فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۶۱ تا ۷٬۰۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
جوزف کمبل تحت ﺗﺄثیر آرای یونگ، الگوی «سفر قهرمان» را در نقد ادبی مطرح ساخت. او معتقد است که اسطوره ها و قصه های کهن دارای ساختاری واحد هستند که این ساختار، کم و بیش در داستان ها قابل سنجش است. او، در این ساختار سه مرحله جدایی، تشرف و بازگشت را برای سفر نمادین قهرمان قایل گشته است که آن را می توان، در منظومه فرامرزنامه مورد بررسی قرار داد. جستار حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب نقد ادبی ضمن تحلیل ﻣﺴﺄله سفر قهرمان، به بررسی و تبیین نمادهای اسطوره یی و روان شناسی اجزای سازنده منظومه فرامرزنامه پرداخته است. این پژوهش، به لحاظ پرداخت به ضمیر انسان های دوران باستان و با بهره گیری کامل از نمادها، نمونه یی از الگوی سفر قهرمان کمبل را، با اندک تفاوتی در ساختار مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیان گر آن است که فرامرز، کهن الگوی قهرمان است و با شنیدن ندای دعوت، داوطلبانه عازم هندوستان شد تا به خویشتن که غایت نهایی سلوک است، دست یابد. او در بخش عزیمت با نمایندگان نمادین یاریگری چون؛ رستم و بیژن مواجه گشت. سپس فرامرز در مرحله تشرف با غلبه بر دو شیر، دو مار اژدهاسان و دیو دو سر به عنوان نگهبانان آستانه و دیدار با خدابانوان، گام در جاده آزمون-ها گذاشت. سپس، فرامرز با عبور از مناسک گذار و رهایی از سلطه مادر به خدایگانی دست یافت، و درنهایت توانست، برکت نهایی را برای مردم جادوستان به ارمغان آورد.
رویکردهای قرآنی احمد جام در تعلیم و تربیت با تأکید برکتاب مفتاح النّجات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رویکردهای قرآنی احمد جام نامقی(440-536) در تعلیم و تربیت با توجه به کتاب مفتاح النّجات اختصاص دارد. این نوشتار با روش تحلیلی- توصیفی می کوشد با نگاهی تازه به معرفی جنبه دیگر این اثر کهن عرفانی بپردازد. کاربرد فراوان آیات قرآن در متن، حکایت از انس و پیوند ناگسستنی احمد جام به قرآن کریم و مفاهیم آن دارد. این مقاله بر آن است تا پس از ذکر آموزه های دینی و تعلیم و تربیتی مورد نظر احمد جام به بیان تعابیر و رویکردهای قرآنی شیخ در مورد نکات مربوط بپردازد. برآیند تحقیق نشان می دهد که نویسنده در این اثر بر آن است تا پندها و مواعظ تربیتی خود را با استناد به معارف و آموزه های قرآنی و دینی به طریقی سهل و ساده و به دور از اصطلاحات و تعابیر عرفانی، که برای گروهی خاص قابل درک است، به مخاطب القا کند، ضمن آن که گاه به تفسیرهای خاصی از آیات می پردازد که حاوی تأملات خود اوست و بدین صورت اندیشه های خود را در لفاف همین آموزه های فرهنگی و تعالیم دینی به مخاطب القا می کند، چنان که گاه گویی او را وادار به پذیرش سخن خود می نماید. از دیگر ویژگی های این پژوهش توجه به نوع نگرش احمد جام در امر به معروف و نهی از منکر است. وی بر خلاف نگرشی که در برخی پژوهش ها در امر به معروف و نهی از منکر سخت گیر و ستیهنده معرفی شده، در این اثر با تکیه بر آیات توبه و بشارت، مخاطب را به بازگشت خالصانه به سوی خداوند ترغیب می کند. این در حالی است که بر مدعیان طریقت و بدعت گذاران در دین، به شدت می تازد.
