فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
260 - 298
حوزههای تخصصی:
توجه به دانش آموزان نخبه و ممتاز یکی از ایده های کانونی نظام تعلیم و تربیت هر جامعه است. هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی چالش های تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی می باشد. در این پژوهش روش آمیخته اکتشافی به کار گرفته شد. در بخش کمی، از روش توصیفی و در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی استفاده شد. جامعه ی آماری در بخش کمی، دبیران، دانش آموزان و والدین آن ها در کلیه ی مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی و تعداد 4 مدرسه عادی در استان بوشهر بود که 70 نفر از دبیران، 260 نفر از دانش آموزان و 70 نفر از والدین با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده انتخاب گردیدند. نمونه ی بخش کیفی، شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه های شهید چمران اهواز و دانشگاه شیراز و دبیران و دانش آموزان و دانش آموختگان دبیرستان های تیزهوشان و نمونه دولتی استان بوشهر بودند. 15 نفر از اعضای هیأت علمی که قبلاً در زمینه تحقیق، دارای مطالعات و یا پژوهش هایی بودند با روش نمونه گیری هدفمند مطلوب و 30 نفر از گروه های ذینفع (والدین، دبیران، دانش آموزان، دانش آموختگان) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته و روش گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختمند بود. برای تحلیل داده های کمی از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی مانند تحلیل واریانس تک راهه، استفاده شد و تحلیل داده های کیفی با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفت. نتایج بخش کیفی نشان داد که رویکرد تفکیک در ایران عملکرد قابل قبولی را نداشته است، اما حذف این شیوه به دلیل فراهم نبودن بستر مناسب، امکان پذیر نمی باشد. گروه های ذینفع، تفکیک از آغاز سال های ابتدایی، منزلت اجتماعی بالاتر در سطح جامعه و دستیابی به مشاغل بالاتر را از مهم ترین عوامل تسهیل کننده در مسیر مدارس استعداد درخشان و نمونه دولتی و تعریف موجود از مفهوم سرآمدی، نگرش منفی و بی اعتمادی خانواده ها نسبت به عملکرد این مدارس و شدت امتحانات داخلی را مهم ترین عوامل بازدارنده بر می شمارند. مخالفین بر دلایلی مانند ایجاد نظام طبقاتی، خلاقیت کشی، ایجاد حس رقابت گرایی مخرب و موافقین نیز بر دلایلی مانند ارزشمندی پرورش نخبگان، تقاضای جامعه برای آموزش کیفی تر و نیاز کشور به شناسایی این افراد، اشاره داشته اند. نتایج حاصل در بخش کمی پژوهش نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین نگرش دانش آموزان، اولیاء و دبیران نسبت به ضرورت تربیتی تفکیک و کارکرد جذب وجود ندارد؛ اما در نگرش آن ها به ضرورت اجتماعی تفکیک، تفاوت معنادار است. نزدیک به 60% دانش آموزان نسبت به مطلوبیت و کفایت آزمون ورودی تردید دارند و تقریباً نزدیک به نیمی از هر سه گروه معتقدند تجدیدنظر اساسی در شیوه ی گزینش دانش آموزان، یک الزام است. تفاوت معناداری بین گروه های ذینفع نسبت به پرورش مؤلفه های سرمایه اجتماعی وجود دارد و تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی نتوانسته است موجب افزایش سرمایه اجتماعی دانش آموزان شود.
تأثیر اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی - یادگیری بر تأمین نیازها و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری بر تأمین نیازها (بقاء، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و شادی) و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. در این پژوهش از طرح تحقیق نیمه آزمایشی با مقایسه گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون و پس آزمون و طرح مقایسه گروه آزمایش و کنترل با پس آزمون استفاده گردید. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه سوم مدارس ابتدایی نواحی چهارگانه شهر شیراز بود. برای نمونه گیری از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید. ابزار پژوهش مقیاس محقق ساخته برای سنجش میزان تأمین نیازها و آزمون معلم ساخته برای سنجش عملکرد تحصیلی بود. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان و تحلیل عامل و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ (77/0) به تأیید رسید. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که میزان تحقق نیازهای پنج گانه دانش آموزان در گروه آزمایش به طور معناداری از گروه کنترل بالاتر است. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمایشی در پس آزمون عملکرد تحصیلی به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل است. همچنین براساس اندازه اثر (مجذور اتا) ملاحظه شد که 46 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی به واسطه اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری قابل پیش بینی است.
