فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی مولفه های مدل مدیریت استعداد آموزگاران در سالِ تحصیلی 97-1396 انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف ،کاربردی و از نظر ماهیت ،توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری در مرحله کیفی شامل تعدادی از خبرگان مرتبط با موضوع بود که به روش نمونه گیری هدفمند جهت انجام مصاحبه نیمه ساختارمند انتخاب گردیدند . ابزار پژوهش دراین مرحله پرسشنامه ی 104گویه ای طراحی شده بر مبنای طیف هفت درجه ای لیکرت(بر اساس شاخصهای مستخرج از ادبیات و پیشینه و متن مصاحبه ها ی انجام شده) بود. در پایان هر راند داده های به دست امده با استفاده از شاخص میانگین رتبه ای و ضریب توافق کندال تحلیل شدند. در راند سوم مقدار به دست آمده برای آماره کندال(507/0) حاکی از اتفاق نظر قابل قبول بین پاسخگویان بود . نتایج تحلیل داد ه ها در پایان مرحله کیفی نشان داد ،مولفه های مدل مدیریت استعداد آموزگاران شامل رشد و توسعه(بهسازی)، شناسایی،به گزینی، جذب، برنامه ریزی استراتژیک و نگهداری می باشد .در بخش کمی جهت برازش مدل از بین 7644 آموزگار مشغول به خدمت در استان لرستان(جامعه اماری)،367 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری تعیین و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.ابزار تحقیق در این مرحله شامل پرسشنامه تدوین شده بر اساس 6 مولفه شناسایی شده و شاخصهای مربوط به هر مولفه بود.داده های بخش کمی (برازش مدل) با استفاده از مدل معادلات ساختاری و حداقل مربعات جزیی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که براساس متوسط شاخص پایایی ترکیبی(93/0=CR) و متوسط ضرایب آلفای کرونباخ (91/0) که از 70/0 بیشتر می باشند و با توجه به اندازه متوسط واریانس استخراج شده (67/0=AVE) که از 5/0 بزرگتر است، مدل از پایایی همگرا برخوردار بوده و با توجه به این که (AVE< CR)، روایی همگرا نیز برقرار است. با توجه به این که میانگین شاخص ضریب تعیین (1=R 2 )، از 67/0 بیشتر است و هم چنین بر اساس شاخص Q 2 که مقدار متوسط آن (67/0) از 35/0 بیشتر است، چنین استنباط می شود که مدل ساختاری از برازش مناسب برخوردار بوده و قدرت پیش بینی مدل مناسب است و 3. ارزیابی برازش کلی مدل؛ براساس معیار نیکویی برازش (GOF) مقدار محاسبه شده برای این شاخص برابر با 82/0 به دست آمد که از 35/0 بیشتر است، لذا چنین استنباط می شود که مدل کلی از برازش بالایی برخوردار است .
اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی برتوجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول انجام شد.
روش شناسی: پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دبیران درس کار و فناوری متوسطه ی اول در استان فارس به تعداد 800 نفر (315 مرد و 485 زن) هستند که تعداد 340 نفر از دبیران کار و فناوری به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، دو پرسشنامه ی محقق ساخته یادگیری خودراهبر دارای 24 گویه و پرسشنامه محقق ساخته توجه انتخابی دارای 24 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده بود. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مولفه های حافظه فعال، انتخاب رقابتی، کنترل بالانورد و کنترل پایین نورد در تبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی موثر بوده است. همچنین مولفه های خودمدیریتی، خودانگیختگی و خودنظارتی درتبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر یادگیری خودراهبر موثر بوده است و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.
نتیجه گیری: الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در پرورش دانش آموزانی خلاق، خودراهبر، مسئولیت پذیر موثر بوده است.
رابطه سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی کاری ونقش میانجی گری رضایت شغلی در کارکنان آموزش و پرورش جیرفت
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی کاری و نقش میانجیگری رضایت شغلی در کارکنان آموزش وپرورش جیرفت بود.روش پژوهش کار بردی وبه روش توصیفی و ازنوع همبستگی است . جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش جیرفت به تعداد 2290 نفر بود که 330 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون(1973) و پرسشنامه توصیف کننده شغل (JDI) استفاده شد. در این پژوهش برای بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری استفاده شده است. که مورد تایید اساتید گروه واقع شد.پایایی برای پرسشنامه سرمایه روانشناختی 79/0، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری82/0 و برای پرسشنامه رضایت شغلی 80/0 تأیید شد.و برای تجزیه تحلیل داده ها ازمعادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS ویراست 23 و AMOS ویراست 22 استفاده شده است. نتایج نشان دهنده ی حاصل از تحلیل مدلسازی ساختاری بیان داشت بین سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی کاری بادر نظر گرفتن نقش میانجی گری رضایت شغلی کارکنان اموزش وپرورش شهر جیرفت رابطه معناداروجود دارد.