بررسی تفاوت و تقابل آرمان خواهی در دو جامعه ایران و آمریکا در رمان های «بیوتن» و «قیدار» از رضا امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
199-226
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله نشان دادن تفاوت و تقابل نگاه آرمان خواهانه در دو جامعه ایرانی و آمریکایی با درنگ در دو رمان «بیوتن» و «قیدار» از رضا امیرخانی است. آرمان خواهی و تعالی طلبی یکی از مضامین رایج در آثار ادبی است. روشن است که آرمان خواهی در جوامع مختلف بسته به فرهنگ، باورداشت های دینی و ضرورت های اجتماعی متفاوت است و در مقام مقایسه، گاه آرمان خواهی در دو جامعه مختلف حالت تقابلی دارد. مقاله حاضر که با روش تحلیل محتوا به شیوه کتابخانه ای و با مطالعه مستقیم و مقابله هر دو متن صورت گرفته است، تقابل این دو نظرگاه را در جامعه ایرانی و آمریکایی بر اساس آنچه در دو رمان بیوتن و قیدار از رضا امیرخانی بازتاب داده شده است، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که از میان پنج مؤلفه و انگاره ای که به بررسی جنبه های تقابلی آن پرداخته ایم، روابط اجتماعی و پیشه و اقتصاد، بیشترین تضارب و تفاوت را میان دو فرهنگ نمودار می کند؛ اگرچه تعصّب و حساسیّت در انگاره خانواده و ازدواج، نزد ایرانیان بیش از سایر مؤلفه هاست؛ همچنین اثبات شده است که مبنای فرانمود جنبه های آرمان خواهی در جامعه ایرانی به طرز روشنی تنها دین و دستورهای دینی است؛ در حالی که در جامعه آمریکایی علم، مدنیّت و قانون، کارکردی به مراتب بیش از مذهب دارند. قابل ذکر این است که جنبه تقابلی این دو جامعه در مؤلفه های آرمان خواهی، هرگز به صورت بیانیه و شعارگونه در رمان ها ابراز نشده است؛ بلکه به صورت پوشیده و نمادگونه طرح شده و دریافت نکته های تقابلی، حاصل تحلیل مقاله است.
تبیین اهمیّت جنبه های بلاغی در تصحیح متون (با تکیه بر صنعت ایهام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر تلاش کرده ایم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا پس از تأیید اصالت نسخ به دست آمده از یک اثر ادبی و ثبت اختلافات آن ها، توجّه به جنبه های بلاغی متون می تواند مصحّح را یاری رسان باشد؟ مزایا و معایب این نگرش چیست؟ به این منظور ابتدا نگاهی مختصر به پیوند تصحیح متون (در سبک های مختلف) و جنبه های بلاغی انداخته ایم و پس از تبیین مبانی پژوهش، از بین جنبه های بلاغی گوناگون، «ایهام» را برگزیده ایم و ضبط های مختلف شاعران ایهام پرداز را با این سنجه محک زده ایم و نشان داده ایم که گاهی مصحّحان و شارحان متون، به سبب بی توجّهی به صنعت مذکور، و یا به علّت ناشناخته و متروک بودن برخی از معانی ایهامی کلمات، ضبط برتر را به حاشیه برده اند و ضبط مرجوح را در متن قرار داده اند.
