فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: میزان بالای همبودی میان اختلالات خلقی و اضطرابی می تواند به دلیل فرآیندهای فراتشخیصی مشترک باشد. به همین دلیل هدف از پژوهش حاضر ارزیابی نقش دو فرآیند فراتشخیصی نشانگان شناختی/ توجّهی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، در ایجاد و تدوام اختلال های خلقی و اضطرابی است.
روش: 89 بیمار (21 نفر مبتلا به افسردگی اساسی؛ 35 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر؛ 33 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری) از بیمارستان های طالقانی و بقیه الله به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به وسیله ی مقیاس نشانگان شناختی/ توجّهی و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان ارزیابی گردیده و با گروه بهنجار (31 نفر) مورد مقایسه قرار گرفتند. داده ها، با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بون فرنی تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواسی- اجباری و اختلال افسردگی اساسی در نشانگان شناختی/ توجّهی و راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان (نشخوارفکری، ملامت خویش و فاجعه سازی)، نمرات بیشتری نسبت به افراد بهنجار کسب کردند. این تفاوت پس از در نظر گرفتن اختلال های همبود همچنان پابرجا ماند.
نتیجه گیری: نشانگان شناختی/ توجّهی و برخی از راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان (نشخوارفکری، فاجعه سازی و ملامت خویش) فرآیندهای فراتشخیصی بوده و می توانند در ایجاد و تداوم اختلال های اضطرابی و خلقی گوناگون نقش حیاتی ایفا کنند.
سبک زندگی در سوءمصرف کنندگان مواد و افراد بهنجار: یک مقایسه مبتنی بر آدلری نگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : سبک زندگی سوء مصرف کنندگان مواد و افراد بهنجار شهر تهران بررسی شد. روش : بدین منظور نمونه 404 نفری(191 سوءمصرف کننده و213 فرد بهنجار ) از افراد 45-15 ساله ساکن در شهر تهران به روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک زندگی پاسخ دادند . یافته ها : نتایج نشان دادندکه تفاوت بین دو گروه در سبکهای تعلق پذیری ـ علاقه اجتماعی، توجه طلبی و محتاط بودن معنادار اما در سبکهای تبعیت جویی و ریاست طلبی معنادار نبود ؛ تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد که سبک تعلق پذیری ـ علاقه اجتماعی 19% واریانس را بطور معنادار تبیین می کند و سایر ضرایب معنادار نیست. نتیجه گیری : این یافته ها همسو با دیدگاه آدلری درباره تحول روان آزردگیها ضمن تایید تفاوت گروهها در سبکهای زندگی بر اهمیت پیشگیرانه مداخله گری نخستین دراین قلمروها در پیشگیری از سوءمصرف مواد تاکید دارند.
الگوهای ارتباطی خانواده و مهارت های مقابله با استرس به عنوان پیش بین های استعمال دخانیات در نوجوانان پسر سیگاری و غیر سیگاری 13 تا 18 سال شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای ارتباطی خانواده (الگوهای گفت و شنود و هم نوایی) و مهارت های مقابله با استرس (هیجان مدار و مسأله مدار) به عنوان پیش بینی کننده های وابستگی به سیگار در نوجوانان پسر سیگاری و غیر سیگاری 13 تا 18 ساله شهر مشهد انجام شد. نمونه پژوهش شامل 182 (91 نفر سیگاری و 91 نفر غیر سیگاری) نفر نوجوان پسر ساکن شهر مشهد بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، با انتخاب تصادفی دو ناحیه (منطقه 5 و 2) از میان نواحی 7 گانه شهر مشهد و 14 محله از میان دو ناحیه، انتخاب شدند. برای سنجش ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده از مقیاس تجدید نظر شده کوئرنر و فیتزپاتریک (1990) و برای سنجش مهارت های مقابله با استرس از مقیاس مهارت های مقابله ای کرمی و زینلخانی (1389) استفاده شد. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز به کار بسته شد. نتایج به دست آمده همه فرضیه های پژوهش را تایید کرد و نشان داد که استعمال دخانیات در نوجوانان را می توان بر اساس متغیرهای الگوی ارتباطی گفت و شنود، الگوی ارتباطی هم نوایی، مهارت مقابله با استرس مسئله مدار و مهارت مقابله با استرس هیجان مدار پیش بینی نمود. نتایج به دست آمده و مدل ارائه شده توسط این پژوهش به تفصیل مورد بحث قرار گرفت.
رابطة فاجعه سازی درد، اضطراب درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله با ناتوانی عملکردی در بیماران روماتیسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای فاجعهسازی درد، اضطراب درد،
روانرنجورخویی، حمایت اجتماعی، راهبردهای مقابله و در پیشبینی ناتوانی عملکردی در بیماران رماتیسمی شهر اهواز بود.
