فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل نحوه اجرای ارزشیابی توصیفی دانش آموزان دوره ابتدایی در آموزش مجازی از نگاه معلمان، والدین و دانش آموزان انجام گردید. جهت بررسی عمیق، روش پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفته است. بدین منظور از میان معلمان، والدین و دانش آموزان دوره ابتدایی منطقه 18 شهر تهران که میدان پژوهش حاضر بودند، با روش نمونه گیری هدفمند و با به کارگیری راهبرد ملاکی، در دسترس (آسان) و گلوله برفی که تعداد مشارکت کنندگان بسته به اشباع نظری به بیست معلم، بیست والد و بیست دانش آموز رسید، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. تحلیل داده ها با راهبرد هفت مرحله ای کلایزی به شناسایی چهار مضمون اصلی و 26 زیرمضمون برای گروه معلمان، چهار مضمون اصلی و 15 زیرمضمون برای گروه والدین و سه مضمون اصلی و 22 زیرمضمون برای گروه دانش آموزان منجر گردید. نتایج نشان می دهد بیشترین شیوه ارزشیابی توصیفی معلمان در این فضا سه روش پرسش شفاهی، آزمون های کتبی و بررسی تکالیف و فعالیت های روزانه دانش آموزان می باشد. همچنین دیدگاه های متفاوت سه گروه در زمینه شیوه اجرا بیان گردید که شناخت و آگاهی از آنها جهت اتخاذ تدابیر لازم در راستای اجرای بهینه ارزشیابی توصیفی در آموزش مجازی ضروریست.
طراحی پروتکل آموزشی شیفتگی تحصیلی و امکان سنجی آن بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: درگیری تحصیلی سازه ای است که برای اولین بار جهت تبیین افت و شکست تحصیلی مطرح شد و به عنوان پایه و اساسی برای تلاش های اصلاح گرایانه در حوزه تعلیم و تربیت مد نظر قرار گر فت. این پژوهش با هدف امکان سنجی پروتکل آموزشی شیفتگی تحصیلی بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه انجام شد.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر شاهیندژ در سال 1401 بود که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در 2 گروه (هر کدام 15 نفر) آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و تسنگ (۲۰۱۱) بود که شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله آن را تکمیل نمودند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای و به مدت 4 هفته متوالی (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش برنامه مبتنی بر شیفتگی تحصیلی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بعد از مداخله، اثر بسته آموزشی مبتنی بر شیفتگی تحصیلی بر درگیری تحصیلی و مولفه های آن در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه معنادار بود (05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت بسته آموزشی مبتنی بر شیفتگی تحصیلی روش مناسبی برای ارتقاء درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر است. بنابراین بکارگیری این روش مداخله ای به تنهایی یا در ترکیب با سایر برنامه های درمانی و آموزشی می تواند موجب ارتقاء درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر شود.
نشانگان ارزیابی عملکرد معلمان متوسطه دوم مدارس دولتی استان خراسان جنوبی : سنتزپژوهی براساس مدل روبرتس (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نشانگان ارزیابی عملکرد معلمان است. رویکرد پژوهش حاضر تحلیل محتوای اسنادی و روش آن سنتز پژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند (137 سند و مطالعه)که در مورد نشانگان ارزیابی عملکرد معلمان در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 23 سند و مطالعه است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد موردمطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه وتحلیل داده ها، نشانگان ارزیابی عملکرد معلمان در 4 بُعد، 15 محور طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل بعد فردی (مشتمل بر محورهای؛ شخصیتی، مهارت های ادراکی و آراستگی ظاهری)، بُعد سازمانی (مشتمل بر عوامل؛ تعهد، توسعه حرفه ای، مشارکت سازمانی، انگیزش حرفه ای، ارتباطات و رضایت)، بُعد اجتماعی (مشتمل بر عوامل؛ ارزش های اجتماعی و مناسبات اجتماعی) و بعد فرآیند یاددهی و یادگیری (مشتمل بر عوامل؛ رعایت قوانین آموزشی، تدریس، ارزشیابی و پژوهش و تألیف) هست.
