فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۶٬۳۴۸ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
163 - 175
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ابزارهای اندازه گیری اضطراب برای بیماری های مهم تهدیدکننده سلامتی مانند سارس و مرس توسعه یافته است. در زمینه سنجش اضطراب کرونا ابزار اندازه گیری مشخصی وجود ندارد. هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی مقدماتی مقیاس اضطراب کرونا در نمونه ایرانی بود . روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. 308 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در تحقیق شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته اضطراب کرونا 18 سؤالی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و 2- λ گاتمن و برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تائیدی (CFA) با استفاده از نرم افزار Lisrel - 8 . 8 استفاده شد. جهت استاندارد کردن نمرات خام این نمرات با استفاده از نرم افزار Jmetrik - 4.1.1 به نمرات استاندارد T و رتبه درصدی تبدیل و به صورت جدول های هنجاری تهیه شدند . یافته ها: مقدار 2-λ گاتمن برای کل پرسشنامه (922/0=2- λ ) و ضریب آلفای کرونباخ برای علائم روانی (879/0=α)، علائم جسمانی (861/0=α) و برای کل پرسشنامه (919/0=α) به دست آمد. داده های این پژوهش با مدل دوعاملی برازش مناسبی دارد. جداول نمرات استاندارد رسم شد و دامنه نمرات عامل های پرسشنامه و نمره کل شدت اضطراب کرونا بر اساس نمرات استاندارد T به سه دامنه عدم اضطراب یا خفیف، متوسط و شدید تقسیم شد . نتیجه گیری: پرسشنامه اضطراب کرونا در اعتباریابی مقدماتی از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی و معتبر برای سنجش اضطراب کرونا ویروس استفاده نمود.
اثر تعدیل کننده ی دین داری بر رابطه ی تعداد فرزند و اضطراب مادران تک فرزند و مادران دارای دو فرزند و بیشتر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با وجود تحقیقات مختلف همچنان تصویر ناهماهنگ و مبهمی از آثار تک فرزندی یا تعدد فرزندی بر والدین به ویژه مادران وجود دارد و هنوز مشکل ساز بودن تک فرزندی در تولید اضطراب مادران در مقایسه با مادرانی که بیش از یک فرزند دارند کاملاً ثابت نشده است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف اثر تعدیل کننده ی دین داری بر رابطه ی تعداد فرزند با اضطراب مادران تک فرزند و مادران دارای دو فرزند و بیشتر انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که به روش همبستگی صورت گرفته است. جامعه ی مورد مطالعه مادران استان البرز و تهران در سال تحصیلی 93-94 بودند که به روش نمونه گیری دردسترس 384 نفر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. در پاسخ به پرسش ها دو گروه از مادران (جامعه ی مورد مطالعه) بررسی شدند. گروه اول مادران تک فرزند (192 نفر) و گروه دوم مادران دارای دو فرزند و بیشتر (192 نفر) را تشکیل می دادند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ی دین داری خدایاری فرد و همکاران و پرسش نامه ی اضطراب حالت-صفت اسپیلبرگر بود. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که دین داری نمی تواند متغیّر تعدیل کننده در رابطه ی بین تعداد فرزند و اضطراب مادر باشد. علاوه براین، بین تعداد فرزند و اضطراب مادران رابطه ی معناداری وجود داشت (118/0 = R)، اما بین تعداد فرزند و دین داری مادران رابطه ی معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده ی توجه بیشتر مسئولان و متصدیان عرصه ی تعلیم و تربیت و سلامت کشور در زمینه ی دین داری و تعداد فرزندان و همچنین نقش دین داری در کاهش اضطراب خانواده های ایرانی است.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی زوجین بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و انجام پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، 240 نفر (120 زوج) بودند که فرزندانشان در سال تحصیلی 97 - 96 مشغول به تحصیل بودند و بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس، به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایشی (20 زوج) و گروه گواه (20 زوج) گمارده شدند. گروه آزمایشی، به صورت 10 جلسه 90 دقیقه ای مورد آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغییری (مانکوا) و تک متغییری (آنکوا) انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی زناشویی تأثیر داشته و این اثر تا مرحله پیگیری یک ماهه ماندگار بوده است.