نیازسنجی بازار کار استان قم نسبت به تخصص دانش آموختگان شاخه های فنی- حرفه ای و کاردانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹)
181 - 209
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نیازهای بازار کار نسبت به تخصص هنرجویان شاخه های فنی - حرفه ای استان قم انجام شده است. این پژوهش پیمایشی و ازنظر هدف کاربردی است جامعه آماری شامل کلیه هنرآموزان استان قم و نمونه طبق فرمول کوکران 259 نفر و روش نمونه گیری سهمیه ای طبقه ای بود. داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته و چک لیست رشته ها در شاخه فنی- حرفه ای (40 رشته) و شاخه کاردانش (161 رشته) جمع آوری شد.. روایی محتوا توسط اساتید مربوطه مثبت ارزیابی شد و پایایی با آلفای کرونباخ 78/0 محاسبه شد. برای بررسی داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف، t تک نمونه، آزمون فریدمن استفاده شد. یافته ها نشان داد در حوزه آموزش های فنی - حرفه ای رشته های مکانیک خودرو (با میانگین رتبه ای 65/15)، تأسیسات مکانیکی (با میانگین رتبه ای 31/15)، صنایع دستی فرش (با میانگین رتبه ای 74/14) و در شاخه کاردانش، عیب یابی سیستم های رایانه ای، تولید و توسعه دهنده پایگاه های اینترنتی، ماشین های الکتریکی و برنامه نویسی بازی های رایانه ای، اولویت های بازار کار استان قم هستند. در این پژوهش موارد جدیدی برای مدیریت آموزشی در حوزه شاخه های فنی حرفه ای و کاردانش در استان قم معرفی گردید که درنهایت بستر مناسبی برای رشد اشتغال و کاهش بیکاری هنرجویان هنرستان ها فراهم می آورد. پیشنهاد می شود مدیران آموزشی اولویت های شناسایی شده را در برنامه های خود بگنجانند و مبنای فعالیت های آموزشی خود را بر اساس نتایج حاصله از تحقیقات علمی ازجمله تحقیق حاضر قرار دهند تا آموزش های ارائه شده به اثربخشی بیانجامد.
طراحی مدل اثربخشی مدیران آموزش و پرورش استان لرستان (مطالعه موردی: مدیران دوره دوم متوسطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل اثربخشی مدیران دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش استان لرستان است.. روش شناسی: روش تحقیق پیمایشی از نوع اکتشافی- تاییدی بود. جامعه آماری شامل11 نفر از خبرگان و کارشناسان رشته ی علوم تربیتی و رشته ی مدیریت آموزشی و همه مدیران مدارس دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش استان لرستان به تعداد 411 نفر (211 مرد و 200 زن) بود. برای تعیین حجم نمونه، با استفاده از آزمون کوکران، تعداد 199 نفر (102 مرد و 97 زن) به عنوان نمونه آماری تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت پذیرفت. روایی ابزار داده ها به تایید خبرگان و کارشناسان رسید و پایایی آن نیز با آزمون آلفای کرونباخ 96/0 بود. نرمال بودن جامعه آماری به وسیله ی آزمون چولگی سنجیده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل عاملی و معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل طراحی شده بر اساس 5 مولفه (مهارت های کاربردی، مهارت های مدیریت و رهبری، توانایی هوشی و فکری، توانایی های شخصیتی و مهارت های ارتباطی) دارای برازش مناسب در بین مدیران مدارس دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش استان لرستان است.. نتیجه گیری: از مدل طراحی شده می توان برای ارتقای اثربخشی مدیران و مدارس متوسطه استفاده کرد.
