فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه حافظه کوتاه مدت، عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی دو زبانه ها و یک زبانه های زودهنگام و ارائه یک الگوی تبینی در دانش آموزان پسریک زبانه و دو زبانه انجام شده است. تعداد380 دانش آموز پایه پنجم دبستان شهر بجنورد با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جهت سنجش حافظه کوتاه مدت از اشکال پیچیده ری و استریت ، جهت سنجش عملکرد خواندن از ابزار عملکرد خواندن و نارساخوانی (نما) و ازمیانگین نمرات پایان سال دروس ریاضی، فارسی و علوم به منظور سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که در هر دو گروه، اثر مستقیم حافظه کوتاه مدت بر پیشرفت تحصیلی و اثر غیرمستقیم حافظه کوتاه مدت بر پیشرفت تحصیلی با واسطه عملکرد خواندن مثبت و معنادا دار بود و بالاترین ضریب مسیر بین حافظه کوتاه مدت و پیشرفت تحصیلی و پایین ترین ضریب بین عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد. در تمام مؤلفه ها بجز خرده مقیاس های حذف آواها و خواندن ناکلمات (در متغیر عملکرد خواندن) دوزبانه ها نمرات بالاتری داشتند. نتیجه آن که یادگیری مهارت های یک زبان مانند خواندن و نوشتن به غنی سازی مهارت های زبان دیگر و افزایش آواها و معانی در حافظه کمک می کند و تبحر بدست آمده در یک زبان به زبان دیگر منتقل می شود. لذا افراد دوزبانه به دلیل برخورداری از دانش و اطلاعات و تجربه های بیشتر در حوزه های زبانی مختلف مهارت های بیشتری در مقایسه با یک زبانه ها دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه حافظه کوتاه مدت، عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی دو زبانه ها و یک زبانه های زودهنگام و ارائه یک الگوی تبینی در دانش آموزان پسریک زبانه و دو زبانه انجام شده است. تعداد380 دانش آموز پایه پنجم دبستان شهر بجنورد با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جهت سنجش حافظه کوتاه مدت از اشکال پیچیده ری و استریت ، جهت سنجش عملکرد خواندن از ابزار عملکرد خواندن و نارساخوانی (نما) و ازمیانگین نمرات پایان سال دروس ریاضی، فارسی و علوم به منظور سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که در هر دو گروه، اثر مستقیم حافظه کوتاه مدت بر پیشرفت تحصیلی و اثر غیرمستقیم حافظه کوتاه مدت بر پیشرفت تحصیلی با واسطه عملکرد خواندن مثبت و معنادا دار بود و بالاترین ضریب مسیر بین حافظه کوتاه مدت و پیشرفت تحصیلی و پایین ترین ضریب بین عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد. در تمام مؤلفه ها بجز خرده مقیاس های حذف آواها و خواندن ناکلمات (در متغیر عملکرد خواندن) دوزبانه ها نمرات بالاتری داشتند. نتیجه آن که یادگیری مهارت های یک زبان مانند خواندن و نوشتن به غنی سازی مهارت های زبان دیگر و افزایش آواها و معانی در حافظه کمک می کند و تبحر بدست آمده در یک زبان به زبان دیگر منتقل می شود. لذا افراد دوزبانه به دلیل برخورداری از دانش و اطلاعات و تجربه های بیشتر در حوزه های زبانی مختلف مهارت های بیشتری در مقایسه با یک زبانه
مقایسه اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط فرا زناشویی، یکی از دشواری ها و مشکلاتی است که همواره تهدیدی برای همسران و یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی و اجتماعی در طول زندگی به شمار می آید. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی شهر جم در شش ماهه اول 1401 و نمونه آماری 45 نفر از زنان واجدالشرایط و داوطلب مراجعه کننده به مرکز مشاوره مطالعات اجتماعی بودند. پس از ارزیابی، افراد به طور تصادفی به گروههای آزمایش(درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان روان پویشی کوتاه مدت) و گروه کنترل واگذار شدند(هر گروه 15 نفر). سپس گروه روان پویشی کوتاه مدت 12 جلسه و گروه فرا تشخیصی یکپارچه 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار بود. پس از پایان مداخلات ، پس آزمون و بعد از دو ماه پیگیری انجام شد. ابزار سنجش پرسشنامه بهزیستی فضیلت گرا واترمن و همکاران (2010) بود. برای آزمون فرضیه از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا موثر بودند و درمان فراتشخیصی یکپارچه موثرتر از درمان روان پویشی کوتاه مدت بود و این اثر بخشی در طی زمان ماندگار است (P<05). درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا در زنان آسیب دیده موثر هستند و می توانند در مشاوره آنان مورداستفاده قرار گیرد.