روش: بدین منظور یک گروه 151 نفری از بیماران مبتلا به روماتیسم با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامههای مقیاس فاجعهسازی درد، مقیاس علائم اضطراب درد، خرده مقیاس روانرنجورخویی پرسشنامه شخصیتی آیزنک، خرده مقیاس حمایت اجتماعی مقیاس سنجش تأثیر آرتریت، پرسشنامه راهبردهای مقابله، مقیاس سنجش تأثیر آرتریت را تکمیل کردند.
یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای پژوهش قادر به تبیین 39% واریانس ناتوانی عملکرد بودند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که به ترتیب فاجعهسازی درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و یکی از راهبردهای مقابلهای در معادله باقی ماندند. این متغیرها جمعاً 38% از واریانس ناتوانی عملکردی را تبیین کردند.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش از نقش عوامل روانشناختی در پیشبینی وضعیت عملکردی در بیماران روماتیسمی حمایت میکند.
رفتارهای انطباقی در افراد با ناتوانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنار آمدن با فشارهای زندگی و کسب مهارت های فردی و اجتماعی، همواره بخشی از واقعیات زندگی انسان بوده و در ادوار متفاوت در زندگی به اشکال گوناگون تجلی یافته است. تعارضات در دوران کودکی جلوه چندانی ندارد اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و محیطی تظاهر بیشتری پیدا می کنند. بنابراین اگر افراد از سنین کودکی در انجام مهارت های زندگی روزانه فردی و مسئولیت پذیری های اجتماعی تبحر یابند، بدون تردید در مواجهه با موقعیت های فشارزا، عملکرد مناسبی خواهند داشت. بنابراین، آگاهی و شناخت دست اندرکاران آموزشی، والدین و مربیان در رابطه با چگونگی رفتارهای انطباقی کودکان و همچنین بکارگیری روش های متفاوت در رویارویی با مسائل و موقعیت ها، می تواند در برخورد با آنها و شکل گیری رفتارهای انطباقی مؤثر بوده و جنبه های مختلف زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. در نتیجه ارزیابی و مداخلات زودهنگام تأثیر بسزایی بر رشد رفتارهای انطباقی کودکان از سنین پایین دارد. این آگاهی می تواند کمک بزرگی در جهت برنامه ریزی و طراحی الگوهای آموزشی برای این کودکان در زمینه مهارت های انطباقی و حل مسئله باشد.
مقایسه ی اثر بخشی آموزش گروهی شناختی رفتاری و واقعیت درمانی بر عزت نفس دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش اثربخشی آموزش گروهی شناختیرفتاری و واقعیتدرمانی (مبتنی بر نظریهی انتخاب) بر عزت نفس دانشآموزان مورد سنجش قرار گرفت.
روشکار: این پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه شاهد میباشد. جامعهی آماری شامل تمام دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهر مشهد در سال تحصیلی 89-1388 بودند که با شیوهی نمونهگیری تصادفی 45 نفر انتخاب و در سه گروه به صورت تصادفی جایگزین شدند و سپس گروههای آزمون به مدت 2 ماه (8 جلسهی 2 ساعتی) تحت آموزشهای شناختیرفتاری و واقعیتدرمانی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهی عزت نفس کوپر اسمیت بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. دادههای حاصل با استفاده از تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی شفه توسط نرمافزار آماری SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: آموزش گروهی واقعیتدرمانی و شناختیرفتاری در مقایسه با گروه شاهد، تاثیر مثبتی بر افزایش عزت نفس (06/16=F و 00001/0P<) داشتهاند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که آموزش گروهی واقعیتدرمانی و آموزش گروهی شناختیرفتاری در افزایش عزت نفس موثر میباشند.
مقایسه ی طرح واره های ناسازگار اولیه در مردان وابسته و غیر وابسته به مواد اپیوئیدی شهر زاهدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عوامل مختلفی با شروع و تداوم مصرف مواد ارتباط دارند که یکی از عوامل مهم در این زمینه، طرحوارههای ناسازگار اولیه میباشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسهی طرحوارههای ناسازگار اولیه در افراد وابسته و غیر وابسته به مواد اپیوئیدی انجام شده است.
روشکار: در این پژوهش پسرویدادی در سال 1388، 240 نفر شامل120 نفر مرد مراجعهکننده (65-15 ساله) به مراکز ترک در شهر زاهدان که واجد ملاکهای تشخیصی بر اساس چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی برای وابستگی به مواد بودند، انتخاب و برای گروه غیر وابسته (شاهد) نیز120 نفر به روش نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی از جمعیت عمومی شهر زاهدان انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از فرم کوتاه پرسشنامهی طرحوارههای ناسازگار اولیه استفاده شد و در تحلیل دادهها، روشهای توصیفی و جهت مقایسهی میانگینها نیز آزمون تی مستقل به کار رفت.
