فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۴۱ تا ۷٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
L’œuvre romanesque d’Olivier Adam en général et Les Lisières en particulier reflètent les crises, écarts, conflits, et rancœurs de la société contemporaine française. Par l’intermédiaire de maintes descriptions spatiales et d’innombrables personnages dont il nous relate la vie privée et le parcours professionnel, le romancier s’évertue à traiter l’instauration du système qui a entraîné de telles conséquences de même que les mécanismes qui ont favorisé sa durabilité. Au cours de ce travail, par le biais de la sociologie bourdieusienne et ayant recours aux termes propres au sociologue français tels que « l’espace social », « l’habitus », « la champ » et « la domination », on étudie la façon dont le jeune auteur a analysé la hiérarchie sociale en concrétisant le concept de « l’espace social » à l’aide des figures qui représentent de multiples « positions sociales ». On démontre également les stratégies de « domination » qui ont été retracées par le romancier en premier lieu dans les champs limités et à une plus grande échelle par l’État. Enfin, la théorie de « la distinction », si méticuleusement concrétée par le romancier, est traitée pour montrer les obsessions d’un écrivain qui se veut engagé au XXI e siècle.
بررسی شیوه های بلاغی حافظ در تشبیه ها و استعاره های پرکاربرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
79 - 96
حوزههای تخصصی:
تشبیهات و استعاره ها بر اثر گذر زمان ابتکار و نوآوری خود را از دست می دهند و از فهرست صور خیال مطلوب بیرون رفته به تشبیهات و استعاره های مرده بدل می شوند. به همین سبب، شاعران برجسته برای جلب نظر مخاطبان با ابتکاراتی در شیوه بیان و تصرفاتی در تصاویر تکراری، آن را با شگردی متفاوت نوسازی می کنند. حافظ از شاعرانی است که به مدد شگردهای هنری خاص خود، بهترین تصویرهای خیال انگیز را با تصرفاتی در تشبیهات و استعاره های پرکاربرد در اشعار خود ثبت کرده است. نگارنده در این پژوهش، به روش تحلیل محتوا، شیوه های بلاغی حافظ در نوسازی تشبیهات و استعاره های تکراری شعر او را بررسی می کند. نتایج نشان می دهد حافظ با توجهی هدفمند به طرح و تبیین انواع وجه شبه مانند وجه شبه ناآشنا، متعدد، تفضیلی و دوگانه در تشبیهات تکراری پرداخته است. همچنین با به کارگیری انواع تشبیه مضمر، تعلیل، جمع، مقید و موقوف المعانی، تشبیه تفضیل در ساخت های ختلف و متنوع آن، به خلق فضاسازی های تازه و تصاویر بدیع شاعرانه در تشبیهات متعارف روی آورده است. نبوغ شاعر در نوآوری استعاره های پرتکرار، از طریق ترکیب های وصفی بدیع و آشنازدا، گاه با ساختار بدل بلاغی و نیز تأویل صفت در قالب جمله کاملا مشهود است. تجمیع و پیوند آرایه ها شگرد دیگر شاعر در ماندگاری و پویایی شعر او در این زمینه است.
تحلیل بوطیقای شعر کوتاه؛ از چشم انداز توصیف و تعریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
87-112
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از شعر کلاسیک فارسی را شعر کوتاه مانند دوبیتی و رباعی تشکیل می دهد. همچنین امروزه در میان شاعران معاصر، توجه روزافزونی به شعر کوتاه دیده می شود. هرچند پژوهندگان کوشیده اند به شناسایی مؤلفه های شعر کوتاه بپردازند و برای این منظور از ویژگی های ایجاز، کاربرد محدود فعل، ضربه پایانی، تصویرمحوری، کاربرد محدود قافیه و طبیعت گرایی یاد کرده اند، این ویژگی ها بیشتر به توصیف شعر کوتاه بازمی گردد و هنوز تعریف متفق علیه آن در دسترس نیست؛ چنان که برای نمونه حد بیرونی آن را گاه تا یک صفحه و گاه تا هفت سطر و گاه تا پنج لخت دانسته اند و همچنین برای حد درونی و معنایی آن، عاملیت شگرد بنیادی و اثرگذاری در لحظه را برشمرده اند. مقاله حاضر با روش تحلیلی به نقد توصیف ها و تعریف های پژوهندگان از شعر کوتاه می پردازد و می کوشد راهی به سوی تعریف دقیق تر آن بگشاید. این مقاله سرانجام شعر کوتاه را مبتنی بر شگرد بنیادی آن، دارای مصرع ها یا سطرهای محدود نامشخص و در نهایت «شعر محدود تک هسته ای مستقل با تمایل بیشتر به گفتمان حکمی» در نظر می گیرد.
