ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۴۱ تا ۵٬۸۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
۵۸۴۳.

دراسه الأبنیه الصرفیه ودلالاتها(فی ألفاظ القرآن الکریم، أنموذجاً) وفقا لآراء المفسرین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: القرآن الکریم التصریف الدلاله الأبنیه الصرفیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۱۳۶
بناء علی أهمیه البناء الصرفی فی اللغه العربیه لفهم معنی الکلمات والکلام سنقوم بدراسه مقارنه لمفردات ذات جذور واحده للبحث عن تأثیر اختلاف أو عدم اختلاف المبانی علی اختلاف المعانی فی القرآن حیث یمکن أن یتبع اختلاف المعانی فی القرآن الکریم اختلاف البنیه الصرفیه وفهم المعنی الکلی للکلام أو الدلاله العامه للجمله والکلام فی مستوی البراغماتیه یستلزم الوقوف علی الأبنیه الصرفیه ویُمثل مدی أهمیتها فی ادراک النص القرآنی وکشف أسراره البلاغیه. فی حدود موضوع هذا البحث نرید أن نفهم لماذا استعمل القرآن الکریم بنیه خاصه فی آیهٍ واستعمل غیرها فی آیه أخری ومدی تأثیر الفرق بینهما فی المعنی التخاطبی. یسعی البحث استناداً علی المنهج الوصفی-التحلیلی إلی دراسه تمایز المعانی المقصوده التی تطابق الأبنیه الصرفیه ومن النتائج التی توصلنا إلیها أنّ کل صیغه صرفیه تحمل فی طیّها دلاله لا تحمله صیغه أخری تمثل الدقه والوضوح فی التعبیر عن الدلاله القرآنیه وما یستلزم صیغه غیر أخری هو المنظور التخاطبی والتأثیر البلاغه والجمالی للکلام.
۵۸۴۴.

Олицетворение природы в романе Э. Сафарли «Сладкая соль Босфора»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Лингвоимагология Концепт языковая картина мира олицетворение персонификация олицетворяющая структура.

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۳۵۸
В современном языкознании значительное внимание уделяется изучению концепта. Данный термин является ключевым для ряда областей лингвистической науки, включая когнитивную лингвистику, лингвокультурологию и одно из новейших направлений – лингвоимагологию. В нашем исследовании мы рассмотрим концепт «Природа» и олицетворение как средство его вербализации. В процедуре создания эффекта олицетворения задействованы эмоциональная и интеллектуальная сферы человека. Это способствует пониманию образов окружающего мира и дает возможность пропускать их через чувства и эмоции, что является важным для понимания литературного произведения, в котором заложено индивидуально-авторское видение тех или иных процессов и явлений. Анализ примеров использования автором олицетворения дает возможность сделать выводы о морфолого-синтаксической структуре данного тропа и о ключевых признаках, на основе которых он строится. Особенно актуальными является исследование данного тропеического средства на материале современной прозы, поскольку сегодня писатели создают особенный языковой стиль, который нуждается во всестороннем лингвистическом исследовании.
۵۸۴۵.