بررسی نظری مهارت خودآموزی در دانش آموزان مقطع دبستان
حوزههای تخصصی:
امروزه خود آموزی به یکی از کلیدی ترین عوامل و راهبردهای فرایند یاددهی – یادگیری و پرورش استعداد ها تبدیل شده است بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نظری مهارت خودآموزی دانش آموزان در مقطع دبستان انجام شد. طرح پژوهش کیفی و روش شناسی فراترکیب از نوع تلفیقی می باشد که در این پژوهش پایگاه های معتبر مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت 50 مقاله مرتبط مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که متغییر های خود تنظیمی، خود کنترلی، پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی با پدیده خودآموزی در ارتباط قرار دارند و همچنین نتایج نشان داد که خود آموزی مخصوصا به شیوه راهبری و آموزش دیجیتال بر پرورش تفکر و یادگیری عمیق اثر گذار می باشد. با بررسی های انجام شده مشخص شد که خودآموزی بهتر است از سنین آغازین مدرسه و در مقطع دبستان آغاز شود که دانش آموز با آن دست و پنجه نرم کند و تسلط کامل به این روش پیدا کند تا یادگیری بهتر و در نتیجه پیشرفت تحصیلی حاصل شود. همچنین مشخص شد در مهارت خود آموزی ، تنیدگی تحصیلی ،اضطراب و مضرات آموزش مستقیم قابل کنترل می باشد.
طراحی و اعتباریابی مقیاس رهبری فضیلت محور در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از اجرای این پژوهش طراحی و اعتباریابی مقیاس رهبری فضیلت محور در آموزش عالی ایران بود. تا کنون تلاش های وسیعی در این رابطه انجام گرفته است، اما به نظر می رسد تا امروز مقیاسی جامع و معتبر، که بتواند از اعتبار لازم برخوردار باشد، و از نظر عملی راهنمای مدیران و اعضای هیات علمی در فعالیت های حرفه ای باشد، ارائه نشده است.
روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی - همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را همه اعضای هیات علمی شاغل در دانشگاه شیراز، دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه خلیج فارس بوشهر تشکیل می دادند. تعداد نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نسبتی چند مرحله ای در مجموع 370 نمونه انتخاب گردید. جمع آوری داده ها براساس پرسشنامه محقق ساخته با مقیاس لیکرت صورت گرفت. این پرسشنامه بر اساس مطالعات نظری و پیشینه پژوهشی در قالب 53 گویه تدوین گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تایید صاحب نظران قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد.
یافته ها: پس از تحلیل عامل، یافته ها بیانگر این بود که مولفه شخصیتی دارای بالاترین بار عاملی 892/0 و سپس مولفه مهارتی 873/0 و مولفه سازمانی 776/0 قرار گرفتند. با توجه به شاخصRMSEA الگو از برازش مناسب برخوردار است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مولفه های شخصیتی شامل عوامل اخلاقی، فکری، اجتماعی، عقلانی و عاطفی، مولفه های مهارتی شامل فنی، انسانی و ادراکی، مولفه های سازمانی شامل برنامه ریزی، ساختار، تصمیم گیری، ارتباطات و فرهنگ سازمانی برای رهبران فضیلت محور در آموزش عالی مورد تاکید است. مولفه های اخلاقی شناسایی شده می تواند در فرآیند انتخاب و انتصاب و ارزیابی عملکرد مدیران آموزش عالی کاربرد داشته باشد.
Sustainable School in the Islamic Republic of Iran: A Multiple methods Qualitative Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۹, Issue ۴, Winter ۲۰۲۲
132 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگویی برای مدرسه پایدار در جمهوری اسلامی ایران بود. روش تحقیق کیفی چند روشی شامل: روش فراترکیبی و مطالعه موردی بود. منابع گردآوری داده ها، کلیه تحقیقات مربوط به مدرسه پایدار برای دوره زمانی 1384 تا 139 بوده است. این پژوهش ها به روش نمونه گیری موردی از شدت با دقت نمونه گیری هدف انتخاب شده اند. در این بخش از تحلیل کیفی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. یافته های این بخش از مدل مدرسه پایدار را کرد. در مطالعه موردی، شرکت کنندگان بالقوه مورد مصاحبه، بومیان با تجربه بودند و اسناد بالادستی ایران و اظهارات رهبرانقلاب مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات کلیدی مورد مصاحبه با روش نمونه گیری هدفمند استاندارد انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها در این