فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
109 - 138
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش آموزش عالی در تولید علم و دانش، انتظار می رود که در به کارگیری دانش به روز و کارآمد نیز پیشرو باشد. در این راستا، موضوع توجه به روش های نوین مدیریتی و موضوع ارتباطات در سازمان های نو در جهت افزایش بهره وری کارکنان هدف پژوهش حاضر است. در پژوهش حاضر سه مفهوم مدیریتی سازگار با دانشگاه های نو، مدیریت کوانتومی، بهره وری منابع انسانی و همدلی سازمانی موردتوجه قرارگرفته است و در صدد آن است که میزان این سه متغیر را در دانشگاه های لرستان و علوم پزشکی لرستان مورد مقایسه قرار دهد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و به لحاظ روش گردآوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه پیش ساخته اجرا شده است. جامعه آماری در این پژوهش کارکنان دانشگاه های لرستان و علوم پزشکی لرستان در سال 1396 با تعداد 863 نفر است که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی، تعداد 265 نفر که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه برآورد شده بودند در هر طبقه به نسبت مشخص گردیدند. جهت انجام مقایسه متغیرها در دو دانشگاه، داده های مربوط به فرضیه های تحقیقات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تجزیه وتحلیل گردید. با توجه به تجزیه وتحلیل داده ها بین میزان مدیریت کوانتومی و بهره وری منابع انسانی در دانشگاه های لرستان و علوم پزشکی لرستان تفاوت وجود دارد اما بین میزان همدلی سازمانی در این دو دانشگاه تفاوت وجود ندارد.
بررسی تلفیق برنامه درسی آموزش عالی با فناوری اطلاعات با رویکرد آموزش مجازی
حوزههای تخصصی:
امروزه همگام با پیشرفت تکنولوژی و ورود به عرصه فناوری اطلاعات، فرآیند آموزش نیز از حالت سنتی به مجازی تغییر پیدا کرده است. نفوذ فناوری اطلاعات به سیستم آموزشی و نظام آموزش عالی باعث ایجاد مفهوم جدیدی به نام آموزش مجازی شده است. در کنارآموزش حضوری در نظام آموزش عالی، ضرورت استفاده از آموزش مجازی کاملاً محسوس است، در نتیجه بسیاری از دانشگاه ها نیز به تبع آن وارد عرصه آموزش مجازی برای دانشجویان خود شده اند. این روند به سرعت در سراسر کشور توسعه یافت و دانشگاه های زیادی به این امر پیوستند. با آنکه آموزش مجازی باعث تحول در شیوه های یادگیری- یاددهی شده است اما نیاز به طراحی برنامه درسی مطابق با ویژگی ها، ابزار و امکاناتی که آموزش مجازی در اختیار ما قرار می دهد احساس می شود. بدون بازنگری و ایجاد برنامه درسی در سیستم آموزش عالی، آموزش مجازی با شکست مواجه می شود. زیرا برنامه درسی از مهمترین ارکان یک نظام آموزشی است. بدین منظور در این پژوهش به بررسی ویژگی های آموزش مجازی و معرفی الگو های برنامه درسی مطابق با آموزش مجازی در سیستم آموزش عالی پرداخته می شود.
نقش میانجی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیر فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان (مورد کارکنان دانشگاه شهید باهنرکرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، سنجش تأثیر فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان با نقش میانجی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در بین کارکنان دانشگاه شهید باهنرکرمان بوده است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را روسا، معاونین، مدیران اداری به تعداد 50 نفر و کارکنان شهید باهنرکرمان به تعداد 352 نفر تشکیل داده اند که روش نمونه گیری برای روسا، معاونین، مدیران اداری به روش سرشماری و روش نمونه گیری برای کارکنان تصادفی-طبقه ای و حجم نمونه آن بر اساس جدول کرجسی و موگان 184 نفر برآورده شد. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های معتبر مدیریت دانش دیکسون (2000)، مدیریت منابع انسانی بوسلی و ویل (۲۰۰۲)، نوآوری سازمانی مقیمی و رمضان (2012) و یادگیری سازمانی نیفه (2001) استفاده گردید که روایی آن ها توسط استاد راهنما و صاحب نظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد فعالیت های توسعه منابع انسانی بر مدیریت دانش تأثیر مثبت و معناداری دارد. فعالیت های توسعه منابع انسانی بر یادگیری سازمانی کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. یادگیری سازمانی کارکنان بر نوآوری آن ها تأثیر مثبت و معناداری دارد. مدیریت دانش بر نوآوری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد نهایتاً مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیرگذاری فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان نقش میانجی دارند.
