فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه B انجام شد. تعداد 177 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های شهرستان یزد با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی، انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه های طرحواره یانگ (فرم کوتاه)، سبک فرزندپروری یانگ و پرسشنامه چندمحوری میلون 3 مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و به منظور بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه از روش تحلیل میانجی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که حوزه طرد و بریدگی نقش واسطه ای را بین سبک فرزندپروری ادراک شده والدین طردکننده و صفات شخصیتی خوشه B ایفا می کند. حوزه خودگردانی و عملکرد مختل نقش واسطه ای را بین هر دو سبک فرزندپروری ادراک شده والدین بیش کنترل گر و هم چنین والدین بازدارنده و تنبیه گر و صفات شخصیتی خوشه B ایفا می کند و حوزه های طرد و بریدگی و خودگردانی و عملکرد مختل هر دو نقش واسطه ای را بین سبک فرزندپروری ادراک شده والدین سهل انگار و آشفته و صفات شخصیتی خوشه Bایفا می کنند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر ایفای نقش واسطه ای توسط طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه B بود.
مقایسه کمال گرایی و اختلالات مرتبط در فرزندان اول، وسط و آخر:(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: Sulloway پیشنهاد کرده است که ترتیب تولد بر صفات شخصیت تأثیر می گذارد و فرزندان اول کمال گراتر و روان رنجورتر از فرزندان بعدی می شوند. کمال گرایی در حالت های مرضی ارتباط نزدیکی با اختلالات خوردن، وسواسی جبری و شخصیت وسواسی جبری دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر ترتیب تولد در کمال گرایی، نگرش های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحقیقات پس رویدادی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های شهید مدنی آذربایجان، آزاد اسلامی و پیام نور تبریز و سراب که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ای به حجم 790 نفر (259 فرزند اول، 380 فرزند دوم و 181 فرزند آخر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و با پرسش نامه های کمال گرایی هیل، نگرش های اختلال خوردن، پرسش نامه بازنگری شده وسواسی جبری و مقیاس شخصیت وسواسی جبری پرسش نامه شخصیت چندمحوری بالینی میلون-2 مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و روش تحلیل کوواریانس یک راهه تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که فرزندان اول، وسط و آخر در کمال گرایی، نگرش های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری تفاوت معنی داری با هم ندارند (10/0 < P).
نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاضر نظریهSulloway مبنی بر اثر ترتیب تولد بر صفات شخصیت را تأیید نمی کند.
سبک زندگی مطلوب بر اساس دیدگاه ارتباطی (ارتباط انسان با خود، خداوند، دیگران و طبیعت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاریف متعددی از سبک زندگی ارائه شده است. براساس تعریفی که سازمان بهداشت جهانی، از سبک زندگی ارائهکرده است گفته شده است: سبک زندگی به معنای شیوه ای از زندگی است که مبتنی بر الگوهای قابل شناسایی از رفتاری است که از طریق فعل و انفعال بین ویژگیهای شخصی فرد، تعاملات اجتماعی و شرایط اقتصادی اجتماعی و محیطی زندگی فرد تعیین میشود (WHO، 1998). سبک زندگی می تواند براساس شاخص هایی مانند انتخاب های تغذیه ای فرد، سطح فعالیت بدنی و رفتارهای وی حالت سالم یا ناسالم داشته باشد (لانگمن، 2008). مفهوم «سبک زندگی» را آلفرد آدلر در سال 1900 بیان کرد.به اعتقاد آدلر با مشاهده برخورد افراد با سه تکلیف مهم زندگی خود که عبارتند از: کار، جامعه و روابط صمیمانه، می توان به شیوه زندگی آنها پی برد. زیرا شیوه زندگی در انتخاب کار، نحوه ارتباط با دیگران و عشق منعکس می شود (شارف، 1996. به نقل از بشیری، علیزاده و کرمی، 1385. تازه ها و پژوهش های مشاوره،ج 6 ، شماره 21)
پزشکی مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران؛ تمهیدات و تهدیدات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه مجدد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و محافل دانشگاهی کشور به طب سنتی ایران، شناسایی منابع معتبر و استفاده از شواهد مستند و قابل اطمینان برای آموزش دانشجویان و درمان بیماران ضروری است. بنابراین این مطالعه به منظور مشخص کردن تمهیدات و تهدیدات پیش رو و راهکارهای لازم برای به کارگیری یا افزایش کاربرد طب مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران صورت گرفت.
