فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۳۰۱ تا ۱۱٬۳۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان، ابزاری برای ارتباط میان انسان هاست و این ارتباط، بدون شناخت فرهنگ زبان مقصد ممکن نیست. این امر در میان زبان آموزانی که قصد ادامه تحصیل در ایران را دارند، به خوبی آشکار است. هدف این مقاله، بررسی میزان علاقه زبان آموزان به فراگیری فرهنگ و میزان توجه مدرسان آزفا به آموزش فرهنگ است. در این مقاله با بهره گیری از جدول تعمیم پذیری «مورگان»، با 28 نفر از مدرسان سطح متوسط آموزشی آزفا و 80 نفر فارسی آموز سطح متوسط عرب زبان «مرکز آزفای دانشگاه فردوسی مشهد»، مصاحبه ای پانزده دقیقه ای انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زبان آموزان تمایل به آشنایی با فرهنگ ایرانی را دارند، اما نمی خواهند در کلاس درس به آن پرداخته شود. از سوی دیگر، مدرسان بیشتر بر آموزش مستقیم نکات فرهنگی در کلاس تأکید می کنند و این ناهمسانی، دلزدگی بیشتر را برای دو طرف در پی دارد. در پایان با توجه به نتایج به دست آمده، راهکار هایی برای آموزش فرهنگ ارائه می دهیم تا با روشی مؤثر بتوان فرهنگ ایرانی را بدون بازخورد منفی به زبان آموزان آموزش داد.
آموزش زبان فارسی در کشور بلاروس
حوزههای تخصصی:
از کارهای شایسته «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» ایجاد و اداره کرسی های آموزش فارسی و ایران شناسی در بسیاری از کشورها و اعزام مدرّس برای گسترش زبان و ادب فارسی در این کشورهاست. در این راستا ارزیابی پیوسته کرسی ها با هدف رفع کاستی ها و تقویت نقاط قوت، امری کاملاً ضروری است. وزارت علوم در این ارزیابی ها، از مشکلات هر کرسی مطلع و با پیشنهادهای سازنده مدرّس، برای رفع این کاستی ها و مشکلات اقدام خواهد کرد. در این راستا ایجاد هماهنگی میان وزارتخانه های مرتبط با آموزش فارسی نیز لازم است. نگارنده به عنوان مدرّس اعزامی به کشور بلاروس، در این تحقیق، به تحلیل و بررسی زمینه های آموزش زبان فارسی در این کشور پرداخته و با بیان نقاط قوت و ضعف، پیشنهادهایی برای رفع مشکلات و کمبودها ارائه کرده است. بنابر بررسی های انجام گرفته، لازم است که درس زبان فارسی در بلاروس، از یک تک درس غیررسمی، به یک درس (دست کم) اختیاری در یکی از دوره های کارشناسی/کارشناسی ارشد تبدیل شود تا بسیاری از مشکلاتی که در متن تحقیق به آنها اشاره شده، برطرف گردد. از دیگر اقداماتی که باید انجام گیرد، ایجاد هماهنگی لازم میان وزارتخانه هایی است که با کرسی آموزش زبان فارسی مرتبط اند. همچنین لازم است برای ایجاد انگیزه در زبان آموزان خارجی، چشم اندازهایی روشن برای آنها ترسیم کرد.
