فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی شادابی تحصیلی با میانجی گری معنای زندگی (شامل دو بعد وجود معنا و جست وجوی معنا) بود. برای این منظور 404 نفر (154 پسر و 250 دختر) از دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان به روش خوشه ای چندمرحله ای تصادفی، انتخاب و مطالعه شدند. به منظور ارزیابی متغیرهای پژوهش از ابزار های انسجام خانواده (سامانی)، انعطاف پذیری خانواده (شاکری)، معنای زندگی (استیگر و همکاران) و شادابی تحصیلی (حسین چاری و دهقانی زاده) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری رگرسیون هم زمان مطابق با مراحل پیشنهادی بارون و کنی استفاده شد. نتایج نشان دادند متغیر انعطاف پذیری خانواده به صورت مثبت و معنا داری، شادابی تحصیلی را پیش بینی می کند. همچنین، انعطاف پذیری خانواده ازطریق وجود معنای زندگی، توانایی پیش بینی کنندگی شادابی تحصیلی را به صورت غیرمستقیم دارد. علاوه بر این، یافته ها نشان دادند متغیر انسجام خانواده ازطریق بعد وجود معنا به صورت مثبت و ازطریق بعد جست وجوی معنا به صورت منفی به پیش بینی شادابی تحصیلی قادر است. درنهایت، یافته ها نشان دادند اثرات غیرمستقیم مدل معنادارند؛ بنابراین، انسجام و انعطاف پذیری خانواده با میانجی گری معنای زندگی، می توانند شادابی تحصیلی را پیش بینی کنند. بنابراین، نتایج این پژوهش برای تدوین برنامه های مربوط به بهبود و ارتقای شادابی تحصیلی می تواند استفاده شود.
«حیای جنسی»، «خودشفقت ورزی» و «سبک های دلبستگی به خداوند»؛ مقایسه زوجین متقاضی طلاق و عادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه «حیای جنسی، خودشفقت ورزی» و «سبک های دلبستگی به خداوند» در «زوجین متقاضی طلاق» و «زوجین عادی» شهر گرگان انجام شد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پژوهش های علّی−مقایسه ای بود. از جامعه آماری زوجین متقاضی طلاق، 120 زوج با روش نمونه گیری در دسترس و از جامعه زوجین عادی 120 زوج به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های حیای جنسی−فرم خلاصه شده، خودشفقت ورزی−فرم کوتاه و سبک های دلبستگی به خداوند−فرم خلاصه شده تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مانوا استفاده شد. یافته ها نشان داد که زوجین متقاضی طلاق نسبت به زوجین عادی نمرات کمتری در آزمون حیای جنسی و سبک های دلبستگی به خداوند کسب کردند. بین دو گروه در مقیاس خودشفقت ورزی تفاوت معناداری به دست نیامد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود در مشاوره های پیش از ازدواج حیای جنسی و سبک دلبستگی به خداوند زوجین مورد ارزیابی قرار گیرد.
تأثیر آوای قرآن کریم بر بهداشت، سلامت روان و عملکرد فیزیولوژیک: مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
136-147
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: صداها یا آواها بر روح و روان و جسم همه ی مخلوقات از انسان ها گرفته تا حیوانات و گیاهان تأثیر می گذارند. آهنگ موزون قرآن کریم و آوای دل نشین آن نوعی موسیقی عرفانی دلپذیر است. باشکوه ترین بُعد اعجاز بیانی قرآن، همسازی با نغمه های دل نشین و آهنگ های وزین صوتی است. به عبارت دیگر، یکی از جنبه های اعجاز قرآن که کمتر به آن توجه شده، در آوای آن نهفته است. در مطالعه ی حاضر، با هدف مرور نظام مند به بررسی پژوهش های انجام شده با مضمون آوای قرآنی و تأثیر آن بر بهداشت، سلامت روان و عملکرد فیزیولوژیک بدن پرداخته شده است. روش کار: پایگاه های اطلاعاتی مورد جستجو شامل پایگاه های اس.آی.دی، مگیران، ایران داک، نورمگز، ایران مدکس، کاکرین، گوگل اسکولار و اسکوپوس بود. برای اجرای پژوهش از کلیدواژه های فارسی آوا، صوت، قرآن، فیزیولوژیک، سلامت روان و بهداشت؛ و کلیدواژه های انگلیسیSound ,Voice ,Quran ,Holy book ,Physiologic ,Health ,Hygiene و همچنین ترکیبی از آنها با درجه ی حساسیت بالا استفاده شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: با جستجو در پایگاه های یادشده، 471 عنوان مقاله حاصل شد که بر اساس معیارهای ورود و خروج 40 مقاله ی نهایی برای ورود به چک لیست طراحی شده، پذیرفته شد. بیشتر مقالات به دلیل نداشتن اطلاعات مربوط به اعجاز آوای قرآنی و همچنین نداشتن همپوشانی دو مقوله ی آوای قرآن و بهداشت روان و عملکرد فیزیولوژیک بدن حذف شدند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی حاضر نشان داد که آوای قرآن در کاهش میزان اضطراب، بهداشت روان، شدت درد، بهبود سلامت بیماران، علائم و عملکرد فیزیولوژی بافت های مختلف بدن، سیستم ایمنی و سطح رضایتمندی بیماران به طور محسوسی مؤثر بود.
اثربخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی بر حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر مفهوم جدیدی که به عنوان یک سازه مؤثر در سندروم روده تحریک پذیر توجه زیادی را به خود جلب کرده حساسیت اضطرابی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی واقعیت درمانی به شیوه گروهی بر حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. روش : این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به بیمارستان خاتم الانبیاء شهر میانه در فاصله زمانی مهر تا دی ماه 1396 بودند که طبق معاینات متخصص گوارش تشخیص قطعی سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان دو گروه در مراحل پیش و پس آزمون پرسشنامه حساسیت اضطرابی ریس و پترسون (1985) را تکمیل و گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش واقعیت درمانی قرار گرفتند. یافته ها : تحلیل داده ها نشان داد که به کارگیری مبتنی بر واقعیت درمانی بطور معنی داری منجر به کاهش میانگین نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در حساسیت اضطرابی (75/0= 2 , h67/82F=) و مؤلفه های ترس از نگرانی بدنی، ترس از نداشتن کنترل شناختی و ترس از مشاهده اضطراب نسبت به گروه کنترل شده است (01/0Pنتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، استفاده واقعیت درمانی به شیوه گروهی در حوزه های بالینی برای رفع مشکلات مرتبط با حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر سودمند خواهد بود.
بررسی روند تحولی امیدواری و مؤلفه های آن در کارکنان: یک مطالعه مقطعی از 20 تا 60 سالگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روند تحولی امیدواری و مؤلفه های آن در کارکنان از 20 تا 60 سالگی بود. بنابراین، پژوهش در قالب یک مطالعه مقطعی و طرح علی-مقایسه ای انجام شد. برای این منظور، از بین کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان مرکزی، 250 نفر در 4 گروه سنی از نیمه اول جوانی تا نیمه دوم میانسالی به صورت در دسترس انتخاب گردید و پرسشنامه امیدواری اشنایدر در مورد آنها اجرا گردید. برای ایجاد تمایز سنی بیشتر بین گروه های مورد بررسی، افراد30، 40 و 50 ساله از بررسی حذف گردید و در نهایت افراد بین20 تا 30 سال (54 نفر)، بین 30 تا 40 سال (52 نفر)، بین 40 تا 50 سال (49 نفر) و بین 50 تا 60 سال (48 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که تفاوت معناداری در ترکیب خطی تفکر مسیر و عاملیت در گروه های مورد بررسی وجود داشت. تحلیل واریانس تک متغیره نیز نشان داد که تنها در تفکر مسیر و نه در تفکر عاملیت بین گروه ها تفاوت معنادار وجود داشت. مقایسه های زوجی کمترین تفاوت معنادار نیز نشان داد که نیمه دوم جوانی و نیمه اول میانسالی بالاترین میزان تفکر مسیر و نیمه دوم میانسالی کمترین میزان آن را دارد. در نتیجه ، تقویت امیدواری و تفکر مسیر در نیمه دوم میانسالی یا سال های پایانی دوران شغلی باید مورد توجه قرار گیرد، و برنامه ها و آموزش های لازم در این زمینه به کار گرفته شود.