روش ها: این پژوهش کیفی به روش تحلیل محتوی، با استفاده از روش مصاحبه عمیق، انفرادی و رودررو، در سال 1390 به بررسی دیدگاه صاحب نظران طب سنتی ایران پرداخت. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات ادامه یافت و در مجموع 13 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند با تعدادی سئوال باز بود که توسط یکی از پژوهشگران انجام شد.
یافته ها: درون مایه های به دست آمده در 3 دسته اصلی فرصت های موجود در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (رویکرد جهانی به طب سنتی، استقبال مسئولان و دانشگاه ها، وجود اساتید علاقمند و ...)، تهدیدهای پیش رو در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (عدم وجود برنامه راهبردی مشترک، کمبود استاد و ...) و الزامات و راهکارهای پیشنهادشده در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (الگوبرداری از کشورهای همسایه، تغییر نگرش اساتید و ...) قرار گرفت.
نتیجه گیری: تمامی صاحب نظران طب سنتی در ایران بر ضرورت به کارگیری طب مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران و دانشکده های طب سنتی تاکید دارند.
دانش چندفرهنگی و ارتقای سبک زندگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ویژگی ها و الزامات آموزش مهارت های زیست چندفرهنگی، ارتباط میان این رویکرد با بهبود سبک زندگی بویژه با تأکید بر فضای چندفرهنگی ایران را مورد بررسی قرار می دهد. اعضای جامعه چندفرهنگی باید تصویر روشن و واقعیاز افراد و فرهنگ های مختلف آن داشته و قضاوت افراد نسبت به فرهنگ ها و قومیت ها به دور از پیش داوری باشد. زمینه ساز این مهم، افزایش دانش چندفرهنگی است. بر این اساس، تا زمانی که در یک جامعه چند فرهنگی، به ارزش های چندفرهنگی، توجه کافی نشود، نیل به اهداف چندفرهنگی نیز با چالش مواجه خواهد شد. رویکرد چندفرهنگی، چهارچوبی را فراهم میآورد تا به واسطة آن، تجربیات، میراث، زبان و ... افراد و گروه ها با در نظرگرفتن کلیه سوابق فرهنگی و اجتماعی شان، با ارزش شمرده شده تا بتوان براساس آن زیست مسالمت آمیز را برای تمامی گروه های موجود در جامعه فراهم آورد. در واقع هدف اساسی رویکردچندفرهنگی، ارتقاء سبک زندگی صلح جویانه و همزیستی پایدار در میان افراد و گروه هاست. این مقاله کوشیده است ضمن تبیین مشروح اهداف رویکرد چندفرهنگی، راهکارهای ارتقاء سبک زندگی را از طریق آموزش های غیررسمی و رسمی در جامعه امروز ایران استدلال نماید. آنچه که این مقاله در نظر دارد بدان توجه بیشتری نماید، بررسی ظرفیت سازی و جریان سازی آموزش های غیررسمی برای ارتقاء سبک زندگی چندفرهنگی به موازات آموزش های رسمی در جامعه کنونی ایران است.
اثربخشی گروه درمانی پذیرش خویشتن به شیوه درایدن بر مؤلفه های سلامت عمومی معتادین مراکز ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی گروه درمانی پذیرش خویشن روی مؤلفه های سلامت عمومی افراد معتاد انجام شد.
