فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر پرخاشگری دانشآموزان عقبماندة ذهنی آموزشپذیر 9 تا 15 سال شهرستان لردگان انجام گرفت. به این منظور از بین دانشآموزان عقبماندة ذهنی آموزشپذیر به صورت تصادفی ساده 28 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (7 پسر و 7 دختر) و کنترل (7 پسر و 7 دختر) گمارده شدند. پرسشنامة پرخاشگری قزل سفلو و همکاران (1387)، بهعنوان پیشآزمون روی دو گروه اجرا شد. سپس فعالیت ورزشی بهعنوان برنامة مداخلهای به مدت 2 ماه و هر هفته 3 جلسه (45 دقیقهای) روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از اتمام دورة مداخله، آزمون پرخاشگری بار دیگر روی دو گروه اجرا شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس با بهرهگیری از نرمافزار تجزیهوتحلیل شد. یافتهها نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در میزان پرخاشگری تفاوت معنادار آماری (001/0 ) وجود دارد که نشان میدهد اجرای یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر کاهش پرخاشگری و خردهمقیاسهای آن در دانشآموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است. بنابراین میتوان دریافت که فعالیت منظم ورزشی بر کاهش پرخاشگری دانشآموزان عقبماندة ذهنی آموزشپذیر تأثیر دارد.
بررسی کیفی عوامل خانوادگی دخیل در اقدام به خودکشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی عوامل خانوادگی دخیل در اقدام به خودکشی بوده است.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع توصیفی و در حیطه ی پژوهش های کیفی بود و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونه گیری در یک نمونه 20 نفری به روش مبتنی بر هدف انجام و تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای گردآوردی داده ها از مصاحبه با نمونه ی اقدام کننده خودکشی و خانواده و دوستان آنها استفاده شد. به منظور دستیابی به موثق بودن و پایایی داده ها از معیارهای بازنگری ناظرین و مشارکت کنندگان در پژوهش استفاده شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه که مبتنی بر داده های کدگذاری شده بر اساس مصاحبه انجام شده بود، نشان داد که 10 عامل خانوادگی به ترتیبِ اهمیت، در خودکشی این افراد دخیل می باشد. این عوامل به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: 1- طلاق واقعی یا عاطفی والدین2- مورد آزار و اذیت روانی و جسمانی قرار گرفتن از سوی والدین3- سبک فرزندپروری طرد کننده و مستبدّانه 4- فقدان تقویت و تشویق و امیدواری از سوی والدین5- اعتیاد والدین6- سابقه بیماری های روان پزشکی والدین 7- سابقه اقدام به خودکشی والدین 8- جلب توجه و محبت والدین9- فقدان جهت گیری مذهبی10- نبود سازمان دهی و برنامه ریزی و نبود اهداف برای زندگی.
نتیجه گیری : عوامل خانوادگی یکی از علت های اقدام به خودکشی می باشد که باید در حیطه پیشگیری و درمان به آن توجه ویژه داشت.
بررسی کارآیی درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی، زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر برکاهش علائم نگرانی و ناسازگاری زناشویی، ز ن های دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارآیی درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی، زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر کاهش علائم نگرانی و ناسازگاری زناشویی، زنهای دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر بود. بدین منظور شش نفر از زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و همسران شان که آشفتگی زناشویی نیز داشتند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. کارآیی پروتکل درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی، زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در طی سه مرحله مداخله (خط پایه، درمان 16 جلسه ای و پی گیری 3 ماهه) با استفاده از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، نسخه چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GADQ-ΙV)، مقیاس سازگاری دونفره (DAS) و پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا(RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر آماج های درمان تاثیر مثبتی گذاشته بودند. هم چنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی کارآیی بیشتری نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر نشان داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر آماج های درمان تاثیر مثبتی گذاشته بودند. هم چنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی کارآیی بیشتری نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر نشان داد.