شناسایی موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
70 - 49
حوزههای تخصصی:
فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک جزء مهم از مرحله آموزش در کلاس های درس است. روش پژوهش با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی (مصاحبه های عمیق و اکتشافی با انجام عمل پالایش) انجام شد. در رویکرد کیفی، از روش هدفمند و برای تدوین پرسش نامه از مصاحبه با استادان گروه علوم تربیتی دانشگاه و مدیران ارشد و خبرگان آموزش و پرورش به تعداد 20 نفر استفاده شد. در رویکرد کمّی، از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیّه مدیران مدارس ایران (105968 نفر) تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها به روش میدانی و از پرسش نامه محقق ساخته موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات با 75 سؤال و 14 مؤلفه استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تأیید متخصصان رسید و روایی همگرای آن با استفاده از ضرایب میانگین واریانس استخراجی (AVE) محاسبه شد که مقادیر AVE برای تمام مؤلفه ها بزرگتر از 5/0 بود. همچنین برای تمام مؤلفه ها، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بالاتر از 7/0 محاسبه و تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات دارای چهارده مؤلفه (موانع ساختاری، موانع آموزشی، موانع منابع انسانی، موانع تجهیزات و مواد آموزشی، موانع مدیریتی، موانع خدمات پشتیبانی معلمان، عدم آمادگی شناختی معلمان، عدم تربیت معلمان برای تدریس در الگوی نوین تدریس، موانع انگیزشی، موانع فرهنگی، موانع اقتصادی، موانع اجتماعی، موانع سازمانی و موانع فردی) است که مؤلفه عدم تربیت معلمان برای تدریس در الگوی نوین تدریس دارای بیشترین سهم و مؤلفه موانع فردی دارای کم ترین سهم است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS20 و PLS انجام شد.
نگرشی بر روند تحولات کتب فارسی خوانداری دوره ابتدایی با تمرکز بر ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تحولات کتاب فارسی خوانداری دوره ابتدایی با تمرکز بر ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری آن کتب فارسی خوانداری دوره ابتدایی تالیف شده از سال تحصیلی ۹۱ (همزمان با تصویب سند تحول بنیادین) تا سال تحصیلی ۹۹ است که به عنوان نمونه به بررسی کتب پایه ششم این مقطع در این بازه زمانی پرداختیم. ابزار اندازه گیری چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته می باشد. نتایج حاکی از این است که کتاب خوانداری پایه ششم در طول این بازه زمانی دو تغییر را تجربه کرده است و برآیند ها نشان از سیر صعودی ضعیفی در میزان توجه به ساحت های شش گانه تربیتی هستند.
