فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۷٬۲۲۱ تا ۴۷٬۲۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
77 - 87
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی کلاسیک را اگر به تمامی ، ادبیات تغزل و عشق نتوان نامید، اما بی شک بخش عمده ای از آن را باید در قلمرو عشق و غزل دانست؛ یگانه فرمانروای این خطّه نیز کسی نیست، جز «معشوق» که هردم به شکلی و جامه ای در می آید و جلوه گری می کند؛ گاهی آسمانی می شود و گاهی زمینی. گاه نیز معشوق، زمینی- آسمانی است. هدف این پژوهش بررسی این تحوّل، تنوّع و دگرگونی در دوره های مختلف شعر کلاسیک فارسی است؛ به این منظور دیدگاه روانشناسی آلپورت، ملاک و ابزار پژوهش قرار گرفته است. آلپورت رفتار انسان ها را از منظر انگیزه مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش نیز سیر تحول و تکوین «معشوق» در ادبیات فارسی از همین دیدگاه بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سیر تکاملی معشوق در ادبیات فارسی با دیدگاه آلپورت قابل تبیین و بررسی می باشد.
تطبیق مفهوم نمادین باران در دو شعر از شاکر السیاب و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
57 - 78
حوزههای تخصصی:
باران در اشعار شاملو و سیاب سمبلی اجتماعی است. باران در این اشعار دربردارنده مفاهیمی مانند غم و شادی، امید و ناامیدی است. بکارگیری اسطوره تموز در شعر «المطر»(باران) سیاب و زبان عامیانه در منظومه «بارون» شاملو ، اشتراک مضامین اجتماعی این دو شاعر بیانی واضح و روشن را برای شاعر و مخاطب تصویرسازی می کند. این پژوهش بر اساس روش کتابخانه ای نگارش یافته است. با بررسی اشعار «بارون» و «مرغ باران» شاملو و «انشوده المطر» سیاب به الگوهای یکسان تأثیرگذار در شعر دو شاعر دسترسی می یابیم و به تبیین اختلاف دیدگاه های ارزشی و بخشی از جهان بینی دو شاعر نسبت به نماد باران آگاهی کسب کنیم. سطح نظری تحقیق که شامل متغیر علّی و سطح عملیاتی که متغیر معلولی است را مشخص کرده و با بررسی اشعار دو شاعر بسامد واژه باران را استخراج کرده ایم. در انتها مفاهیم نمادین، شباهت ها و تفاوت ها را مشخص نموده ایم. این پژوهش کوششی است تطبیقی در نحوه بازیابی دیدگاه بدر شاکر سیاب و احمد شاملو در بیان مفاهیم نمادین باران.
بررسی حکایات طنزآمیز حدیقه سنایی با نگاهی به سه نظریه درباب طنز(نظریه تفوق و برتری جویی، نظریه ی ناهماهنگی و نظریه ی آرامش)
حوزههای تخصصی:
مقایسه زبان تمثیلی و تحت اللفظی خشم در امثال و حکم دهخدا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی نوع بیان مفاهیم در ادبیات یکی از موضوعاتی است که می تواند در تأثیرگذاری و شناخت بیشتر کارکردهای انواع ادبیات مؤثر باشد؛ بنابراین این پژوهش، ابتدا بر اساس مبانی نظری خشم در روان شناسی، به جمع آوری ضرب المثل های مربوط به آن، در مثل های فارسی کتاب امثال وحکم دهخدا پرداخته و بعد از جمع آوری و طبقه بندی داده ها، ساختار زبانی و نوع بیان آن ها را از دو دیدگاه تمثیلی و تحت اللفظی بررسی کرده است؛ درنهایت این دو نوع بیان را باهم مقایسه نموده و در پاسخ به این سوال که آیا در مثل ها خشم، بیشتر به صورت تمثیلی بیان شده است یا تحت اللفظی؟ به این نتیجه رسیده است که از بیان تمثیلی بیشتر برای بیان مفهوم خشم، انواع و علائم آن بهره گرفته شده است اما در بحث راهکارهای مدیریتی بیان مستقیم و تحت اللفظی بسامد بیشتری دارد. دلیل این دوگانگی انتزاعی بودن مفهوم خشم است که جهت تبیین آسان آن با توجه به مخاطبان عامه مثل، تمثیل به کاربرده شده است اما وقتی سخن از راهکارهای آن است برای فهم راحت آن ها از انواع جملات خبری و مستقیم استفاده می شود. روش تحقیق تحلیل محتوای تحلیلی استنباطی است و نمونه موردی پژوهش، کتاب چهارجلدی امثال و حکم دهخداست. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از فیش برداری استفاده شده است و روش تجزیه وتحلیل داده ها استقرائی است.
