فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ (Exposure and Response Prevention Therapy یا ERP Therapy) و درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) در کاهش وسواس فکری و عملی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون، همراه با گروه شاهد بود. جامعه پژوهش را همه بیماران وسواسی بالای 18 سال که در سال 1393 به مراکز مشاوره خصوصی و مراکز بهداشتی- درمانی شهری و روستایی شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. نمونه آماری شامل 45 بیمار مبتلا به OCD بود که از میان مراجعه کنندگان به این مراکز انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی (ACT و ERP) یا شاهد قرار گرفتند. گروه های آزمایشی هشت جلسه درمان 45 دقیقه ای دریافت نمودند. به منظور سنجش شدت وسواس فکری و عملی، مقیاس شدت وسواس فکری و عملی Yale-Brown استفاده گردید. یافته ها:در نمرات پس آزمون وسواس فکری و وسواس عملی، بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (010/0 ≥ P). بر اساس نتایج آزمون تعقیبی Tukey، در وسواس فکری و عملی میانگین نمرات ACT و ERP و میانگین نمرات هر دو گروه درمانی از گروه شاهد به طور معنی داری کمتر بود (050/0 ≥ P). نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان ACT کاهش بیشتری در شدت وسواس فکری و عملی ایجاد می کند. بنابراین، متخصصان بهداشت روانی می توانند از آن به عنوان یک گزینه درمانی دارای پیشینه پژوهشی استفاده نمایند.
مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین در ارتباط با یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال کم توجهی-بیش فعالی یکی از اختلال های شایع در کودکان است. نارسایی هایی که در اثر این اختلال به وجود می آید، برکودکان در خانه، مدرسه، اجتماع و بین همسالان تاثیر می گذارد. هدف این پژوهش، مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین درباره یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در این پژوهش دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بودند که از بین آن ها 100 نفر (50 نفر عادی و 50 نفر با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) انتخاب شدند. آزمون هوشی ریون، پرسش نامه خانواده-مدرسه، پرسش نامه شیوه درگیری والدین، مقیاس کانرز والدین و معلمان به عنوان ابزارهای پژوهش به کار رفتند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد شیوه درگیری والدین دارای کودکان عادی از نوع ابزاری و والدین دارای کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی از نوع کنترلی است. درمورد جنسیت نیز نتایج نشان داد شیوه درگیری ابزاری و شیوه درگیری کنترلی در پسران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) بیشتر از دختران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) است ( 01/0P<). درمورد عوامل موثر در مداخله والدین نیز نتایج نشان داد بین میانگین همه عامل ها در سطح ( 01/0P<) در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی غیر از عامل دعوت مدرسه ( 05/0P> ،90/0t=) تفاوت وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد والدین کودکان عادی در تعامل با کودکان بیشتر از شیوه ابزاری و والدین کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی بیشتر از شیوه کنترلی استفاده می کنند. همچنین نتایج نشان داد والدین هر 2شیوه تعامل ابزاری و کنترلی را در ارتباط با پسران نسبت به دختران بیشتر به کار بردند. از عوامل موثر در مداخله والدین نیز به جز عامل دعوت مدرسه میانگین همه عوامل در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی متفاوت بود.
پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی براساس نابسامانی هیجان و سبک های فرزند پروری
حوزههای تخصصی:
خودکشی یکی از معضلات کنونی در تمامی جوامع است که در دهه های اخیر شیوع بیشتری یافته است. شناسایی عوامل مؤثر در این اختلال می تواند به پیشگیری از آن کمک کند. در پژوهش های مختلف، آسیب پذیری های هیجانی از جمله نابسامانی هیجانی یکی از عوامل خطر در خودکشی شناخته شده است. از طرف دیگر بر نقش شیوه های تربیتی به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر خودکشی تأکید شده است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی بر اساس نابسامانی هیجانی و سبک های فرزندپروری بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که 148 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه تاب آوری در برابر خودکشی، مقیاس نابسامانی هیجانی و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بود. برای تجریه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک مقتدرانه در بین فرزندپروری توانست تاب آوری در برابر خودکشی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی نمایند. سبک مستبدانه نیز مانند نابسامانی هیجانی توانست به صورت منفی و معنی دار تاب آوری در برابر خودکشی را پیش بینی نماید. از این رو در راستای افزایش تاب آوری دانشجویان در برابرخودکشی، آزمودن آموزش تنظیم هیجان به دانشجویان توأم با آموزش شیوه صحیح فرزندپروری به والدین توصیه می گردد.
