولید میشوند چگونه اعتبار مییابند تا پژوهشگران با آسودگی خاطر از آنها در تحقیقات خود بهره بگیرند؟ در این مقاله تلاش شده است ضمن شرح و بحث درخصوص مصاحبه و ابعاد مختلف آن به عنوان ابزار اصلی تاریخ شفاهی، 12 معیار برای تولید داده های معتبر مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد تا به کمک آنها تردیدهای اولیه درباره اصالت داده های تاریخ شفاهی برطرف شده و بر اعتبار آنها افزوده شود.
مواجهه مسلمانان با بودیسم در عصر فتوحات و سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی در عصر فتوحات و سده های نخستین اسلامی در ایران، وضعیت اقلیت های دینی و نوع مواجهه مسلمانان با آنان بود. قرآن با تأکید بر مفهوم «اهل کتاب»، تکلیفِ چگونگی مواجهه مسلمانان با یهودیان، مسیحیان، صائبین و با تفسیری که از این مفهوم شد با زرتشیان را مشخص نموده بود. اما زمانی که در جریان فتوحات، فاتحان مسلمان به شرقی ترین نواحی ایران رسیدند، با بودیسم مواجهه شدند. آیینی که برای آنان کمتر شناخته بود و بنابراین تا آن هنگام برای آنان مشخص نبود که چگونه و بر مبنای چه نوع احکام فقهی می بایست با بوداییان مواجهه شوند. بنابراین در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که مسلمانان چگونه و بر چه مبنایی توانستند روابط خود را با بوداییان تنظیم کنند. بر مبنای یافته های پژوهش تلقی نخستین مسلمانان از بودیسم آیینی مشرک و بت پرست بود و آنان بر مبنای همین تلقی برخوردهای خشن و بدون تسامحی با بوداییان داشتند. اما در ادامه، ضرورت های حکومت نوپای مسلمانان در این مناطق موجب تغییر نگرش آنان نسبت به بودیسم شد. به گونه ای که با بوداییان همان معامله ای صورت گرفت که با اهل کتاب صورت گرفته بود.
درآمدی نو بر تاریخ نگری و تاریخ نگاری فضل الله بن روزبهان خُنجی با تکیه بر تاریخ عالم آرای امینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضل الله بن روزبهان (د.927 ق) از مورخانی است که در اندیشه تاریخ نگاری اسلامی - ایرانی جایگاه ویژه ای دارد. پرداختن به تاریخ از منظر یک فقیه محدث که همواره میان ذهن آرمان گرای خود و وقایع موجود در جامعه در نوسان بود، موجب نگرش خاص او به تاریخ شده است. این مقاله با هدف پرداختن به بررسی ویژگی های تاریخ نگری خنجی و تأثیر آن بر تاریخ نگاری او با تکیه بر عالم آرای امینی و دیگر منابع کمکی نوشته شده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که معرفت تاریخی مؤلف با توجه به چارچوب های ذهنی و شرایط سیاسی و اجتماعی زیستگاهش بر اساس مؤلفه هایی همچون نگرش دینی (تأویل گرایی و تقدیرگرایی)، نگرش فرقه ای و کلامی، نگرش انتقادی، اخلا ق محوری و نخبه گرایی و بینش سیاسی- اجتماعی، همراه با رویکردهای روایی و تحلیلی - انتقادی استوار است.