بررسی زبان عامیانه و جایگاه تمثیل در آثار داستان نویسان زن معاصر با تکیه بر مجموعه داستان حنای سوخته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نثر فارسی در سیر تاریخی خویش از عوامل بسیاری تأثیر پذیرفت که از جمله ی آن ها عناصر زبان عامیانه است، البته تأثیر این عناصر در همه ی ادوار ادب فارسی به یک اندازه نیست. زبان عامیانه به گونه ای زبان زیر معیار دربردارنده ی عناصر گوناگونی است که به مقدار قابل توجهی در آثار داستان نویسان نمود یافته است. شهلا پروین روح از جمله نویسندگان نوگرای معاصر است که به مقدار قابل توجهی، از عناصر زبان عامیانه در آثار خود بهره برده است. کاربرد اشکال مختلف عناصر زبان عامیانه در داستان های پروین روح گذشته از آن که موجب تشخص زبان داستان های او شده، روانی و سادگی کلام او را نیز به همراه داشته است. زبان عامیانه ی به کار رفته در مجموعه داستان کوتاه حنای سوخته را می توان به این گونه تقسیم بندی نمود: واج، واژه، فعل، شبه جمله، جملات عاطفی، عدد، زبان و گویش های محلی و مثل. بسامد موارد مذکور در داستان های پروین روح یکسان نیست. این عناصر در داستان هایی چون «حنای سوخته»، «طلسم»، «همزاد» و «آقای هدایت» نمود بیشتری دارد.
تحلیل عناصر زبانی جانشین شونده در آثار دفاع مقدس با تکیه برکتاب «لشکر خوبان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاطره نوشته ها از ماندگارترین نمونه های روایی آثار دفاع مقدس هستند که گزارش های صادقانه ای از رخدادهای هشت سال نبرد را به تصویر می کشند. کتاب «لشکر خوبان» تألیف معصومه سپهری از جمله این آثار است. این خاطره نوشته، روایتی از رزمنده ای است که سال ها در واحد اطلاعات لشکر 31 عاشورا رشادت می کند. «لشکر خوبان» گزارش هایی از عملیات های والفجر مقدّماتی، بدر، والفجر 8، کربلای 4 و 5، بیت المقدس 2 و 3 و مرصاد را روایت می کند. با توجّه به این که خاطرات از زبان یکی از نیروهای اطلاعاتی بازگو می شود، حقایقی روشن را از چگونگی این عملیات ها در اختیار مخاطب قرار می دهد. این اثر در کنار چنین گزارش هایی، از نثری شیوا همراه با چاشنی طنز بهره می برد که عامل دیگری در موفّقیت آن به حساب می آید. این پژوهش به شیوه توصیفی -تحلیلی، عناصر و گزاره های دستوری جانشین شونده ای را بررسی می کند که با هدف گسترش معنا در متن به خدمت گرفته شده اند. جانشین شونده ها عناصر و ساخت هایی از زبان هستند که در جای عناصر و ساخت های دیگر می نشینند و در فرایند انتقال معنا و پیام، مفاهیم جدیدی را با چاشنی طنز، تأکید و گاه تصویرآفرینی القا می کنند. این نو آفرینی ها به برجسته سازی منجر می شود. در کتاب لشکر خوبان جانشین شونده ها دو وظیفه عمده را بر عهده دارند: 1. بار عاطفی و گفتمان حاکم بر متن را تقویت می کنند و در القای جهان بینی مذهبی، یاریگر خاطره نویس هستند؛ 2. موجب گسترش حوزه زبان می شوند و همین موضوع عامل تنوّع واژگانی و سازه های دستوری می شود و به شیوایی متن کمک می کند.