الگوی برنامه درسی آموزش کارآفرینی دوره متوسطه مبتنی بر نظریه برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش کارآفرینی اثر قابل توجهی در رشد اقتصادی جوامع دارد. هدف از آموزش کارآفرینی، پرورش مهارت ها و ویژگی های کارآفرینانه است. با پرورش این مهارت ها در سنین پایین تر، می توان در آینده، جوانانی توانمند، خلاق و نوآور در تمامی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشت. هدف این تحقیق، ارائه الگویی مطلوب، جهت طراحی برنامه درسی آموزش کارآفرینی برای دوره اول متوسطه است. حوزه مورد مطالعه، شامل متون و اسناد تالیفی در حوزه های برنامه درسی و آموزش کارآفریی است. جامعه آماری، متخصصان و اساتید دانشگاه، و نمونه آماری، 30 نفر از متخصص برنامه درسی و کارآفرینی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات فیش های مطالعاتی و مصاحبه، و روش انجام پژوهش، آمیخته است. یافته های پژوهش شامل الگویی طراحی شده، است جهت آموزش کارآفرینی، برای دانش آموزان متوسطه اول.
تجارب زیسته اعضای هیئت علمی از برنامه های درسی توسعه حرفه ای: یک الگوی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش جستاری در تجربه زیسته اعضای هیئت علمی دانشکده های ریاضیات، فنی و مهندسی و علوم پایه ( STEM ) در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1396 از اجرای برنامه های درسی توسعه حرفه ای است. داده های این پژوهش از طریق رویکرد کیفی و با روشی پدیدارشناسانه توصیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استخراج شده است و داده ها از طریق روش کدگذاری و مقوله بندی تجزیه و تحلیل شده اند. نمونه گیری در این بخش از طریق هدفمند از نوع معیاری بوده و در مجموع 21 نفر شرکت نموده اند. برای اعتبار یافته ها به وسیله فن دلفی از سوی صاحب نظران و کارشناسان بر روی مقولات توافق شده است. با توجه به ساختار پژوهش و حوزه های چهارگانه در برنامه های درسی، برداشت محققین از مضامین و مفاهیم مرتبط با هر حوزه ارجاع داده شده است. در مجموع 37 مقوله و درنهایت به 4 طبقه کلی شامل طراحی و تدوین، اجرا، زمینه و ارزشیابی در سه بخش نقاط قوت، مسائل پیشرو و مطلوبیت برنامه های درسی مضمون یابی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فاصله زیادی میان طراحی و اجرای برنامه ها بوده است و هم چنین الگویی مفهومی مبتنی بر تجارب زیسته اعضای هیئت علمی تدوین و در انتها پیشنهاد هایی ارائه شد.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت دوره های MOOC: سنتزپژوهی براساس مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت موک ها در آموزش و ارائه الگوی جاری عوامل مؤثر بر موفقیت آنها می باشد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند (374 مقاله) که از سال 2010 تا 2018 در مورد موک ها در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 47 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه و تحلیل داده ها، عوامل کلیدی موفقیت دوره های آموزشی موک در 5 بُعد، 15 عامل و 46 مقوله شامل بعد تعامل (ارتباطات متنوع، مدیریت بحث و ویژگی ارتباطات)؛ بعد مشارکت (انگیزش، آموزش متنوع، تسهیلات و ویژگی دوره)؛ بعد سیستم مدیریت (مدیریت یادگیری و مدیریت محتوا)، بعد استاندارپذیری (صحت و اصالت، پشتیبانی و طراحی ساختار) و بعد زمینه ای (نگرش اجتماعی، مهارت و فناوری)، طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد برای ایجاد دوره های اثرگذار موک باید زمینه تعاملات و مشارکت فراگیران را مهیا ساخت،سیستم های مدیریت مناسب را طراحی؛ به استانداردهای موجود توجه و زمینه نگرش مثبت به اینگونه آموزش ها را در بین مؤسسات آموزشی و آحاد جامعه فراهم آورند.