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر مولفه های حافظه کاری کلامی وحافظه کاری فضایی افراد بزرگسال دچار سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سکته مغزی یعنی آغاز ناگهانی نوعی اختلال نورولوژیک که به یک علت عروقی کانونی قابل انتساب است نقص در حافظه کاری از متداول ترین پدیده ها بعد از آسیب مغزی می باشد. توانبخشی شناختی یک برنامه مداخلات شناختی و نوروسایکولوژیک است که در جهت بازسازی و رفع نقایص شناختی طراحی شده است. روش : 20 بیمار دچار سکته مغزی در این پژوهش به صورت مساوی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمامی بیماران دو بار (پیش آزمون و پس آزمون) توسط آزمون حافظه کاری وکسلر، آزمون حافظه کاری فضایی N-back، بررسی شدند. سپس بر روی افراد قرار گرفته در گروه آزمایشی، طی5 هفته و5 روزهفته و به مدت 30-40 دقیقه برنامه کامپیوتری توانبخشی اجرا شد. یافته ها: تحلیل کواریانس تک متغیره نشان داد که توانبخشی شناختی برحافظه کاری کلامی بیماران تاثیردارد اما بر حافظه کاری فضایی تاثیر ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بهبودی معنی داری در حافظه کاری کلامی توسط برنامه توانبخشی شناختی وجود دارد، که ممکن است در نتیجه تغییرات در سازماندهی عصبی در پاسخ به آسیب رخ دهد. برنامه توانبخشی شناختی مورد استفاده در این پژوهش باعث یادگرفتن مجدد اعمال ذهنی و بر اساس انعطاف پذیری مغزی باعث بهبود حافظه کاری بیماران شده است.
مقایسه سرسختی سلامت و امید به زندگی در بیماران مبتلا به دیابت و سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
155 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش با هدف مقایسه سرسختی سلامت و امید به زندگی در بیماران مبتلا به دیابت و سرطان انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان سینه و دیابت نوع دوم مراجعه کننده به دو بیمارستان کاشانی و الزهرای شهر اصفهان بودند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 468 نفر (234 نفر بیمار سرطانی و 234 نفر بیمار دیابتی) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرسختی سلامت (گیبهارت و همکاران، 2001) و پرسشنامه امید به زندگی (میلر، 1998) بود. داده های پژوهش با کمک روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل واریانس با نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین میانگین سرسختی سلامت و هر یک از زیرمقیاس های آن شامل ارزش سلامت، مکان کنترل درونی و بیرونی سلامت و شایستگی سلامت افراد دو گروه مبتلا به دیابت نوع دوم و سرطان سینه از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که بین میانگین نمره امید به زندگی و ابعاد آن شامل تفکر عامی و تفکر راهبردی در افراد دو گروه بیمار دیابت نوع دوم و سرطان سینه از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P).
رابطه بین شفقت به خود با افسردگی زنان متبلا به سرطان پستان با میانجی گری اضطراب مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
52 - 67
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان شفقت به خود با افسردگی در زنان دارای سرطان پستان با میانجیگری اضطراب مرگ بود.روش: این پژوهش در دسته پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان ها و مرکز پزشکی مهدیه، بیمارستان امام خمینی، بیمارستان فیروزگر و بیمارستان پارس تهران در سال 1396 بود که با استفاده از فرمول کوکران 397 نفر از آنان به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (2001)، پرسشنامه سبک دلبستگی به خدا روات و کرک پاتریک (2002) و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1979) پاسخ دادند و داده های آن با روش معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار آماری smart PLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد تمام مسیرهای واردشده در مدل حاضر در سطح معنی داری (p>0/01) تائید می گردد. این نتایج بیانگر آن است که هم مسیرهای مستقیم و هم مسیرهای غیرمستقیم با افسردگی تأثیر معنی داری دارد ولی مسیرهایی که به مسیر اضطراب مرگ بر افسردگی نسبت به مسیرهای دیگر اعتبار بیشتری دارد. نتیجه گیری: در شکل گیری افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان عوامل معنوی و روانی ازجمله سبک های دلبستگی به خدا و اضطراب مرگ نقش دارد. این امر دلالت بر کارآمدی متغیرهای معنویت با متغیرهای روان شناختی ازجمله اضطراب و افسردگی دارد.