سلوک محمود دولت آبادى در رمان سلوک
حوزههای تخصصی:
بررسی همسانی ِزن ِپارسا در الهی نامه عطار و شخصیت شیرین در منظومه غنایی خسرو و شیرین ِنظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
49 - 60
حوزههای تخصصی:
داستان ِمنظوم ِغنایی زن پارسا که دراولین مقاله الهی نامه عطار آمده دارای ساختار نوول است، این داستان حول محورزنی زیباست که عاشقان بسیاری دارد و همه درپی تصاحب وی هستند، اما وی به عشق آن ها وقعی نمی نهد. زن پارسا شباهت های فراوانی با شخصیت ِ شیرین در منظومه خسرو و شیرین نظامی دارد. مقاله حاضر به مقایسه این دو اثرو بیان شباهت های آن ها پرداخته است. در واقع مضمون اصلی هر دو اثر، پیروزی بردباری، عفت و پاکدامنی بر خودکامگی و هوسبازی است. جانمایه این شاهکارعطار و نظامی، در پرورش شخصیت زن پارساست که نسبت به همتایانش در سایر معاشیق ازپختگی وکمال بیشتری برخوردارند، عطار و نظامی، این دو زن را به گونه ای پرورده اند که تجسم بانویی آزاده هستند که هم عاشقند و هم معشوق. درپی عشق خطر می کنند، برهمه آرزوهای دنیوی برمی آشوبند، در راه عشق حقیقی پای در رکاب می نهند، دشواری عشق را با شکیبایی به جان خریدار می گردند، زیرا که عاشقان دنیوی را پخته نمی یابند. مقاله تلاش دارد تا در ساختار روایی این داستان، تصاویر و نشانه های عشق عرفانی را ازخلال بررسی شخصیت ورفتار زن پارسا و همسانی آن با شخصیت شیرین ِ نظامی، بر اساس معیارهای مندرج در متون غنایی و عرفانی باز جوید.
جلوه هایی از باورهای نجوم قدیم در دیوان خواجوی کرمانی
حوزههای تخصصی:
ایرانیان در روزگاران کهن همانند دیگر ملل با تامل به خورشید و اختران مینگریستند.آشنایی ادیبان فارسی سبب شد تا واژگان کیهانی و باورها و عقاید وابسته به آن به شعر و نثر فارسی راه یابد و زیباترین مضامین نو خلق گردد.این مقاله سعی دارد جنبه هایی از باورهای نجومی موجود در دیوان خواجوی کرمانی را به شیوه ی کتابخانه ای مورد بررسی قرارداده و به روش تحلیلی-توصیفی به نگارش درآورد.
تکوین شخصیت ابداعی نامتعارف در ادبیات داستانی و فیلم های سینمایی انیمیشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت های خیالی نامتعارف در دنیای داستان و فیلم انیمیشن از ویژگی های ظاهری و توانایی های فرا واقعی برخوردارند که جلوه ی آنها را از دیگر شخصیت های داستانی و فیلم کنش زنده متمایز می کند. ظاهر، رفتار و توانایی شخصیتها درآثار منتخب داستانی و انیمیشن ماهیت آنها را مشخص می کند. این مفاهیم به صورت متفاوت در شخصیتهای نامتعارف ابداعی مشاهده می شود. پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از توصیف و تشریح بر مشترکات شخصیتهای تخیلی - ابداعی متمرکز شده تا چارچوبی مشخص برای جایگاه شخصیتهای نامتعارف ابداعی متمایز از سایر شخصیتهای فیلمهای انیمیشن فراهم آید و بتوان برای خلق شخصیتهای نامتعارف ابداعی جدید از آن بهره جست. یافته ها نشان می دهد در خلق چنین شخصیتهایی ابتدا باید ظاهر نامتعارف آنها را مد نظر قرار داد تا فرآیند تجسم شخصیت فرضی جدید روشن شود، یا ترکیب شکلی از پدیده ها، موجودات واقعی همچنین برساخته های خیالی بوجود آید. در طراحی شخصیت نامتعارف ابداعی باید به ویژگی های پیکرگردانی و به تناسب رفتار و توانایی حرکتی خاص آنها توجه شود، این تناسب می تواند بر اساس نقش و کارکرد شخصیت در روایت تنوع پیدا کند.