یافتهها: افراد وابسته به مواد در حوزههای طرحوارهای بریدگی، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی، نمرهی بالاتری داشته وتفاوت آنها با افراد غیر وابسته در سطح 01/0P< معنیدار است.
نتیجهگیری: با توجه به این که افکار ناسازگارانه، افکار اولیهای هستند که در دورههای تحولی رشد شکل گرفته و میتوانند طرحوارههای ناسازگارانهای را که در سببشناسی مصرف مواد نقش عمدهای دارند ایجاد نمایند، لذا پیشنهاد میشود که در طرحهای پیشگیری و درمان وابستگی به مواد، طرحوارههای ناسازگار مورد توجه قرار گیرند.
فرا تحلیل مقایسه اثربخشی مداخلات روان شناختی و دارو درمانی بر میزان نشانه های اختلال وسواسی- اجباری: (ایران 1389- 1379)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر، متخصصان در زمینه اختلال وسواسی- اجباری به دنبال ارزیابی و مقایسه اعتبار و کارایی مداخلات روان شناختی و درمان دارویی هستند. در این خصوص فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر روش درمان را مشخص می نماید.
هدف: پژوهش حاضر نیز بر آن است تا با استفاده ی الگوی پژوهشی فرا تحلیل، میزان اثرگذاری مداخلات روان شناختی و دارو درمانی را بر کاهش نشانه های وسواس فکری- عملی مورد بررسی قرار داده است.
روش: بدین منظور 40 پژوهش که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب و فرا تحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فرا تحلیل بود.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی بر کاهش نشانه وسواس فکری- عملی 88/1 d= بود (001/0 p≤). همچنین نتایج پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات دارو درمانی بر کاهش نشانه های وسواس فکری- عملی11/1d= بود (001/0 p≤).
بحث و نتیجه گیری: پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی و دارو درمانی بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی- اجباری مطابق جدول تفسیر اندازه اثر کوهن در حد بالا می باشد.
کودکان استثنایی و چالش های مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون تردید نوع ارتباط مادر با کودک استثنایی از مهم ترین زمینه های پژوهش و مطالعه است. زیرا شخصیت فرد استثنایی، بازتابی از شخصیت والدین، به ویژه مادر می باشد. بر اساس نظریه دلبستگی، رفتار مادرانه و واکنش های مادر نسبت به فرزند تأثیر بسزایی نه تنها در دوره کودکی بلکه تأثیر ماندگاری در تمام مراحل تحول دارد . بنابراین یکی از عوامل بنیادی، نحوه پذیرش و برخورد مادر با معلولیت کودک است. طبق آمارهای موجود، حدود سه درصد از کل کودکان دارای معلولیت می باشند، لذا لزوم شناخت این کودکان و نحوه واکنش های روانی و عاطفی مادران و آموزش صحیح رفتار و کنار آمدن با این کودکان از ضروریات محسوب می شود . در این مقاله سعی شده است به انواع واکنش های معمول و پژوهش های انجام شده در این مورد پرداخته شود.
بررسی عوامل مرتبط با اقدام به خودکشی در افراد میانسال و سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با اقدام به خودکشی در افراد میانسال و سالمند مراجعه کننده به مرکز مسمومین بیمارستان لقمان تهران در سال 1388 انجام گرفته است.
روش: در یک بررسی توصیفی- مقطعی300 نفر از افراد 45 سال و بالاتر مراجعه کننده به بخش مسمومین بیمارستان لقمان مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها به کمک پرسشنامه بررسی علل اقدام به خودکشی، افسردگی بک و مقیاس سنجش افکار خودکشی بک گردآوری شدند. تحلیل دادهها با نرمافزار کامپیوتری SPSS و به کمک آزمون کای دو و t مستقل، انجام شد.
یافتهها: این مطالعه نشان داد علت اقدام به خودکشی در افراد مورد مطالعه دو گروه سنی، درگیری با همسر و مشکلات خانوادگی، مشکلات مالی، بیماری جسمی یا روانی، اعتیاد و یا خشونت همسر بوده است. بین اقدام به خودکشی در افراد دو گروه سنی و وجود افسردگی و افکار خودکشی، ارتباط معنیدار وجود دارد (05/0P<). میانگین نمرات افسردگی و افکار خودکشی افراد سالمند بیش از افراد میانسال بوده لیکن بین نمره افکار خودکشی افراد دو گروه، تفاوت معنیداری وجود ندارد (05/0P>).
