فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۱٬۰۴۱ تا ۵۱٬۰۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی جیرفت تابستان ۱۳۸۷ شماره ۶
144 - 152
حوزههای تخصصی:
برپایه معنی شناسی تاریخی سنجشی. سرگذشت د«وام واژه » ها را نیز _مانند واژه های ناب و نژاده در زبان _ می توان کاوید و بررسید و به دست داد. بدین سان. چگونگی راه بردن واژه از زبانی به زبان یا زبان های دیگر اشکار خواهد شد و دگوگونی های که واژه درگشت وگذار خویش یافته است. پدیدار یکی از وام واژه های ایرانی در زبان های تازی و اروپای که سرگذشتی شگفت داشته، واژه «گنج» است. در این جستار، سرگذشت معنی شناختی آن به دست داده شده است.
جستاری بینارشته ای در بازیابی رگه های بِه دینیِ عصر ساسانی در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
91 - 111
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو در راستای پژوهش های تطبیقی و مطالعات بینارشته ای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعه ای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دوره ساسانی و دوره آغازین اسلامی را در قالب کتاب داراب نامه طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که به دلیل وجود رگه های حماسی و اساطیریِ انکارناشدنی این قصه، به تبع عناصر و بُن مایه های حماسی و اساطیری ملی، سامی و اسلامی در آن دیده می شود. در این قصه عناصر زرتشتی، بِه دینی مزدیسنی ساسانی، زروانیسم، عناصر مانوی، سامی و اسلامی حضوری پررنگ دارد. پرسش های جستار حاضر این است که چه عناصر و باورهایی در آیین بِه دینی مزدیسنی ساسانی وجود داشته و درواقع این آیین در کتاب مورد پژوهش شامل چه عناصری است؟ اهمیت و ضرورت پژوهش در بازشناسی باورها و اعتقادات ایرانیان دوره میانه و دوره ساسانی است تا مراحل تکامل و دگرگونی و حتی آمیزش آن را با دیگر عناصر اعتقادیِ التقاطی، هم سو یا مخالف گزارش کند. درحقیقت از این راه و به مدد منابعی غیر تاریخی، همچون قصه های عامه، می توانیم تاریخ رشد تمدن و فرهنگ ایران را بازکاویم. یافته ها نشان داد که تلفیقی از آیین های اوستایی، مانوی- مندایی و اسلامی در این قصه دید می شود. این مزج اعتقادی و آیینی در داراب نامه در مقوله هایی همچون عناصر زرتشتی و حماسی- ملی مانند جزا و پاداش و همیستگان، تیشتر، کیومرث و جمشید و تهمورث دیوبند، ارزیز و مس گداخته، کوه قاف و البرز، یأجوج و مأجوج و قلعه دیوهره وجود دارد، در بخش عناصر پسازرتشتی مواردی همچون عناصر آیین مانی، آیین مندایی و صابئین، عناصر سامی و عناصر اسلامی وجود دارد که هرکدام شامل مؤلّفه هایی بود که خود این مؤلّفه ها نشان دهنده اشتراک و همسانی مظروف با اختلاف در ظرف آنان است.
نبراتُ الحزن فی شعر صلاح عبدالصبور وحسین منزوی(دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هفتم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۸
109 - 130
حوزههای تخصصی:
یُعدُّ الحزن مَعلماً بارزاً فی أشعار منزوی و عبدالصبور وله دوافع ذاتیه وسیاسیه. رغم المزید من القواسم المشترکه التی نستقصیها بین الشاعرین ثمّه فوارق بینهما ومن أبرزها أنّ دور الدوافع الذاتیه المثیره للحزن فی نفس منزوی أکبر وأشدّ من البواعث السیاسیه. زدْ علی ذلک أنّ الحزن فی کثیر من الأحیان یؤدّی إلی بروز حاله من التشاؤم فی نفس منزوی ؛ وعلی نقیض ما نجده فی منزوی فإنّ الحزن لدی عبدالصبور بات فی الأغلب حصیله المشاکل والخطوب الناجمه عن القضایا السیاسیه والاجتماعیه. ثمّ إنّ الحزن لدیه لم یرتقِ إلی مستوی التشاؤم بل تظلّ ملامح التفاؤل طاغیه علی شعره. علی أیه حال فإنّ أشعار الشاعرین جاءت صوره مختزله عن حیاه الإنسان الیوم بکلّ ما تنطوی علیه من آلامٍ وآمال. یهدف هذا المقال إلی دراسه ظاهره الحزن فی شعر عبدالصبور و منزوی وذلک بالاعتماد علی المنهج التحلیلی والتوصیفی المتّبع للمدرسه الأمریکیه.