عناصر و سنت های عیاری در داستان رستم یکدست/ کُله دست (براساس طومارهای نقالی و داستان های عامیانه پهلوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۲۰۹-۲۵۰
حوزههای تخصصی:
عیاری که قدمت آن در ایران به پیش از اسلام می رسد، پدیده ای اجتماعی سیاسی به حساب می آمد که خاستگاه اصلی آن، جامعه پیشه ورِ شهری بود. این طبقه، در میان توده مردم چنان جایگاهی داشتند که بیشتر قهرمانان داستان های عامه را عیاران تشکیل می دادند. نفوذِ کار و کردار و اعمال عیارانه، صرفاً منحصر به این گونه داستان ها نمی شد، بلکه در منظومه های پهلوانی پارسی نیز، گاه گاهی، آثار و نشانه هایی از آن را می بینیم. با رواج نَقل و نقالی در ایران، نفوذ ادبیات عیاری در داستان های حماسی و پهلوانی شدت گرفت و اوج حضور این گونه ادبیات را در پیدایش چهره ای نوظهور به نام رستم یکدست/ کُله دست شاهدیم. این چهره نوظهور که ساخته و پرداخته ذهنِ خلاق و عامه پسند نقالان بود، قهرمانی است که روبه روی رستم و ایرانیان می ایستد و سیمای پهلوانیِ قوم ایرانی را به چالش می کشد. نگارنده با بررسی تاریخ و ادبیات عیاری در ایران و جهان اسلام، سعی بر آن دارد تا مؤلفه های عیاری را در اعمال و رفتار رستم یکدست/ کُله دست به تصویر بکشد و علاوه بر آن، با تحلیل ذاتِ دوگانه عیاری در تاریخ اجتماعی و سیاسی، شخصیت دوگانه رستم یکدست را بررسی کند.
تجدد ادبی در عصر مشروطه و مسئله میراث ادبی کلاسیک (تحلیل از منظر نظریۀ جامعۀ کوتاه مدت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۱۸۲-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
با وقوع انقلاب مشروطه بحث در ضرورت تحول فرهنگی و نوسازی ادبی و کیفیت آن رونق گرفت. یکی از محورهای مهم این بحث تعیین نسبت ادبیات کهن ایران با وضع جدید بود. نوگرایان این عصر، سنت ادبی را فاقد زایندگی می دیدند و به جای تلاش برای بازخوانی، به حذف آن کمر بستند. در مقابل، سنت گرایان با تقدیس سنت، نگاهی پرستش گرایانه را پی گرفتند که هرگونه نقد بر سنت کلاسیک را تقبیح می کرد. در این مقاله، پس از ارائه گزارشی تاریخی، سرفصل های نقد جریان نوگرا بر سنت کلاسیک فهرست شده است. این سرفصل ها عبارت اند از: زبانِ تاریخ گذشته، نخبه گرایی، نگاه محدود و منطقه ای، ناتوانی در قبال مقتضیات و نیازهای جهان جدید، توجیه کردن قدرت استبدادی، بی توجهی به کارکرد اجتماعی ادبیات و ماهیت غیرانقلابی و سازش کارانه. سپس این نگاه تخریب گرانه از منظر نظریه جامعه کوتاه مدت تحلیل شده است. این تحلیل نشان می دهد که نقد بی رحمانه تجددگرایان، مصداق بی توجهی به ضرورت انباشت سرمایه است. ضمن این که از فقدان مقوله نقد و نقش حیاتی آن در توسعه و پیشرفت فرهنگی حکایت دارد. همچنین این نقادان به ماهیت استبدادی حکومت که هیچ بدیلی برای آن متصور نبود توجهی نداشتند؛ همان طور که از نقش کلیدی نهاد قدرت در حیات اقتصادی جامعه فرهنگی غافل بودند.
جامعه شناسی دیوان کلیم کاشانی به روش اسکارپیت
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش بر آن است با بهره گیری از روش اسکارپیت در جامعه شناسی ادبیات ، مسائل اجتماعی بازتاب یافته در دیوان کلیم کاشانی تبیین و تشریح شوند ؛ در این راستا دیوان کلیم در فرایند سه گانه ی تولید ، توزیع و مصرف ادبی بررسی شده است؛ نتایج این بررسی حاکی از آن است که تغییر مذهب از تسنن به تشیع و رفاه اقتصادی ، به عنوان عمده ترین تحولات عصر صفوی ، بر شعر کلیم و به طور کلی بر ادبیات عصر صفوی تأثیر فراوانی داشته اند. این مسائل در بیرون آمدن شعر از دربار و گسترش آن در میان عوام مؤثر واقع می شوند و پس از آن ، شعر این عصر دستخوش دگرگونی هایی می شود؛ زبان شعر تحت تأثیر شعرسرایی خیل عظیم شاعران تازه کار و بهره گیری ایشان از زبان مردم کوچه و بازار دچار تغییراتی می گردد؛ وفور لغات و اصطلاحات عامیانه و کاهش کیفیت سطح زبانی شعر از آن جمله است. عمده ترین شیوه ی توزیع ادبی در آن عصر، شیوه ی توزیع قهوه خانه ای است که به مصرف ادبی به شکل شنیداری می انجامد و زمینه ساز سرقت ادبی و گاه توارد می شود؛ شعر کلیم نیز آن چنان که خود معترف است ، از توارد در امان نبوده است. اوضاع نادلخواه وطن ، شرایط نامساعد قشر هنرمند در جامعه ی عصر صفوی و ... از دیگر مسائلی هستند که به شکل اقماری ، در بررسی دیوان کلیم به شیوه ی اسکارپیت رخ می نمایانند.