مراودات بینافرهنگی: صورتبندی مفهوم «سخنوری» در ایرانِ سده های میانه و مصر باستان(با تکیه بر دو کتاب آموزه های پتاح حوتپ و قابوس نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، بر آن است تا نشان دهد که برای تدوین اصول بلاغت و سخنوری در جهان اسلام، باید به منابعی جز منابع رسمی بلاغت مراجعه کرد. یکی از این منابع، مجموعه متونی است که به«ادبیات حکمی» یا «اندرزنامه» ها شهرت دارد. برخی از متون متعلق به این ژانر ، حاوی اصولِ بنیادینِ «بلاغتی» است که بیش از هر چیز خاصِ موقعیت های گفتاری و شفاهی است. در مقاله ی حاضر، از طریق مقایسه ی کهن ترین رساله ی بلاغی موجود، یعنی رساله ی آموزه های پتاح حوتپ، و برخی فصول قابوس نامه به مثابه ی نخستین اندرزنامه ی فارسی که فصول مستقلی را در باب سخنوری در خود جای داده است، تلاش می شود اصول بلاغت شفاهی و گفتار-محور تدوین گردد. این اصول عبارت اند از: 1- خاموش ماندن 2- سخن گفتن در زمان مناسب 3- عدم افراط در کاربرد واژگان پرشور و عاطفی 4- سلیس سخن گفتن همراه با تامل فراوان 5- یکی بودن دل و زبان، یا بیانِ حقیقت. بررسی این اصول، گذشته از نشان دادن تفاوت های بنیادین میان بلاغت گفتار-محور و نوشتار-محور، نشان دهنده ی استقلال بلاغت ایرانی از سنت فن خطابه ی یونان و روم باستان نیز هست و همچنین می تواند در جهت تدوین اصول بلاغت ایرانی – اعم از شفاهی و مکتوب، و مستقل از اصولی که در درسنامه های بلاغیِ تالیف شده به زبان عربی یافت می شود- نیز راه گشا باشد.
بررسی و مقایسه آموزه های اخلاقی در غزلیات عبدالرحمان جامی و ملامحسن فیض کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
79 - 99
حوزههای تخصصی:
اخلاق مفهومی انسانی محسوب می شود و از آنجا که ادبیات ابزاری برای بازنمایی مقولات مرتبط با نوع بشر است، شاهد بازتاب گسترده این مفهوم در متون ادبی بوده ایم. یکی از نحله های فکری و شناختی که اخلاق را شرح داده و برای آن تعاریف و چهارچوب هایی تعیین کرده، عرفان اسلامی است. اهل تصوف با استفاده از ابزارهای گوناگون به ویژه شعر، مهم ترین افکار اخلاقی و اندرزی خود را بازگو کرده اند که از آن میان، جامی و فیض کاشانی برجسته هستند. این دو که از شاگردان مکتب عرفانی ابن عربی محسوب می شوند، در آیینه غزلیات، از شاخصه های انسان ساز اخلاقی سخن گفته اند که در این تحقیق، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، بررسی و مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو شاعر از مسائلی چون: «ترک خودبینی، عشق مطلوب، خدامحوری، دنیاستیزی، نکوهش ریاکاری، خاموشی و کم گویی و نکوهش علوم دنیایی» سخن گفته اند. همچنین، مشخص شد که در غزل های جامی، به مواردی مانند: «توبه گریزی و پرهیز از مردم آزاری» توجه شده و در برابر، فیض کاشانی از «لزوم انجام مناسک عبادی، مواهب دوست نیکوسیرت و نکوهش غفلت ورزی» سخن گفته است. در مجموع، توصیه های اخلاقی شاعران، ریشه در دو منبع اسلام و عرفان اسلامی دارد و به این اعتبار، در یک راستا تعریف می شود.