The role of anxiety sensitivity and attentional control in predicting the tendency toward addiction in youth(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
45 - 50
حوزههای تخصصی:
Objective: the aim of the present study was to investigate the role of anxiety sensitivity and attentional control in predicting the tendency toward addiction in youth. Method: The present study is a correlation type, in this regard, the number of 150 students were selecte through multistage cluster sampling. The attentional control questionnaire (Derryberry& Reed, 2002), anxiety sensitivity (Peterson& Reiss, 1987) and the readiness scale for drug abuse (Zargar, 2007) were performed on individuals. The research data were analyzed by the Pearson correlation coefficient and regression. Results: The results showed that there is a significant correlation between attentional control and the lack of cognitive control with the tendency to addiction. Conclusion: According to the findings it can be concluded that in addition to social and biological factors, psychological factors such as attentional control and anxiety sensitivity is influential in the tendency and readiness of individuals to drug addiction. Keywords: Attentional control, Anxiety Sensitivity, The tendency to addiction,students, health
Effects of quality of life therapy on the ability to cope with stressful situations, anxiety and irrational fears in electrical networks workers at risk of death(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
51 - 60
حوزههای تخصصی:
Objective: The main aim of this research was to investigate the effects of quality of life therapy on increasing the coping ability with stressful situations, reducing anxiety and irrational fears in at risk workers of electricity distribution companies in Isfahan. Method: This research was of semi-experimental with pre-test, post-test and follow-up with the control group. Population were consisted of 250 at risk workers of Isfahan Electricity Distribution Company. Five people were randomly selected from each unit, and a total of 40 people were randomly assigned to the experimental and control groups. The experimental group participated in 90 minutes’ sessions of quality of life improvement training for 8 weeks, held at the New Technology Park of Isfahan Electricity Distribution company. Experimental group was compared with a waiting control group. measurement tools were consisted of Endler and Parker Coping Inventory for Stressful Situations (CISS) and Mental Disorders Symptoms Checklist (SCL-90-R) that were administered on at risk workers in the pre-test, post-test and follow-up phases. Repeated measure analysis of variance was used to analyze the data. Results: Data analysis showed that the intervention sessions had a significant effect on the all scales of coping with stressful situations, anxiety and irrational fears in the experimental group in the post-test and follow-up stages. Conclusion: The results indicate that psychotherapy based on improvement of quality of life was effective on tranquility, mental health and the quality of life of at risk workers in Isfahan electricity distribution company.
ساخت و هنجاریابی مقیاس رضایت از زندگی از منظر اسلام و براساس نظریه خیرباوری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی، ساخت و هنجاریابی پرسش نامه رضایت اززندگی مبتنی بر دیدگاه اسلام انجام شده است. در همین راستا مولفه های اصلی مفهوم رضایت اززندگی به روش تحلیلی توصیفی از منابع اسلامی استخراج شد و براساس داده های به دست آمده و نظر کارشناسان، 62 گویه آماده شد. پس از اجرای مقدماتی بر 30 نفر از افراد نمونه، تعدادی از گویه ها حذف و در نهایت پرسش نامه ای 48 گویه ای با عنوان اختصاری «راز» (رضایت اززندگی)، بر روی نمونه 255 نفری مورد تحلیل عاملی قرار گرفت و سه عامل به دست آمد. این عامل ها با آلفای کل 92/0 به ترتیب عبارتند از: خیریابی رضامندانه (آلفای کرنباخ: 90/0)، عملکرد رضامندانه (آلفای کرنباخ: 84/0) و واقع گرایی رضامندانه (آلفای کرنباخ: 77/0). براساس نتایج بدست آمده، این سه عامل را می توان به عنوان سه ضلع یک مثلث در نظر گرفت که مثلث رضایت اززندگی بر روی قاعده واقع گرایی رضامندانه استوار شده است
رابطه دینداری، مقبولیت اجتماعی و خودکارآمدی با استرس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه دینداری، مقبولیت اجتماعی و خودکارآمدی، با استرس دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. این مطالعه، توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان دبیرستانی شهر ارومیه در سال تحصیلی 94-1393 بودند. از میان آنان 360 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. آنان پرسش نامه های دینداری، مقبولیت اجتماعی، خودکارآمدی و استرس را تکمیل کردند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که دینداری (36/0-r=)، مقبولیت اجتماعی (29/0-r=) و خودکارآمدی (41/0-r=) با استرس رابطه منفی و معنادار داشتند (01/0p≤). در یک مدل پیش بین خودکارآمدی، دینداری و مقبولیت اجتماعی توانستند 9/40 درصد از تغییرات استرس را پیش بینی کنند. سهم خودکارآمدی بیش از سایر متغیرها بود. با توجه به یافته ها خودکارآمدی، دینداری و مقبولیت اجتماعی مهم ترین پیش بینی کننده های استرس بودند. بنابراین، توصیه می شود درمانگران و مشاوران به نشانه های متغیرهای مذکور توجه کرده و بر اساس آنها برنامه های مناسبی برای کاهش استرس دانش آموزان طراحی کنند.