نقش آموزش فناوری اطلاعات بر عملکرد و بهره وری معلّمان در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
بی شک آموزش یکی از مهمترین و موثرترین تدابیر برای بهبود امور سازمان بشمار می رود. از طرفی توسعه منابع انسانی تنها با آموزش های زیاد حاصل نمی شود بلکه باید به صورت برنامه ریزی شده و نظام مند عمل نمود. آموزش یک فرآیند مداوم و همیشگی است و موقت و تمام شدنی نمی باشد. از طرفی با پیشرفت هر روز علم ما در دنیای فناوری اطلاعات زندگی می کنیم که بسیاری از فعالیت های ما وابسته به آن است. با ورود فناوری اطلاعات به آموزش بسیاری از ساختارهای سنتی تغییر کرد و فرآیند یادگیری متحول شد. بخصوص با همه گیری ویروس کرونا آموزش سنتی در کشور به شکل آموزش مجازی درکلیه مقاطع درآمد. اما با نبود زیرساخت و آماده نبودن معلّمان و سازمان آموزش و پرورش برای این امر، تدریس مجازی دچار مشکلات و چالش های فراوانی شده است و بهره وری عملکرد معلّمان بسیار افت کرده است. اما یکی از این چالش ها عدم آموزش معلّمان در حوزه فناوری اطلاعات است. در نتیجه با توجه به اهمیت این موضوع در این مقاله به مرور مفاهیم اصلی در زمینه نقش آموزش فناوری اطلاعات، چالش ها در رابطه با ایجاد بهره وری معلّمان در سازمانی همچون آموزش پرورش پرداخته می شود تا به بینشی کلی از اهمیت و تأثیر این موضوع در سازمان دست یابیم.
تاثیر مسئولیت اجتماعی دبیران ورزش بر بهینه سازی اوقات فراغت و پیشگیری از آسیب های اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی دبیران ورزش بر بهینه سازی اوقات فراغت و پیشگیری از آسیب های اجتماعی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه مقطع دوم منطقه هفت شهر تهران به تعداد 2950 نفر بودند. حجم نمونه تحقیق بر اساس جدول کرجسی و مورگان 370 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد بارتون گاف (2012)، پرسشنامه محقق ساخته کاشفی و نظری (1397) و پرسشنامه آقایی و تیمورتاش (1389) بود. روایی پرسشنامه ها را به لحاظ صوری و محتوایی، استادان مدیریت ورزشی تأیید و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که مسئولیت اجتماعی دبیران ورزش بر بهینه سازی اوقات فراغت دانش آموزان و آسیب های اجتماعی اثرگذار است، همچنین اوقات فراغت نیز بر پیشگیری از آسیب های اجتماعی دانش آموزان اثرگذار است. گذران مطلوب اوقات فراغت به شکل جامع و اصولی خود می تواند جوانان و نوجوانان را برای ورود به عرصه های زندگی، تجربه کارگروهی، مهارت آموزی و ترسیم آینده ای روشن و امیدبخش یاری رساند.
مدل یابی ساختاری آمادگی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش برای تغییر سازمانی بر اساس نوع فرهنگ سازمانی با نقش واسطه ای سایش اجتماعی: استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف کلی از انجام این پژوهش، مدل یابی ساختاری آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی بر اساس نوع فرهنگ سازمانی با نقش واسطه ای سایش اجتماعی بود.
روش شناسی: این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان فارس (340 نفر) بود که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده 181 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و از بین آن ها 102 نفر به پرسشنامه ها پاسخ کامل دادند و در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. داده های میدانی پژوهش با استفاده از پرسشنامه ی نوع فرهنگ سازمانی، سایش اجتماعی و آمادگی برای تغییر گردآوری شد که پس از محاسبه و تأیید روایی (تحلیل گویه) و اعتبار (از نوع همسانی درونی) پرسشنامه ها، توزیع شدند. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار Spss و Amos استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد از نظر کارکنان نوع فرهنگ سازمانی غالب در محل کارشان، از نوع فرهنگ سازمانی منفعل می باشد. وضعیت سایش اجتماعی و آمادگی کارکنان برای تغییر در حد متوسط بود. مدل معادله ساختاری نشان داد که در حالی که ارتباط مستقیم و معناداری بین فرهنگ سازمانی سازنده با آمادگی کارکنان برای تغییر وجود داشت، اما این رابطه با نقش واسطه ای سایش اجتماعی معنادار نبود. به علاوه، در حالی که ارتباط منفی معناداری بین فرهنگ سازمانی تهاجمی با آمادگی کارکنان برای تغییر وجود داشت، اما این رابطه با نقش واسطه ای سایش اجتماعی معنادار نبود. در نهایت، ضمن اینکه رابطه ی مستقیم و معناداری بین فرهنگ سازمانی منفعل و آمادگی کارکنان برای تغییر وجود داشت، این رابطه با نقش واسطه ای سایش اجتماعی نیز معنادار بود.
