فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
خطوط گسل ذر تظریه برخورد تمدنها
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
علم کلام، فلسفه دین و الاهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزههای تخصصی:
میان علوم گوناگون به ویژه در عرصه دینپژوهى، برخى علوم در عین اینکه عنوان مشخص و مستقلى دارند، از نظر موضوع یا روش، همچنین از لحاظ قلمرو، ارتباط تنگاتنگى به هم داشته تا جایى که برخى، آنها را یک علم تلقى مىکنند. در حوزه دینپژوهى، علومى نظیر علم کلام، فلسفه دین و الاهیات، از این امر مستثنا نیست و گاهی در تحقیقات و مباحث مربوط به آنها خلط صورت مىگیرد؛ از این رو در تحقیق حاضر سعى شده مرز میان این علوم تعیین، و نقاط افتراق و اشتراک آنها نیز مشخص شود.
براى تعیین قلمرو هر یک از این علوم، ابتدا، علم کلام و مسائل مرتبط با آن محوریت قرار گرفته و در ادامه، تشابه و تفاوت آن با الاهیات و فلسفه دین تبیین شده است. افزون بر اینکه در هر یک از علوم، تفاوت هر علم با زیر شاخهها و زیر مجموعههاى آن نیز مطرح شده است .
آموزش فلسفی کودکان در نظام تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دردو دهه اخیر، بعد از ورود مباحث اموزش فلسفی کودکان به عرصه مطالعات وپزوهشهای اهل نظر در ایران، بویژه با استقبالی که از رویکرد P4C (philosophy for children) به عمل آمد، تلاشهایی در تحلیل وبررسی ومعرفی وحتی اجرای آن به اشکال گوناگون، مانند ارائه مقالات در نشریات، تشکیل همایش ها و کارگاه های آموزشی، تالیف وترجمه کتب صورت گرفت. درسنوات اخیر این همت ها به سطحی رسیده است که برنامه ریزی درحد پذیرش دانشجودرسطحPHD برای آن صورت می گیرد . جای خالی بررسی نظرات لیپمن (بانی این نوع از آموزش درنیم قرن اخیر)، درمقایسه با نظام تعلیم وتربیت اسلامی، مارا برانگیخت تا با تاملی در آموزه های وحیانی، جایگاه آموزش تفکر خلاق وانتقادی درتعلیم وتعلم اسلامی را بازشناسی کنیم.
دراین بررسی ومقایسه، نزدیکی شیوه های تربیت دینی برای فراهم کردن بسترهای آموزش تفکر خلاق واکتشافی، با روش ها ودیدگاه های لیپمن (lipman ) آشکار گردیده است.
بررسی استدلال های ماتریالیستی ریچارد داوکینز دربارة خدا و تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة خداناباورانة ریچارد داوکینز، زیست شناسِ انگلیسی، بر دو استدلال «سادگی» و «فرایند انباشتی» مبتنی است؛ بر اساس استدلال سادگی قوانین بنیادین فیزیک ساده اند و از این رو، پیدایش تصادفی و بی دلیل قوانین بنیادین تبیینی ساده است، ولی فرض وجود خالقی که طراح جهانی با چنین پیچیدگی های بسیار گسترده باشد، نظریه ای بسیار پیچیده است. بر اساس استدلال فرایند انباشتی، داوکینز بر این باور است که جهان مادی در روند شکل گیری طبیعت و پیدایش موجودات زنده «خود تبیین گر» بوده است و انتخاب طبیعی، که فرایندی انباشتی است، به تنهایی می تواند فرایند تکامل را تبیین کند. بر اساس دیدگاه های فیلسوفان خداباور، وجود خداوند فرایند تکامل و قوانین بنیادین طبیعت را در یک نظام جامع و جهان شمول وحدت و انسجام می بخشد و از این رو، از کفایت تبیینی برخوردار است، در حالی که دیدگاه تصادف گرایانة داوکینز فاقد کفایت تبیینی است. استدلال سادگی، درواقع «مغالطة سادگی» است. بنابراین اولاً، نگرش ماتریالیستی داوکینز در استدلال فرایند انباشتی بر مجموعه ای از خطاهای فلسفی مبتنی است؛ ثانیاً، تبیین دقیق نظریة تکامل نشان می دهد که جامع ترین و ساده ترین تبیین مبتنی بر وجود خداوند به عنوان طراح و جهت دهندة فرایند تکامل است.