مراتب خداشناسی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
227 - 242
حوزههای تخصصی:
تأمّل در هدف آفرینش انسان از موضوعات مشترک ادیان آسمانی است و همه این ادیان شناخت خدا را شرط رسیدن به هدف مذکور می دانند. البته مراحل و چگونگی شناخت از دید متفکران و نظریه پردازان متفاوت است. در میان اندیشه های اسلامی، جلال الدین مولوی در مثنوی با بهره گیری از آموزه های قرآنی، معرفت خدا را در مراحل و مراتبی بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل مراتب معرفت الهی و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر در الهیات مثنوی می پردازد. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که از نگاه مولوی مراتب شناخت خدا چه ارتباط منطقی با یکدیگر دارند. مولوی، شناخت خدا را زیر بنای رسیدن به مقام خلیفهاللهی و دارای سه مرتبه کلی: سطحی(عامیانه)، کسبی(عقلی) و کشفی(عرفانی) می داند. از نگاه وی نوعی رابطه منطقی میان مراتب فوق بر قرار است: معرفت سطحی مقدمه ضروری پیدایش معرفت عقلی است و معرفت شهودی به دنبال کمال معرفت عقلی بروز و استمرار می یابد. این مقاله ضمن استخراج و چینش منطقی مراتب مذکور براساس سخن مولوی، به این نتیجه می رسد که منابع معرفتی در الهیات مولوی متعدد بوده و هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد، بلکه میان مراتب مذکور نوعی ملازمه و ترتب منطقی برقرار است.
چگونگی بازنمایی کودکان در ادبیات روایی بزرگسالان از دیدگاه گفتمان شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از دیدگاه گفتمان شناسی انتقادی به بررسی شیوه های بازنمایی کودکان در ادبیات روایی بزرگسالان پرداخته است. رمان های سووشون اثر سیمین دانشور(1348)، چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد (1380) و پرنده من اثر فریبا وفی (1381)، به عنوان محدوده پژوهش، انتخاب شدند. الگوی مورد استفاده، انگاره بازنمایی کارگزاران اجتماعی ون لیوون (1996) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، جمله ها و تعبیرات گفتمان مدار از جمله های غیر گفتمان مدار تفکیک و شمارش شدند. سپس بسامد و درصد مؤلفه های گفتمان مدار و میزان رازگونگی تعیین شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان به صورت فعال و پویا و صریح بازنمایی شده اند. آنان در این متون بیش تر تشخص بخشی شده اند و از بین مؤلفه های تشخص بخشی از مؤلفه نام دهی بیش تر برای بازنمایی شان استفاده شده است که این مطلب نشان گر توجه به هویت شخصی و فردی کودکان است. همچنین کودکان در این آثار مورد تبعیض جنسیتی قرار نگرفته اند و بازنمایی و پوشیدگی دختران و پسران تفاوت معناداری با هم نداشتند.