تحلیل موضوعی و سبکی کتاب النّقض
حوزههای تخصصی:
در قرن ششم - یکی از دوران های مناقشات مذهبی – شهاب الدّین تواریخی کتابی در ردّ شیعه نوشت به نام «بعض فضائح الروافض». عبدالجلیل قزوینی رازی، کتاب « النّقض» را در ردّ این کتاب نوشته است. کتاب النّقض یکی از آثار منثور معتبر قرن ششم است که دیدگاه های شیعه اثنی عشری را در زمینه های مورد اختلاف تشیّع و تسنّن بیان کرده و اطلاعات فراوانی در زمینه های اجتماعی، تاریخی، اعتقادی، رجال شیعه و مراکز تعلیم و تبلیغ این مذهب و امثال این به دست می دهد و روش نقض نویسی را نیز در این کتاب می توان ملاحظه کرد.
از نظر زبانی و سبکی، کتاب النّقض در زمره نثرهای ساده قرن ششم - که مرحله تکامل یافته نثرهای دوره سامانی است - قرار دارد و ویژگی های عمومی آن نثرها را در آن می توان یافت. اما از ویژگی های پرکاربرد در کتاب می توان از این نمونه ها نام برد: به کار بردن واژه «الّا» به جای جز و بجز، «وا» به جای «با» مصدر تام بعد از فعل های «باید» و «شاید» و «خواهد» و «یارد» و «تواند»، آوردن «ها» به جای جزء صرفی «ب» در آغاز افعال، به کار بردن لفظ «اجرا» به جای فعل های «گفتن» و «راندن» لفظ، به کار بردن عبارت های فعلی که با حرف اضافه «به» شروع می شود، فراوانی عناصر عربی و به کار بردن سجع و جناس و تشبیه و استعاره و کنایه و ضرب المثل های فارسی و عربی و داستان و تمثیل در جای جای کتاب. تفصیل ویژگی ها همراه با پاره ای بحث های تحلیلی، موضوع این گفتار است.
عبدالقهارعاصی؛ شاعر درد ها و فریاد های محزون
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
21 - 41
حوزههای تخصصی:
دردها و فریاد ها پیوسته در سروده های شاعران بازتاب گسترده ی داشته است. شاعران برای به رخ کشیدن احساس و عاطفه های شان ازخود سروده های غم انگیز و دردمندی را سر داده اند. عبدالقهار عاصی شاعر دردمندی افغانستانی پیوسته در تلاش بروز مشکلات و رنج های بی درمان مردمش بود. تفسیر برخورد ها و رفتاری های حاکمان و کشورش را در انبوه ی از کلمات و بیانات مورد بازتاب قرار داده و در سروده هایش مورد مشاهده می باشد. زمانی زیست این شاعر درمند و فریادگر انواع ناملایمت ها و دشوارها از کشور او بیرون قد کشیده بود، از یک سو استعمار قوای شوروی و از سوی دیگر فقر و مهاجرت های مردم از کشور او را بیش تر توسل کرده بود به سروده های اجتماعی که نمایان گر مشکلات مردم و کشورش بود می سرود. هدف از این پژوهش شناسایی ونشان دادند. برجستگی های ذهنی و فکری عبدالقهار عاصی بر پایه ی درد ها و احساس او برای مردم و کشورش اختصاص دارد می باشد و دیدگاهی او نسبت به آوارگی ها، مشکلات، بیگانه ستیزی، وطن دوستی و وطن فروشی به کدام سرحد قرار دارد؛ مورد بررسی قرار گرفته است.