مقایسه فراوانی باورهای وسواسی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید با افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرتریت روماتویید شایع ترین بیماری التهابی مفاصل است که علاوه بر ناتوانی جسمی، پریشانی های روانی مکرراَ در این بیماران دیده می شود؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع باورهای وسواسی در بیماران آرتریت روماتوئید و مقایسه آن با افراد سالم می باشد. در یک پژوهش علی- مقایسه ای تعداد 100 نفر (50 بیمار آرتریت روماتوئید و 50 نفر از افراد سالم) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه مشخصات فردی و باورهای وسواسی (OBQ-44) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آماری Independent T-test تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد 92% از بیماران آرتریت روماتوئید واجد باورهای وسواسی بودند و در مورد مولفه های باورهای وسواسی 88% در زمینه «کمال طلبی و قطعیت»، 84% در زمینه «احساس مسئولیت و ارزیابی خطر و تهدید»، 50% در زمینه «اهمیت و کنترل افکار»، 42% در زمینه «عامل عام» و 8% در زمینه «انجام کامل امور» واجد باورهای وسواسی بودند. مقایسه دو گروه نشان داد در زمینه « باورهای وسواسی (کل)» «کمال طلبی و قطعیت»، «احساس مسئولیت و ارزیابی خطر و تهدید» و «عامل عام» تفاوت معنی دار بود ولی در زمینه «اهمیت و کنترل افکار» و «انجام کامل امور» تفاوت معنی دار نبود. باورهای وسواسی با اضطرابی که در افراد برای اجبار عمل به افکار وسواسی ایجاد می کنند، می توانند افراد را آنقدر نسبت به عمل به این افکار حساس کنند که با وجود آگاهی از آثار سوء آن بر سلامت روانی و جسمی همچنان این روال را ادامه دهند، که در نهایت می توانند منجر به دردهای مزمن استخوانی و آرتریت روماتوئید شوند.
نقش شغل در درمان بهبودیافتگان از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است. اعتیاد به مواد مخدر، یکی از چهار بحران جهانی است و تأثیر آن در ظهور سایر آسیب ها ی اجتماعی نمود عینی دارد. عود اعتیاد تأثیرات زیادی بر فرد، جامعه و خانواده دارد. فردی که بعد از ترک دوباره به سوی مواد برمی گردد احساس گناه، ناامیدی، خجالت و عصبانیت گریبان گیر او می شود. عوامل مختلفی از بازگشت افراد بهبودیافته به اعتیاد جلوگیری می کند. نبود شغل یکی از مهم ترین مشکلات بهبود یافتگان بیماری اعتیاد است لذا عامل مهمی در بازگشت بیماری اعتیاد به شمار می آید. اگر بتوان برای معتادین رها یافته از اعتیاد با توجه به مهارت های شغلی آن ها، کار و شغل ایجاد کرد نه تنها از عود مجدد آنان پیشگیری می شود بلکه زمینه توانمندسازی و بازگشت وی به کانون خانواده و جامعه نیز فراهم می شود. به نظر می رسد که داشتن شغل و مهارت های شغلی نقش مؤثری در پیش بینی ماندگاری درمان بهبودیافتگان از اعتیاد دارد. با توجه به نقش مهم اشتغال زایی در جلوگیری از بازگشت مجدد به مصرف مواد، بر ضرورت ایجاد فرصت های شغلی برای پیشگیری از بازگشت به چرخه اعتیاد تاکید می شود.