مقایسه مکانیسم های دفاعی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال های اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه مکانیسم های دفاعی بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال های اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 224 نفر (87 افسرده، 64 مضطرب، 73 عادی) از مبتلایان و جمعیت عمومی به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. علاوه بر تشخیص روانپزشکی نوع اختلال، از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که مکانیسم های رشدنایافته، دفاع های غالب افراد مبتلا به افسردگی؛ مکانیسم های نورتیک، دفاع های غالب افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی؛ و مکانیسم های رشدیافته، دفاع های غالب افراد عادی بود. مقایسه سبک های دفاعی بیماران و افراد عادی، احتمال تاثیرگذاری دفاع های ناکارآمد نورتیک و رشدنایافته بر شکل گیری و یا تداوم افسردگی و اختلال های اضطرابی را تایید می کند.
طراحی برنامه آموزش شناخت اجتماعی(SCT)، و بررسی اثر بخشی آن بر توانایی و مهارتهای تشخیص، درک و ابراز حالات هیجانی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا(HFA)
حوزههای تخصصی:
هدف:آسیب جدی در شناخت اجتماعی و مشکلات هیجانی به عنوان ویژگیهای آشکار افراد اتیستیک بویژه اتیستیک با عملکرد بالا، محسوب می شوند. نقایص شناختی-اجتماعی؛ مجموع مشکلاتی در درک حالات و عواطف خود و دیگری است و نقص در کارکرد اجتماعی؛مشکل در شروع، ایجاد، حفظ و توسعه روابط اجتماعی مثبت و سازنده است و به عبارتی، نقص در تعامل با دیگران است.چنین نقایصی در طی دوران کودکی ظهور و تا بزرگسالی می مانند. تحقیق حاضر با هدف طراحی آموزش برنامه شناخت اجتماعی، به منظور بهبود و افزایش مهارت های تشخیص، تفسیر و ابراز حالات های هیجانی کودکان اتیستیک با عملکرد بالا انجام شده است.
روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات آزمایشی، با سری های زمانی همراه با گروه کنترل است.جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان با اختلالات طیف اتیسم، در مدارس ویژه اتیسم شهر تهران است. مشارکت کنندگان به عنوان، آزمودنیهای این تحقیق، بعد از غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس گیلیام، در آزمون تفکیک اتیسم عملکرد بالا از سایر طیفها، شرکت کردند بعد از کسب نمره قابل قبول، به عنوان جامعه هدف، تعیین شدند. تعداد 14 دانش آموز(پسر) اتیستیک با عملکرد بالا، که دارای ملاک های ورود به آزمایش بودند، به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و سپس از بین آنها، تعداد هفت نفر در گروه آزمایش و هفت نفر دیگر در گروه کنترل، به طور تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزش شناخت اجتماعی با محتوای مهارتهای هیجان خوانی، به عنوان برنامه مداخله ای، در 14 جلسه آموزشی، به مدت دو و نیم ساعت، در کلینیک روانشناسی دانشگاه تهران، برای گروه آزمایش، اجرا شد. از آزمون بازشناسی هیجانات بارون و کوهن، به منظور بررسی توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت کنندگان استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از اجرای برنامه آموزشی، با استفاده از آزمونهای پیشرفته آماری، تحلیل واریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. هر سه فرضیه این پژوهش، در سطح الفای 001/0 یا (1%p<) معنی دار شدند.
نتیجهگیری: یافته های حاصل نشان دادند که برنامه آموزش شناخت اجتماعی (SCT-A)، موجب بهبود و افزایش معنادار توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت -کنندگان در گروه آزمایش شد. اما این بهبودی در مشارکت- کنندگان گروه کنترل که مداخله را دریافت نکرده بودند، دیده نشد. در مجموع یافته های حاصل نشان داد که برنامه آموزش شناخت اجتماعی، میتواند به عنوان یک راهبرد درمانی- مداخله ای اثربخش برای بهبود مهارت های هیجانی افراد اتیستیک با عملکرد بالا، که نقش بسیار مهمی در ارتباطات و تعاملات اجتماعی دارند، به کار برده شود.