نتیجه گیری: نتیجه حاصل از این پژوهش نوعی چارچوب کلی برای مدیران آموزشی به منظور تلاش جهت ایجاد آمادگی برای تغییر در کارکنان از طریق تجدید نظر در ساختارهای آموزشی، توسعه ی فرهنگ سازمانی پویا و شناسایی، کنترل و مدیریت رفتارهای سایشی را فراهم می آورد.
The Relationship between Learning Climate and Organizational Agility in Managers of Education Department(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۹, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۱
177 - 164
حوزههای تخصصی:
The main purpose of the present study was to investigate the relationship between learning climate and organizational agility in managers of Marivan Education Department. Regarding the classification of the research based on the method, this study was a descriptive correlational research. The population consisted of all managers (150 people) of Marivan Education Department in 2019-2020. The members of the statistical sample were 106 people. Cochran's formula was used to determine the sample size. This study used a random sampling method. To collect data, Marsick and Watkins's (2003) questionnaire of learning climate quality and Sharifi and Zhang's (2004) organizational agility questionnaire. First, 20 questionnaires with confirmed validity and reliability (Cronbach's alpha coefficient for the learning climate quality questionnaire was 0.73 and for the organizational agility questionnaire 0.86) were distributed, and then 86 questionnaires were distributed and the results were collected. To answer the main hypothesis of the research, the structural equation method and PLS software were used. The results showed that there was a significant and positive relationship between the learning climate and the variables of organizational agility. Also, it was found that the variable of learning climate could predict the changes in the variable of organizational agility and its components. Besides providing the appropriate learning climate for the staff of the organization through education, an increased sense of trust in all organizational levels will increase the organization and staff agility.
شناسایی شایستگی های راهبردی مدیران آموزش و پرورش مبتنی بر ارزش آفرینی منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های راهبردی مدیران آموزش و پرورش مبتنی بر ارزش آفرینی منابع انسانی انجام شده است. این پژوهش از منظر هدف یک پژوهش اکتشافی است که با روش پژوهش آمیخته و مبتنی بر استدلالی قیاسی-استقرایی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل اساتید دانشگاهی و مدیران باسابقه آموزش و پرورش گیلان است. نمونه گیری به روش غیراحتمالی و به صورت هدفمند صورت گرفته است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه می باشد. جهت تحلیل مصاحبه های تخصصی، روش تحلیل کیفی محتوا به کار گرفته شده است. در ادامه شاخص های شناسایی شده با روش دلفی فازی اعتبارسنجی شده است. تحلیل داده های پژوهش در فاز کیفی با نرم افزار MaxQDA و در فاز کمی با نرم افزار Matlab انجام شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش با تحلیل مصاحبه با خبرگان، مجموعه ای از شاخص های کاربردی شایستگی های راهبردی مدیران آموزش و پرورش مبتنی بر ارزش آفرینی منابع انسانی شناسایی شدند. براساس نتایج به دست آمده، مقوله های فراگیر عبارتند از: مقوله های راهبردی، زمینه ای و ارزش آفرین. مقوله فراگیر راهبردی خود شامل مقوله های سازمان دهنده «رهبری و مدیریت آموزش و پرورش»، «شایستگی های استراتژیک مدیران آموزش و پرورش» و «سیاست گذاری و خط مشی در آموزش و پرورش» می باشد. مقوله های زمینه ای نیز شامل سه مقوله سازمان دهنده است که عبارتند از: «ساختار سازمانی آموزش و پرورش»، «استقرار مدیریت دانش در آموزش و پرورش» و «آموزش و توانمندسازی مدیران آموزش و پرورش». در نهایت نیز مقوله فراگیر ارزش آفرینی از سه مقوله سازمان دهنده «مدیریت عملکرد در آموزش و پرورش»، «فرهنگ سازی در آموزش و پرورش» و «ارزش آفرینی منابع انسانی» تشکیل شده است.