نقش پیوند والدینی و عزت نفس در پیش بینی سبک های هویت دینی نوجوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش پیوند والدینی و عزت نفس در پیش بینی سبک های هویت دینی نوجوانان انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور، 338 نفر از جامعه آماری دانش آموزان دبیرستانی شهر قم در سال تحصیلی 1396-1395 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسش نامه های پیوند والدینی (PBI)، عزت نفس روزنبرگ ((RSES و هویت دینی کراسکیان (ARIQ) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین عزت نفس و دو مؤلفه واکنش پذیری و گریز عاطفی پیوند والدینی با هویت دینی موفق و هویت دینی کلیشه ای ارتباط مثبت و معنادار و با هویت دینی منع شده، هویت دینی آشفته و هویت دینی دیررس ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که عزت نفس، واکنش پذیری عاطفی و جایگاه من به خوبی هویت دینی موفق را پیش بینی می کنند. مؤلفه های گریز عاطفی، جایگاه من و عزت نفس نیز مهم ترین پیش بینی کننده های سبک هویت دینی منع شده می باشند. همچنین، عزت نفس و گریز عاطفی به صورت منفی و معناداری، سبک هویت دینی دیررس را تبیین می کنند. این یافته ها نقش مهم پیوند والدین و فرزندان و همچنین ویژگی شخصیتی عزت نفس را در شکل گیری سبک هویت دینی نوجوانان نشان می دهد.
بررسی رابطه سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی با فضیلت سازمانی در پرتو سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه فضیلت سازمانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه روانشناختی و س بک زن دگی اسلامی در قالب یک م دل علّی بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق در بر گیرنده کارمندان پژوهشگاه صنعت نفت بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات و داده های پژوهش با بکارگیری 165 پرسشنامه توزیع و جمع آوری و با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی اسلامی بر روی سرمایه اجتماعی اثر مثبت و معناداری دارد. رابطه مثبت و معنادار میان سبک زندگی اسلامی با سرمایه اجتماعی تایید نشد. سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معناداری با سرمایه اجتماعی دارد. سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری با فضیلت سازمانی دارد. سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معناداری با فضیلت سازمانی دارد.