بررسی دغدغه های وجودی در داستان های مصطفی مستور (پیکره پژوهش: داستان های روی ماه خداوند را ببوس، استخوان خوک و دست های جذامی، من گنجشک نیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰۷
1 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان دغدغه های وجودی از مهم ترین موضوعاتی است که در داستان های مصطفی مستور دیده می شود. در این داستان ها موضوعاتی همچون عدم قطعیت در باورها و اعتقادات، اضطراب و تنهایی آدمیان، ترس از مرگ، معناداری یا بی معنایی زندگی مطرح می شود. مستور در داستان هایش شخصیت هایی را روایت می کند که در جست وجوی معنا و مقصودی برای زندگی خود هستند؛ شخصیت هایی که از پوچی و بی حاصلی زندگی هراس دارند و درک درستی از مرگ ندارند. در آثار او بروز بیماری ها و درد و رنج و فقر، نمود بسیار دارد و یکی از پرسش های شخصیت های داستانی او چرایی وجود شر و بدبختی در زندگی انسان هاست. مستور پس از مطرح کردن این پرسش ها در آثار خود، با خلق شخصیت هایی دین مدار و عارف مسلک، قطب دیگری از هستی انسان را به تصویر می کشد که معتقدند با عشق به خداوند و ایمان راسخ به او می توان به آرامش دست یافت. آثار مستور بیش از آن که رنگ و بوی دینی به معنای سنتی آن داشته باشد، بیانگر نوعی نگاه عرفانی است. وی با ایجاد چندصدایی در آثار خود موجب تقابل میان اندیشه های خداناباور در برابر اندیشه های عرفانی شده است و اگرچه صدای ایمانی و عرفانی از تأثیرگذاری بیشتری در داستان های او برخوردار است، شخصیت های داستان های او تا پایان با پرسش ها و دغدغه های خود به سرمی برند.
وجوه ادبیت در فیلم مادر اثر علی حاتمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور مکتب فرمالیسم در سال های آغازین قرن بیستم، تأثیر گسترده ای بر شیوه تحلیل متون ادبی و هنری نهاد. فرمالیست ها با مطرح کردن ادبیّت اثر به عنوان وجه تمایز اثر هنری از غیر هنری، ادبیّت را قابل تعمیم به سایر هنرها و مخصوصاً سینما می دانستند. از این رو، بررسی ادبیّت در یک اثر سینمایی تنها محدود به واژگان نیست و جنبه های زبانی، تصویری و محتوایی اثر را شامل می شود. همان گونه که در ادبیات استفاده از صناعات ادبی (معانی، بیان و بدیع) در واژگان و کلام موجب بلاغت متن می شود، در سینما نیز این صناعات به شکلی دیگر و به یاری تصاویر، تدوین، میزانسن، نورپردازی و ... معانی بلیغی می آفرینند. مقاله حاضر با تکیه بر نظرات فرمالیست ها و نئوفرمالیست ها، در صدد بررسی و تحلیل فیلم «مادر» علی حاتمی از منظر ادبیّت و تشریح جنبه های زیبایی شناسی و ادبی آن است. بدین منظور علاوه بر بررسی متن فیلمنامه، بلاغت موجود در نماها و تصاویر آن نیز مورد تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به تحلیل صورت گرفته، استفاده از آرایه های ادبی فراوان در گفت وگو میان شخصیت های داستان و روش ها و فنون انتقال مفاهیم توسط تصویر، اثر حاتمی را از نظر ادبی برجسته کرده است و به آن هویتی مستقل بخشیده که با هر بار مواجهه مخاطب آگاه با این اثر، بیش از پیش ظرفیت ادبی و تأثیرپذیری واژگانی و مفهومی آن از ادبیات کلاسیک فارسی آشکار می شود.