رابطه مهارت های ارتباطی معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان با تأکید بر نقش میانجی سازگاری تحصیلی در مدارس دخترانه متوسطه اول شهرستان کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
167 - 195
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مهارت های ارتباطی معلمان با بهزیستی تحصیلی با تأکید بر نقش میانجی سازگاری تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش معلمان و دانش آموزان مدارس دخترانه متوسطه اول شهرستان کاشمر بودند که تعداد 143 نفر معلم بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده و تعداد 371 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در تحقیق حاضر از پرسشنامه های بهزیستی تحصیلی پیترنین و همکاران (2014)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984) و مهارت های ارتباطی معلمان کوئین دام (2004) استفاده شدکه روایی آن ها توسط صاحب نظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.76، 0.89 و 0.72 به دست آمد و مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss26 استفاده شد. یافته های کمّی حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که میان مهارت های ارتباطی معلمان و سازگاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. میان سازگاری تحصیلی دانش آموزان با بهزیستی تحصیلی آن ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و سازگاری تحصیلی در رابطه میان مهارت های ارتباطی معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان نقش میانجی داشته است.
شناسایی عوامل برنامه درسی چند فرهنگی دوره متوسطه دوم آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل برنامه درسی چندفرهنگی دوره متوسطه دوم آموزش و پرورش ایران بوده است. که از نظر هدف کاربردی، روش اجرا توصیفی از نوع آمیخته اکتشافی و پیمایشی است. مشارکت کنندگان اول، شامل 9 نفر ازخبرگان و صاحب نظران (استادان عضو هیات علمی دانشگاه با تحصیلات دکتری در رشته برنامه ریزی درسی) حداقل دارای 15 سال سابقه بودند که به صورت هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و با همان تعداد به اشباع رسیده و تحت مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. برای اطمینان از روایی مصاحبه از روش مثلث سازی (سه سویه سازی) استفاده گردید. مشارکت کنندگان دوم پژوهش، شامل مدیران و دبیران دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال 1399 حدود 2000 نفر هستند. که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 400 پرسشنامه بین این افراد توزیع و تعداد 386 پرسشنامه دریافت و مورد تحلیل قرار گرفت. برای بررسی روایی واگرا، از مقایسه ی جذر AVE هر سازه (متغیر) با مقادیر ضرایب همبستگی بین سازه ها استفاده شد و ضریب پایایی ترکیبی به دست آمده برای همه مؤلفه های تحقیق بزرگ تر از 70/0 هستند و این موضوع نشان دهنده همبستگی درونی مناسب بین متغیرها برای سنجش مفاهیم مورد نظر بود. روش گردآوری داده ها در جامعه اول بصورت مطالعه کتابخانه ای است. کدگذاری داده ها در سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) انجام شد و پنج تن از مشارکت کنندگان با تأیید یافته های پژوهش، روایی و پایایی کدگذاری ها را تأیید کردند. و در جامعه دوم پزوهش، تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای Smart PLSو SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه درسی چندفرهنگی به مؤلفه های «مبانی؛ شرایط علی، «برنامه درسی چندفرهنگی؛ مقوله محوری»، «فعالیت ها به عنوان عوامل زمینه ای»، «اهداف به عنوان راهبردها»، «روش های ارزیابی به عنوان شرایط مداخله گر» و در نهایت «محتوی به عنوان پیامدها» وابسته است. در نهایت نتایج نشان داد که روایی و فرضیات مدل مورد تأئید قرار گرفته است.
