فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: Due to unpleasant consequences of depression in patients suffering from cardiac diseases, such as increase in mortality rate during the first year, especially after undergoing a surgery; this study addresses structural relationships between cognitive and behavioral variables including illness perception and coping strategies in predicting depression after undergoing Coronary Artery Bypass Grafting (CABG) and Percutaneous Coronary Intervention (PCI). Besides, one of the cognitive models for assessing psychological adaptation with chronic medical diseases was outlined for the first time. Method: The sample comprised 245 coronary patients confronted with the diagnosis for the first time, who had undergone PCI and CABG interventions. They were chosen and interviewed through convenience sampling following one month of initiating treatment process. For this purpose, Beck Depression Inventory for Primary Care (BDI-PC), Coping Inventory for Stressful Situations (CISS-21) and the short format of Disease Perception Questionnaire were administered. Data was analyzed using structural equations modeling (LISREL software). Results: findings indicated that applying emotion-focused coping strategies determined 40% of depression variance in these patients, whereas problem-focused strategies determined 4.5% of it and avoidant coping strategy didn’t have a significant role in depression. On the other hand, illness perception as a cognitive variable, could directly determine 26% of depression and 4.5% of it through emotion-focused strategies and 0.25% by means of problem-focused strategies. Also illness perception, could meaningfully determine 50% of emotion-focused coping variance, 7% of problem-focused variance and 8% of avoidance variance. Conclusion: Overall results of this study supported Leventhal’s theoretical model of self-regulation and verified the role of cognitive variables (illness perception) and behavioral ones (coping strategy) in emerging depression. Therefore it is recommended that much attention be drawn to the process of developing patient’s illness perception through personal or group trainings and if necessary, offering effective cognitive and behavioral treatments by practitioners.
سبک اسلامی ارتباط همسران: ارائه الگو بر اساس حدیث نثرالدّرر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر یک از همسران در خانواده و به ویژه در روابط زناشویی، نقش ها و کارکردهای خاصی دارند و برای افزایش کارایی شان نیازمند الگوهای تعاملی مناسب اند. با هدف بررسی سبک رفتاری و ارتباطی زن و شوهر در آموزه های اسلامی، محتوای متون اسلامی با محوریت حدیث نثرالدّرر، تحلیل کیفی شد. با به کارگیری روش فهم روان شناختی متون اسلامی و با استفاده از فن «گسترش متن هسته ای»، الگوی ارتباطی متناظرِ سه گانه برای هر یک از زن و مرد (همراهی در مدیریت مقتدرانه، خوش رفتاری در حمایت گری، گشاده دستی در مهیاکنندگی برای مردان و صیانت در مراقبت کنندگی، رسیدگی در پرورش دهندگی و دلربایی در مهرورزی برای زنان) به دست آمد. همسران می توانند با به کاربستن این الگو، توان کارکردهای اختصاصی خود و درنتیجه سازگاری، رضایت و کیفیت زندگی مشترکشان را افزایش دهند.
اثربخشی روان درمانی معنوی - مذهبی بر افزایش کیفیت زندگی، اضطراب و افسردگی سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۲
29-41
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: دوره ی سالمندی با چالش ها و تنش های متنوع و متعددی همراه است که می تواند کیفیت زندگی مرتبط با سلامت سالمندان را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی - مذهبی بر افزایش کیفیت زندگی، کاهش اضطراب و افسردگی سالمندان است. روش کار: پژوهش حاضر ازنوع کارآزمایی بالینی با گروه دریافت کننده ی مداخله ی مبتنی بر روان درمانی معنوی - مذهبی (آزمایش) و گروه بدون درمان (کنترل) است. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گمارش تصادفی استفاده شده است. بدین صورت که 40 سالمند (29 مرد و 11 زن) به صورت تصادفی انتخاب شدند و در گروه های آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در گروه آزمایش 12 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) روان درمانی معنوی و مذهبی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش عبارت است از: پرسش نامه های کیفیت زندگی و اضطراب و نیز پرسش نامه ی افسردگی بک. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که روان درمانی معنوی - مذهبی بر افزایش کیفیت زندگی و کاهش اضطراب و افسردگی سالمندان تأثیر معناداری داشت. میزان تأثیر گروه آزمایش (معنادار بودن عملی) بر متغیّر کیفیت زندگی در مؤلفه های فیزیکی و روانی به ترتیب 25/0 و 81/0 بود. همچنین 60 درصد تغییرات در متغیّر افسردگی و 54 درصد در نمره های اضطراب مربوط به مداخله ی معنوی - مذهبی بود. نتیجه گیری: سالمندان با بحران های روحی و جسمی بسیاری روبه رو هستند که به کاهش کیفیت زندگی و افزایش علائم روان شناختی در آنان منجر می شود. در این مرحله از زندگی راهبردهای معنوی و مذهبی می تواند موجب افزایش بهداشت روان آنان شود.
مدل سازی دینامیکی اثربخشی درمان های شناختی رفتاری موج سوم و داروهای ضدافسردگی بر اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی دوره های افسردگی اساسی و عوامل مؤثر بر آن ها، برای درک ماهیت این اختلال و تدوین راهبرد درمانی مؤثرتر، ضروری است. مدت زمان تقریبی دیرش یک دوره اختلال افسردگی اساسی به صورت متوسط بین 3 تا 12 ماه است؛ درحالی که این نسبت برای دوره های مزمن تا 24 ماه طول می کشد. هدف این پژوهش، مدل سازی دینامیکی نحوه ی تأثیر داروهای ضد افسردگی و درمان های شناختی رفتاری موج سوم، بر دوره های اختلال افسردگی، با استفاده از مدل دینامیکی مرتبه دوم بود. با استفاده از برنامه نویسی متلب و تغییر پارامترهای مدل، که هر کدام بیانگر یک عامل مؤثر در اختلال افسردگی است، نحوه ی تأثیر درمان ها، بر روی دوره های افسردگی بیماران، در بازه ی زمانی یک عمر طبیعی 64 ساله، مدل سازی شد. دوره های افسردگی اساسی، قبل و بعد از درمان با داروهای ضد افسردگی نظیر ایمی پرامین ویا معادل آن و درمان به روش تعهد و پذیرش مبتنی بر توجه آگاهی و رفتار درمانی دیالکتیکی، برای بیمارانی، که به مدت 14 هفته خدمات درمانی، دریافت کردند، به دست آمد. یافته ها نشان داد، برای بیشتر افراد دارای اختلال افسردگی اساسی، عود پس از بهبودی، پدیده ای رایج است. مدت زمان بهبودی از افسردگی، در شرایط عدم دریافت درمان، بیش از 144 ماه، با دریافت داروهای ضد افسردگی 71 ماه، با رفتاردرمانی دیالکتیکی 68 ماه، و برای ترکیب مداخله داروهای ضد افسردگی و رفتار درمانی دیالکتیکی 59 ماه، است. نتایج مدل سازی دینامیکی نشان داد، که ترکیب دو مداخله، روش تعهد و پذیرش همراه با رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان دارویی، نتایج بهتری در درمان افسردگی و پیشگیری از عود دارد. این روش ترکیبی، در حدود 10 ماه، مدت زمان لازم برای بهبودی از افسردگی را کاهش می دهد.
مقایسه بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج های در آستانه طلاق و زوج های عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند روبه رشد طلاق در جامعه ایرانی نگران کننده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج های در آستانه طلاق و زوج های عادی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و علی - مقایسه ای بود. برای انتخاب گروه زوج های در آستانه طلاق ابتدا به واحدهای مشاوره دادگاهها و دفاتر وکالت شهرهای مختلف استان گیلان مراجعه شد. پرونده های زوج های دارای شرایط ورود به پژوهش، مطالعه و از این تعداد 173 نفر به صورت دسترس انتخاب شدند. سپس 143 نفر از زوج های عادی مراجعه کننده دادگاهها و دفاتر وکالت که علت مراجعه آنها چیزی غیر از تکمیل پرونده طلاق بود با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه های پایبندی مذهبی گلاک و استارک و بخشایشگری ری و همکاران پاسخ دادند. داده های به دست آمده ازطریق آزمون مجذور خی پیرسون، آزمون t استیودنت مستقل، تحلیل واریانس چندمتغیری پردازش شدند. نتایج نشان دادند میانگین بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج های در آستانه طلاق و زوج های عادی به طور معنی داری متفاوت است؛ یعنی زوج های در آستانه طلاق نسبت به زوج های عادی دارای سطوح بخشش کمتری بودند و در ابعاد اعتقادی و مناسکی پایبندی مذهبی نمرات کمتری نسبت به زوج های عادی به دست آوردند. تفاوت چشمگیری بین این دو گروه، اشارات زوج درمانی مهمی برای اجرای مداخلات روانشناختی بخشش محور و نیز ترویج اعتقادات مذهبی و مناسکی در میان زوج ها به منظور حفظ و تقویت پیمان زناشویی داشت.
ااستخراج نیمرخ های انطباق پذیری مسیر شغلی و پیش بینی عضویت در آنها براساس شاخص های انطباق خواهی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، استخراج نیمرخ های انطباق پذیری مسیر شغلی دانشجویان و پیش بینی عضویت در آنها براساس شاخص های انطباق خواهی شامل خوش بینی مسیرشغلی، شخصیت پیشتاز و ارزیابی بنیادین خویشتن بود. مطالعه این پژوهش بنیادین، کمی و از نوع همبستگی بود. از جامعه پژوهش، نمونه ای با حجم 700 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم آن انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس های انطباق پذیری مسیر شغلی ساویکاس و پورفلی، ارزیابی بنیادین خویشتن جاج، ایریز، بونو و تورسن، شخصیت پیشتاز سیبرت، کرنت و کریمر و خوش بینی مسیر شغلی روتینگهاس، دی و بورگن استفاده شد. نتایج نشان دادند نیمرخ های انطباق پذیری متفاوتی ازنظر کمی وجود دارند که انطباق پذیری بسیار پایین، پایین، متوسط و بالا نامیده شدند. یک نیمرخ کیفی متفاوت نیز استخراج شد که با سطوح بالای دغدغه، کنترل و کنجکاوی و سطح پایین اعتماد، نیمرخ بی اعتماد نامیده شد. همچنین یافته ها نشان دادند نیمرخ های متفاوت انطباق پذیری، سطوح متفاوتی از انطباق خواهی را نشان می دهند؛ به طوری که افزایش مقادیر انطباق خواهی در قالب سه شاخص آن، احتمال تمایل به عضویت در سطوح بالاتر نیمرخ ها را پیش بینی کرد؛ البته در نیمرخ بی اعتماد به گونه ای متفاوت، افزایش ارزیابی بنیادین خویشتن، احتمال تمایل به عضویت در نیمرخ پایین تر، یعنی انطباق پذیری بالا را پیش بینی کرد. درنهایت بخشی از مدل انطباق نیز تأیید شد. به طورکلی نتایج نشان دادند نیمرخ های انطباق پذیری متفاوتی در بین دانشجویان وجود دارد؛ همچنین سطوح متفاوتی از انطباق خواهی در قالب ارزیابی بنیادین خویشتن، شخصیت پیشتاز و خوش بینی مسیر شغلی، عضویت فرد در نیمرخ های متفاوت را پیش بینی کردند
A Prediction Model of Cognitive Failures Based on Personality Dimensions and Lifestyle in the Elderly(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: The aim of the present study was to predict cognitive failures in the elderly based on personality dimensions and lifestyle and examine the mediating role of negative emotions as a model. Materials and Methods: This research is of correlation type and its statistical population included all the elderly in Tehran. In the present study, 150 elderly persons participated by convenience sampling method. Research instruments were cognitive failures, Eysenck Personality Inventory, lifestyle scale and Negative emotions. In order to analyze the data, the path analysis and stepwise regression analysis were used. Results: The results showed that personality dimensions and lifestyle can significantly and negatively predict emotions and cognitive failures and finally with respect to the proposed model, it was found that lifestyle and personality dimensions could significantly predict cognitive failures through the mediation negative emotions. Conclusions: The result obtained from this study can be used to identify the groups vulnerable to cognitive failures and make necessary recommendations to the experts to understand the causes and etiology, consultation and prevention of cognitive failures.
اثربخشی آموزشی مبتنی بر مدیریت استرس با محتوای معنویت درمانی ایرانی- اسلامی بر استرس، اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
62 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس با محتوای معنویت درمانی ایرانی- اسلامی بر استرس، اضطراب، افسردگی در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی دو گروهی (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) سه مرحله ای پیش آزمون-پس آزمون- پیگیری) بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بودند که تعداد 30 نفر از میان آن ها در شهر اصفهان بر اساس معیارهای ورود به پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش(15=n: تحت برنامه آموزشی مبتنی بر مدیریت استرس با محتوای معنویت درمانی ایرانی- اسلامی طی 12 جلسه گروهی ) و گروه کنترل(15=n: مداخله یی دریافت نکرد) گمارده شدند. کلیه شرکت کنندگان مقیاس سنجش افسردگی، اضطراب و استرس (21DASS ) را در سه مرحله خط پایه، پس از اجرای معنویت درمانی ایرانی-اسلامی و در مرحله پی گیری تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه مبتنی بر مدیریت استرس با محتوای معنویت درمانی ایرانی- اسلامی پس از مداخله و پیگیری (45 روز پس از سنجش خط پایه) برکاهش استرس، اضطراب و افسردگی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنا داری داشته است (01/0>p). نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، آموزش مدیریت استرس با محتوای معنویت درمانی ایرانی- اسلامی به شیوه گروهی روش موثری برای کاهش شدت استرس، اضطراب، افسردگی در زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا است.
رابطه تاب آوری و خودمهارگری با بخشودگی بین فردی و کیفیت زندگی همسران شهدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین رابطه تاب آوری و خودمهارگری با بخشودگی بین فردی و کیفیت زندگی همسران شهدای استان البرز بود. روش پژوهش حاضر توصیفی به شیوه همبستگی و جامعه آماری آن کلیه همسران شهدای استان البرز در سال 139۶ - 139۵ به تعداد 2000 نفر بود. به همین منظور 120 نفر بر اساس جدول مورگان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تاب آوری کونور و دیویدسون، خودمهارگری تانجنی، بخشودگی بین فردی و کیفیت زندگی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. بخشودگی بین فردی و کیفیت زندگی به عنوان متغیرهای ملاک و تاب آوری و خودمهارگری به عنوان متغیر پیش بین وارد معادله رگرسیون و به صورت همزمان تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین تاب آوری و خودمهارگری با کیفیت زندگی و بخشودگی بین فردی همسران شهدا رابطه وجود دارد. نتایج نشان داد با آموزش تاب آوری و خودمهارگری، کیفیت زندگی و بخشودگی بین فردی همسران شهدا ارتقا می یابد.
آموزش شوخ طبعی به معلم و تاثیر آن بر فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، ارزیابی تأثیر برنامه آموزش شوخ طبعی به معلم بر فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهشی، نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون بود. برای انتخاب نمونه، از بین کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدائی منطقه یک شهر تهران که در سال تحصیلی 96-97 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، دو کلاس پایه ششم انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی یک کلاس (33 نفر) به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر (33 نفر) به عنوان گروه کنترل گمارده شدند. ابتدا بر روی هر دو گروه پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (سالملا-آرو و ناتانن) اجرا شد، سپس برای معلم گروه آزمایش برنامه آموزش شوخ طبعی طی چهار جلسه سه ساعته انجام و معلم گروه کنترل هیچ برنامه آموزشی دریافت نکرد، در پایان مجدداً پرسشنامه فرسودگی تحصیلی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، کمتر است. بنابراین، می توان از آموزش شوخ طبعی به معلمان به عنوان روشی کارآمد برای کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان استفاده نمود.
تأثیر تعارض کار-خانواده بر فرسودگی شغلی: یک مطالعه فراتحلیل
حوزههای تخصصی:
کار و خانواده اجزای اساسی زندگی هر فرد هستند و هر کدام بخشی از هویت و رفتار فرد را شکل می دهند. فرد در اجرای الزامات نقش این دو بخش ممکن است دچار تعارض شود. پژوهش های مختلفی در مورد تأثیر تعارض کار-خانواده بر فرسودگی شغلی، استرس شغلی و ترک شغل کارکنان انجام شده اند و ضرایب همبستگی متفاوتی به دست داده اند. از این رو، هدف پژوهش حاضر ترکیب نتایج این پژوهش ها با استفاده از تکنیک فراتحلیل بود. در این فراتحلیل، ۱۵ پژوهش واجد شرایط که طی سال های ۱۳۹۰ تا 1395 انجام شدند، با استفاده از نرم افزار CMA2 مورد بررسی قرار گرفتند. در پژوهش های منتخب ابزار پژوهش پرسشنامه های استاندارد فرسودگی شغلی مسلچ و تعارض کار-خانواده گرین هاوس و بیوتل بودند. نتایج ارزیابی آماری حاکی از ناهمگنی اندازه اثر و عدم سوگیری انتشار مطالعات مورد بررسی برد. اندازه اثر ترکیبی ثابت و تصادفی متغیر تعارض کار-خانواده بر متغیر فرسودگی شغلی در حد نسبتاً قوی و به ترتیب به میزان 0.694 و 0.704 به دست آمد.
نقش میانجی انحرافات بین فردی در رابطه بی نزاکتی سازمانی با قصد تسهیم دانش
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انحرافات بین فردی در رابطه بی تمدنی سازمانی با قصد تسهیم دانش انجام گرفت. نمونه پژوهش 104 نفر از کارکنان اداره آب منطقه ای فارس در شهر شیراز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها از روش Smart PLS 2 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بی تمدنی سازمانی با قصد تسهیم دانش رابطه منفی و معنی دار با انحرافات بین فردی رابطه مثبت دارد. نتایج همچنین رابطه منفی انحرافات بین فردی را با قصد تسهیم دانش تأیید کرد. نقش واسطه ای انحرافات بین فردی در رابطه بی تمدنی سازمانی با قصد تسهیم دانش مورد حمایت واقع نشد.
عوامل مؤثر بر خشنودی شغلی: بررسی یک الگوی ساختاری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های خشنودی شغلی کارکنان و ارائه الگویی مناسب از آن می باشد. بر همین اساس، طرح پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارکنان شرکت گاز استان مازندران می باشد (شامل گروه کانونی متشکل از مدیران شرکت با پایه سازمانی 17 به بالا به تعداد 40 نفر، و گروه کانونی متشکل از کارشناسان شرکت با پایه سازمانی 15 و 16 به تعداد 149 نفر). از این جامعه، 17 مدیر و 48 کارکن به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با توجه به طرح پژوهش، ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مطالعه اسناد و مدارک، مصاحبه و پرسشنامه (محقق ساخته) بود. تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای و الگویابی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزارهای SPSS و PLS انجام شد. نتایج نشان داد که الگوی خشنودی شغلی دارای سه بُعد (محیطی، فردی، و اجتماعی) و 14 مؤلفه (شرایط فیزیکی محیط کار، پاداش های اقتضایی، سبک سرپرستی، کیفیت، ارزیابی عملکرد، ارتقا و بالندگی شخصی، ویژگی های شغل، تناسب شغل و شاغل، مهارت های تصمیم گیری، مشارکت و کار تیمی، تعادل کار-زندگی، امور رفاهی، شرایط روان شناختی محیط کار، و روابط همکاران) می باشد.
معرفی «کتاب راهنمای خرد کمبریج» و نقد آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸
124 - 146
حوزههای تخصصی:
خرد در متون فلسفی و دینی، قدمتی دیرینه دارد. مطالعات روان شناختی خرد از دهه 1970 آغاز شد و طی دو دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. کتاب راهنمای خرد کمبریج را می توان نشانه این تحول مهم دانست. این کتاب جامع ترین مجموعه از گزارش های مربوط به موضوع خرد در سال های اخیر است که انتشارات دانشگاه کمبریج در سال 2019 منتشر کرده است. رابرت جی استرنبرگ و جودیت گلاک ویراستاران اصلی کتاب اند و این مجموعه را در 8 بخش، 34 فصل و 797 صفحه، تدوین و تنظیم کرده اند. گزارش حاضر، معرفی اجمالی این کتاب است که شامل مقدمه، معرفی مؤلفان، ساختار کتاب، توضیح اجمالی بخش ها و فصل ها به همراه نقد آن است. عناوین بخش های کتاب عبارت اند از: مبانی خرد، مفاهیم و برداشت های خرد، سنجش خرد، تحول خرد، دیدگاه فرهنگی پیرامون خرد، خرد و سایر سازه های روان شناختی، خرد در عمل و در نهایت، نتیجه گیری است.
اثربخشی آموزش شفقت با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر کاهش افسردگی زنان خانه دار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شفقت با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر کاهش افسردگی زنان خانه دار بود. این مطالعه با رویکرد کمّی و به روش نیمه آزمایشی و با به کارگیری طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان خانه دار شهرستان کرمان بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های استاندارد افسردگی بک، در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. آموزش شفقت با رویکرد یکپارچه توحیدی در 10 جلسه 90 دقیقه ای به اعضای گروه آزمایش ارائه شد ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را در طول مدت آزمایش دریافت نکرد. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش شفقت با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر افسردگی زنان خانه دار مؤثر بوده و باعث کاهش افسردگی در زنان شده است.
تاثیر مواجهه درمانی روایتی بر بهبود شاخص های فیزیولوژیک استرس در زنان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
133 - 145
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشانه های فیزیولوژیک استرس می تواند با تضعیف سیستم ایمنی بدن عامل مزاحمی در درمان بیماران سرطانی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مواجهه درمانی روایتی بر بهبود شاخص های فیزیولوژیک استرس در زنان مبتلا به سرطان بود. روش: این مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه بیماران زن سرطانی تشکیل دادند که در تابستان 1395 در بخش خون و انکولوژی بیمارستان شهید مطهری فولاد شهر (اصفهان) تحت درمان بودند. 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از دستگاه بیوفیدبک استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه به صورت گروهی مواجهه درمانی روایتی (NET) را دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه درمتغیرهای میزان تعریق پوست (002/0 >P )، درجه حرارت پوست (01/0 >P) ضربان قلب (001/0 >P) وجود دارد. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که روش مواجهه درمانی روایتی می تواند درمان مفیدی برای کاهش علایم فیزیولوژیک استرس در بیماران سرطانی باشد.
پیش بینی اضطراب سلامت بر پایه ی اجتناب تجربی و حساس بودن به علائم اضطراب در جمعیت غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودبیمارانگاری یا اضطراب سلامت اختلالی است که با اضطراب و ترس فراوان در مورد داشتن یک بیماری جدی مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی با اضطراب سلامت بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه ملایر بود که از میان آنان 388 نفر (138 نفر مرد و 250 نفر زن) بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه حساس بودن به علائم اضطراب ، پرسش نامه پذیرش و عمل و فرم کوتاه پرسش نامه اضطراب سلامت استفاده شد . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی گام به گام انجام شد. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین ابعاد حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی با اضطراب سلامت رابطه ی مثبت معنی داری وجود دارد. علاوه براین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که اضطراب سلامت به ترتیب از طریق حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی قابل پیش بینی است. این متغیرها می توانند 24 درصد از پراکندگی های اضطراب سلامت را به صورت معنادار پیش بینی نمایند. بر این اساس، حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی توان پیش بینی اضطراب سلامت را داراد و می توان گفت که با کاهش حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی می توان اضطراب سلامت را کاهش داد.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس نگرش به دین و اضطراب مرگ در مردان سالمند مرکز نگهداری نیمه وقت شهر کرمانشاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۲
54-68
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به نقش مهم و روزافزون بهزیستی سالمندان، بررسی نقش متغیّرهای مختلف در بهزیستی ضروری به نظر می رسد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بهزیستی روان شناختی با دین داری و اضطراب مرگ در سالمندان مرد صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش توصیفی ازنوع همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل 700 مرد سالمند سراهای نگهداری نیمه وقت سالمندان شهر کرمانشاه است، که 200 نفر از آنان به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ی بهزیستی روان شناختی ریف، مقیاس نگرش مسلمانان به دین وایلد و جوزف و پرسش نامه ی اضطراب مرگ تمپلر بود. معیارهای ورود به پژوهش نیز شامل کسب نمره ی بالای 22 در آزمون وضعیت روانی، داشتن سن حداقل 60 سال، داشتن تحصیلات راهنمایی یا بالاتر و داشتن حداقل درآمد ماهیانه برای گذراندن زندگی بود. افرادی که دارای این شرایط نبودند از مطالعه خارج شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین بهزیستی روان شناختی با دین داری (39/0 = r) رابطه ی مثبت و با اضطراب مرگ (19/0- = r) رابطه ی منفی و معنی داری وجود دارد (001/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که به ترتیب اهمیت؛ نگرش اسلامی، اضطراب مرگ و مناسک اسلامی به طور معناداری قادر به پیش بینی 22 درصد از بهزیستی روان شناختی در سالمندان بودند (001/0P<). نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نقش دین داری در زندگی و به کارگیری راهبردهایی که موجب کاهش اضطراب مرگ می شود، می توان بهزیستی روان شناختی را در سالمندان افزایش داد.
مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده و خود- دلسوزی بین بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
21 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس بر روی وضعیت جسمانی و روانی بسیاری از بیماران تاثیر بسزایی دارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده و خود- دلسوزی بین بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه و افراد عادی بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع علی مقایسه ای بوده است. در این پژوهش تعداد 200 نفر از فرد مبتلا به اسکلروز چندگانه و 200 نفر فرد سالم به شیوه نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه های این پژوهش در سال 96-97 انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس چند وجهی حمایت اجتماعی ادراک شده و مقیاس خود- دلسوزی بود. داده ها با تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه و افراد سالم از لحاظ حمایت اجتماعی ادراک شده و خود- دلسوزی تفاوت معنادار وجود دارد، نتیجه گیری: افراد مبتلا به بیماری اسکلروز چندگانه به از حمایت اجتماعی ادراک شده و خود- دلسوزی برای سازگاری بیشتر با بیماری استفاده می کنند.
نقش واسطه ای بخشش وامیددرتاثیرگذاری ویژگی های شخصیتی بررضایت زناشویی زوجین درمعرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی نقش عوامل واسطه ای بخشش وامیددرتاثیرگذاری ویژگی های شخصیتی بر رضایت زناشویی انجام شد. روش پژوهش ازنوع همبستگی وجامعه آماری آن زوجین درمعرض طلاق شهرستان مشهد بودندکه نمونه به شیوه تصادفی دردسترس باحجم 180 زوج مراجعه کننده به مراکزمشاوره انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها ازچهار پرسش نامه پنج عاملی شخصیتی نئو (فرم 60سوالی)، رضایت زناشویی اینریچ( فرم47 سوالی)، مقیاس سنجش بخشودگی پولاردوهمکاران و مقیاس امید اشنایدراستفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل مسیربامدل های برگشتی انجام شد. یافته ها ضمن تاییدبرازش مطلوب مدل پژوهش نشان دادند وظیفه شناسی تاثیر مثبت ومعنی داروروان آزردگی تاثیرمنفی ومعنی داربررضایت زناشویی دارند. همچنین امیدوبخشش نیز بین وظیفه شناسی وروان آزردگی ورضایت زناشویی اثر میانجی دارند. نتایج نشان دادند ضمن تاثیرمثبت و معنی دار تجربه گرایی بررضایت زناشویی عامل های امیدوبخشش نیز اثر میانجی نداشته اند. بنابراین باتوجه به یافته های این پژوهش که روان آزردگی ووظیفه شناسی ازطریق امیدوبخشش بررضایت مندی زناشویی تاثیرگذار هستندوهرسه متغیرویژگی های شخصیتی، امیدوبخشش می تواند تاثیربر رضایت مندی زناشویی زوجین درمعرض طلاق داشته باشند.