مقایسه باورهای فراشناختی ودشواری درنظم جویی هیجان در افراد وابسته به مواد و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی باور های فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجان در افراد وابسته به مواد و بهنجار بود.
روش: این پژوهش یک طرح علی- مقایسه ای بود که در آن 50 نفر از افراد وابسته به مواد با 50 فرد بهنجار که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند؛ مقایسه گردیدند. آزمودنی ها پرسشنامه فراشناخت کارترایت – هاتون و ولزو پرسشنامه دشواری در نظم جویی هیجان گراتز و رومر را تکمیل نمودند و داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیری T هاتلینگ تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج آزمون نشان داد که میان باورهای فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجانی افراد وابسته به مواد و بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از زیر مقیاس های باورهای فراشناختی در زیر مقیاس باورهای مثبت درباره نگرانی و از زیر مقیاس های دشواری در نظم جویی هیجانی، در زیر مقیاس فقدان آگاهی هیجانی در دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، آسیب نظارت فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجان می تواند یک عامل کلیدی در وابستگی به مواد باشد که برای فهم، پیشگیری و درمان آن مفید است.
مقایسه ی اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به آسم برونشیال، بیماری انسدادی مزمن ریوی و سل ریوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماریهای مزمن جسمی، همراهی بالایی با اختلالات خلقی یا اضطرابی دارند. هدف این مطالعه بررسی و مقایسهی سطح اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سل ریوی، آسم و اختلال انسدادی مزمن ریوی می باشد.
روشکار: در مطالعه ی مقطعی حاضر 135 بیمار مبتلا به سل ریوی، آسم برونشیال و انسدادی مزمن ریوی مراجعهکننده به اورژانس داخلی، درمانگاه و بخش
بیماریهای ریهی بیمارستان های امام رضا (ع) و قائم (عج) مشهد در سال 1390 بررسی شدند. بیماران هر سه گروه از نظر سن، جنس و شدت بیماری، همسانسازی و با آزمونهای اشپیلبرگر و مقیاس بک از نظر اضطراب آشکار و پنهان و افسردگی ارزیابی گردیدند. بعد از تکمیل 135 پرسشنامه، اطلاعات جمعآوری شده توسط نسخهی 16 نرمافزار SPSS با آزمونهای آماری مجذور خی، آنووا یا معادل غیر پارامتری آنها تحلیل گردیدند.
یافتهها: تعداد 52 نفر، دچار افسردگی خفیف و 6 درصد نمونهها دچار افسردگی شدید بودند. 9/51 درصد نمونهها دارای اضطراب متوسط به بالا و 1/28 درصد از نمونهها مبتلا به اضطراب نسبتا شدید بودند. طبق نتایج آزمون مجذور خی، بین نوع بیماری و میزان افسردگی (000/0=P)، اضطراب آشکار (001/0=P) و اضطراب پنهان (026/0=P) رابطهی معنیدار آماری وجود دارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، اغلب بیماران مبتلا به سل ریوی، آسم و اختلال انسدادی مزمن ریوی از افسردگی خفیف و اضطراب متوسط رنج میبردند و بین نوع بیماری با میزان افسردگی و اضطراب آشکار و پنهان، رابطه ی معنیدار وجود داشت. بنا بر این میتوان با شناخت آسیبپذیری بیماران مبتلا به اختلالات تنفسی نسبت به نشانههای روانپزشکی، جهت پیشگیری و درمان اقدام نمود.