رابطه جهت گیری اخلاقی و معنویت با انگیزش پیشرفت در کارکنان اداره آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جهت گیری اخلاقی و معنویت ملکیان با انگیزش پیشرفت در کارکنان اداره آموزش و پرورش بوده است. رعایت اخلاق و حفظ ارزشهای اخلاقی به صورت یکی از مهم ترین پدیده هایی درآمده است که در بیشتر سازمان ها مورد توجه قرار می گیرد. روش شناسی پژوهش : روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود وجامعه آماری شامل همه ی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان مرودشت برابر با 121 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه جهت توزیع پرسشنامه، از جدول مورگان استفاده شد که با استفاده از این جدول مشخص شد که تعداد نمونه مورد نیاز 92 نفر از کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان مرودشت است. سپس یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و روش های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : . نتایج نشان داد که جهت گیری اخلاقی و معنویت کارکنان پیش بین معناداری برای انگیزش پیشرفت است. بین انگیزش پیشرفت و جهت گیری اخلاقی و معنویت کارکنان بر اساس جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. بین انگیزش پیشرفت و جهت گیری اخلاقی و معنویت کارکنان بر اساس تحصیلات تفاوت معناداری وجود ندارد. بحث و نتیجه گیری: جمع بندی تحقیق این بود که بین جهت گیری اخلاقی و معنویت با انگیزش پیشرفت کارکنان اداره آموزش و پرورش رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که معنویت را در بین کارکنان افزایش داد تا انگیزه پیشرفت درآن ها رشد پیدا کند.
Investigating the Role of Schools Principals’ Entrepreneurial Attitude on Their Job Performance (Case study: Schools of Damavand County)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۹, Issue ۴, Winter ۲۰۲۲
92 - 80
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش نگرش کارآفرینانه در عملکرد شغلی مدارس شهرستان دماوند انجام شد. روش تحقیق کاربردی و توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران و معاونان مدارس (دولتی) شهرستان دماوند در سال تحصیلی 97-97 تشکیل می دهند که معادل 218 نفر می باشد. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران حدود 139 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ابزار استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و تحلیل قرار گرفت. برای ارزیابی روایی پرسشنامه تحقیق از روایی سازه و برای تحلیل پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین نگرش کارآفرینانه و عملکرد شغلی مدیران مدارس رابطه معناداری وجود دارد و بین چهار بعد از نگرش و عملکرد شغلی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین وضعیت فعلی نگرش کارآفرینانه و عملکردی مدیران شهرستان دماوند مطلوب است. نتایج به دست آمده از هدف اولیه پژوهش نشان داد که بین نگرش کارآفرینانه و عملکرد حرفه ای مدیران شهرستان دماوند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. این بدان معناست که هر چه نگرش کارآفرینانه مدیران مدارس بالاتر باشد، عملکرد حرفه ای آنها نیز بالاتر خواهد بود. همچنین تحلیل رگرسیون پژوهش نشان داد که از بین چهار بعد از نگرش کارآفرینانه، بعد از نفس قوی ترین بود. و بعد از موفقیت مداری ضعیف ترین پیش بینی کننده عملکرد شغلی در بین مدیران و معاونان مدارس (دولتی) شهرستان دماوند بود. در نهایت می توان گفت که با طراحی دوره های آموزشی مناسب در زمینه مسائل کارآفرینی و نگرش کارآفرینانه می توان عملکرد حرفه ای به ویژه موفقیت مدیران را ارتقا داد.