تبیین شاخصه دینی در اندیشه حکومتی سعدی و طرطوشی؛ موردکاوی گلستان و سراج الملوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
403 - 424
حوزههای تخصصی:
آثار مختلفی در ادبیات فارسی و عربی پدید آمده اند که با رویکردی موعظه گونه، اقشار مختلف مردم را مورد مناصحه و ارشاد قرار داده و سعی در تقویت اخلاق و تحکیم مدنیت جامعه داشته اند. از جمله این اقشار سلاطین و شاهان هستند که نویسندگان این آثار، این گروه را مخاطب قرار داده و تلاش نموده اند جایگاه سلطان و شیوه هایی حکومتی وی را تشریح نمایند و در این میان به اصول دینی، سیاسی، و اخلاقی و مدیریتی و نظائر آن توجه داشته اند. سعدی در «گلستان» خود در بابی مخصوص به سیرت پادشاهان و در دیگر ابواب به طور گذرا، به اخلاق و محاسن و مساوی این گروه می پردازد و به نوعی بایدها و نبایدهای آن ها را ذکر می کند. طرطوشی نیز در «سراج الملوک» درباره سلاطین سخن رانده و اصول اخلاقی و سیاسی که باید ملک به آن آراسته باشد را بیان می دارد. این پژوهش در صدد است تا به شکلی ویژه، نقش شاخصه دینی را در اندیشه حکومتی سعدی و طرطوشی در سه محور جایگاه سلطان، شیوه حکومتی، و مفهوم زوال پذیری حکومت، مورد بررسی قرار دهد.
معراج نبی(ص) در هشت مثنویِ قاسمی و رساله المعراج قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاسمی گنابادی (د.982ق.) که عمده شهرتش به واسطه حماسه های ملی-تاریخی اوست، در آغاز مثنوی هایش، معراج نامه ای سروده است. معراج نامه های او همراه با تصاویر شعری زیبا در معراج حضرت محمد(ص) است؛ به گونه ای که هنری ترین اشعار وی معراج نامه هاست. در این جستار مراحل و قسمت های معراج رسول الله (ص) بر اساس سروده های قاسمی تنظیم گردید و با آنچه در کتاب المعراج قشیری (د.465- 376ت.) آمده بود، از نظر مضمون مقایسه شد. این دو نمایندگان زبان و فارسی و عربی هستند که برای تطبیق انتخاب شدند. همچنین به این پرسش ها پاسخ گفته شد که: قاسمی به چه مراحلی از معراج پیامبر(ص) توجّه داشته است؟ چه اشتراکات و افتراقاتی بین معراج نامه های قاسمی و قشیری وجود دارد؟ جمع آوری داده های تحقیق به روش اسنادی- کتابخانه ای و شیوه تدوین محتوا توصیفی- تحلیلی است و هدف معرفی معراج نامه های قاسمی. درنهایت این نتیجه حاصل شد که گرچه قاسمی و قشیری در اغلب وقایع معراج اتفاق نظر دارند، امّا قاسمی واقعه معراج را با تصویرپردازی های بیشتری بیان نموده است. هر دو به معراج جسمانی معتقدند. قاسمی بر آن است پیامبر(ص) در عرش با چشم سِر یا دل خداوند را مشاهده کرد و قشیری این دیدار را با چشم سَر می داند. در شعر قاسمی از تاریخ وقوع معراج و شکافتنِ سینه و شستشوی قلب مبارک حضرت سخنی به میان نیامده، درحالی که قشیری به ذکر این دو نکته پرداخته است. در این پژوهش دیگر تفاوت های روایت قاسمی و قشیری در معراج پیامبر(ص) نیز بررسی شده است.