بررسی گزاره های قالبی حماسی و کارکرد آن در طومار های نقالی (مطالعه موردی: رزم کشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه فرمول شفاهی که از پژوهش های پری و لرد در آثار هومر شکل گرفت، در زبان های بسیاری به کار گرفته شد. در زبان فارسی نیز پژوهش هایی در این حوزه در متون منثور عامیانه انجام شده است که تمام این پژوهش ها به مسئله گزاره های قالبیِ عمومیِ آثار پرداخته اند. پژوهشگران خارجی بر اساس این دستاورد ها متون منظوم حماسی فارسی به ویژه شاهنامه را محصول نقالی و شفاهی بنیاد دانسته اند. این مقاله با نگاهی تازه به طومار های نقالی به عنوان متون حماسه شفاهی، علاوه بر معرفی گزاره های عمومی آن ها، نوع دیگری از گزاره ها را با عنوان گزاره های قالبی حماسی با تمرکز بر رزم کشتی، در سه بخش الف) گزاره های بیانگر ورود به کشتی ب) گزاره های بیانگر آغاز کشتی ج) گزاره های بیانگر پایان کشتی معرفی کرده است و کارکرد هر دسته را نیز تشریح می کند. در پایان، اثبات می کند که نقالان و راویان طومار ها گنجینه ای از این گزاره ها را در ذهن داشته اند و در زمان توصیف رزم به گونه ای خودکار و بدون اندیشه از آن بهره می برده اند. بنابراین، با استفاد از این روش و استخراج گزاره های به کار رفته در انواع رزم ها، می توان به ساختار روایی حماسه شفاهی فارسی دست یافت.
بررسی برداشت های ظاهری از مضامین دینی در اشعار احمد شاملو و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
55 - 71
حوزههای تخصصی:
شعر، عرصه جولان اندیشه و خیال است؛ صور خیال در آن مهم ترین نقش را به عهده دارند و واژه ها و عبارت ها از معنای ظاهری فراتر می روند و درک و دریافت آن ها نیازمند آشنایی با صنایع و آرایه های ادبی و شناخت شخصیت شاعر است. برای مخاطبانی که بی خبر از قدرت تخیل شاعر و غافل از مهارت او در کاربرد صنایع ادبی، اقدام به خواندن اشعار او می کنند؛ گاه شبهه ای ایجاد می شود که با برداشت های ظاهری، خود را به زدن برچسب شرک و الحاد به شاعر مجاز می دانند. اشعار احمد شاملو و نزار قبانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برخی از اشعار این دو شاعر معاصر، در لباس شرک و الحاد نمود یافته اند که نیازمند کاوش و بررسی اند. در این مقاله با یک دسته بندی موضوعی از اشعار شاملو و قبانی (با مفاهیم و مضامین مشترک) که ظاهری شرک آمیز دارند؛ این اشعار در شش دسته جای گرفته اند که عبارت اند از جایگاه یکسان برای خدا و انسان، کاربرد صفات خدایی برای غیر خدا، نفی تقدیر و سرنوشت، انکار قیامت و ریشخند به آن، نفی صبر و مصلوب بودن حضرت عیسی علیه السلام .
بررسی تطبیقی اشعار انگلیسی آغازین و پایانی جنگ جهانی اول بر اساس مفهوم هژمونی و ضد هژمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
275 - 296
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو دو گروه از شاعران جنگ جهانی اول ادبیات انگلیسی را بر اساس نظریات آنتونیو گرامشی مورد خوانش تطبیقی قرار می دهد. گروه اول، که دربرگیرنده چهره هایی همچون هنری نیوبولت ، روپرت بروک ، جسی پوپ ، آلیس مِینل ، آلیو لیندسِی و جان مک کری می شود را می توان شعرای وابسته به نظام حاکم نامید که در آغاز جنگ اشعاری موافق با جنگ می نوشتند و دسته دوم، که شامل نویسندگانی همچون زیگفرید سوسون ، رابرت گریوز و ویلفرد اوون می شود را می توان شعرای مخالف با سیاست های نظام حاکم خواند که در پایان جنگ اشعاری ضد جنگ می سرودند. با توجه به اینکه درونمایه های وطن، مذهب و مرگ از جمله شاخصه های اصلی نوشته های مربوط به جنگ است، این پژوهش به بررسی این درونمایه ها در قلم شاعران مد نظر می پردازد. در این راستا، تعاریف گرامشی از نخبگان و دسته بندی آن ها به سنتی و ارگانیک، و همچنین مفاهیم هژمونی و ضد هژمونی در درک هر چه بهتر خوانش مد نظر یاری می رسانند.
