فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :با توجه به اهمیت حساب نارسایی در دانش آموزان و لزوم ارائه مداخلاتی برای بهبود این اختلال به منظور پیشگیری از مشکلات بعدی، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان عصب روان شناختی بر کنش های اجرایی و عملکرد درسی دانش آموزان مبتلا به حساب نارسایی بود. روش:مطالعه حاضر از نوع آزمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مبتلا به حساب نارسایی سال ششم ابتدایی شهر بوشهر در سال تحصیلی 95-1394 بودند که از بین آنها 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در گرو ه های آزمایش و گواه (20 نفر برای هر گروه) جای دهی شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تشخیصی عصب روان شناختی کانرز (2004) و ماتریس های پیشرونده ریون (1938) استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش در 15 جلسه یک ساعته تحت درمان عصب روان شناختی (تکالیف اصلاح حافظه) قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد.
مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین در ارتباط با یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال کم توجهی-بیش فعالی یکی از اختلال های شایع در کودکان است. نارسایی هایی که در اثر این اختلال به وجود می آید، برکودکان در خانه، مدرسه، اجتماع و بین همسالان تاثیر می گذارد. هدف این پژوهش، مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین درباره یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در این پژوهش دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بودند که از بین آن ها 100 نفر (50 نفر عادی و 50 نفر با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) انتخاب شدند. آزمون هوشی ریون، پرسش نامه خانواده-مدرسه، پرسش نامه شیوه درگیری والدین، مقیاس کانرز والدین و معلمان به عنوان ابزارهای پژوهش به کار رفتند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد شیوه درگیری والدین دارای کودکان عادی از نوع ابزاری و والدین دارای کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی از نوع کنترلی است. درمورد جنسیت نیز نتایج نشان داد شیوه درگیری ابزاری و شیوه درگیری کنترلی در پسران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) بیشتر از دختران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) است ( 01/0P<). درمورد عوامل موثر در مداخله والدین نیز نتایج نشان داد بین میانگین همه عامل ها در سطح ( 01/0P<) در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی غیر از عامل دعوت مدرسه ( 05/0P> ،90/0t=) تفاوت وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد والدین کودکان عادی در تعامل با کودکان بیشتر از شیوه ابزاری و والدین کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی بیشتر از شیوه کنترلی استفاده می کنند. همچنین نتایج نشان داد والدین هر 2شیوه تعامل ابزاری و کنترلی را در ارتباط با پسران نسبت به دختران بیشتر به کار بردند. از عوامل موثر در مداخله والدین نیز به جز عامل دعوت مدرسه میانگین همه عوامل در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی متفاوت بود.
پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی براساس نابسامانی هیجان و سبک های فرزند پروری
حوزههای تخصصی:
خودکشی یکی از معضلات کنونی در تمامی جوامع است که در دهه های اخیر شیوع بیشتری یافته است. شناسایی عوامل مؤثر در این اختلال می تواند به پیشگیری از آن کمک کند. در پژوهش های مختلف، آسیب پذیری های هیجانی از جمله نابسامانی هیجانی یکی از عوامل خطر در خودکشی شناخته شده است. از طرف دیگر بر نقش شیوه های تربیتی به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر خودکشی تأکید شده است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی بر اساس نابسامانی هیجانی و سبک های فرزندپروری بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که 148 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه تاب آوری در برابر خودکشی، مقیاس نابسامانی هیجانی و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بود. برای تجریه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک مقتدرانه در بین فرزندپروری توانست تاب آوری در برابر خودکشی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی نمایند. سبک مستبدانه نیز مانند نابسامانی هیجانی توانست به صورت منفی و معنی دار تاب آوری در برابر خودکشی را پیش بینی نماید. از این رو در راستای افزایش تاب آوری دانشجویان در برابرخودکشی، آزمودن آموزش تنظیم هیجان به دانشجویان توأم با آموزش شیوه صحیح فرزندپروری به والدین توصیه می گردد.