رابطه بین ذهن سازی و تجربه سوگ در زمان همه گیری کووید ۱۹: یک مطالعه تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین ذهن سازی و تجربه سوگ در زمان همه گیری کووید ۱۹ بود. روش این پژوهش همبستگی بود و برای این منظور ۲۰۰ نفر از زنان و مردان نوجوان، بزرگسال و میانسال ایرانی که در طی دوران همه گیری، یکی از اعضای خانواده یا آشنایان خود را ازدست داده بودند، به روش نمونه برداری دردسترس انتخاب شده و پرسش نامه های تجربه سوگ (مهدی پور، شهیدی، روشن و دهقانی، ۲۰۰۹) و کنش تأملی (فوناگی، لویتن، مولتون - پرکینز، لی، وارن، هاوارد و دیگران، ۲۰۱۶) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها از طریق محاسبه همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین بعد قطعیت کنش تأملی و تجربه سوگ رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بین بعد عدم قطعیت و تجربه سوگ نیز رابطه معنادار و منفی وجود داشت. رابطه بین بعد قطعیت و تجربه سوگ، و رابطه بین بعد عدم قطعیت و تجربه سوگ به سن و جنس بستگی نداشت. باتوجه به یافته های پژوهش می توان گفت ظرفیت ذهنی سازی در هنگام تجربه سوگ به عنوان یک عامل حمایت کننده و محافظت کننده عمل کند و در نتیجه توصیه می شود از ذهن سازی در طراحی رویکردهای مداخله ای مناسب در تجربه سوگ استفاده شود.
نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی - راکدماندگی و بهزیستی فاعلی در میانسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به چهار ابزار مقیاس بهزیستی ذهنی (کانتریل ، 1965)، پدیدآورندگی لویولا (مک آدامز و دی سانت آوبین، 1992)، مقیاس راکد ماندگی (برادلی، 1997) و راهبردهای مدیریت زندگی (بالتس و دیگران، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که پدیدآورندگی-راکدماندگی از طریق راهبردهای مدیریت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه دارد.بطور کلی افراد پدیدآورنده ای که از راهبردهای مدیریت زندگی استفاده می کنند در میانسالی از بهزیستی ذهنی بیشتری برخوردارند.همچنین افرادی که راکدماندگی در دوران میانسالی را تجربه میکنند کمتر از راهبردهای مدیریت استفاده میکنند که باعث کاهش بهزیستی ذهنی میشود.در نتیجه، با توجه به اهمیت بهزیستی ذهنی در میانسالان، روان شناسان می توانند با تکیه بر دو متغیر پدیدآورندگی_راکدماندگی و راهبردهای مدیریت زندگی و تلاش برای بهبود و اصلاح آنها در میانسالان و انجام مداخلات و درمان ها در جامعه ، گامی در جهت افزایش کیفیت این دوران بردارند.