شناسایی چالش ها و راه کارهای فرآیند شکل گیری هویت اجتماعی فرهنگی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان: موردمطالعه، استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
105 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی چالش ها و راهکارهای فرآیند شکل گیری هویت اجتماعی-فرهنگی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان است. روش پژوهش، کیفی و شیوه تحلیل داده ها، روش استقرایی با نظام کدگذاری و روش جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق بود. به منظور اعتبارسنجی، از روش مسیر ممیزی استفاده شد. روایی پژوهشی با استفاده از روش بازبینی به وسیله اساتید انجام شد. میدان پژوهشی، شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان هرمزگان به تعداد 2250 نفر و نمونه پژوهشی بر اساس اصل اشباع شدگی، شامل 15 نفر بود. یافته های پژوهش نشان داد یازده مقوله کلیدی شامل: اثرپذیری دانشجومعلمان از فرهنگ غربی، انفعال و بی علاقگی دانشجومعلمان نسبت به شرکت در فعالیت ها و برنامه های فرهنگی و اجتماعی، نبود نیروهای برنامه ریز آموزشی و اجرایی متخصص در فعالیت ها و مسائل فرهنگی و اجتماعی، تفکیک جنسیتی (عدم تجربه جوّ مختلط اجتماعی)، عدم توجه کافی به شأن و منزلت دانشجومعلمان و شغل معلمی، نبود بستر و شرایط مناسب برای اجرای فعالیت ها و مشارکت همه جانبه دانشجومعلمان، عدم معرفی الگوی مناسب رفتاری، ضعف در تبیین و آموزش برنامه ها و مسائل فرهنگی-اجتماعی، سطح پایین دانشی، مهارتی و نگرشی دانشجومعلمان نسبت به برنامه ها و مسائل فرهنگی و اجتماعی، کمبود برنامه های میدانی فرهنگی و اجتماعی و بحران هویت شغلی و فرهنگی-اجتماعی، ایجادکننده چالش های شکل گیری هویت فرهنگی-اجتماعی هستند. همچنین یازده مقوله کلیدی نیز شامل: اعتلای سطح شأن و منزلت دانشجومعلمان، مشارکت دادن دانشجومعلمان در برنامه ریزی و اجرای فعالیت های فرهنگی و اجتماعی، ایجاد یک هسته متخصص و پویا، تبیین و آموزش دقیق برنامه ها و مسائل فرهنگی-اجتماعی به دانشجومعلمان، جذاب و رقابتی نمودن برنامه ها و فعالیت های فرهنگی-اجتماعی، ایجاد زمینه ارتقای دانشی، مهارتی و نگرشی پیرامون مسائل فرهنگی-اجتماعی، اصلاح نظام گزینش دانشجومعلمان، فراهم سازی امکانات و زیرساخت های لازم جهت اجرای فعالیت های فرهنگی-اجتماعی، اجرای برنامه های میدانی با محوریت موضوعات فرهنگی-اجتماعی و طراحی و تهیه لباس فرم به عنوان راه کارهایی برای شکل گیری هویت فرهنگی-اجتماعی به شمار می آیند. به طورکلی می توان گفت، نگرش عده ای از دانشجویان به سوی مدرنیته و پست مدرنیسم، به عنوان یک جنبش و حرکت ایده ال، سوق یافته است و فکر خروج از کشور در برخی از ایشان ریشه دوانیده است. نفوذ سبک زندگی غربی در جامعه، هرروز بیشتر شده و ارزش ها و عقاید فرهنگی-اجتماعی اصیل ایرانی-اسلامی درحال تضعیف هستند؛ مضاف بر اینکه تضادهای فرهنگی رایج در جامعه، بین خرده فرهنگ ها و فرهنگ ایرانی-اسلامی با فرهنگ غربی درحال افزایش است. لازم است، تبیین و آموزش دقیق برنامه ها و مسائل فرهنگی و اجتماعی به دانشجومعلمان صورت گیرد.
اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر ارتقا کارکردهای اجرایی توجهی دانش آموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش یکپارچگی حسی به افزایش تمرکز و توجه منتهی می شود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر ارتقا کارکردهای اجرایی توجهی دانش آموزان با اختالل یادگیری انجام شد. روش : پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر رفسنجان در سال 99 - 98 تشکیل دادند؛ نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر ( قرار گرفتند. پرسشنامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه درنظر گرفته شد عبارت بودند از: مقیاس هوشی وکسلر ) 1973 ( و پرسشنامه کارکردهای اجرایی فرم والدین ) 2000 (. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون، میانگین نمرات کارکردهای اجرایی در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه به صورت معناداری افزایش یافت ) 01 / .)p> 0 نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی بر افزایش کارکردهای اجرایی دانش آموزان با اخت الل یادگیری مؤثر است.