پسوندهای تحبیبی فارسی در دوره اسلامی (۲)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی مؤلفه های مذهبی گفتمان انقلاب اسلامی در رمان های شاخص جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۴
135-165
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی شاخصه¬ها و مؤلفه¬های مذهبی بازتولیده شده در رمان جنگ بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان است. به این منظور هویت مذهبی رزمندگان در رفتار با اسرا و پیش¬فرض¬های گفتمانی و نگرش آنها نسبت به مقوله¬هایی همچون ایثار و شهادت، بر مبنای آرای بازتاب¬یافته در رمان¬های شاخص جنگ، احصا و بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می¬دهد که بیناگفتمانیتِ رمان جنگ از ترکیب آموزه¬های مذهبی و شیوه¬های راهبردی دفاع حاصل شده است. در این رمان¬ها، گفتمان انقلاب اسلامی با دال¬های ایدئولوژیک مبتنی بر مذهب نظیر جهاد، ایثار، شهادت و...، نظام معنایی مذهبی را مفصل بندی نموده است و به پشتوانه الگوسازی واقعه عاشورا، استناد به قرآن، کاربست تعابیر مثبت در باب شهادت و تبریک آن، معنای نشانه¬ها و دال¬های گفتمانی را تثبیت نموده و به هژمونیک شدن گفتمان یاری رسانده است.
تکنولوژی انضباطی و بدن برساخته در داستان های مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل سازی روح و بدن و توجه به انسان به مثابه موجودی روحانی در دستگاه فلسفی افلاطون شکل گرفت. این دوگانه انگاری و تفکر دوشقی تا قرن بیست در بدنه فلسفه غرب جاری بود. اواخر قرن بیستم با مطالعات فیلسوف پدیدارشناس، موریس مرلوپونتی بدن و همبسته ها و وابسته های مفهومی- تصویری آن، نقطه کانونی پژوهش ها و مطالعات بسیاری شد. جامعه شناسی بدن، نظریه بدن، بدن فرهنگی و بدن گفتمانی، بدن را به مثابه متن/ پدیده ای فرهنگی- اجتماعی تحلیل و واکاوی می نمایند. هر گفتمانی، بدنی متفاوت با ریخت و سلوک بدنیِ مطلوب خویش را بازنمایی و بازآفرینی می کند. جستار حاضر از منظر جامعه شناسی بدن و با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو داستان های مدرسه را بازخوانی و تحلیل می کند و نشان می دهد که چگونه تکنولوژی انضباطی در داستان های مدرسه با تکیه بر اصل رؤیت پذیری/ سراسربینی با مهندسی ساختمان- مدرسه، نظارت سلسله مراتبی، جزئی ترین رفتارهای بدنی را در هر مکانی، رصد می کند. نگاه میکروسکوپی، نقاط مقاومت دانش آموزان را با مجازات انضباطی، پاسخ می دهد و به این طریق، سوژه ها را تنبیه، پایگان مندی و قضاوت می کند. سوژه شدگی محصول دیگر تکنولوژی انضباطی است. مجریان انضباطی با خطاب های حیوانی (گوساله، الاغ، سگ و غیره) بدنی حیوانی به دانش آموزان تحمیل می کنند. در پروسه سوژه سازی، به تدریج همبسته های ریخت بدنی جدید در دانش آموزان نقش می بندد و آنها باور می کنند که چون حیوانات نفهم، کودن و بی شعورند.
Rire et relativité dans Risibles Amours de Milan Kundera(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le phénomène comique qui se manifeste dans l'œuvre de Milan Kundera, est le résultat de la confrontation du monde subjectif, abstrait et absolu des personnages – influencés par les images stéréotypées des médias de masse – avec le monde réel, instable et relatif. Celui-ci remet en question ces clichés ainsi que les attentes des personnages. Plongé dans un monde teint d'illusion et d'égoïsme, les personnages de ces nouvelles méconnaissent l'insuffisance de leur attitude absolue face à la relativité du réel. Selon les stéréotypes de leur esprit, ils changent incessamment de masque, mais ils restent toujours hors de la réalité. Ce jeu des masques leur permet d'avoir, même momentanément, une illusion d'identité unique et homogène. Cependant, comme la réalité ne tolère aucun absolu, leur confiance en leurs clichés ne dure pas. Elle est remplacée par le doute et l'hésitation irréparable. La confrontation de l'absolu de sujet à la relativité de l'objet révèle l'absurde et la vanité de l'absolu. C'est cette confrontation-même qui déclenche le rire du lecteur et de l'écrivain-narrateur. Dans cet article, nous tenterons d'examiner ce phénomène comique dans quelques nouvelles du recueil Risibles Amours.