واکاوی تنیدگی ادراک شده در دختران نوجوان فرزند طلاق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
109 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی تنیدگی ادراک شده فرزندان نوجوان دختر طلاق بود. این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی و جامعه ی پژوهش، 17دختر زیر 18 سال بود که براساس نمونه برداری هدفمند به منظور انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع، جمع آوری داده ها ادامه پیدا کرد. به منظور تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. تحلیل داده ها منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی و 53 مضمون فرعی شد. نتایج پژوهش نشان داد منابع تنیدگی زا، راهبردهای مقابله ای مثبت و منفی و پیامدهای تنیدگی بالا در دختران به عنوان سه مضمون اصلی دارای طیف گوناگونی هستند. بنابراین طلاق ضمن برهم زدن تعادل روانی-عواطفی افراد خانواده موجب بروز تنیدگی هایی درباره زندگی آینده افراد می شود. به گونه ای که راهبردها و پیامدهای منفی می تواند آینده آنان را تحت الشعاع قرار دهد و سلامت جسمانی و روانی شان را به مخاطره اندازد. بنابراین لزوم مداخله های حمایتی مشاوره ای برای این طیف احساس می شود.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس ذهن آگاهی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
121 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس ذهن آگاهی بین فردی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی افراد شهر تهران مراجعه کننده به بیمارستان رسول اکرم (ص) در مهر و آبان سال 1401 بود. 321 نفر به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب و به مقیاس های ذهن آگاهی بین فردی (پراتچر و دیگران، 2019) ، همدلی اساسی (فارینگتون، 2006) و پریشانی روان شناختی کسلر (کسلر و دیگران ،2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و برای روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس 87/0 و برای زیرمولفه های حضور، آگاهی نسبت به خود و دیگری، پذیرش غیرقضاوتی و غیرواکنشی بودن به ترتیب 69/0، 83/0، 69/0 و 72/0 بود. مقیاس ذهن آگاهی بین فردی همبستگی مثبت معناداری را با مقیاس همدلی اساسی (0.429) و همبستگی منفی را با پریشانی روان شناختی (0.356-) نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده ذهن آگاهی بین فردی می تواند پیامدهای رابطه ی مثبتی را در تعاملات بین فردی داشته باشد. به طور کلی نسخه ایرانی مقیاس ذهن آگاهی بین فردی ساختار 4 عاملی و پایایی و روایی مناسبی را نشان داد و در پژوهش های مختلف می توان از آن استفاده کرد
اثربخشی زوج درمانی با الگوی EIS بر تاب آوری خانواده و رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج به منزله مهم ترین و عالی ترین رسم اجتماعی، برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تأکید بوده است. دلایل اصلی ازدواج عشق و محبت داشتن به شریک و همراه در زندگی، ارضای نیازهای عاطفی-روانی و افزایش شادی و خشنودی است. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی با الگوی EIS بر تاب آوری خانواده و رضایت زناشویی زوجین بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 4 تهران در سال 1400 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته زوج درمانی مبتنی بر الگوی EIS (Amini et al., 2021) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری خانواده McCubbin et al. (1986) و پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر رضایت زناشویی (93/8 = F و 001/0 = P) و تاب آوری خانواده (10/8 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (زوج درمانی با الگوی EIS) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (رضایت زناشویی و تاب آوری خانواده) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای زوج درمانی با الگوی EIS بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که زوج درمانی با الگوی EIS بر رضایت زناشویی و تاب آوری خانواده زوجین مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