مدل مفهومی چگونگی سوءمصرف شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تبیین فرایند اعتیاد جوانان و سهم خانوده و دوستان در آن بود. در این مطالعه با استفاده از روش کیفی و تکنیک نظریه پدیدار گشته از تجربه برای دستیابی به این هدف تلاش شده است. در این تحقیق با نمونه گیری هدفمند، 12 نفر از معتادان به شیشه انتخاب شده و سپس مصاحبه ی عمیق از آنها به عمل آمد. سپس بر اساس یافته ها، مقوله ها در چند مرحله با استفاده از کدگذاری آزاد و محوری به دست آمد. برای به دست آوردن یافته ها با روش چرخشی بین نظریه ها و داده ها به بسط مفاهیم نظریه پرداخته در این بسط از الگوهای آسیب اجتماعی و فرزندپروری استفاده شده است. مقوله های پدیدار گشته در پژوهش حاضر مقوله های اصلی سبک والدگری، یادگیری اجتماعی و باورهای سترون شده درباره اعتیاد است که مقوله ی اصلی دارای زیرمقوله های فرعی می باشد. زیرمقوله ی سبک والدگری، رابطه ی والدین با فرزندان، رابطه ی والدین با یکدیگر، انعطاف ناپذیری در سبک، سرمایه های خانواده است. زیرمقوله ی یادگیری اجتماعی، دوستان مصرف کننده و وجود فرد مصرف کننده در خانواده است. زیرمقوله ی باورهای سترون شده تعاریف مطلوب، توجیه عمل، عدم قبول مسئولیت نتیجه ی عمل است. سبک های والدگری و سرمایه های خانوادگی از یک سو و ملحق شدن به گروه های دوستی که مصرف کننده نیز هستند، از سوی دیگر نوعی گرایش به مصرف در فرد به وجود می آورد که این تمایلات رفته رفته باورهایی را در فرد ایجاد کرده که در ابتدا مشوق مصرف از روی کنجکاوی یا تفریحی بوده، اما به مرور باورهای سترون نسبت به اعتیاد در فرد ایجاد و تثبیت می شود که اجبار، ولع و تنوع در مصرف شکل می گیرد.
افسردگی وعوامل مرتبط با آن در دانشجویان دختر دانشکده پرستاری مامایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در میان دانشجویان است و به عنوان یک بیماری ناتوان کننده بر عملکرد جسمی، اجتماعی و آکادمیک دانشجویان تاثیر دارد. این پژوهش با هدف تعیین شیوع افسردگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. این پژوهش به شکل مقطعی در مورد 280 نفر از دانشجویان در سال 1391 انجام شد. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه دو بخشی، شامل داده های دموگرافیک و بخش دوم، پرسشنامه استاندارد سنجش میزان افسردگی بک بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان دادند که 45%(126 نفر) از دانشجویان دارای درجاتی از افسردگی بصورت خفیف تا شدید بودندکه 95 % از این افراد در هیچ نوع مشاوره یا درمان پزشکی نبودند.ارتباط معناداری بین وضعیت اقتصادی ،سابقه افسردگی در فامیل درجه یک ، ابتلا قبلی به بیماری های روانی ،میزان رضایت از رشته و افسردگی مشاهده شد، اما بین سن، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی و افسردگی اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتایج نشان دهنده فراوانی نسبتا بالای افسردگی بین دانشجویان نسبت به جمعیت عمومی می باشد.
مقایسه ویژگیهای شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان با و بدون افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه ویژگی های شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان با و بدون افکار خودکشی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسه ای است. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادان مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بر اساس نمرات افکار خودکشی در دو گروه با و بدون افکار خودکشی قرار گرفتند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. یافته ها: ویژگی های شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان خودکشیگرا بالاتر از معتادان غیر خودکشی گرا بود. نتیجهگیری: غربالگری و شناسایی معتادانی که در آنها ویژگی های پرخاشگری و شخصیت مرزی بالا است برای پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی کارایی درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت نشانه های زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش نشانه های آسیب شناختی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. سه نفر زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر از طریق مصاحبه تشخیصی و مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی DSM-IV برای محور یک به روش نمونه گیری هدفمند در سال 1390 از بین بیماران دو مرکز خدمات مشاوره ای و روان پزشکی شهر تبریز انتخاب شدند. بیماران پس از احراز شرایط درمان، وارد فرایند درمان شدند. کارآیی پروتکل درمان فراتشخیصی یکپارچه در طی در سه مرحله مداخله (خط پایه، درمان 12 جلسه ای و پیگیری 6 هفته ای) با استفاده از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا PSWQ ، نسخه چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر GADQ-V و مقیاس کلی شدت و آسیب اضطراب (OASIS) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا(RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که تأثیر درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت آماج های درمان )نگرانی، نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و شدت اضطراب و آسیب عملکرد) در زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر هم از نظر آماری در سطح (05/0 >p) و هم از نظر بالینی معنی دار است.
