فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
خودکشی یکی از معضلات کنونی در تمامی جوامع است که در دهه های اخیر شیوع بیشتری یافته است. شناسایی عوامل مؤثر در این اختلال می تواند به پیشگیری از آن کمک کند. در پژوهش های مختلف، آسیب پذیری های هیجانی از جمله نابسامانی هیجانی یکی از عوامل خطر در خودکشی شناخته شده است. از طرف دیگر بر نقش شیوه های تربیتی به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر خودکشی تأکید شده است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی بر اساس نابسامانی هیجانی و سبک های فرزندپروری بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که 148 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه تاب آوری در برابر خودکشی، مقیاس نابسامانی هیجانی و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بود. برای تجریه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک مقتدرانه در بین فرزندپروری توانست تاب آوری در برابر خودکشی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی نمایند. سبک مستبدانه نیز مانند نابسامانی هیجانی توانست به صورت منفی و معنی دار تاب آوری در برابر خودکشی را پیش بینی نماید. از این رو در راستای افزایش تاب آوری دانشجویان در برابرخودکشی، آزمودن آموزش تنظیم هیجان به دانشجویان توأم با آموزش شیوه صحیح فرزندپروری به والدین توصیه می گردد.
خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک (الگوهای انگشت نگاری) در افراد مبتلا به اوتیسم شهر اصفهان و مقایسه با بستگان درجه یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :اوتیسم (درخودماندگی)، یک اختلال پیچیده تکاملی از نوع روابط اجتماعی می باشد که علت اصلی آن ناشناخته است. اتیولوژی این بیماری هنوز مشخص نشده است که علل ژنتیکی (وابسته به X) و یا محیطی سبب بروز آن می شود؟. بنابراین، هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک در افراد مبتلا به اوتیسم و مقایسه با بستگان درجه یک و گروه شاهد بود. مواد و روش ها:این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 150 بیمار مبتلا به اوتیسم، 150 نفر در گروه شاهد و 150 نفر از خویشاوندان درجه یک بیماران انجام گرفت. پس از اخذ رضایت نامه، نحوه توزیع فراوانی الگوهای اثر انگشت شامل لوپ (Loop)، ورل (Whorl) و آرچ (Arch)، شمارش خطوط اثر انگشت (Finger ridge count یا FRC) و تعداد چین های ثانویه (Secondary creases یا SC) در هر سه گروه بررسی گردید. در نهایت، داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های ANOVA و 2c در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:فراوانی الگوی اثر انگشت Loop در گروه شاهد (3/79 درصد) دو برابر بیماران مبتلا به اوتیسم بود (0/44 درصد) (001/0 > P). همچنین، میانگین FRC دست راست و چپ در گروه بیماران نسبت به دو گروه مورد (بیماران و خویشاوندانشان) بیشتر بود؛ در حالی که میانگین SC دست راست و چپ در گروه بیماران مبتلا به اوتیسم نسبت به دو گروه مورد کمتر به دست آمد و اختلاف آماری معنی داری مشاهده شد (001/0 > P). نتیجه گیری:بیماران مبتلا به اوتیسم دارای الگوی Loop کاهش یافته و افزایش FRC هر دو دست و کاهش SC دو دست نسبت به گروه شاهد می باشند. این یافته ها ثابت می کند که بیماران مبتلا به اوتیسم دارای زمینه وراثتی در بروز بیماری هستند که توسط حوادث پری ناتال و عوامل استرس زای محیطی دیگر، تقویت و سبب بروز بیماری در آن ها می گردد. بنابراین، از این الگوها می توان جهت تشخیص درصد گرفتاری نوزادان متولد شده مبتلا به اوتیسم استفاده نمود و اقدامات بیشتری جهت تشخیص قطعی انجام داد و درمان های کمکی را از همان ابتدا شروع کرد.