پیش بینی گرایش به فضای مجازی و اینترنت بر اساس جو عاطفی خانواده، راهبردهای حل مسئله و پیوند والدینی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در عصر حاضر که عصر تکنولوژی نام گرفته است، فضای سایبری که عمده ترین آن شبکه های اینترنتی می باشد در هر خانه و خانواده ای جایگاه خاصی پیدا کرده است به گونه ای که استفاده از این تکنولوژی امری اجتناب ناپذیر گردیده است. اینترنت و به تبع آن گرایش به اینترنت و فضای مجازی از متغیرهای شایع درجهان است که می تواند تبعات فراوانی برای جوانان در پی داشته باشد.. پژوهش فوق با هدف پیش بینی گرایش به فضای مجازی و اینترنت بر اساس جو عاطفی خانواده، راهبردهای حل مسئله و پیوند والدینی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام گرفته است. طرح پژوهش از مقوله ی توصیفی از نوع همبستگی و جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر شیراز می باشد که در سال 1402 در مدارس این شهر به تحصیل اشتغال داشتند. جهت انجام پژوهش نمونه ای شامل 380 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم این شهر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان مدارس مقطع متوسطه این شهر انتخاب شدند. این تعداد بر اساس جدول مورگان تعیین شد.. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه پرسشنامه گرایش به فضای مجازی و اینترنت یانگ و همکاران (1996)، پیوند خانوادگی پارکر و همکاران (PBI)، پرسشنامه حل مسئله هپنر PSI و مقیاس جو عاطفی خانواده (AFC) می شد. داده های حاصل با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و روش رگرسیون همزمان چندگانه ورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که ابعاد جو عاطفی خانواده در کل نزدیک به 36 درصد از واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت را تبیین می کند. همچنین ابعاد محبت، نوازش کردن، تشویق و اعتماد به صورت منفی و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد. راهبردهای حل مساله در کل نزدیک به 19 درصد از واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت را تبیین می کند. همچنین سبک اعتماد به حل مسایل به صورت منفی و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد. اما سبک گرایش اجتنابی به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد و پیوندوالدینی در کل نزدیک به 16 درصد از واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت را تبیین می کند. همچنین بعد مراقبت به صورت منفی و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد. اما حمایت افراطی به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد. جو عاطفی خانواده، راهبردهای حل مسئله و پیوند والدینی دانش آموزان نقش مهمی در کاهش اعتیاد به اینترنت دانش آموزان ایفا میکند. لذا پرداختن به عوامل خانوادگی مانند جو عاطفی خانواده و پیوند والدینی در کاهش اختلالات اججتماعی و روانی اهمیت خاصی دارد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر امید شغلی بر افزایش امید شغلی در افراد وابسته به مواد در حال بهبودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۲۷۸-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر امید شغلی بر افزایش امید شغلی افراد وابسته به مواد در حال بهبودی انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد وابسته به مواد در حال بهبودی انجمن معتادان گمنام شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود. از این بین، 14 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (7 نفر) و کنترل (7 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه امید شغلی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. مداخله مبتنی بر امید شغلی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، میانگین امید شغلی و ابعاد آن در گروه آزمایش افزایش معنی داری پیدا کرد و این افزایش در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. نتیجه گیری: با استفاده از آموزش مهارت های ارتباطی مؤثر در مسیر شغلی، ایجاد نگرش مثبت نسبت به خود و تقویت خودپنداره مثبت، تقویت آموزه های مذهبی و اخلاقی، حمایت های مالی و عاطفی، و استفاده از تجارب بهبود یافتگان موفق می توان امید شغلی در افراد وابسته به مواد در حال بهبودی را افزایش داد.
اثربخشی برنامه آموزش تاب آوری پنسیلوانیا بر پریشانی روانی و رضایت از زندگی زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۳۰۲-۲۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش تاب آوری پنسیلوانیا بر پریشانی روانی و رضایت از زندگی زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد تحت پوشش انجمن حمایت از زندانیان شهر میبد در سال 1401 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های پریشانی روان شناختی و رضایت از زندگی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. برنامه آموزش تاب آوری پنسیلوانیا در 10 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش تاب آوری پنسیلوانیا در کاهش نمرات پریشانی روانی و افزایش نمرات رضایت از زندگی زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد مؤثر بود. نتیجه گیری: برنامه آموزش تاب آوری پنسیلوانیا می تواند به عنوان یک مداخله کارآمد در جهت کاهش مشکلات زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد در کنار سایر روش های آموزشی و درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش خرد بر سلامت روان و بهزیستی روانشناختی در زنان متاهل دارای اختلاف خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