A Meta-Synthesis Study Concerning Flipped Classroom(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal Of English Language and Literature Teaching, Volume ۲, Issue ۲, September ۲۰۲۳
234 - 249
حوزههای تخصصی:
The aim of this research was to examine the studies conducted on Flipped Classroom from different perspectives in Iran. A total of 30 studies were included in this research. These studies were accessed through various databases and analyzed using content analysis technique. The findings of this research indicated that there has been an increase in the number of studies on Flipped learning in recent years. The majority of these studies are in the form of articles, and the most commonly used research methods and designs were mixed methods and experimental designs. The teaching practices mainly targeted university students, and the studies predominantly employed achievement tests, interviews, and surveys as data collection tools. Out-of-class activities involved the use of videos, presentations, and written documents, while practical activities were conducted in the classroom. The results of the study demonstrated that Flipped classroom had a positive impact on students' academic achievement, motivation, and engagement. Additionally, both teachers and students had a positive attitude toward Flipped learning
نثر شاعرانه در دو رمان «ذاکرة الجسد» و «یک عاشقانه آرام»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
166 - 184
حوزههای تخصصی:
نظم و نثر دو گونه ادبی هستند که هر یک ویژگی وکارکرد خاص خود را دارند؛ نثر با رویکردی منطقی به بیان تحلیلی و تعلیلی یک موضوع می پردازد، امّا شعر غالباً بر محور و بنیاد عاطفه، احساس و خیال حرکت می کند. در پاره ای از موارد، نثر از ویژگی های استدلالی و تحلیلی خارج می شود و با بهره گیری از صورخیال و آرایه های لفظی و بدیعی، احساس و عاطفه خواننده را تحت تأثیر قرار می دهد. این نثر، نثر شاعرانه نام دارد. رمان ذاکره الجسد، نوشته احلام مستغانمی (1953) و رمان یک عاشقانه آرام، نوشته نادر ابراهیمی (۱۳۱۵-۱۳۸۷)، دو اثری هستند که باور بر آن است؛ نثر آنها رنگ و بوی شاعرانه دارد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که دامنه آن محدود به تأثیر و تأثر نیست، بلکه بر تشابه، تباین و زیبایی شناسی ادبی تأکید دارد، دو رمان مزبور را از نگاه مؤلفه های نثر شاعرانه بررسی کرده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که موسیقی درونی(تکرار، واج آرایی)، کاربرد استعاره، تشبیه، تضاد واژگان، تضاد فعلی و حسّامیزی از برحسته ترین نمودهای نثر شاعرانه هستند که در نثر شاعرانه احلام مستغانمی و نادر ابراهیمی به کار رفته است. حضور این ویژگی ها، نثر ایشان را شاعرانه، جذّاب، خیال انگیز، زیبا و پرطروات نموده است. با این تفاوت که کاربرد استعاره های مکنیه در نثر مستغانمی، شاخص تر و ممتازتر است.
بررسی تطبیقی شخصیت های رمان جزء از کل اثر استیو تولتز و انجمن شاعران مرده اثر ان. اچ.کلاین بام براساس نظریه تحلیل رفتار متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل روانشناختی شخصیت از زیرشاخه های نقد روانشناختی است که در آن، شخصیت داستانی مانند شخصیت در دنیای واقعی تحلیل می شود و با تحلیل محتوای داستان، الگوهای رفتاری شخصیت ها تبیین می گردد. اریک برن در نظریّه تحلیل رفتار متقابل، حالات و شخصیت های انسانی را به سه الگوی رفتاری والد(باورهای تقلید شده و درون فکنی شده)، کودک (رفتار های هیجان زده وغرایز سانسور نشده) و بالغ (پردازشگر ومنطق گرا) تقسیم و بیان می کند که سه بعد شخصیتی فوق در همه انسان ها موجود است؛ اما یک بُعد، چیرگی بیشتری دارد و انسان تکامل یافته باید بتواند هر سه بعد را در جای خود به کارگیرد؛ چراکه این امر به درک متقابل و بهبود روابط میان انسان ها می انجامد. در این پژوهش با استمداد از ماهیت بینارشته ای نقد روانشناختی آثار ادبی، دو رمان جزء از کل اثر استیو تولتز و انجمن شاعران مرده اثر ان. اچ. کلاین بام با استفاده از نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن به روش توصیفی-تحلیلی مقایسه و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شخصیت های اصلی در رمان های یادشده با استفاده از قدرت انتخاب، آزادانه و به اراده خود تغییر می کنند و به تحریکات جدید پاسخ های منطقی می دهند. افزون بر آن شخصیت های اصلی دو رمان برگزیده اگر چه در دو زبان و دو فضای فرهنگی متفاوت، و با اختلاف در بازه زمانی حدوداً 1۰ ساله، در دو کشور مختلف خلق شده اند، از منظر تحلیل رفتار متقابل از الگوی مشابهی پیروی می کنند، به گونه ای که چهارچوب، ساختار، رکن و پیام اصلی هر دو رمان بر قالب شدن اندیشه های بالغ استوار است.