مقایسه ی کارکرد های اجرایی و تخمین شناختی و سوگیری تعبیر در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکرد های اجرایی و تخمین شناختی و سوگیری تعبیر در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی و افراد سالم بود. در این پژوهش، نمونه به تعداد 100نفر به روش نمونه گیری هدفمند از میان دانشجویان دانشگاه های تهران انتخاب شد. پنج پرسشنامه اضطراب اجتماعی، نسخه ی تجدید نظر شده پرسشنامه تعبیر، آزمون تخمین شناختی و پرسشنامه توانایی های شناختی اجرا شد. پس از آن50 نفر از افرادی که نمره بالاتر از نقطه برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کسب کردند و در محدوده تحت بالینی و بالینی قرار می گیرند؛ و 50 نفر از افرادی که نمره پایین تر از نقطه برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کسب کردند نمونه پژوهش حاضر را تشکیل دادند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیری صورت گرفته است. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از این بود که سوگیری تعبیر در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی بیش از افراد بهنجار است و تخمین شناختی و کارکردهای اجرایی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی نسب به افراد سالم دارای نقص است. دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی در این مولفه ها کارکردهای اجرایی، سوگیری شناختی و سوگیری تعبیر نسبت به گروه بهنجار عملکرد ضعیف تری دارند.
اثر گشتالت درمانی بر اضطراب فراگیر و اضطراب امتحان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر گشتالت درمانی بر اضطراب فراگیر و اضطراب امتحان در دانشجویان اجرا گردید. این پژوهش در روش تحقیق بالینی و بر پایه طرح چند خط پایه ای به مطالعه فرایند درمان پنج مورد پرداخت. لذا از جامعه آماری کلیه دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه محقق اردبیلی پنج مورد دانشجوی مراجعه کننده دارای معیارهای اضطراب فراگیر و اضطراب امتحان (بر اساس5- DSM)، مورد مطالعه قرار گرفتند و طی مراحل سه گانه پیش آزمون(خط پایه)، پس آزمون و پیگیری، ارزیابی گردیدند. سه هفته اول به عنوان خط پایه در نظر گرفته شد، پس از 12 هفته گشتالت درمانی (هر هفته یک جلسه 1.5 ساعت)، پس آزمون اجرا گردید و سه هفته بعد سنجش پی گیری به اجرا درآمد. داده ها در منحنی چند خط پایه تحلیل گردید و یافته ها کاهش نمرات اضطراب امتحان و اضطراب فراگیر در چهار نفر از پنج دانشجوی تحت درمان را نشان داد. بر این اساس نتایج بیانگر اثربخشی گشتالت درمانی بر کاهش اضطراب فراگیر و بهبود اضطراب امتحان در دانشجویان است. داده ها در منحنی چند خط پایه تحلیل گردید و یافته ها کاهش نمرات اضطراب امتحان و اضطراب فراگیر در چهار نفر از پنج دانشجوی تحت درمان را نشان داد. بر این اساس نتایج بیانگر اثربخشی گشتالت درمانی بر کاهش اضطراب فراگیر و بهبود اضطراب امتحان در دانشجویان است. واژگان کلیدی: گشتالت درمانی، اضطراب فراگیر، اضطراب امتحان
مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین در ارتباط با یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال کم توجهی-بیش فعالی یکی از اختلال های شایع در کودکان است. نارسایی هایی که در اثر این اختلال به وجود می آید، برکودکان در خانه، مدرسه، اجتماع و بین همسالان تاثیر می گذارد. هدف این پژوهش، مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین درباره یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در این پژوهش دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بودند که از بین آن ها 100 نفر (50 نفر عادی و 50 نفر با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) انتخاب شدند. آزمون هوشی ریون، پرسش نامه خانواده-مدرسه، پرسش نامه شیوه درگیری والدین، مقیاس کانرز والدین و معلمان به عنوان ابزارهای پژوهش به کار رفتند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد شیوه درگیری والدین دارای کودکان عادی از نوع ابزاری و والدین دارای کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی از نوع کنترلی است. درمورد جنسیت نیز نتایج نشان داد شیوه درگیری ابزاری و شیوه درگیری کنترلی در پسران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) بیشتر از دختران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) است ( 01/0P<). درمورد عوامل موثر در مداخله والدین نیز نتایج نشان داد بین میانگین همه عامل ها در سطح ( 01/0P<) در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی غیر از عامل دعوت مدرسه ( 05/0P> ،90/0t=) تفاوت وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد والدین کودکان عادی در تعامل با کودکان بیشتر از شیوه ابزاری و والدین کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی بیشتر از شیوه کنترلی استفاده می کنند. همچنین نتایج نشان داد والدین هر 2شیوه تعامل ابزاری و کنترلی را در ارتباط با پسران نسبت به دختران بیشتر به کار بردند. از عوامل موثر در مداخله والدین نیز به جز عامل دعوت مدرسه میانگین همه عوامل در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی متفاوت بود.
