فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
رمانتیسیسم از پیچیده ترین و گسترده ترین مکتب های ادبی جهان است که به عنوان پدیده ای انقلابی، در اواخر قرن هجدهم در برابر سنت نئوکلاسیسیسم برآمد. تا به حال تعریف روشن و دقیقی از مکتب رمانتیک به دلیل ماهیت متضاد آن ارائه نشده است. این مکتب در زمانه ا ی طوفانی ظهور کرد که تحولات مهمّ علمی، اجتماعی و سیاسی تمام اروپا را فراگرفته بود. تحولاتی همچون: انقلاب امریکا، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب صنعتی انگلیس، افول جامعه ی فئودالی، جایگزینی طبقه ی متوسط در اروپا و به وجود آمدن مکتب های فکری جدید.
جنبش رمانتیسیسم، نخست در آلمان آغاز شد و سپس در دیگر نقاط اروپا از جمله: انگلیس، فرانسه، روسیه و اسپانیا رسوخ یافت. از میان شاعران رمانتیک انگلیس می توان به وردزورث، کالریج، بلیک، شلی و کیتس اشاره کرد.
در ایران نیز از عهد مشروطه رمانتیسیسم به عنوان رویکردی فکری در ادبیات فارسی مطرح شد. نیما را می توان سرشاخه ی رمانتیسیسم ایران دانست که خود به سرعت از آن فاصله گرفت و فریدون تولّلی پرچم داری این جریان را به نام خود رقم زد. سهراب سپهری امّا، یکی از چهره های شاخص رمانتیسیسم در ایران است. البتّه رمانتیسیسم شعر او با هر دو جریان رمانتیک فردی و اجتماعی آن عصر متفاوت است و همانندی بیش تری با شاعران رمانتیک انگلیس به ویژه بلیک دارد.
این مقاله به بررسی مؤلفه های شاخص رمانتیسیسم هم چون طبیعت، تخیّل، توجّه به احساسات و عواطف، فردگرایی، اندوه و انزوا، آرمان گرایی، کودکی، عشق و مذهب در شعر سهراب سپهری، شاعر معاصر ایران و ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی اواخر قرن هجدهم و نیمه ی اول قرن نوزدهم می پردازد.
پساساختار گرایی و عرفان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله پیش رو آن است که نشان دهد چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع می ورزد. در این راستا، نخست با اشاره به بخشی از ویژگی های متنی چون غزلیات حافظ، به تبیین این مطلب پرداخته می شود که از منظر نقد پساساختارگرایی، نمی توان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت. از این رو، برای رسیدن به فهم متن، باید خود را از بند قصد مولف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالت ها در زبان و نیز به واسطه ویژگی های خاص زبان ادبی، مانند ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختارشکنی، نشان می دهد که چگونه دال ها می توانند در یک روند دلالتی بی انتها ادامه داشته باشند. این نوشتار در پایان پیشنهاد می کند که برای تفسیر و تاویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خواننده ای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از روند ساختارشکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه می توان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنای قطعی و نهایی گریخت.
نیهیلیسم در رباعی های خیامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به ویژه به یمن ترجمه ی معروف فیتزجرالد، رباعی های خیّامی از جمله ی شناخته شده ترین و شاید محبوبترین رباعی های فارسی در سراسر دنیاست. شاید تعیین دلایل دقیق این شهرت و محبوبیت جهانی و چه بسا روزافزون مستلزم پژوهشی جداگانه باشد؛ امّا دلمشغولی غاطبه ی گویندگان این رباعی ها به مضامین فلسفی و دغدغه های جهانشمول و بنیادینِ بشر با زبان و تصاویری همه فهم و گویا از جمله ی دلایل این امر می تواند باشد. یکی از مضامینی که عموماً به رباعی های خیّامی نسبت داده شده امّا متأسّفانه تا کنون مفصّلاً و بر پایه ی بحثی روشمند و مبتنی بر نظریه به آن نپرداخته اند، مضمون فلسفیِ نیهیلیسم است. تحقیق حاضر به بررسی این مضمون در دو تصحیح از رباعی های مکتب خیّام می پردازد. برای این منظور، ابتدا در مقدّمه ی تحقیق در باب لزوم قائل شدن به مکتب خیّام در رباعی ــ و نه رباعیّات مسلّم خیّام ــ بحث شده است. در ادامه، انواع نیهیلیسم با اقتباس از پژوهش دانلد کراسبی در این باره تعریف و دو نوع مرتبط با پژوهش حاضر مختصراً توضیح داده شده و نیز به برخی از استدلال های رایج نیهیلیستی اشاره شده است. سپس، با اتّکا به این مفاهیم نظری، نیهیلیسم در رباعی های خیّامی مورد تحلیل قرار گرفته و در انتها، نتیجه ی حاصل از تحقیق آمده است.