فراتحلیل درمان های مؤثر در کاهش اضطراب کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
۱۳۸-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب از اختلالات شایع دوران کودکی است که علاوه بر درمان های دارویی از مداخلات و درمان های روان شناختی جهت کاهش آن استفاده شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی فراتحلیل درمان های مؤثر در کاهش اضطراب کودکان اجرا شد. روش: در این فرا تحلیل، جامعه آماری شامل پژوهش های در دسترس مرتبط با مداخلات درمانی غیر دارویی اضطراب کودکان در داخل و خارج کشور ایران بوده است که در سال های 2010 تا 2020 در پایگاه های علمی (Google scholar, pub Med, since Direct, NCBI, Taylor & Francis Online, SID Magiran, ensani) منتشر شده اند و با کلیدواژه های اختلال اضطراب، اضطراب جدایی، اضطراب اجتماعی، فوبی خاص، اضطراب کودک، اضطراب فراگیر، درمان شناختی- رفتاری، بازی درمانی، رفتار درمانی، قصه درمانی، هنر درمانی، درمان پذیرش و تعهد، و درمان ذهن آگاهی جستجو شدند. نمونه آماری شامل پژوهش هایی از جامعه آماری بود که با توجه به چک لیست فرا تحلیل، ملاک های ورود به پژوهش را داشته باشند که بر این اساس، 65 پژوهش ملاک های ورود را داشتند و به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تجزیه تحلیل داده ها، روش فراتحلیل بود که با استفاده از نرم افزار CMA2 انجام شد. یافته ها: فراتحلیل بر روی پژوهش های اولیه در هشت گروه درمان انجام شد که نشان داد اندازه اثر ترکیبی به دست آمده از پژوهش های مرتبط با هر درمان، نشان دهنده اثربخشی همه مداخلات مذکور بر اضطراب کودکان بود. بر اساس میزان اندازه اثر ترکیبی اثربخشی درمان های پذیرش و تعهد (755/0)، قصه درمانی (655/0)، درمان مبتنی بر دلبستگی (598/0)، بازی درمانی (575/0)، شناختی رفتاری (569/0)، درمان تعامل والد کودک (565/0)، ذهن آگاهی (539/0) و هنر درمانی (496/0) به ترتیب بیشترین تأثیر را بر کاهش اضطراب کودکان داشته است که نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که تفاوت بین آنها معنادار نیست (355/0P=، 132/1=65,7F). نتیجه گیری: اندازه اثر به دست آمده، اثربخش بودن مداخلات مذکور در کاهش اضطراب کودکان را نشان داد و با توجه به معنادار نبودن تفاوت میزان اثربخشی این درمان ها، تمامی درمان های بیان شده می توانند در درمان اضطراب کودک به تنهایی یا به صورت تلفیقی مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی دارودرمانی بر کنش های اجرایی و مشکلات رفتاری برون نمود کودکان با اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی: یک مطالعه پیگیرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
۱۴۲-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، اختلالی عصب- روان شناختی مزمن با الگوی پایدار نارسایی توجه، تکانشگری، و فزون کنشی است که بر کنش های اجرایی افراد مبتلا، تأثیر سوء دارد و عاملی برای مشکلات رفتاری آنها است. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی دارودرمانی بر کنش های اجرایی و مشکلات رفتاری برون نمود کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی در قالب مطالعه پیگیرانه انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی مدارس استثنایی شهر رشت در نیم سال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه پژوهش شامل 24 نفر از کودکان جامعه مذکور بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه (12 نفر در گروه دارودرمانی و 12 نفر در گروه گواه) جایدهی شدند. ابزار گردآوری داده های این پژوهش شامل پرسشنامه (سیاهه) رتبه بندی رفتاری کنش های اجرایی- فرم کوتاه (جیوویا و همکاران، 2000) و سیاهه مشکلات رفتاری کودک (آخنباخ، 2001) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تی وابسته در محیط SPSS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله دارودرمانی بر بهبود کنش های اجرایی کلی، کاهش مشکلات رفتاری برون نمود کلی، و مؤلفه های آنها در کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی مؤثر بوده است (001/0>p). همچنین نتایج نشان داد بعد از گذشت 2 ماه بین میانگین نمرات گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری در کنش های اجرایی کلی، مشکلات رفتاری برون نمود کلی و مؤلفه های آنها تفاوت معناداری مشاهده نشد که نشانگر پایدار ماندن دارودرمانی در گذر زمان است (05/0<p). نتیجه گیری: دارودرمانی با تأثیر بر ساختارهای مغزی همچون قشر پیشانی تحتانی راست و اینسولا و همچنین انتقال دهنده های عصبی دوپامین و نوراپی نفرین به تقویت مهارت خودنظم جویی، ارتقاء عملکرد مغزی، و در نهایت به بهبود کنش های اجرایی و کاهش مشکلات رفتاری برون نمود کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی منجر می شود.
