مطالب مرتبط با کلیدواژه

مادران کودکان کم شنوا


۱.

تاثیر درمانگری شناختی – رفتاری بر سلامت عمومی و نشانه های افسردگی مادران کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت عمومی نشانه های افسردگی درمانگری شناختی - رفتاری مادران کودکان کم شنوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸۵ تعداد دانلود : ۵۲۳
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر روش مداخله ای شناختی – رفتاری بر سلامت عمومی و نشانه های افسردگی مادران کودکان کم شنوا انجام گرفت . از جامعه آماری مادران کودکان کم شنوا که فرزندان آنها در مراکز مداخله و توان بخشی ویژه کودکان کم شنوا نام نویسی کرده بودند، 33 نفر از یک مرکز به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند و به منظور تعیین وضعیت سلامت عمومی و نشانه های افسردگی به ترتیب پرسشنامه های سلامت عمومی (SCL-90, GHQ ) را تکمیل کردند و سپس در 6 جلسه 5/1 ساعته درمانگری شناختی – رفتاری مجدداً به وسیله پرسشنامه های یاد شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری t وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که سلامت عمومی و نشانه های افسردگی مادران کودکان کم شنوا پس از شرکت در جلسات درمانگری شناختی – رفتاری در مقایسه با پیش از شرکت در جلسات، به ترتیب افزایش( P< 0.001) و کاهش ( P<0.05) معنادار داشته است. در مجموع ، یافته ها نشان می دهد که درمانگری شناختی – رفتاری به طور معنادار ، سلامت عمومی مادران کودکان کم شنوا را افزایش و نشانه های افسردگی را در آنها کاهش داده است .
۲.

بررسی تأثیر آموزش تلفیقی ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر مؤلفه های توانایی های شناختی مادران کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهن آگاهی معنویت درمانی توانایی های شناختی مادران کودکان کم شنوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۶۳
زمینه: کم شنوایی یکی از شایع ترین و پیچیده ترین آسیب های حسی است که علاوه بر ایجاد مشکلاتی برای کودک، چالش هایی را نیز برای والدین به خصوص مادر به وجود می آورد. توانایی های شناختی از جمله مؤلفه هایی است که می تواند به مادران کودکان ناشنوا در مقابله با بحران کمک کند. در زمینه اثربخشی درمان های تلفیقی بر مؤلفه های توانایی های شناختی مادران کودکان ناشنوا مطالعات کمی انجام شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش تلفیقی ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر مؤلفه های توانایی های شناختی مادران کودکان کم شنوا انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان کم شنوای استان کرمانشاه (340 نفر) در سال 1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس، 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (30 نفر) گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392) در پژوهش حاضر استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با بهره گیری از نرم افزار SPSS25 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد آموزش تلفیقی ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر مؤلفه های توانایی های شناختی مادران دارای کودک کم شنوا اثرگذار بود (0/05 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که آموزش تلفیق ذهن آگاهی و معنویت درمانی می تواند به مادران دارای کودک کم شنوا، کمک کند تا آن ها ضمن تقویت تمامی مؤلفه های شناختی خود، راحت تر با موقعیت های زندگی روزمره مواجه شده و از خود و فرزند کم شنوا در برابر چالش ها و استرس های زندگی مراقبت نمایند.
۳.