سیر استکمالی مصرع های تکراری حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این که شاعران برخی سروده های خود را تکرار کنند، امری رایج است. در اشعار حافظ نیز، هفده مصراع و یک بیت تکراری در هم ریخته، وجود دارد. به نظر می رسد تکرار این اشعار اتفاقی نبوده و حافظ اهدافی مشخص را پی می گرفته است. حال مسأله این است که حافظ از تکرار این اشعار چه اهداف فکری و اغراض بلاغی را در نظر داشته است؟ در این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به این موضوع پرداخته شده است. تاریخ دقیق سروده های حافظ مشخص نیست و نمی توان تقدیم و تأخیر این ابیات را به صورت قطعی مشخص کرد، اما بررسی بلاغی و دقت در سیر عمودی و افقی اشعار و ابیاتی که مصراع های تکراری در آنها آمده، روشن می سازد برخی از این ابیات از دیدگاه هنری و فکری نسبت به مشابه خود تفاوت و در اغلب موارد برتری دارند. از آن جا که می دانیم خواجه اشعار خود را همواره نقد واصلاح می کرده است، می توان حدس زد ابیاتی که از دیدگاه بلاغی و فکری پخته تر و غنی ترند و رنگ و بویی از ادب صوفیانه دارند، متأخرترند. چرخش دیدگاه هنری، بلاغی و فکری حافظ، با توجه به افزایش سن و سال، تحولات سیاسی و اجتماعی عصر او از مهم ترین عوامل
بررسی برخی مولفه های پسامدرن در اشعار منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منوچهر آتشی با گذر از سنت نیمایی و روی آوردن به تجربه های مدرن، نام خود را در شمار یکی از شاعران نوگرای معاصر فارسی ثبت کرده است؛ این در حالی است که بررسی اشعار وی نشان می دهد که در برخی اشعار روایی- تاریخی او به ویژه در آخرین مجموعه شعری که پس از مرگ وی به چاپ رسید (بازگشت به درون سنگ، 1386)، به دنیای پسامدرن نیز گام نهاده و در پی خلق روایت هایی به شیوه ی فراداستان تاریخ نگارانه برآمده است. در این مقاله ضمن نشان دادن گستره ی تاریخ در اشعار آتشی، با استفاده از آرای برخی نظریه پردازان پسامدرن تاریخ از جمله لیندا هاچن، برایان مک هیل و هایدن وایت، ویژگیهای فراداستان تاریخ نگارانه مطرح و سپس یازده شعر از اشعار مجموعه ی »بازگشت به درون سنگ» بر اساس پنج شاخصه ی فراداستان تاریخ نگارانه بررسی و تحلیل شد. این شاخصه ها عبارتند از: زمان پریشی (نابهنگام گرایی)، نقد خردگرایی، انکار غایت مداری تاریخ، به چالش کشیدن حقایق تاریخی، طنز و آیرونی. نتیجه ی به دست آمده، مؤید رویکرد پسامدرن آتشی و تلاش او برای آفرینش فراداستان تاریخی در حوزه ی شعر است.
بررسی وجوه نوستالژی در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوستالژی از اصطلاحات علم روان شناسی و به معنای دل تنگی، حسرت زدگی، و غم غربت است که از دیرباز، در ادبیات فارسی نمود گسترده ای داشته و جایگاهی ویژه را در شعر غنایی به خود اختصاص داده اس ت. هدف ما در پژوه ش حاضر بررسی وجوه نوستالژی در اشعار حافظ در س ه بخش فردی، سی اسی- اجتماعی، و عرفانی با روش توصیفی – تحلیلی است. عصر ح اف ظ دوره ای بح رانی در ت اریخ ایران بوده است؛ از ای ن رو، تأث رات حاص ل از اوض اع ن ابهن جار سیاس ی- اجتماعی در سروده های این شاعر بسیار برجسته است؛ به گون ه ای که بسیاری از مص ادیق نوست الژی در ش عر حاف ظ ری شه در زمی ن ه ه ای س یاسی- اجتماعی ع صر او دارد. اندیشه های عرفانی خواجه در نگاه به گذشته ازلی و هبوط انسان به کره خاکی با حسرت و اندوه جدا شدن از عالم م عنا پیوند م ی خورد و نگاه متفاوت حافظ به این مسأله هم شایسته بررسی است. با توجه به شخصیت فعال و مؤثر حافظ، در شعر او موارد نقض نوستالژی را نیز می توان مشاهده کرد؛ اندیشه هایی چون غم ستیزی و شادخواری، امیدواری به آینده، توکل به لطف خدا و رضا دادن به داده او حافظ را یاری کرده است تا در آن روزگار سیاه، اسیر سلطه غم و حسرت نشود.