اثربخشی برنامه آموزشی فرندز بر کنشوری اجرایی و خودکنترلی کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی فرندز بر کنشوری اجرایی و خودکنترلی کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه مراجعه کننده به مراکز روان درمانی کودک و نوجوان منطقه 12 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش برنامه آموزشی فرندز اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کنشوری اجرایی جرارد و همکاران (2010) و پرسشنامه خودکنترلی تانجنی و همکاران (2004) بود. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر کنشوری اجرایی (15/10 = F و 001/0 = P) و خودکنترلی (62/8 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (برنامه آموزشی فرندز) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (کنشوری اجرایی و خودکنترلی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای برنامه آموزشی فرندز بر گروه آزمایش بود. بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی فرندز بر کنشوری اجرایی و خودکنترلی کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
مقایسه مولفه های آمادگی به اعتیاد در بین نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۵۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه مولفه های آمادگی به اعتیاد در بین نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و عادی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع مطالعات علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر 13 تا 18 سال دبیرستان های شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه ای به حجم 97 نفر (49 دانش آموز با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و 48 دانش آموز عادی) با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. داده ها از طریق مقیاس شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در نمره کل آمادگی به اعتیاد و مولفه های آن شامل افسردگی و درماندگی، نگرش مثبت به مواد، اضطراب و ترس از دیگران، و هیجان خواهی بالا در مقایسه با گروه نوجوانان عادی نمرات بالاتری کسب کردند. نتیجه گیری: می توان چنین نتیجه گرفت که وجود نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، زمینه و میزان آمادگی به اعتیاد در نوجوانان را افزایش می دهد و آنها را در برابر اعتیاد آسیب پذیر می کند.
نقش پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته نا ایمن اجتنابی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی نقش پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی بود. مطالعه حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش مربیان و کودکان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران بودند که از میان آنها تعداد 8 نفر از مربیان و 100 نفر از کودکان طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شد. مربیان تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و کودکان به پرسشنامه طبقه بندی سبک های دلبستگی و پرسشنامه محقق ساخته بازنمایی های ذهنی روابط دلبستگی در کودکی میانه پاسخ دادند. داده های این مطالعه با روش های تحلیل مضمون و فراوانی و درصد فراوانی تحلیل شدند. نتایج تحلیل مضمون نشان داد که برای امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی 6 بعد و 10 مولفه شناسایی شد؛ به طوری که ابعاد شامل شکل بیان احساس ها (با دو مولفه عادی سازی واقعه و بی تفاوتی یا تردید)، شکل هیجان های بدنی (با یک مولفه جداکردن حس از واقعه)، انسجام در بیان (با دو مولفه کوتاهی بیان و طفره رفتن از پاسخگویی)، تعامل با فرد (با یک مولفه بی احتیاطی به همراه جدایی حسی)، شکل بیان واقعه (با یک مولفه کلی گویی و ایجاز) و مواجهه با تعارض (با سه مولفه اجتناب از واقعه یا فرار از موقعیت، پایان بندی باز/ سرهم بندی و تمرکز بر عواقب تصمیم به جای فهم مسئله) بود. نتایج فراوانی و درصد فراوانی حاکی از بررسی 10 مولفه مذکور بر اساس 7 روایت شامل مهمان، کلید، فروشگاه، غریبه، نقاشی، قلدرها و پیکنیک بود که نشان دادند که پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی نقش اندکی داشتند. بنابراین، با ارائه کارگاه های آموزشی مناسب و کاربردی می توان نقش پدربزرگ و مادربزرگ را در ترمیم امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی بهبود بخشید.