تبریز از منظر مولانا جلال الدین محمد بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا تبریز شمس دیوان کبیر مثنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۷ تعداد دانلود : ۳۵۴
شهرها نشانه فرهنگ و مدنیت شهروندان آن ها هستند و در پیدایش سازه های صنعتی و فرهنگی نقش بسزایی دارند. بزرگان را می پرورند و مورد تکریم بزرگان قرار می گیرند. مولانا جلال الدین در آثار خود؛ کلیات شمس و مثنوی معنوی از شهرها و سازه های شهری نام می برد اما هیچکدام به اندازه مکّه مکرّمه به دلیل وجود کعبه معظّمه و شهر تبریز به جهت شمس تبریزی در ذهن و زبان او اثر نگذاشته است. مولانا به جهت شیفتگی و عشق سوزان به شمس، از زمانی که جذب او شده است، تخلصش از خاموشی به روشنی شمس می گراید. از این هنگام است که تبریز در درون او برتر از کعبه و برتر از عالم ناسوت و لاهوت می شود، گویی او می بیند که عرشیان به خاک تبریز سجود می برند انگار او شنیده که تبریز بلی گوی اَلَستُ بِرَبِکُم حق تعالی بوده است. این شهر زیبای سده هفتم که پایتخت غازان خان تیموری بود را برتر از بهشت می انگارد و کعبه اسلام نه بلکه کعبه هر دو جهان می شمارد و شمس را رکن یمانی آن می نامد. در خاک تبریز عجایب ها می بیند و از مسافران آن شهر می خواهد که به عنوان تحفه مقداری خاک تبریز برای او بیاورند تا سرانجام در خاک تبریز مدفون شود. در این گفتار نویسندگان کوشیده اند به روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل جلوه های تبریز در شعر مولانا بپردازند و دلیل برتری تبریز را در ذهن و زبان مولانا جویا گردند.
۵۸۴۶.

ساختار خرده روایت ها در پیرنگ خسرونامه؛ با تکیه بر الگوی کنشگران گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خرده روایت کنشگر گریماس خسرونامه عطار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۹
گریماس (1917م) بر این عقیده است که در هر داستان شش موقعیت شامل فرستنده، گیرنده، فاعل، شیء ارزشی، نیروی بازدارنده و نیروی یاری دهنده و پنج وضعیت شامل وضعیت ابتدایی، نیروی تخریبگر، وضعیت میانی، نیروی سامان دهنده و وضعیت انتهایی وجود دارد. در منظومه «خسرونامه»، منسوب به عطار ، که منظومه ای غنایی و عاشقانه است، علاوه بر وجود موقعیت ها و وضعیت های گفته شده، با توجه به نقش شیء ارزشی(گلرخ)، که وقایع اصلی داستان به واسطه حضور او به وجود می آید، به جز روایت اصلی، خرده روایت هایی با پیرنگی جدا از پیرنگ اصلی شکل گرفته است ؛ به طوری که تعدد شخصیت ها باعث ایجاد اپیزودهای متعدد در داستان گردیده است و همین امر است که بر جذابیت این اثر می افزاید. بر همین اساس در این پژوهش بر آن ایم تا با تکیه بر الگوی کنشگران گریماس به تحلیل ساختار پیرنگ و جایگاه شیء ارزشی در داستان «خسرو نامه» بپردازیم. نتایج پژوهش حاضرکه به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، نشان می دهد که وجود خرده روایت ها و پیرنگ های نهفته در دل کلان روایت «خسرو نامه» علاوه بر ایجاد الگوهای سازه ای متعدد پیرنگ، باعث ایجاد تعلیق و اپیزود های متنوع گردیده است.
۵۸۴۷.