نتیجه گیری: روش درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش نشانه ها و بهبود علایم بالینی اختلال اضطراب فراگیر از کارآیی لازم برخوردار است.
همبودی تروماهای متعدد، دلیریم، مانیا و مصرف مواد: معرفی یک بیمار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
صدمات مغزی به دنبال ضربات جمجمه، امروزه یکی از موارد شایع اورژانس ها می باشد و اغلب عواقب روان پزشکی متعددی را به بار می آورد. از آن جایی که برخی مشکلات دیگر روان پزشکی مانند اختلالات خلقی و مصرف مواد از عوامل زمینه ساز این ضربات می باشد، پیچیدگی علایم و تظاهرات ناشی از این مجموعه در بسیاری از موارد باعث بروز مشکلات تشخیصی و درمانی متعددی می گردد. بدیهی است که وقتی دلیریم (Delirium) و برخی عوارض دیگر ناشی از درمان های جراحی هم به این مجموعه اضافه گردد، مشکلات اداره بیمار بسیار بیشتر می شود. در مقاله حاضر پس از معرفی بیمار، جوانی با مجموعه ای از این مشکلات، یعنی: ضربه مغزی منجر به بیهوشی، دلیریم، مانیا و مصرف مواد مخدر به بحث در مورد تشخیص های افتراقی و اداره آن ها پرداخته شد.
تأثیر شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شن بازی درمانی در کاهش اختلالات اضطرابی دختران دبستانی شهرستان بابل انجام شد. در چهارچوب روشی آزمایشی و در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 40 دختر7 - 10 ساله که در پرسشنامه اضطراب اسپنز نمره یک انحراف معیار بالاتر از میانگین کسب کرده بودند، به عنوان نمونه داوطلب انتخاب شده و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ سپس گروه آزمایش 10 جلسه تحت تأثیر متغیر مستقل شن بازی درمانی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان مداخله هر دو گروه آزمون شدند تا تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته «اختلالات اضطرابی» مشخص شود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتیجه پژوهش نشان داد که شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات اضطرابی تأثیر معنا داری دارد و همچنین باعث کاهش علائم هراس و ترس از فضای باز، اضطراب جدایی، ترس از آسیب فیزیکی، ترس اجتماعی، وسواس فکری و عملی و اضطراب عمومی می شود. احتمالاً کار با سینی شن به کودک این فرصت را می دهد تا در محیطی امن ترس های خود را جستجو و کشف کند و با بازآفرینی رویدادها به ترس های خود عینیت بخشد، نسبت به آن ها به شناخت و بینش برسد و برای حل مسائل مختلف راه حل پیدا کند.
پیش بینی سطح کیفیت زندگی بیماران همودیالیز بر اساس متغیرهای روان شناختی مثبت و آسیب شناسی روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: بیماران تحت همودیالیز مشکلات مختلفی را در ارتباط با عوارض بیماری مانند مشکلات جسمانی، اقتصادی، اجتماعی و واکنش های عاطفی تجربه می کنند. این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین متغیرهای روان شناختی مثبت (امید و معنویت)،آسیب شناسی روانی (استرس، افسردگی، اضطراب) و کیفیت زندگی بیماران همودیالیز بود.
مواد روش ها: این پژوهش یک پژوهش توصیفی (همبستگی) است که روی 96 نفر از بیماران همودیالیز مراجعه کننده به بیمارستان حضرت علی اصغر )ع) اصفهان در سال 1391 انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های دموگرافیک، کیفیت زندگی (SF-36)، مقیاس سنجش اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-42)، امید به زندگی (اشنایدر) و مقیاس معنویت ""پولوتزین و الیسون"" استفاده شد و داده ها با نرم افزار SPSS- 16 با روش های تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد، بین کیفیت زندگی با معنویت و امید بیماران همودیالیز رابطه مستقیم معنی داری وجود دارد (001/0p<)، بین کیفیت زندگی با افسردگی، اضطراب، استرس بیماران همودیالیز رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد (001/0p< ).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه دلالت بر ارتباط مستقیم بین ویژگی های مثبت نظیر امید و معنویت از یک سو و متغیرهای آسیب شناسی روانی با کیفیت زندگی بیماران همودیالیز دارد. این ارتباط به گونه ای است که می توان کیفیت زندگی بیماران همودیالیز را توسط متغیرهای مثبت معنویت و امید و متغیرهای پاتولوژیک افسردگی، اضطراب و استرس پیش بینی نمود.
بررسی مقایسه ای دینداری و رابطه آن با پرخاشگری در معتادین به مواد مخدر، معتادین در حال ترک و افراد غیر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه دینداری و رابطه آن با پرخاشگری در معتادین، معتادین در حال ترک و غیر معتادین به مواد مخدر است.
روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای و همبستگی، تعداد 64 نفر معتاد، 51 نفر معتاد درحال ترک و 99 نفر غیر معتاد به روش در دسترس انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه دینداری خدایاری فرد(1385) و پرسشنامه پرخاشگری اهواز (زاهدی فرد،1379) مورد ازمون قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین میانگین نمرات افراد معتاد در حال ترک و غیر معتاد در زیر مقیاس شناخت دینی (006/. P)
مقایسه ی اثر بخشی گروه درمانی به شیوهی شناختی– رفتاری با درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر خودکارآمدی افراد معتاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش های موجود در حوزه اعتیاد عموماً معطوف به بررسی و اتخاذ تدابیری است برای ترک! نه کیفیت زندگی فرد قربانی اعتیاد. به همین خاطر در این پژوهش ضمن آموزش افراد معتاد در جهت افزایش یا بهبود کیفیت زندگی، اصلاح و رشد آموزه های شناختی- رفتاری، تاثیر این پیشرفت ها بر عامل مهمی همچون خودکارآمدی مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع نیمه تجربی همراه با گروه آزمایش و کنترل، با پیگیری (45 روزه) می باشد. جهت تعیین حجم نمونه ابتدا به شیوه تصادفی دو درمانگاه ترک اعتیاد (رها بخش و فردای روشن) در سال 1390، انتخاب شده اند. 36 نفر از افراد متقاضی شرکت در پژوهش به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (گروه درمانی به شیوه ی شناختی– رفتاری و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی) و کنترل تقسیم شده اند. در پایان جلسات از هر سه گروه پس آزمون و پیگیری 45 روزه، به عمل آمد. به دلیل کنترل متغیرهای مداخله گر علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش، بیانگر آن است که درمان شناختی– رفتاری و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی توانسته اند در مرحله ی پس آزمون به طور معناداری نمرات خودکارآمدی معتادان را نسبت به گروه کنترل افزایش دهد؛ البته نکته قابل ذکر اثر بخشی بیشتر درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر خودکارآمدی معتادان در مرحله پیگیری بود (001/0 P=).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش اهمیت استفاده از تکنیک های افزایش خودکارآمدی را مشخص و نشان داد هنگامی که این تکنیک ها را به طور سازمان یافته در حوزه های مهم زندگی به کار ببریم؛ تأثیر بهتری خواهیم گرفت.