The Role of Emotion Failures and Social Well-being in Predicting Violence Against Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background:The aim of this research was to study the role of emotion failures and social well-being in predicting violence against women. Materials and Methods:This research was descriptive and correlational. The population under study was all women applicants for divorce in Ardabil city in 2016 from among whom 106 were selected by available sampling method. Tools of data collection were the scale of violence against women, and questionnaires of alexithymia and social well-being. Data analysis was done through Pearson correlation and Multiple Linear regression. Results:The results indicated that there was a significant positive correlation between alexithymia and violence against women (P<0/05). Moreover, there was a significant negative relationship between social well-being and violence against women (P<0/05). The results of regression analysis showed that 64 percent of the variance of violence against women was significantly explained by emotion failures and social well-being variables. Conclusions:According to the findings it can be concluded that the recognition of emotions at the individual level as well as the identification and description of emotions and awareness of emotions can be effective in improving couples' relationships and reducing family violence. Besides, contributing ourselves in the family and society and accepting the community and its members with its weaknesses and strengths and having effective relations with close people and supporting people leads to a reduction in violence against women.
Cognitive Remediation in Diabetics with Combining Mindfulness-based Relaxation and Trans-cranial Electrical Stimulation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present research aimed to determine the pure and combined effect of both techniques of mindfulness based-relaxation (MBR) and Transcranial Electrical Simulation (tCES) on decreasing prospective and retrospective memory errors and failure of executive functions of patients with type 2 diabetes. Method: The study is a randomized three-group double-blind clinical trial with repeated measures designs. The sample of the study consisted of 30 patients selected with convenience and purposive sampling method from Diabetes Association of Bonab city, and they were randomly assigned to the three groups of 10 subjects: MBR, CES, MBR+CES groups; and they received interventions related to their group in 10 individual sessions. All patients were assessed by the Barkley Deficits in Executive Functioning Scale (BDEFS) and Prospective and Retrospective Memory Questionnaire (PRMQ), before and after the intervention, and one month after the intervention. Result: The results of split-plot analysis of variance (SPANOVA) indicated the change of the mean of retrospective and prospective memory over time, and the change of prospective memory over time in different groups. The results of covariance analysis and the post hoc test of Ben Foruni indicated that in the follow-up phase, the prospective memory errors in the MBR+CES group were significantly lower than both the MBR and CES group (P <0.05). Conclusion: The results of the study provide many theoretical and practical implications for improving the cognitive function of type 2 diabetic patients following MBR and CES therapeutic techniques.
Psychological consequences of patients with coronavirus (COVID- 19): A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Abstract Objective: Infected persons to Coronavirus experience mental and social consequences because of disease. So the goal of this research is to investigate the mental and social consequences of infected persons. Method: The population in this study was people with new coronavirus (Covid 19) in Bushehr province. The sampling method in this study was purposive and the sample size was 8 persons (6 males and 2 females). Due to the qualitative nature of the study, information was obtained through interviews and the interview process continued until data saturation. The duration of each interview was 30 to 40 minutes. The interview was semi-structured and contained open-ended questions. After completing the interview process, the responses were interpreted and coded using the content analysis method. Results: Based on the results of the present study, the psychological consequences of this disease include negative emotions such as fear of death, depression and anxiety, reduced social activities, feelings of rejection by the community, decreased effective communication with family and society, and stigma experienced by the patient and her/his family. Conclusion: People with Covid-19 disease experience many psychosocial consequences, and this will reduce their quality of life; therefore, use of psychologists and counselors in the therapeutic setting can be effective in reducing these consequences.