واکاوی نگاه ها به مرگ در غزل معاصر (از «تقدیر مصنوع» تا «مرگ سرخ»، مرگ اندوهی، مرگ طلبی و مرگ هراسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزل معاصر مرگ اندیشی نهضت رمانتیسم مرگ مشتاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۵۷۶
ادبیات یکی از تجلی گاه های مهم و اصیل تفکر و احساس انسان درباره مرگ است. قدیمی ترین حماسه جهان، «گیل گمش» و آثار ادبی و فلسفی دوران جدید، این نگرش را همواره متجلی ساخته اند. شعر فارسی نیز از این اندیشه ها و عواطف جدا نیست. رویکرد شاعران قدیم و معاصر به مقوله مرگ متفاوت است. شاعران قدیم، مرگ را بیشتر با نگاهی مذهبی، تعلیمی و عرفانی در می آمیختند؛ حال اینکه شعر «مرگ اندیش» و «مرگ نگر» یا «مرگ زده» معاصر نگاهی عاطفی و احساسی از خود نشان می دهد. بیشترین رویکرد به مرگ در شعر معاصر و به تبع آن غزل، «مرگ-هراسی»، «مرگ خواهی» و اندکی «مرگ اندوهی» است. در شعر معاصر، تابع مضمون های برخاسته از شعر غنایی و گاه متأثر از مکتب ادبی رمانتیسم، مسائلی چون «پوچی»، «غم و اندوه» و اندکی «مرگ آگاهی» بیشتر به چشم می-خورد. غزل های نو و سنتیِ معاصر نیز از مقوله مرگ و مرگ انتظاریِ نومیدانه سرشار است؛ در این مقاله گونه های مرگ نگری غزل سرایان معاصر استخراج و بررسی شده است. در مجموع غزل معاصر نگرش های متنوعی را در زمینه مرگ دارد که بیشترین صبغه آن مرگ هراسی و مرگ اندوهی در دوره اوج شعر نیمایی و سپس به تدریج مرگ اشتیاقی و مرگ آگاهی در دوره غزل دفاع مقدس و پس از آن نمایان شده است.
۵۸۴۸.

بررسی تطبیقی علی نامه و افتخارنامه از نظر زمان روایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان سرعت بسامد تداوم علی نامه افتخارنامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۵۰۰
در بررسی حماسه ها، به ویژه حماسه های دینی که قهرمانان آن ها، انبیاء و اولیاء و رجال برجسته دینی هستند و به منبع وحی و الهام متصلند و از اکثر، اگر نگوییم همه، رخ دادها و فرجام شخصیت ها آگاهند و از گذشته های دور و نزدیک خبر می دهند و آینده را پیش گویی می کنند، زمان روایی اهمیتی به سزا دارد. این مقاله براساس دیدگاه های نظریه پردازانی چون ریمون کنان، جرالد پرین، هایدگرو به ویژه ژرار ژنت به بررسی تطبیقی عنصر زمان در دو منظومه علی نامه ربیع، اولین حماسه دینی پس از اسلام (شیعه) و افتخارنامه صهبا، از آخرین حماسه های دینی می پردازد و در آن سه مبحث نظم و ترتیب، تداوم و بسامد را مورد تحلیل قرار می دهد. بررسی هایی که در این جستار به روش توصیفی تحلیلی و روی کرد ادبیات تطبیقی انجام داده ایم، به خوبی نشان می دهد که این دو اثر به دلیل به کارگیری پرش های زمانی فراوان و بسامد بالای آینده نگری نسبت به گذشته نگری قابل تحقیق و بررسی هستند. بررسی عنصر تداوم نشان می دهد که شتاب در اکثر بخش های داستان این دو اثر به ویژه در افتخارنامه مثبت است و عنصر بسامد نشان می دهد که سراینده علی نامه به دلیل به کارگیری بسامد مکرر شتاب کندتری نسبت به افتخارنامه دارد که از بسامد بازگو بیش تر بهره گرفته است.
۵۸۵۰.