نقد و بررسی تصحیح طرب المجالس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرب المجالس از میرحسینی هروی، اثری اخلاقی و تعلیمی مربوط به قرن هفتم است. سید علیرضا مجتهدزاده، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، نخستین بار در سال 1352 با استفاده از نسخه خطی موجود در کتابخانه دانشگاه فردوسی مشهد این کتاب را مقابله و تصحیح کرد. این تلاش و تصحیح در جای خود درخور ذکر و ارج گذاری است؛ اما به سبب های گوناگون مانند اشکال ها و کاستی های نسخه اساس و نسخه بدل ها، اشکالات پی نوشت و وجود اشتباهات املایی بسیار که در جای جای کتاب وجود دارد، نارسایی ها و نقص های محتوایی و پایانی کتاب مانند درج پی نوشت های ناقص و تعلیقات و نمایه های ناکافی و به طور کلی رعایت نکردن شیوه های تصحیح علمی و انتقادی، تصحیحی ناقص با ایرادهای بسیار است. با توجه به اهمیت این اثر و نویسنده آن، باید این کتاب بار دیگر تصحیح و کاستی ها و نقص های آن رفع شود. این مقاله با استفاده از نسخه خطی شماره 20667 موجود در کتابخانه دانشگاه فردوسی، تصحیح مجتهدزاده را بررسی و نقد می کند.
نقد یک سویگی در نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی، که از زبان شناسی شناختی برآمده است، در دو دهه اخیر بسیار محل توجه پژوهشگران واقع شده است، از جمله ایرانیان. این نظریه دارای برخی نقاط ضعف است که شاید بتوان با نقد و تحلیل آن در اصلاح و تقویتش کوشید. لیکاف و جانسون یکی از اصول استعاره مفهومی را اصل یک سویگی نگاشت استعاری می دانند و مدعی اند که نگاشت استعاری همیشه از سوی حوزه مبدأ به سوی حوزه مقصد جریان دارد، نه بالعکس. در این مقاله که با هدف نقد و تقویت اصل یک سویگی نگارش یافته، مشخص شد که برخلاف دیدگاه لیکاف و جانسون، نگاشت استعاری دو سویه است و همان گونه که حوزه مقصد را از طریق حوزه مبدأ سامان دهی و معرفی می کنیم، حوزه مبدأ را نیز می توانیم بر اساس حوزه مقصد سامان دهی نماییم. اما اگر وجه شبه را که از سوی لیکاف و جانسون نادیده گرفته شده، در نظر بگیریم، می توان گفت که برای بیان یک مفهوم یا وجه شبه، نمی توان دو حوزه را جا بجا کرد. یعنی با لحاظ کردن وجه شبه یا مفهوم واحد، نگاشت استعاری یک سویه می شود، مگر در استعاره هایی که وجه شبه به یک میزان وصف هر دو حوزه است.