جایگاه آموزش بلوغ در برنامه درسی دوره اول متوسطه با تاکید بر بلوغ دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه آموزش بلوغ دختران در کتاب های درسی پایه هفتم دوره اول متوسطه بوده است. مؤلفه های بلوغ شامل: جنسی، جسمی، عاطفی، روانی (شخصیت)، ذهنی (شناختی)، اجتماعی، شرعی و عرفی در نظر گرفته شده است. روش پژوهش موردنظر، تحلیل محتوای کیفی و جامعه آماری آن کتاب های درسی پایه هفتم در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1395 - 1394 بود که کتاب های تفکر و سبک زندگی (تفکر و سبک زندگی مشترک دختران و پسران و کتاب تکمیلی تفکر و سبک زندگی ویژه دختران)؛ پیام های آسمان، علوم تجربی و مطالعات اجتماعی پایه هفتم به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مجموع 337 مقوله در کتاب های درسی مزبور در رابطه با مؤلفه های بلوغ یافت شد که نتایج نشان داد که بلوغ شرعی با 115 مقوله (12/34%) دارای بیشترین میزان و بلوغ عرفی با 22 مقوله (52/6%) دارای کمتربن میزان بود.
ارزیابی ظرفیت کتاب های درسی ریاضی دوره متوسطه اول در ترویج یادگیری عمیق مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، یک پژوهشِ تحلیل محتوا گزارش می شود که هدف آن بررسی میزان توجه به یادگیری عمیق مفاهیم ریاضی در کتاب های درسی ریاضی دوره متوسطه اول است. بر این اساس محتوای سه سرفصلِ اعداد، اعمال و جبر از سه کتاب ریاضی هفتم، هشتم و نهم برای تحلیل انتخاب شد. در فرآیند تحلیل، هر مسئله به عنوان یک واحدِ تحلیل در نظر گرفته شد. چارچوب نظری از ادبیات پژوهشی مرتبط با هدف اخذ شد و پس از جرح و تعدیلِ چارچوب، مسائل از نظر چهار معیارِ «پیچیدگی رویه ای»، «نوع فرآیند حل»، «تکرار» و «تمرین/کاربرد» بررسی شدند. نتایج نشان داد که در معیار اول، در هر سه کتاب، تقریبا 80 درصد مسائل در طبقه ی «پیچیدگی رویه ای پایین» بود؛ در معیار دوم، در دو کتاب پایه ی هشتم و نهم، حدود 90 درصد مسائل با «استفاده از رویه ها» قابل حل بودند و این میزان برای کتاب پایه ی هفتم به 80 درصد می رسید؛ در معیار سوم و چهارم نیز در هر سه کتاب، مسائل عمدتا در طبقات «تکرار» (60 درصد) و «تمرین» (90 درصد) قرار گرفتند. در مجموع، نتایج تحلیل مسائل سه کتاب نشان داد که در سرفصل های اعداد، اعمال و جبر، میزان تکرارِ تمرین های کمتر پیچیده که با استفاده از رویه های از قبل آموخته شده قابل حل هستند، زیاد است. این امر نشان می دهد که کتاب های درسی ریاضی متوسطه اول، با اهداف برنامه درسیِ قصد شده فاصله دارند و بیشتر بر یادگیری به روش تکرار و تمرین تکیه می کنند.