بررسی ریا به عنوان آسیب اجتماعی در اشعار حافظ
حوزههای تخصصی:
واقعیت ها و شاخص ها نشان می دهد، جامعه ی امروز ما در معرض مخاطرات و تهدیدهای جدی در زمینه ی آسیب های اجتماعی قرار دارد. مهم ترین آسیب اجتماعی امروز ایران، بحران فروریزی اخلاق و اعتماد اجتماعی است؛ رواج و رسمیت یافتن دروغ در مناسبات فردی و اجتماعی، سوءظن، فردگرایی و تضعیف بنیان های اجتماع، تظاهر و قانون گریزی، رابطه گرایی، عوام زدگی و عوام فریبی، تملق و گزافه گویی و... نشانگر بحران اخلاقی و فقدان اعتماد در جامعه ی ماست (معین، 1387). خطرناک ترین رویداد انسانی، انحطاط اخلاق و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است؛ بحرانی که پس از آن هیچ چیز به سلامت نخواهد ماند. دوری از اخلاق، سرآغاز جنگ، ستم و مصیبت است. بشر از دیرباز به این دانایی رسیده است که زندگی کردن براساس اخلاق، سبب تأمین سلامت روان، بهبود روابط اجتماعی و تعالی انسان می شود. اخلاق ازجمله مسایلی است که این روزها باتوجه به مشاهده ی بسیاری از بی اخلاقی ها و تبدیل ضدارزش ها به ارزش در حوزه های مختلف اجتماعی در جامعه، نیاز به واکاوی و تبیین دارد. یکی از مهم ترینِ این ناهنجاری ها گسترش ریاکاری است.
نگاه فراهنجار صائب به داستان «خضر»در آیینة اشعارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خضر یکی از نام های آشنا در ادبیات فارسی است که در هیأت پیامبر، ممدوح، معشوق، پیر و ... در شعر فارسی ظاهر شد ه است. علیرغم تفاوت در رویکرد شاعران نسبت به داستان خضر، همة آنها در یک نکته مشترکند و آن دید مثبت آنها به خضر و زندگی جاوید اوست؛ اما این داستان در شعر صائب، مدخلی دیگر یافته است. صائب با دست بردن در این داستان، خضر را از هالة رازآمیز پیشین خود جدا کرده و با شگرد خاص خود در خدمت مضمون سازی های شاعرانه قرار داده است؛ علاوه بر آن، بایدگفت آنچه وی را در این زمینه از شاعران پیشین متمایز می کند، بار معنایی منفی داستان خضر در شعر وی است که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله، تمامی مضمون های شاعرانة عناصر داستان خضر در شعر صائب گردآوری و طبقه بندی شده و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و بر این اساس، تفاوت نگاه صائب به شخصیت خضر و عناصر این داستان با نگاه پیشینیانش واکاوی و دلایل این نگرش منفی تحلیل شده است
شیوه های تخلّص به مدح و ملاک های نقد آن در قصیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخلّص در قصیده به معنی گریز زدن از مقدمه به متن اصلی است. تخلّص از خش های مهم قصیده به شمار می رود و از کاربرد ادبی آن در بلاغت با عنوان «حسن تخلّص» یاد شده است. قصیده سرایان نیز از اهمیّت آن آگاه بوده، در گریز به مدح از شیوه های متعدّد و متنوّع ادبی بهره برده اند. در این تحقیق ابتدا با بررسی کامل اشعار قصیده سرایان برجسته قرن 5 و 6 از جمله فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری و انوری و با توجه به قصاید دیگر قصیده سرایان برجسته ادب فارسی، شیوه های تخلص به مدح معرفی شده تا روشن گردد که قصیده-سرایان با چه شگردهایی مقدمه را به مدح پیوند زده اند. همچنین ملاک های نقد تخلّص به مدح، در کتب بلاغت بررسی شده تا روشن گردد دیدگاه بلاغیون درباره نقد تخلص به مدح چه بوده است. نتیجه این تحقیق که به شیوه تحلیل و توصیف انجام شده است، نشان داد که علمای بلاغت در نقد تخلّص قصیده، به حفظ شأن و مقام ممدوح، مناعت طبع شاعر و بلاغت کلام، به ویژه انسجام سخن، توجه فراوان داشته اند. مهم ترین شیوه های تخلّص به مدح نیز بهره گیری از صنعت های بیانی از جمله تشبیه و حسن تعلیل و امکانات روایی به ویژه فضاسازی بوده است. همچنین معلوم شد که موضوع مقدمه در کیفیت تخلص به مدح مؤثر است؛ چنان که قصایدی که با شکوه و شکایت شروع شده اند تخلّص به مدح آن جلوه ای ندارد و اغلب با تقاضا و خواهش به مدح انجامیده است.
بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقوام هند و ایران از دیرباز دارای مشترکات فرهنگی بوده اند. بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا، گویای بخشی از این فرهنگ مشترک است. از جمله عناصر مشترک این دو داستان، کنش ها و ویژگی های مشترک شخصیت هاست. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی کوشیده ایم شخصیت های دو داستان مذکور را بر اساس ویژگی ها و کنش های مشترک تطبیق دهیم. با تکیه بر این هدف، به این نتیجه رسیدیم که شخصیت هایی مانند سیاوش و رام در وفاداری به پدر، دنیاگریزی و...، سودابه و کیکئی در نیرنگبازی، حسادت، دشمنی با ناپسری و...، کاووس و جسرت در دودلی میان زن و فرزند، گیو و هنومان در بیباکی، تنهایی رفتن به درون دشمن و گذشتن از آب، افراسیاب و راون در قدرت طلبی و جهان آشوبی، فرنگیس و سیتا در گرفتار شدن به وسیله افراد ستمگر، کیخسرو و لو و کش در بالیدنشان در جای دیگر و بازگشت به وطن و پیران و والمیکی در خردورزی و نگهداری از شاهزادگان به هم شباهت دارند.
معرفی شاعر فارسی گوی «نورمحمد گنجابوی» و بررسی اثر منظوم وی تحفه النصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نورمحمد گنجابوی متخلص به «نورانی» از شاعران فارسی گو و گمنام بلوچستان در قرن دوازدهم هجری است. وی ساکن شهر گَنجابه بوده که از این شهر در متون کهن فارسی، به عنوان قندابیل یاد شده است. مهم ترین اثر این شاعر کتاب تحفه النصیر است که اثری منظوم است و حدود 3500 بیت دارد. مضمون این اثر، تاریخی در توصیف جنگ های نصیرخان نوری حاکم بلوچستان و احمدخان ابدالی فرمانروای افغانستان، با سیک های منطقه پنجاب است، این دو حاکم، از سرداران برجسته نادرشاه افشار بوده اند که پس از برافتادن نادر، هرکدام در منطقه خود به حکومت رسیدند. گنجابوی این اثر را در بحر متقارب و به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده است. از متن کتاب معلوم است که سراینده آن به دقایق سخن فارسی آگاه بوده است. گنجابوی تحت تأثیر شاعران بزرگی چون فردوسی، نظامی، سعدی و مولوی است و خود نیز نسبت به این تآثیرپذیری معترف است؛ کتاب تحفه النصیر با اطلاعات تاریخی ای که در مقطعی خاص از شبه قاره می دهد، می تواند برای تاریخ پژوهان منبعی مهم باشد؛ از سوی دیگر این اثر می تواند برای پژوهشگران ادب فارسی در شبه قاره، منبعی قابل اعتنا باشد. هدف اصلی مقاله حاضر، شناساندن این شاعر فارسی گوی و معرفی مهم ترین اثر وی است؛ از همین رو، کتاب تحفه النصیر منبع اصلی مقاله حاضر به شمار می آید و مقاله درباره بررسی این کتاب و شرح حال سراینده آن است و اطلاعاتی نیز درباره ممدوح شاعر به دست می دهد.
تحلیل قصه های پریان ایرانی بر اساس آرای بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برونو بتلهایم، روانکاو و روان شناس اتریشی که اصول روان کاوی خود را از مکتب فروید آموخته بود، در معروف ترین اثر خود، کاربردهای افسون، به بررسی قصه های پریان پرداخته است. وی با توجه به رویکردهای روان کاوی فروید این نمونه داستان ها را تحلیل می کند و بر اهمیت قصه در رشد روانی کودک تأکید می ورزد. در این نوشتار برآنیم با توجه به آرای بتلهایم و فروید به تحلیل روان کاوانه هفت قصه پریان ایرانی بپردازیم.
نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش هفت قصه پریان از چهار مجموعه اند: قصه های «احمد صیاد»، «باغ گل زرد»، و «خروسک چینی» از جلد اول قصه های ایرانی؛ «آقاحسنک»، و «هفت برادر و یک خواهر» از جلد دوم قصه های ایرانی؛ «شاهزاده و آهو» از سومین مجلد آن؛ و «ملک محمد و صنم گلعذار» از جامع الحکایات. نتیجهبررسی نشان می دهد که با توجه به شباهت ساختاری و محتوایی قصه های پریان در سراسر جهان، تحلیل های روان کاوانه برونو بتلهایم از قصه های پریان در کتاب کاربردهای افسون قابل تعمیم به قصه های پریان ایرانی نیز هست و اصول خوش بینی، لذت در برابر واقعیت، سحر و جادو، جایگزین سازی، برون افکنی، دگردیسی ، نظم دادن به آشفتگی، دستیابی به یکپارچگی و یگانه کردن طبیعت دوگانه، راه حل تعارض های ادیپی، دستیابی به استقلال، خیال پردازی و تلاش برای دستیابی به بلوغ کامل در قصه های ایرانی دیده می شود. این مقاله نمونه ای عملی از کاربرد نظریات بتلهایم برای تحلیل روان کاوانه قصه های ایرانی است. تحلیل این قصه ها سبب ادراک بالاتری از داستان ها می شود و همچنین در بررسی مراحل رشد کودکان از طریق قصه به کار می آید و زمینه های مطالعات تطبیقی ادبیات را نیز فراهم می آورد.
معرفی و نقد دیدگاه های محمد السعید جمال الدین در پرتو کتاب ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد السّعید جمال الدّین از پیشگامان و مؤلّفان برجستة ادبیّات تطبیقی مصر در حوزة نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است. در حقیقت، یافته های پژوهش، بیانگر این است که مشخّصة اصلی اندیشه های تطبیقی وی، تأثیرپذیری از مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی و تأکید بر نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است؛ در حقیقت رویکرد اساسی وی، در ادبیّات تطبیقی، تأکید بر مسألة تأثیر و تأثّر در پرتو پیوندهای تاریخی است. افزون بر این، ایشان به مانند طه ندا، با شیوه ای علمی به بررسی ادبیّات تطبیقی اسلامی می پردازد و در پی آن است تا تعاملات فرهنگی و تأثیر و تأثّری را که ادبیّات ملل اسلامی در گذر تاریخ بر هم گذاشته اند، بررسی کند. وی در تبیین ضرورت این نظریّه (نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی) به نقد تلاش های امپریالیسم و ناسیونالیسم فرهنگ غربی در جهت از خود بیگانگی فرهنگ ملّت های اسلامی نیز می پردازد. این پژوهشِ توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی محمّد السّعید جمال الدّین، به تحلیل جایگاه و دیدگاه های وی در باب ادبیّات تطبیقی، به ویژه موضوع نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی، می پردازد.
بررسی مفهوم «اندوه» در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با آموزه ها ی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح و گسترة معنای «اندوه» در عرفان اسلامی ایرانی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و از میان آثار شاعران معاصر، در شعر سهراب سپهری نمود و جلوه بیشتری یافته و بسیار پربسامد است. آشکار است که اندیشه عرفانیِ سهراب در سروده هایش، او را از دیگر معاصرانش کاملاً متمایز می کند؛ لیکن یافتن مشرب و منشأ دیدگاه های عرفانی او به دشواری قابل درک و دست یابی است. در این جُستار، معنا و مفهوم «اندوه» در شعر سهراب با دیدگاه ها و آموزه های عرفان اسلامی، مطابقت و بررسی شده است. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی که بر اساس رویکردِ ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای تدوین گردیده است، گواه آن است که به دو دلیل، عدمِ مطابقتِ کاملِ مفهومِ «اندوه» در شعر سهراب با عرفان اسلامی ثابت شد؛ نخست اینکه در عرفان اصیل، «فاصله» وجود ندارد و بر «وصل» تأکید می شود، در صورتی که در شعر سهراب، تأکید بر وجود فاصله است. دو دیگر این که دست یابی به «حقیقت اصیل» در شعر سهراب، ناممکن و محال است، در حالی که در عرفان اسلامی این چنین نیست.