بخش، مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرچینان کلیدی و اسناد کاوی بود. یافته های این پژوهش مدل مدرسه پایدار در جمهوری اسلامی ایران بود که شامل ورودی ها (معلم و کادر اجرایی، برنامه درسی، فضا و تجهیزات و خط مشی ها)، فرآیندها (تدریس، یادگیری، مدیریت و برنامه ریزی)، زیر سیستم ها (فردی) است. ساختاری، سیاسی و فرهنگی)، خروجی ها (دانش آموز با رویکرد توسعه پایدار و الگوی مدرسه پایدار) و ویژگی های آنها در قالب یک نظام اجتماعی. نتایج این تحقیق نشان داد که برای دستیابی به خروجی های مورد نظر، کلیه ورودی ها، فرآیندها و زیر سیستم ها باید دارای ویژگی های مناسب باشند. یافته های این پژوهش مدل مدرسه پایدار در جمهوری اسلامی ایران بود که شامل ورودی ها (معلم و کادر اجرایی، برنامه درسی، فضا و تجهیزات و خط مشی ها)، فرآیندها (تدریس، یادگیری، مدیریت و برنامه ریزی)، زیر سیستم ها (فردی) است. ساختاری، سیاسی و فرهنگی)، خروجی ها (دانش آموز با رویکرد توسعه پایدار و الگوی مدرسه پایدار) و ویژگی های آنها در قالب یک نظام اجتماعی. نتایج این تحقیق نشان داد که برای دستیابی به خروجی های مورد نظر، کلیه ورودی ها، فرآیندها و زیر سیستم ها باید دارای ویژگی های مناسب باشند. یافته های این پژوهش مدل مدرسه پایدار در جمهوری اسلامی ایران بود که شامل ورودی ها (معلم و کادر اجرایی، برنامه درسی، فضا و تجهیزات و خط مشی ها)، فرآیندها (تدریس، یادگیری، مدیریت و برنامه ریزی)، زیر سیستم ها (فردی) است. ساختاری، سیاسی و فرهنگی)، خروجی ها (دانش آموز با رویکرد توسعه پایدار و الگوی مدرسه پایدار) و ویژگی های آنها در قالب یک نظام اجتماعی. نتایج این تحقیق نشان داد که برای دستیابی به خروجی های مورد نظر، کلیه ورودی ها، فرآیندها و زیر سیستم ها باید دارای ویژگی های مناسب باشند. خرده سیستم ها (فردی، ساختاری، سیاسی و فرهنگی)، بروندادها (دانش آموز با رویکرد توسعه پایدار و الگوی مدرسه پایدار) و ویژگی های آنها در قالب یک نظام اجتماعی. نتایج این تحقیق نشان داد که برای دستیابی به خروجی های مورد نظر، کلیه ورودی ها، فرآیندها و زیر سیستم ها باید دارای ویژگی های مناسب باشند. خرده سیستم ها (فردی، ساختاری، سیاسی و فرهنگی)، بروندادها (دانش آموز با توسعه پایدار و الگوی مدرسه پایدار) و ویژگی های آنها در قالب یک نظام اجتماعی. نتایج این تحقیق نشان داد که برای دستیابی به خروجی موارد نظر، کلیه ورودی ها، فرآیندها و زیر سیستم ها باید دارای ویژگی های مناسب باشند.
طراحی مدل تعامل استاد و دانشجو مبتنی بر نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه: دانشگاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت فزاینده دانشگاه ها به عنوان یکی از مهم ترین مراکز تحصیل علم و اخلاق در سطح جامعه و تأثیر مثبت گسترش تعاملات میان استاد و دانشجو در تمام حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور، هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل تعامل استاد و دانشجو مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی کاربردی و به لحاظ هدف از نوع تحلیلی و از نظر فرآیند و روش جمع آوری و تحلیل داده ها جزو تحقیقات کیفی بود.جامعه ی آماری تحقیق را استادان و دانشجویان دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی و هم چنین دانشکده مهندسی شیمی، نفت و گاز دانشگاه شیراز تشکیل می دادند. بنابراین روش نمونه گیری تحقیق، روش هدفمند و گلوله برفی با 14 نفر از افراد مذکور بود. نتایج حاصل از انجام مصاحبه و استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد، 6 مؤلفه را در طراحی مدل تعامل استاد و دانشجو نشان داد که شامل 1-عوامل علی تعامل استاد و دانشجو (شامل علل فرافردی بروز رفتارهای متعامل: عوامل ترغیب کننده؛ عوامل الزام آور و علل فردی بروز رفتارهای متعامل: عوامل نگرشی؛ عوامل شخصیتی)2- شرایط زمینه ایی مدل (عوامل تسهیل کننده-عوامل محدودکننده) 3- ابعاد اصلی مدل (شامل شکل برقرای تعامل: تعاملات حضوری؛ تعاملات غیرحضوری و نوع رسمیت: رسمیت بالا؛ رسمیت پایین) 4- شرایط مداخله گر (ویژگی های انسانی-ویژگی های جامعه) 5- مکانیزم های تعامل استاد و دانشجو(مکانیزم های مربوط به استاد-مکانیزم های مربوط به دانشجو) و در نهایت6- پیامدهای تعامل استاد و دانشجو(پیامدهای مربوط به استاد-پیامدهای مربوط به دانشجو-پیامدهای مربوط به دانشگاه) بود.