نقش واسطه ای ارزشیابی عملکرد معلمان در رابطه بین استقلال شغلی و ساختار سازمانی با اشتیاق شغلی و ادراک عدالت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
313 - 289
حوزههای تخصصی:
این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- همبستگی از نوع مدلمعادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیّه معلمان مدارس دوره دوم متوسطه نظری شهر ارومیه در سال تحصیلی 98-97 به تعداد 831 نفر بود که از بین آن ها به روش تصادفی طبقه ای نسبی و با بهره گیری از جدول کرجسی مورگان، 306 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ارزشیابی عملکرد معلمان، پرسش نامه های استاندارد ساختار سازمانی رابینز و ایوانویچ، استقلال شغلی فریدمن، احساس عدالت کولکوئیت و اشتیاق شغلی شوفلی و بکر بودند. روایی ابزارها با استفاده از روایی صوری، محتوایی و سازه و پایایی ابزارها با روش آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. مقادیر پایایی ابزارها به ترتیب 86/0 ، 77/0، 79 /0 ، 81/0، 89 /0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای ,SPSS 20 LISREL8.8 استفاده شد. یافته های تحقیق، نقش واسطه ای ارزشیابی عملکرد معلمان در رابطه بین استقلال شغلی و ساختار سازمانی با اشتیاق شغلی و عدالت سازمانی را تأیید کرد. نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت معنی دار بین استقلال شغلی و اشتیاق شغلی، همچنین بین ساختار سازمانی و عدالت سازمانی بود. برای ارتقای اشتیاق شغلی معلمان و ادراک عدالت آن ها باید از ساختارهای کاملاً متمرکز در مدارس کمتر استفاده شود؛ استقلال شغلی معلمان را توسعه داد و به ارزشیابی عملکرد معلمان بیشتر توجه کرد.
تحلیل کیفی تجارب زیست شده معلمان دوره ابتدایی از عناصر اصلی یادگیری در کلاس های چندپایه
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف توصیف تجارب زیست شده معلمان دوره ابتدایی از عناصر اصلی یادگیری کلاس های چندپایه در منطقه آموزش و پرورش انزل انجام شد. تحقیق از نوع کیفی بوده و از راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی دارای تجربه تدریس و یا در حال تدریس به تعداد 130 نفر بود که از این تعداد 48 نفر معلم چندپایه می باشد. روش نمونه گیری گلوله برفی و حجم نمونه با توجه به اشباع داده ها 30 نفر(19 مرد و 11 زن) محاسبه شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مقایسه ای مداوم استفاده گردید. حاصل این مصاحبه ها مجموعه ای از مضامین، مفاهیم و مقوله ها بود که طی فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند. نتایج بیانگر دو تجربه زیسته بود. تجربه زیسته معلمانی که شیوه های مدیریتی، تدریس، ارزشیابی و فرایند یاددهی- یادگیری را به گونه ای سازمان می دادند که مشارکت و تعامل دانش آموزان را در کلاس افزایش دهند و به عبارت دیگر شیوه آنها دانش آموز محوری بود که مسئولیت را به کل کلاس تعمیم داده و تقسیم می کردند. تجربه زیسته دیگر نشان می داد که معلمان بیشتر مسئولیت کلاس را خود بر دوش می کشند و از شیوه هایی استفاده می کنند که حداقل مشارکت دانش آموزان را در پی دارد. شیوه این گروه از معلمان به صورت معلم محور بوده که معلم بیشترین مسئولیت را دارد.
تدوین الگوی رضایت شغلی بر اساس توانمندسازی شغلی و شایستگی حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
141 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تدوین الگوی رضایت شغلی بر اساس توانمندسازی شغلی و شایستگی حرفه ای است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق را معلمان مدارس متوسطه شهر رشت به تعداد 837 نفر تشکیل دادند. تعداد 263 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت شغلی مینه سوتا، شایستگی حرفه ای ملایی نژاد (1391) و توانمندسازی شغلی اسپریتزر (1995) استفاده گردید که روایی آنها توسط صاحبنظران دانشگاهی و پایایی آنها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد میان شایستگی حرفه ای معلمان با توانمندسازی و رضایت شغلی آنها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. میان توانمندسازی شغلی معلمان با رضایت شغلی آنها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. توانمندسازی شغلی در رابطه میان شایستگی حرفه ای معلمان با رضایت شغلی آنها نقش میانجی دارد. نتایج تحقیق حاکی از این امر است که مؤلفه شایستگی شناختی بیشترین قدرت رابطه را با توانمندسازی و رضایت شغلی داشته است.
