فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۲۱ تا ۶٬۷۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
صاحبان معرفت برای انسان دو نوع تولّد قائلند: یکی تولّد صوری و دیگری تولّد معنوی یا تولّد ثانی که از آن به عنوان «عروسی ابد» یا «تولّد آسمانی» یاد می کنند. مرگ نفسانی از مبانی عمیق عرفان و ادب تعلیمی مولانا است. مولانا همچون سایر عرفای اهل بسط و سکر پدیده مرگ دوستی در آثارش تجلّی خاصی دارد و مرگ و مرگ نفسانی را در مسیر چرخة تکامل می داند و از آن به عنوان انتقال از عالم کثرت و طبیعت به عالم وحدت و ماوراءالطبیعه تعبیر می کند. این بررسی نشان می دهد مولانا تولّد آسمانی را در مرگ نفسانی تحت تأثیر عوامل مؤثری همچون ایمان، ابوّت معنوی و عشق می داند؛ بنابراین با استناد به حکایات مثنوی، در یک مقدمه و هفت محور انواع ولادت، عوامل مؤثر در تولّد آسمانی، مرگ ها و زایش ها، چگونگی مرگ ارادی و انواع آن، راه های رسیدن به مرگ نفسانی، ویژگی راه یافتگان به مرگ نفسانی (ارادی) و فواید مرگ نفسانی (مرگ اختیاری) بررسی شده است.
آموزش زبان فارسی در برزیل: مشکلات و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دفتر گسترش زبان و ادبیات فارسی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، رسالت ترویج زبان و ادبیات فارسی در کشورهای بیگانه را به عهده دارد. این دفتر به منظور تحقق هدف فوق، سالهاست که به تاسیس کرسیهای زبان فارسی در دانشگاههای کشورهای بیگانه و اعزام استاد اقدام کرده است. به هرحال، این کرسیها، علی رغم محاسن فراوان، همواره با چالشهایی نیز روبه رو بوده است. بررسی علمی چالشها و ارایه راهکارهای مدبرانه، ارتقای کیفی کرسیهای فارسی را به ارمغان خواهد آورد. نگارنده پس از آشنا ساختن خواننده با اوضاع حاکم بر آموزش فارسی در برزیل، ابتدا به بررسی منتقدانه این کرسی می پردازد، و سپس راهکارهایی عملی را به منظور برطرف کردن مشکلات و تسهیل و تقویت آموزش فارسی در آن کشور ارایه می کند.
کمی نماهای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارنده در این نوشتار به بررسی بخشی از ساختمان جمله یعنی وابسته های پیشین گروه اسمی پرداخته و آنها را به انواعی تقسیم کرده است. وی پس از ارائه پیشینه ای مختصر از مطالعات انجام شده در این باره ، به توصیف و طبقه بندی برخی از وابسته های پیشین گروه اسمی موسوم به "کمی نما" که پیش از هسته گروه اسمی قرار می گیرند ، پرداخته است. این پژوهش بر مبنای داده های گرد آوری شده از نوشته های نشریات و جملات گفتاری انجام شده است تا بتوان از هر دو گونه گفتار و نوشتار را فراهم آورد.
بررسی سه قطره خون هدایت بر مبنای نظریه «قدرت» میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی بازتاب اساطیر یونان در آثار نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز ادبیات ملل مختلف، همواره بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته اند و کمتر ملتی از این تأثیرپذیری ها دور مانده است؛ برای نمونه می توانیم به دو کشور کهن و ریشه دار ایران و یونان اشاره کنیم که روابط و تبادلات فرهنگی آن ها، به شکل های گوناگونی در ادبیات دو کشور نمود پیدا کرده است. تتبع در آثار شاعران و نشان دادن این تأثیرپذیری ها می تواند در فهم آثارشان و گشودن گره های شرح اشعار بسیار سودمند باشد. در این جستار، با واکاوی خمسة نظامی، روشن شده است که حکیم گنجه، از طریق ترجمة آثار یونانی به عربی یا فارسی، با اساطیر یونان آشنا بوده است و بسیاری از حکایت هایش را با تأثیرپذیری مستقیم یا غیر مستقیم از اساطیر یونانی به تصویر کشیده است؛ چنان که در پردازش حکایت های «اسکندر و آرایشگر»، «جمشید با خاصگی محرم»، «اسکندر و نوشابه»، «شهر مدهوشان»، «شبان و انگشتری» و «فتنه» به اسطوره های یونانی «شاه میداس»، «آمازون ها»، «مایلو» و «گیگس یا ژیرس» نظر داشته است.
رشد اخلاقی کودک و ادبیات داستانی به همراه بررسی آثار داستانی جمشید خانیان از منظر رشد اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نای نیایش در نیستان آفرینش
حوزههای تخصصی:
از نظر مولوی، پرورگار متعال خیر محض است، انسانی که در سیر صعودی معنوی قرار می گیرد خیر محض را می ستاید. او عشق معبود لایتناهی را شعله ای می داند که هر چیزی جز معشوق را در نظر نیایشگر می سوزاند. مولوی نیایش را توفیق الهی می داند و هر دعائی را مستلزم داشتن شایستگی نیایشگر برای آن می داند و اعتقاد دارد که فطرت روح انسانی با توحید الهی سازگار است، نباید آنرا در قید و بند ما سوی الله گذاشت. از منظر او همه مخلوقات جهان به نوعی در نیایشند.