Скажи мне, кто твой друг: концепт друг в современном русском медиадискурсе (на материале НКРЯ 2014 г.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В статье представлены результаты исследования русского концепта друг – одного из наиболее ярких культурспецифичных (в терминах А. Вежбицкой) русских концептов, привлекавших и по-прежнему привлекающих внимание многих лингвистов. Опыт наших предшественников показал, что русский концепт друг в результате различных социальных, исторических процессов претерпевает определенные изменения в структуре и содержательном наполнении. Целью нашего исследования было установить, каково содержательное наполнение и структура русского концепта друг в современном русском медиадискурсе. В качестве источника материалов для исследования использовались данные Национального корпуса русского языка: поиск осуществлялся по газетному подкорпусу, заданными критериями поиска служили параметры «прилагательное + существительное друг» на расстоянии 1 слова друг от друга. После исключения нерелевантных примеров (например, в случае омонимии наречия и краткого прилагательного) для анализа была получена выборка из 150 примеров (например, немецкому другу, хорошего друга, к новым друзьям, лучшим другом).
بینامتنی اشعار عربی خراسان در قرن های چهارم و پنجم با معلّقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که به روابط بین متون می پردازد؛ بدین شکل که هر متن را به منزله دگرگون سازی متون گوناگون گذشته و یا همزمان با آن می داند. بر این اساس، داد و ستدهای ادبی به شکل های مختلف در ادبیات ملل وجود دارد و کمتر ادبیاتی را می توان یافت که به صورت محدود حرکت کند. اشعار عربی خراسان در قرن های چهارم و پنجم، به دلیل تأثیرپذیری از الگوهای پیشین ادبیات عربی، می تواند نمونه خوبی برای تأثیرپذیری از شاهکارهای شعر کهن عربی، به ویژه معلقات باشد. با بررسی های این اشعار، مجموعه ای گسترده از اشعاری مشابه با ساختار و بدنه معلّقات به دست می آید که نشان از تأثیرپذیری آن ها از معلّقات دارد. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی جلوه های بینامتنیت این اشعار با معلّقات و علل و عوامل آن مورد بررسی قرار گیرد. برداشت نهایی نشان می دهد که ظهور اسلام، آمیزش عرب ها با خراسانیان، جایگزینی خط عربی به جای خط پهلوی و حمایت حاکمان از محافل ادبی ازجمله عوامل برون متنی ایجاد روابط بینامتنی شعرای خراسان با معلقات است و این تأثیرپذیری از بُعد درون متنی بیشتر از نوع نفی جزئی بوده و در سویه های واژه، ساختار و مضمون مشهود است.
مقایسه رمان سلحشوران پارله آن و هری پاتر بر اساس رویکرد اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فانتزی گونه ای ادبی است که در قرن اخیر، در واکنش به خردگرایی به وجود آمده است و در آن حوادث، شخصیّت ها و موقعیت ها خارج از باور ما ساخته می شوند. فانتزی ها به خوانندگان خود امکان قیاس بین دنیاهای متفاوت را می دهند. این ویژگی فانتزی با توجّه به خصوصیّات دوره ی نوجوانی سبب شده است که این ژانر، مورد اقبال نوجوانان قرارگیرد. در پژوهش حاضر، سعی شده با استفاده از شیوه تحلیل محتوا، به مقایسه ی فانتزی هری پاتر اثر جی. کی. رولینگ و سلحشوران پارله آن نوشته ی علی خواسته، براساس رویکرد اسطوره ای بپردازیم تا به این سؤالات پاسخ دهیم که آیا مفاهیم و موقعیت های اسطوره ای و جادویی در این دو اثر به روایت داستان انسجام بخشیده است و می توان رمان سلحشوران پارله آن را نمونه ی موفّق فانتزی ایرانی در مقابل هری پاتر شناخت؟ بررسی ها نشان می دهد روایت اسطوره ای در ارتباط با سایر اجزا، به این داستان ها انسجام بخشیده است سلحشوران پارله آن را می توان نمونه ی موفق فانتزی ایرانی دانست.