رابطه بین رهبری آموزشی مدیران و اثربخشی مدرسه با نقش میانجی فرهنگ مدرسه در مدارس دوره اول متوسطه استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رهبری آموزشی مدیران و اثربخشی مدرسه با نقش میانجی فرهنگ مدرسه بود.
روش شناسی: روش پژوهش برحسب نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، همه معلمان مدارس دولتی دوره اول متوسطه استان اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 به حجم 3064 نفر (1684 مرد و 1380 زن) بود. حجم نمونه بر حسب جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان 346 نفر برآورد شد که این تعداد با در نظر گرفتن افت آزمودنی ها به 418 نفر (236 مرد و 182 زن) افزایش یافت. نمونه آماری پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شد. داده ها از طریق سه پرسشنامه رتبه بندی رهبری آموزشی مدیر هالینگر (2013)، فرهنگ مدرسه گرونرت و والنتاین (1998) و اثربخشی مدرسه هوی (2009)، به روش حضوری جمع آوری شد. روایی و پایایی هر سه پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. داده های تحقیق با استفاده روش مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد: بین متغیرهای رهبری آموزشی مدیران، فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه، روابط معنادار مثبت وجود دارد. همچنین نقش میانجی کامل فرهنگ مدرسه در رابطه بین رهبری آموزشی مدیران و اثربخشی مدرسه تأیید شد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل، می توان نتیجه گرفت که رهبری آموزشی و فرهنگ مدرسه می تواند به اثربخشی مدارس کمک کند؛ بنابراین مدیران به منظور دستیابی به اثربخشی مدارس، باید فرهنگ مدرسه را توسعه دهند.
اثر بخشی مدل آموزشی الگوی تدریس مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی در درس علوم بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی شهر کرمان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان اثر بخشی الگوی تدریس براساس رویکرد ساختن گرایی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی مدارس ناحیه یک کرمان می باشد. از نظر هدف کاربردی و روش انجام پژوهشی شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره ابتدایی ناحیه یک شهر کرمان بود. حجم نمونه آماری تعداد 60 نفر (30 نفر گروه آزمایش 30 نفر گروه کنترل) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه سنجش عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با استفاده از نرم افزار 25 SPSS انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد، الگوی تدریس مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی در درس علوم بر عملکرد تحصیلی تاثیر دارد (P<0/01).
مطالعه اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی در ارتباط با اثربخشی مدرسه از دیدگاه معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی با اثربخشی مدرسه از دیدگاه معلمان ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 انجام گرفت. روش شناسی: روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی است. گرچه با توجه به حجم جامعه (1759N=)، حجم نمونه 317 نفری مطابق با جدول مورگان و کرجسی (1970) کفایت می کند امّا محققان برای کاهش میزان خطا و با توجه به احتمال عدم عودت برخی از پرسشنامه ها توسط معلمان، اقدام به توزیع 450 پرسشنامه کردند که 375 مورد از پرسشنامه های بازگشتی کامل بوده و در تحلیل ها استفاده شد. ابزارهای گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه مختلط اعتماد هوی و موران (2003)، پرسشنامه کارآمدی جمعی معلمان (CTEQ) گادارد (2001) و پرسشنامه استاندارد اثربخشی مدرسه سرجیوانی و همکاران (1992) بودند که روایی و پایایی آن ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد بین اعتماد جمعی معلمان ابتدایی و اثربخشی مدرسه با ضریب همبستگی 739/0 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین کارآمدی جمعی معلمان ابتدایی و اثربخشی مدرسه با ضریب همبستگی 675/0رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. 62 درصد واریانس اثربخشی مدرسه توسط متغیرهای اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی معلمان پیش بینی می شود. نتیجه آزمون t نشان داد که میانگین متغیرهای اعتماد جمعی، کارآمدی جمعی و اثربخشی مدرسه به طور معناداری در معلمان زن بیشتر از معلمان مرد است. نتیجه گیری: فراهم کردن فرصت مشارکت گسترده معلمان در تصمیم سازی های مربوط به مسایل مدرسه به افزایش اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی معلمان و در نهایت اثربخشی بیشتر مدارس می انجامد.
