فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی ومهارت های اجتماعی، بر روی دانشجویان داری نقص توجه/ بیش فعالی دانشگاه شهر دامغان انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاه دامغان در سال 1397 بودکه در طرح پایش سلامت روانی دانشجویی شرکت کردند. تعداد 30 دانشجو که در پرسشنامه غربالگری نقص توجه و بیش فعالی کانرز بالاترین نمره را کسب کردند در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس ازآن هر دو گروه، پرسشنامه های کارکردهای اجرایی بارکلی و مهارت های اجتماعی ریگو و کاناری را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند. بعد از اتمام آموزش هر دو گروه مجدداً پرسشنامه های فوق را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد و سطح معناداری برابر با 05/0 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تأثیر آموزش برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی ومهارت های اجتماعی و زیرمقیاسهای آن ها معناداربود (001/0P<). نتایج : یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در ارتباط با کارکردهای اجرایی، مهارت های اجتماعی و خرده مقیاس های آن ها تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با به کارگیری برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر، تغییر باورها، مثبت اندیشی، آموزش رفتارها و راهکارهای موثر می توان کارکردهای اجرایی و مهارت های اجتماعی دانشجویان دارای نقص توجه/بیش فعالی را بهبود بخشید.
تأثیر آموزش ذهن خوانی بر کاهش علایم بیش فعالی- نارسایی توجه و افزایش ذهن خوانی کودکان پسر 10 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش ذهن خوانی بر کاهش علایم نارسایی توجه- بیش فعالی کودکان 10 ساله شهر اصفهان با طرح پژوهشی نیمه تجربی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. روش: جامعه آماری شامل تمام کودکان پسر مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی در حال تحصیل در مدارس پسرانه ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-99 بود که پس از مصاحبه با معلمان مدارس (تعداد 5 مدرسه) کودکانی که از نظر معلم مشکلات بیش فعالی و نارسایی توجه داشتند، شناسایی شدند که 100 دانش آموز بودند، سپس با اجرای برگه ارزیابی علایم مرضی کودکان (CSI-4) به وسیله معلمان، تعداد 46 دانش آموز (از بین 100 نفر) انتخاب شدند، پس از آن با استفاده از آزمون تکالیف باور غلط، 20 نفر از دانش آموزان که نمره ذهن خوانی کمتر از متوسط کسب کردند، به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس بر گروه آزمایش 10 جلسه40 دقیقه ای آموزش ذهن خوانی اجرا شد. در نهایت با احتساب ریزش آماری، 14 دانش آموز (در هر گروه 7 نفر) در پژوهش باقی ماندند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss-24 به روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ذهن خوانی باعث کاهش علایم بیش فعالی و نارسایی توجه و بهبود ذهن خوانی در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی شده است (05/0p<). نتیجه گیری: در نتیجه آموزش ذهن خوانی به عنوان یکی از زیر مجموعه های نظریه شناخت اجتماعی در بهبود علایم نارسایی توجه، بیش فعالی و توانایی ذهن خوانی در کودکان کاربرد دارد.
تأثیر آموزش توانایی خودنظم بخشی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل اصلی مشکلات رفتاری دانش آموزان در مدارس، عدم توانایی تنظیم هیجان های مختلف است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه آموزش توانایی خودنظم بخشی بر کاهش میزان پرخاشگری دانش آموزان با مشکلات سازش یافتگی بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان در سال تحصیلی1392 - 1393 شهرستان رشت بود که از بین آنها پس از اجرای اولیه پرسشنامه ناسازگاری 20 نفر که دارای پرخاشگری معناداری بودند، انتخاب و در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی جایدهی شدند. برای گروه آزمایش، 9 جلسه 80 دقیقه ای برنامه توانایی خودنظم بخشی، آموزش داده شد در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند، و در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. ابزار سنجش مقیاس هوش وکسلر کودکان، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و پرسشنامه ی سازگاری دانش آموزان (سینها و سینگ، ۱۹۹۳) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش توانایی خودنظم بخشی به طور معنا داری موجب کاهش انواع پرخاشگری در دانش آموزان ناسازگار می گردد (۰۵/۰≥p)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه های آموزش خودنظم بخشی با افزایش توان تنظیم و مدیریت هیجان به کاهش رفتارهای پرخاشگرانه کمک می کند.
اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر شدت علایم کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه درمان های زودهنگام و قطعی اختلال نقص توجه/ فزون کنشی به عنوان شایع ترین اختلال عصب-رشدی بدلیل اثرات مخرب تحولی آن، به سمت درمان های مبتنی براستفاده از تکنولوژی های رایانه ای گسترش پیدا کرده اند. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر شدت اختلال نقص توجه/ فزون کنشی بود. روش: پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی مقطع ابتدایی شهرستان شیراز در زمستان سال 1397 بود که 32 دانش آموز مبتلا به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. پرسش نامه های کانرز والدینی و ویرایش چهارم مقیاس توانایی و مشکلات سوانسون، نولان و پله ام(SDQ) به وسیله والدین و معلمان تکمیل گردید. کودکان به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم و پیش آزمون به وسیله آزمون عملکرد پیوسته(CPT) در مورد آنان انجام شد. گروه آزمایش توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای را به صورت سه بار در هفته و به مدت یک ماه و در مجموع 12 جلسه دریافت کردند. پس آزمون و پیگیری 45 روزه توسط والدین، معلمان و کودکان انجام شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-24 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد. یافته ها: نشان داد تفاوت معناداری در گروه آزمایش پس از اعمال مداخله در شدت علایم این اختلال نسبت به گروه گواه وجود دارد. همچنین توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر شاخص های تکانشگری، فزون کنشی، نشانه های هیجانی، مشکلات با همتایان و رفتار مطلوب اجتماعی این کودکان در پس آزمون و پیگیری 45 روزه تاثیر معنادار داشته و تنها در کاهش علایم بیماری های روان تنی این کودکان در هر دو مرحله تاثیر معنادار نداشته است. نتیجه گیری: می توان گفت توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای درمانی مؤثر و پایدار در درمان شدت اختلال نقص توجه/ فزون کنشی است.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانِ با نقص بینایی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانِ با نقص بینایی (کم بینا و نابینا) شهر یاسوج بررسی شده است. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزانِ با نقص بینایی مدرسه شقایق شهر یاسوج است که در سال تحصیلی 1397-98 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش نیز شامل تمامی جامعه آماری (10 نفر مورد آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند و 10 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آنها انجام نشد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آموزش مداخله ذهن آگاهی، پرسشنامه تاب آوری کونر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین (1995) بود. روش مداخله ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد. داده ها با نرم افزار Spss-21 و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری در دو گروه با کنترل کردن اثر پیش آزمون، پس از شرکت در جلسه های مداخلات ذهن آگاهی نشان داد نمرات مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آنهایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند، افزایش معناداری داشت (05/0 ≥ P). نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی می تواند رویکردی مؤثر در انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری افراد کم بینا و نابینا باشد.
روایی تشخیصی نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در کودکان با اختلال کم توانی ذهنی شهرستان اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی روایی تشخیصی WISC-5 در کودکان با اختلال کم توانی ذهنی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از دو روش روایی تشخیصی: نمودار نقاط پراکنش و فاصله اطمینان انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلال کم توانی ذهنی در اسلامشهر تشکیل می دهند که 30 نفر با کم توانی ذهنی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند. ابزار: ابزار اندازه گیری، نسخه پنجم مقیاس های هوش وکسلر کودکان می باشد. یافته ها: یافته ها نشان داد آزمون های مرتبط با مقیاس های فهم کلامی، دیداری- فضایی، استدلال سیال، حافظه فعال و سرعت پردازش، دارای روایی تشخیصی با روش نمودار پراکنش و روش فاصله اطمینان می باشند. نتیجه گیری: آزمون های مرتبط با تمامی مقیاس ها، می توانند در تشخیص کودکان با اختلال کم توانی ذهنی کارایی مطلوبی را نشان دهند و آنها را از کودکان هنجاری تشخیص دهند.