نقش شغل در درمان بهبودیافتگان از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است. اعتیاد به مواد مخدر، یکی از چهار بحران جهانی است و تأثیر آن در ظهور سایر آسیب ها ی اجتماعی نمود عینی دارد. عود اعتیاد تأثیرات زیادی بر فرد، جامعه و خانواده دارد. فردی که بعد از ترک دوباره به سوی مواد برمی گردد احساس گناه، ناامیدی، خجالت و عصبانیت گریبان گیر او می شود. عوامل مختلفی از بازگشت افراد بهبودیافته به اعتیاد جلوگیری می کند. نبود شغل یکی از مهم ترین مشکلات بهبود یافتگان بیماری اعتیاد است لذا عامل مهمی در بازگشت بیماری اعتیاد به شمار می آید. اگر بتوان برای معتادین رها یافته از اعتیاد با توجه به مهارت های شغلی آن ها، کار و شغل ایجاد کرد نه تنها از عود مجدد آنان پیشگیری می شود بلکه زمینه توانمندسازی و بازگشت وی به کانون خانواده و جامعه نیز فراهم می شود. به نظر می رسد که داشتن شغل و مهارت های شغلی نقش مؤثری در پیش بینی ماندگاری درمان بهبودیافتگان از اعتیاد دارد. با توجه به نقش مهم اشتغال زایی در جلوگیری از بازگشت مجدد به مصرف مواد، بر ضرورت ایجاد فرصت های شغلی برای پیشگیری از بازگشت به چرخه اعتیاد تاکید می شود.
تاثیر 8 هفته تمرین ایروبیک بر عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری از چالش برانگیزترین اختلالات در زمینه ی روان شناسی و آموزش و پرورش است. یکی از ویژگی های مهم کودکان دارای اختلال یادگیری، اختلال درکارکردهای حافظه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش، 45 نفر از دانش آموزان دختر 8 ساله مبتلا به اختلال یادگیری شهرستان سرایان در سال تحصیلی 93-1392 بودند که30 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفری شاهد و آزمون قرار گرفتند. در ابتدا از طریق مصاحبه با کودک و والد، بررسی پیشینه و اجرای آزمون وکسلر اختلال یادگیری در این افراد تایید شد. به منظور ارزیابی عملکرد شناختی از آزمون وکسلر تجدید نظر شده ی کودکان استفاده شد. سپس گروه آزمون به مدت 8 هفته برنامه ی تمرین درمانی ایروبیک را دریافت کردند. تحلیل آماری با استفاده از روش توصیفی، تحلیل واریانس و با کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 18 انجام شد.
یافته ها: بنا بر نتایج این تحقیق، 8 هفته تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد تاثیر معنی داری داشته است (05/ 0P<).
نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرینات ایروبیک می تواند به عنوان یک روش غیر تهاجمی و غیر دارویی تاثیر مثبتی بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری داشته باشد.
اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در آسیبهای شناختی و تجارب تجزیه ای بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاهش آسیب های شناختی و تجارب تجزیه ای در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از طریق آموزش اختصاصی کردن خاطرات می باشد. در یک طرح نیمه آزمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر آزمودنی( 12مرد و 12زن) مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ گروه آزمایش طی چهار هفته متوالی بصورت فردی آموزش داده شدند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نمرات تجارب تجزیه ای (DES-II)، آزمون حافظه شرح حال(AMT)، مقیاس مواجهه با رویداد(IES-R) قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یک ماهه از هر دو گروه جمع آوری گردید و داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مؤید اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در کاهش آسیب های شناختی در حوزه اجتناب عملکردی، افکار مزاحم، بیش برانگیختگی و کاهش تجارب تجزیه ای در ابعاد فراموشی تجزیه ای، مسخ شخصیت و واقعیت، جذب و تخیل در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه است.
اثربخشی لگو درمانی در افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی لگو درمانی در افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا می باشد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پسر 12-6 ساله اتیسم با عملکرد سطح بالا مراجعه کننده به مرکز امید عصر تهران در سال 1394 می باشد که 20 کودک اتیسم به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر جهت تشخیص کودکان اتیسم از کتابچه تشخیصی DSM.5 و نظر و تایید روانپزشک و برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسشنامه استونی و همکاران استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که لگو درمانی روی توانایی درک هیجانات، شروع تعامل، حفظ تعامل و مهارت اجتماعی تاثیر مثبت داشته است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که لگو درمانی در تقویت و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا موثر است.
بررسی رابطه پنج عامل شخصیت با اضطراب آشکار و پنهان در دانش آموزان دختر مدارس شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،بررسی رابطه پنج عامل شخصیت بااضطراب آشکار و پنهان است .روش تحقیق از نوع همبستگی می باشد وجامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان شبانه روزی دخترانه منطقه سرولایت (324نفر) بوده که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده به تعداد 200نفر ،88نفر از مقطع اول متوسطه و 112نفراز مقطع دوم متوسطه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق عبارت بودند از :پرسشنامه شخصیت (NEO) و پرسشنامه اضطراب اسپیل برگر(STAI) .نتایج نشان داد که در تعامل مولفه های شخصیت، برون گرایی و وظیفه شناسی به طورمثبت ومعنا داری پیش بینی کننده اضطراب آشکار و پنهان بودند وروان رنجوری بطور منفی و معناداری پیش بینی کننده اضطراب آشکار و پنهان بود . تطابق پذیری قابلیت پیش بینی اضطراب آشکار و پنهان را نداشت .گشودگی نسبت به تجربه هم قابلیت پیش بینی اضطراب آشکار را نداشت ولی پیش بینی کننده مثبت و معناداری برای اضطراب پنهان بود. بین اضطراب در مقطع اول و دوم متوسطه تفاوت معناداری مشاهده نشد .