تربیت منش در تدریس برخط (مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر استنتاج روشهای تربیت منش در تدریس برخط مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا است. این پژوهش به روش تحلیلی استنتاجی انجام گرفته است. لذا ابتدا به تبیین مفهوم تربیت منش پرداخته سپس به روش استنتاجی روشهای تربیت منش را مبتنی بر نظریه لیکونا استنتاج کرده ایم. به تعبیر لیکونا تربیت منش تلاش عمدی برای کمک به افراد، جهت درک ارزشهای اخلاقی اصیل، مراقبت از آنها و عمل بر مبنای آنهاست. برای درونی شدن هر ارزش سه مرحله وجود دارد: 1. دانایی اخلاقی؛ 2. نگرش اخلاقی 3. عمل اخلاقی. برای تربیت منش دانش آموزان در تدریس برخط و درونی کردن ارزش ها در آنها میتوان از رویکردهای اکتشافی و مشارکتی در تدریس استفاده نمود و با ایجاد زمینه مناسب برای گفتگو در زمینه مفاهیم اخلاقی و تمرین عملی آنها و همچنین الگودهی مناسب به مفهوم سازی و نهادینه سازی ارزشهای اخلاقی همت گماشت. به کارگیری داستان هایی با پایان باز یا مساله محور و همچنین داستان های اخلاقی در یک اجتماع پژوهشی و کندوکاو و گفتگوی گروهی با همسالان پیرامون آنها نیز میتواند مثمرثمر باشد. همچنین باید توجه داشت که تنها در درس معارف، مطالعات اجتماعی و تفکر و سبک زندگی به انتقال مفاهیم اخلاقی بسنده نکرد و در زنگ دروس دیگر نیز مفاهیم اخلاقی مرتبط با هر درس را به دانش آموزان منتقل نمود . برای پرورش بعد عمل اخلاقی نیز باید زمینه لازم برای مواجه دانش آموزان با نتایج اعمالشان را فراهم کرد تا از این طریق کم کم انگیزه و الزام درونی نسبت به ارزش ها در فرد ایجاد شود.
مقایسه افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
119 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی میان دانش آموزان مدارس پسرانه تیزهوش و عادی شهرستان تنکابن است. روش پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پایه های های هفتم، هشتم و نهم مدارس پسرانه تیز هوش و عادی شهرستان تنکابن به تعداد 525 نفر تشکیل دادند. تعداد 120 نفر (60 نفر از دانش آموزان مدارس عادی و 60 نفر از دانش آموزان مدارس تیزهوش) به عنوان حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد خود افشایی هیجانی اسنل (2001)، تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (2005) و سبک زندگی لعلی و همکاران (2012) استفاده گردید که روایی آنها توسط صاحبنظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آنها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک و چندمتغیره توسط نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد سطح معناداری بدست آمده برای متغیرهای افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی کمتر از 05/0 می باشد. بنابرین تفاوت معناداری بین نمرات دو گروه دانش آموز تیزهوش و عادی وجود دارد. نتایج تحقیق حاکی از این امر است که میان افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی دانش آموزان مدارس پسرانه تیزهوش و عادی شهرستان تنکابن تفاوت معنی داری وجود دارد.
تحلیلی پدیدارشناسانه از ادراکات و تجارب زیسته معلمان از رهبری آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
190 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، کشف ادراکات و تجارب زیسته ی معلمان مدارس ابتدایی شهر شیراز از رهبری آموزشی بود . طرح پژوهش کیفی و روش پژوهش پدیدارشناسی بود . مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش حاضر معلمان مدارس ابتدایی شهر شیراز بودند ، که با رویکرد نمونه گیری هدفمند با تکنیک معیار ، 23 نفر از معلمان مدارس ابتدایی جهت کشف ادراکات و دیدگاه آنها نسبت به رهبری آموزشی انتخاب شدند . انتخاب مشارکت کنندگان بر مبنای اشباع نظری و ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. برای سنجش اعتبار اولیه داده ها از معیارهای قابل قبول بودن و قابلیت اعتماد بودن داده های کیفی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون استفاده شد. پس از کدگذاری اطلاعات با استفاده از روش تحلیل مضمون، دوازده مضمون پایه، سه مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیراستخراج شد. یافته های پژوهش نشان داد، برخی از مولفه های رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی شهر شیراز ویژگی های سازمانی مانند: تأمین امکانات آموزشی، توانمندسازی معلمان، توجه به نیازهای روان شناختی دانش آموزان و ویژگی های آموزشی مانند: پیشرفت تحصیلی، برگزاری اردوها و مراسم ها، همکاری در کلاس داری و ویژگی های شخصیتی مانند: حل مسئله، روابط همراه با احترام، حق طلبی می باشند. یافته های پژوهش حاضر می تواند مقدمه ای برای توجه و شناخت بیشتر درخصوص رهبری آموزشی و بهسازی وضعیت موجود باشد.