ارائه الگوی مدل علّی درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلی ازطریق ادراک از جّو مدرسه در دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
179 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه علّی درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلی با میانجی گری ادراک از جّو مدرسه در دانش آموزان تیزهوش دوره دوم متوسطه شهر اهواز بود. پژوهش از نوع رابطه ی- علّی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، نمونه ای به حجم 300نفر( 140 پسر تیزهوش و 160 دختر تیزهوش)انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ (1391)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی موریس(2001)، پرسشنامه ادراک از جّو مدرسه تریکت و موس (1973) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری چون، ضریب همبستگی پیرسون و برای ارزیابی مدل پیشنهادی از روش تحلیل مسیر و از نرم افزار spss، نسخه18 و Amos نسخه 18 استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد الگوی حاضر ادراک از جّو مدرسه در جامعه پژوهش معتبر است ( (RMSEA=0/08. در تمام مسیرهای مستقیم پژوهش درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با مولفه های ادراک از جّو مدرسه بجز مسیر مستقیم درگیری تحصیلی و عملکرد تحصیلی بین دانش آموزان تیزهوش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین مسیرهای غیرمستقیم پژوهش درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری ادراک از جّو مدرسه تاثیرگذار بر عملکرد تحصیلی می باشد. براساس نتایج می توان گفت برای افزایش احتمال عملکرد تحصیلی دانش آموزان تیزهوش باید به درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و ادارک از جّو مدرسه آنها توجه شود.
مقایسه ذهن آ گاهی و سرسختی روا ن شناختی مادران کودکان نابینا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بعد از تشخیص آسیب در کودکان، خانواده های آنها اغلب احساس هایی مانند شوک، سردرگمی، خشم، افسردگی، ناامیدی، احساس گناه، طرد، خجالت، احساس بی دفاعی و تنهایی را تجربه می کنند. هدف از این پژوهش مقایسه ذهن آ گاهی و سرسختی روان شناختی مادران فرزندان ۱۲ - ۷ سال نابینا و ناشنوای شهر خرم آباد بود. مواد و روش ها: روش این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند ۱۲ - ۷ سال نابینا و ناشنوای شهر خرم آباد در سال ۱۴۰۰ بود. از میان جامعه آماری، تعداد ۵۰ مادر دارای فرزند نابینا و ۵۰ مادر دارای فرزند ناشنوا به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از مقیاس ذهن آ گاهی براون و ریان ) ۲۰۰۳ ( و پرسشنامه سرسختی روان شناختی لانگ و گولت ) ۲۰۰۳ ( استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس چندمتغیری ) MANOVA ( استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که مادران فرزندان نابینا نسبت به مادران فرزندان ناشنوا از ذهن آ گاهی و سرسختی روان شناختی بیشتری برخوردارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت که وجود فرزند ناشنوا ممکن است با مشکلات روان شناختی چون: ذهن آ گاهی پایین و سرسختی روان شناختی در مادران آنان همراه باشد.
اثربخشی روش حسی اسنوزلن بر نشانگان اتیسم در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش حسی اسنوزلن بر نشانگان کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر همه کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بودند که از بین آنها نمونه ایی با حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند. و به طوری که هر گروه 15 نفر بوده و از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمده و گروه آزمایش روش اسنوزلن را در 40 جلسه دریافت نموده در حالی که به گروه کنترل این مداخله ارائه نشد و در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقایس درجه بندی درخود ماندگی گیلیام (گارز) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و کوواریانس چند متغییره نشان داد که میانگین نمرات نشانگان اتیسم و خرده مقایس های آن (تعامل اجتماعی و ارتباط) به طور معناداری افزایش یافته است و رفتار کلیشه ای کاهش یافت (05/0>) P. یافته ها بیانگر یعنی روش اسنوزلن سبب بهبود نشانگان اتیسم در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم می گردد. بنابراین پیشنهاد می شود با طراحی و اجرای برنامه اسنوزلن جهت بهبود نشانگان اتیسم اقدام گردد.
تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری بر عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش تعیین تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری بر ارتقاء عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی پایه ششم دوره ابتدایی شهر تهران بود. روش: برای اجرای پژوهش از شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، نمونه ای با حجم 40 نفر طبق فرمول کوکران انتخاب شد. به منظور سنجش عملکرد دانش آموزان درحل مساله های کلامی ریاضی، در دو مرحله پیش از آموزش و پس از آموزش، از آزمون محقق ساخته حل مسأله های کلامی ریاضی استفاده شد. آموزش راهبردهای یادگیری به گروه آزمایشی، با استفاده از روش آموزش شناختی و به شیوه هدایت گام به گام صورت گرفت و گروه گواه از روش مرسوم آموزش استفاده کرد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون t همبسته) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمرات عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزانی که آموزش راهبردهای یادگیری را دریافت کرده اند به طور معنی دار بالاتر از میانگین نمرات عملکرد حل مسأله کلامی ریاضی دانش آموزانی است که آموزش راهبردهای یادگیری را دریافت نکرده اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده بنظر می رسد آموزش راهبردهای یادگیری به دانش آموزان کم توان ذهنی، سبب افزایش عملکرد آنها در حل مسأله های کلامی ریاضی شده است. از سوی دیگر بررسی داده های مرحله پیگیری نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری به دانش آموزان گروه آزمایشی در طول زمان از پایداری و دوام مناسبی برخوردار بوده است.
نقش تمرین های تناسب اندام و هوازی در کارکردهای اجرایی کودکان نارساخوان و حساب نارسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش های دهه های اخیر، تمرین های ورزشی را در بهبود کارکردهای اجرایی مؤثر دانسته اند. از این رو، هدف از این مطالعه بررسی نقش تمرین های تناسب اندام و هوازی در فرایند حل مسئله کودکان نارساخوان و حساب نارسا است. مواد و روش ها: با استفاده از روش پژوهش مرور نظام دار و با واژه های کلیدی ورزش های هوازی، تناسب اندام، فعالیت بدنی، آمادگی جسمانی و اختلالات یادگیری در منابع اطلاعاتی گوگل اسکولار، اسپرینگر، ساینس دایرکت، الزویر، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران در طی سال های 2010 تا 2020 تعداد 34 مقاله به دست آمد و در نهایت 10 مقاله گزارش شد. یافته ها: براساس این یافته ها، فعالیت های ورزشی باعث تحریک رشد مغز، افزایش کارایی ادرا کی و در تمرکز کردن به کودکان کمک می کند و همچنین می تواند یادگیری و موفقیت را برای کودکان آسان تر کند و مداخله منظم تمرین های ورزشی اثر معنا داری بر یادگیری و کارکردهای اجرایی افراد داشت. با این حال، برای بررسی نقش تمرین های ورزشی، اندازه شدت کار، مدت و نوع ورزش بر کارکردهای اجرایی در بافت مغز کودکان به جستجوی علمی بیشتری نیاز هست. نتیجه گیری: نقش تمرین های ورزشی تناسب اندام و هوازی برای افزایش کارکردهای اجرایی بااهمیت است و همچنین نقش این عوامل در پیشگیری و درمان احتمالی مشکلات یادگیری وابسته به کارکردهای اجرایی، باید مورد توجه قرار گیرد.