روش: جامعه آماری شامل افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان همدان در سال 90-1389 بود که دوره سم زدایی را گذرانده و برای بهره مندی از خدمات روان درمانی به این مراکز مراجعه کرده بودند. از میان آنان 27 نفر داوطلب به عنوان نمونه انتخاب شد که تحت 10 جلسه، هر هفته یک و نیم ساعت گروه درمانی پذیرش خویشتن به شیوه درایدن قرار گرفتند. پیش و پس از اجرای گروه درمانی پذیرش خویشتن، آزمودنی ها توسط پرسشنامه سلامت عمومی 28 ماده ای آزمون شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تی گروه های همبسته به وسیله نرم افزارSPSS تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد گروه درمانی پذیرش خویشتن به شیوه درایدن بر کاهش علائم اضطرابی و افسردگی افراد معتاد مؤثر بود.
نتیجه گیری: تغییر باورهای ناسالم به باورهای سالم، منجر به افزایش سلامت افراد معتاد می گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های عاطفی بر افزایش هوش عاطفی و شادی زوجی دانشجویان زن متأهل دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این واقعیت که هوش عاطفی پیشرفته می تواند در بسیاری از زمینه های زندگی مفید واقع شود و افرادی که از هوش عاطفی قوی برخوردارند از زندگی عاطفی غنی، سرشار و مناسبی بر خوردارند، بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های عاطفی بر افزایش هوش عاطفی و شادی زوجی دانشجویان زن متأهل دانشگاه اصفهان بوده است. این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود که بر روی 30 نفر از دانشجویان متأهل انجام شد. افراد به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و برای گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارت های عاطفی اجرا گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هوش عاطفی پترایدز و فارنهام و پرسشنامه شادی زوجین تگریان بودند. داده ها با استفاده از نرم افزارspss و آزمو ن های تحلیل واریانس چندراهه و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که پس از آموزش مهارت های عاطفی، هوش عاطفی و شادی زوجی در دانشجویان زن گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت. بنابراین آموزش مهارت های عاطفی می تواند با بهبود مؤلفه های هوش عاطفی و شادی زوجین در بهبود و حفظ روابط متعادل و نیز سلامت خانواده نقش بسزایی داشته باشد.
ارتباط بین عوامل سازمانی و زمان بندی کار با خستگی، سلامت و بهزیستی اجتماعی در راهبران و رؤسای قطار شرکت راه آهن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: این مطالعه به بررسی ارتباط بین عوامل سازمانی و زمان بندی کار با خستگی، سلامت و به-زیستی اجتماعی در راهبران و رؤسای قطار شرکت راه آهن ج.ا.ا می پردازد. 500 نفر از کارکنان به طور تصادفی از جامعه آماری 2400 نفری انتخاب شدند، که 413 نفر از آن ها پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و عوامل شغلی- سازمانی راهبران و رؤسای قطار راه آهن را، تکمیل نمودند. آلفای کرونباخ پرسشنامه (891/0) و روایی آن از طریق مطالعه مقدماتی بر روی 50 نفر از شرکت کنندگان و نیز تأیید متخصصان برآورد گردید. برای نشان دادن اطلاعات جمعیت شناختی و شغلی کارکنان از نرم افزار SPSS 20 و جهت شناسایی ارتباط بین عوامل مورد بررسی از مدلسازی معادلات ساختاری (نرم افزار Lisrel 8.5) استفاده شد. نتایج تحلیلی مطالعه نشان داد که مؤلفه های زمان بندی کار و عوامل سازمانی دو عامل مجزای از یکدیگر نیستند و زمان بندی کار این کارکنان به شدت با دیگر عوامل سازمانی مرتبط می باشد. هم چنین، خستگی و به-زیستی اجتماعی نقشی واسطه ای داشته و عوامل سازمانی با تأثیری که بر این دو می گذارند، سلامت کارکنان را تحت-تأثیر قرار می دهند.