بررسی جلوه ها و انواع خشونت علیه زنان در پنج رمان دهه هفتاد شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۶
91-119
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، پنج رمان برگزیده دهه هفتاد، «جزیره سرگردانی»، «خانه ادریسی ها»، «کوچه اقاقیا»، «بامداد خمار» و «عطر رازیانه» با توجه به مضمون مشترکشان در زمینه خشونت جنسی براساس الگوی فرهنگی (نظریه الین شوالتر) برای بررسی انتخاب شده است تا انواع خشونت علیه زنان و علت بازتاب نمودهای مختلف آن در این آثار بررسی شود. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. در این مقاله سعی شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود که در این آثار ، پدیده خشونت علیه زنان چگونه بازنمایی شده است و زنان داستانها در مقابل خشونت علیه زنان چه واکنشی نشان می دهند. از ترسیم «الگوی فرهنگی» داستانهای مورد نظر، این نتایج به دست آمد که زنان در قالب «زن سنتی» و «زن مدرن» با هویت فردی و اجتماعی با پدیده خشونت روبه رو می شوند. زنان سنتی به تغییر هویت خود و کسب هویت اجتماعی میل ندارند و خشونت را تاب می آورند و زنانی مانند خود تحویل جامعه می دهند که مهمترین دلیل استمرار خشونت علیه آنها، سکوت، عدم اعتراض، سازش و پذیرش خشونت از سوی آنها است در حالی که زنان مدرن با هنجارهای مرد سالارانه اجتماع کنار نمی آیند و برای تغییر ذهنیت و هویت خود و زنان اطرافشان می کوشند. آنها با خشونت علیه زنان مبارزه می کنند و به الگوهای موفقی برای دیگر زنان تبدیل می شوند. می توان گفت مصداقهای خشونت علیه زنان در این آثار در پنج نوع «جسمی »، «جنسی »، «لفظی»، «روانی» و «اقتصادی» بازتاب یافته است.
از شخصیت درختی تا شخصیت ریزومی تبیین تفاوت های شخصیت های داستان های کلاسیک، مدرن و پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت داستانی در تعیین و تبیین تفاوت های داستان های کلاسیک، مدرن و پسامدرن نقش برجسته ای دارد. داستان کلاسیک قهرمان محور و دارای شخصیت هایی مقتدر و متمرکز است که داستان حول آن شخصیت ها می چرخد. در داستان مدرن با نوعی سوبژکتیویته مواجه هستیم و شخصیت، جهان را بین خود و دیگری تقسیم می کند اما در داستان پسامدرن شخصیت از مرکز به حاشیه رفته و تمایزی میان خود و دیگری قائل نیست. نقش هویت که در داستان مدرن برجسته بود در داستان پسامدرن کم رنگ شده و شخصیت ها دچار «من پریشی» هستند. شخصیت پسامدرن در حال سیلان، لغزندگی، هویت پریشی و گسست از قالب های ذهنی، زبانی و اجتماعی است. دلوز و گتاری دو اصطلاح «درخت» و «ریزوم» را وضع کردند و منظور از این اصطلاحات، دو نوع شیوه تفکر و اندیشه است. از نظر آن ها رویکرد درختی، عمودی، متمرکز و دارای سلسله مراتب از پیش مشخص است؛ اما رویکرد ریزومی افقی و کوچ گرایانه است و تابع هیچ اقتداری نیست. تفکر درختی نشان دهنده فلسفه «بودن» و رکود، امّا تفکّر ریزومی نشان دهنده فلسفه «شدن»، تفاوت، سیلان و ارتباط شبکه ای است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شخصیت ها در داستان کلاسیک و مدرن – با همه تفاوت هایی که باهم دارند- مبتنی بر رویکرد درختی امّا در داستان پسامدرن مبتنی بر رویکرد ریزومی هستند.
بررسی بُعد معنایی هنجارگریزی صرفی در دو سوره انعام و اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن قرآن کریم حاوی ارزش های زیبایی شناختی پیشرفته ای در فرم خود است و کشف ظرافت های آن به کمک روش های نظام مند نظریه های زبانشناختی معاصر، مؤید وجوه اعجازی برتر آن است. فرمالیست های روس با تمرکز بر مقوله «ادبیّت» در صدد شناخت معیارهای زیبایی آفرینی در متن برآمدند و تکنیک های چندی از جمله هنجارگریزی را موجد آن دانستند. نمودهای هنجارگریزی به شکل گسترده در متن قرآن و در سطوح مختلف صرفی، نحوی، بلاغی، آوایی و غیر آن به کار رفته و جلوه های بیانی شگفتی خلق نموده است. زبانشناسان مسلمان، هر یک به گوشه ای از این وجوه اشاره کرده اند، اما بررسی متن قرآن از منظر هنجارگریزی، می تواند شکوه ادبیّت متن قرآنی را به شیوه ای منسجم تر آشکار گرداند. در این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی و ضمن طرح تئوری موضوع، به بررسی ابعاد معنایی پدیده هنجارگریزی صرفی در متن دو سوره انعام و اعراف می پردازیم. به این ترتیب که با مقایسه نمونه های عدول یافته از هنجار با معیارهای زبان معمول یا هنجاری، تلاش می کنیم تا این مطلب را دریابیم که چگونه عبارت قرآنی، به کمک هنجارگریزی صرفی به عنوان یک ابزار ادبی جهت داده افزایی معنایی، دامنه ای گسترده از ظرایف و لطایف معنایی را به متن افزوده که ساختارهای کهنه خودکارشده، قادر به خلق آن نبوده اند. از جمله دستاوردهای این پژوهش آن است که هنجارگریزی صرفی، نکته هایی نهفته از متن قرآن را آشکار می کند که مفسران قدیم به دلیل توجیه آن ذیل عناوینی چون تقدیرات نحوی و حمل بر معنا، آن را تببین نکرده اند.