ایجازهای ابهام پرور در نثر چهار عنصر بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیدل دهلوی ایجاز ابهام چهارعنصر الگوهای دستوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۷ تعداد دانلود : ۴۴۰
بیدل دهلوی شاعر معروف سبک هندی، علاوه بر اشعار، آثار نثر نیز دارد. نثر بیدل نیز مانند شعر او مشکل و پیچیده است. یکی از پیچیدگی ها ناشی از زبان پر ایجاز و ابهام آفرین او در نثر است. در حالی که در نثر به دلیل رهایی از وزن و قافیه می بایست ابهام آفرینی هنری، کمتر باشد، اما اینگونه نیست. یک عامل مهم در این ابهامها، شکل دستوری ترکیبها و جمله هاست که با حذف و ایجاز همراه است. حذف هایی که در حیطه ی دستور زبان و موجز گوییِ بدیعی در چهارعنصر انجام شده، باعث تعقید معنایی و دیریاب شدن جملات گشته اند و آمیختگی این موارد با دیگر ابزار های بیانی و بدیعی بر ابهام متن افزوده است. هدف این مقاله بررسی عوامل ابهام ها بر مبنای هنجار های دستوری و کشف جملات زیرساخت، به کمک عوامل بیانی و بدیعی است. ما برای بررسی دقیق، جملات و ترکیباتِ مبهم را براساس نیاز، از نظر بدیعی، بیانی و دستوری تحلیل کرده ایم و برای فهم معنا، الگوهایی دستوری ارائه کرده ایم. علاقه بیدل به موجز گویی، ترکیب سازی با مصدر، توسعه معنای فعلی، ایجاد رابطه این همانی در برخی ترکیبات و حذف عناصر دستوری همراه با تزاحم خیال، در کنار عدم تسلط کامل او به قواعد زبان فارسی، باعث ابهام در نثر چهار عنصر شده است.
۵۸۵۱.

تحلیلِ الگوی گفتمانیِ عناصرزبان شناختی و فرایندهای گفتمانِ رمانِ «چراغ ها را من خاموش می کنم»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعات مطالعات میان رشته ای الگوی گفتمانی تحلیل گفتمان انتقادی زویا پیرزاد نورمن فرکلاف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۵ تعداد دانلود : ۵۸۱
تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی میان رشته ای در حوزه های زبان شناسی، نقدادبی و جامعه شناسی است که بر کارکرد اجتماعی زبان در جامعه و سیاست و نحوه بازتولید قدرت اجتماعی و سیاسی تاکید می کند. بر اساسِ نظریه نورمن فرکلاف ، برای کشف لایه های زیرین و تحلیل الگوی گفتمانی، باید سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و«تبیین» را بررسی کرد. برای دست یافتن به الگوی گفتمانی درسطح «تبیین» که سطح اصلی و بنیادین در بررسی جامعه شناسی زبان است، باید سطح «توصیف» (شاخص های زبان شناختی، عناصر صوری زبان و دستور زبان متن) و سطح «تفسیر» (فرایندهای گفتمان، بافت موقعیتی متن و عوامل بینامتنی) مورد توجّه قرار گیرد. در این مقاله که به روش تحلیلی- توصیفی به گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، روش تحلیل داده ها به روش کیفی وروش استدلال استقرایی(ازجز به کل) انجام شده می کوشیم برپایه نظریه گفتمانی نورمن فرکلاف، به بررسی رابطه دیالکتیک زبان و قدرت و زبان و گفتمان در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم صرفاً در دو سطح توصیف وتفسیر بپردازیم. دستاورد تحلیل گفتمانی این رمان این است که زویا پیرزاد با تسلط بر گونه های آوایی، واژگانی، ساختارجمله و انواع آن و شخصیت پردازی متن در این اثر، زیر ساختی مناسب برای ورود به سطوح دیگر تحلیل گفتمان انتقادی ایجادکرده است. کاربرد الگوی گفتمانی رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، ازنظرفرکلاف، درسطح توصیف، یعنی توصیف عناصر زبان شناختی و ساخت های زبانی و در سطح تفسیر، یعنی تفسیر فرایند های گفتمان، گامی است در شناختِ لایه های زیرین این رمان و شناختِ ساختارها و کنش اجتماعی و جهان نگری انتقادی و جامعه شناختی.
۵۸۵۲.