نظریه کلیشه های جنسی و سازه های ازدواج به وصال نرسیده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ازدواج به وصال نرسیده از مشکلات جنسی پیچیده محسوب می شود که عوارض آن در جوامع محافظه کار جنسی ابعاد وسیعتری می یابد. در جوامع علمی توافق جمعی بر این است که این پدیده فراتر از مشکل فردی و یا اختلال جسمی و روانی است و باید علل آن در بستر فرهنگی هر جامعه ایی تبیین گردد. هدف از این مقاله، پاسخ دادن به این سوال است که بر اساس نظریه کلیشه های جنسی سایمون و گاگنون، مشکل ازدواج به وصال نرسیده در زوجین ماحصل چه کلیشه های جنسی است؟
مواد و روشها: این مقاله مروری بر33 مطالعه پزشکی و بالینی منتشر شده در طی سالهای 1956 تا 2011 است، در مورد این پدیده وکلیشه های مربوط به ازدواج، شب اول عروسی، دخول و بکارت که در مطالعات کیفی مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها: اغلب مطالعات بالینی جدیدتر منتشر شده به مطالعه این اختلال در فرهنگ های محافظه کار مذهبی پرداخته اند و بر حسب تخصص پژوهشگران و کلینیک محل انجام مطالعه، علل گزارش شده برای این پدیده، متفاوت بوده است. مقالاتی نیز که به کلیشه های ازدواج پرداخته اند بر نقش های زنانگی و مردانگی و لزوم دخول به عنوان ""رفتار صحیح جنسی"" در سناریوی شب اول عروسی ویا زمانی نزدیک پس از برگزاری آیین های ازدواج تاکید کرده اند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد در ازدواج به وصال نرسیده، افراد مبتلا در فرایند رسیدن به یک نتیجه واحد و قابل قبول با کلیشه های فرهنگی جامعه خود در مورد انجام دخول برای تحقق ازدواج و احساس کامل شدن، دچار اختلال شده و به دلیل عدم دخول، احساس متفاوت بودن می کنند،که در نهایت منجر به عدم آشکارسازی مشکل و طولانی شدن این اختلال می شود. آموزش جنسی زوج ها توسط کارکنان بهداشتی می تواند از شیوع این پدیده و رنج زوج های مبتلا بکاهد.
مقایسه ی کارکرد اجرایی سازمان بندی مجدد اندیشه درنوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش
حوزههای تخصصی:
کارکرد اجرایی مجموعه ای از فرایندها است که مسئولیت هدایت شناختی، عاطفی، رفتاری وعملکردی انسان را در زمان فعالیت وحل مسأله برعهده دارند. هدف این پژوهش مقایسه ی کارکرد اجرایی سازمان بندی مجدد اندیشه در نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش است. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است، بر این اساس50 نوجوان دارای اختلال سوءمصرف حشیش ساکن کانون اصلاح و تربیت شهر اهواز با دامنه ی سنی 15 الی 18سال انتخاب شده و با 50 نفر از نوجوانان عادی مقطع دبیرستان از نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر اهواز به عنوان گروه شاهد، که از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت شاختی با یکدیگر همتا شده بودند، به صورت نمونه ی در دسترس انتخاب شده و بایکدیگر مقایسه شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون بندرگشتالت،TOVA (به عنوان یک آزمون عملکرد مستمر) وآزمون شکل گیری مفهوم ویگوتسکی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش نسبت به نوجوانان عادی، عملکرد ضعیف تری در بازداری رفتار و بازسازی مجدد اندیشه داشتند، و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. به طور کلی با توجه به یافته های پژوهش مبنی بر عملکرد ضعیف تر نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش نسبت به نوجوانان عادی در کارکردهای اجرایی (بازداری رفتار و بازسازی مجدداندیشه)، به نظر می رسد این ضعف منجر به مشکلاتی در رفتار اجتماعی نامناسب، مشکلات درتصمیم گیری و عدم قضاوت مناسب، مشکلات با نوآوری ها و تغییر، حواس پرتی و مشکلات در جنبه های مختلف حافظه می شود.