پیش بینی بخشودگی بین فردی بر اساس مؤلفه های هوش معنوی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی دوم شهر تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
19-28
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بخشودگی از مفاهیمی است که در مذهب و روان شناسی مثبت نگر به آن توجه شده؛ و بر نقش سازنده ی آن در سلامت روانی افراد و ایجاد روابط سالم تأکید شده است. عوامل مختلفی می تواند بخشودگی را تسهیل نماید که احتمالاً هوش معنوی یکی از آنها است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر پیش بینی بخشودگی بین فردی بر اساس مؤلفه های هوش معنوی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی دوم شهر تبریز است. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. از جامعه ی آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی ناحیه ی دو نمونه یی به تعداد 250 نفر به صورت نمونه گیری خوشه یی چندمرحله یی و بر اساس جدول مورگان انتخاب شد. آزمودنی ها پرسش نامه های هوش معنوی عبدالله زاده و مقیاس بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین درک و ارتباط سرچشمه ی هستی با بخشودگی (01/0P< و 229/0r=) و همچنین بین زندگی معنوی با بخشودگی (001/0 P<و 324/0r=) رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. علاوه براین، نتایج رگرسیون نشان داد که زندگی معنوی می تواند 5/10 درصد واریانس بخشودگی بین فردی را به طور معنی داری پیش بینی کند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت معنویت جستجو برای یافتن عناصر مقدس، معنایابی، هشیاری بالا و تعالی است و هوش معنوی توانایی برای استفاده از این موضوعات است که می تواند کارکرد و سازگاری فرد را پیش بینی کند و بخشودگی بین فردی را بالا برد.
مداخله ی آموزشی مبتنی بر مذهب بر نشانگان افسردگی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز فرهنگی شهر بابل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
64-75
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی و معضل عمومی زندگی بشر است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش قرآن و مفاهیم والای آن بر افسردگی زنان متأهل انجام یافته است. روش کار: این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان متأهل 25-45 سال ساکن شهر بابل بود. نمونه ی پژوهش 50 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز فرهنگی بودند که به صورت تصادفی انتخاب؛ و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. زنان متأهل به مدت 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ی افسردگی بک با 13 سؤال چهار گزینه یی بود که ضریب پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تأثیر آموزش مداخله ی مبتنی بر مذهب در گروه آزمایش در نشانگان افسردگی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز فرهنگی شهرستان بابل از نظر آماری در سطح 05/0>P معنادار بود. به عبارت دیگر، با خارج کردن تأثیر پیش آزمون، اختلاف معناداری بین میانگین نمره های دو گروه در پس آزمون افسردگی وجود داشت. بنابراین، آموزش مداخله ی مبتنی بر مذهب بر نشانگان افسردگی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز فرهنگی شهرستان بابل تأثیر مثبت و معناداری داشت. نتیجه گیری: استفاده از قرآن و آموزه های آن و انس و ملازمت با این کتاب آسمانی در سایه ی عمل به آیات الهی موجب کاهش افسردگی و سلامت روان زنان متأهل می شود. قرآن شناسی، تقیّد به قرآن درمانی و توجه به راهبردها و راهکارهای درمانگر قرآن در نهاد خانه، خانواده و جامعه باید از طرف جامعه ی اسلامی به طور جدی باور شود.