نوع شناسی تطبیقی حماسه در ادبیات فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه یکی از انواع ادبی است که اعمال پهلوانی و حوادث خارق العاده را به زبان فاخر روایت می کند. افلاطون و ارسطو از اولین کسانی بودند که به بحث و پژوهش درباره انواع ادبی پرداخته اند. این تحقیق برآن است تا حماسه های ایران را با ویژگی هایی که برای حماسه های جهان ذکر کرده اند، تبیین نماید. یافته ها بیانگر آن است که میان حماسه های ایران و جهان به جز چند اختلاف جزئی، تفاوت ی اساسی وجود ندارد. این پژوهش با رویکرد تاریخی- توصیفی تلاش نموده تا حماسه را در زبان فارسی و عربی بررسی کند، سپس آن ها را با هم مقایسه نماید. در حوزه ادبیات تطبیقی باید به این نکته اشاره کنیم که پژوهشگران انواع ادبی، معتقدند اعراب به دلیل خصوصیات فرهنگی، منطقه ای، قومی و زبانی، توانایی سرودن حماسه ای نظیر شاهنامه و ایلیاد را نداشته اند. آنها آثار حماسی دیگر ملل را با نام «ملحمه» می شناسند و واژه «حماسه» در ادبیات عرب، ژانر و نوع ادبی به شمار نمی رود و در فخر و مباهات، رجز خوانی و برشمردن ویژگی های قبیله، خلاصه می شود. اما این بدان معنا نیست که ادب عربی از این گونه ی ادبی کاملاً تهی است و اعراب در ادوار مختلف تاریخی نسبت به آن بیگانه بوده اند. علاوه بر وجود اشعار حماسی و شاعران حماسه سرا در عصور مختلف ادبی، در دوره مملوکی افزون بر حماسه های تاریخی، شاهد شکوفایی حماسه های دینی هستیم که در ادبیات فارسی از نظر طول قصیده و تنوّع مضامین، اثری از آنها یافت نمی شود.
بررسی مفهوم «اندوه» در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با آموزه ها ی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح و گسترة معنای «اندوه» در عرفان اسلامی ایرانی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و از میان آثار شاعران معاصر، در شعر سهراب سپهری نمود و جلوه بیشتری یافته و بسیار پربسامد است. آشکار است که اندیشه عرفانیِ سهراب در سروده هایش، او را از دیگر معاصرانش کاملاً متمایز می کند؛ لیکن یافتن مشرب و منشأ دیدگاه های عرفانی او به دشواری قابل درک و دست یابی است. در این جُستار، معنا و مفهوم «اندوه» در شعر سهراب با دیدگاه ها و آموزه های عرفان اسلامی، مطابقت و بررسی شده است. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی که بر اساس رویکردِ ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای تدوین گردیده است، گواه آن است که به دو دلیل، عدمِ مطابقتِ کاملِ مفهومِ «اندوه» در شعر سهراب با عرفان اسلامی ثابت شد؛ نخست اینکه در عرفان اصیل، «فاصله» وجود ندارد و بر «وصل» تأکید می شود، در صورتی که در شعر سهراب، تأکید بر وجود فاصله است. دو دیگر این که دست یابی به «حقیقت اصیل» در شعر سهراب، ناممکن و محال است، در حالی که در عرفان اسلامی این چنین نیست.