یقظه الشعور لدی الشعراء الخالدین الشیرازیان والشابی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه دانشگاه یزد ۱۳۸۶ شماره۱۴
161 - 192
حوزههای تخصصی:
الشعور باختصار هو القوّه التی تحرّر الانسان من الانشداد بما تنشَدّ الیه البهائم، وترفعه لیطوی مراحل کما له. وکل الخالدین فی التاریخ من المصلحین و أصحاب الکلمه والفنانین والشعراء، انّما خلدوا لأنهم ضربوا علی وتر ایقاظ الشعور. و کلّما کان الشعور لدی هؤلاء الخالدین أقوی کان تأثیرهم فی ایقاظ المتلقین أکثر وکان خلودهم أبقی وأدوم.
والشعراء من أقدر الناس علی ایقاظ الشعور، لأنهم یستخدمون «الکله» و «الموسیقی». لکنّ العظام منهم یفوقون الباقین بقوّه تأثیرهم علی الایقاظ، لما فی صدورهم من لهیب المشاعر التی تتحول الی کلمات جزله وأنعام عذبه تدخل القلوب و تثیر العواطف والشعور.
قوّه الشعر اذن لیست فی قدیمه أو حدیثه ولیست فی عربیّه أو فارسیّه، انما فی حراره لهیبه. وهذا المقال یتناول من دائره شعراء الفارسیه القدماء حافظ و سعدی، ومن دائره شعراء العربیه المعاصرین أبا القاسم الشابی. ورغم ما بین الشیرازیین والشابی من فواصل الزمان و المکان واللغه فهم ینطقون جمیعا بلغه واحده .. لغه یقظه الشعور.
بررسی انواع اقتباس های قرآنی در دیوان اشعار حافظ و ابوالعتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
227 - 247
حوزههای تخصصی:
دریافتن ژرفنای سروده های بسیاری از شاعران بزرگ جهان اسلام، بدون شناختن مایه های قرآنی شعر آنان ممکن نیست. در پژوهش حاضر نگارنده به تبیین، تحلیل و تطبیق جلوه های تأثیرپذیری سروده های حافظ و ابوالعتاهیه از آیات و مضامین قرآنی پرداخته و گونه های آن را در دیوان هر دو شاعر بازنموده است. تأثر قرآنی این دو شاعر در حوزه اقتباس های مستقیم و اقتباس های غیرمستقیم جای می گیرد که هر کدام، خود دارای گونه هایی است. نگارنده دریافته که در شعر ابوالعتاهیه در مقایسه با حافظ از برساختن و درج مضامینی مشابه تعبیرات قرآنی نشانی نیست، زیرا حافظ اکسیر کلام خداوند را بر مضامین عاشقانه، سیاسی و اجتماعی سروده های خود زده و با مضمون آفرینی، فرهنگ زبانی و اندیشگانی خود را چندصدایی کرده است، حال آنکه اقتباس های قرآنی اشعار ابوالعتاهیه جنبه ای اخلاقی و زاهدانه دارد و تک بعدی است.
بررسی رباعیات مولانا بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت با تکیه بر رباعیات شعرای متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
98 - 125
حوزههای تخصصی:
علاوه بر وجود تعداد قابل ملاحظه ای از رباعیات شعرای متقدم در میان رباعیات منسوب به مولانا، رباعیاتی نیز در دیوان او یافت می شود که مولانا در سرایش آن ها به رباعیات دیگران توجه داشته و از آن ها الهام گرفته است. او گاه بیت یا مصرعی از یک رباعی را تضمین کرده و در موارد بسیاری نیز به تتبع از ساختار برخی از رباعیات، به استقبال رباعیات شعرای پیش از خود رفته است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه رباعیات مولانا با رباعیات موجود و در دسترس شعرای پیشین، تا حدودی سرچشمه ها و منابع الهام گیری و تأثیرپذیری مولانا از رباعیات پیشینیان مشخص گردید. در نقد ادبی معاصر، در زمینه رابطه یک متن با متون دیگر، این مقوله از رباعیات مولانا در نظریه بینامتنیت ژنت در دو حوزه بینامتنیت غیر صریح و ضمنی قرار گرفته و با آن قابل انطباق است. مولانا از شعرای متقدم بسیاری در رباعیاتش الهام گرفته است، اما در این میان عمده ترین سرچشمه های الهام گیری او در رباعیاتش به شعرایی از قبیل سنایی، اوحدالدین کرمانی، عطار و خیام نیشابوری تعلق دارد.