مدل پیش بینی رفتار خوردن بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبک های مقابله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبک های مقابله در پیش بینی رفتار پرخوری انجام گرفت. مواد و روش ها:بدین منظور 150 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم که دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 بودند، به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از توضیح و تبیین اهداف پژوهش از آن ها خواسته شد تا ابزارهای پژوهش شامل مقیاس Millon (MCMI-III یا Millon Clinical Multiaxial Inventory)، مقیاس پرخوری (BES یا Binge eating scale)، پرسش نامه اجتناب Young-Rygh (YRAI یا Young-Rygh Avoidance Inventory)، پرسش نامه جبران Young (YCI یا Young Compensation Inventory) و پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه Young (YSQ-S3 یا Young Schema Questionnaire) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همبستگی Pearson و رگرسیون هم زمان مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. یافته ها:طرحواره های رهاشدگی/ بی ثباتی، محرومیت هیجانی، وابستگی/ بی کفایتی، بازداری هیجانی، نقص/ شرم، خویشتن داری ناکافی در مجموع 2/37 درصد از واریانس پرخوری را پیش بینی کرد. همچنین، سبک های مقابله جبران افراطی و اجتنابی 3/12 درصد و اختلال های شخصیت مرزی، دوری گزین و شخصیت منفعل- پرخاشگر به طور ترکیبی قادر به پیش بینی 5/18 درصد از واریانس پرخوری بود. نتیجه گیری:طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه های خودگردانی، بازداری و محدودیت های مختل، به خصوص بریدگی و طرد و نیز سبک های مقابله، اختلالات شخصیت مرزی و منفعل- پرخاشگر می تواند در آسیب شناسی و درمان اختلال پرخوری دارای اهمیت باشد. به کارگیری مداخلات روان شناختی در جهت کاهش رفتارهای ناشی از طرحواره های فوق و نیز تغییر در سبک مقابله افراد مبتلا به چاقی می تواند کمکی در جهت تسریع در فرایند درمان باشد.
رابطه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای و خودکارآمدی پرهیز از مواد در جوانان آلوده به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: گرایش روزافزون به مصرف مواد مخدر به ویژه با کاهش سن اعتیاد و رواج آن در میان جوانان یکی از مشکلات بزرگ اجتماعی است و تلاش های بسیاری در راستای بررسی ارتباط سوءمصرف مواد و سازه های شخصیت انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای و خودکارآمدی پرهیز از مواد در جوانان آلوده به اعتیاد شهر مرودشت انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی-همبستگی بوده و جامعه ی آماری آن را افراد معتاد تحت درمان در 7 کانون ترک اعتیاد شهر مرودشت تشکیل می دادند که 116 نفر از آنان به روش در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه مقیاس ابعاد شخصیت نئو، خودکارآمدی پرهیز از مواد و راهبردهای مقابله ای لازاروس مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد خودکارآمدی پرهیز از مواد با بعد روان رنجورخویی شخصیت رابطه منفی و با بعد انعطاف پذیری، رابطه مثبت دارد. راهبرد مقابله ای مسأله مدار با بعد انعطاف پذیری شخصیت رابطه مثبت و راهبرد مقابله ای هیجان مدار با بعد روان رنجورخویی رابطه منفی دارد. همچنین خودکارآمدی پرهیز از مواد با راهبرد مقابله ای مسأله مدار رابطه مثبت دارد. نتیجه گیری: ابعاد شخصیتی مختلف و سطوح متفاوت خودکارآمدی و انتخاب سبک و الگوی مقابله ای از عوامل مؤثردر گرایش و یا عدم گرایش افراد به مصرف مواد و اعتیاد می باشد.
تأثیر توان بخشی شناختی رایانه یار بر بهبود کنش های اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی رایانهیار بر بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 بود که از بین آن ها 30 نفر با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. برای جمعآوری دادهها از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (وکسلر، 2003)، آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما (کرمینوری و مرادی، 1387) و نسخه نرمافزاری آزمون مرتب کردن کارتهای ویسکانسین (شاهقلیان و همکاران، 1390) استفاده شد. برنامه توان بخشی شناختی رایانهیار، در طی 11 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد، درحالی که گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پسآزمون بین کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج نشان داد روش توان بخشی شناختی رایانهیار باعث بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن و مؤلفههای آن ها شده است (001/0p
شانس ابتلا به بیماری روان تنی با توجه به ابعاد آلکسی تایمیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: نتایج مطالعات حاکی از آن است که آلکسی تایمیا می تواند عامل خطرزا برای طیف وسیعی از بیماری های جسمی و اختلالات روانی باشد. این پژوهش، به منظور ارزیابی پیش بینی شانس ابتلا به بیماری روان تنی با توجه به ابعاد مختلف آلکسی تایمیا انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مورد- شاهدی بر روی 146 نمونه انجام شد که به روش سرشماری از بین مراجعان به درمانگاه روان تنی شهر اصفهان انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر، به مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو جواب دادند و داده ها با روش آماری رگرسیون لجستیک و با استفاده از نرم افزار SPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: به ازای هر یک واحد افزایش نمره کلی آلکسی تایمیا، شانس ابتلا به بیماری روان تنی به میزان پنج درصد افزایش معنی داری پیدا کرد (008/0 > P). از طرف دیگر، به ازای هر واحد افزایش نمره دشواری در شناسایی احساس ها، شانس ابتلا به بیماری روان تنی به میزان یازده درصد افزایش داشت.