نقش مدیریت کوانتومی در بهره وری نیروی انسانی با توجه به میانجی اشتیاق شغلی در کارکنان آموزش و پرورش شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: نیروی انسانی از اساسی ترین منابع استراتژیک هر سازمانی محسوب می شود به طوری که یکی از اولویت های پیشرفت و توسعه سازمان، توجه به بهره وری نیروی انسانی است. عوامل مختلفی در بهره وری نیروی انسانی مؤثر است که این مطالعه با هدف بررسی نقش مدیریت کوانتومی در بهره وری نیروی انسانی با توجه به میانجی اشتیاق شغلی در کارکنان آموزش و پرورش شهر بیرجند انجام شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری همه کارکنان آموزش و پرورش شهر بیرجند شامل 250 نفر است که بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970)، 160 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد بهره وری نیروی انسانی هرسی و گلداسمیت (1994)، مدیریت کوانتومی میرصفیان (1394) و اشتیاق شغلی سالوناوا و شوفلی (2001) بود که روایی آن ها تأیید و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از پرسشنامه ها به ترتیب 94/0، 92/0 و 89/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری AMOS16 و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدیریت کوانتومی به طور غیرمستقیم و از طریق متغیر اشتیاق شغلی، بهره وری نیروی انسانی را پیش بینی می کند. به عبارتی اشتیاق شغلی در رابطه بین مدیریت کوانتومی با بهره وری نیروی انسانی نقش میانجی گری دارد. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان نتیجه گرفت که توسعه شیوه های جدید مدیریتی از جمله مدیریت کوانتومی در راستای افزایش اشتیاق شغلی کارکنان، نقش بسزایی در بهبود بهره وری کارکنان نیز دارد.
بررسی دیدگاه دبیران در زمینه جایگاه آموزش زیست محیطی در برنامه درسی کنونی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آموزش زیست محیطی بر حفاظت محیط زیست تاثیر مستقیم و مثبت می گذارد و نظام رسمی آموزش کشور می تواند در این زمینه نقش تعیین کننده ایفا نماید. هدف تحقیق بررسی دیدگاه دبیران در زمینه جایگاه آموزش زیست محیطی در برنامه درسی کنونی دوره متوسطه اول بود.
روش شناسی: پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری تمامی دبیران مدارس دولتی شهر اصفهان بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی تعداد 329 دبیر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده ازپرسشنامه محقق ساخته 41 گویه بسته پاسخ که از نتایج تحلیل اسناد بالا دستی به دست آمد انجام شد. روایی پرسشنامه توسط استادان تایید و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل نتایج در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در بخش آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره، آزمون فریدمن، و t با دو گروه مستقل) انجام شد.
یافته ها: وضعیت موجود آموزش زیست محیطی در برنامه درسی کنونی دوره اول متوسطه در زمینه عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش یاددهی-یادگیری، ارزشیابی) از دیدگاه دبیران بالاتر از سطح متوسط است و میانگین رتبه بندی عناصر برنامه درسی نشان می دهد محتوای برنامه درسی بالاترین و ارزشیابی پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده است. نتایج به دست آمده بین مجموعه رتبه های چهارگانه وضعیت موجود آموزش زیست محیطی در برنامه درسی کنونی در ابعاد مختلف در گروه دبیران 05/0≥P معنی دار است.
نتیجه گیری: برای دستیابی به توسعه پایدار، آموزش محیط زیست در برنامه درسی کنونی ضروری است.