تأثیر آموزش راهبردهای شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی بیماران معتاد تحت درمان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی با رویکرد ذهن آگاهی بر خودکارآمدی بیماران معتاد تحت درمان انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه معتادان تحت درمان در مراکز درمان و بازتوانی اقامتی تحت نظارت بهزیستی شهرستان بجنورد بود. برای انتخاب نمونه از بین معتادان تحت درمان مراکز 100 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس پاسخ دادند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بودکه پایین ترین نمره را بر اساس مقیاس خودکارآمدی کسب کرده بودند و به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی( تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که بین میانگین نمرات پس آزمون خودکارآمدی بعد از حذف اثر پیش آزمون، در گروه آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد . به عبارتی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معنی داری موجب افزایش خودکارآمدی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل شده بود. نتایج این مطالعه نشان داد شناخت درمانی با رویکرد ذهن آگاهی بر خود کارآمدی بیماران معتاد تحت درمان موثر است.
مقایسه تحولی توانایی تشخیص هیجانات و سوگیری هیجانی در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحولی توانایی تشخیص هیجانات در دانش آموزان کم توان ذهنی در شهر شیراز انجام شد.
روش: در این پژوهش، جامعه آماری شامل همه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر شیراز بودند. نمونه پژوهش شامل120نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی (6 دختر و60 پسر) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر شیراز بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس سنجش مهارت های تشخیص هیجانات کودکان بود. داده ها با استفاده آزمون های تحلیل واریانس و خی دو موردتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که با افزایش سن، توانایی تشخیص هیجانات در کودکان کم توان ذهنی افزایش می یابد و از لحاظ توانایی تشخیص هیجانات، تفاوتی در 2جنس مشاهده نشد. همچنین سوگیری بیشتر دانش آموزان بر هیجان غم متمرکز بود. به این ترتیب که داستان ها و تصاویر مبهم را غمگین ارزیابی کردند.
نتیجه گیری: توانایی تشخیص هیجانات در دانش آموزان کم توان ذهنی با بالا رفتن سن، افزایش می یابد. همچنین نوعی سوگیری هیجانی مبتنی بر غم در تشخیص هیجانات این گروه از دانش آموزان مشاهده شد که این مسئله باید در نحوه فرزندپروری والدین شان و نیزآموزش های مدرسه ای و تعاملات این گونه دانش آموزان در جامعه پیگیری شود.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ارکان رشد و توسعه زندگی فردی و اجتماعی یادگیری است. امروزه اختلال ریاضی به عنوان مانعی مهم در راه پیشرفت تحصیلی و یادگیری افراد تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه پژوهش، شامل 40 نفر از دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی شهرستان دلفان بودند که بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (KMS) و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس دانش آموزان به پرسشنامه روانسازه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن شفقت ورز دریافت کردند. سپس از هر دو گروه، پیش آزمون- پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر روانسازه های ناسازگار و عواطف منفی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال ریاضی موثر است. بنابراین پیشنهاد می شود که این برنامه درمانی به منظور کاهش عواطف منفی و جلوگیری از شکل گیری روانسازه های ناسازگار در دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه ادراک زمان محرک های دارای بار هیجانی درکودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اوتیسم
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات مختلف نشان می دهد که هیجان، ادراک زمان را تحت تأثیر قرار می دهد و از سویی دیگر گزارش های بالینی از مشکلات پردازش زمان در اختلال اوتیسم خبر می دهند. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر محرک های دارای بار هیجانی متفاوت (شاد، غمگین و خنثی) بر ادراک زمان در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اوتیسم بود.
روش: مطالعه حاضر از نوع پس رویدادی است. 13 کودک مبتلا به اوتیسم با کنش وری بالا از رده سنی 5 تا 15سال از میان مددجویان مراکز توان بخشی تبریز و 13 کودک بدون اختلال اوتیسم با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که هر دو گروه از نظر سن و جنس همتا شدند. برای تشخیص عملکرد بالای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم از پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم (اهلر و گیلبرگ، 1993) استفاده شد. سپس آزمون بازتولید زمان در دو سطح 2000 و 7000 میلی ثانیه بر روی دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم الگوی متفاوتی از بازتولید زمانی نسبت به کودکان بدون اختلال اوتیسم داشتند، به طوری که زمان را کمتر بازتولید کردند و این الگو در هر دو زمان ( P=0/001) تقریباً ثابت بود.