طنز و بهداشت روانی
حوزههای تخصصی:
طنز موضوعی است که از روزگاران کهن در زندگی و روابط اجتماعی وجود داشته است و به نظر میرسد که به اندازه تاریخ حیات اجتماعی انسان قدمت داشته باشد. طنز، نوعی وسیله ارتباطی بین افراد و گروههاست و میتواند عمق عواطف، احساسات، باورها و گرایشهای افراد را درباره موضوعهای مختلف مشخص سازد. گرچه ارایه تعریفی دقیق از آن دشوار است با وجود این، تعریفها و نظرات متعددی درباره آن داده شده است. در نبشتههای باستان چنین دیده میشود: «دلی که شاد است، به خوبی یک پزشک فعالیت می:ند». لئوناردو داوینچی براین باور است که «طنز، نمودی از واقعیتهای معکوس شده است که فرد از طریق ضد واقعیت به واقعیت میرسد». توماس هابز مزاح را«وسیلهای برای ابراز خشم» و از سوی دیگر، کانت آن را «نوعی تعدیل ناگهانی یک انتظار به هیچی میداند». استفاده از طنز دربیان واقعیتهای اجتماعی و برخی اوقات به عنوان ابزاری برای انتقاد از سلاطین و دولتمندان سابقه طولانی دارد. در کشورما، نوشتههای عبید زاکانی، چرند و پرند علیاکبردهخدا و هفتهنامه بهلول در دوره مشروطیت، نمونههایی بارز از طنزنویسی هستند، طنز و آثار آن از جهت های گوناگون دارای اهمیت است که در این نگاشته به طور خلاصه بررسی میشود.
مضامین اجتماعی در شعر فارسی عهد مغول
منبع:
نامه پارسی ۱۳۸۴ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
بررسی اسطوره ضحاک بر اساس ساختار تقابل های دوگانه کلود لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلود لوی استروس برای منطق اسطوره قائل به ساختاری دوقطبی -تقابلی است. به عقیده او ساختار ذهن انسان برای درک پدیده ها هر پیوستاری را در قطب های متقابل دوگانه ای قرار می دهد و این کنشِ ذهنیِ فراگیر در نهایت منجر به تقابل های دوگانه ای چون شب/ روز، سیاه/ سفید، خام/ پخته و مفاهیمی از این دست می شود. او معتقد است در یک مطالعه ساختارگرایانه نمی توان از زنجیره تشکیک مراتب اجزا غافل بود. بنابراین باید هر تقابل کلی در اسطوره قابل تقسیم به تقابل هایی جزئی تر باشد. البته این تجزیه پذیری پیوسته، بدان معنا نیست که تجزیه پذیری اسطوره ای به معنی قطع ارتباط جزء و کل است؛ بلکه کنش و معنای هر تقابل خُرد همواره در راستای تقابل کلان تر قرار دارد. در این جستار با بررسی اسطوره ضحاک از منظر تقابل های دوگانه روشن شد که تقابل هایی چون تقابل ایرانیان و انیرانیان، شیر و خون، کاوه و ضحاک، جامعه اشتراکی و حکومت متمرکز، شهرناز، ارنواز و تقابل های آتیِ شاهنامه و ... همه در خدمت تقابل های کلّی تر و در جهت تقویت سویه های متقابل بنیادین اسطوره است. به عبارتی دیگر، اسطوره در بطن خود تقابل های کلانی دارد که هریک قابل تجزیه به تقابل هایی خردترند.
ریخت شناسی داستان پیامبران در تفسیر طبری و سورآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی به مفهوم بررسی اجزای سازنده قصه ها، روابط متقابل سازه ها با یکدیگر و کل قصه است. پراپ معتقد است اگرچه در قصه های پریان شخصیت های متفاوت و گوناگونی دیده می شود، اما عناصری در آنها وجود دارد که پیوسته در قصه تکرار می شوند. او این عناصر را خویشکاری (Function) می نامد.