بررسی رابطه ترامتنی غزل رهی معیری با سعدی
حوزههای تخصصی:
سخنوران برجسته ادب فارسی هرکدام در برخی از انواع ادبی دستی توانا داشته اند. به گونه ای که آن نوع ادبی را به شاخص و معیاری برای آثار ادبی دیگر تبدیل کرده اند و آثارشان به عنوان مادر متن مورد توّجه شاعران، نویسندگان و دیگر هنرمندان قرار گرفته است. از جمله این سخنوران بزرگ، از «سعدی شیرازی» – استاد مسلّم غزل فارسی – می توان نام برد. بسیاری از غزلسرایان در شیوه شاعری خود متأثر از سبک سخن سعدی هستند. یکی از غزلسرایان معاصر که در شیوه سخن پردازی و انتخاب واژگان، ترکیبات، مضمون، محتوا و نوع نگاه بیش تر از دیگران از سعدی متأثر است، «محمّدحسن رهی معیّری» (1347 – 1288) است. این مقاله سعی دارد کیفیّت تأثیرپذیری رهی معیّری از سعدی در غزل را بر مبنای نظریه «ترامتنیت ژرار ژنت» بررسی و تحلیل کند. این نظریه کلیه روابط یک متن با متون دیگر را بررسی و بیان می کند و کیفیّت تأثیر و تأثر «پیش متن» و «بیش متن» را مشخص و وجوه آن را متمایز می سازد. آنچه از نتایج این گفتار حاصل شده ، عبارت است از: چگونگی برخورد رهی با غزل سعدی و استفاده از واژه ها و ترکیبات به شکل صریح و غیر صریح، پردازش مضمون و موضوع، نوع نگاه و برداشت رهی از شعر سعدی در موضوعات متفاوت و کیفیّت تقلید یا تغییر نگاه به مضامین شعری سعدی که به شیوه تحلیلی - توصیفی بر اساس روش کتابخانه ای تنظیم گردیده است.
شدیار - شدکار - شدغار - شیار، پرتاب، بادبیزن بادبزن بادزن، تیپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سوژه مدرن در بوف کور صادق هدایت و ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوژه و سوژگی یا سوبژکتیویته، یکی از مؤلفه هایی است که براساس آن می توان تشخیص داد یک اثر داستانی، مدرنیستی محسوب می شود یا خیر. سوژه مدرن در مورد خود می اندیشد. از این رو بسیاری از داستان های مدرنیستی، شخصیت هایی دارند که به خودشان می اندیشند و زندگی و افکارِ این شخصیت ها در مرکز توجه داستان قرار دارد. می توان گفت که این داستان ها ذهن محور هستند. پرداختن به «شخصیت» و افکار او در داستان های مدرنیستی اهمیت فراوانی پیدا می کند که این خصوصیت در داستان های پیشامدرن دیده نمی شود، یا کمتر دیده می شود. در داستان های مدرنیستی فارسی نیز سوژه و سوژگی اهمیت دارد. دو اثری که توجه ویژه به این مسئله، در آنها دیده می شود، بوف کور، نوشته صادق هدایت و ملکوت نوشته بهرام صادقی هستند. در این دو رمان شخصیت ها و افکار آنان محوریت دارند. در این پژوهش ابتدا خصوصیات سوژه برشمرده شده، تعریف نسبتاً دقیقی از آن به دست آمده و سپس اثبات شده است که شخصیت های اصلی هر دو اثر، سوژه هستند و خصوصیات سوژگی در آنها وجود دارد. آگاهی، اختیار / آزادی و فردیت، خصوصیات اصلی سوژگی هستند که هریک از آنها در مورد شخصیت های اصلی این دو داستان مورد بررسی قرار گرفته اند.