قراءه لروایه "أسطوره النداهه" لأحمد خالد توفیق فی ضوء المنهج البنیوی التکوینی لغولدمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
95 - 80
حوزههای تخصصی:
یعتبر النقد الاجتماعی محاوله لإبراز العلاقه بین المجتمع والأدب، فهناک علاقه متبادله بین الأثر الأدبی وبین المجتمع من حیث التأثیر والتأثر. "أحمد خالد توفیق" من رواد أدب الخوف فی الأدب العربی. إنه کتب فی التسعینات من القرن الماضی مجموعه ضخمه سمیت "ماوراء الطبیعه" فی هذا المجال. ومن الناحیه الاجتماعیه، اهتم توفیق فی مجموعه ماوراء الطبیعه خاصه فی روایته "أسطوره النداهه" ببعض القضایا الاجتماعیه المتعلقه بالأریاف المصریه فی القرن الماضی بصبغه من الرعب. ومن هذا المنطلق یرمی هذا المقال إلی قراءه أحداث الروایه اعتماداً علی المنهج البنیوی التکوینی النقدی لغولدمان مستخدماً الوصف والتحلیل لمناقشه الموضوع هادفًا الکشف عن معرفه الجوانب الاجتماعیه المکنونه فیها. سعى غولدمان فی طریقته النقدیه لإقامه علاقه ذات مغزى بین الشکل الأدبی وأهم جوانب الحیاه الاجتماعیه. ومن أهم النتائج التی توصلنا إلیها فی دراستنا هذه، أن الروائی أحمد خالد توفیق یبحث فی روایته عن سر تخلف المصریین وکیفیه مواجهتهم بالعلوم فی عصر تقدم العلوم البشریه ویعتقد أن أهم المشاکل الاجتماعیه فی الأریاف المصریه وهی القضایا المتعلقه بالفقر والعادات الخرافیه والحرمان من التعلیم. فعلی الرغم أن روایه أسطوره النداهه هی روایه خیالیه ولکن تعالج مشاکل المجتمع المصری الریفی فی التسعینات، بما فی ذلک وجود ظاهره الخرافه فی الأریاف المصریه، والفقر، والحرمان، ومخاوف تکنولوجیا، وما إلى ذلک وهذا ینطبق علیه الکثیر من المکونات وعناصر المنهج البنیوی التکوینی لغولدمان.
مفهوم رند و رندگونگی از منظر غزلیّات حافظ در سه نمایشنامه ی عروسکیِ بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رند در زبان پارسی از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته و حامل معانیِ مثبت و منفیِ بی شماری در آثار کهن است. حافظ برخلاف اکثر پیشینیانِ خود، نگرشی سطحی و منفی به رندان ندارد و بالعکس آن ها را ریاستیز، عصیانی و حقیقت جو معرفی می کند که در راهی دشوار و عوام گریز، مولّد انقلاب های فردی و اجتماعیِ مختلفی بوده اند به طوری که حافظ پژوهانِ بسیاری این مفهوم را مهم ترین دستاورد فکریِ حافظ میدانند. از برآیند این خصایص نیز می توان به کُنش گریِ رندان به مثابه یک شخصیّت نمایشی اشاره کرد. بهرام بیضایی(نمایشنامه نویسی که توجّه بی شائبه او به آثار کهن غیر قابل انکار است) گزینه مناسبی برای پی گیریِ این مفهوم است چه بسا که روحیه قهرمانی و انقلابیِ موجود در آثار او در پیوند با اسطوره و کهن الگوها بر جنبه ها و خصلت های راز آمیز، عصیانی و شوریدگیِ شخصیّت هایش صحّه می گذارد. نگارندگان برای اثبات هویّت وجودیِ شخصیّت رند(که به واسطه ویژگی هایش نمایشی است) برآن هستند تا با نگاهی نو، دستاورد شعریِ حافظ را مورد پژوهش قرار داده و با توجّه به اهمیّت شخصیّت پردازی در ادبیّات نمایشی در راستای ادبیّات تطبیقی به بسط شخصیّت رند در شعر و نمایش بپردازند. بنابراین ضمن برشمردن ویژگی های رندی و رندگونگی در غزلیّات حافظ و پی بردن به اصل این مفهوم، انواع تقسیم بندیِ یک شخصیّت دراماتیک را بررسی کرده و پس از آن به تطبیق خصایص رند حافظ با ویژگی های یک شخصیّت نمایشی پرداخته می شود و از حاصل این رهیافت سه نمایشنامه عروسکیِ بیضایی مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت.