جهت گیری زندگی، کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مبتلا به لوکمی میلوئیدی و لنفوئیدی حاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام مطالعه حاضر مقایسه جهت گیری زندگی، کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مبتلا به لوکمی میلوئیدی و لنفوئیدی حاد است.روش: در این مطالعه 89 بیمار مبتلا به لوکمی حاد در طی مدت 13 ماه به روش نمونه گیری تمام شمار در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال 1396 انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری داده ها به وسیله سه پرسشنامه جهت گیری زندگی، کیفیت زندگی (sf-36) و حمایت اجتماعی ادراک شده فلمینگ و همکاران انجام شد.یافته ها: بر اساس یافته های بدست آمده، ارزش F برای مؤلفه های جهت گیری زندگی در سطح 01/0 و برای مؤلفه های حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی در سطح 05/0 معنادار است. به عبارت دقیق تر بیماران مبتلا به لوکمی میلویدی در مقایسه با بیماران مبتلا به کوکمی لنفوئیدی خوش بین تر، از حمایت خانوادگی، کارکرد جسمی، انرژی/ خستگی، کارکرد اجتماعی، درد، سلامت عمومی و بهزیستی هیجانی بالاتری برخوردارند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان دادند که بین دو گروه مورد مطالعه در بعد خوش بینی جهت گیری زندگی و ابعاد کارکرد جسمی، انرژی/خستگی، کارکرد اجتماعی، درد، سلامت عمومی و بهزیستی هیجانی کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده از طرف خانواده تفاوت معنادار وجود داشت و نوع بیماری می تواند در عوامل روانی-اجتماعی موثر باشد از این رو باید مورد تامل قرار گیرند
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و صمیمیت زناشویی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
105 - 126
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و صمیمیت زناشویی زنان نابارور بود. روش: روش این پژوهش، از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را زنان مراجعه کننده به کلینیک امید تهران تشکیل دادند. حجم نمونه اولیه 50 نفر بود؛ که به روش در دسترس انتخاب شده بودند. سپس، از بین آن ها 30 نفر به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران (AAQ - II) و نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد تغییرات معناداری در انعطاف پذیری روان شناختی و صمیمیت زناشویی زنان نابارور در مرحله پس آزمون ایجاد کرد (05/0 < P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند که مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد می تواند به منزله یک مداخله مؤثر روان شناختی بر انعطاف پذیری روان شناختی و صمیمیت زناشویی رنان نابارور به کار رود.
رابطه ی خصوصیات شخصیتی ، اضطراب ، افسردگی و استرس با وضعیت خودمراقبتی در بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
145 - 156
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اساس درمان بیماران تحت درمان همودیالیز خود مراقبتی مناسب است. این مطالعه با هدف تعیین رابطه متغیرهای روانشناختی (خصوصیات شخصیتی، اضطراب ، افسردگی و استرس ) با وضعیت خودمراقبتی در بیماران همودیالیزی انجام شده است. روش: دریک مطالعه مقطعی 125 نفر بیمار تحت درمان با همودیالیز مزمن مراجعه کننده به بیمارستانهای الزهرا و نور شهر اصفهان در سال 1390 با در نظر داشتن معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند و با استفاده از پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت، اضطراب و افسردگی بیمارستان و خودمراقبتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: افسردگی و مسئولیت پذیری دو متغیر روانشناختی رابطه معنی دار با وضعیت خود مراقبتی در بیماران تحت درمان همودیالیز داشتند که اولی رابطه معکوس و دومی رابطه مستقیم دارد. نتیجه گیری: در مدیریت و آموزش بیماران تحت همودیالیز، توجه به ویژگیهای و علایم روانشناختی بیماران ضروری است
مقایسه اثربخشی برنامه های آموزش هوش معنوی و تاب آوری بر توانمندسازی روانشناختی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی برنامه های آموزش هوش معنوی و تاب آوری بر توانمندسازی روانشناختی کارکنان مجتمع فولاد گیلان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین 600 نفر از کارکنان علاقه مند به همکاری، تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس تعداد 60 نفر از آنان که پایین ترین نمره را در پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی کسب کرده بودند، انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل هر کدام 20 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی (اسپریتزر) بود که آزمودنی های 3 گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به آن پاسخ دادند. گروه های آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله آموزش هوش معنوی و تاب آوری را دریافت کردند؛ اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار ناپارامتریک کروسکال والیس، خی دو و یومان ویتنی استفاده شد. یافته ها حاکی از افزایش توانمندسازی روانشناختی کارکنان در گروه های آزمایش نسبت به گروه کنترل (در مراحل آزمایش و پیگیری) بود. به علاوه نتایج نشان دادند تأثیر برنامه آموزش تاب آوری در افزایش توانمندسازی روانشناختی کارکنان به طور معنی داری بیشتر از تأثیر آموزش هوش معنوی بود؛ بنابراین، مدیران و صاحبان صنایع می توانند به منظور رقابت در بازار تولید و نیز افزایش بهره وری سازمانی از برنامه های آموزشی هوش معنوی و تاب آوری به عنوان یک بسته مکمل استفاده کنند.