مقایسه تطبیقی داستان سیاوش و رامایانا با توجه به بن مایه های مشترک

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسطوره داستانهای ایران و هند. شاهنامه رامایانا سیاوش راما ادبیات تطبیقی ایران و هند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۱ تعداد دانلود : ۶۷۱
اسطوره، تفکر و واکنش نخستین انسان، در برابر وقوع حوادث طبیعی است و چون این مردم در شناخت عوامل این حوادث دچار ابهام بودند، عکس العمل آن ها نسبت به آن وقایع، همراه با ترس بوده است. همین ترس آنان را انگیخت تا برای هر پدیده ای خدایی فرض کنند و با پناه بردن به آن، از شرّ حوادث ایمن شوند. شکل گیری اسطوره ها در جوامع بشری بر مبنای همین اصل استوار بوده است و به همین دلیل در اسطوره های ملل ،شباهت هایی دیده می شود. درمیان اسطوره های ملل، اساطیر ایران و هند به دلیل وجود اشتراکات فرهنگی، دارای بیشترین شباهت ها هستند و این تأثیر پذیری ها در آثار ادبی دو ملّت از جمله اساطیر و داستان های حماسی بسیار بازتاب یافته است. پژوهش پیش رو با فرض وجود مضامینی مشترک میان شاهنامه ی فردوسی و حماسه ی رامایا در دو شخصیت سیاوش و راما، به تحلیل بن مایه های مشترک میان این دو داستان پرداخته است. ظهور و بروز همانندی های اسطوره ای در دو قهرمان اصلی ، نبرد میان خوبی و بدی، وفاداری به پیمان و عهد، داوری آتش برای اثبات گناهکاری و بی گناهی، نیروی جنگاوری و دلیری، سیطره ی تقدیر بر سرنوشت قهرمانان، عشق، نفرت، نقش دسیسه و توطئه های نامادری و سپردن تربیت هر دو قهرمان به دیگری در نوجوانی، در کنار جاودانگی ابدی روح نیمه خدایی قهرمانان داستان از بن مایه های مشترک این دو داستان اسطوره های است .روش بررسی در این پژوهش بر مبنای یافته های کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی تحلیلی است. یافته ها و دستاورد های تحقیق نشان می دهد که وجود مشابهت های بسیار در اسطوره ی راما و سیاوش دلیل محکمی است بر تأثیر ریشه دار عقاید آریایی بر شکل گیری این دو داستان.
۵۸۵۳.

بررسی تطبیقی مدایح نبوی سیّدای نسفی و صفی الدین حلّی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدایح نبوی شعر عربی سیدای نسفی فضیلت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۹۶
شاعران مسلمان در ادب عربی و فارسی از دیرباز در صدر سروده های خود، علاوه بر حمد خداوند، سروده های ارزشمندی در قالب مدایح نبوی به پیشگاه پیامبر(ص) تقدیم نموده اند که نشان از اعتقاد و پای بندی شان به آن حضرت دارد. با توجه به اینکه پیامبر(ص) بنیانگذار دین مبین اسلام و خاتم پیامبران است، پرداختن به خصوصیات روحی و معنوی آن حضرت از دریچه مدایح نبوی امری ضروری است. از آنجایی که نقش و جایگاه پیامبر(ص) به عنوان نگین نبوت، در نظام هستی دارای اهمیت به خصوص می باشد. شاعران مسلمان برای متبرک کردن اشعارشان به این موضوع اهتمام ویژه ای داشتند و بخشی از اشعارشان را به آن اختصاص داده اند. زیرا روح و جان شاعران مسلمان سرشار از علاقه قلبی به حضرت بوده و در شعرشان صادقانه زبان به فضایل آن حضرت گشوده اند. پژوهش حاضر با کاربست روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به شواهدی از اشعار این شاعران، به بررسی تطبیقی مدایح نبوی نسفی و حلّی پرداخته است.
۵۸۵۴.