اگرچه ریخت شناسی پراپ بر روی قصه های پریان صورت گرفته است اما این الگو کم و بیش در قصه های عامیانه و رمزی قابل انطباق است. در ادبیات، داستان پیامبران، در زمره داستان های رمزی قرار می گیرد و خویشکاریهای (همانندی ها) در آن دیده می شود. مقاله حاضر 26 مورد خویشکاری داستان پیامبران را در تفاسیر طبری و سورآبادی بررسی کرده و به بیان شباهتهای آنها پرداخته است و به این نتیجه می رسد که در میان متون مقدس روابط بینامتنی محکمی وجود دارد.
معرفی مثنوی بلقیس و سلیمان، احمدخان صوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی غنایی ""بلقیس و سلیمان""، اثر ""احمد خان صوفی""، شاعر هندی قرن دوازدهم و سیزدهم ﻫجری قمری، به تقلید از ""خسرو و شیرین"" نظامی سروده شده است. در این پژوهش، نسخه ی چاپ سنگی این اثر به همراه شرح احوال و آثار دیگر این مؤلف معرّفی شده، ضمن تبیین مستند داستان قرآنی بلقیس و سلیمان به ویژگی های معراجیّه و ساقی نامه ی آن نیز پرداخته و جنبه های ادبی، زبانی و بلاغی متن مورد تحلیل قرار گرفته است. پس از بررسی زبانی و محتوایی این نسخه، معلوم گشت که شاعر در ایجاد فضای غنایی داستان بلقیس و سلیمان موفّق بوده است. فصاحت و بلاغت منظومه، در حدّ قابل قبولی است و سخن دان پارسی گوی شبه قارّه به زوایا و ظرافت های صورخیال نیز آگاهی و اشراف داشته است.
بررسی تطبیقی اسطوره سندباد در شعر بدرشاکر السیاب و خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدر شاکر السیاب شاعر عراقی و خلیل حاوی شاعر لبنانی، هر دو نسبت به زندگی و وضعیت نابسامان جامعه خویش که در گرداب عقب ماندگی، جهل و استبداد غرق بوده، به شدت بدبین بوده اند. به کارگیری هنرمندانه میراث گذشته و اسطوره ها و از آن جمله، وصف افسانه سفرهای ماجراجویانه سندباد در شعر این دو، ابزاری مناسب برای بیان واقعیت های تلخ جامعه آن روز بوده است.
سیاب، هرچند در آغاز امیدوار بود و اسطوره را برای بیان مقاصد انقلابی خود به کار می برد، اما طولی نکشید که روحیه یاس بر او غالب شد. قصایدی که در آن نقاب سندباد را بر چهره زده، متعلق به این دوره است. سندباد در واقع، توصیف دردهای جسمی و روحی شاعر و پژواک صدای عراق معاصر است که تغییرات سیاسی و اجتماعی آن، با ناکامی روبرو شده است.
اما خلیل حاوی با استفاده از این اسطوره، از یک سوی مانند سیاب به بیان دردها و رنج های خود و ملت خویش می پردازد و از سوی دیگر، سندباد نزد او بعدی دیگر نیز می یابد و تبدیل به نماد تمدنی جدید می گردد. بنابراین، سندبادِ خلیل حاوی با انجام سفرهای مخاطره آمیز و موفقیت در آنها، به اهدافی دست می یابد که سندباد سیاب از عهده آنها برنیامده است. در یکی، رویارویی بین امید و نوامیدی آشکار است و در دیگری، یاسی مطلق بر همه جا سایه افکنده است.
بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، یکی از رویکردهای نقدی است که در سده ی أخیر، توجه ویژه ای از طرف ادیبان و سخنوران به آن شده است. یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی در سبک-شناسی، بررسی آوایی و یا موسیقایی متن ادبی و به عبارت دیگر سبک شناسی آوایی اثر ادبی است که نحوه ی کاربرد واحدهای آوایی (صدا و آهنگ) در یک موقعیت زبانی و نیز کارکرد بیانی آواهای زبان را بررسی می کند. از جمله متونی که ارزش و شایستگی بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی را دارد، خطبه های نهج البلاغه امیرمؤمنان علی(ع) است. این خطبه ها دارای موسیقی دلنشین و تأثیرگذاری می باشد که توجه ی بسیاری از اندیشمندان و ادیبان را به خود جلب نموده است، نوشتار حاضر بر آن است، تا عناصر سبک ساز آوایی خطبه های نهج البلاغه و میزان انسجام این عناصر با مفاهیم مورد نظر حضرت را با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاضر از این نوشتار حکایت از آن دارد که سجع، جناس، نظم آهنگ درونی، تکرار، تضاد و مقابله به عنوان نمود های برجسته ی عناصر آوایی در خطبه ها هستند که علاوه بر موسیقی گوش نواز، امکان استنباط معانی و مفاهیم مورد نظر حضرت را فراهم می کنند.