الگوی ساختاری رابطه ساختار انگیزشی با رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش: نقش میانجی راهبردهای حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
29 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه مدارس تیزهوشان شهر تهران در سال 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 674 نفر برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای خودشکن، پرسشنامه ساختار انگیزشی و پرسشنامه حل مسئله بود. تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و در سطح معناداری 05/0 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که رفتارهای خودشکن با ساختار انگیزشی انطباقی و سبک حل مسئله اعتماد به حل مسائل دارای رابطه منفی و با سبک گرایش/اجتناب و کنترل شخصی حل مسئله دارای رابطه مثبت معنادار در سطح 01/0 هستند. همچنین راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی دارای نقش میانجی بود (01/0> p ). بر این اساس، رفتارهای خودشکن در دانش آموزان از طریق ساختار انگیزشی و راهبردهای حل مسئله قابل پیش بینی است و راهبردهای حل مسئله دراین بین دارای نقش میانجی است. نتایج مطالعه حاضر را می توان در اختیار فعالان حوزه تعلیم و تربیت قرارداد تا در برنامه ریزی و طراحی مداخلات آموزشی درزمینهکاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مورداستفاده قرار دهند.
مقایسه اثربخشی مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با خودتنظیمی رفتار انگیزشی بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از اختلال های شایع دوران کودکی، اختلال بیش فعالی- نارسایی توجه است که می تواند ناشی از کمبود خودتنظیمی باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با خودتنظیمی رفتار انگیزشی بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان 7 تا 12 ساله مبتلا به نارسایی توجه و بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 99-1398 به مراکز مشاوره و روان شناسی منطقه 5 تهران مراجعه کرده و تحت درمان دارویی ریتالین قرار داشتند. نخست به وسیله سیاهه علایم مرضی کودکان (CSI-4) غربالگری شدند. سپس 45 نفر از دانش آموزانی که بیش ترین تراز ADHD را داشتند، به تصادف انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) به طور تصادفی جایگزین شدند. داده های به دست آمده نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش معناداری را در پس آزمون داشته اند (001/0p<). علاوه بر این نتایج نشان داد که بین میانگین ADHD گروه مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با میانگین ADHD گروه خودتنظیمی رفتار انگیزشی تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر تأثیر دو روش درمانی در کاهش نارسایی توجه و بیش فعالی یکسان است (01/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت آموزش فرایندهای خودتنظیمی رفتار انگیزشی و رفتار توجهی می توانند بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در این کودکان کمک قابل توجهی کنند(01/0p<).
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر توانمندی خانواده های دارای عضو مبتلا به بیماری مالتیپل اسکرولوزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر توانمندی خانواده های دارای عضو مبتلا به بیماری مالتیپل اسکرولوزیس (MS) بود. روش: در این پژوهش روش مداخله ای نیمه آزمایشی با استفاده از گروه آزمایش و گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 40 نفر از والدین دارای فرزند مبتلا به بیماری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و بیمارستان های تخصصی شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گروه آزمایش آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد اجرا گردید وگروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. برای ارزیابی توانمندی خانواده ها از پرسشنامه توانمندسازی خانواده (FES) استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که رویکرد درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) بر توانمندسازی خانواده های دارای عضو مبتلا به بیماری MS به طور معناداری اثربخش بوده است (sig <0/05). نتیجه گیری: بنابراین با به کارگیری درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش می توان توانمندی خانواده های دارای فرزندان مبتلا به بیماری های خاص را بهبود بخشید.