مطالعۀ تطبیقی سیاستگذاری عدالت آموزشی در مالزی و ایران
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی عدالت آموزشی ایران و مالزی است. این پژوهش کیفی، پیمایشی تطبیقی (مقایسه ای) است و با روش تحلیلی- استنباطی، با استفاده از الگوی تطبیقی بردی بوده که دارای چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه اسناد و اطلاعات مورد نیاز برای پاسخگویی به سؤال از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای بوده است. برای انتخاب کشورهای مورد مطالعه از استراتژی «نظام های اجتماعی متفاوت، برون داد آموزشی متفاوت» استفاده شد. علت انتخاب مالزی شباهت های فرهنگی و اجتماعی زیاد مثل مسلمان بودن، ساختار چندقومیتی جامعه و تمرکز دو کشور در اصلاح و پیشرفت نظام آموزشی است. اطلاعات مورد نیاز برای پاسخگویی به سؤالات از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای، سایت های وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه ها و مؤسسات آمار و اطلاع رسانی ایران و مالزی به دست آمده است. از 5 مؤلفه عدالت فرصت آموزشی، عدالت روند آموزشی، عدالت نتیجه آموزشی، عدالت رفتاری و عدالت مالی برای مقایسه عدالت آموزشی در دو کشور استفاده شده است. نتایج نشان داد در میزان دسترسی دانش آموزان به آموزش با کیفیت، میزان تخصیص اعتبارات و آموزش مهارت های اساسی تفاوت و در تأکید بر اصول اخلاقی، نرخ خالص ثبت نام و عزم توسعه زیرساخت ها در اسناد بالادستی بین دو کشور در بحث عدالت آموزشی شباهت وجود دارد. توصیه می شود ایران با تقویت شفافیت و رصد دقیق مؤلفه های عدالت آموزشی، روند پیشرفت و توسعه خود را در این محور سرعت بخشد.
ساختار عاملی پرسشنامه سرقت علمی در پایان نامه ها از دیدگاه اساتید(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سرقت علمی به پدیده ای رایج در پایان نامه های مقطع تحصیلات تکمیلی تبدیل شده است و این امر موجب نگرانی مسئولین آموزشی و پژوهشی گردیده است. جهت جلوگیری از این امر باید ابتدا عوامل تأثیرگذار بر سرقت علمی را شناخت و ابزاری جهت بررسی علل و عوامل آن تدوین کرد. از این رو پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به منظور ساختار عاملی پرسشنامه سرقت علمی در پایان نامه ها از دیدگاه اساتید انجام شد. روش کار: این مطالعه از نوع کاربردی و به شیوه پیمایشی-تحلیلی است. جامعه آماری 291 نفر از اساتید دانشگاه های ایران بدون در نظر گرفتن نوع دانشگاه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته با 34 سوال بر اساس طیف لیکرت دارای 5 گزینه از خیلی کم تا خیلی زیاد و نمره گذاری از 1 تا 5 بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از نرم افزار SPSS 21 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، در مجموع 39/68 درصد از واریانس را ده مؤلفه تبیین می کنند. عامل پژوهشی 48/20 درصد، عامل فرهنگی با 73/8 درصد، و عامل آموزشی با 29/7 درصد از کل واریانس را به خود اختصاص داد. دیگر عوامل به ترتیب شامل محیط اجتماعی، محیط اقتصادی، عامل انگیزه، عامل خلاقیت، عامل خودباوری، عامل فناوری اطلاعات و عامل ضعف قوانین می باشند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که الگوی ده عاملی همسانی قابل قبولی با داده ها دارد و از مطلوبیت مناسبی برای اساتید دانشگاه های ایران برخورداراست. در ضمن ضرایب آلفای کرونباخ حاکی از پایایی نتایج بدست آمده است. بنایراین می توان از این پرسشنامه به عنوان ابزاری در جهت گردآوری نظرات اساتید در خصوص سرقت علمی استفاده کرد.
آسیب شناسی نظام ارزشیابی توصیفی و ارائه الگوی مناسب در دوره ی ابتدایی آموزش وپرورش استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در نظام جدید آموزش وپرورش ارزشیابی توصیفی نقش مهمی ایفا می کند. درواقع ارزشیابی توصیفی نگاه جدیدی به نقش معلم، نقش دانش آموز و جایگاه ارزشیابی در فرایند یاددهی- یادگیری دارد. هدف از تحقیق حاضر آسیب شناسی نظام ارزشیابی توصیفی و ارائه الگوی مناسب در دوره ی ابتدایی آموزش وپرورش (مورد مطالعه استان البرز) بود.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نظر طرح کیفی از نوع داده بنیاد، خودظهور بود. جامعه آماری پژوهش شامل (صاحب نظران یا خبرگان و متخصصان آسیب شناسی نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی) بودند، حجم نمونه با درنظرگرفتن قانون اشباع تعداد 21 نفر با روش نمونه گیری هدفمند (آگاهانه) گلوله برفی تعیین شد. روش جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، و ابزار اندازه گیری بصورت مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از کدگذاری استفاده شده است.