جنسیت در تجربه زیسته زنان دانشجوی دکترای رشته علوم تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنسیت، درک و تفسیر متفاوتی از تجربه تربیتی را القاء می کند و درنتیجه، این تفاسیر متفاوت از تعاملات، و ظرفیت های بالقوه می توانند نگاهی تازه به آموزش عالی را فراهم سازند. مقاله حاضر با بهره گیری از پژوهش روایتی و با رویکرد نظری پساساختارگرایی به جنسیت در پی توصیف تجربه زیسته زنان دانشجو دکترا رشته علوم تربیتی و چگونگی درک و تفسیر آنان از جنسیت در طی مسیر تحصیل در آموزش عالی است. مشارکت کنندگان در پژوهش، شش تن از دانشجویان زن دکترا مشغول به تحصیل در رشته علوم تربیتی در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران هستند که روایت هایشان از طریق دو مصاحبه گرداوری شد. مصاحبه نخست به صورت روایتی درباره سفر تربیتی آن ها در آموزش عالی به صورت حضوری و مصاحبه دوم به صورت نیمه ساختاریافته باتمرکز بر موقعیت های خاص بازگو شده در مصاحبه نخست، از طریق پیام رسان های اینترنتی انجام شد.
تاثیر استفاده از راهبرد رسم شکل در حل مسایل کلامی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر استفاده از راهبرد رسم شکل، در حل مسائل کلامی ریاضی است. این مطالعه، به تأثیر استفاده از انواع ترسیم های شبکه ای، سلسله مراتبی و ماتریسی معرفی شده توسط نوویک و هرلی (2001) در حل مسائل کلامی پرداخت. شرکت کنندگان در این پژوهش، 40 دانش آموز پایه دهم بودند که به صورت تصادفی ساده، انتخاب شدند. ابتدا، آزمونی شامل شش مسئله کلامی بدون استفاده از هیچ نوع شکل، به دانش آموزان داده شد. پس از یک هفته، آزمون دوم متشکل از همان مسائل شامل اشکال مذکور، به شرکت کنندگان ارائه شد. نتایج نشان داد که تنها استفاده از شکل های ماتریسی در متن مسائل کلامی، به بهبود حل مسئله آنها منجر شد و دو نوع ترسیم دیگر، تأثیری بر بهبود حل مسئله دانش آموزان نداشت. لذا، پیشنهاد می شود که به جای افزودن شکل به مسائل، تناسب انواع شکل ها با ساختار مسائل لحاظ شود و رسم شکل به تنهایی، به بهبود حل آن کمک نمی کند.
بررسی تطبیقی کتاب عربی اول راهنمایی با کتاب عربی پایه ی هفتم از منظر فعال و غیرفعال بودن بر اساس روش ویلیام رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
167 - 187
حوزههای تخصصی:
طی چند سال اخیر تغییراتی در نظام آموزش وپرورش و به تبع آن در تهیه ی کتاب ها و مواد آموزشی صورت گرفته است که این تغییرات در راستای مشارکت دانش آموزان در فرایند یاددهی و یادگیری بوده است. یکی از کتاب هایی که از نظر محتوایی تغییر چشمگیری داشته است، کتاب های درسی عربی می باشد. پژوهش حاضر به هدف مقایسه میزان فعال بودن محتوای کتاب عربی پایه ی اول راهنمایی، در نظام سابق، با کتاب عربی پایه ی هفتم در نظام جدید، انجام شده است. لذا با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بر اساس روش ویلیام رومی، به تحلیل هر دو کتاب از منظر فعال و غیرفعال بودن پرداخته است. جامعه ی آماری کتاب عربی پایه ی اول راهنمایی در سال تحصیلی 91-90 و کتاب عربی پایه ی هفتم در سال تحصیلی94-93 بوده و ابزار گردآوری اطلاعات، سیاهه ی تحلیل مبتنی بر روش ویلیام رومی است. نتایج پژوهش بیانگر این است که محتوای کتاب عربی هفتم شامل متن، پرسش ها و تصاویر، در مقایسه با محتوای کتاب عربی اول راهنمایی به شیوه ی فعال تری ارائه شده است و تغییر در محتوای کتاب های درسی عربی، کاملاً مثبت و مؤثر بوده است.