اثربخشی امیددرمانی بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی امیددرمانی بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به ام اس شهر تهران انجام شد. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش به حجم 30 نفر از بین تمامی بیماران زن عضو انجمن ام اس در شهر تهران به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک در پیش آزمون پاسخ دادند. در گروه آزمایش، امیددرمانی در 8 جلسه 90 دقیقه اجرا شد؛ اما در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. آمودنی ها پرسشنامه نگرش های ناکارآمد را در مرحله پیش آزمون (قبل از مداخله) و پس آزمون (بعد از مداخله) و پیگیری (یک ماه بعد) از آخرین جلسه درمانی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس اندازه مکرر نشان دادند اثر زمان و اثر تعاملی زمان و گروه بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به ام اس معنادار بوده است. همچنین گروهها در پیش آزمون تفاوت نداشته اند؛ ولی در پس آزمون و پیگیری تفاوت داشتند. نتایج پژوهش نشان دادند امیددرمانی روشی کارآمد برای کاهش نگرش های ناکارآمد در بیماران مبتلا به ام اس است و اثربخشی مداخلات را در یک ماه حفظ می کند.
بررسی تجارب زیسته مرتبط با فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
117 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش سرطان به ویژه در کودکان نظام روان شناختی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این تحقیق بررسی تجارب زیسته مرتبط با فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری بود. روش: رویکرد تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. تعداد شرکت کنندگان ۳۳ نفر از ۱۴ خانواده بود که از این تعداد ۱۲ نفر پدران و ۱۴ نفر مادران و ۷ نفر همشیرها بودند. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش کلایزی استفاده شد. یافته ها: فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در ۷ مقوله دسته بندی شد که شامل فشارهای روانی مربوط به قبل از زمان تشخیص، دوره تشخیص، زمان تشخیص نهایی، بعد از تشخیص، هنگام پیشرفت بیماری، زمان فوت کودک و فشارهای روانی اعم از مراحل مختلف (نگرانی های والدین برای همشیرهای سالم، نگرانی آن ها از تأثیرات بیماری کودک بر روی روابط زوجی والدین، فشارهای روانی تأثیرگذار بر سیستم کلی خانواده و فشارهای روانی وارد بر کودک سرطانی) بود. نتیجه گیری: با شناسایی فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری و دادن پیش آگهی های لازم به والدین می توان از تأثیرات منفی این فشارهای روانی بر کودکان مبتلا و سیستم خانواده آن ها کاست.
نقش ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت بر کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نقش ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت بر کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان بود. پژوش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و علی – مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مرکز شهید رمضان زاده یزد بود . از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 115 نفر انتخاب شدند . در این تحقیق از پرسشنامه های ابرازگری هیجانی کینگ و امونز ، ترس از صمیمیت دسکاتنر و سلن و کیفیت روابط بین فردی پیرس، ساراسون و ساراسون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین متغیر ترس از صمیمیت با کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی منفی و معنادار (379/0-) و بین متغیر ابرازگری هیجانی با کیفیت روابط ین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی مثبت و معنادار (598/0) وجود دارد. همچنین براساس یافته ها 49 % از واریانس کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان به وسیله ی متغیرهای ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت تبیین می شود.