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ارکان رشد و توسعه زندگی فردی و اجتماعی یادگیری است. امروزه اختلال ریاضی به عنوان مانعی مهم در راه پیشرفت تحصیلی و یادگیری افراد تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه پژوهش، شامل 40 نفر از دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی شهرستان دلفان بودند که بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (KMS) و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس دانش آموزان به پرسشنامه روانسازه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن شفقت ورز دریافت کردند. سپس از هر دو گروه، پیش آزمون- پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر روانسازه های ناسازگار و عواطف منفی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال ریاضی موثر است. بنابراین پیشنهاد می شود که این برنامه درمانی به منظور کاهش عواطف منفی و جلوگیری از شکل گیری روانسازه های ناسازگار در دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش روانشناختی بر هیجان ابرازشده و کاهش شدت اختلال در مبتلایان به وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روانشناختی بر هیجان ابرازشده و کاهش شدت اختلال در مبتلایان به وسواس فکری– عملی انجام شد. مطالعه حاضر از طرح های نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری، شامل کلیه مراجعه کنندگان به بخش روانپزشکی بیمارستان امام حسین(ع) تهران می باشد. گروه نمونه، شامل 27 نفر از مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از بیمارستان امام حسین(ع) تهران انتخاب و به روش غیرتصادفی در دو گروه آزمایش (12=n) و کنترل (15=n) قرار گرفتند. آزمودنی ها مقیاس وسواس-اجبار ییل براون (Y-BOCS) و مقیاس سطح هیجان ابرازشده (LEE) را تکمیل نمودند. سپس مداخله آموزش روانشناختی با توجه به برنامه آموزشی MFBT در مورد گروه آزمایش اجرا شد. این مداخله شامل 8 جلسه 2 ساعته، آموزش روانشناختی به مراقبین مبتلایان به وسواس بوده است. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد آموزش روانشناختی در کاهش هیجان ابرازشده و مولفه های آن شامل: مزاحمت/مداخله گری، پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/انتظار و کاهش شدت اختلال در مبتلایان به وسواس فکری-عملی موثر است. با توجه به یافته های پژوهش می توان آموزش روانشناختی را به عنوان مداخله ی موثر در درمان پیشنهاد کرد.
رابطه بین اضطراب و افسردگی با میانجی گری تفکر ارجاعی وکمال گرایی به روش معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در پژوهش حاضر رابطه بین اضطراب و افسردگی با میانجی گری تفکر ارجاعی و کمال گرایی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه، 24۰ نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های متوسطه دوم به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و با تکمیل پرسش نامه افسردگی بک (۱۹۹۶) و پرسش نامه اضطراب اسپیتزر و همکاران (2006) و پرسشنامه تفکرارجاعی اهرینگ و همکاران (۲۰۱۰) مقیاس کمال گرایی چند بعدی فلت و هویت (1991) در این پژوهش شرکت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که رابطه مستقیم اضطراب و افسردگی غیر معنی دار است. در مقابل، رابطه غیر مستقیم آن ها با میانجی گری تفکر ارجاعی و ابعاد کمال گرایی در سطح 01/0 معنی دار بود. همچنین اثر تفکر ارجاعی بر افسردگی در سطح 01/0 معنی دار بود. از بین ابعاد کمال گرایی، کمال گرایی جامعه مدار و کمال گرایی دیگرمدار به صورت مثبت و در سطح معنی دار 01/0 و کمال گرایی خودمدار به صورت منفی در سطح معنی دار 01/0 بر افسردگی، اثر دارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان دادند کمال گرایی دیگرمدار و جامعه مدار و تفکر ارجاعی رابطه بین اضطراب و افسرگی را میانجی گری می کند و در مجموع از طریق کنترل تفکر ارجاعی و اصلاح ابعاد ناسالم کمال گرایی به ابعاد سالم و کارآمد از تبدیل اختلال اضطراب به اختلال افسردگی می توان جلوگیری کرد.