نتیجه گیری: شدت آلکسی تایمیا و به ویژه یکی از زیرمجموعه های آن یعنی «دشواری در شناخت احساسات» می تواند شانس ابتلا به بیماری های روان تنی را به طور قابل ملاحظه ای افزایش دهد. از این رو، بر اساس یافته های حاصل از مطالعه حاضر، می توان الکسی تایمیا را به عنوان یک ابزار پیش بین برای بیماری های روان تنی معرفی نمود.
مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ و درمان تعهد و پذیرش در بهبود مؤلفه های کیفیت زندگی بیماران وسواسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ و درمان تعهد و پذیرش در بهبود مولفه های کیفیت زندگی بیماران مبتلا به وسواس بود.
روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به وسواس بالای 18 سال بود که در سال 1393 به مراکز مشاوره خصوصی و مراکز بهداشتی و درمانی شهری و روستایی شهرستان رشت مراجعه کردند. از میان مراجعه کنندگان به این مراکز 45 بیمار مبتلا به وسواس انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی یا کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایشی هشت جلسه درمان 45 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شدت وسواس فکری و عملی ییل-براون و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد بین سه گروه در نمرات پس آزمون کیفیت جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی تفاوت معنی داری وجود داشت (01/0≥P). نتایج آزمون توکی نشان داد که در همه مولفه های کیفیت زندگی میانگین نمرات «گروه درمان تعهد و پذیرش از گروه درمان مواجهه و بازداری از پاسخ» و «میانگین هر دو گروه درمانی از گروه کنترل» به طور معناداری بیشتر بود (05/0P≤).
نتیجه گیری: بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش درمان تعهد و پذیرش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به وسواس را بیشتر افزایش داد. بنابراین متخصصان بهداشت روانی می توانند از این درمان جهت ارتقا کیفیت زندگی بیماران استفاده کنند.
تاثیر 8 هفته تمرین ایروبیک بر عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری از چالش برانگیزترین اختلالات در زمینه ی روان شناسی و آموزش و پرورش است. یکی از ویژگی های مهم کودکان دارای اختلال یادگیری، اختلال درکارکردهای حافظه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش، 45 نفر از دانش آموزان دختر 8 ساله مبتلا به اختلال یادگیری شهرستان سرایان در سال تحصیلی 93-1392 بودند که30 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفری شاهد و آزمون قرار گرفتند. در ابتدا از طریق مصاحبه با کودک و والد، بررسی پیشینه و اجرای آزمون وکسلر اختلال یادگیری در این افراد تایید شد. به منظور ارزیابی عملکرد شناختی از آزمون وکسلر تجدید نظر شده ی کودکان استفاده شد. سپس گروه آزمون به مدت 8 هفته برنامه ی تمرین درمانی ایروبیک را دریافت کردند. تحلیل آماری با استفاده از روش توصیفی، تحلیل واریانس و با کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 18 انجام شد.
یافته ها: بنا بر نتایج این تحقیق، 8 هفته تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد تاثیر معنی داری داشته است (05/ 0P<).
نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرینات ایروبیک می تواند به عنوان یک روش غیر تهاجمی و غیر دارویی تاثیر مثبتی بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری داشته باشد.
اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی بر بهبود نشانگان اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع بالای اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی و مشکلات ناشی از آن، اهمیت جستجوی راهکارهای نوین درمانی را نشان می دهد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی بر بهبود نشانگان نارسایی توجه / فزون کنشی بود. برای این منظور، تعداد 30 نفر مبتلا به اختلال نارسایی توجه – فزون کنشی با روش نمونه گیری در دسترس و استفاده از ابزار تشخیصی مصاحبه بالینی ساختار یافته و مقیاس درجه بندی معلم کانرز به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس آن ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 15 جلسه تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند. همه شرکت کنندگان قبل و پس از آموزش با استفاده از مقیاس اسنپ سنجیده شدند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون، گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در نشانگان اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی/ تکانشگری کاهش معناداری را پیدا کرد.نتایج پژوهش حاضر گویای این است که آموزش حافظه کاری هیجانی می تواند مداخله ای مؤثر برای بهبود نشانگان اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی باشد.
اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در آسیبهای شناختی و تجارب تجزیه ای بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاهش آسیب های شناختی و تجارب تجزیه ای در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از طریق آموزش اختصاصی کردن خاطرات می باشد. در یک طرح نیمه آزمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر آزمودنی( 12مرد و 12زن) مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ گروه آزمایش طی چهار هفته متوالی بصورت فردی آموزش داده شدند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نمرات تجارب تجزیه ای (DES-II)، آزمون حافظه شرح حال(AMT)، مقیاس مواجهه با رویداد(IES-R) قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یک ماهه از هر دو گروه جمع آوری گردید و داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مؤید اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در کاهش آسیب های شناختی در حوزه اجتناب عملکردی، افکار مزاحم، بیش برانگیختگی و کاهش تجارب تجزیه ای در ابعاد فراموشی تجزیه ای، مسخ شخصیت و واقعیت، جذب و تخیل در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه است.
اثربخشی لگو درمانی در افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی لگو درمانی در افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا می باشد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پسر 12-6 ساله اتیسم با عملکرد سطح بالا مراجعه کننده به مرکز امید عصر تهران در سال 1394 می باشد که 20 کودک اتیسم به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر جهت تشخیص کودکان اتیسم از کتابچه تشخیصی DSM.5 و نظر و تایید روانپزشک و برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسشنامه استونی و همکاران استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که لگو درمانی روی توانایی درک هیجانات، شروع تعامل، حفظ تعامل و مهارت اجتماعی تاثیر مثبت داشته است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که لگو درمانی در تقویت و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا موثر است.
بررسی رابطه پنج عامل شخصیت با اضطراب آشکار و پنهان در دانش آموزان دختر مدارس شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،بررسی رابطه پنج عامل شخصیت بااضطراب آشکار و پنهان است .روش تحقیق از نوع همبستگی می باشد وجامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان شبانه روزی دخترانه منطقه سرولایت (324نفر) بوده که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده به تعداد 200نفر ،88نفر از مقطع اول متوسطه و 112نفراز مقطع دوم متوسطه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق عبارت بودند از :پرسشنامه شخصیت (NEO) و پرسشنامه اضطراب اسپیل برگر(STAI) .نتایج نشان داد که در تعامل مولفه های شخصیت، برون گرایی و وظیفه شناسی به طورمثبت ومعنا داری پیش بینی کننده اضطراب آشکار و پنهان بودند وروان رنجوری بطور منفی و معناداری پیش بینی کننده اضطراب آشکار و پنهان بود . تطابق پذیری قابلیت پیش بینی اضطراب آشکار و پنهان را نداشت .گشودگی نسبت به تجربه هم قابلیت پیش بینی اضطراب آشکار را نداشت ولی پیش بینی کننده مثبت و معناداری برای اضطراب پنهان بود. بین اضطراب در مقطع اول و دوم متوسطه تفاوت معناداری مشاهده نشد .
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ارکان رشد و توسعه زندگی فردی و اجتماعی یادگیری است. امروزه اختلال ریاضی به عنوان مانعی مهم در راه پیشرفت تحصیلی و یادگیری افراد تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه پژوهش، شامل 40 نفر از دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی شهرستان دلفان بودند که بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (KMS) و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس دانش آموزان به پرسشنامه روانسازه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن شفقت ورز دریافت کردند. سپس از هر دو گروه، پیش آزمون- پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر روانسازه های ناسازگار و عواطف منفی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال ریاضی موثر است. بنابراین پیشنهاد می شود که این برنامه درمانی به منظور کاهش عواطف منفی و جلوگیری از شکل گیری روانسازه های ناسازگار در دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.