معرفی اصطلاحات معرفتشناسی: دیوید هیوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۱۱ و ۱۲
حوزههای تخصصی:
منبع اصلی مورد استفاده در این بخش کتاب راهنمای معرفتشناسی است که دو تن از اساتید معرفتشناسی، یعنی جاناثان دنسی و ارنست سوسا آن را ویرایش کردهاند و 137 تن از اساتید دانشگاههای مختلف جهان در نوشتن آن همکاری داشتهاند. کتاب نخستینبار در سال 1992 توسط انتشارات بلکوِل منتشر و پس از آن بارها تجدید چاپ شده است. البته در نوشتن مقالههای این بخش علاوه بر کتاب گفته شده از سه منبع زیر نیز استفاده میشود:
.1996I. A Dictionary of Philosophy, edited by Thomas Mautner, Blackwell,
II. The Cambridge Dictionary of Philosophy, General editor, Robert Audi, .1995Cambridge Universtiy Press, U.S.A,
III. The Oxford Companion to Philosophy. Edited by Ted Hondrich, Oxford .1995University Press,
مقایسه علم و دین از دیدگاه «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در عرصه دین پژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزه های آموزه های دینی و یافته های علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارض های علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخص ترین چهره هایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزه ای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائه ی طرح های خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائت هایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزه های دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزه های مسیحی دانست و بزرگ داشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.
ابطال ابطال پذیری محمد حائری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۷۹ شماره ۱۵ و ۱۶
حوزههای تخصصی:
اصل علیت و تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا اواخر سده نوزدهم، قاطبه فیلسوفان و دانشمندان، قوانین اساسی فیزیک را ضروری تلقی میکردند و تحلیل آماری را مبتنی بر ناآگاهی ما یا وسیلهای عملی برای کارکردن با دستگاههای پیچیده میشمردند. آنها بر این باور بودند که اگر ما از تمام پارامترها و عوامل مؤثر در تکوین یک پدیدار باخبر باشیم، دیگر نیازی به تحلیل آماری نیست. این برداشت از فرمالیسم مکانیک نیوتنی که مبتنی بر عمومیت اصل علیت است، بیش از سه قرن بر ذهن فلاسفه مسلط بود. اینشتاین تا آخر عمرش از این طرز تلقی دست بر نداشت و هنوز هم جمع کثیری از فیلسوفان چنین میاندیشند. در تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی ضرورت اصل علیت مورد شک قرار میگیرد. هیوم قرنها قبل همین کار را کرده بود. با کشف نظریه کوانتومی در قرن گذشته، دوباره فیلسوفان به هیوم روی آوردند و کارهای تحقیقی بارزی درباره او انجام دادند. بهاینترتیب، عمومیت اصل علیت و کارایی مطلق آن رد شد. ما در بررسی پدیدارهای اتمی، به قوانینی بر میخوریم که قطعیت و ضرورت منطقی ندارند و این عدم قطعیت از ناآگاهی ما ناشی نمیشود، بلکه مبیّن ساختار اساسی عالم است. نقد و تحلیل فلسفی نشان میدهد که فیزیکدانان محافظهکاری که نمیتوانند تعبیر کپنهاگی را بپذیرند، میخواهند عادات ذهنی خود را به واقعیت عینی تحمیل کنند. اعتقاد جازم به عمومیت اصل علیت یک خرافه است
ر
مسألة اذهان دیگر(2)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۱۱ و ۱۲
حوزههای تخصصی:
مسئله دیگر اذهان، آن است که ما چگونه میتوانیم نشان دهیم باور عقل سلیم به اینکه: «دیگران نیز دارای ذهنی مشابه ما هستند» میتواند توجیه شود، و اینکه چرا شک گسترده دربارة اذهان دیگر نادرست است؟ فیلسوفان لااقل از دوران دکارت دربارة این مسئله بحث نمودهاند. آنان برای موجه بودن باور به اذهان دیگر دلایل بسیاری اقامه کردهاند. هدف گراهام در این نوشتار به دست دادن مبادی انکارِ اذهان دیگر و نیز بررسی پیامدهای آن برای فلسفه ذهن است. او با سه دلیل برای توجیه باور به اذهان دیگر آغاز میکند. امروزه، شماری از فیلسوفان این دلایل را ناکام میدانند. به عقیدة نویسنده، چهارمین و در عین حال مطلوبترین احتجاج برای حل مسئله اذهان دیگر، روایتی است از آنچه که به «استنتاج به بهترین تبیین» معروف است. گراهام معتقد است بدون باور به اذهان دیگر تشخیص یا توصیف رفتار دیگران عملاً ناممکن خواهد بود.
جایگاه عقل در کل دانش
حوزههای تخصصی:
تحلیل تغییر: ماده و صورت
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی مفهوم آرمانشهر در اندیشه سیاسی اسلام، ایران و غرب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آرمانشهر، یوتوپیا یا مدینه فاضله از جمله مفاهیمی است که سال ها ذهن اندیشمندان و فلاسفه را چه در دنیای غرب و کسانی چون افلاطون، آگوستین، توماس مور، کامپانلا و مارکس و چه در دنیای اسلام و ایران و کسانی چون فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، شهاب الدین سهروردی و ابن خلدون را به خود مشغول کرده است. در نوشتار حاضر تلاش شده است با بهره گیری از روش تحلیل مقایسه ای، به بررسی مفهوم، ماهیت، شکل، دامنه و عملکرد آرمانشهر در اندیشه های سیاسی اسلام، ایران و غرب پرداخته شود.