اثربخشی خنثی سازی دفاع های تاکتیکی در روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سبک های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت در نمونه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خنثی سازی دفاع های تاکتیکی در روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سبک های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت انجام شد. در واقع هدفی که این تحقیق را از مطالعات اندک در حیطه ی روان پویشی متمایز می کند، بررسی ساختار مثلث تعارض(احساس، اضطراب، دفاع) با تاکید بر دفاع های بین فردی است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی ( طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه) است. جامعه آماری کلیه دانشجویان سال ۹7-96 دانشگاه بوعلی سینا همدان(خوابگاه ها- سایت مرکزی) بودند که ۲۶ نفر از آنها با نمونه گیری داوطلبانه در دسترس (انتخاب غیر تصادفی و جایگزینی تصادفی) در دو گروه آزمایش و گواه قرارگرفتند. داده ها به وسیله پرسشنامه های سبک های دفاعی، اضطراب حالت- صفت و ترس از صمیمیت جمع آوری شد. درمانجویان گروه آزمایش هرکدام مداخلات ( تکنیک پرسش گری، فشار و چالش را براساس پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت ) را در ۱۰ جلسه ی ۴۵ دقیقه ای دریافت کردند و برای درمانجویان گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. یافته ها نشان داد که خنثی سازی دفاع های تاکتیکی باعث کاهش استفاده از سبک های دفاعی رشد نایافته، روان رنجور، اضطراب حالت و اضطراب صفت شده است، ولی برای افزایش استفاده از سبک دفاعی رشد یافته و کاهش ترس از صمیمیت اثری نداشته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حذف دفاع های تاکتیکی یا بیرونی که ریشه در ترس از دوباره ناکام شدن صمیمیت و نزدیکی هیجانی دارد، می تواند تنش های بین فردی و درون فردی را کاهش دهد. به علاوه، این روش مداخله می تواند برخی از انواع سبک های دفاعی را تغییر دهد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سرطان چهارمین بیماری مزمن شایع است که بر عملکرد طبیعی زندگی و سلامت روان بیماران تأثیر منفی دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران انجام شد. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به سرطان پستان از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان کسرای شهر تهران بود که بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و پرسش نامه های فرم کوتاه افسردگی، اضطراب و استرس؛ کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی بیمارانی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (15 = 2 n = 1 n) تقسیم شدند (30 = n). گروه آزمایشی هشت جلسه مداخله ی درمانی 60 دقیقه یی طی یک جلسه در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله یی دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیّری تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و پژوهشگران هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در کاهش هیجانات منفی اضطراب، افسردگی و استرس وجود داشت (05/0>P). علاوه براین، در نمرات کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی دو گروه نیز تفاوت معنا دار بود (05/0>P). نتیجه گیری: آموزش مهارت زندگی با رویکرد قرآنی بر شاخص های روان شناختی مبتلایان به سرطان در پیوند با مراقبت پزشکی استاندارد اثر سودمندی بر سلامتی و کاهش هیجانات منفی خواهد داشت.
رابطه ی نگرش و التزام عملی به نماز و تجارب معنوی با سلامت عمومی دانشجویان دختر دانشگاه تهران در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
99-113
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: اجرای اوامر و فرائض دینی از جمله التزام عملی به نماز و تجارب معنوی یکی از راه های نجات بخش و رهایی از ناملایمات، ناراحتی ها و استرس های روزمره ی دانشجویان است. این مطالعه با هدف تعیین رابطه ی نگرش و التزام عملی به نماز و تجارب معنوی با سلامت روان در دانشجویان دختر دانشگاه تهران در سال 1396 انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه تهران بود که در سال 1396 تحصیل می کردند و نمونه ی پژوهش شامل 150 دانشجو بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه یی انتخاب شدند. ابزارهای گرد آوری اطلاعات عبارت بود از: پرسش نامه ی نگرش و التزام عملی به نماز، تجارب معنوی روزانه و سلامت عمومی گلدبرگ 28GHQ-. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار r در رابطه ی بین مؤلفه ی اثربخشی نماز در زندگی فردی و اجتماعی با مقدار 251/0-، توجه و عمل به مستحبات با مقدار 507/0-، التزام و اهتمام جدی برای انجام نماز با مقدار 373/0-، مراقبت و حضور قلب در نماز با مقدار 251/0- و نمره ی کل متغیّر التزام عملی به نماز با مقدار 401/0- با سلامت روان در سطح 05/0 به صورت منفی و معکوس معنادار بود. علاوه براین، مقدار r در رابطه ی بین مؤلفه ی احساس حضور خداوند با مقدار 498/0-، ارتباط با خداوند با مقدار 325/0-، احساس مسئولیت در قبال دیگران با مقدار 259/0- و تجارب معنوی با مقدار 474/0- با سلامت روان در سطح 05/0 نیز به صورت منفی و معکوس معنادار بود ( 657/0-). نتیجه گیری: التزام عملی به نماز در ایجاد بهداشت و سلامت روانى افراد نقش اساسى دارد. همچنین، نتایج تأیید کرد که مذهب کارکرد حمایتی از سلامت روان دارد و تجارب معنوی در پیشگیری از بیماری های روانی و تسهیل مقابله با بیماری و بهبودی آن سهیم است.