مقایسه اثربخشی مداخله تلفیقی درمان طرحواره و ذهن آگاهی با طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری بر علائم وسواس در زنان دارای نشانگان وسواس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
153 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، مقایسه اثربخشی مداخله تلفیقی درمان طرحواره و ذهن آگاهی با طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری بر علائم وسواس در زنان دارای نشانگان وسواس انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با گروه پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به کلینیک (ندای آگاهی و ذهن پویا) شهر تهران در پاییز و زمستان 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 60 نفر انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه مداخله به روش مدل تلیفی درمان طرحواره و ذهن آگاهی، طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری و 1 گروه کنترل، تقسیم شدند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه وسواس اجباری (ییل براون، 1989) انجام پذیرفت و از آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که روش (درمان های مداخله تلفیقی درمان طرحواره و ذهن آگاهی، طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری در مقایسه با گروه کنترل) بر نمرات افکار وسواسی تاثیر داشته اند. همچنین نتایج نشان می دهد در مؤلفه رفتارهای اجباری مداخله تلفیقی درمان طرحواره و ذهن آگاهی در مقایسه با طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری تاثیر بیشتری داشته است. همچنین هر سه گروه درمانی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادار دارند. این نتایج بیانگر مزایای احتمالی ترکیب درمان طرحواره با تکنیک های ذهن آگاهی برای دستیابی به نتایج درمانی بهتر در زنان دارای نشانگان وسواس می باشد.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس ویژگی های شخصیتی و باورهای هوشی با میانجیگری خودکارامدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس ویژگی های شخصیتی و باورهای هوشی با میانجیگری خودکارامدی تحصیلی در دانش آموزان پسر انجام شد. این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر بجنورد بود که در سال تحصیلی 1396- 1395 مشغول به تحصیل بودند روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد پرسشنامه های اضطراب امتحان ( ابوالقاسمی و همکاران ،1375) طراحی شد جهت اندازه گیری متغیر ها از پرسشنامه باورهای هوشی توسط عبدالفتاح و ییتس (2006)، پرسشنامه اضطراب امتحان (TAI)؛ پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (NEO-FFI) ، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز (1999) استفاده شد. نتایج نشان داد که تمامی بارهای عاملی نشانگرها بر متغیرهای مکنون مربوط به خودشان معنادارند. همچنین تمامی ضرایب مسیر مستقیم متغیرهای برونزا، شامل ویژگی های شخصیتی، باورهای هوشی به خودکارامدی تحصیلی، و خودکارامدی تحصیلی به اضطراب امتحان، در سطح آلفای 05/0 معنادار بودند. علاوه بر این، مدل توانست بیش از 58 درصد از خودکارامدی تحصیلی و 30 درصد از تغییرات اضطراب امتحان را تبیین کند. همچنی ثرات غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی، آگاهی فراشناختی و باورهای هوشی بر اضطراب امتحان از طریق خودکارامدی تحصیلی معنادار بود. بنابر این می توان گفت که ویژگی های شخصیتی، باورهای هوشی با اضطراب امتحان رابطه دارند و از این طریق قابل پیش بینی هستند.
بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه مطالعه حاضر زوج های دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره آستان مهر مشهد در بهار سال 1401 بودند. حجم نمونه 30 زوج و 10 زوج برای هر یک از سه گروه در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم 11 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش حاضر فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و ابرازگری هیجانی کینگ و ایمونز (1990) بودند که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. برای تحلیل داده های این مطالعه از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی شدند و نتایج در مرحله پیگیری باقی ماند (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>). با توجه به اثربخشی هر دو روش بر بهبود ابرازگری هیجانی و عدم تفاوت معنی دار بین آنها به مشاوران و درمانگران پیشنهاد می شود که از هر دو روش مذکور در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ابرازگری هیجانی استفاده نمایند.