نقد توصیفی و ساختاری سوگ چکامه های حماسی بختیاری (شوخین ها)؛ گونه ای از اشعار عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم مهر و آبان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
220-242
حوزههای تخصصی:
سوگ چکامه یا «شوخین» ( š owxin ) در زبان بختیاری، گونه ای از اشعار عامه و حماسی است که در ضمن آن، رشادت ها، دلاوری ها، مبارزات و کشته شدن یکی از بزرگان یا دلیرمردان قوم بختیاری به تصویر کشیده می شود. این اشعار همچون سایر اشعار عامه، به وسیله افرادی ناشناس از عامه مردم سروده شده اند و در ترتیب و تعداد ابیات آن ها اختلاف وجود دارد و عمدتاً ترجمان عشق و ارادت عامه مردم به قهرمانان قومی خود هستند. البته، در ضمن این اشعار به پاره ای از آداب و رسوم، باورها و مسائل تاریخی، سیاسی و اجتماعی قوم بختیاری نیز اشاره شده است. از آنجا که در بیشتر آثاری که درباره زبان و ادب عامه مردم ایران نوشته شده، آن گونه که شایسته است به این نوع از اشعار توجه نشده است، در این مقاله با مروری بر تحقیقات موجود، این گونه از اشعار عامه بختیاری معرفی و توصیف شده اند و به طور خلاصه مشخص شده است که حدود 24 سوگ چکامه یا «شوخین» (389 بیت) در زبان بختیاری وجود دارد که از این تعداد، چهار نمونه از آن ها، جزو سوگ چکامه های برجسته و مهم اند. همچنین، در این مقاله به مهم ترین ویژگی های ساختاری و محتوایی سوگ چکامه های بختیاری، از قبیل قالبی بودن، داشتن عناصر و زمینه های شعر حماسی ، توصیفات قوی و... اشاره شده و نشان داده شده است که این اشعار جزو اشعار تأثیرگذار عامه اند و از این رو، شایسته است که در بررسی اشعار عامه اقوام گوناگون، به آن توجه شود.
کاربست اعتبارسنجی روایات و منقولات تاریخی در نق د خوانش ادبی مع اصر از قصص قرآن با تأکید بر دیدگاه ادبی آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن در مواضع و سیاق های گوناگون ذکر شده است. این پراکندگی و تفاوت سبک های بیان قصص در گفتمان آیات، شبهه راهیابی تعارض به متن قرآن را در ذهن مخاطب تداعی می نماید؛ این در حالی است که با بهره گیری از قراینی می توان ضمن پاسخ گویی به شبهاتی چون تاریخ مندی و متن ادبی و بلاغی بودن قرآن، در رد ادعای مذکور مبادرت ورزید. روایات منتسب به معصومین از جمله قراین ناپیوسته ای به شمار می روند که نقش مؤثری در تبیین آیات الهی ایفا می نمایند. لکن با عنایت به احتمال ورود اسرائیلیات به منابع روایی، ارجاع به این مصادر را با مشکل مواجه ساخته و زمینه را برای ادبی و بلاغی دانستن قصه های تاریخی قرآن می گشاید. از سویی از آنجا که موارد گوناگونی از اشتراک میان داستان های قرآن و نقل های تاریخی مشاهده می شود، با نظر به اینکه گاه حلقه های مفقود قصص در تاریخ یافت می شود، کاربست داده های تاریخی در تفسیر داستان های قرآن نافع می نماید و کمک شایانی نیز در پاسخ گویی به شبهاتی که، تنها روش فهم قرآن را روش ادبی و تحلیل متن می داند، خواهد نمود. بر این اساس پژوهش حاضر از رهگذر تأمل در آرای اندیشمندان مسلمان به ویژه آیت الله جوادی آملی و با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش کلیدی که «کارکرد روایات و منقولات تاریخی در نقد خوانش ادبی معاصر از قصص قرآن چگونه ارزیابی می شود؟» پاسخ داده است.