بررسی رابطه نگرش های شغلی با عملکرد شغلی کتابداران کتابخانه های عمومی کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه نگرش های شغلی (اشتیاق شغلی، تعهد سازمانی و رضایت ش غلی) با عملکرد شغلی کتابداران کتابخانه های عمومی شهر کرمانشاه انجام شده است. پژوهش حاضر کاربردی و از نظر روش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کتابداران کتابخانه های عمومی شهر کرمانشاه (105 نفر) بود که از بین آن ها 83 نفر به عنوان نمونه آمارپژوهش به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چهار پرسشنامه استاندارد اشتیاق شغلی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی و عملکرد شغلی بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از طریق آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه) و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین اشتیاق شغلی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی با عملکرد شغلی کتابداران وجود دارد. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که اشتیاق شغلی (001/0p < ،52/0β=)، رضایت شغلی (001/0p < ،44/0β=) و تعهد سازمانی (001/0p < ،45/0β=)، توان پیش بینی عملکرد شغلی را دارند. در مجموع، نتایج نشان داد که اشتیاق شغلی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی، عوامل مهم اثرگذار بر عملکرد شغلی کتابداران می باشند.
تأثیر دارایی های تحولی بر خرد با میانجی گری عزت نفس در دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر دارایی های تحولی برخرد با میانجی گری عزت نفس در دانش آموزان دختر دوره متوسطه انجام شد. روش پژوهش توصیفی و طرح پژوهش، از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بودکه در آن 322 نفر از دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان استان همدان از طریق نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب و مقیاس سه بعدی خرد آردلت، پروفایل دارایی های تحولی مینه سوتا و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. نتایج مدل معادلات ساختاری حکایت از برازندگی مدل مفروض پژوهش داشت. نتایج نشان داد که دارایی های تحولی(درونی و بیرونی) به واسطه ی عزت نفس نقش اثرگذارِ معناداری بر خرد دانش آموزان داشت و این تأثیرات منفی بود. دارایی های تحولی(درونی و بیرونی) نقش اثرگذار مستقیمی بر خرد نداشت امّا تأثیرات آن ها بر عزت نفس معنادار بود و بالاترین میزان تأثیر را دارایی های تحولی بیرونی بر عزت نفس داشت. همچنین، عزت نفس نیز نقش اثرگذارِ معناداری بر خرد دانش آموزان داشت. دارایی های تحولی تنها در صورتی با خرد دانش آموزان مرتبط می شود که آن ها از عزت نفس بالایی نیز برخوردار باشند. کسی که خود را باور دارد و به آنچه هست احترام می گذارد به دارایی های تحولی خود توجه دارد و آن ها را به عنوان ابزارهایی برای خرد به کار می گیرد. در مقابل عزت نفس پایین مسیر دستیابی به خرد را مسدود می کند حتی اگر فرد از دارایی های لازم برخوردار باشد.
رابطه ی مؤلفه های معنویت گرایی با زندگی ارزش محور در زنان مبتلا به روماتیسم مفصلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
89-100
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: معنویت گرایی یکی از متغیّرهایی است که با سلامت روانی و جسمی انسان مرتبط است و نقش بسیار مهم و مثبتی از نظر روان شناختی در مبتلایان به دردِ مزمن ناشی از بیماری دارد. در این پژوهش تأثیر و نقش این متغیّر در پیش بینی زندگی ارزش محورِ مبتلایان به بیماری روماتیسم مفصلی بررسی شده است. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، 70 بیمار زن مبتلا به روماتیسم مفصلی به روش نمونه گیریِ هدفمند انتخاب شدند و از آنان خواسته شد تا به دو پرسش نامه ی «سنجش نگرش معنوی» و «ارزش ها در درد مزمن» پاسخ دهند. داده ها از طریق آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مؤلفه ی توانایی معنوی 22 درصد از تغییرات زندگی های ارزش محور را پیش بینی کرد (0001/0p<). نتیجه گیری: هنگامی که معنویت گرایی در رفتار فردِ مبتلا به درد مزمن نمود می یابد، در ارزش های زندگی وی تأثیر بسیار مثبتی دارد، اما چنانچه معنویت گرایی تنها در حوزه ی عقیدتی باشد، چنین تأثیری نخواهد داشت.