نتیجهگیری: افسردگی و افکار خودکشی از جمله عوامل خطرساز اقدام به خودکشی بوده و ضرورت برنامهریزیهای پیشگیرانه و درمان را جهت ارتقا و تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی سالمندان و افراد میانسال جامعه طلب میکند.
اثر مقابله درمانگری مادران بر پرخاشگری کودکان عقب مانده ذهنی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر مقابله درمانگری مادران کودکان عقب مانده ذهنی متوسط تا شدید بر فراوانی رفتارهای پرخاشگرانه کودکان عقب مانده ذهنی آن ها در شهر قم (سال 1388) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادرانی که دارای کودک مبتلا به تأخیر ذهنی متوسط تا شدید هستند و فرزند عقب مانده ذهنی آنان با تشخیص تأخیر ذهنی متوسط تا شدید در یک مرکز توانبخشی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان قم در سال 1388 به صورت روزانه نگهداری و آموزش داده می شوند، بود. نمونه آماری پژوهش نیز شامل 40 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، بود که در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه به طور تصادفی تقسیم شدند.
معیار ورود به گروه نمونه داشتن کودکان عقب-مانده ذهنی متوسط تا شدید و قرار داشتن فرزند تحت پوشش سازمان بهزیستی قم و نیز قرار داشتن تحت آموزش در یک مرکز توانبخشی و نگهداری معین در شهر قم در سال 1388 بود. روش این پژوهش به دلیل غیرتصادفی بودن نمونه اصلی (انتخاب اعضای تحت پوشش یک مرکز معین نگهداری) و جای گزینی آزمودنی ها و اختصاص کاربندی آزمایشی به صورت تصادفی نیمه آزمایشی محسوب می شود. برای جمع آوری داده ها از فهرست محقق ساخته برای اندازه گیری فراوانی رفتارهای پرخاشگرانه استفاده شد. هم-چنین به مدت 8 جلسه آیین نامة مقابله درمانگری (آقایوسفی، 1378) درباره مادران این کودکان اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان دادند، مقابله درمانگری مادران، فراوانی رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان عقب مانده ذهنی متوسط تا شدید آن ها را کاهش می دهد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندخواندگی بر کاهش تنیدگی و تغییر سبک های مقابله ای زوجین متقاضی فرزند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه به واسطهی افزایش میزان ناباروری زوجها و بیسرپرستی کودکان، فرزندخواندگی بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندخواندگی برکاهش تنیدگی و تغییر سبک های مقابله ای زوجین متقاضی فرزندخواندگی انجام گرفته است.
روشکار: پژوهش حاضر از نوع طرحهای نیمهآزمایشی است. جامعهی پژوهش شامل تمام زوجین متقاضی فرزندخواندگی بوده که از خرداد 88 لغایت خرداد 89 به سازمان بهزیستی خراسان رضوی مراجعه نمودهاند. زوجین واجد معیارهای پژوهش به شیوهی نمونهی در دسترس انتخاب و پرسشنامهی اضطراب کتل و سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن را تکمیل نمودند. از بین ایشان تعداد 14 زوج دارای نمره ی خام بیشتر از 35 در تست اضطراب و سبک مقابلهی هیجانمدار در پرسشنامهی سبکهای مقابله بودند، انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد جایگزین شدند. سپس 8 جلسهی آموزش مهارتهای فرزندخواندگی برای گروه آزمون اجرا گردید. گروه شاهد روند عادی مراحل اداری را سپری نمودند. بعد از اجرای مداخله، میزان تنیدگی و سبکهای مقابلهی دو گروه مجددا اندازهگیری و 6 هفته بعد آزمون پیگیری روی گروه آزمون اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس یک سویه و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل گردید.
یافتهها: بین دو گروه آزمون و شاهد، از نظر تفاوت نمرات در دو ﺁزمون اضطراب کتل (05/0P≤) و سبکهای مقابله (05/0P≤) تفاوت مثبت و معنیداری وجود داشت.
نتیجهگیری: آموزش مهارت های فرزتدخواندگی میتواند موجب کاهش میزان تنیدگی زوجین متقاضی فرزند گردیده و باعث شود که این افراد در مقابله با تنیدگی، بیشتر از سبک های مقابلهی مسئلهمدار استفاده کنند.
اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل بر حالات شخصیتی، عزت نفس و نشانگان بالینی افراد دچار شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل بر حالات شخصیتی، عزت نفس و نشانگان بالینی افراد دچار شکست عاطفی بود. بررسی حاضر به روش طرح نیمه آزمایشی تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شد. بدین منظور پنج مراجع دختر به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و تحت درمان تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. مراجعین در مرحله ی پیش از درمان (خط پایه) و در طی جلسه های اول، هفتم، هشتم، و جلسه آخر (جلسه چهاردهم) و مراحل پیگیری سه ماهه و شش ماهه پرسشنامه های ضربه عشق، BDI-II، عزت نفس، GHQ-28، نوع عملکرد پس از شکست عاطفی، DASS-21، و PAC را تکمیل کردند. همچنین در مرحله پیش از درمان، پرسشنامه میلون-3 را برای شناسایی الگوهای بالینی شخصیت کامل کردند. برای تحلیل داده ها از دو روش معناداری بالینی و شاخص درصد بهبودی استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان تحلیل رفتار متقابل بر حالات شخصیتی، عزت نفس و نشانگان بالینی افراد دچار شکست عاطفی اثربخش بوده، و مراجع پس از پایان درمان از حالات شخصیتی «بالغ» و «والد حمایت کننده» خود بیشتر استفاده می کرده است. درمان تحلیل رفتار متقابل با توجه به فرآیند درمانی- تکنیکی که دارد در بهبود علائم مرضی دانشجویان دارای شکست عاطفی از اثربخشی مناسبی دارد.
بررسی اثر بخشی آموزش جنسی به شیوه رفتاری شناختی بر دانش، خودابرازی و صمیمیت جنسی زنان متأهل شهرستان مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت تکنولوژی موضوع سکس جایگاهی مهم یافته، اما تقریباً در تمام فرهنگ ها مسائل جنسی یک تابو قلمداد می شود. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش جنسی به شیوه شناختی رفتاری بر دانش، خودابرازی وصمیمیت جنسی زنان متأهل شهرستان مبارکه بود.
این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود که بر روی 26 نفراز زنان متأهل انجام شد. افراد به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند و برای گروه آزمون 6 جلسه 2 ساعته آموزش جنسی اجرا گردید. ابزارهای پژوهش: شامل پرسشنامه دانش جنسی آن هوپر، پرسشنامه خودابرازی جنسی دکتر ویلیام واسنل و پرسشنامه صمیمیت جنسی باگاروزی بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار spssو آزمون تحلیل واریانس چندراهه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج نشان داد که پس از آموزش جنسی، دانش، خودابرازی و صمیمیت جنسی در زنان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت. بنابراین آموزش جنسی می تواند با بهبود مؤلفه های پژوهش حاضر در بهبود روابط جنسی متعادل و سلامت خانواده نقش بسزایی داشته باشد.
مطالعه ی مبتنی بر مدل کلونینجر: مقایسه ی عامل های سرشت و منش اقدام کنندگان به خودکشی با افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:با توجه به آمارهای اعلام شده از سوی سازمان بهداشت جهانی، خودکشی یکی از علل اصلی مرگ در جمعیت عمومی به ویژه افراد جوان
میباشد. با توجه به تاثیرات زیانبار روانی، اجتماعی و اقتصادی آن، لزوم بررسی همهجانبهی علل زیربنایی و به پیرو آن ایجاد راهکارهای عملی جهت پیشگیری از این معضل بداشت روانی بیش از پیش مشخص میگردد. این پژوهش با هدف بررسی ابعاد سرشتی و منشی افراد اقدامکننده به خودکشی انجام پذیرفته است.
روشکار: در این مطالعهی علی-مقایسهای، 30 بیمار بستری در بیمارستان رازی تبریز که در پاییز و زمستان سال 1390 در پی اقدام به خودکشی به مرکز ارجاع داده شده بودند، به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شده و پس از کسب رضایت بیمار، پرسشنامهی سرشتی و منشی کلونینجر (TCI-125) را تکمیل نمودند. گروه شاهد شامل 30 فرد سالم فاقد سابقهی تشخیص روانپزشکی نیز پرسشنامه را تکمیل نمودند. دادههای به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره بررسی گردیدند.
یافتهها:بنا بر نتایج، گروه اقدامکننده به خودکشی به طور معنیداری نمرات بالای نوجویی و نمرات پایینتر خودراهبری و همکاری را در مقایسه با گروه شاهد نشان دادند (001/0>P).
نتیجهگیری: این مطالعه در راستای پژوهشهای معطوف به بررسی ابعاد شخصیتی زیربنایی دخیل در اقدامات خودکشی، میتواند در جهت شناخت
دقیقتر عوامل دخیل در این پدیده و ارایهی راهکارهای مناسب جهت پیشگیری و درمان، یاریرسان باشد.