یافته ها: براساس مدل پارادایمی الگوی نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی با توجه به آسیب های موجود آموزش وپرورش استان البرز دارای 20 مقوله اصلی و 72 مقوله فرعی از بین 236 مفهوم باز است مورد تایید می باشد و می تواند در حوزه ارزشیابی توصیفی مورد استفاده قرار گیرد. هم چنین نشان داد که مقوله های محوری، علی، راهبردی، زمینه ای، واسطه ای و پیامدی شناسایی شده در الگوی ارزشیابی توصیفی از نظر متخصصان دارای اعتبار بالایی است و مورد تایید است.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی طراحی شده برای نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی با توجه به آسیب های موجود در آموزش وپرورش استان البرز را مورد تایید قرار می دهد.
اثربخشی هیپنوتراپی در افزایش خودکارآمدی تحصیلی و کاهش نشانه های اضطراب امتحان نوجوانان کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۳
161 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی هیپنوتراپی در افزایش خودکارآمدی تحصیلی و کاهش نشانه های اضطراب امتحان نوجوانان کنکوری بود.روش پژوهش: در این پژوهش از طرح آزمایشی تک آزمودنی یا تک موردی و طرح A-B استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی نوجوانان کنکوری در شهر تهران و در سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه آماری شامل چهار نوجوان بود که به یکی از کلینیک های شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه گیری به صورت دردسترس و داوطلبانه انجام شد. پس از کسب رضایت و آموزش، این نوجوانان وارد طرح پژوهشی شدند و هفت جلسه یک ساعته درمان دریافت کردند. ملاک ورود به پژوهش پیش رو داشتن آزمون ورودی دانشگاه ها و ملاک خروج نیز دارا بودن اختلالات روانی بود.یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که هیپنوتراپی موجب افزایش خودکارآمدی تحصیلی و کاهش نشانه های اضطراب امتحان نوجوانان کنکوری شد.نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هیپنوتراپی می تواند به عنوان درمانی موثر در افزایش خودکارآمدی تحصیلی و کاهش نشانه های اضطراب امتحان نوجوانان به کار گرفته شود.
مقایسه تطبیقی مبانی روانشناختی تربیّت رسمی و عمومی سند تحوّل بنیادین آموزش وپرورش و درمان وجودی
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
141 - 158
حوزههای تخصصی:
درمان وجودی، فلسفه ای در مورد روان درمانی است؛ که به افراد در تمام سطوح عملکرد شخصی شان مربوط می شود. درمان وجودی، در هر چیزی که انسان ها با آن سروکار دارند، جایی برای سخن گفتن دارد؛ آموزش و پرورش نیز، از جمله از مهم ترین نهادی ست که تمامی افراد جامعه، به نوعی با آن سروکار خواهند داشت؛ از سویی دیگر تدوین مبانی نظری سند تحوّل بنیادین یکی از اقدامات مهمّی ست که، توسط وزارت آموزش و رورش صورت پذیرفته است؛ یکی از این مبانی، مبانی روان شناختی ست؛ لذا بررسی مبانی روان شناختی آن که نقش ویژه ای در روشن سازی تصویر حیات آدمی دارد، دارای اهمیت می باشد. پژوهش حاضر که به بررسی تطبیقی مبانی روان-شناختی تربیّت رسمی و عمومی از منظر رویکرد وجودی می پردازد، به شیوه ی روش تحقیق تطبیقی بردی، به بررسی وجوه مشترک و متفاوت میان مبانی روان شناختی تربیّت رسمی و عمومی و رویکرد وجودی پرداخته است. بررسی ها نشان می دهند که شباهت هایی میان این دو دیدگاه وجود دارد؛ از جمله اینکه در هر دو دیدگاه، تعاملات درونی و بیرونی فرد، جزو جدایی نا پذیر زندگی انسان هاست. همچنین اینکه افراد ضمن بی همتا بودن، در قبال انتخاب های خود مسئولیّت اند. اما در مقابل، وجوه افتراقی چون تفاوت در نگاه به غایب انسان، تفاوت در نگاه به رشد افراد، تعارض در توجه به افراد با توانایی خاص و نوع نگاه به انگیزش، در این دو دیدگاه به خوبی مشهود است. در این راستا، نتایج این قبیل مطالعات، که به تطبیق اسناد بلادستی آموزش وپرورش با نظریه های روان درمانی می توانند در ارزیابی مبانی تربیت روانشناختی سندتحوّل بنیادین بر اساس نظریات درمان درمانی از قبیل وجودی، و استنتاج دلالت های تربیتی آن، مورد بهره برداری قرار گیرند.