حاشیه ی ظفرنامه، دستنویسی معتبر از شاهنامه

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۱۶۳
در حاشیه ی دو نسخه از ظفرنامه ی حمداللّه مستوفی شاهنامه ی فردوسی کتابت شده است. نسخه ی نخست به تاریخ کتابت 807 قمری در کتابخانه ی بریتانیا در لندن و دوم که در سال 808 قمری کتابت شده، در موزه ی هنر اسلامی و ترک استانبول نگهداری می شود. نسخه ی مورَّخ 807 در سال 1377 خورشیدی در تهران چاپ عکسی شد و اهمیّتی نسبی در متن شناسی شاهنامه یافت؛ مخصوصاً که پژوهشگران حاشیه ی ظفرنامه ی مورَّخ 807 را همان نسخه ای دانستند که حمداللّه مستوفی در فاصله ی سال های 714 تا 720 تصحیح کرده است. با این حال، تا کنون این دستنویس مورد بررسی و ارزیابی جدّی قرار نگرفته است. از همین روی، ما در این جستار دیباچه ی شاهنامه را در این دستنویس بررسی کردیم و با تصحیحِ دکتر خالقی مطلق سنجیدیم تا اعتبارِ نسبی آن، بر اساسِ این محدوده ی بررسی، مشخص شود. این دستنویس از نظر ضبطِ ابیات در وضعیّت تقریباً مطلوبی قرار دارد و تعدادِ بیت های برافزوده ی آن خیلی زیاد نیست؛ به شکلی که دیباچه در شاهنامه ی مصحَّح دکتر خالقی مطلق 209 بیت و در حاشیه ی ظفرنامه 222 بیت است. از نظر ضبطِ واژه ها نیز وضعیتِ این دستنویس در این بخش مناسب و مطلوب است و اختلاف آن با شاهنامه ی مصحَّح خالقی مطلق زیاد نیست. سرنویس ها در این دستنویس وضعیّت مناسبی ندارند و بسیار آشفته اند؛ به شکلی که علاوه بر پس و پیش شدنِ ابیاتی در پیش و پسِ سرنویس ها، سرنویس ستایشِ محمود دربردارنده ی ستایشِ امیرک منصور و سرنویسِ پادشاهی کیومرث دربرگیرنده ی مدح محمود است. با چشم پوشی از خطاهای اندکی از این دست و سهوهای گهگاهی کاتب در نقطه گذاری، می توان حاشیه ی ظفرنامه را نسخه ای پاکیزه و مورد اعتماد از شاهنامه دانست که بایسته است در پژوهش های متن شناختی شاهنامه بیشتر به آن توجّه شود.
۵۸۵۵.

جلوه های فروغمند مزدیسنایی و بازتاب آن در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مزدیسنا عرفان مثنوی حکمت خسروانی جلوه های مزدیسنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۳ تعداد دانلود : ۴۷۵
   اندیشه های ایران باستان و مزدیسنا، به ویژه فلسفه خسروانی در آثار ادبی و عرفانی پس از اسلام بیش و کم تأثیر گذاشته است. این مقاله با هدف بررسی گستردگی حکمت و فلسفه نور در ایران باستان و خدامحوری در «آتش (نور)، فره و امشاسپندان» از نگاه متون مزدیسنایی و بازتاب آن در اندیشه ی مولوی بر پایه ی مثنوی معنوی به نگارش در آمده است. از این رو، به شیوه توصیفی، تحلیلی، اسنادی و ارزیابی کمّی کوشش شده، برجسته ترین جلوه های فروغمند اهورامزدا در یسنا و ردّپای آن در مثنوی مولوی جستجو و معرفی شود. آتش، فره و امشاسپند، به عنوان سه فروغ و صفت نورانی اهورامزدا جایگاه مقدسی در باور ایرانیان کهن و زرتشتیان امروز دارد. این جلوه ها به ویژه عنصر «آتش و نور» در دیدگاه زرتشتیان و متون مزدیسنایی و نیز در دیدگاه مثنوی معنوی مولوی، همه به سرچشمه «نور الهی» پیوند پیدا می کند. فروغ یا نور آتش با پرتوهای بالارونده اش نماد تجلّی خداوند به شمار می آید؛ نیز امشاسپندان با نور و صفات نورانی خداوند ارتباط دارد و خویشکاری آیینی و اجتماعی آن برکشیدگی جایگاه انسان از دنیای مادی و فرودینه به جهان مینویی و آرامش راستین است. مولانا در جای جای مثنوی از اندیشه ها و مؤلفه های عرفانی ِآیین زرتشتی تنها برای تمثیل و بیان و شرح اندیشه های عرفانی خود بهره گرفته است.
۵۸۵۶.