پیشنهاد تصحیح بیت هایی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
از زمان پژوهش سعید نفیسی تاکنون، مجموعه های فراوانی از سروده های رودکی منتشر شده است که گردآورندگان این مجموعه ها کوشیده اند که تصحیح و شرح دقیق تری از ابیات رودکی ارائه کنند. ازمیان رفتن دیوان رودکی و پراکنده شدن اشعار او در نسخه های گوناگون سبب شده است که گردآوری همه نسخه ها و فراهم آوردن متن هایی که اشعار رودکی در آنها دیده می شود، برای مصححان کار دشواری باشد. به تبع آن، تصحیح سروده های رودکی نیز برای رسیدن به متنی منقح و پیراسته با مشکلاتی روبه رو بوده است. گاهی مصححان باوجودِ نسخه ها ضبط نادرستی را به متن کتاب های خود برده اند، ضبطی که هیچ نسخه ای آن را پشتیبانی نمی کند. در این موارد مصحح یا از تصحیح نفیسی و نسخه بدل های او پیروی کرده یا به ضبط کهن و دشوار نسخه ها بی توجه بوده یا تحریف ها و تصحیف های کاتبان را درنظر نگرفته است. باتوجه به تکرار اشتباهاتی که در مجموعه های رودکی به چشم می خورد، این پرسش مطرح می شود که مصححان دیوان رودکی با بی توجهی به ضبط نسخه ها چه بیت هایی را به متن کتاب های خود برده اند؟ در مقاله حاضر کوشش شد با دقت در نسخه های خطّی، ازجمله نسخه های لغت فرس اسدی طوسی و نسخه تاریخ سیستان، پیشنهادهایی برای تصحیح برخی بیت های رودکی ارائه شود.
کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های اجتماعی نوجوانان
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
134 - 159
حوزههای تخصصی:
افزایش مهارت های اخلاقی و اجتماعی نوجوان و فراهم کردن بستر لازم برای حل مسأله در برخورد با زندگی فردی و اجتماعی از هدف های تعلیم و تربیت است. چگونگی امر و نهی مهّم است و فرایند آموزش ارزش های اخلاقی و اجتماعی به نوجوانان به دلیل غلبه دوره بلوغ و آغاز استقلال دوره نوجوانی دشواری هایی دارد که در بستر قصّه های آموزنده بر پایه ویژگی های روحی و روانی نوجوان آسان می گردد. قصّه های رضوی گروه نوجوان که بر پایه آداب سلوک، منش اخلاقی و سیمای امام رضا (ع) و نیز پژواک فرهنگ رضوی نوشته شده اند، می توانند مهارت های اخلاقی- اجتماعی را که نوجوان در زندگی به آن احتیاج دارد، به صورت غیر محسوس به وی آموزش دهند. پژوهش پیش روی با هدف تبیین کارکرد مجموعه داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های زندگی به نوجوانان با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است که پاسخی به چندی و چونی کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش این ارزش ها و مهارت ها به نوجوانان است. یافته های پژوهش نشان می دهد، رخدادهای داستانی مجموعه داستان ماه غریب من برگرفته از سلوک و سیمای امام رضا (ع)، ایمان نوجوانان و نیز گرایش به سلوک و سیمای امام رضا (ع) را تقویّت کرده است و به آن ها رفتار اخلاقی و اجتماعی صحیح را در برخورد با رخدادهای اجتماعی، فکرورزی انتقادی و ارزش های همدلانه و احترام به دیگران آموزش می دهد.