صد کتاب ار هست جز یک باب نیست
صد جهت را قصد جز محراب نیست
6/3667
از منظر مولوی ذکر، فکر را بالا می برد و عشق، باعث ذکر و نیایش می شود و انسان در صورت اتصال به دریای لطف حق، صفت الهی پیدا می کند و در نتیجه آرامش می یابد و به نهایت فراغت می رسد.
بررسی انواع آشنایی زدایی درآثار مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۹
190 - 159
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی یکی از اساسی ترین مفاهیم مطرح در نظریه فرمالیست های روس است که هدف آن، بررسی جنبه هایی از زبان است که منجر به آفرینش ادبی می شود. تمهیدات ادبی به سبب کاربرد فراوان تکراری می شوند و توانایی ایجاد غرابت را از دست می دهند. در یک تعریف گسترده آشنایی زدایی، عبارت از تمام شگردها و فنونی است که نویسنده یا شاعر از آن ها بهره می برد تا جهان متن را به چشم مخاطبان خود بیگانه بنمایاند. هنرمندان با ایجاد تغییرات در تمهیدات کهنه و تکراری، باعث برجسته شدن فرم و به وجودآمدن زبان ادبی می شوند. از طریق آشنایی زدایی، شاعر دریافت های عادی خواننده را تغییر می دهد که به این نوع کار، «تکنیک ادبی» نیز می گویند. در این مقاله، با عنوان «آشنایی زدایی و برجسته سازی در آثار مهدی اخوان ثالث» تلاش شده است با تکیه بر دیدگاه های فرمالیست ها در زمینه آشنایی زدایی و برجسته سازی، اشعار این شاعر توانای ادب فارسی از جنبه های مختلف زبانی، بیانی، زیبایی شناسی و «آشنایی زدایی» که هدف اصلی این پژوهش است، تحلیل و بررسی شود. بررسی های به عمل آمده در این مقاله نشان می دهد که اخوان از روش آشنایی زدایی بسیار بهره برده است و بدین طریق، زبان شعری خود را برجسته نموده است.
از غنا تا غزل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
غزل که شاخص ترین نوع شعر است، همواره از آغاز به عنوان پر مخاطب ترین قالب شعری در رودخانه خروشان و زلال شعر فارسی در جریان بوده، با هر موجی سازگاری داشته است و هم چنان با عمری دراز به زندگی خود ادامه می دهد و با داشتن موسیقی و تعداد ابیات مناسب و قدرت انعطاف پذیری، تمام حالات شاعرانه و موضوعات شعری را بر می تابد. در این پژوهش شکل گیری غزل، اینکه چگونه اساس ماندگاری خود را بر پایه های اشعار غنایی استوار ساخته است، همچنین قدمت غنا، اشعارغنایی و کاربرد غزل به معانی گوناگون از جمله:غزل به معنی شعر ملحون، غزل به معنی تغزل، و در نهایت غزل به عنوان قالب شعری، مورد بررسی قرارگرفته است.
کیمیاگری های شمس (تحلیلی از اسلوب بیان و ساختار تجارب عرفانی شمس تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
گزارش مختصری درباره هجو نویسی فردوسی
حوزههای تخصصی:
بررسی ساخت کلان (چارچوب فکری) حکایات بوستان سعدی بر اساس رویکرد زبان شناختی صورتگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم زبان شناسی همچون سایر علوم، تقسیمات و انشعاباتی یافته است که زبان شناسی کلان نیز یکی از این شاخه هاست. زبان شناسی کلان به بررسی های متنی و گفتمانی می پردازد. در این نوع بررسی ها، متن از طریق پرداختن به روابط فراجمله ای مورد بررسی قرار می گیرد به این صورت که از طریق مطالعه روابط میان بخش های تشکیل دهنده یک متن، ساخت کلان (بافتار) متن مشخص می گردد. درتحقیق حاضر به بررسی چارچوب فکری (ساخت کلان) حکایات بوستان سعدی پرداخته شده است و در این راستا از الگوی وودبری (1987)، نقل شده در فب، (1997) – خان زاده امیری ( 1379) استفاده شده است .