تحلیل زبان غنایی غزلی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان پدیده ای پیچیده است که از ابعاد گوناگون قابل مطالعه است، از یک سو وسیله ارتباط بین افراد جامعه و به بیان دیگر مهم ترین نهاد اجتماعی است و از سوی دیگر زبان، ابزار بیان افکار و احساسات است. با تبدیل نظام آوایی زبان به نشانه های معنایی، کارکرد زبان از ارتباط و انتقال، به خلق موقعیت های نو برای خواننده و شنونده ارتقاء می یابد. زبان در این مرحله با دو فرایند خودکاری و برجسته سازی مواجه می شود. انحراف از قواعد زبان معیار و افزودن قواعدی بر آن ( برجسته سازی،آشنایی زدایی،هنجار گریزی و قاعده افزایی) به آفرینش هنری انواع ادبی می انجامد. نظریه های ادبی در تحلیل علمی انواع ادبی، گام های مهمی برداشته اند اما هر نوع ادبی را نمی توان با هر نظریه ادبی بازخوانی کرد، به نظر می رسد زبان شناسی فرمالیستی در زمره نظریه هایی است که به مدد آن می توان اصول زبان غنایی را از متن استخراج و تحلیل نمود. از منظر زبانی، غزل های غنایی، کارکردی شخصی، عاطفی و ادبی دارند و جهت گیری پیام معمولاً به سوی گوینده یا به سوی خود پیام است و نقش ادبی زبان در قاعده افزایی ها و هنجار گریزی های متعدد نمود می یابد. این مقاله سعی دارد تا ضمن تعریف و بررسی مفاهیم بنیادینی چون زبان، ادبیات و شعر غنایی به عنوان زمینه های اصلی بحث، به تحلیل معیارهای زبان غنایی دست یابد و سپس مطابقت این معیارهای زبانی و ادبی را در تحلیل غزلی از حافظ به آزمون گذارد.
البدایه وعلاقتها بالتشکیل السردی فی روایه عندما تشیخ الذئاب لجمال ناجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
30 - 1
حوزههای تخصصی:
إن افتتاح الروایه بوابه للولوج إلى عالم الروایه، فذلک قد یجعل بعض الروائیین ینسحبون عن کتابه الروایه، حیث إن التمهید الروائی یعتبر من أصعب الشؤون السردیه. فهو یجذب القارئ إلى عالم الروایه إذا کان أخّاذاً ومثیراً. إذن فللمشهد الأول للروایه دور کبیر فی تشجیع القارئ وتواصله مع النص؛ لإنه جسر واصل بین السارد والمتلقی. فتطمح هذه الدراسه إلى تسلیط الضوء على الافتتاح السردی حیث تقوم بدراسته على أساس المشهد الأول والتنقیب عن التقنیات التی وظفها السارد لتمهیدها. فرغم أن دراسه الافتتاح السردی أخذت حیزاً واسعاً من الدراسات الحدیثه عن الروایه ولکن هذا المضمار یتطلب جهداً أکثر للکشف عن أهمیه الافتتاح فی الروایه والتکریس على مکوناته. فالافتتاح السردی فی "روایه عندما تشیخ الذئاب" یتمتع بطاقات کامنه تهیب بنا إلى الترکیز علیه. فتکمن أهمیه هذه الدراسه فی أنها تحاول التطرق إلى الافتتاح الروائی ومکوناته فی هذه الروایه ثم الکشف عن مدى ارتباطه بکل الروایه ککیان متشابک وتشکیل سردی من المنظور البنیوی. إذن فتعنی الدراسه بالمشهد الأول من الافتتاح وتشدّ الانتباه إلى العلاقه بینه وبین الروایه بأسلوب توصیفی تاره ونقدی تحلیلی تاره أخرى. فتخلص الدراسه إلى أن السارد فی هذه الروایه استخدم التقنیات التی تسیطر على الروایه الحدیثه ویجعل الشخصیات فی ذروه الاهتمام لتمثیل عالم ملیئ بالمفارقات ووظف تقنیه تعدد الأصوات للابتعاد عن الرتابه فی الروایه التقلیدیه.