انواع روابط بینامتنیت در مطالعه ی نقایض جریر و اخطل با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه بینامتنیت، شاهد برخی متون شعری در دوره اموی هستیم که توجّه بی نظیری به متون دینی مخصوصاً قرآن کریم داشته اند؛ از جمله این اشعار، نقایض جریر و اخطل است که ابوتمام در کتاب « نقایض جریر و الاخطل» به جمع آوری آن اقدام کرده است. این پژوهش با هدف بررسی انواع روابط بینامتنی در مطالعه ی نقایض جریر و اخطل انجام شده است و با روش تحلیلی- توصیفی و با بررسی بیش از 840 بیت در قالب 20 قصیده یعنی(تمام اشعار نقایض) دریافته می شود که روابط بینامتنی قرآنی در نقایض جریر و اخطل به صورت اجترار، امتصاص و حوار به شکل آگاهانه رخ داده است و تأثیر هر دو شاعر از قرآن بیشتر منحصر به واژگان و عبارت های قرآنی است که جریر در این عرصه بر اخطل مقدّم است.
بازخوانی تصویرهای ادبی در غزلیات شمس از دیدگاه زیبایی شناسی تصویر در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه تصویرهای شعری ادبیات با شگردهای خلقِ معنا در سینما، یکی از حوزه های مورد مطالعه در تحقیقات بین رشته ای یا بین رسانه ای سینما و ادبیات است. در این زمینه، کلمه تصویر با تعریف اصطلاحی آن مورد نظر قرار می گیرد که به معنای ایجاد حالتی ذهنی و نتیجه فاصله گرفتن دال از مدلول است. به عبارتی هرگاه خلق دلالت های ضمنی در متن ادبی و سینمایی با عناصر غیر روایی، یعنی عناصر سبکی و بلاغی سنجیده شود، می توان گفت بحث از شباهت ها و تفاوت های شعر و سینما آغاز می شود. از نگاهی دیگر، هرقدر در شعر ادبی، نشانه های کلامی قابلیت بیشتری برای نزدیک شدن به نشانه های غیر کلامی در رسانه های دیداری و شنیداری داشته باشند، می توان گفت شعر تصویری تر است و می تواند در فضاسازی متن سینمایی الهام بخش باشد. با این دیدگاه، پژوهش حاضر به بازخوانی تصویرهای ادبی در غزلیات شمس پرداخته است. محور مقایسه، فنون بلاغیِ تشبیه، مجاز و استعاره است اما با توجه به تفاوت های ماهوی دو رسانه ادبیات و سینما، کارکرد مجاز و استعاره در سه نظام نشانه ایِ «نور و رنگ»، «صدا»، و «حرکتی» بازبینی شده اند که به طور مشخص از نقد سینمایی و ابزارهای مفهومیِ نشانه شناسی اخذ شده اند.
بررسی تطبیقی واقعه تصویر بیدل دهلوی با تصویر دوریان گری اسکار وایلد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از شاخه های جدید مطالعات ادبی است که به مقایسه و تأثیر و تأثّر احتمالی آثار ادبی مشابه در زبان های مختلف می پردازد. از آثار ادبی که تا کنون از این منظر بررسی نشده، واقعه تصویر بیدل و تصویر دوریان گری اسکار وایلد می باشد. بیدل و اسکار وایلد هرچند با فاصله زیاد زمانی و مکانی زندگی می کردند، ولی آثار داستانی شان شباهت های زیادی باهم دارند و از جهاتی قابل انطباق با یکدیگر هستند، لذا نگارندگان مقاله حاضر، سعی کرده اند داستان های مزبور را از این دیدگاه بررسی نمایند. در این راستا، بعد از نگاهی اجمالی به مباحث ادبیات تطبیقی، خلاصه ای از دو داستان را ذکر کرده، سپس مختصری به ویژگی های شخصیتی، عاطفی و... دو نویسنده پرداخته ایم، و وجوه اشتراک و افتراق دو داستان را مورد بررسی قرار داده، و سرانجام نتیجه گرفته ایم که بیدل و اسکار وایلد، علی رغم اینکه از نظر مشرب فکری و...، اختلافات زیادی داشته اند، داستان هایشان ژرف ساختی مشابه دارد و با توجه به اینکه از زمان حیات بیدل تا مدت های طولانی، انگلیسی ها در هند حضور داشته اند، احتمال می رود که اسکار وایلد از طریق آنها به واقعه تصویر بیدل دسترسی یافته، و تحت تأثیرآن، تصویر دوریان گری را خلق کرده است.