به طور کلی، تجزیه و تحلیل حکایات در سطح ساخت کلان نشان داده است که در ساخت کلان حکایات بوستان سعدی، چارچوب ارائه شده در الگوی مذکور قابل تشخیص است و البته در راستای تکمیل نمودن بررسی حاضر، تغییرات و اصلاحاتی نیز در این الگو صورت گرفته است. از نتایج به دست آمده در این بررسی، محوریت و مرکزیت سازه پند و اندرز در بوستان سعدی است. از مجموع 1060 بیت بررسی شده، 475 بیت به سازه پند و اندرز اختصاص دارد که 44.81 درصد از کل ابیات را شامل می شود. بنابراین سازه پند و اندرز، سازه محوری و اصلی در ساخت کلان حکایات بوستان سعدی تلقی می شود که این موضوع خود نشان دهنده ماهیت تعلیمی اثر مذکور است
تحلیل تطبیقی اسطوره ضحاک ماردوش (براساس رهیافت های مبتنی بر سنت کهن قربانی برای خدایان ماردوش جهان زیرین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضحّاک محوری ترین موجود اهریمنی شاهنامه و معادل اژی دهاک اوستایی و اژدهای سه سر هند و ایرانی است که یکی از بارزترین موجودات زیان کار در نوشته های مزدیسنا بشمار می رود. تفسیرهایی متعدّد از اسطورة ضحّاک انجام شده است که با توجّه به تازی بودن ضحّاک در شاهنامه و یک سان پنداشتن دشت سواران نیزه گذار با صحاری عربستان، برخی از تفسیرها اسطورة ضحّاک را یادمانی از پیکارهای مهاجران با تیره های سامی نژاد چون آشوری ها، سومری ها و بابلی ها دانسته اند. در این جستار، ضمن نقد تفسیرهای دیگر، نشان داده شده که اسطورة ضحّاک می تواند با اسطورة خدای ماردوش زیر زمین در فرهنگ های بومی فلات ایران و سرزمین های مجاور مربوط باشد. مطابق این اسطوره، بهترین جوانان، قربانی خدای مالک دوزخ (قعر زمین) می شدند و اسطورة اژدهاکشی، نه یادمانی از یک نبرد تاریخی، که نمادی برای پایان این سنت خونین پیشاتاریخی بوده است
بررسی اجزای کلام در جنیدنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله بررسی های مفید برای آشکار شدن ساز و کار روایت ها و به طور خاص قصّه های عامیانه، روش تجزیه و تحلیل تودوروف، نظریه پرداز عرصه ساختارگرایی است که در تحلیل روایت های اسطوره ای به کار گرفته شده است. وی این نوع قصّه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بررسی اجزای کلام قصه ها، آنها را همچون پاره های گفتمان به سه دسته اسم، صفت و فعل تقسیم کرده است. بنابراین با تجزیه و تحلیل روایت، می توان به واحدهایی صوری دست پیدا کرد که با اجزای کلام دستوری شباهت چشمگیری دارند.
این نوشته «جنیدنامه» را از جنبه اجزای کلام بررسی می کند و می کوشد، با تکیه بر نظریه تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیت های «جنیدنامه» دست یابد. برای دستیابی به این هدف ابتدا توضیح مختصری در مورد نظریه تودوروف در زمینه اجزای کلام داده می شود و سپس اجزای کلام؛ یعنی اسم خاص (شخصیت)، فعل (کنش)، صفت (ویژگی) و همچنین چگونگی ارتباط شخصیت های قصّه با توجه به هریک از این اجزا مورد توجه قرار می گیرد. بررسی این ویژگی در درک پیکربندی روایت و نیز شناخت زنجیره ارتباطات شخصیت ها که قصه بر اساس آن پایه ریزی می شود مؤثّر خواهد بود.
بحثی در مبانی ترجمه
حوزههای تخصصی:
بررسی سه نوعِ جدید قافیه در شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی در نتیجه آشنایی با ادبیات غرب، هم از لحاظ مضمون و محتوا، و هم از لحاظ فرم متحول شد. از گونه های تحول در شعر فارسیِ عصر مشروطه به کارگیری تعدادی قافیه جدید است که به شعر غرب تعلق داشت و در ادبیات کلاسیک ما بی سابقه بود. شعرای مشروطه از رهگذر شعر ترک، که پیش از ادبیات ایران به سبب ارتباط با دنیای غرب وارد عصر تجدد شده بود، با این نوع قوافی آشنا شدند و آن ها را در شعر خود به کار بردند. دل زدگی از یک نواختی ادبیات قدیم از یک سو، و شور تجدد و نوخواهی در این عصر و نیاز به ورود به ساحت های نوین شعری از سوی دیگر، از عوامل مهم دگرگونی هایی از این نوع بوده است. این گونه تحولات در شعر مشروطه سرآغاز تجدد در شعر فارسی بود که به همراه دیگر عوامل، شعر نوین فارسی را شکل داد. ما در این مقاله که به روش مطالعه کتاب خانه ای انجام گرفته است، به بررسی سه نوع قافیه شعر غربی در شعر مشروطه پرداخته ایم که عبارت اند از: قافیه چلیپا، قافیه حلزونی، و قافیه زنجیری. از میان سه نوع قافیه مذکور قافیه چلیپایی محبوبیت زیادی در میان شاعران عصر مشروطه داشت و بسیاری از شاعران پیش رو عصر، حتی سنت گرایان ، اشعار خود را بدان قافیه بستند. اما نوع دوم و سوم به نسبت کم تری به کار گرفته شد. شاعران ایرانی در این عصر انواع گوناگون قوافی مذکور و حتی دیگر انواع قافیه های بومی را در یک شعر واحد به کار بردند.