مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
حکمت خسروانی
حوزه های تخصصی:
زبان عرفان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آذرکیوانیان و تأثیر آنان بر باستان گرایی در تاریخ نگاری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جریان های فرهنگی سنتی و کمتر شناخته شده، جنبش فکری آذرکیوانیان است که توسط یک مؤبد زرتشتی به نام بهرام بن فرهاد معروف به آذرکیوان در اواسط دوره صفویه در ایران ظهور کرد.گرچه برخی از محققان وجود این شخصیت را از نظر تاریخی منکر شده اند، امّا به استناد نوشته ها و آثار باقی مانده می توان وجود حقیقی و حضور تاریخی وی را توجیه کرد. او به سبب سخت گیری های مذهبی که بر جامعه دوره صفویه حاکم بود، از شیراز به هندوستان رفت و احتمالاً به سبب داشتن دغدغه های ذهنی برای حفظ میراث دینی اسلاف خویش،به فکر پایه گذاری جریان فرهنگی جدیدی افتاد.جریانی که با ادعایِ بازگشت به سنت های فکری و فرهنگیِ ایران باستان و پیروی از حکمت اشراقی که توسط شیخ شهاب الدین سهروردی با تأثیرپذیری از حکمت خُسروانی حکیمان ایران باستان در دوره اسلامی احیا شده بود،به بازتولید نمادها و سمبل های باستانی پرداخت.او تلاش کرد تا با بازخوانی آثار و اسناد ایرانی و متون اسلامی و تلفیق آنها با باورهای تسامح گرایانه و آموزه های همه ادیان و مذاهبی که در هندوستان دوران حاکمیت گورکانیان تبلیغ و ترویج می شد، هویت جدیدی را برای انسان ایرانی این دوران تعریف و ترسیم کند.
این مقاله بر اساس روش توصیفی در پژوهش تاریخی و مبتنی بر بررسی متون ادبی به بررسی اجمالی باورها و اندیشه های این نحله فکری و تأثیر آن بر بخشی از جریان ادبی و تاریخ نگاری دوره زندیه و قاجاریه می پردازد.
بررسی تحلیلی نخستین مصراع شاهنامه در مطابقت با باورهای فلسفی باستان و حکمت خسروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامة فردوسی روحی یکتاپرستانه دارد و سطوح دینی، آیینی و اساطیری مؤثر در ژرف ساخت روایی آن در طول تاریخ دچار «اسطوره زدایی» شده است، اما با شیوه های تحلیلی می توان بازمانده های بسیاری از باورهای کهن را هم در سطوح نمادین روایات و هم در زبان و تعابیر و تصاویر فردوسی باز جست. یکی از مهم ترین بخش های شاهنامه که نشانه های یک بنیاد شناسی الهی را در آن می توان یافت، «خردنامة» دیباچة کتاب و معروف ترین عبارت آن، یعنی مصراع نخست آن («به نام خداوند جان و خرد») است. در این جستار، با استفاده از رهیافت های زبانی و معنایی و به یاری استدلال های ریشه شناختی و تفسیر فلسفی، این موضوع بررسی شده است که این مصراع- علاوه بر نمایش باورهای کهن حکمت مشایی که «عقل» و «نفس» کلّی را دو مولود آغازین «احد» می داند- می تواند تفسیری دیگر از هویت فلسفی خدای یگانه در حکمت خسروانی را که «جان بخشی» و «خردبخشی» دو شاخصة اصلی معرفت شناسی الهی آن را تشکیل داده است، نمادینه کرده باشد.
معنا و مفهوم حکمت مشرقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در آثار مختلف خود به کتاب الحکمة المشرقیة اشاره کرده است. برخی متفکران اسلامی نیز به این کتاب استشهاد کرده اند. وی در این کتاب دیدگاه های خاص خود را با صراحت بیان کرده است. بنا بر روشی که ابن سینا داشت، و برخی آثار خود را در آثار دیگر خلاصه می کرد، این کتاب نیز خلاصه ای از کتاب شفاء است. درباره معنا و مفهوم «مشرقی» در اندیشه های ابن سینا نیز دیدگاه های مختلفی بیان شده است، ولی نگارنده معتقد است «مشرقی» به معنای «اسلامی» است. در بخش ماهیت حکمت مشرقی هم باید گفت که ابن سینا، چنان که یک فیلسوف مشایی به معنای ارسطویی نیست، همان طور که هانری کربن و پیروان او معتقدند یک فیلسوف خسروانی هم نیست. لذا منظور ابن سینا از حکمت مشرقی همان حکمت اسلامی بودن آن است.
واکاوی عناصر انسان دوستی در اندیشه ابوسعید ابوالخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوسعید ابوالخیر از بزرگ مردان عرفان ایران بوده است. از بارزترین ویژگی های شخصیّتی ابوسعید، انسان دوستی، عشق و محبّت وی به تمام انسان ها و موجودات است. در این مقاله سعی شده است نگرش ابو سعید به انسان و منابعی که بر نگرش وی به انسان تأثیر گذار بوده، بیان و نحوه برخورد وی با اقشار مختلف جامعه مشخّص شود. نتیجه حاصل از این پژوهش این بوده که ابوسعید تمام انسان ها را، بدون توجّه به رنگ، نژاد، جنس و دین آن ها دوست داشته و به ایشان مهر می ورزیده است. بیشترین منابع تأثیر گذار بر نگرش محبّت آمیز او نسبت به انسان، علاوه بر قرآن، سنّت پیامبر(ص) و استادان، چهار عارف بزرگ ایرانی یعنی، بایزید بسطامی، منصور حلّاج، ابوالعبّاس قصّاب آملی و ابوالحسن خرقانی بوده اند، که به قول سهروردی ادامه دهنده حکمت خسروانی ایران باستان بوده اند. ابوسعید گزیده و عصاره عرفان پیش از خود بوده است. در رفتار و گفتار ابوسعید مهرورزی و شفقت نسبت به انسان موج می زند. در نزد وی شادی و شادکردن دیگران، فریضه است.
وجه وجودیِ« شرّ» در آثار مانی: تبیین و سنجش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازگذشته ی دور، حل و توجیه مسئله""شرّ""، از زمره پرسش های همیشگی و دشوار بشر در مسیر فهم هستی بوده است. سابقه ودیرینه ی دراز این مسئله درعرصه دین و نیز ادبیات، نشانه ی نقش آن درجهان بینی بشر نسبت به ریشه های وجودیِ آن است و این خود یکی از دلایل مهمِ توجه ویژه ی سنت های کلامی- فلسفی به این مسئله به شمار میرود. فیلسوفان و متالهان آگاه بوده اند که توجیه ""شرّ"" در زمینه ی باور و اعتقاد دینی کاری است سترگ، و لذا تلاش آنان همواره مقرون به موفقیت نبوده است. توجیه این مسئله گاهی به ثنویت و چندخدایی انجامیده و گاهی نیز عملا به بروز تعارضات نظری منجر شده است. در دیدگاه مانی-که برخاسته از برخی سنت های کهن دینی و آیینی ایران زمین است- شرّ(یا تاریکی) داخل درسرشت موجودات زمینی و این جهانی است. کشف قوانین حاکم بر این هستیِ مرکب از خیروشرّ و روند رهایی و تطهیر از آن، غایتی است که آیین مذکور مدعی ست درپی تحقق آن است. اندیشه های مانی دربرخی مذاهبِ کهن ایرانی وغیرایرانی، درپهنه ی هند و آفریقا و آسیای میانه تاثیرخود را گذارد. ""آگوستینوس"" سال ها معتقد بود دین مانی تنها تفسیر عقلانی قابل قبول ازنحوه شکل گیری جهان است، زیرا منشا شرّ را به درستی تبیین کرده است. برخی ""شرّ"" راحاصل نقص و ضعف در اراده دانسته اند و برخی دیگر- از جمله در بسیاری از سنت های فلسفی وکلامی عالم اسلام- شرّ را نتیجه ی فقدان کمال و غیبت خیر می دانند و برای آن اصالتی قائل نیستند. مسئله ما در این نوشتار، تبیین وجه وجودی ""شرّ"" به طریقی است که در مذهب مانی تدارک شده است؛ نوعی حضور واقعی شرّ و در عین حال ضدیتِ آشکارِ آن با خیر در پهنه ی گیتی و نیز توجه به علل ثنویتی که از درون آثار مانی راه به بیرون باز می کند و بنابر ادعا، در مراحلی بالاتر به وحدت و یگانگی می رسد. اگر صرف نظر از مبدایی که مانی برای واقعیت ""شرّ"" در نظر گرفته، آن را در اثر درآمیختگی با خیر، مخلوقی زنده و یگانه با خیر ببینیم، نیازمند نگاهی پدیدارشناسانه به شرّ هستیم؛ آن هم از جنبه وجودی و نه به حیث عدمیِ آن؛ اما دراین که این تصویر بتواند در برابر نقد عقلی وفلسفی تاب بیاورد یا خیر، نکته دیگری است که تلاش می شود برخی ازکاستی های نظری آن عرضه گردد.
حکمت خسروانی در مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوف اسلامی در ایران در حالی که از آموزه ها و دستورات اسلام ریشه گرفته بود در زمین فرهنگی ایران رشد کرد و تحت نفوذ اندیشه های ایرانی قرار گرفت. این اندیشه ها نظریه ها، شیوه های سلوک، آداب و رسوم صوفیان گرایش های مختلف را تحت تأثیر قرار داد و سبب پیدایش دیدگاه های گوناگون عرفانی شد. شهاب الدین سهروردی در حکمةالاشراق سیر حکمت و فلسفه را در ایران باستان تا زمان خود توضیح می دهد و عارفانی مانند: بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و ابوالعباس قصاب آملی را ادامه دهندگان این حکمت می نامد. وی با بهره گیری از دیدگاه های پهلویون باورهای خود را درباره نور و ظلمت با نام حکمت اشراق پایه گذاری می کند. این دیدگاه ها پس از سهروردی در آثار عارفان دیگری ادامه می یابد. یکی از کسانی که در نگرش های خود تحت تأثیر اندیشه های ایرانی قرار گرفته است نجم الدین رازیست. وی در کتاب مرصادالعباد که از مهم ترین منابع عرفانی است به بیان دیدگاه های خود می پردازد. سخنان او درباره نور و ظلمت، سلوک طوایف، ارزش پادشاهان، جایگاه آتش و برخی موضوعات دیگر یادآور اندیشه های مزدایی است. این پژوهش که به روش استقرایی انجام گردیده در صدد پاسخ به این پرسش است که نجم الدین رازی به عنوان یکی از صاحب نظران عرفان اسلامی در دیدگاه های خود چه برداشت هایی از اندیشه های ایرانی داشته است. با بررسی کامل مرصادالعباد و نیز آثار دیگر نجم الدین رازی آشکار گردید که وی مانند شیخ اشراق برای ارائه نگرش های خود از حکمت پهلویون بهره برده است.
مفهوم شناسی آز در حماسه های پس از شاهنامه با تاکید بر کوش نامه و فرامرزنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از یکی از مفاهیم حکمت عملی است که در پندار و گفتار و کنش ادمیان اشکار می شود. این مفهوم در ادبیات کلاسیک ایران در انواع و قالب های مختلف ادبی به شکل های روایی و غیرروایی بازنمایی شده است. شعر حماسی ایران به سبب ساختار روایی و توجه به کنش قهرمانان و ضدقهرمانان، با دقت بیشتری این مفهوم را نشان داده است. درباره بازتاب مفهوم از در ادبیات حماسی، بیشترین توجه پژوهشگران به شاهنامه بوده است و به حماسه های پس از شاهنامه توجه ویژه ای نداشته اند. ازاین رو در این جستار سعی می شود با روش توصیف و تحلیل، خاستگاه مفهوم از و چگونگی بازنمایی ان در ساختار روایی دو منظومه پهلوانی پس از شاهنامه ( کوش نامه و فرامرزنامه ) در سه حوزه مفهوم شناسی و شیوه بیان و کنش مندی قهرمانان و ضدقهرمانان تبیین شود. مضمون از در هر دو منظومه جلوه گری دارد؛ اما در کوش نامه از اغاز تا فرجام، مضمونی حاکم است و در فرامرزنامه نسبت به کوش نامه ، حضور کم رنگ تری در جهان روایت دارد. پیوند حکمت خسروانی و اسلامی در تبیین مفهوم از در هر دو منظومه کاملاً نمایان است. گویندگان سخن درباره از و ازمندی در هر دو منظومه به راویان و قهرمانان تقسیم می شوند.
وحدت آفرینش؛ بن مایه حکمت خسروانی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت خسروانی فلسفه و عرفان ایران باستان است. در این پژوهش وحدت آفرینش به عنوان یکی از ویژگی های مهم حکمت خسروانی، در منطق الطیر عطار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. مطابق نتایج، اگرچه شاعر تحت تاثیر قاعده وحدت آفرینش و انسان وارگی جهان در حکمت خسروانی بوده، اما بر خلاف پیشینیان اسیر تمثیل اندام وارگی جهان - که یک تمثیل فلسفی و تکراری است – نگردیده، بلکه به تمثیل تازه ای در این حوزه دست یافته است و آن، قرار دادن تمثیل علمی- فلسفی تناظر ذره جهان نما با جهان ذره نما در برابرتمثیل فلسفی-عرفانی یکپارچگی سی مرغ با سیمرغ است. در این پژوهش، ذره و عالم، اسرار کهن، ایجاد نظم، شهریاری مطلوب، عدد سی، کوه قاف، عدد هفت، سیمرغ و مقام فنا همگی از مظاهر وحدت آفرینش در منطق الطیر می باشند که از حکمت خسروانی سرچشمه گرفته اند. فرایند مذکور در تبیین وحدت سی مرغ و سیمرغ، با یکپارچگی و تمامیت هستی، نظم کیهانی و اسطوره کمال روز ازل ارتباط دارد. لازم به ذکر است که میان مفاهیم مذکور از نظر نسبت های چهارگانه علم منطق نسبت تساوی برقرار است.
جلوه های فروغمند مزدیسنایی و بازتاب آن در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های ایران باستان و مزدیسنا، به ویژه فلسفه خسروانی در آثار ادبی و عرفانی پس از اسلام بیش و کم تأثیر گذاشته است. این مقاله با هدف بررسی گستردگی حکمت و فلسفه نور در ایران باستان و خدامحوری در «آتش (نور)، فره و امشاسپندان» از نگاه متون مزدیسنایی و بازتاب آن در اندیشه ی مولوی بر پایه ی مثنوی معنوی به نگارش در آمده است. از این رو، به شیوه توصیفی، تحلیلی، اسنادی و ارزیابی کمّی کوشش شده، برجسته ترین جلوه های فروغمند اهورامزدا در یسنا و ردّپای آن در مثنوی مولوی جستجو و معرفی شود. آتش، فره و امشاسپند، به عنوان سه فروغ و صفت نورانی اهورامزدا جایگاه مقدسی در باور ایرانیان کهن و زرتشتیان امروز دارد. این جلوه ها به ویژه عنصر «آتش و نور» در دیدگاه زرتشتیان و متون مزدیسنایی و نیز در دیدگاه مثنوی معنوی مولوی، همه به سرچشمه «نور الهی» پیوند پیدا می کند. فروغ یا نور آتش با پرتوهای بالارونده اش نماد تجلّی خداوند به شمار می آید؛ نیز امشاسپندان با نور و صفات نورانی خداوند ارتباط دارد و خویشکاری آیینی و اجتماعی آن برکشیدگی جایگاه انسان از دنیای مادی و فرودینه به جهان مینویی و آرامش راستین است. مولانا در جای جای مثنوی از اندیشه ها و مؤلفه های عرفانی ِآیین زرتشتی تنها برای تمثیل و بیان و شرح اندیشه های عرفانی خود بهره گرفته است.
تأمّلی در حکمت معماری ایران قبل از اسلام
حوزه های تخصصی:
معماری ایران قبل از اسلام، حدود ده هزار سال قدمت دارد. قبل از اسلام، حکمت، جزء لاینفک دین بوده و پیوندی تنگاتنگ و دوسویه بین حکمت و دین وجود داشته است، لذا قطع به یقین، حکمت معماری ایران قبل از اسلام، به شدت، متأثر از اعتقادات دینی است و تردیدی نیست که این اعتقادات دینی برای تجلی و ظهور، با منطق ریاضی و هندسه تلفیق گشته است. خصلتی که در معماری ایرانی، گوهر معماری ایرانی محسوب می شود، گزینش بسیار ظریف، بدیع و هنرمندانه از هندسه برای فرم بخشی به جهان بینی و اعتقادات دینی است. در دوره قبل از اسلام، ایران به عنوان یک امپراطوری، نیاز داشت که به عظمت بناهای حکومتی و مذهبی، اهمیت دهد چراکه معماری بناهای حکومتی و مذهبی، به مقیاس قدرت امپراطوری ها تبدیل شده بود و این خود، کافی بود که در ایران قبل از اسلام، بناهایی ساخته شود که تعجب همگان را برانگیزد. روش پژوهش حاضر تاریخی- توصیفی و تحلیلی بوده و سعی در بررسی یک کمیت توصیفی در طی ساختار زمانی با اتکا به شواهد میدانی و کتابخانه ای دارد و با هدف بررسی این همانی بین حکمت و دین و پیوند تنگاتنگ دین با معماری در ایران قبل از اسلام به دنبال پاسخی برای این سؤال است که چرا معماری ایران قبل از اسلام، متأثر از اندیشه های دینی بوده و پیوند معماری و دین، منبعث از چه عواملی است؟ در این نوشتار، مهم ترین آیین های دینی، دوره های تاریخ معماری و شیوه های معماری در ایران قبل از اسلام، بررسی شده و مهم ترین آثار به جامانده از این دوره ها با دید حکمی، مورد مداقه قرارگرفته است. درنهایت با استفاده از مجموع این پژوهش ها، اصلی ترین آبشخورهای معماری ایران قبل از اسلام استخراج گردیده و ضعف تئوریک ارتباط معماری و حکمت خسروانی در ایران قبل از اسلام تا حد زیادی مرتفع شده است. آموزه های دینی قبل از اسلام از قبیل پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، به همراه نبوغ فوق العاده ایرانیان در نحوه به کارگیری ریاضی و هندسه در فرم و قالب بخشی به ایمان و اعتقادات خود، در کنار توجه ویژه به عظمت بناهای حکومتی و مذهبی به عنوان مقیاس قدرت و جلال امپراطوری ایران، از اصلی ترین آبشخورهای معماری ایران قبل از اسلام به شمار می آیند.
حکمت خسروانی در اندیشه حافظ شیرازی و بررسی امکان تأثیر اندیشه شیخ اشراق بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
283 - 312
حوزه های تخصصی:
شهاب الدین سهروردی از میراث عرفانی ایران باستان و حکمت خسروانی آن در طرح عظیم فلسفه اشراق خود استفاده کرده است. دو قرن پس از او، خواجه حافظ شیرازی نیز از عبارات متعددی بهره گرفت که به همان فرهنگ تعلق دارد. نویسنده این مقاله واژه های متعددی از نظام فکری این دو متفکر را، بررسی نموده است تا میزان تأثیر پذیری حافظ از شیخ اشراق را نشان دهد. در این بررسی، مراجعه به کتب دینی مربوط به فرهنگ ایران باستان، آثار شیخ اشراق و دیوان اشعار حافظ مورد توجه بوده است. نویسنده با استفاده از چگونگی کاربرد آن واژه ها، رابطه ی جانشینی (paradigmatic) و رابطه ی هم نشینی (syntagmatic) و در نهایت معرفی درون متنی این کلمات و کلمات وابسته طرحی کلّی از حکمت خسروانی در اندیشه ی حافظ ارائه کرده و نشان داده است که حکمت خسروانی او، با وجود مشترکاتی که با اندیشه های شیخ اشراق دارد، از استقلال و استحکام ویژه ای برخوردار است.
حکمت خسروانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه جلوه گاه فرهنگ و اندیشه های ایرانیان باستان است که در قالب عناصر متعددی از جمله اساطیر، حماسه ها و داستان های شاهان و پهلوانان بازتاب یافته است. این اندیشه ها روایتگر برداشت های جهان شناختی، ساختارهای اجتماعی، آیین ها و نمونه های اخلاقی و رفتاری ایرانیان باستان است که با نام حکمت خسروانی شناخته می شود. مبنای حکمت خسروانی نور است و مظاهر این امر در شاهنامه با مؤلفه های پربسامد اهورایی چون خرد، آتش، فرّ، امشاسپندان و ایزدان و نیروهای تاریکی همچون اهریمن و دیوان که در تضاد با نور و روشنی اهورایی هستند، همراه با جنبه های تغزلی، عاشقانه و غنایی خود، بیانگر فلسفه ی زندگی در حکمت ایران باستان است. در این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل محتوا مؤلفه های حکمت خسروانی را در شاهنامه بررسی کرده و نشان داده ایم بازتاب درخشان این مضامین هم پیوند با بنیان های ریشه دار خود در شاهنامه، زمینه ای برای بنیان اندیشه های تعالی گرایانه، ایجاد فضای باز فکری و جریان آن در بطن اجتماع و آثار و نیز بستری برای گفتگوی متن ها در طول تاریخ فراهم آورده است. از این رو با شناخت این جریان، می توان به خوانشی نظام مند از آثار ادبی، تاریخی و دینی ایرانیان دست یافت.
بازتاب/بازتولید مؤلفه های حکمت خسروانی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه ایران باستان که به عنوان «حکمت خسروانی» شناخته می شود، اندیشه ای اشراقی مبتنی بر نور و ظلمت است که هستی در آن ساختاری ذومراتبی و تشکیکی دارد. با گذشت زمان، پیوند این منظومه فکری با دوران پس از خود گسسته نشده بلکه در طی تاریخ، به شکل های مختلف بازتولید شده است. این تفکر پس از آمیخته شدن با پاره ای مؤلفه های اسلامی به آثار حماسی و عرفانی این دوره راه یافته است. هنگام مطالعه در باب عرفان ایرانی، پژوهشگران، غالباً از غور در منطق الطیر عطار و بررسی آن بی نیاز نیستند، لذا روشن ساختن وجوه مختلف آن، از منظر محتوایی، آمیختگی فرهنگی، ریشه تفکرات، و داد و ستد های عقیدتی و مسائلی از این دست به درک بهتر این اثر و به دنبال آن شناخت کامل تر عرفان خراسان یاری می نماید. تطابق مسئله وحدت وجود در عرفان اسلامی و آفرینش وابسته به نقطه واحد اهورایی در حکمت خسروانی، همچنین مراتب سلسله وار وجود و نور در این دو، باعث امتزاج و پیوند هرچه بیشتر این مفاهیم در منطق الطیر شده است. عطار متأثر از میراث کهن فرهنگ و فلسفه ایرانی به شرح مفاهیم عرفانی در قالب تمثیل و داستان پرداخته است. در تحقیق حاضر بازتولید پوشیده مؤلفه های حکمت خسروانی را در «منطق الطیر» بررسی کرده ایم.
تجلی حکمت خسروانی «سهروردی» در ذهن و زبان مهدی اخوان ثالث«م امید»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
261 - 282
حوزه های تخصصی:
حکمت خسروانی با عرفان پیوند تنگاتنگ به عبارتی هم آغوشی دارد. عرفان توان آن را دارد، با مخاطب ارتباط برقرار نماید. در عصر ما در پُرسه زمانی که بشر زیست می کند ، می توان با شناخت عرفان تأثیرپذیری «حکمت خسروانی» را در ذهن و زبان مهدی اخوان ثالث “م امید” پی جُست نمود. علت آن است که اگر باریک شویم «حکمت خسروانی» از بن مایه های پرکاربرد در ادب عرفانی است. اخوان نیز به عنوان یکی از شاعران برجسته معاصر در تمام آنات شعریش ، دین پروری ، وطن دوستی، راست گفتاری، رادمردی، باستان گرایی، به عبارتی اندیشه کهن الگوهای ایرانی «سونَمَون» و اندیشه و فکر ایران شهری موج می زند. این مقاله درنظردارد که «حکمت خسروانی» که آمیزه ای از اسطوره و عرفان اسلامی است را در «ذهن و زبان» مهدی اخوان ثالث “م امید” پی جُست و واکاوی نماید. چراکه در بنیاداندیشی وی، به عنوان یکی از نگین شاعران برجسته معاصر علاقه خاصی به ایران، وطن، «ایران شهری» دارد . در شعرش پیوند نزدیکی وجوددارد . در مقاله تحلیل محتوا به کاربرده شده است تا تبیینی روشن و نو از مفهوم «حکمت خسروانی» که از یکی از عناصر مهم شعر می باشد، در ذهن و زبان اخوان به دست دهیم.
جایگاه و نقش اسطوره ها در حکمت خسروانی؛ با تأکید بر حکمت اشراقی، شاهنامه و مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
401 - 441
حوزه های تخصصی:
حکمت خسروانی منشوری بی بدیل و میراثی عظیم از آموزه های ایران باستان است که گستره ای فراگیر از حکمت و فلسفه، شعر و ادبیات و حتی عرفان و تصوف را در یک قاب به نمایش می گذارد. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه آرای سه اندیشمند بزرگ ایرانی فردوسی حکیم ، شیخ اشراق و نجم الدین رازی به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که اسطوره های جاودان حکمت خسروانی در اندیشه های شیخ اشراق ، «شاهنامه» فردوسی و «مرصاد العباد» نجم الدین رازی چگونه بیان شده است؟ روش انجام تحقیق حاضر مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. این مهم میراث هزاران ساله ایرانیان برای نهادینه سازی عشق، نور، نیکی و زیبایی است. از جمله نتایج مهم این پژوهش عبارت اند از اسطوره ها از «شاهنامه» فردوسی تا «حکمه الاشراق» سهروردی همواره حامل پیام و نشانگانی عرفانی و پهلوانی هستند و بسیاری از آن ها برآمده از حکمت دیرپای حکمای فهلوی است. این قهرمانان آرمانی، با پیروزی بر پلیدی ها و سیاهی ها جلوه آشکار تقابل جاویدان خیر و شر هستند.