نتیجه گیری: کمترسنجی مشاهده شده در پژوهش حاضر منطبق با مدل های توجهی است و نارسایی توجه یکی از نارسایی های اولیه در کودکان اوتیسم است که می تواند منجر به انحراف آزمودنی از محرک شده و منجر به کمترسنجی گردد.
اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی در کاهش نگرانی و علائم و نشانه های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD): مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برطبق پژوهش های اخیر میزان اختلال های اضطرابی بالا است و نسبتاً تعداد اندکی از این بررسی ها بر اختلال اضطراب فراگیر متمرکز بوده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی در نگرانی و علائم و نشانه های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش: پژوهش حاضر در چارچوب طرح تک آزمودنی بود. بر اساس تشخیص اختلال اضطراب فراگیر توسط روان پزشک و اجرای مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) توسط روان شناسی بالینی و ملاک های ورود و خروج، دو بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب شدند و 10 جلسه 1 ساعته طرح واره درمانی هیجانی دریافت کردند. هر یک از بیماران 7 مرتبه به وسیله ی مقیاس درجه بندی اضطراب همیلتون (HARS)، پرسش نامه ی اضطراب بک (BAI) و مقیاس حالت نگرانی پن (PSWQ) طی درمان و یک دوره پیگیری دو ماهه توسط ارزیاب مستقل ارزیابی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که طرح واره درمانی هیجانی به طور معناداری در کاهش نگرانی و علائم و نشانه های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثّر است.
نتیجه گیری: طرح واره درمانی هیجانی را می توان (با احتیاط) به عنوان درمانی مؤثّر در مداخلات روان شناختی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مدنظر قرار داد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی بر پیشگیری از عود بعد از مرحله سم زدایی در افراد ترک کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی بر پیشگیری از عود در افراد ترک کننده مواد بعد از مرحله سم زدایی انجام شده است.
روش: در یک طرح نیمه آزمایشی گروهی 39 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی (بر پایه معیارهای تشخیصی (DSM- IV- R) که مرحله سم زدایی را به پایان رسانده و به مرکز جمعیت آفتاب شهر تهران مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی (گروه مهارت های مقابله ای و سبک زندگی) و یک گروه کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایشی اول و دوم در 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی قرار گرفت و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکرد و در انتظار درمان ماند. آزمودنی های مورد پژوهش از طریق آزمایش مورفین قبل از شروع درمان و 4 ماه پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون خی دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی عود در سه گروه مهارت های مقابله ای، سبک زندگی و کنترل وجود داشت (01/0P<). همچنین بین فراوانی عود در دو گروه مهارت های مقابله ای و سبک زندگی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی در پیشگیری از عود در گروه های مورد مطالعه موثر بوده اند. همچنین بین اثربخشی دو گروه آموزشی در پیشگیری از عود در مرحله پی گیری تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی به نحو قابل توجهی موجب پیشگیری از عود در افراد تحت آموزش می شود.
اثر مستقیم و غیرمستقیم عواطف بر اضطراب و افسردگی سالمندان: نقش میانجی دشواری در نظم جویی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب و افسردگی غالبا بصورت اختلالات همبود در سالمندان خود را نشان می دهند و با پیامدهای منفی در سلامت جسمی و روانی سالمندان و همچنین پاسخ ضعیف تر به درمان های دارویی و روانشناختی مرتبط هستند. پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل ساختاری عواطف مثبت و منفی با اضطراب و افسردگی سالمندان با نقش میانجی دشواری در نظم جویی هیجانی طرح ریزی و اجرا شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 173 سالمند از بین جمعیت سالمندان شهرستان مینودشت انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش پرسشنامه های دشواری در نظم جویی هیجان، عاطفه مثبت و منفی و اضطراب و افسردگی را تکمیل کردند. به منظور آزمون الگوی اثرات مستقیم و غیرمستقیم از تحلیل مسیر استفاده گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد داده ها برازش مناسبی با مدل دارد. اثر مستقیم عاطفه مثبت بر افسردگی و اثر مستقیم عاطفه منفی بر اضطراب معنادار بود. تاثیر غیرمستقیم عاطفه مثبت بر اضطراب و افسردگی از طریق دشواری در نظم جویی هیجان معنادار بود. اثر غیرمستقیم عاطفه منفی بر اضطراب و افسردگی از طریق دشواری در نظم جویی هیجان نیز معنادار بود. همچنین تاثیر مستقیم عاطفه منفی بر افسردگی معنادار نبود. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد که اثر مستقیم عاطفه مثبت بر افسردگی در مقایسه با سایر متغیرها شدت بیشتری دارد. درنهایت 57 درصد واریانس افسردگی و 53 درصد واریانس اضطراب در این مدل توسط متغیرهای دشواری در نظم جویی هیجان، عاطفه مثبت و عاطفه منفی تبیین می شود. عاطفه مثبت، عاطفه منفی و دشواری در نظم جویی هیجان بطور معناداری می توانند اضطراب و افسردگی در سالمندان را پیش بینی نمایند.