سخن کاوی فرامتن و تحلیل گفتمان قدرت در نسخه داستانی بهجت افزای جربادقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
43 - 73
حوزههای تخصصی:
برپایه رویکرد فرکلاف در تحلیل گفتمان، متن های روایی می توانند در بازآفرینی ساختارهای فرهنگی،سیاسی ، اجتماعی و تولید معنا سهم مهمی داشته باشند،نسخه بهجت افزا داستان بلندی از محمد مهدی جربادقانی در دوره صفویه است که بافتی فرامعنا در ساختار خود و فرا متن دارد؛ با بررسی زبان شناختی داستان بهجت افزا، لایه های زیرین و پنهان متن ،یعنی وضعیت رابطه قدرت وایدئولوژی در دوره شاه عباس اول و شاه صفی آشکار می شود ؛ متن در سه لایه توصیف،تفسیرو تبیین مورد بررسی قرارگرفته است. فرضیه بنیادین تحقیق این است که در داستان، گفتمانی در خور قدرت و جایگاه اجتماعی هر یک از شخصیت های داستان حکمفرما است؛ با بررسی این داستان در سه سطح الگوی فرکلاف روشن شد که کاربرد متفاوت الفَاظ، استفاده از وجه های مختلف زبانی و دستوری، تفاوت شیوه های اقناعی، دیدگاه شخصیتهای داستان نسبت به یکدیگر و صراحت و پوشیدگی در گفتار مستقیما به تفاوت نقش قدرت در این داستان بستگی دارد.
سفارش های عنصرالمعالی در آیین شعر و شاعری، آویزه گوش سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کی کاووس بن اسکندر، ملقب به عنصرالمعالی از امرا و شاهزادگان زیاری در قرن پنجم و صاحب کتاب گران سنگ «قابوس نامه»، «پندنامه» یا «نصیحت نامه» است. عنصرالمعالی این کتاب را همچنان که در مقدمه آن یاد شده، به عنوان دستور نامه ای در چهل و چهار باب برای فرزندش، گیلان شاه، نگاشته و به زعم خود، راه و رسم درست زندگی را به او پیشنهاد و سفارش داده است.عنصرالمعالی باب سی و پنجم قابوس نامه را به «آیین و رسم شاعری» اختصاص داده و با بهره ای که خود از قریحه شاعری دارد، در نهایت ایجاز به فرزندش سفارش می کند که اگر خواستی گرد میدان شعر و شاعری بروی، سعی کن این گونه رفتار کنی. در باب اینکه گیلان شاه تا چه حدی بدین اندرزها پای بند شده و آنها را به کار بسته؛ آگاهی چندانی در دست نیست. امّا این سفارش ها را دو قرن بعد از عنصرالمعالی، گویا شیخ اجل، سعدی شیرازی، بیشتر آویزه گوش خود کرده و در آفرینش کاخ نظم و نثر خود مطمح نظر داشته است. به گونه ای که می توان آثار سعدی را با مطرح کردن همین سفارش ها تا حد زیادی نقد کرد.این مقاله در پی اثبات میزان پای بندی سعدی به سفارش ها و پیشنهادهای عنصرالمعالی درآفرینش آثارش است. برای رسیدن بدین منظور پس از بیان چند نکته در مقدمه مقاله، محورهای اصلی سفارش های عنصرالمعالی جداجدا نقل خواهد شد و آنگاه با استناد به آثار بازمانده از شیخ اجل و بهره گرفتن از آراء و نظرگاه های دیگر سعدی پژوهان، مدعای مقاله تحلیل و اثبات خواهد گردید.