مربی گری خیرخواهانه و تقویت سرمایه انسانی: تحلیل نقش میانجی سرمایه انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف تحقیق حاضر تعیین تأثیر مربی گری خیرخواهانه بر تقویت سرمایه انسانی با نقش میانجی سرمایه انگیزشی می باشد. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی – همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق کارکنان معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان بوده که به علت برخورد نزدیک با عملکرد ورزشکاران در سطح حرفه ای و قهرمانی برای پاسخگویی به پرسشنامه تحقیق انتخاب شدند. تعداد این کارکنان 68 نفر گزارش شد که براساس جدول مورگان 58 نفر به عنوان نمونه تحقیق در نظر گرفته شد که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که پایایی آن با آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون نرمال بودن داده ها، آزمون همبستگی و مدل معادلات ساختاری در قالب نرم افزارهای SPSS و smart PLS استفاده شد. یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد که مربی گری خیرخواهانه بر دو متغیر سرمایه انگیزشی و تقویت سرمایه انسانی تأثیر مثبت و معناداری دارد. سرمایه انگیزشی دارای تأثیر مثبتی بر تقویت سرمایه انسانی بود و همچنین این متغیر در تأثیر مربی گری خیرخواهانه بر سرمایه انسانی دارای نقش میانجی بود. بحث و نتیجه گیری: آموزش یکی از روش های مؤثر در تقویت سرمایه انسانی است و در این میان مربی گری خیرخواهانه به عنوان یکی از روش های آموزشی می تواند از طریق افزایش سرمایه انگیزشی به تقویت سرمایه انسانی در سازمان ها کمک نماید.
شناسایی سازوکارهای مدیریت مؤثر معلمان فاقد صلاحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
204 - 180
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، کیفی بود و در آن از روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. میدان پژوهش را سه گروه از مسئولان ادارات آموزش و پرورش و مدیران مدارس ابتدایی استان مرکزی و متخصصان دانشگاهی حوزه صلاحیت های حرفه ای معلمان، تشکیل دادند که با کاربرد روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری یافته ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که پس از گردآوری یافته ها با روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که در برخورد با معلمان فاقد صلاحیت می توان از چهار سازوکار استفاده کرد که عبارتند از: پیشگیرانه، اصلاحی، نظارتی و تنبیهی. لذا لازم است به منظور مدیریت مؤثر معلمان فاقد صلاحیت، تمهیدات لازم برای طراحی و اجرای اقدامات مذکور را موردتوجه قرارداد.
ارائه الگویی برای تسهیم دانش در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش تحلیل محتوای مقالات مربوطه در زمینه تسهیم دانش بود. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی با بهره گیری از تکنیک پژوهش کیفی داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را مقالات مختلف علمی داخلی و خارجی از سال های 2000 میلادی و 1388 شمسی تاکنون در زمینه تسهیم دانش تشکیل می دادند. بدین منظور پس از تحلیل کسپ تعداد 61 مقاله که به صورت مستقیم موضوع تسهیم دانش را بررسی کرده بودند، وارد فرایند تحلیل شدند. بر مبنای تحلیل محتوای کیفی مقالات و با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای، کدگذاری مقالات صورت پذیرفت. نهایتاً با بررسی های انجام شده 355 کد در این مقالات در رابطه با تسهیم دانش وجود داشته است که منجر به شناسایی 13 متغیر اصلی و 39 مؤلفه گردیدکه هر یک از این مؤلفه ها نیز دارای شاخص هایی هستند. نتایج پژوهش نشان داد: مهم ترین عواملی که در مقالات تسهیم دانش به آن اشاره شده است شرایط سازمانی مبتنی بر بستر سازمان و هم چنین انگیزه های بیرونی و درونی افراد جهت تسهیم دانش می باشد.سرانجام بر اساس نظریه داده بنیاد، متغیرهای شناسایی شده در شش دسته کلی طبقه بندی و مدل نهایی ارائه گردید که تأمین کننده جریان فی مابین مؤلفه ها برای تسهیم دانش در سازمان است.