مقایسه رفتار اطلاع یابی آموزشی – پژوهشی با استفاده از اینترنت در دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه رفتار اطلاع یابی آموزشی- پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول در استفاده از منابع اینترنتی بوده که با روش توصیفی پیمایشی صورت گرفته است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و نمونه پژوهش شامل250 نفر از این دانشجویان بوده که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته رفتار اطلاع یابی آموزشی و پژوهشی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در زمینه آشنایی با نحوه استفاده از ایمیل، استفاده از اینترنت بصورت آفلاین، نوع موتور مورد استفاده، استفاده از راهبردهای بهینه از موتورهای جستجو و چگونگی یادگیری استفاده از اینترنت بین دو گروه علوم انسانی و فنی مهندسی تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد در ابعاد توانایی در راه اندازی وبلاگ، آشنایی با آدرس های اینترنتی در زمینه موفقیت در بازیابی اطلاعات، استفاده از اینترنت جهت مشاهده فیلم و موسیقی و نحوه آشنایی با منابع اینترنتی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد.
نگرش دانشجویان به مواد مخدر: نقش بازدارنده منع قانونی، ممانعت خانواده، عدم دسترسی به مواد و اعتماد به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش ها نشان داده اند اصلاح نگرش افراد درباره مواد مخدر از نگرش مثبت به منفی می تواند از گرایش و ابتلای آنها به اعتیاد جلوگیری کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان به مواد مخدر و تعیین نقش منع قانونی، ممانعت خانواده، عدم دسترسی به مواد و اعتماد به خود بود. روش: در این پژوهش از روش زمینه یابی مقطعی استفاده شد. به منظور نیل به هدف پژوهش، مقیاس علاقه به مصرف موادمخدر در بین 400 نفر از دانشجویان شهر دزفول که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند، اجراء شد. یافته ها: تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس تک عاملی است و اعتبار آن با روش آلفای کرونباخ برای کل دانشجویان، پسران و دختران به ترتیب، 77/0، 81/0 و 70/0 است. نتایج میزان شیوع نگرش مثبت به مواد مخدر نشان داد که 3/18 درصد دانشجویان گهگاهی فکر مصرف مواد مخدر به مغز شان می زند، 5/12درصد برای یک بار هم که شده دوست دارند مواد مصرف کنند، 8/11 درصد مصرف مواد را رویایی می دانند که مدت ها است در سر دارند، 5/4 درصد اعتقاد داشته اند که یک بار مصرف مواد به امتحانش می ارزد و 5/1 درصد مصرف مواد را برای تفریح و سرگرمی مناسب دانسته اند. 5/10 درصد نیز بیان داشته اند که دوست دارند سیگار بکشند. همچنین، نتایج نشان داد که اگر منع قانونی نباشد 3/9 درصد و اگر ممانعت خانواده نباشد، 5/6 درصد دانشجویان احتمالا مواد مخدر مصرف خواهند کرد. نتایج اعتماد به خود نیز نشان داد که 7/87 درصد پاسخگویان کاملاً مطمئن هستند که هیچ وقت مواد مخدر مصرف نخواهند کرد. نتیجه گیری: می توان برای پیشگیری از مصرف، نقش عوامل قانونی، خانوادگی و ممانعت از دسترسی را تقویت کرده و با روش های بهبود و ارتقاء اعتماد به نفس از مصرف مواد مخدر جلوگیری کرد.
اثر بخشی مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس بر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشیمداخله شناختی رفتاری مدیریت استرسبر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری بود. از بین بیماران دچار سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز آنکولوژی که واجد شرایط ورود به پژوهش بودند، 30 نفر انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه ی 90 دقیقه ای طی 10 هفته در درمان مدیریت استرس شناختی رفتاری شرکت داشتند و در گروه گواه مداخلات روانشناختی صورت نگرفت. ابزارهای پژوهش شامل ویراست سوم پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان پژوهش های اروپایی(آرنسون،1987) و همچنین پرسشنامه ی راهبردهایمقابله ای لازاروس و فولکمن بود. نتایج حاکی از بهبودی و تفاوت معنی دارگروه آزمایش در تمامی ابعاد مقیاس های کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله در مقایسه با گروه گواه بود. پیگیری بعد از 2 ماه، نتایج به دست آمده دردو گروه را تایید کرد. در پایان نتیجه گیری می شود که مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس باعث بهبود کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای بیماران دچار سرطان پستان می شود.