نتیجه گیری: در مداخلات درمانی یا پیشگیری از اضطراب و افسردگی در سالمندان سبک عاطفی و همچنین دشواری در نظم جویی هیجان باید مورد توجه قرار گیرد. تلویحات نظری یافته ها مورد بحث قرار گرفته است.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان براساس تجارب معنوی و میزان هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان براساس تجارب معنوی و میزان هیجان خواهی در دانشجویان، صورت پذیرفت. روش: بدین منظور از بین کلیه دانشجویان دانشجویان دانشگاه تهران 398 نفر (238 دختر و 160 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از ابزارهای پژوهش شامل گرایش به مواد (دهکردیان، 1380)، تجارب معنوی روزانه (اندروود و ترسی، 2002)، و مقیاس هیجان خواهی (زاکرمن، 1968)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام نشان داد که تجارب معنوی به طور معنی داری (p<0/05) با اعتیاد رابطه منفی دارد؛ مولفه های هیجان خواهی نیز (بازداری زدایی و تجربه جویی) رابطه منفی با اعتیاد داشتند. همچنین رگرسیون گام به گام، نشان می دهد، احساس مسئولیت با مقدار 11/0 ؛ و حضور خداوند و ماجراجویی در کل 16/0 درصد از واریانس اعتیاد را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش داد که بالا بودن تجارب معنوی می تواند در کاهش گرایش به مواد دانشجویان موثر باشد.
بررسی رابطه پنج عامل شخصیت با اضطراب آشکار و پنهان در دانش آموزان دختر مدارس شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،بررسی رابطه پنج عامل شخصیت بااضطراب آشکار و پنهان است .روش تحقیق از نوع همبستگی می باشد وجامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان شبانه روزی دخترانه منطقه سرولایت (324نفر) بوده که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده به تعداد 200نفر ،88نفر از مقطع اول متوسطه و 112نفراز مقطع دوم متوسطه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق عبارت بودند از :پرسشنامه شخصیت (NEO) و پرسشنامه اضطراب اسپیل برگر(STAI) .نتایج نشان داد که در تعامل مولفه های شخصیت، برون گرایی و وظیفه شناسی به طورمثبت ومعنا داری پیش بینی کننده اضطراب آشکار و پنهان بودند وروان رنجوری بطور منفی و معناداری پیش بینی کننده اضطراب آشکار و پنهان بود . تطابق پذیری قابلیت پیش بینی اضطراب آشکار و پنهان را نداشت .گشودگی نسبت به تجربه هم قابلیت پیش بینی اضطراب آشکار را نداشت ولی پیش بینی کننده مثبت و معناداری برای اضطراب پنهان بود. بین اضطراب در مقطع اول و دوم متوسطه تفاوت معناداری مشاهده نشد .
مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی و نوروفیدبک بر کاهش درد افراد مبتلا به اختلال نشانه جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی و مقایسه موسیقی درمانی و نوروفیدبک به عنوان دو روش غیرتهاجمی، بر کاهش درد بیماران اختلال نشانه جسمانی انجام گرفته است. روش: گروه نمونه در این پژوهش 86 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند و بر اساس شکایات دردهای جسمانی و تشخیص پزشکان انتخاب شدند. همه آزمودنی ها به مقیاس سنجش دردهای نشانه جسمانی ساکاتا و تاکاتا پاسخ دادند. سپس در گروه مداخله موسیقی درمانی و نوروفیدبک قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس بررسی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نوروفیدبک در مقایسه با موسیقی درمانی تأثیر قابل ملاحظه ای بر کاهش درد افراد مبتلا به اختلال نشانه جسمانی به ویژه کاهش سردرد داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت نوروفیدبک با توجه به تأثیری که بر امواج مغزی دارد می تواند در تنظیم و کاهش دردهای روان نتی مؤثر باشد.