نقش واسطه ای تحقق انتظارات زناشویی در تأثیر رضایت زناشوئی بر انتظارات زناشویی بالا، خوش بینی و خودکارآمدی ارتباطی در کارکنان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تحقق انتظارات زناشویی در تاثیر رضایت زناشوئی بر انتظارات زناشویی بالا، خوش بینی و خودکارآمدی ارتباطی در کارمندان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کارکنان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه جندی شاپور اهواز بودند که از بین آن ها، 200 نفر به شیوه ی در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان این پژوهش پرسشنامه ی استانداردهای رابطه ی خاص (ISRS)، مقیاس رضایت زناشویی کانزاس (KMS)، پرسشنامه جهت گیری زندگی- تجدیدنظرشده و پرسشنامه خودکارآمدی ارتباطی (RSES) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین انتظارات زناشویی بالا، خودکارآمدی ارتباطی، خوش بینی و تحقق انتظارات با رضایت زناشویی رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد. پس از حذف سه مسیر غیرمعنادار، مدل نهایی برازندگی مناسبی را نشان داد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که خوش بینی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و از طریق تحقق انتظارات زناشویی بر رضایت زناشویی اثر مثبت معنادار دارد. همچنین انتظارات زناشویی بالا و خودکارآمدی ارتباطی به صورت غیرمستقیم و از طریق تحقق انتظارات زناشویی پیش بین رضایت زناشویی بودند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که علی رغم اهمیت خوش بینی و خودکارآمدی، تحقق انتظارات زناشویی نقش مهم تری در رضایت زناشویی دارد.
نقش تعدیل کننده خودشفقتی در تاثیر ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی در زنان ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده شفقت خود در رابطه ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی زنان با سازگاری پایین انجام گرفت . پ ژوهش حاضر به روش همبس تگی اجرا شد . بدین منظور 103 زن دارای سازگاری پایین زناشویی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . ابزار های به کاررفته در پژوهش حاضر، پرسشنامه سازگاری زناشویی ، مقیاس ناگویی هیجان تورنتو، مقیاس مشکلات بین فردی و مقیاس دل زدگی زناشویی بود. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان دادند شفقت خود در رابطه ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی نقش تعدیل کننده دارد . براساس یافته های پژوهش حاضر، هرچه میزان شفقت خود در زنان با سازگاری پایین با دل زدگی زناشویی بیشتر باشد، ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی کمتری را تجربه می کنند .
پیش بینی امید به زندگی برمبنای کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
101 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماری های مزمن است که اختلالات جسمی و روانی در میان این بیماران بسیار شایع است. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیش بینی امید به زندگی بر مبنای کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی اعضای انجمن بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) در نیمه اول سال 1396 بود که از میان جامعه آماری فوق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 120 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بود از پرسشنامه های امید به زندگی میلر (MHS)، کیفیت زندگی (SF-36)، استرس ادراک شده (PSS) و سنجش چند بعدی خستگی (MFI). داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که کیفیت زندگی با امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) رابطه مثبت معنی داری دارد ولی استرس ادراک شده و خستگی با امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) رابطه منفی معنی داری داشتند. همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در مجموع 39% از کل واریانس امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) را تبیین می کنند که در این میان استرس ادراک شده (34/0- Beta=) بیشترین نقش را در پیش بینی امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) داشت و بعد از آن به ترتیب خستگی (22/0- Beta=) و کیفیت زندگی (20/0 Beta=) قرار داشتند. نتیجه گیری: با توجه با تأثیر کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) پیشنهاد می شود ضمن درمان دارویی برای بهبود وضعیت سلامت روانشناختی و افزایش امید این بیماران، دوره های آموزشی مبتنی بر کیفیت زندگی و مبتنی بر کاهش استرس برای آن ها تشکیل شود.