تجارب زیسته سرباز معلمان از کار در مدارس ابتدایی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف توصیف تجارب زیسته سرباز معلمان از کار در مدارس ابتدایی روستایی انجام شد. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 97-1396 با رویکرد کیفی، از نوع پدیدار شناسانه روان شناختی، با نمونه گیری هدف مند و با مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 12 نفر از سرباز معلمان شاغل در مناطق آموزش و پرورش هشترود و نظرکهریزی انجام گرفت. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها به صورت دستی و با استفاده از الگوی کلایزی انجام شد. راهبرد های اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های ممیزی بیرونی ، چند سویه سازی، بازبینی اعضاء و درگیری طولانی مدت پژوهشگر در جریان مصاحبه انجام شده است. یافته ها ی حاصل از مصاحبه ها در چهار مرحله و با خوشه های معنای ی اصلی"انگیزه"، " چالش های آموزشی" ، "منزلت و شأن معلمی"، "مسائل حرفه ای" و"ابهام" و چندین خوشه معنایی فرعی استخراج شد. پیشنهاد می شود با تدارک سازوکار قانونی ، سرباز معلمان اجازه شرکت در آزمون استخدامی ماده 28 آموزش و پرورش را داشته باشند. در صورت قبولی و موفقیت در گذراندن دوره یکساله مهارت ها و صلاحیت های معلمی، از آن ها در آموزش و پرورش استفاده شود.
طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت مربی پیش دبستانی در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش کیفی از نوع مطالعه موردی، طراحی چارچوب برنامه درسی دوره کاردانی تربیت مربی پیش دبستانی در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران بود. مشارکت کنندگان بالقوه، سه گروه شامل متخصصان موضوعی در حوزه پیش دبستانی، روان شناسان تربیتی آشنا با حوزه آموزش و پرورش پیش دبستانی؛ و متخصصان برنامه درسی در حوزه آموزش و پرورش پیش دبستانی کشور بودند که به شیوه هدف مند و با استفاده از روش نمونه گیری افراد کانونیبا رعایت قاعده اشباع شدگی از بین آن ها افرادی که بیش ترین آشنایی و اطلاع را در زمینه برنامه درسی تربیت مربی پیش دبستانی داشتند جهت مصاحبه انتخاب گردیدند. پس از جمع آوری اطلاعات لازم از طریق مطالعه اسناد بالادستی و مصاحبه با متخصصان کلیدی، با استفاده از روش تحلیل مضمون داده های حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در این فرایند چارچوب برنامه درسی دوره کاردانی تربیت مربی پیش دبستانی با چهارده عنصر، تحت عناوین منطق و چرایی، اهداف، محتوا؛ مواد و منابع یادگیری، روش های تدریس، فعالیت های یادگیری، نقش مدرس، نقش یادگیرنده، مکان آموزش، زمان آموزش، گروه بندی یادگیرندگان، ارزشیابی، استلزامات و امکانات اجرایی، و اشاعه همراه با مؤلفه های مربوط به هر عنصر طراحی گردید.
میزان توجه به رویکردهای تربیت شهروندی قانون مدار، مشارکتی و انتقادی در کتب جدیدالتألیف جامعه شناسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
91 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله، بررسی میزان توزیع رویکردهای تربیت شهروندی قانون مدار، مشارکتی و انتقادی در کتب جدید التألیف جامعه شناسی دوره دوم متوسطه ویژه نظام آموزشی 3-3-6 در سال تحصیلی 98-1397 در ایران است. برای نیل به این هدف، از روش تحلیل محتوا از نوع کمّی و کیفی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق روش اسنادی و استفاده از چک لیست های رویکردهای تربیت شهروندی به همراه شاخص ها و مؤلفه های مربوط به هر یک از رویکردها بوده است. یافته ها ی تحقیق حاکی از آن است که بیشترین توجه به رویکردهای تربیت شهروندی در کتاب پایه دوازدهم (5/39 درصد) و کمترین در کتاب پایه یازدهم (36/24 درصد) شده است. همچنین از بین سه رویکرد، بیشترین حجم را رویکرد تربیت شهروند قانون مدار (03/42 درصد) و کمترین حجم را رویکرد تربیت شهروند انتقادی (47/25 درصد) داشته است. با تأمل در باب این یافته ها می توان گفت در سطح پایه های تحصیلی توزیع رویکردهای تربیت شهروندی نامتوازن بوده و نیز برخی از رویکردها مورد کم توجهی برنامه ریزان درسی قرار گرفته است. از این رو بازنگری در نحوه ارائه رویکردهای تربیت شهروندی در کتب مورد بررسی لازم به نظر می رسد.