ارزیابی اثربخشی و محاسبه نرخ بازگشت سرمایه اجرای دوره های آموزشی با استفاده از الگوهای کرک پاتریک و فیلیپس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹)
143 - 179
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان اثربخشی و محاسبه نرخ بازگشت سرمایه برگزاری دوره های آموزشی در کارخانه ها و کارگاه های تولیدی بود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع مطالعه موردی، جامعه آماری کارخانجات تولیدی و نمونه آماری، یکی از کارخانجات تولیدی است که داده های مربوط به برگزاری دوره آموزشی در آن مورد بررسی قرار گرفته است. برای حصول این منظور، از الگوی کرک پاتریک در طراحی پرسشنامه ها و سنجش اثربخشی و از الگوی فیلیپس برای محاسبه بازگشت سرمایه بهره گیری شده است. روایی و پایایی داده های به دست آمده از پرسشنامه ها به ترتیب با نظرات خبرگان و آزمون آلفای کرونباخ، و تجزیه وتحلیل داده های حاصله با استفاده از آزمون های T تک نمونه ای، T دو نمونه ای و آزمون نرمالیتی چولگی- کشیدگی (آمار استنباطی) مورد پایش قرارگرفته اند و ویژگی های توصیفی داده ها (آمار توصیفی) نیز آورده شده است. نرم افزار استفاده شده در این پژوهش مایکروسافت اکسل و SPSS است، و برای تفکیک اثرات آموزش از دیگر معیارهای تأثیرگذار بر تغییرات در منافع پس از برگزاری دوره های آموزشی از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. ضمناً، علاوه بر محاسبه بازگشت سرمایه، نسبت هزینه به فایده (سود) و ارزش فعلی خالص نیز به منظور تقویت نتایج و در نظر گرفتن ارزش زمانی پول، احتساب گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشانگر نرخ بازگشت سرمایه بالای صددرصد، نسبت هزینه به فایده بالای یک و ارزش فعلی خالص مثبت و نهایتاً توجیه مالی و اقتصادی برگزاری دوره آموزشی مورد سنجش بوده است.
نقش میانجی گری بهزیستی روان شناختی در رابطه بین تاب آوری و ارتباط مثبت در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بهزیستی روان شناختی در رابطه بین تاب آوری و ارتباط مثبت در مدرسه انجام شد. روش شناسی پژوهش : به این منظور، از جامعه 2744 نفری دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بهبهان، 338 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. داده های لازم با استفاده از پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (Conner & Davidson,2003)، ارتباط مثبت در مدرسه بتی همر و کهل (Beaty, Homer & Kahle, 2004) و بهزیستی روان شناختی کارول ریف (Carol Ryff, 1989)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل گردید. مدل یابی معادلات ساختاری به منظور آزمون روابط بین متغیرها در مدل مفروض استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد شاخص های برازش (مطلق، تطبیقی و مقصد) مدل واسطه ای متغیر بهزیستی روان شناختی (با انجام برخی اصلاحات)، به طور معنادار در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد بر اساس مدل مفروض، متغیرهای تاب آوری 15/۰ و بهزیستی روان شناختی 123/۰ از پراکندگی نمرات ارتباط مثبت در مدرسه را تبیین می کنند و اثر غیر مستقیم تاب آوری بر ارتباط مثبت در مدرسه با واسطه گری بهزیستی روان شناختی 131/۰ است که از نظر آماری معنادار است.
Primary school principals' lived experiences of professional development and the factors affecting it(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۹, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۱
149 - 130
حوزههای تخصصی:
Abstract The present study is a qualitative research with a phenomenological approach that has been conducted to identify the dimensions and components of professional development of primary school principals and to develop its framework. The statistical population of the study was the principals of public primary schools in Tehran in the academic year of 2019-2020. In two stages of sampling, samples were selected by quota and then purposive sampling methods. Semi-structured interviews were used to collect data. The interview continued until the data exploration and data collection process reached a theoretical saturation point after interviewing 14 people. Data were analyzed by open and axial coding steps. Two methods of verifying the interviewees and verifying an external expert were used to control the validity. Two methods of verifying the interviewees and verifying an external expert were used to control the validity. To determine the reliability, two methods of reviewing the writings and also the method of recoding were used. The agreement was calculated in the coding homogeneity and the agreement coefficient was 86%. Findings showed that the professional development framework for primary school principals has 3 dimensions, 14 components with 117 indicators Which includes : the content dimension of professional development (with components of general management knowledge, specialized management knowledge, interactive skills, resource management skills, professional skills, personal inclinations, managerial attitude, physical and mental ability and intellectual ability), the dimension of professional development process (with the components of self-development actions and developer relations) and the dimension of organizational requirements (with the components of knowledge acquisition and acquisition of skills, modification of selection and appointment methods of managers, improvement of organizational structure and processes).