برنامه والدگری مثبت (Triple- P)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش والدگری یکی از روش های مداخله مؤثر در اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی است که در آن والدین می آموزند چگونه با فرزند خود رفتار نمایند تا بتوانند والدین مؤثرتری باشند و از ایجاد یا توسعه مشکلات رفتاری در کودکشان جلوگیری کنند. برنامه والدگری مثبت یک برنامه گروهی مداخله رفتاری در تعاملات خانواده است که هدف آن پیشگیری و درمان مشکلات شدید رفتاری، هیجانی وتکاملی از طریق ارتقاء آگاهی، مهارت های والدگری و عزت نفس والدین و نیز آموزش حل مسئله می باشد و به عنوان یک روش منحصر به فرد، نیازهای خاص کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و خانواده های آنان را مرتفع می سازد.
بررسی رابطه بین دلزدگی زناشویی، باورهای بدکارکردی جنسی و احقاق جنسی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان صورت گرفته است. روش: در این مطالعه همبستگی از بین زنان متاهل شهر تهران 200 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، مقیاس دلزدگی زناشویی، شاخص احقاق جنسی هالبرت و پرسشنامه باورهای بدکارکردی جنسی بودند. داده ها با استفاده از آمارتوصیفی ازجمله، فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی از قبیل: ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از وجود رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان متاهل می باشد. همچنین دلزدگی زناشویی در زنان از روی مؤلفه ها ی مرتبط به باورهای بدکارکردی جنسی قابل تبیین است و از میان مؤلفه ها ی باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری و باورهای خود پنداره جسمی بیشترین نقش را در افزایش دلزدگی زناشویی دارا هستند. از دیگر نتایج پژوهش حاضر این است که از میان مؤلفه های باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری بیشترین نقش را در کاهش احقاق جنسی زنان متاهل داراست. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد نوع شناخت و باورهایی که زنان متاهل درباره مسائل جنسی دارند تاثیر زیادی بر میزان دلزدگی زناشویی آنها دارد یعنی هرچه باورهای جنسی منفی بیشتر باشد دلزدگی زناشویی بیشتر می شود و تاثیر منفی بر میزان احقاق جنسی زنان خواهد داشت. با توجه به نقش کلیدی باورهای جنسی در زندگی زناشویی پیشنهاد می شود در کلاس های آموزشی پیش از ازدواج، نقش و جایگاه این باورها در میزان رضایت زناشویی و جنسی زوجین آموزش داده شود.
مقایسة کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی پسران فلج مغزی فعال و غیرفعال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی پسران فلج مغزی 13 تا 18 ساله فعال و غیر فعال شهر تهران بود. به این منظور، از بین 150 نفر دانش آموز فلج مغزی مقاطع راهنمایی و دبیرستان، 28 نفر به شکل تصادفی انتخاب و بر اساس پرسشنامه فعالیت بدنی در دو گروه فعال (14 نفر) و غیرفعال (14 نفر) طبقه بندی شدند. از پرسشنامه غربالگری کودکان، شامل 10 خرده مقیاس بهزیستی جسمی، بهزیستی روانی، احساسات و خلق و خو، خودپنداره، خودمختاری، روابط با والدین و خانه، حمایت اجتماعی و همسالان، محیط مدرسه، پذیرش اجتماعی و منابع مالی برای آزمون فرضیات استفاده شد، روایی و پایایی این ابزار مورد تأیید قرار گرفت (85/0p=). برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد، پسران فلج مغزی فعال از کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی بهتری برخوردارند (05/0P<). در سطح خرده مقیاس ها نیز افراد فعال در بهزیستی بدنی، احساسات و خلق وخو، بهزیستی روانی، منابع مالی و حمایت اجتماعی و همسالان از پسران فلج مغزی غیر فعال برتر بوده (05/0P<)، اما تفاوت معنی داری بین دو گروه در خرده مقیاسهای خود پنداره، خود مختاری، پذیرش اجتماعی، محیط مدرسه، و روابط با والدین و خانه مشاهده نشد (05/0P>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد، دیدگاه مثبت کودکان فعال نسبت به خود ناشی از فعالیت بدنی مستمر بوده است.