تأثیر بازی دارت آموزشی بر میزان یادگیری مفاهیم اساسی ریاضی پایه ی اول دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر بازی دارت آموزشی بر میزان یادگیری مفاهیم اساسی ریاضی در دانش آموزان پایه ی اول ابتدایی بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه مرجع) بود. جامعه ی آماری پژوهش، دانش آموزان پایه ی اول ابتدایی شهر زرقان (استان فارس) در سال تحصیلی 96-95 بودند. برای گزینش نمونه ی تحقیق، از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای، ابتدا از بین مدارسی که سه کلاس و بالاتر در پایه ی اول داشتند؛ یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه انتخاب شد. در ادامه به کمک قرعه کشی از بین کلاس های موجود این دو مدرسه 4 کلاس (2 کلاس پسر و 2 کلاس دختر) انتخاب و به دو گروه مرجع و آزمایش پسران و دو گروه مرجع و آزمایش دختران تقسیم شدند. در ادامه آزمونی محقق ساخته تهیه و به دو نیمه تقسیم گردید. از تمامی 4 گروه پیش آزمون (نیمه ی نخست آزمون) گرفته شد و پس از آن گروه های آزمایش دختران و پسران ده جلسه ی مفید آموزشی به کمک بازی دارت آموزشی، آموزش دیدند؛ در صورتی که گروه های مرجع دختران و پسران آموزش های معمول را ادامه دادند. پس از پایان آموزش ها، از تمامی گروه ها پس آزمون (نیمه ی دوم آزمون) گرفته شد و اطلاعات با نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. ابتدا با شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار، داده ها توصیف شدند و سپس از آزمون های آمار استنباطی مانند تی وابسته و تی مستقل برای تفسیر داده ها استفاده شد. بررسی یافته های پژوهش و مقایسه ی عملکرد گرو ه های آزمایش و مرجع دختران و پسران در پیش و پس آزمون نشان داد که استفاده از بازی دارت آموزشی بر میزان یادگیری مفاهیم مربوط به جمع و تفریق های اساسی نوع اول تأثیر دارد. نتیجه این که بازی دارت آموزشی بر یادگیری و توسعه ی مفاهیم اساسی مرحله ی اول ریاضی تأثیر دارد.
بررسی باورهای معرفت شناختی مدرسان دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلم فکور با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
299 - 319
حوزههای تخصصی:
معلمان فکور یا تأملی، معلمان اثربخشی هستند که همواره به یادگیری بهتر دانش آموزان و رشد حرفه ای خود می اندیشند. با توجه به نقش الگویی مدرسان دانشگاه، یکی از عوامل مؤثر در تربیت معلم فکور، آگاهی از چگونگی باورهای معرفت شناختی مدرسان و عوامل مؤثر بر آن است. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی باورهای معرفت شاختی مدرسان و نقش ویژگی های جمعیت شناختی آن ها در این زمینه است. این پژوهش با استفاده از رویکرد کمی و روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی مدرسان زن پردیس هاشمی نژاد مشهد (160نفر) در سال تحصیلی 1396-1395 است که بر اساس جدول مورگان 113 نفر از آن ها به عنوان نمونه تعیین و توسط روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات فهرست باورهای معرفتی با پایایی مطلوب (82/0) بود. یافته ها نشان داد که ابعاد مختلف باورهای معرفتی مدرسان در سطح نسبتاً مطلوبی (اندکی بیش تر از میانگین) قرار دارد. همچنین بین ابعاد مختلف باورهای معرفتی مدرسان با توجه به سطح تحصیلات و رشته تحصیلی آن ها تفاوت معناداری وجود دارد. به نحوی که باورهای معرفتی مدرسان رشته علوم انسانی و دارای مدرک تحصیلی دکترا بیش تر از سایر سطوح و رشته های تحصیلی است.