پژواک برخی اندرزهای پیشینیان در کتاب قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
131 - 159
حوزههای تخصصی:
قابوس نامه ، نوشته گران سنگ عنصرالمعالی کیکاووس، از برجسته ترین و مهم ترین آثاری است که پس از اسلام در حوزه ادبیات تعلیمی و در پند و اندرز مخاطبان نوشته شده است. این کتاب چونان دایرهالمعارف ارزشمندی است که بسیاری از آداب ورسوم و نیز شرایط و خصوصیات جامعه ایران عصر نویسنده در آن بازتاب یافته است. بالطبع عنصرالمعالی در بیان اندرزهای بی شمار آن، که در موضوعات گوناگون ایراد شده اند، مانند سایر نویسندگان آثار اندرزی، تحت تأثیر برخی اندرزنامه ها و منابع پیش از خود قرار داشته است و به شیوه های مختلف از مطالب آن ها سود جسته است. در همین راستا، پژوهش حاضر می کوشد تا با بررسی و برابرنهاد اندرزهای قابوس نامه با آثار پیشینیان، برخی منابع و مآخذ مؤثر در اندرزهای آن را کشف و استخراج کند. از مهم ترین یافته های این پژوهش نیز می توان به تأثیرگذاری قابل توجه منابعی همچون اندرزهای آذرباد مارسپندان ، پندنامه انوشیروان ، آداب ابن مقفع و اشعار بوشکور بلخی بر اندرزهای قابوس نامه اشاره کرد.
زندگی و اندیشه شمس تبریزی با تکیه بر وجهه آموزگاری او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
193 - 218
حوزههای تخصصی:
شمس تبریزی با اینکه از عارفان سرشناس و اندیشمندان بزرگ روزگار خویش بوده، مع الاسف، تا روزگار ما و حدود دو سه دهه پیش، جز در حلقه مولانا و یارانش، در تاریخ تصوف، جایگاه شاخصی نداشته است. اطلاعات درباره او منحصر به مقالات و منابعی است که درباره آشنایی او با مولوی نگاشته شده است و در مقالات اوست که به اطلاعاتی دقیق تر از زندگی او دست می یابیم. یکی از این نکته ها، رویه آموزگاری اوست. چنان چه از قراین پیداست؛ به کودکان قرآن آموزش می داده و مدتی به این شغل مشغول بوده است. آنچه از روش تدریس و تعامل او با کودکان به دست می آید، اگرچه با اصول آموزش و روش های تربیتی امروز تفاوت بسیار دارد؛ با این حال، بیانگر دو رویکرد متفاوت است. یکی اینکه تا حدودی روش آموزش و پرورش کودکان را در سده هفتم هجری به ما گوشزد می کند؛ دیگر اینکه روش آموزشی و پرورشی شمس را به نحوی برجسته، برای ما مسلم می گرداند. روش شمس در تربیت کودکان، با جهان اندیشه ها و رویکردهای انتقادی و پرشتاب او، بسیار نزدیک است. روش این مقاله، بر پایه مطالعات کتابخانه ای بوده است. در بخش تشریح زندگی شمس، از کتاب ها و مقاله های علمی و پژوهشی بهره گرفته و بنا بر روش تحلیل محتوا، به رازیابی شخصیت شمس پرداخته است.