بررسی ادبیات جهان در کتاب های متوسطه سال تحصیلی 1300 - 1400 از نظر محتوا
حوزههای تخصصی:
استفاده از ادبیات جهان دربرنامه درسی ایران ودرس فارسی و کتاب آن به عنوان مهمترین ابزار آموزش زبان رسمی اهمیت بسیاری دارد؛ بخصوص در دوره متوسطه که مقدمه ورود دانش آموزان به عرصه های شغلی یا ادامه تحصیل در آموزش عالی است و به سبب گسترش قابلیت ذهنی و روحی آنان در این سن کتابهای فارسی این مقطع می تواند زمینه ساز ارتباط گسترده تر ایشان با آثار برجسته ادبی و ترغیب به مطالعات بعدی باشد. علاوه بر این آشنایی با ادبیات جهان می تواند زمینه ساز آشنایی دانش آموزان با اندیشه ها و مضامین شاهکارهای ادب جهان شود. از این رو پژوهش پیش رو در تلاش است که به روش تحلیلی –توصیفی به بررسی محتوایی نمونه های ادبیات جهان مندرج در کتابهای فارسی این دوره بپردازد و نشان دهد که آثارمندرج در این کتابها دارای چه محتوایی می باشد و نتایج به دست آمده از بررسی پژوهشگر حاکی از آن است که مضامین و محتوای استفاده شده در آثار گزیده ی ادبیات جهان بیشتر به مبانی اخلاقی، خودسازی، عشق و محبت، ادب پایداری، آوارگی و مبارزه با ظلم و ستم اختصاص دارد
تحلیل محتوای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در توجه به تربیت حرفه ای و مهارت آموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه تربیت حرفه ای و مهارت آموزی و توجه به هدایت تحصیلی دانش آموزان به سمت تربیت حرفه ای در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش از نوع توصیفی است که در آن از روش آمیخته غالب استفاده شده است. در بخش کیفی پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و تحلیل کمی برای تأیید و اعتباربخشی نتایج بخش کیفی، با استفاده از روش های آمار توصیفی انجام گرفته است؛ داده هایی کمی به وسیله نرم افزار آماری SPSS25بر اساس تعداد دفعات تکرار و فراوانی واحدهای شمارش تحلیل شد. جامعه آماری، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390) بود و کل جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. نتایج نشان دهنده آن است که سند در تعاریف ساحت های تعلیم و تربیت، شایستگی های پایه و بیانیه مأموریت ها، به تربیت حرفه ای و مهارت آموزی به صورت مناسبی توجه داشته است؛ ولی برخلاف طرح موضوع در تعاریف سند، به تربیت حرفه ای و مهارت آموزی در گزاره های ارزشی بیانیه ارزش های سند (5 گزاره از 30 گزاره)، ویژگی های مدرسه در افق 1404 (2 ویژگی از 17 ویژگی)، مؤلفه های تربیت دانش آموزان در اهداف کلان سند (4 مؤلفه از 45 مؤلفه تربیت)، هدف های عملیاتی (4 هدف از 23 هدف) و راهکارهای عملیاتی (سهم 6 درصد، 8 راهکار از 131 راهکار) به صورت مناسب توجه نشده است.