اثر بخشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر بهزیستی روانشناختی زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اغلب مداخله ها و روش های زوج درمانی در صدد افزایش رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی زوجین ناسازگار می باشند. بهزیستی روانشناختی یک حالت از حضور نشانه های سلامت روانی، جسمی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر بهزیستی روانشناختی زوجین ناسازگار می باشد. روش: این پژوهش بصورت نیمه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زوجین مراجعه کننده به بهزیستی شهرستان شیراز در سال1390 تشکیل می دهند.نمونه این پژوهش شامل 40 زوج مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر شیراز بود که به صورت داوطلبانه از میان زوجین انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه، گروه آزمایش(20 زوج) و گروه گواه(20 زوج) گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش 8 جلسه مداخله را دریافت کردند و آزمودنی های گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که درمان مبتنی بر کیفیت زندگی باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و مولفه های مهارت محیطی، رشد شخصی، هدف در زندگی، روابط مثبت با دیگران و پذیرش خود در گروه آزمایش شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی شاخصهای بهزیستی روانشناختی افراد را ارتقا می دهد.
کار ویژه های نظام سیاسی و نقش آنها در تغییر سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی، آفرینش و خلق هنرمندانة راه و روشی خاص با توجه به امکانات، پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی و محدودیت های فردی و اجتماعی است. از این رو به بیانی می توان گفت که سبک زندگی هنر فرد در انتخاب مناسب ترین و خردمندانه ترین راه برای تحقق اهداف است. بنابراین در سبک زندگی فرد بر حسب نقش هائی که در شبکة روابط اجتماعی برعهده دارد، موقعیت هائی را به دست میآورد. درواقع هر فرد به اندازة نقشی که در تولید اجتماعی (درآمد، تجربه، مهارت، اطلاعات و دانش) دارد از موقعیت هایی مانند ثروت اجتماعی و توانائیهای فردی بهره مند می شود.
بدیهی است که سبک زندگی را به هر معنائی در نظر بگیریم عوامل متعددی در ایجاد و ارتقای آن مؤثرند که دولت در این میان مهمترین نقش و سهم را دارد. بدین ترتیب مسئله اصلی این مقاله این است که نظام سیاسی و دولت چه نقشی در الگوهای سبک زندگی دارد؟ سبک زندگی دارای چند مؤلفه اساسی است که دولت می تواند در ایجاد، تقویت و ارتقای این مؤلفه ها ایفای نقش کند. بینش ها نخستین مؤلفه سبک زندگی است؛ بینش به طور مشخص در دو عنصر اعتقادات و ادراکات خود را نشان می دهد. گرایش ها مؤلفه دوم سبک زندگی هستند. ارزش ها و گفتمان ها، تمایلات و ترجیحات سه شاخص عینی گرایش ها محسوب می شوند. رفتارها سومین مؤلفه سبک زندگی به شمار می روند؛ اعمال خودآگاه و ناخودآگاه دو رکن اصلی این مؤلفه را تشکیل می دهند. و بالاخره وضعیت ها آخرین مؤلفه سبک زندگی محسوب می شوند. موقعیت های سیاسی و اجتماعی مهمترین شاخص این مؤلفه هستند.