کبوتر و کبوتربازی به عنوان امری اجتماعی؛ بررسی کبوتر و کبوتربازی در فرهنگ عامه با تکیه بر متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
1 - 12
حوزههای تخصصی:
کبوتر از پرندگانی است که از دیرباز با انسان ها همزیستی داشته و دارای نقش چشم گیری در اغلب جوامع بشری بوده است، به گونه ای که می توان جایگاه و عملکرد آن را به عنوان یکی از عناصر اجتماعی بررسی کرد. در این مقاله کوشش شده است با بررسی متون ادبی (دیوان های شاعران، متون منثور ادبی، داستان ها و...)، تاریخی و دینی و از منظری اجتماعی به کبوتر نگریسته شود و نقش ها، فواید و کارکردهایی را که کبوتر در اجتماع داشته، بررسی شود. از این رو ابتدا تصویر کبوتر را در قرآن و متون دینی بررسی کردیم. این بررسی ها نشان می دهد کبوتر نوعی تقدس و حرمت دارد، تاجایی که برای شکار و ذبحِ آن قواعد شرعی خاصی وضع شده است. همچنین تفحص در متون ادبی- تاریخی، نشان می دهد که کبوتر یکی از عوامل سرگرمی بشر در ادوار مختلف بوده و کبوتربازی یکی از بازی های رایج، نه تنها در بین عموم مردم، که حتی در بین شاهان نیز بوده است. بنابراین برخلاف این باور رایج که «باز» تنها پرنده شاهانه بوده، پژوهش پیش رو نشان می دهد کبوتر نیز برای شاهان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. افزون بر موارد فوق، این پژوهش نشان دهنده نقش های گوناگونِ کبوتر، از جمله سرگرم کنندگی، فواید پزشکی و کشاورزی و نیز داشتنِ وجهه ای مقدس در بین ایرانیان است و نیز دلایل و اسباب اجتماع پذیر بودنِ این پرنده و عللِ حضورِ پررنگ آن را در بین انسان ها بیان می کند.
مقدّمه ای بر معانی و مبانی ادبیّات غیرجدّ
حوزههای تخصصی:
پایه های ادبیّات غیرجدّ بر هزل، هجو، هجو و هزل، طنز، فکاهه، پارودی، شهرآشوب و شهرانگیز، لطیفه، مطایبه، تهکّم، تسخر، طعن، نکته، بذله، خبیثات، زشت نگاری، متلک، کاریکلماتور، استهزاء و نظایر آن ها که غالباً از فروع هزل، هجو و طنز است، گذاشته شده است. این نوع ادبیّات در عرصه های تاریخ سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران بر حسب اوضاع حکومت ها، وضع معیشت ها و احوال مردم و حوادث طبیعی و تاریخی در ره گذر زمان ها همواره دچار شدّت و ضعف گردیده است. در واقع، یکی از دلایل مهم پراکنش این گونه ادبیّات را باید در فساد اجتماعی و انحطاط اخلاق عمومی جستجو کرد، یا به گفته عوام: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
بررسی مقایسه ای آرایه حس آمیزی در شعر احمد بخیت و نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
119 - 131
حوزههای تخصصی:
حس آمیزی یک تکنیک بلاغی و هنری است که با بسط و غنی سازی تصویر شعری از راه انتقال حواس پنج گانه از حسی به حس دیگر دامنه خیال پردازی شاعر را گسترش می دهد و منجر به آفرینش تصاویری بدیع متفاوت و تأثیرگذار می شود. حس آمیزی به عنوان آرایه ای ادبی، تکینیکی است از چندین صنعت، که هم از شاخه های علم بیان و هم از تقسیم بندی های علم بدیع محسوب می گردد. تلفیق حواس در خلق تصاویر منحصربه فرد ادبی و انتقال بی نظیر جو شعر در هنگام خوانش نقش بسزایی دارد. این آرایه به سبب بالا بردن سطح لذت ادبی از راه جلب توجه مخاطب و انتقال دقیق حس درونی به او و درگیر کردنش با تجربه روحی شاعر، در ادبیات فارسی و عربی به ویژه نزد شاعران معاصر از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با توجه به حجم بالای استخدام این آرایه در شعر معاصر عربی و فارسی با روش توصیفی- تحلیلی و با آوردن نمونه های شعری مقایسه، به بررسی و تحلیل این پدیده و میزان بکارگیری آن در شعر احمد بخیت شاعر مصری و نادر نادرپور می پردازد. ملاحظه می شود که هر دو شاعر برای گسترش خیال خواننده و افزایش التذاذ ادبی ایشان و بدیع نمودن تصاویر شعری و انتقال موفق حس درونی و روح شعر به خواننده از تکنیک حس آمیزی استفاده کرده اند. طبق تحلیل نمونه های شعری می توان گفت که بکارگیری این آرایه در شعر دو شاعر، تصویرآفرینی ناب، انتقال معنی و تأثیر بر مخاطب را نیرو بخشیده و زیبایی شعرشان را دوچندان نموده است.