بررسی مقایسه ای میزان همگرایی دانشگاه های جامع ایرانی با الگوی شایستگی اعضای هیأت علمی دانشگاه کلاس جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
13-40
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای میزان همگرایی دانشگاه های جامع ایرانی با الگوی شایستگی اعضای هیأت علمی دانشگاه کلاس جهانی بود. به این منظور، از روش کمی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های جامع سطح اول شهر تهران، در سال تحصیلی 1400-1399 برابر با 4211 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای، 352 نفر از آن ها مورد پژوهش قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه شایستگی های اعضای هیئت علمی دانشگاه کلاس جهانی فرزانه و همکاران (2022) استفاده شد که روایی آن با استفاده از روش های روایی صوری و محتوایی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (a= 0.98) مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، فریدمن و تحلیل واریانس یک راهه، در نرم افزار Spss استفاده گردید. یافته ها نشان داد که، وضعیت شایستگی های اعضای هیأت علمی به صورت کلی بالاتر از متوسط قرار دارد و در بین دانشگاه های جامع سطح یک شهر تهران، از حیث وضعیت شایستگی های اعضای هیئت علمی دانشگاه کلاس جهانی تفاوت معناداری وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیل ها در خصوص هر یک از مولفه های الگوی شایستگی اعضای هیأت علمی دانشگاه کلاس جهانی نیز انجام شد که بیانگر تفاوت میان دانشگاه ها در برخی از مولفه ها بود. در مجموع نتایج گویای این است که ، حتی دانشگاه های سطح اول کشور نیز از حیث برخی از مولفه های اساسی موردنظر دانشگاه کلاس جهانی فاصله قابل توجهی تا وضعیت ایده آل دارند؛ و این مهم توجه دوچندان سیاست گذاران و برنامه ریزان نظام آموزش عالی کشور را می طلبد.
طراحی و اعتباریابی الگوی هدایت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
169 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی هدایت تحصیلی انجام شد. جهت طراحی الگو از روش نظریه داده بنیاد و جهت اعتباریابی آن، از روش تحلیل عاملی تأییدی مرحله اول و دوم استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، متخصصان رشته های روان شناسی تربیتی، مشاوره تحصیلی، مشاوره و مدیریت آموزشی بود. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، نیز مدیران مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش، نمونه گیری هدف مند غیر احتمالی؛ و در بخش کمی، به شیوه سرشماری بود. تعداد نمونه بخش کیفی و کمی، به ترتیب برابر با 10 نفر و 150 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند؛ و در بخش کمی، پرسشنامه 29 سؤالی در مقیاس لیکرت بود. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، الگوی هدایت تحصیلی با دوازده عامل آزمون، هدایت تحصیلی، نگرش تحصیلی، انگیزه، نمره، زمینه یابی مشاوره ای، موانع هدایت تحصیلی دانش آموزان، راهبرد روان شناختی، راهبرد نظارتی، راهبرد اطلاعاتی، کارآیی بیرونی و کارآیی درونی طراحی شد. یافته های بخش کمی، نیز نشان داد، الگوی پیشنهادی هدایت تحصیلی از نظر مدیران مدارس دارای اعتبار بسیار مطلوب است. در نتیجه، بر اساس نظر متخصصان، می توان از این الگوی دوازده عاملی برای هدایت تحصیلی دانش آموزان بهره گرفت.
طراحی الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تدوین الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه بوده است.مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بوده که با استفاده از رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد انجام شده است. در این راستا، پدیده محوری مطالعه فوق، عبارت از برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه، تعریف شده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر اعضای هیأت علمی و معاونین پژوهشی دانشگاه ها بود، بنابراین تعداد مشارکت کنندگان با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند، شامل 13 نفر بودند که با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختمند در پژوهش مشارکت داشته اند. در این پژوهش تکنیک دلفی فازی به عنوان یکی از فنون تحلیل علمی برای دستیابی به اتفاق نظر میان اعضای پنل برای اعتباریابی مؤلفه ها و ابعاد الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش به کاربرده شده است. پرسشنامه ای با بهره گیری از نتایج پژوهش های پیشین و یافته های نظریه داده بنیاد تدوین و برای 30 نفر از اعضای هیأت علمی ارسال شد. روش دلفی فازی در این پژوهش در مجموع در دو نوبت صورت گرفت.یافته های حاصل از این پژوهش در بردارنده 149 شاخص است که در قالب 9 بعد شامل: تصویر برند دانشگاه، مدیریت پویای دانش برند، ارزش های کلیدی، عوامل فردی و سازمانی، مکانیزم های برند، رهبری برندمحور ،فرآیندهای حمایتی، عملکرد برند محور، رفتار شهروندی و 17 مؤلفه فرعی شناسایی شدند. برای تجزیه و تحلیل و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های فرعی تکنیک TOPSIS FUZZY مورد استفاده قرار گرفت. از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که مهم ترین عامل و مؤلفه در برند داخلی کارکرد پژوهش تصویر برند و ارزش های سازمانی دانشگاه است.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد-فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی با کودک با کم توانی ذهنی برای والدین به خصوص مادران در مقام مراقبان اصلی بسیار چالش برانگیز است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد- فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی مراجعهک ننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99 - 1398 بود. از این بین نمونه ای به صورت دردسترس به حجم 30 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شد. سپس به تصادف به دو گروه آزمایشی ) n=15 ( و گواه ) n=15 ( اختصاص یافتند و پرسشنامه های تعامل والد-فرزند پیانتا ) 1994 ( و نشخوار فکری نولن و هوکسما ) 1991 ( را تکمیل کردند. برنامه مداخله ای بر 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان براساس الگوی تنظیم هیجان گراس ) 2002 ( استوار بود که توسط پژوهشگر برای مادران کودکان با کم توانی ذهنی اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری پردازش شد. یافته ها: آموزش تنظیم هیجان بر افزایش تعامل والد-فرزند و مؤلفه ی نزدیکی و کاهش مؤلفه های تعارض و وابستگی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی به طورمعنا داری مؤثر بود ) 05 / P>0 (. همچنین این آموزش بر کاهش نشخوار فکری مادران این کودکان مؤثر بود ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: این نتایج، کاربردهای بالینی مستقیم و ضمنی مهمی در زمینه افزایش تعامل والد-فرزند و کاهش نشخوار فکری در مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی از طریق آموزش تنظیم هیجان دارد.