بررسی نیازهای آموزش روانی خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک، فشارهای زیادی را متحمل می نمایند. ارزیابی نیازهای آموزش روانی مراقبان این بیماران، یکی از پیش نیازهای اساسی در بهداشت روان آن ها است. هدف از انجام مطالعه حاضر، توصیف نیازهای آموزشی خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر، از نوع کیفی و روش آن پدیدارشناسی بود. در این مطالعه منابع اطلاعات، اعضای مراقبت کننده از بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت مبتنی بر هدف صورت گرفت و نمونه گیری تا رسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت. در نهایت، 20 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از تکنیک های مصاحبه و بحث گروهی بود و به روش هفت مرحله ای Colaizzi مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه ها در کدبندی آخرین سطح به 7 مفهوم اصلی با عناوین شناخت بیماری، نحوه مقابله با مشکلات رفتاری ناشی از علایم بیماری، همکاری درمانی، پذیرش بیمار از جانب خانواده، نیاز به خدمات مشاوره، نیاز به آموزش های درمانی و نقش پذیری اجتماعی، تقسیم شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که خانواده و مراقبان بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک، نیازمند آموزش اختصاصی روانی- اجتماعی در حوزه های مشخص می باشند. پیشنهاد می گردد که مطالعات بعدی به روش مداخله ای در این حوزه انجام شود.
تاثیر درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر نشانگان وسواس در کودکان با اختلال همبودی بی اعتنایی مقابله ای و وسواسی-جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر نشانگان وسواسی-جبری در کودکان 4 تا 8 ساله با اختلال همبودی وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای بود. روش کار: در این پژوهش از بین کودکان 4 تا 8 ساله شهر خوانسار سه کودک، یک دختر 5/7 ساله و دو پسر 6 و 7 ساله که بر اساس ملاک های DSM-5 و پرسش نامه های وسواس ییل-براون و آزمون SNAP-IV فرم والدین که دارای علایم همبودی اختلالات وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای بودند، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها آمار توصیفی از جمله میانگین و میانه و تعیین درصد داده های غیر همپوش و درصد داده های همپوش، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: با بررسی میانه و میانگین به دست آمده و مقایسه آن در سه موقعیت خط پایه، موقعیت مداخله و پیگیری و محاسبه داده های غیر همپوش (80%) و داده های همپوش (20%) در موقعیت مداخله و پیگیری مشحص شد که درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر کاهش نشانگان وسواس در هر سه کودک با اختلال همبودی وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای تاثیر داشته است. نتیجه گیری: بنابر این می توان نتیجه گرفت که درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر کاهش نشانگان وسواسی-جبری کودکان 4 تا 8 ساله ی مبتلا به همبودی اختلالات وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای تاثیر دارد و می توان این شیوه ی درمانی را به روان شناسان و مشاوران و سایر درمانگران پیشنهاد نمود.
اثر بخشی آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابعاد سرشت و منش زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابعاد سرشت و منش زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (Generalized anxiety disorder یا GAD) انجام شد. مواد و روش ها:روش این پژوهش به صورت آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد بود. نمونه های پژوهش را 40 زن مبتلا به GAD تشکیل دادند که به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه به پرسش نامه های 7-GAD و GAD-IV و پرسش نامه سرشت و منش (Temperament and Character Inventory یا TCI) پاسخ دادند. افراد گروه آزمایش به مدت 16 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. در پایان آموزش و سه ماه بعد، آزمودنی های دو گروه دوباره پرسش نامه های مذکور را تکمیل نمودند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:بر اساس یافته ها، بین نمرات مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ابعاد اجتناب از آسیب (14/7 = F، 050/0 > P) و خودراهبری (92/26 = F، 001/0 > P) در گروه آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه شاهد تفاوت معنی داری مشاهده شد؛ در حالی که تفاوت معنی داری در ابعاد نوجویی، وابستگی به پاداش، پشتکار، همکاری و خودفراروی بین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو گروه وجود نداشت. نتیجه گیری:نتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی، منجر به افزایش خودراهبری می شود؛ در حالی که بعد از روان درمانی در مرحله پس آزمون و پیگیری، کاهش در اجتناب از آسیب مشاهده گردید. بنابراین، آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش علایم GAD و تغییر در ابعاد سرشت و منش مؤثر می باشد.
اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای: یک پژوهش مورد منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است و تأثیر آن بر اختلالات برون ریز به دلیل ماهیت انعطاف پذیر دوره نوجوانی و پایه ریزی الگوهای رفتار بزرگسالی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. مواد و روش ها:تعداد سه نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین کلیه دختران نوجوان 18-14 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در مدارس شهرستان نجف آباد انتخاب شدند. پژوهش حاضر در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ای پلکانی اجرا شد. بعد از موقعیت خط پایه، طی هشت جلسه مداخله انفرادی، آموزش راهبرد های مدیریت فرایندی هیجان مبتنی بر مدل Gross به آزمودنی ها ارایه گردید و یک ماه بعد، طی سه ماه متوالی مورد پیگیری قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از پرسش نامه زود انگیختگی Barratt (Barratt Impulsiveness Scale یا BIS)، 11 بار (4 بار خط پایه، 4 بار مداخله و 3 بار پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخص های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر، شاخص Cohen و تفسیر فراز و فرود در نرم افزار SPSS ارایه گردید. یافته ها:مداخله مورد نظر موجب کاهش نمرات زود انگیختگی شد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه ضریب تأثیر نیز بیانگر اثر معنی دار و قابل توجه شدت مداخله مورد نظر برای هر سه آزمودنی در متغیرهای مورد بررسی بود. نتیجه گیری:راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است. از این رو، تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه پیشگیری و درمان اختلال نافرمانی مقابله ای دارد.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و اختلالات مصرف مواد: مروری نظری و پژوهشی
حوزههای تخصصی:
اختلالات مصرف مواد با مصرف مکرر و ناهنجار مواد و یا الکل توصیف می شود که اغلب به پریشانی فراوان و اختلال در زمینه های فردی، اجتماعی و شغلی منجر می شود. تعدادی از رویکردهای درمانی در درمان اختلالات مصرف مواد مؤثر شناخته شده اند. با این حال، درمان اختلالات مصرف مواد دشوار است. چنانچه عود مکرر از ویژگی های مشکل زای رایج این اختلالات است. موج سوم درمان شناختی رفتاری از جمله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شامل رویکردها و روش های جدیدی است که پتانسیل بالایی برای رسیدگی به موارد پیچیده سوءمصرف مواد دارد. هدف از این تحقیق مروری نظری و پژوهشی بر کارایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان اختلالات مصرف مواد بود. روش پژوهش مطالعات کتابخانه ای و یادداشت برداری و خواندن اسناد بود. بر اساس مبانی نظری و پژوهشی می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یک مداخله امیدبخش برای اختلالات مصرف مواد است. با این حال برای کارایی بیشتر، پژوهش بیشتر با نمونه های بزرگ تر و دوره پیگیری طولانی، همراه با مطالعه مکانیسم درمان برای شکل دهی مدل نظری و پروتکل درمان سوءمصرف مواد مورد نیاز است. در پایان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان یک مداخله مؤثر برای اختلالات مصرف مواد توصیه شده است.
تأثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر به مادران کودکان اتیسم بر جو ّ عاطفی، سازش پذیری و انسجام خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباط مؤثر به والدین کودکان مبتلا به اوتیسم بر بهبود جوّ عاطفی، و سازش پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به این اختلال انجام شد. روش:روش این پژوهش از نوع شبه تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان مادران کودکان 4 تا 13 ساله مبتلا به اوتیسم از مرکز اوتیسم تهران در سال تحصیلی 95-94، 24 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش، انتخاب و به شکل تصادفی ساده در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. پس از انجام پیش آزمون به کمک پرسشنامه های جوّ عاطفی خانواده (هیل برن، 1964) و سازش پذیری و انسجام خانواده (اولسون، پرتنر، و لاوی، 1985)، به گروه آزمایش طی 8 جلسه مهارت های ارتباط مؤثر آموزش داده شد. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های حاصل با آزمون تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل گردید.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان براساس تجارب معنوی و میزان هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان براساس تجارب معنوی و میزان هیجان خواهی در دانشجویان، صورت پذیرفت. روش: بدین منظور از بین کلیه دانشجویان دانشجویان دانشگاه تهران 398 نفر (238 دختر و 160 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از ابزارهای پژوهش شامل گرایش به مواد (دهکردیان، 1380)، تجارب معنوی روزانه (اندروود و ترسی، 2002)، و مقیاس هیجان خواهی (زاکرمن، 1968)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام نشان داد که تجارب معنوی به طور معنی داری (p<0/05) با اعتیاد رابطه منفی دارد؛ مولفه های هیجان خواهی نیز (بازداری زدایی و تجربه جویی) رابطه منفی با اعتیاد داشتند. همچنین رگرسیون گام به گام، نشان می دهد، احساس مسئولیت با مقدار 11/0 ؛ و حضور خداوند و ماجراجویی در کل 16/0 درصد از واریانس اعتیاد را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش داد که بالا بودن تجارب معنوی می تواند در کاهش گرایش به مواد دانشجویان موثر باشد.