ازسوی دیگر دولت نیز صرف نظر از هر تعریفی دارای چهار کارویژه نیل به اهداف، حفظ همبستگی، انطباق با محیط و حل منازعات است. دولت در ساحت هر کدام از این کارویژه ها می تواند در تحقق و ارتقای مؤلفه یا مؤلفه هائی از سبک زندگی مدخلیت داشته باشد. این مقاله می کوشد تا ابتدا توصیفی از مؤلفه های سبک زندگی و کارویژه های دولت ارائه دهد و سپس نقش این کارویژه ها را در ایجاد یا ارتقای مؤلفه (یا مؤلفه های) سبک زندگی نشان دهد.
رابطه سبک های تفکّر با رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک های تفکّر با رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی در میان دانشجویان متأهل بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان متأهل بودند که از میان آن ها 150 نفر (93 زن و57 مرد) به عنوان نمونه پژوهشی با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای بررسی متغیرها از پرسشنامه های سبک تفکّر (استرنبرگ و واگنر، 1992)، رضایت زناشویی (انریچ، 1999) و بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) استفاده شد. رابطه متغیرهای فوق با روش های آمار توصیفی (فراوانی و درصد)، استنباطی (آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس چند متغیره چند راهه) با نرم افزار spss بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک تفکّر و رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معنا دار وجود دارد. همچنین رابطه بین سبک تفکّر قانون گذار و بهزیستی روان شناختی به صورت مستقیم و معنادار به دست آمد.
بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن تنظیم شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان زن متأهل دانشگاه های دولتی تهران در سال 1388 بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی بود. نمونه 30نفر را شامل بود که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش ، کنترل) گمارده شدند. برای گروه آزمایش کلاس مهارت ابراز وجود برگزار شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان رضایت زناشویی با میزان ابراز وجود رابطه معناداری دارد. آموزش مهارت ابراز وجود در افزایش ابراز وجود دانشجویان زن از طریق کاهش درجه ناراحتی مؤثر است ، آموزش مهارت ابراز وجود در افزایش ابراز وجود دانشجویان زن از طریق افزایش احتمال بروز رفتار مؤثر است، مؤلّفه های ابراز وجود باهم ارتباط معناداری دارند و آموزش مهارت ابراز وجود بر افزایش میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن مؤثر است . شایان ذکر است که بعد از ٢ ماه پیگیری انجام شد و نتایج نشان داد که آموزش مهارت ابراز وجود همچنان اثر خود را حفظ کرده است.
نقش واسطه ای خوش بینی در رابطه بین تجارب تحصیلی استرس زا و واکنش به این تجارب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش واسطه ای خوش بینی در رابطه بین استرس تحصیلی ادراک شده و واکنش ها به عوامل استرس زای تحصیلی در دانشجویان دختر و پسر انجام شد. 300 دانشجو (112 پسر، 188 دختر)، به مقیاس استرس دوران دانشجویی (SLSI) و نسخه تجدیدنظر شده آزمون جهت گیری زندگی (LOT-R) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین عوامل استرس زای تحصیلی با واکنش ها به این عوامل رابطه مثبت و معنادار، بین عوامل استرس زای تحصیلی با خوش بینی رابطه منفی و معنادار و بین خوش بینی و واکنش ها به عوامل استرس زای تحصیلی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. در کل نمونه، نتایج از نقش واسطه ای خوش بینی در رابطه بین تجارب تحصیلی استرس زا و واکنش ها به این تجارب حمایت کردند. نتایج تخصیص جنسی روابط ساختاری بین متغیرهای چندگانه نشان داد که روابط بین عوامل استرس زای تحصیلی، خوش بینی و واکنش ها به عوامل استرس زای تحصیلی در دو جنس هم ارز بودند. براساس نتایج به دست آمده در مدل کلی، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیش بین 80 درصد از پراکندگی متغیر واکنش ها به تجارب تحصیلی استرس زا را تبیین کردند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در مواجهه با تجارب تحصیلی استرس زا، بخشی از تمایز در مدل ترجیحی واکنش ها به عوامل استرس زای تحصیلی در دو جنس، از طریق تفاوت در میزان خوش بینی فراگیران قابل تبیین است.