بررسی تأثیر دوره ی کوتاه مدت دعاکردن در موقعیت سرکوب هیجان بر میزان خلق و تهی شدن من در نمونه ی غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
47-63
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بر اساس مدل توانش، خودکنترلی بر پایه ی منبع انرژی محدودی استوار است که در صورت تخلیه ی آن در اثر یک عمل خودکنترلی طاقت فرسا، برای فعالیت های خودکنترلی و خودتنظیمی بَعدی فرد انرژی/منبعی باقی نمی ماند و در نتیجه، احتمال شکست او افزایش می یابد. این حالت توانش کاهش یافته ی خودکنترلی، «تهی شدن من» نام دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر دوره ی کوتاه مدت دعاکردن در موقعیت سرکوب هیجان بر میزان خلق و تهی شدن من در نمونه ی غیربالینی است. روش کار: به منظور دستیابی به هدف فوق، پژوهشی نیمه آزمایشی طراحی؛ و از طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. تعداد 32 دانشجو به صورت تصادفی انتخاب ؛ و در دو گروه سرکوب هیجان/دعاکردن (آزمایش) و کنترل جایگزین شدند. فرایند پژوهش به صورت انفرادی بود. پس از تکمیل پرسش نامه های سلامت عمومی، نگرش سنج دینی و تنظیم هیجانی؛ میزان خلق و عملکرد خودکنترلی فرد در آزمون استروپ اندازه گیری شد (پیش آزمون ها). سپس، برای آزمودنی نماهنگ های هیجانی منفی پخش شد و افراد گروه آزمایش (کنترل) می بایست طی آن هیجاناتشان را سرکوب کنند (آن را طبق روال عادی تماشا کنند). در مرحله ی بعد، گروه آزمایش به دعاکردن می پرداخت، درحالی که افراد گروه کنترل کار خاصی انجام نمی دادند. در آخر، خلق و عملکرد استروپ مجدداً ارزیابی شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: پس از پایان آزمایش ها، یافته ها تفاوت معناداری در عملکرد خودکنترلی دو گروه نشان نداد. همچنین، دو گروه در خلق منفی تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند؛ اما میزان خلق مثبت در گروه سرکوب/دعا نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد کسانی که در مواجهه با هیجانات منفی، تلفیقی از راهبرد سرکوب هیجان و دعا کردن را به کار گرفتند، در مقایسه با افرادی که طبق روال عادی با هیجانات روبه رو شدند، میزان خلق مثبت بالاتری گزارش دادند، سرزنده تر بودند و همچنین آرامش و شادکامی بیشتری داشتند.
بررسی شخصیت بهنجار از منظر روان شناسی و قرآن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
115-126
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در اعصار مختلف انسان ها و مکاتب گوناگون به اظهارنظر درباره ی انسان سالم پرداخته اند و به صورت مکتوب، شفاهی و عملی ویژگی هایی را برای وی برشمرده اند. گروهی از این ویژگی ها را مکاتب انسانی و گروهی دیگر را مکاتب الهی فراهم کرده اند. پشتوانه ی مکاتب انسانی افکار انسانی، نیازسنجی ها و شناسایی های محدود آنها از انسان هم دوره ی خود است که با گذشت زمان کاربرد خود را از دست می دهد، هرچند در زمان معاصر خودش می تواند منافعی برای جامعه ی انسانی داشته باشد و یا مانند بعضی از نظریه ها نه تنها سودی ندارد بلکه مضراتی نیز داشته باشد؛ اما پشتوانه ی مکاتب الهی شناسایی فراانسانی از انسان توسط آفریننده ی او است که یکی از خود همین انسان ها یعنی پیامبر از جانب خداوند متعال بر آنها عرضه می کند که در آن به فهم و توانایی مخاطب یعنی انسان توجه شده و هر انسانی به اندازه ی فهم خود از آن بهره مند می شود. ازاین رو، در مقاله ی مروری حاضر به بررسی شخصیت بهنجار از منظر روان شناسی و قرآن پرداخته شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است که بر پایه ی بررسی های علمی مستخرج از منابع الکترونیک، کتاب ها و مجلات انجام شد. نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که قرآن انسان را موجودی دارای دو بُعد مادی و معنوی در نظر می گیرد و بر همین اساس الگوی شخصیت بهنجار وی را تعریف می کند. نتیجه گیری: در قرآن ضمن در نظر گرفتن سه بُعد شناختی، رفتاری و عاطفی در شخصیت انسان، تحقق استکمال و استعلای وی را در صورتی ممکن می داند که این سه بُعد وجودی در زمینه ی ارتباطی سه وجهی (خود، خدا و جهان) و بر اساس منشور طراحی شده ی انسان در قرآن که آن هم بر اساس فطرت و حقیقت است رشد و ارتقا یابد، نه در ارتباط دووجهی خود و جهان که در بیشتر مکاتب روان شناسی وجود دارد.