تحقیقی در احوال شمس کاشی و شهنامه چنگیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین کاشانی سراینده شهنامه چنگیزی یا همان تاریخ منظوم مغول از شعرای قرن هشتم هجری است. اطلاع ما از احوال و آثار احتمالیِ او بسیار اندک است. آنچه روشن است حضور او در دربار غازان خان ،(694-703ه .ق) و سلطان محمد خدابنده، الجایتو، (703-716 ه.ق) است. شمس کاشی شهنامه چنگیزی را که به نظم شده بخشی از جامع التواریخ است به پیشنهاد غازان خان و تایید و حمایت خواجه رشید فضل الله همدانی (645-718 ه.ق) به نظم در آورده است. اولین بار ادگار بلوشه، مستشرق فرانسوی، شمس کاشی را در جلد سوم فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی پاریس معرفی کرد، پس از او منوچهر مرتضوی در نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز و سپس کتاب مسائل عصرایلخانان به معرفی شمس کاشی بر پایه نسخه پاریس پرداخت. از آن پس اندک اشاره ها راجع به شمس کاشی و شهنامه چنگیزی همه بر پایه نوشته های مرتضوی است. مقاله حاضر بر اساس نسخ خطی موجود از شهنامه چنگیزی و اطلاعاتی که از وی در جُنگ ها و تذکره های خطی و چاپی است به معرفی شمس کاشی و اثر او می پردازد. همچنین هویت شمس کاشی صاحب شهنامه چنگیزی را با شمس الدین کاشی شاعر قرن ششم و اوایل قرن هفتم که با هم خلط شده است تفکیک می نماید.
بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان نخستین، حیوان (گاو) و گیاه در اساطیر ایران از منظر نمادگرایی با تکیه بر شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته های دور تاکنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره در پی جاودانگی و در آرزوی بی مرگی بوده است. در باور مردم گذشته و در بیشتر آیین ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق نیست؛ بلکه می تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. در اسطوره و روایت های کهن مرتبط با انسان نخستین، حیوان (گاو) و گیاه، مرگ و زندگی از اهمیت خاصی برخوردار بوده به گونه ای که این سه عنصر آفرینش را به یکدیگر پیوند زده است. هدف این پژوهش بازشناسی شکل ارتباط میان سه عنصر اصلی آفرینش (انسان، حیوان یا گاو و گیاه) در اسطوره های ایران است؛ افزون بر آن دریافت رابطه میان مرگ و زندگی دوبارة این سه عنصر از اهداف دیگر این جستار است. بنابراین این مقاله بر آن است تا به این سؤالات پاسخ دهد که این سه عنصر اصلی آفرینش چگونه در اساطیر ایران نمود یافته اند و چه ارتباطی میان مرگ و زندگی آنها وجود دارد؟ این پژوهش با بررسی اسطوره مرگ و زندگی انسان نخستین در ایران، با رویکرد نمادگرایانه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شد. در این جستار می توان دریافت افراد مختلفی در اسطوره های آفرینش ایرانی، در جایگاه نخستین انسان قرار دارند؛ کیومرث در اسطوره های زردشتی، جمشید در اساطیر ایران و هند و مهر یا میترا در آیین میتراییسم، در جایگاه نخستین انسان معرفی شده اند. ارتباط میان مرگ و زندگی انسان، گاو و گیاه نیز به صورت مستقیم است؛ به طوری که مرگ یکی به زندگی دیگری می انجامد و رشد و حیات دیگری مرگ یکی دیگر از عناصر آفرینش را به همراه خواهد داشت؛ البته سرانجام، این عمل به تکمیل آفرینش و عناصر آن می انجامد.
مقایسة ساختارهای منطق الطیر مثنوی معنوی و بوستان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده به مقایسه ساختارهای سه منظومه منطقالطیر عطار، مثنوی مولانا و بوستان سعدی پرداخته و به وجوه اشتراک و تفاوتهای موجود میان این سه منظومه اشاره نموده است. وجوهی چون حضور دو جزء عمده در سه منظومه همچون گفتارهایی در بیان نظری افکار و نیز حکایات و تمثیلهایی برای مصور ساختن آن افکار، وجود اندیشهورزی در هر سه منظومه با ویژگیهای خاص و منحصر به فرد در هر یک.