برابر سنجی چندوچون هیجانی خانواده، ناگویی خلقی و سرشت و منش دختران اقدام کننده به خودکشی و دختران بهنجار
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف برابر سنجی چندوچون هیجانی خانواده ، ناگویی خلقی و سرشت و منش دختران اقدام کننده به خودکشی و دختران بهنجار به انجام رسیده است. روش پژوهش علی مقایسه ای است. با بکار بستن روش نمونه گیری هدفمند 70 نفر از دختران اقدام کننده به خودکشی و دختران بهنجار (35 دختر اقدام کننده به خودکشی و 35 دختر بهنجار) به عنوان نمونه پژوهش گزیده شدند. اعضای نمونه ساکن شهرستان گرگان بوده و در پاییز 1395 مراجعین بخش اورژانس بیمارستان های این شهرستان بوده اند. دادها با به کارگیری ابزارهای سرشت و منش کلونینجر (TCI)، جو عاطفی خانواده برن(BFCQ) و سنجه ناگویی خلقی تورنتو (TAS) گرداوری شد و تحلیل آن ها با روش آزمون ضریب تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) به انجام رسید. برآمدهای تحلیل واریانس چند متغیره بر روی تفاضل نمرات خرده سنجه های سرشت و منش، ناگویی خلقی و جو عاطفی اجتماعی در دختران اقدام کننده به خودکشی و افراد بهنجار نشان می دهد همه آزمون های مانوا (اثر پلایی 721/0F=، لامبدایی ویلکز 279/0F=، اثر هتلینگ 586/2F=، بزرگ ترین ریشه خطا 586/2F=) در سطح (001/0>P) معنی دار می باشند، برآمدها نشان می دهد تفاوت میان پاره ای از مؤلفه های چند و چون هیجانی خانواده (تجربه های مشترک و تشویق کردن) پاره ای از متغیرهای ناگویی خلقی (دشواری شناسایی احساسات و دشواری توصیف احساسات) و پاره ای از مؤلفه های سرشت و منش (پاداش وابستگی، پشتکار، خود هدایتی، خود فراروی و همکاری) در دو گروه دختران اقدام کننده به خودکشی و دختران بهنجار تفاوت معنی دار (001/0>P) است. با توجه به نتایج تحقیق به طورکلی می توان بیان نمود اقدام به خودکشی که توسط یک عامل راه انداز شروع می گردد در بستر مجموعه ای از عوامل خانوادگی، شخصیتی و خلقی رخ می دهد. از این رو پایش آن بایستی به طور همه جانبه انجام گردد.
پلیس و مقابله با مواد روان گردان
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف مواد روان گردان برای جوامع یک نگرانی بزرگ است. مواد مخدر صنعتی به عنوان خطرناک ترین عامل باعث متلاشی شدن کانون گرم خانواده ها می شود. مصرف مواد روان گردان نیز عوارض جسمانی و روانی زیادی به دنبال دارد. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی به دنبال بررسی وضعیت فعلی مواد روانگردان و نقش پلیس در مقابله با آن است. نقش پلیس در پیشگیری و مقابله با مواد روان گردان نقشی اساسی و پایه ای است. پلیس می تواند با کمک سازمان های مسئول در این حوزه، کنترل مواد روان گردان، شناخت و توجه لازم به جایگاه آموزش های همگانی، توجه به ظرفیت رسانه های گروهی و ارتباط جمعی، توجیه و آموزش نسل جوان ازخطرات و مصائب ناشی از مواد روانگردان نقش مهم و موثری در امر مقابله با مواد داشته باشد. توجه خانواده ها به نوجوانان، آگاهی بخشی به خانواده ها در خصوص مواد روان گردان، همچنین افزایش حمایت های مادی و قانونی از پلیس مبارزه با مواد مخدر و توجه بیشتر به کارکنان درگیر در این حوزه نیز از جمله موارد مهم دیگر در مقابله با مواد روان گردان است. با توجه به اینکه بخشی از جرایم مواد مخدر و روانگردان توسط زنان انجام می شود توجه به نقش پلیس زن نیز در مقابله با مواد مخدر و روان گردان حائز اهمیت است. بنابراین حضور زنان پلیس نیز می تواند در شناسایی، بازجویی و تحقیق از زنان مجرم موثر و مفید باشد.