باید و نبایدهای اخلاق فردی و اجتماعی در مخزن الاسرار ( با رویکرد تاریخ اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات، بویژه در ژانر تعلیمی، از جمله ابزارهای تجویز هنجارهای اخلاقی است. نقل حکایت در این ژانر یکی از بهترین شگردها برای اثبات حقانیتِ خوی مورد نظر محسوب می شود؛ زیرا حکایت ها یا از زیست روزمره مردمان اقتباس می شوند و نتیجه ای عینی و مشهود دارند و یا برای اقناع مخاطب در فضایی باورپذیر برساخته می شوند. در هردوحالت و کاملاً فارغ از اینکه کاراکترهای حکایتِ منقول، انسان باشند یا جانوارانی با نقش های نمادین، دو نکته مبرهن را می توان از خلال این حکایت ها دریافت: نخست اینکه خُلقِ تشویق یا نهی شده در حکایت، مورد نظر و تاییدِ پدیدآورنده است؛ دوم اینکه خُلق مورد تقبیح، مبتلابه مردمان زمانه پدیدآورنده متن، و خُلق مورد تشویق، فراموش شده مردمان آن زمانه بوده است که شاعر یا نویسنده برای نهی یا تشویق آن، احساس نیاز کرده است. در این پژوهش، خلق و خوی شخصیت ها در تمامیِ بیست حکایت مخزن الاسرار نظامی با آمارهای دقیق، احصا و با روش توصیفی-تبیینی مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد بخش عمده خلقیات این حکایت ها (11 حکایت) به تبیین خلقی رابطه مردم با زیستشان در جهان غیرمادی، پس از آن (7 حکایت) به تبیین رابطه مردم با حکومت، و فقط دو حکایت به تبیین رابطه مردم با یکدیگر ناظر بوده است.
تحلیل پارادوکس در منطق الطیر عطار و روانشناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
193-213
حوزههای تخصصی:
پارادوکس به عنوان یک آرایه بدیعی در ادبیات فارسی، یکی از عوامل زیبایی و برجسته سازی در آثار ادبی محسوب می شود. عطار از این آرایه ادبی به فراوانی در آثار خود استفاده نموده است. این پژوهش در نظر دارد تا کاربرد این آرایه بدیعی را در منطق الطیر و روان شناسی یونگ بررسی و تحلیل نماید. مطابق نتایج، عطار به یاری سیمرغ و یونگ به کمک کهن الگوی خویشتن هر دو در جستجوی تکامل و رشد انسانی؛ یعنی کل یکپارچه اند و کل یکپارچه پارادوکس بنیاد است؛ زیرا از نیروهای متضاد هستی تشکیل شده است؛ نیروهایی چون نیک و بد، عالم صغیر و عالم کبیر، جزء و کل و ماده و مینو (وحدت اضداد) که ناظر به یکپارچگی و تعادل دو جنبه وجود، یعنی «جسم و روان» (سی مرغ یا خودآگاه + سیمرغ یا ناخودآگاه) است که به مقام وحدت تعبیر می شود؛ نتیجه این وحدت، فناست و این فنا در آن واحد، بقاست در ابعاد دیگر هستی. در نتیجه چنین تمامیت پارادوکس بنیاد است که عارف کل نکر و تمامیت جو در «قرن های بی زمان» به سر می برد، «درون سایه آفتاب می بیند»، «در بی خویشی به خویش» می رسد و «در عدم به وجود» دست می یابد.