ارزیابی سواد زیست محیطی دانش آموزان و چالش های اجرایی آموزش محیط زیست در مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه توصیفی-پیمایشی ارزیابی سواد زیست محیطی دانش آموزان مقطع متوسطه و بررسی مشکلات اجرایی آموزش محیط زیست از دیدگاه دبیران بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی و هنرستانی در منطقه لنجان استان اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 برابر با 8920 نفر و نیز دبیران مدارس متوسطه برابر 615 نفر بود. تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران انجام شد. حجم نمونه آماری دانش آموزان 1067 و حجم نمونه دبیران برابر با 147 نفر محاسبه گردید. برای نمونه گیری از روش خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. جهت گردآوری داده ها از یک پرسش نامه محقق ساخته ویژه دانش آموزان و نیز یک پرسشنامه محقق ساخته ویژه دبیران و برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل های عاملی اکتشافی و تأییدی و نیز آزمون مقایسه ای تک نمونه ای، مقایسه گروه های مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته های حاصل از این تحقیق نشان داد که دانش آموزان مقطع متوسطه اگرچه در بعد عاطفی سواد زیست محیطی دارای وضعیت مناسبی هستند ولی به لحاظ شناخت زیست محیطی و نیز مهارت ها و عملکردهای مربوط به آن از شرایط و شاخص های لازم برخوردار نیستند. به علاوه، این پژوهش نشان داد که مهم ترین مشکلات اجرایی مدارس متوسطه در حوزه آموزش محیط زیست فقدان تجهیزات لازم، کمبود زمان و عدم وجود ارتباط و تعامل مراکز آموزشی با نهادها و مراکز زیست محیطی جامعه می باشد.
تبیین مدل علّی عوامل مدرسه ای بر رفتارهای تحصیلی با واسطه گری عوامل فردی (خودکارآمدی و خودتنظیمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط بین عوامل مدرسه ای (نگرش به مدرسه، ادراک از جو مدرسه) بر رفتارهای تحصیلی با واسطه گری عوامل فردی (خودکارآمدی و خودتنظیمی) انجام گرفت. جامعه ی این تحقیق تمام دانش آموزان متوسطه شهر شیراز است که در سال تحصیلی 1397-1396 مشغول تحصیل در دبیرستان های شهر شیراز بودند. جهت انتخاب نمونه، 581 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات، با استفاده از پرسش نامه های نگرش به مدرسه (SAAS) مک کوچ و سیگل (2003)، پرسش نامه ادراک جو مدرسه تریکت و موس (1973)، پرسش نامه خودتنظیمی بوفارد (1995)، پرسش نامه انگیزش تحصیلی هارتر (1980) و پرسش نامه خودکارآمدی کودکان و نوجوانان (SEQ-C) موریس (2001) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای نگرش نسبت به مدرسه و جو مدرسه پیش بین های مثبت و معنی داری برای خودکارآمدی و خودتنظیمی دانش آموزان بودند؛ خودکارآمدی و خودتنظیمی نیز پیش بین های مثبت و معنی داری برای رفتارهای تحصیلی دانش آموزان بودند و تأثیر عوامل مدرسه ای بر رفتارهای تحصیلی دانش آموزان را به طور کامل واسطه گری می کردند. مدل پژوهش در مجموع 38 درصد از واریانس رفتارهای تحصیلی را تبیین نمود. یافته های پژوهش مؤید آن است که ویژگی های فردی دانش آموزان قادرند تأثیر عوامل مدرسه ای بر رفتارهای تحصیلی را واسطه گری کنند.