هویت تهران در بوف کور صادق هدایت بر پایه برخی نشانه های معماری و شهرسازی (10 تا 14 ه ق.)

کلیدواژه‌ها: هدایت بوف کور زمان در بوف کور تهران در بوف کور جغرافیای تاریخی و اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹ تعداد دانلود : ۵۸۲
در باره ی بوف کور صادق هدایت تا کنون نوشته های گوناگون پدید آمده است. در برخی از این نوشته ها در باره ی زمان رخدادهای این رمان نظراتی ارائه شده و از ناهماهنگی تاریخی در این اثر سخن رفته و گاهی انتقاد شده است. هدایت در پاسخ به یکی از همین انتقادها تاکید کرده که این اثر یک رمان تاریخی نیست. بلکه یک خیال پردازی تاریخی ست که در ذهن راوی شکل گرفته است. تأکید هدایت بر دقت و وسواس او در ساختار رمان مانع از آن است که گمان شود، او به عنصر زمان در این اثر بی توجه بوده است. بهترین راه بازشناسی زمان در این داستان، توجه به نشانه های موجود در متن است. با دقت در اجزا و عناصر ساختمان این اثر می توان سه بازه ی زمانی را برای آن بازشناخت. پیش از این، دو دوره از این دوره های سه گانه در مقالاتی معرفی شده است. در این جستار با تأکید بر نشانه هایی از دوره ی سوم (دوره ی صفویه تا قاجار)، بیست و سه نشانه ی «تاریخی فرهنگی» از این دوره، در متن بوف کور بازیابی شده است. وجود عناصری از دوره های مختلف تاریخی در متن بوف کور می تواند دلیلی دیگر بر سفر ذهنی راوی مغموم و حسرت زده ای باشد که بر ویرانه های تاریخی تکه پاره شده نوحه سرایی می کند.
۵۸۵۷.

نقش عنصر «فضا سازی» در خلق محتوای حماسی در «هفت خان رستم» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان پردازی فضاسازی محتوای حماسی هفت خان رستم شاهنامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۶ تعداد دانلود : ۱۴۶۰
در عرصه داستان نویسی معاصر، تحلیل آثار برمبنای عناصر داستان به منظورِ تعیین نوع ادبی اثر، شناخت و نقد متن و سنجش قدرت و هدف داستان پرداز بسیار رواج یافته است. اگر یکی از رموز جاودانه شدن شاهنامه ، قدرت فردوسی در داستان پردازی قلمداد شود، بررسی عناصر داستان در داستان های این منظومه، به منظور شناخت بیشترِ ویژگی های نوع ادبی حماسی ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش براساس داستان «هفت خان رستم» شاهنامه ، تأثیر یکی از مهم ترین عناصر سازنده داستان یعنی عنصر «فضاسازی» در انتقال فضای حاکم بر اثر و خلق محتوای حماسی و القای روح حماسی به مخاطب تبیین می شود. فردوسی در ماجرای «هفت خان رستم»، با بهره گیری از بن مایه تکرار شونده گذر پهلوان از هفت / چند خان در حماسه و اسطوره و با تکیه بر عنصر «خرق عادت» در قالب عوامل انسانی، عناصر طبیعی و امور جادویی، دلاوری های جهان پهلوان حماسه ملّی ایران را در مواجهه با بلایا به نمایش گذاشته و فضا و محتوایی متناسب با روح حماسی داستان خلق کرده است. وی در این داستان، به تأثیر عنصر بلاغی «تشبیه» در «فضاسازی» داستان و «اغراق» - جزء جدایی ناپذیر حماسه - در ایجاد محتوای حماسی نیز توجه داشته و از این عناصر در راستای رسیدن به هدفش به خوبی بهره برده است .  
۵۸۵۸.