شناسایی و تبیین آسیب های فرایند هویت یابی فراگیران در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی ایران با تأکید بر هویت اسلامی – ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
149 - 173
حوزههای تخصصی:
یکی از عرصه هایی که مفهوم هویت به شدت در آن مطرح می شود، حوزه تعلیم و تربیت است. تلاش نگارنده بر این است که مجموعه آسیب های فرایند هویت یابی فراگیران در نظام تعلیم و تربیت ایران و جریان هویت آفرینی اسلامی ایرانی در بستر نظام تعلیم و تربیت را بحث و تحلیل کند. این پژوهش از اشکال پژوهش های فلسفی و با روش تحلیلی استنتاجی انجام شده است . سؤال اصلی پژوهش این است که چه چالش هایی باعث شده است، جریان هویت یابی اسلامی ایرانی فراگیران با اینکه مورد نظر نظام تعلیم و تربیت است و برای آن برنامه ریزی وسیعی می شود، روند مطلوبی را طی نمی کند و مهم ترین آسیب های فرایند هویت یابی فراگیران در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی کدامند؟ نتایج نشان می دهد که دو دسته از آسیب ها را می توان مطرح کرد؛ دسته اول مربوط به میدان عمل تعلیم و تربیت در مسیر هویت بخشی اسلامی-ایرانی به فراگیران است که در مجموع، هجده مورد را شامل می شود و دسته دوم به هویت خودِ نظام تعلیم و تربیت اشاره دارد که شامل چهار مورد است. مواردی از جمله عدم بازخوانی و بازتولید همه جانبه اجزای نظام تعلیم و تربیت، عدم هماهنگی تغییرات درون نظام تعلیم و تربیت، عدم وجود ایده مشخصی از فرایند هویت یابی اسلامی-ایرانی و عدم طی شدن مطلوب فرایندهای درون ساختاری تعلیم و تربیت مربوط به دسته اول و عدم تنوع زمینه های هویتی، عدم جامعیت و استقلال مؤلفه ها، عدم سازگاری درونی زمینه های موجود هویتی و عدم طی شدن فرایندهای هویتی در دسته دوم جای می گیرد.
بررسی رابطه ادراک از محیط کلاس درس و سرزندگی تحصیلی: نقش واسطه ای پیوند با مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۵۳
۱۸۸-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ادراک از محیط کلاس درس و سرزندگی تحصیلی با واسطه گری پیوند با مدرسه بود. این پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 9321 نفر بود که از میان آنها 369 نفر به عنوان حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان پرسشنامه های ادراک از محیط کلاس درس (فراسر و همکاران، 1996)، سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) و پیوند با مدرسه (اسپرینگر و همکاران، 2009) را تکمیل کردند و داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، ادراک از محیط کلاس درس با سرزندگی تحصیلی رابطه علی مستقیم دارد (0/01>p) و پیوند با مدرسه، ارتباط میان ادراک از محیط کلاس درس و سرزندگی تحصیلی را واسطه گری می کند (0/001>p). با توجه به اینکه ادراک از محیط کلاس درس و سرزندگی تحصیلی با یکدیگر رابطه علی دارند و پیوند با مدرسه نیز در رابطه میان این دو متغیر تأثیرگذار است، پیشنهاد می شود که برای سازگاری هرچه بهتر دانش آموزان با چالشها و تکالیف تحصیلی، تدابیری اتخاذ شود تا محیط یادگیری برای دانش آموزان مطلوب باشد و دانش آموزان احساس تعهد بیشتری نسبت به مدرسه داشته باشند. برای اثربخشی بهتر، مدیران نواحی و مناطق آموزش و پرورش با برگزاری دوره های ضمن خدمت و کارگاههای آموزشی، می توانند اهمیت و چگونگی شکل گیری ذهنیت درباره مدرسه، احساس تعلق پذیری و تعهد نسبت به مدرسه در دانش آموزان را برای کارکنان آموزشی و اجرایی مدارس تبیین کنند.
تجربه زیسته معلمان از اثربخشی آموزش تربیت بدنی در طول بیماری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
88 - 105
حوزههای تخصصی:
وضعیت جدید ناشی از شیوع کرونا شرایط بی سابقه ای را بر سیستم آموزشی کشور تحمیل کرده است و آموزش دروس و از جمله تربیت بدنی بصورت مجازی و غیر حضوری انجام می شود. هدف این مطالعه بررسی تجربه زیسته معلمان از اثربخشی آموزش تربیت بدنی در طول بیماری کرونا می باشد. رویکرد این مطالعه کیفی بوده و استراتژی آن روش پدیدارشناسی می باشد. جامعه آماری آن را کلیه معلمان تربیت بدنی استان اردبیل تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری تعداد 15 مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. با استفاده از نرم افزار مکس کیودا کد گذاری باز گردید و داده های جمع آوری شده به اجزای مفهومی کوچک تجزیه شدند. در این مطالعه برای بررسی روایی تحقیق از روش داور بیرونی استفاده شد و دو نفر داور بیرونی تحقیق را زیر نظر داشتند. برای بررسی پایایی با توجه به نظر سیلورمن سه نفر از متخصصین کدگذاری داده ها را انجام داده و نتایج کدگذاری بیش از 80 درصد کدهای باز با هم یکسان بودند. مطابق فرآیند روش شناختی نخست از دل داده های اولیه، تعداد 63 کد باز به دست آمد. در گام بعدی، کدهای ش ناسایی ش ده براساس میزان تشابه م فهومی، دس ته بندی و ترکیب شده و در قالب چهار مؤلفه سیستم آموزش تربیت بدنی در مدارس در دوران کرونا استخراج گردید که به ترتیب اهمیت شامل مؤلفه های فرآیند، خروجی سیستم، ورودی سیستم و بازخورد بودند.
کاوشی پدیدارشناسانه بر تعیین مهارتهای اساسی سواد رسانه ای در کتاب تفکر و سواد رسانه ای پایۀ دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۴
۲۲۶-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مهارتهای اساسی سواد رسانه ای در برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای برای دانش آموزان پایه دهم دوره متوسطه انجام شده و برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی (کیفی-کمی) استفاده شده است. جامعه هدف افراد متخصص و مطلع در حوزه های سواد رسانه ای و برنامه درسی در آموزش و پرورش بود. در بخش کیفی بیست متخصص در زمینه موضوع مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند قرارگرفتند. نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. مصاحبه ها پس از ضبط، بازنویسی، کدگذاری و تحلیل شدند. از تحلیل داده های کیفی، مهارتهای سواد رسانه ای در حوزه های مفهومی، ارتباطی، اخلاقی، فنی و فناورانه با 14 مؤلفه اصلی و 64 گویه استنباط شده است. در بخش کمی، نتایج مطالعه کیفی در قالب پرسشنامه ای در اختیار 180 تن از خبرگان آموزش و پرورش و معلمان تفکر و سواد رسانه ای با به کارگیری روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را متخصصان برنامه درسی تأیید کردند و پایایی آن با آلفای کرونباخ (0/90) محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی از تکنیک تحلیل محتوا و در بخش کمی، در راستای تحلیلهای تکمیلی از معادلات ساختاری برای مدل سازی روابط علی، با تأکید بر نرم افزار لیزرل بهره گیری شد. یافته های پژوهش نشان دادند که مؤلفه های احصاشده بار عاملی کافی برای پیش بینی مهارتهای سواد رسانه ای دارند. همچنین نتایج آزمون آماری نشان داد که الگوی طراحی شده در مدارس ایران از برازشی مناسب برخوردار است. نتایج این مطالعه می تواند به منزله مکمل برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای در مدارس استفاده شود.