تغییر نقش معلم مبتنی بر نظریه پیچیدگی: از بازنمایی به تسهیل نوپدیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بازاندیشی درباره نقش معلم در فرایند یاددهی/یادگیری مبتنی بر نظریه پیچیدگی است. برای این منظور نقش معلم در بینش سنتی کمنیوس و نیز بینش منتقدانه دیوئی مطرح شده و از نقش معلم در نظریه پیچیدگی دفاع شده است به گونه ای که مطالعه حاضر انگاره تسهیلگر نوپدیدی را به جای انگاره معلم بازنمایاننده پیشنهاد می کند. چنین است که نقش تسهیلگری مطابق با نظریه پیچیدگی، فراهم کردن بستر مناسب برای مشارکت همراه با درگیری و توجه، گوش فرادادن هرمنوتیکی، بکار آمدن نیروی تخیل و فی البداهگی، و نوپدیداری تفسیرهای گوناگون و پدیداری دانش و آگاهی نوپدید زمانی، غیرخطی، پیش بینی ناپذیر، خودسازمان و مشترک است. با چنین بینشی تسهیلگری و یادگیری همچون دو امر همزمان و پیوسته، که هیچ یک به معلم یا فراگیران نیز محدود نمی شوند، بسترساز نوپدیدآیی دانش زمانی و مشترک در سطح کلاس است.
شناسایی عوامل موثر در اختلالات املا نویسی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۴
181 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر در شکل گیری اختلالات املا نویسی دانش آموزان ابتدایی انجام گردید. بدین منظور از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 23 نفر (9 کارشناس و 14 معلم) که به روش ملاکی انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. برای اعتبار یابی یافته ها از راهبرد های ممیزی بیرونی، بازبینی نتایج توسط اطلاع رسانان، چند سویه سازی و درگیری طولانی مدت استفاده گردید. تحلیل داده ها به شناسایی و طبقه بندی 101 کُد، 19 زیرمضمون و 7 مضمون اصلی شامل، عوامل روانشناختی، محیطی، زبان شناختی، برنامه ای، ادراکی، فردی و فیزیولوژیکی، منجر گردید. نتایج آشکار نمود که دانش آموزان دوره ابتدایی با اختلال های متعدد و متنوع املا نویسی مواجه هستند و این امر ضرورت توجه جدی مدیران و برنامه ریزان آموزش ابتدایی را به منظور ارتقای کیفیت آموزش املا نویسی، فرایند ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و جلوگیری از تشدید مخاطرات ناشی از آن را آشکار می نماید. در انتها، راهکارهای مناسب برای ارتقای وضعیت موجود و زمینه سازی برای کاهش اختلال های برشمرده شده ارائه گردید.
ارتقای سواد مالی و تصمیم گیری مالی از طریق برنامه درسی ریاضی مدرسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مباحث مالی در کتاب های درسی ریاضیِ دهه های 40، 50 شمسی در ایران، نشان می دهد آموزش سواد مالی و ایجاد توانایی های تصمیم گیری مالی، بخشی از برنامه درسی ریاضی بوده است. در گذشته، تدریس مباحث مالی که در زمان خود «نو» بودند، از طریق کتاب های درسی آموزش داده می شد و ابزار آن، نماد «مال» یعنی «پول» و «سکه» بود. با این وجود، هدف و رویکرد این بخش از برنامه در کتاب های درسی ریاضی دهه 90 تغییر کرده و نوع پرداختن به این مباحث، استفاده از نماد «مال» به عنوان ابزاری برای آموزش اعداد و سایر مباحث ریاضی مرتبط به آن است. از این گذشته در سال 2015، مطالعه «پیزا» در مورد ارزیابی سواد مالی و توانایی های تصمیم گیری مالی با حمایت «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی» انجام شد و بر اساس نتایج آن، این سازمان چند توصیه راهنما برای ارتقای سواد مالی ارائه داد. علاوه بر این، مؤسسه های دیگری نیز از جمله جامپ استارت، استانداردهای «سواد مالی» را تدوین نمودند. بنابراین با توجه به پیشینه غنی آموزش مفاهیم مالی از طریق برنامه درسی ریاضی در گذشته، توصیه می شود که آموزش و ارتقای سواد مالی و توانایی تصمیم گیری مالی، با درس گرفتن از گذشته و الگوهای جدید جهانی، به شکلی منسجم و هدفمند، با برنامه درسی ریاضی تلفیق شود.