بررسی الگوی پیش بینی علایم اضطراب اجتماعی بر پایه عامل سرشتی بازداری رفتاری و عوامل شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش، بررسی الگوی پیش بینی علایم اضطراب اجتماعی بر پایه مولفه تکاملی-سرشتی بازداری رفتاری و مولفه های شناختی بوده است. فرض بر این است که بازداری رفتاری به عنوان یکی از علل تاریخچه ای نوعی و فردی علایم اضطراب اجتماعی، به همراه مولفه های فردی و شناختی مانند سوگیری در توجه و تعبیر رخدادهای اجتماعی، موجب بروز علایم اضطراب اجتماعی می شود. روش کار: در این پژوهش مقطعی، در سال 91-1390 تعداد 408 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه های شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان، پرسش نامه های بازداری رفتاری بزرگسالان، گذشته نگر بازداری رفتاری، کانون توجه، پیامدهای رویدادهای منفی اجتماعی و اضطراب اجتماعی را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه ی خطی گام به گام با کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 16 تحلیل شدند. یافته ها: تمامی متغیرها، به طور معنی داری با اضطراب اجتماعی همبستگی داشتند (05/0 P<). هم چنین متغیرهای سرشتی و شناختی در بروز علایم اضطراب اجتماعی تاثیر معنی داری داشتند. در نهایت الگوی پیش بینی که در آن بازداری رفتاری به همراه عوامل شناختی موجب بروز علایم اضطراب اجتماعی می گردد، مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از ابزارهای پژوهش به عنوان وسیله ای برای پیش بینی و در نهایت غربالگری افراد در معرض ابتلا به اضطراب اجتماعی بهره برد. هم چنین با توجه به تاثیر عوامل شناختی در بروز علایم اضطراب اجتماعی، می توان آموزش های مبتنی بر شکل گیری باورها و دیدگاه های متناسب و منطقی را از سنین پایه شروع کرده و این آموزش ها را در درمان نیز به کار برد.
بررسی نیازهای آموزش روانی خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک، فشارهای زیادی را متحمل می نمایند. ارزیابی نیازهای آموزش روانی مراقبان این بیماران، یکی از پیش نیازهای اساسی در بهداشت روان آن ها است. هدف از انجام مطالعه حاضر، توصیف نیازهای آموزشی خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر، از نوع کیفی و روش آن پدیدارشناسی بود. در این مطالعه منابع اطلاعات، اعضای مراقبت کننده از بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت مبتنی بر هدف صورت گرفت و نمونه گیری تا رسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت. در نهایت، 20 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از تکنیک های مصاحبه و بحث گروهی بود و به روش هفت مرحله ای Colaizzi مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه ها در کدبندی آخرین سطح به 7 مفهوم اصلی با عناوین شناخت بیماری، نحوه مقابله با مشکلات رفتاری ناشی از علایم بیماری، همکاری درمانی، پذیرش بیمار از جانب خانواده، نیاز به خدمات مشاوره، نیاز به آموزش های درمانی و نقش پذیری اجتماعی، تقسیم شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که خانواده و مراقبان بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک، نیازمند آموزش اختصاصی روانی- اجتماعی در حوزه های مشخص می باشند. پیشنهاد می گردد که مطالعات بعدی به روش مداخله ای در این حوزه انجام شود.
مقایسه صفات شخصیت، اضطراب صفت - حالت و اضطراب وجودی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی مشاهده شده در جمعیت عمومی و مراکز بالینی است. هدف این مطالعه مقایسه صفات شخصیت، اضطراب صفت - حالت و اضطراب وجودی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی بود.
روش: طرح این پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی افراد مراجعه کننده به درمانگاه ها، مراکز تخصصی روان پزشکی و مراکز مشاوره شهر های ارومیه و تبریز در سه ماهه آخر سال 1393 و سه ماهه نخست سال 1394 تشکیل می دادند و از بین آنها 80 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این نمونه به دو گروه تقسیم شد؛ یک گروه 40 نفری با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر و گروه دیگر 40 فرد عادی را در بر می گرفت. شرکت کنندگان فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئو، سیاهه اضطراب حالت - صفت اشپیل برگر و مقیاس اضطراب وجودی گود را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میانگین نمرات روان آزردگی، گشودگی، خوشایندی و اضطراب حالت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بطور معنی داری بیشتر است. همچنین تفاوت معناداری در میانگین نمرات اضطراب وجودی در بین گروه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت متغیرهای صفات شخصیت و اضطراب صفت - حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.