اثربخشی معنادرمانی گروهی بر ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان کم شنوا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی مداخله معنادرمانی گروهی مادران کودکان کم شنوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۷۰
مقدمه: مطابق پژوهشهای انجام شده بیش از 90% کودکان کم شنوا از والدین شنوا متولد می شوند. وجود چنین کودکی تمام افراد خانواده به ویژه مادر را در شرایط بدی قرار می دهد، چون این مادر است که بیشترین ارتباط را با کودک برقرار می کند. پس بیشترین بار مشکل را بر دوش خواهد کشید و بیشترین رنج را او می برد تا درک و احساس خود را تغییر دهد. برای مادر مشکل دیگری نیز وجود دارد و آن، ترس از بدتر شدن وضع کودک حین بزرگ شدن است. اینکه چگونه برای کودک کم شنوای او امکان خواهد داشت که بدون غلبه بر مسئله کم شنوایی بزرگ شود و زندگی شاد و کاملی داشته باشد، ممکن است امیدها فرو بریزد بدون اینکه چیز دیگری جایگزین آن شود. یکی از ریشه های آسیب پذیری در افراد، بی معنایی و بی هدفی آنهاست. انسان وقتی با وضعی اجتناب ناپذیر مواجه می شود، و یا با سرنوشتی تغییرناپذیر روبه روست، این فرصت را یافته است که به عالی ترین ارزشها و ژرف ترین معنای زندگی یعنی رنج کشیدن دست یابد. درد و رنج بهترین جلوه گاه وجودی انسان است و آنچه که اهمیت بسیار دارد، شیوه و نگرش فرد نسبت به رنج است و شیوه ای که این رنج را به دوش می کشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی گروهی بر ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان کم شنوا انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با گروه گواه و گمارش تصادفی، پیش آزمون – پس آزمون و آزمون پیگیری اجرا شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه مادران کودکان کم شنوا شهرستان کرج و از بین مادران دانش آموزان مدرسه استثنایی شهداء انتخاب شد. اعضای نمونه از طریق نمونه گیری در دسترس و بر مبنای داوطلب بودن آزمودنی، با استفاده از تخصیص تصادفی به دو گروه آزمایش ( 15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. اعضای هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر اساس مقیاس کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض «مداخله معنادرمانی گروهی» در قالب 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. داده ها پس از جمع آوری به منظور محاسبه میانگین، انحراف معیار، آزمون t و تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار SPSS پردازش شد. یافته ها: میانگین کیفیت زندگی در مادران کودکان کم شنوا، پس از اجرای مداخله در گروه آزمایش بیشتر از میانگین گروه کنترل بوده و تفاوت از لحاظ آماری معنادار است (001/0>). همچنین آزمون کوواریانس نشان داد در ابعاد سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت محیط اختلاف معناداری بین دو گروه مورد مطالعه در مرحله پس آزمون وجود دارد (001/0p<، 01/0p<، 01/0p<). بدین معنا که معنادرمانی گروهی به ارتقاء کیفیت زندگی مادران کودکان کم شنوا گروه مداخله در ابعاد سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت محیط منجر شده است. اما در حیطه سلامت روابط اجتماعی، اختلاف معناداری بین دو گروه مورد مطالعه در مرحله پس آزمون مشاهده نشد (11/0p=). بدین معنا که معنادرمانی گروهی تأثیر قابل ملاحظه ای بر کیفیت زندگی مادران کودکان کم شنوا گروه مداخله به لحاظ سلامت روابط اجتماعی نداشته و دو گروه از وضعیت تقریباً یکسانی برخوردارند. بحث: در تبین یافته های پژوهش می توان گفت که آنچه انسان را از پای در می آورد رنجها و سرنوشت نامطلوبشان نیست، بلکه بی معنا شدن زندگی است که مصیبت بار است و ناامیدی را به دنبال دارد. . انسان واکنش خود را در برابر رنجها و سختیهای ناخواسته، ولی پیش آمده براساس شرایط محیطی، خود انتخاب می کند. هنگامی که شرایط غیر قابل تغییر است، مانند داشتن فرزند کم شنوا، می توان نگرش و نحوه برخورد را آزادانه انتخاب کرد. طی این پژوهش افراد نمونه به این مسئله پی بردند که وجود فرزند کم شنوا و مشکلات ناشی از آن، آخر زندگی به شمار نمی رود، بلکه در زندگی کنونی خود می توانند از امکانات اطرافشان و از در کنار هم بودن لذت ببرند . با توجه به آموزشی که به آنها داده شد به این آگاهی رسیدند که اگرچه نمی توانند حوادث قطعی زندگی شان را تغییر دهند، اما می توانند یاد بگیرند روش مقابله با سختیهای زندگی شان را تغییر دهند و در مقابل رویدادهای رنج آور زندگی شان و محدود کننده ترین شرایط، واکنش مطلوبی نشان دهند. بنابراین در درد و رنج خود نیز معنای جدید یافته و توانستند چرایی زندگی خود را بیابند و چگونگی آن را بپذیرند. هم چنین می توان به تشابه و سنخیت این رویکرد درمانی با عقاید مذهبی کشور اشاره کرد. این باور که سختیها و بیماریها و مشکلات، مصلحت و حکمت الهی است و زندگی دنیا گذرگاهی است برای زندگی جاودانه آخرت، همیشه افراد مذهبی را مقاوم تر، صبورتر و امیدوارتر کرده است. امید به رحمت الهی از باورهای مذهبی مسلمانان است. می توان