اثربخشی آموزش رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی بر تکانش وری حرکتی و بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی بر تکانش وری حرکتی و بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی انجام شد. روش : پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 98-99 در مقطع ابتدایی شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. نخست 450 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به وسیله مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم غربال گری شدند. تعداد 56 نفر نمره بالای 26 داشتند. از این افراد تعداد 30 نفر به تصادف انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای بازی رایانه ای رایاپویا پژوهشگر ساخته با الگوبرداری از نرم افزار آلمانی Cog Pack (بسته آموزشی شناختی) (مارکر، 1987-2007)، مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم (1969)، آزمون جایگذاری اوکانر (1920) و آزمون استروپ (1935) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که پس از کنترل نمره های پیش آزمون، تفاوت آماری معناداری بین میانگین نمره های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در متغیر اختلال کم توجهی/ بیش فعالی وجود دارد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد آموزش شناختی رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی یک روش یادگیری امیدوار کننده است که باعث کاهش تکانش وری حرکتی و افزایش بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی شده است. بنابراین می توان از آن به عنوان یک روش جایگزین یا مکمل برای مداخله های معمول اختلال کم توجهی/ بیش فعالی استفاده کرد.
تأثیر تمرین های مهارتی بدمینتون بر بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی در کودکان کم توان حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرین های مهارتی بدمینتون بر بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی در کودکان کم توان حرکتی بود. روش: شرکت کنندگان در این مطالعه دختران سنین 7 تا 12 سال با کم توانی حرکتی بودند. پس از آزمون غربالی اولیه هندرسون ( MABC ) تعداد 40 نفر کم توان حرکتی انتخاب شده که در دو گروه کنترل و آزمایشی به طور تصادفی قرار گرفتند. یکپارچگی بینایی-حرکتی از طریق آزمون یکپارچگی بینایی-حرکتی بیری بررسی شد و پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. گروه آزمایشی در 12 هفته برنامه آموزشی بدمینتون در قالب 36 جلسه شرکت کردند. یافته ها: نتیجه تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معنا داری میان آزمودنی های دو گروه در پس آزمون وجود دارد( p≤0/05) و مداخله ی حاضر اثر معناداری بر بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی کودکان با کم توانی حرکتی داشت. نتیجه گیری: نتیجه کلی پژوهش این بود که تأکید بر لزوم جبران کم توانی حرکتی در سنین مدرسه ضروری است و تأثیر آموزش مهارت های بدمینتون در جبران کم توانی فعالیت های حرکتی کودکان مثبت می باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی بر اختلال ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دانش آموزانِ با اختلال یادگیری ریاضی به علت کژکارکردهای شناختی و رفتاری، نقص هایی در جهت یابی و پردازش دیداری- فضایی دارند که به ضعف در ادراک روابط فضایی و مهارت های پایه ای محاسبه ها منجر می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی بر اختلال ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری شهر تهران بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری عبارت بود از دانش آموزان 9 تا 12 ساله دارای اختلال یادگیری شهر تهران که از بین آنها تعداد 45 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه اختلال ریاضی آزمون کی مت (1988) استفاده شد. گروه های آزمایشی تحت آموزش شناختی رفتاری (10 جلسه 60 دقیقه ای) و آموزش ادراک حرکتی (8 جلسه 25 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد، هر دو آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی بر کاهش اختلال ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری اثربخش بودند (01/0p<) و بین اثربخشی آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی بر کاهش اختلال ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری، تفاوت معنا داری وجود نداشت (05/0p>) و این نتیجه تا مرحله پیگری تدوام داشت. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت، از آموزش های شناختی رفتاری و ادراک حرکتی در جهت کاهش اختلال ریاضی در دانش آموزان بهره برد.