مجالات تأثیر القرآن الکریم علی اللغه العربیه والأدب العربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: القرآن الأثر اللغه العربیه المفردات العربیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۱۵
بغض النظر عن الآثار الروحیه والمعنویه العظیمه للقرآن، لقد تأثرت اللغه والمفردات العربیه إلی حد کبیر بوحی القرآن. فی حین تم بحث ودراسه أصل القرآن ومحتواه بعنایه فی فترات مختلفه، ولکن لم یتم دراسه تأثیره علی المفردات واللغه العربیه بشکل منفصل وتفصیلی. یهدف المقال التالی دراسه آثار القرآن علی اللغه العربیه ومفرداتها ومن أهم النتائج التی سوف نحصل علیها من خلال هذا المقال توحید اللهجات وظهور تفسیرات جدیده والحفاظ علی اللغه العربیه واستمرارها وتجمیع الکتب المختلفه فی العلوم المتعلقه بالقرآن واللغه العربیه وغیرها. تم إستخدام المنهج التاریخی والمقارنه فی طریقه البحث فی هذه المقاله وتتضمن هذه الطریقه جمع المستندات حول الموضوع.
۵۸۵۹.

بررسی تطبیقی نمونه هایی از حکمت عملی در تمثیل های حدیقه سنایی و مثنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: تمثیل سنایی مولانا حدیقه مثنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۲۷۹
«حکمت عملی» عبارت است از علم به اینکه افعال بشر چگونه و به چه منوال خوب است و باید باشد و چگونه و به چه منوال بد است و نباید باشد. در حکمت عملی نقطه اتکا بیشتر بر اخلاق، تدبیر و تزکیه است و همه چیز  به انسان محدود می شود و غیر انسان  را شامل نمی شود و افعال اختیاری انسان ارزش والائی دارد و تلاش می شود که راه های چگونه بودن انسان نمایش داده شوند. در واقع حکمت عملی جامع بایدها و نبایدهایی است که به اخلاق، سیاست وتدبیر منزل برمی گردد. حکمت عملی ازآنجا که راهی برای رسیدن ب ه س عادت آدمی است، همواره مورد توجه بوده است. تعالیم اخلاقی، بخش عمده ای از مفهوم شعر بوده و شاعران نقش بارزی در نشرفضایل اخلاقی داشته و هر کدام به روشی خاص بدان پرداخته اند. تمثیل یکی از روشهایی است که شاعران عارف مسلک به خصوص سنایی و مولوی به طریق توصیف  با استفاده از آن ذهن مخاطب را هدف قرار داده و از این طریق مصادیق حکمت عملی را به عنوان چراغ پیش روی انسان برای تزکیه وترقی اخلاقی مطرح کرده اند. این پژوهش درصدد است تا به شیوه مقایسه ای چند نمونه از مصادیق حکمت عملی، همراه با مشابهت ها و تفاوت های آن ها رادر قالب تمثیل در حدیقه الحقیقه سنایی و مثنوی مولوی موردبحث و مقایسه قرار دهد. بررسی ها نشان می دهدکه نظام اخلاقی سنایی ب ر پایه دین استوار است اما مولانا، علی رغم  پایبندی به شریعت، تاحد زیادی متاثر از اندیشه های صوفیانه اس ت و رویکردی عرفانی به مباحث اخلاقی دارد. سنایی برای طی طریقِ سعادت، چراغ عقل را برمی افروزد و علم و عمل را ارج می نه د و مولان ا ض من ب ه رسمیت شناختن عقل وعلم، عشق وتمسک به دامان ِپیر را راه صعود و سعادت می داند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان