فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
شعر زمستان ۱۳۸۱ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
جایگاه عدد سه در فرهنگ و آیین های باستانی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"کاربرد عددها در باورهای مردم، جایگاه خاصی دارد؛به گونهای که بعضی از آن ها را، مقدس و برخی را شوم میپندارند.
عدد سه یکی از عددهایی است که دراعتقاد مردم مقدس بوده و در آیینها به آن توجه خاصی شده است؛اما اندیشه وران درباره اعتقادات مربوط به این عدد سخنی نگفتهاند.
در این مقاله که با عنوان«جایگاه عدد سه در فرهنگ و آیینهای باستانی ایرانیان»تهیه گردیده است نگارنده درباره ارزش عدد سه در فرهنگ و آیین مردم ایران زمین تحقیق کرده و سعی کرده است که شواهد معتبر از منابع مهم فرهنگی ایرانیان را برای اثبات تقدس این عدد ذکر کند.
"
بزرگترین شاعر ایران کیست؟ جواب ششم بزرگترین شاعر ایران حافظ است
منبع:
مهرسال دوم ۱۳۱۳ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
قاعده افزایی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعده افزایی یکی از شیوه های آشناییزدایی در مکتب فرمالیسم روس است. در این شگرد قواعدی بر قواعد زبان معیار افزوده میشود که موجب برجسته سازی در متن ادبی میگردد. لیچ (Leech)، برجسته سازی را به دو شکل انحراف از قواعد حاکم بر زبان (هنجارگریزی) و افزودن قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان (قاعده افزایی) امکان پذیر میداند. یاکوبسن معتقد است که فرآیند قاعده افزایی چیزی نیست جز توازن در وسیع ترین مفهوم خود و این توازن از طریق «تکرار کلامی» (Verbal Repetitoion) حاصل میآید. صناعاتی که از طریق توازن حاصل میشوند، از ماهیتی یکسان برخوردار نیستند، به همین دلیل گونه های توازن را باید در سطوح تحلیلی متفاوتی بررسی کرد. استفاده از قاعده افزایی، دلالت بر توانایی شاعر در بهره گیری از ظرفیت های زبانی، جهت ناآشنا ساختن و برجستگی زبان است که صورت گرایان روس آن را عامل شکل گیری اثر ادبی میدانند. «کوله ریج» (Coleridge) شاعر و منتقد انگلیسی بر آن بود که شاعر به واسطه قوه مخیله ـ خود خاصه با استفاده از قاعده افزایی حجاب عادت را از برابر دیدگان میزداید و واقعیت اشیا را به گونه ای تازه تر بر خوانندگان عرضه میدارد. در این پژوهش سعی بر آن است که غزلیات شمس را از طریق قاعده افزایی به عنوان یکی از شیوه هایی آشناییزدایی در سطوح تحلیل آوایی و واژگانی مورد بررسی قرار داده تا گوشه هایی از زیبایی و برجستگی اشعار مولانا از این رهگذر بر ما آشکار گردد.
تکرار قافیه در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارنده در این نوشتار به موضوع تکرار قافیه (Palilology of Rhyme) در شعر حافظ و بررسی علل و عوامل آن پرداخته است ؛ مقوله ای که در شعر شاعران پیش از وی و یا معاصر با او بسیار کم دیده می شود ، اما در شعر حافظ بسامد (Frequency) قابل توجهی دارد. این موضوع در شعر حافظ می تواند ناشی از علل و عوامل مختلفی باشد که نگارنده ضمن بررسی آنها به مهمترین و شاید اصلی ترین عامل که همانا تغییر نسبی زاویه دید (Point of View) وی به قافیه است ، پرداخته است.
«اندیشه دور و دراز» پیشگام روایت پیشگویانه علمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷۸
51-84
حوزههای تخصصی:
رساله «اندیشه دور و دراز» نگاشته محمدعلی فروغی در سال 1306 ازجهاتی چند روایتی است نوآیین و تامل برانگیز؛ اما به گونه ای سزاوار، شناخته و بررسی نشده است. این نوشتار کوششی است برای نشان دادن جایگاه و اهمیت این اثر در تاریخ ادب معاصر. اندیشه دور و دراز روایتی پیش گویانه است و گمان هایی را درباره رویدادهای هنوز نیامده، برپایه دانسته های علمی می پرورد. رساله پس از پیش بینی ترقیات فن آورانه عصر جدید، بر نظریه مناقشه آفرین تکامل انواع دست می نهد و به یاری این نظریه گذشته نگر، افقی رو به آینده می گشاید و سرانجام پویه درازآهنگ زیست شناختی نوع بشر را به ترقی اخلاقی و تعالی تربیتی اش پیوند می دهد.
تاریخچه دستور زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
رویکرد مولانا نسبت به فکر و اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باور مولوی فکر نه تنها مهم ترین بخش وجودی انسان بلکه موجد عالم معنا و صورت است. انسان اندیشه ور و آگاه با به کارگیری فکر حقیقی و رویکرد های گوناگون آن سبب خلق و آفرینش در جهات مختلف زندگی (هنری،رفتاری، روحی و روانی) می شود. افکار ( لطیفه های غیبی ) مسبّب خیر و شرّ در عالم هستی اند و مادام مشغول جذب، دفع، اکل و صورت سازی هستند. مولانا فکر را در زمرة کمترین آکلان می داند و بر آن است که این نیرو موجب فربهی یا نزاری روح می شود. وی با رویکرد های متفاوت گاه ممدوح گاه مذموم از فکر یاد کرده است. دید متناقض گونه و پارادوکسیکال وی محل تأمل بسیار است. وی همگام و هم عقیده با عرفا و فلاسفه این قوه را در معانی و انواع کارکرد به کار برده است. وی بیشتر به کارکرد های عملی فکر ارزش و اعتبار می دهد و رویة نظری آن را زمینة بروز و ظهور آن کارکرد ها می داند.
فقر و غنا از دیدگاه هجویری و خواجه عبدالله انصاری
حوزههای تخصصی:
فقر وغنا در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقه ای کهن و جایگاهی والا دارد. «فقر» در لغت به معنای درویشی و نداری و «غنا»، نقطه مقابل آن و به معنی توانگری، بی نیازی و دولتمندی است.
از دیدگاه هجویری و خواجه عبدالله انصاری، غنا در معنی توانگری و دولتمندی حقیقی، خاصّ حق است و غنای خاصّ خلق، غنای دل، در معنای توانگری قلب است. توانگری قلب مقامی است که بنده در آن، خود را از همة جهان و جهانیان بی نیاز می داند و چون حقّ را یافته، التفاتی به ماسوی الله نمی کند.
از سوی دیگر، فقر نیز در معنای درویشی، همانا نیازمندی به خدای ـ تعالی ـ است. درویش در این نیازمندی به هیچ سببی از اسباب دنیایی تعلّق خاطر ندارد. وی با رسیدن به مرتبة حقیقت فقر یعنی از دنیا برهنه گردیدن و به فنا فی الله رسیدن، به توانگری راستین یعنی ایمن بودن به خدای ـ تعالی ـ می رسد.
در این مقاله با استناد به سخنان بزرگان طریقت، غنای دل، یافتِ ولی نعمت و نفی نعمت، و فقر، نفی اسباب و اثبات مسبب ـ قادر متعال ـ است. بنابراین این مقاله با تفسیر و توضیح فقر و غنا و مراتب آن، کوششی است برای اثبات آنکه این دو واژه مرادف یکدیگر و گویای دو مقام و درجه در عرفان با یک معنا و مفهوم مشترک از دیدگاه عرفانی است.
فاصله گذاری در خط فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، که مرجع قانونی و ذی صلاح در مسایل و مشکلات زبانی شمرده می شود، نخستین چاپ دستور خط فارسی را در خرداد 1381 منتشر ساخت و، با انتشار آن، معیاری ملی در شیوه نگارش خط فارسی ارایه داد. بحث مربوط به فاصله گذاری در دستور خط فارسی (ص 10) تحت عنوان «فاصله گذاری و مرزبندی کلمات برای حفظ استقلال کلمه و درست خوانی» مطرح شده است. در این بررسی، از اصطلاح «فاصله» برای فاصله «برون کلمه» یعنی فاصله بین کلمه ها استفاده شده و اصطلاح «نیم فاصله» برای فاصله «درون کلمه»، که «معمولا میان اجزای ترکیب می گذارند»، به کار رفته است. اصطلاح نیم فاصله و پیدایش آن: «نیم فاصله» درعمل همان فاصله ای است که ماشین تحریر یا رایانه به صورت خودکار بین حروف منفصل قرار می دهد (تعبیر «بی فاصله» یا «بدون فاصله» نیز به همین نوع فاصله اشاره دارد.) مثلا، در اصطلاح «درون کلمه»، چهار نیم فاصله (د – ر – و – ن - کلمه) وجود دارد؛ اما، در ترکیب «درون کلمه»، سه نیم فاصله و یک فاصله کامل (د – ر – و – ن - کلمه) دیده می شود. مفهوم «نیم فاصله» به صورتی که در دستور خط فارسی آورده شده، در گذشته مورد توجه بوده و به صورت های گوناگون مطرح شده است: در کتاب درآمدی بر چگونگی شیوه خط فارسی از مفهوم «نیم فاصله» با تعبیر «جداولی بدون فاصله» یاد و شرح مفصلی با ذکر مثال های متعدد درباره آن داده شده است. (? ادیب سلطانی، ص68، 82)
تحلیل و بررسی عنصر «آز» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله کوششی است در شناخت "دیو آز" و بیان اهمیت آن در اساطیر یونانی و متون زرتشتی و به دنبال آن شاهنامه گرانسنگ فردوسی، که نخست شومی و پتیارگی این دیو تنومند و نیرومند و راه های مبارزه باا او در پارهای از منابع اساطیری و دین زرتشتی کاویده شده است. سپس اهمیت حضور او در شاهنامه فردوسی با استناد و استشهاد به ابیاتی از شاهنامه مورد توجه و بررسی قرار گرفته و کوشش شده است ضمن بیان و گزارش آزمندی پارهای از پادشاهان و پهلوانان شاهنامه، فریبکاری این دیو جادوگر و ناخرسند بیشتر باز نموده شود. همچنین پادشاهانی که فریفته این دیو نشده و تخم نیکی و داد و دهش کاشته و گذشته اند، معرفی شده اند. بیان تفاوت آزمندی و اندازه خواهی یا بهره گیری از بایسته های زندگی و ذکر شاخصه های آن، فرجام سخن این مقاله را تشکیل می دهد.
کسی که مثل هیچ کس نیست / نقدی بر شعر فروغ فرخ زاد
حوزههای تخصصی:
غم و شادی در مثنوی مولوی
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار روایی دو روایت از داستان غنایی «یوسف و زلیخا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا از جمله داستان هایی است که در ادبیات فارسی بازنمودی گسترده داشته است. افزون بر تلمیحات و مضمون پردازی های فراوانی که با توجه به اشخاص و رویدادهای این داستان در متون ادبی دیده می شود، روایت یادشده با شاخ و برگ ها و رنگ آمیزی های گوناگون، گاه به صورت منظومه ای مستقل، به رشته نظم درآمده است. واکاوی این منظومه ها نشان می دهد که با وجود یکسان بودن شخصیت ها و رویدادهای اصلی، میان این روایت ها، از دید ساختاری و از دید محتوا و درون مایه تفاوت های چشم گیری وجود دارد. در این پژوهش تلاش شده تا دو روایت از داستان یوسف و زلیخا، یکی منسوب به ابوالقاسم فردوسی و دیگری متعلق به نورالدین عبدالرحمان جامی، از نظر چارچوب روایی و ساختار با هم سنجیده و موارد اشتراک و اختلاف آن ها از نظر گذرانده شود. از آن جا که منظومه یوسف و زلیخای جامی حوادث زاید، واقعه ها متناقض، تصادف و وقایع مبهم کم تری را که از عوامل ضعف پیرنگ شمرده می شوند، دربر دارد، در مقایسه با منظومه منسوب به فردوسی که بسامد عناصر یادشده در آن بیشتر است، از طرحی منسجم تر و سالم تر برخوردارست و علاقه خواننده را برای دنبال کردن حوادث داستان تا پایان، بیشتر برمی انگیزد.
زندگی خصوصی مولانا در لایه های پنهان نخستین داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، خوانشی متفاوت از داستان نخست مثنوی به منظور بازجست انعکاس سایه وار زندگی خصوصی مولانا و ارتباطات اجتماعی وی با افراد مهم و تأثیرگذار در زندگی اوست. لذا ضمن تأیید و صحه گذاشتن بر قرائت ها و تأویلات متعدّدی که تا کنون محقّقان برجسته ی ایرانی و غیرایرانی از این داستان به عمل آورده اند، داستان را در «بستر تاریخیِ» زندگی مولانا تحلیل خواهیم کرد. می دانیم مولوی خاطرات آشنایی و زندگی با شمس و پایان تراژیک این ارتباط را در فاصله ی طولانی بین غیاب شمس و آغاز سرایش مثنوی، در جهان عینیّت، علی رغم درگیری ذهنی شدید و مداوم با آن، به لایه های پنهان ذهن خویش می رانده و تنها با سرودن غزل های جانسوز، آبی بر آتش درون می پاشیده است. به نظر می رسد خاطرات فروخفته، در نخستین گام روایت پردازی، از اعماق ناخودآگاه فردی وی به در آمده و خود را در لایه های پنهان روایت نشان داده است. مولانا در این داستان مانند رؤیابینی است که با عمل «جابه جایی»، «ادغام» و «فشرده سازی» ضمن این که مهمترین مقطع زندگی خود را گزارش می کند، پرده ای چندلایه بر آن می افکند و تنها «سرّ دلبران»؛ یعنی حکایت حال خود و شمس تبریزی را در «حدیث دیگران»؛ یعنی روایت پادشاه، کنیزک، زرگر و طبیب الهی بازمی گوید. بنابراین، حکایتِ «نقد حال» خود را با شخصیّت «پادشاه»، شمس تبریزی را با «طبیب الهی»، کیمیاخاتون را با «کنیزک» و علاءالدّین محمّد را با «زرگر» بر مبنای اصل مشابهت، بازسازی می کند تا به صورت پوشیده از عملکرد خود در رابطه با شمس دفاع کرده باشد. زیرا علی رغم گذشت بیش از یک دهه از غیاب شمس، هنوز از عریان سازی و صراحت کلام هراسان است و سعی می کند با ترفندهای روایی بیش از آنکه پرده از حقیقت حال خود با شمس بر دارد، پردهایی ضخیم بر آن بیفکند.
مقایسه داستان پیر چنگی مولانا و سه تار آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
در ادبیات تطبیقی هرچند اغلب، آثار ادبی دو فرهنگ مختلف مقایسه میشوند، در پرتو این نقد میتوان آثار ادبی آفریده شده در فرهنگ واحد را نیز با هم مقایسه کرد و به نتایج ارزشمندی رسید. اگر این آثار به دوره های متفاوت فرهنگی متعلق باشند، نتایج به دست آمده از جهات متعدد حائز اهمیت خواهد بود. می دانیم که یکی از مشخصه های اصلی دوران پیشامدرن، حضور ملموس دین و امر قدسی در عرصة حیات سیاسی و اجتماعی انسان آن دوره بود که در پرتو چنین نوری تمامی ابعاد زندگی وی روشن و گرم میشد, ولی در دورة مدرنیسم و پس از آن، اعتقاد به امر قدسی بسیار کمرنگ شده است. بنابراین، آثار ادبی اصیل دو دورة کاملاً متفاوت، به عنوان تجلیگاه ذهنیت دو انسان مختلف نیز الزاماً باید از هم متمایز باشند. در مقالة حاضر، با مقایسة شکلی و به ویژه محتوایی داستان پیر چنگی مولانا، به عنوان اثری کلاسیک و داستان سه تار آل احمد، به عنوان اثری مدرن، تفاوت های ماهوی دو جهان کلاسیک و مدرن و به تبع آن، اختلاف ذهنیت انسان سنتی و مدرن تبیین خواهد شد. از آنجا که داستان های مذکور شباهت های حداقلی ساختاری و مضمونی دارند، امکان چنین مقایسه ای را تسهیل میبخشند. به نظر میرسد که داستان پیر چنگی با توجه به پارادایم های حاکم بر جامعة عصر مولانا و نیز ذهنیت عارفانة او، اثری دینی است و داستان سه تار آل احمد به علت تثبیت انگاره های فلسفی دوران جدید، علیرغم خواست و ارادة نویسنده اش، اثری غیردینی است. جلال آل احمد درمیان نویسندگان دوران جدید به علت پیشینة خانوادگی و نیز تحولات فکری خود او ،گرایش مذهبی قویتری داشت. اما روح زمان، آشکارا ارادة او را در خلاقیت های ادبی درهم میشکند و تلاش وی را در آفرینش اثری دینی عقیم میسازد. ازنظر ارزش های هنری نیز آثار فوق قابل مقایسه هستند و در این مقاله طرح و ساختار، شخصیت پردازی، توصیف و فضاسازی آنها با یکدیگر مقایسه شده است.
مقاله به زبان عربی: تحلیل محتوای کتاب های آموزش قواعد زبان عربی در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات عربی بر اساس معیارهای کیفیت متون آموزشی بررسی موردی کتاب «مبادی العربیه» رشید شرتونی و «الجدید فی الصرف و النحو» ابراهیم دیباجی) (تحلیل محتوی کتب قواعد اللغته العربیه فی مرحله البکالوریوس لفرع اللغه العربیه و آدابها فی ضوء معاییر الجوده (مبادئ العربیه للرشید الشرتونی و الجدید فی الصرف و النحو للدیباجی نموذجین))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب یکی از مهمترین عناصر برنامه درسی است. اهمیت کتاب در هر برنامه به نقش هماهنگ کننده آن بین سایر عناصر برنامه درسی، بر می گردد. اغلب اوقات کتاب تعیین کننده روش تدریس نیز می باشد؛ زیرا بیشتر مدرسان روش و راهبردهای تدریس خود را بر اساس روش کتاب انتخاب می کنند. در برنامه درسی آموزش قواعد عربی نظریات و دیدگاه های متفاوتی در مورد معیارهای کیفیت کتاب دانشگاهی آموزش قواعد وجود دارد که نقطه مشترک همه آنها ضرورت تالیف کتاب بر اساس معیارهای نوین تنظیم محتوی است.
تحلیل محتوی یکی از روش های نوین برای ارزیابی محتوی کتاب ها در برنامه درسی است. در این روش نقاط قوت و ضعف کتاب بر اساس معیارهای علمی و تربیتی نوین بررسی می شود.
این پژوهش می کوشد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر تحلیل محتوی به بررسی نقاط قوت و ضعف کتاب های آموزش قواعد عربی در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات عربی بپردازد. از بین کتاب های موجود دو کتاب « مبادی العربیه» و « الجدید فی الصرف و النحو» که بیشترین استفاده را در دانشگاه ها دارند، انتخاب شدند و با استفاده از معیارهای تحلیل محتوی این دو کتاب بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که روش غالب این دو کتاب در آموزش قواعد، روش سنتی قیاسی است. از نقاط ضعف بارز این کتاب ها عدم تبیین اهداف آموزشی برای مدرس و دانشجو و فقدان تمارین و متون متنوع برای نهادینه کردن قواعد است.
اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل سنخیت در عرفان زیر مجموعه ای از مبحث پیچیده «وحدت وجود» است. اساسا یکی از اهداف کلی عرفان و روان شناسی رسیدن فرد به وحدت درونی و موفقیت در ایجاد وحدت با عالم خارج از وجود است. اصل سنخیت در فلسفه و در باب علم حضوری معنا پیدا می کند که برای تحقق امر ادراک باید بین مدرک و مدرک سنخیت وجود داشته باشد و در عرفان (خصوصا عرفان نظری که همانندی های بسیاری با فلسفه دارد) رمز اصلی تجاذب و کشش بین عاشق و معشوق است.روان شناسانی چون، آبراهام مزلو و یونگ این سنخیت را باور دارند و همسو بودن اصل سنخیت در عرفان با اصل همانندسازی در روان شناسی را تصدیق می کنند. مشابهت نظریات آبراهام مزلو با افکار عرفانی عطار و مولانا محور اصلی این نوشتار است.
خردمندان و بى خردان شاهنامه بخش اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره فردوسى و اثرش، شاهنامه، از متقدمان و متأخران ایرانى و غیر ایرانى تحقیقات گوناگون و ماندگارى انجام داد ه اند. در این مقاله کوشش شده خردمندان و بى خردان شاهنامه شناخته و دلیل خردمندى و بى خردى آنها و اینکه چه کسى آنها را خردمند یا بى خرد خطاب کرده، به ترتیب الفبائى مجموعأ صد و پانزده نفر، تحلیل شود. از این تعداد صد و چهار نفر یعنى4/90 % آنها خردمند و یازده نفر دیگر یعنى 6/9% آنها از جانب دوستان یا دشمنان خود خردمند یا بى خرد توصیف شده اند. خردمندى مورد نظر شاهنامه بیشتر حکمت عملى یا خرد شرقى است.