مقایسه اثربخشی درمان به کمک حیوان خانگی و بازی درمانی بر مولفه های اختلالات رفتاری کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان به کمک حیوان خانگی وبازی درمانی برمولفه های اختلالات رفتاری کودکان دبستانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت نیمه آزمایشی با طرح سه گروهی با پیش آزمون پس آزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان پسر دبستانی مراجعه کننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش و مرکز مشاوره ماهان شهرستان ملایر که تشخیص اختلال رفتاری داشتند. اعضای نمونه در این پژوهش در قالب گروه کنترل و دو گروه آزمایش هرکدام به تعداد 15 نفر از میان افراد دارای ملاک های ورود به این پژوهش به روش تصادفی جایگزین شدند. برای ارزیابی اختلالات رفتاری آزمودنی ها از پرسشنامه راتر (مقیاس معلم) استفاده شد. جلسات درمان به کمک حیوان خانگی برای گروه آزمایش1 بر اساس محتوای پیشنهادی پاریش-پلاس (2016) و فاین (2015) در ده جلسه ارائه شد. محتوای جلسات بازی درمانی برای گروه آزمایش2 بر اساس بازی های پیشنهادی کداسن و شفر (2010) در ده جلسه ارائه شدند. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر درمان به کمک حیوان خانگی بر مؤلفه های اختلالات رفتاری معنی دار نبود. همچنین نتایج نشان داد تأثیر بازی درمانی بر مؤلفه های اختلالات رفتاری معنی دار بوده است. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که دو روش درمانی در همه مؤلفه ها تفاوت معنی داری با هم نداشتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، به نظر می رسد بازی درمانی و درمان به کمک حیوان خانگی، در کاهش اختلالات رفتاری کودکان دبستانی، نقش مهمی داشته اند.
تدوین مدل کمال گرایی دانش آموزان تیزهوش بر اساس دلبستگی ناایمن، سبک های فرزندپروری و باورهای غیرمنطقی با میانجی گری بی نظمی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین مدل کمال گرایی دانش آموزان تیزهوش بر اساس دلبستگی ناایمن، سبک های فرزندپروری و باورهای غیرمنطقی با میانجی گری بی نظمی هیجانی هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل کمال گرایی دانش آموزان تیزهوش بر اساس دلبستگی ناایمن، سبک های فرزندپروری و باورهای غیرمنطقی با میانجی گری بی نظمی هیجانی به انجام رسید. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مدارس تیزهوشان استان لرستان در سال تحصیلی 1399- 1400 بود. حجم نمونه به صورت در دسترس برابر با 335 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه کمال گرایی فراست و همکاران (1990)، باورهای منطقی جونز نسخه ایرانی (1384)، بی نظمی هیجانی گرتز و رومر (2004)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و سبک های اقتدار والدینی بوری (1991) بود. داده ها با استفاده از رویکرد مدل معادله های ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که باورهای غیرمنطقی، دلبستگی ناایمن و سبک فرزندپروری مستبدانه دارای رابطه علّی مثبت با کمال گرایی منفی بود ولی دو سبک فرزندپروری مقتدرانه و آسان گیر فاقد رابطه معنادار بودند. همچنین، بی نظمی هیجانی دارای نقش معنادار در رابطه باورهای غیرمنطقی، دلبستگی ناایمن و سبک فرزندپروری مستبدانه با کمال گرایی منفی بود. نتیجه گیری: روان شناسان می توانند با تکیه بر مداخله های مبتنی بر تنظیم هیجان، پیشایندهای شکل گیری کمال گرایی را تحت تأثیر قرار دهند و زمینه تعدیل پیامدهای نامطلوب کمال گرایی منفی را فراهم کنند.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی و نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بازی درمانی و نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری مقطع ابتدایی بود. روش پژوهش، آزمایشی با کارآزمایی بالینی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری شهرستان مراغه در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که دانش آموزان با اختلال یادگیری تشخیص داده شده بودند. از بین این دانش آموزان، 30 دانش آموز به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار مورداستفاده جهت جمع آوری داده ها، آزمون عصب روان شناختی کانرز (2004) بود. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کارکردهای اجرایی گروه های آزمایش و گواه تفاوت معناداری باهم دیگر دارند (05/0P<). نتایج آزمون تعقیبی LSD، نشان داد که مداخله بازی درمانی و نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی اثر معنی دار دارند؛ و نیز، مداخله بازی درمانی در مقایسه با نوروفیدبک، در بهبود کارکردهای اجراییِ دانش آموزان ابتدایی با اختلال یادگیری، اثربخشی بیشتری دارد.