معرفی اثری ناشناخته در سیره نبوی: متمّم السّیر فی فضیله خیر البشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالعزیز ملقّب به محیی الحصاری یکی از سیره نویسان نبوی است که در ابتدای قرن نهم می زیسته و در هیچ یک از مراجع و مآخذ، اسمی از او نیامده است. او صاحب اثری به نام متمم السیر فی فضیله خیر البشر است. این کتاب را می توان کتابی تاریخی نیز به شمار آورد؛ زیرا مؤلف افزون بر شرح صفات ظاهری و معنوی رسول و حتی نام بردن از فهرست دقیق اموال و دارایی ایشان و نقل برخی از سخنان آن حضرت، وقایع صدر اسلام را از سال اول تا به خلافت رسیدن امام علی (ع) به طور دقیق و مفصّل بیان کرده است. مؤلف در مقدمه یادآور شده که اثر خود را در دوازده روز نوشته است؛ بنابراین بخش بندی کتاب در دوازده مجلس است. هر مجلس دربرگیرنده یک خطبه عربی و ترجمه فارسی آن است و در آخر خطبه نیز آیه ای نقل شده است که موضوع مجلس در شرح و توضیح آن آیه است. از این اثر، یک نسخه در کتابخانه نور عثمانیه به شماره 2854 نگهداری می شود. این اثر تصحیح شده است و در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، به معرفی و گزارش ارزش های این متن و ساختار و محتوای آن پرداخته می شود. این اثر دربردارنده همه وجوه زندگانی پیامبر (ص) و تاریخ صدر اسلام و نیز ویژگی های لغوی و اطلاعات واژه شناسی است و همین بیانگر اهمیت آن است؛ نیز اثری تفسیری، تاریخی، اخلاقی و اعتقادی است که در ذکر مطالب آن به منابع مختلف همراه با نقد آنها استناد شده است. قدمت اثر و منحصربه فردبودن آن نیز بر اهمیت آن افزوده است.
فراخوانی شخصیت های شاهنامه به رمانِ به هادس خوش آمدید؛ کنشی در جهت تضعیف گفتمان دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
261 - 281
حوزههای تخصصی:
رمان یکی از گونه های رایج ادبی معاصر است که می تواند پیوند مستقیمی با بافت سیاسی-اجتماعی هر جامعه داشته باشد. به وجود آمدن زیرگونه رمان اسطوره ای در دهه های اخیر، این پیوند را مستحکم تر کرده است؛ زیرا حماسه ها و اسطوره ها با قابلیت های فراوان خود، به خوبی می توانند نویسنده را در انعکاس بافت فرامتن و بیان موضع موافق یا مخالفش نسبت به آن، یاری رسانند. ازاین رو، رمان نویسان نیز آنها را با رویکردهایی متفاوت و گاه متضاد نسبت به بافت فرامتن به کار می گیرند. در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هستیم که بلقیس سلیمانی به عنوان یکی از نویسندگان این نوع از رمان، چرا و چگونه شخصیت های شاهنامه را به رمان به هادس خوش آمدید، فراخوانده است؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا به بررسی بافت سیاسی-اجتماعی زمان نگارش این رمان (دهه هشتاد شمسی) پرداخته ایم. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و از منظر جامعه شناسی سیاسی، موضع موافق یا مخالف نویسنده را نسبت به بافت فرامتن خود روشن ساخته ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که سلیمانی با فراخوانی کنشگر فعال و هنجارشکن رودابه شاهنامه به رمان خود و منفعل کردن او دربرابر هنجارهای حاکم بر جامعه مردسالار و نمایش پیامدهای منفی این نوع هنجارها برای رودابه به عنوان نماینده زنان، سعی دارد گفتمان مردسالاری را از طریق ایجاد تداعی تضاد میان کنش های رودابه پیش متن و رودابه بیش متن، بازنمایی و تضعیف کند.
نقد ترجمه ساخت اطلاعی نشان دار در رمان های نجیب محفوظ (مطالعه موردی: رمان های «الشحاذ» و «الطریق»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدول از چینش واژگانی معمول در هر زبانی، ساخت هایی با عنوان ساخت های اطلاعی نشان دار را رقم می زند. ساخت های نشان دار معانی کاربردشناختی و نقش ارتباطی در گفتمان دارند. از آنجایی که ترجمه کنشی ارتباطی است، اهتمام به این ساخت ها به منظور برقراری تعادل کاربردشناختی و ارتباطی میان گفتمان مبدأ و مقصد ضروری می نماید. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ساخت اطلاع و فرآیند مبتداسازی که جزء مهم ترین ساخت های اطلاعی نشان دار است به شیوه توصیفی- تحلیلی به هفت نمونه ترجمه فارسی از رمان های «الشحاذ» و «الطریق» از نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبی 1988، پرداخته شده است. رمان «الشحاذ» را محمد دهقانی با عنوان «گدا» و رمان «الطریق» را محمدرضا مرعشی پور با عنوان «راه» به فارسی برگردان کرده است. در آثار نجیب محفوظ و ازجمله دو رمان یادشده عدول از چینش واژگانی معمول ساخت های اطلاعی نشان داری را رقم زده است که انتقال صحیح آن ها به همان صورت نشان دار به منظور بیان مقصود نویسنده ضروری می نماید. نتایج حاصل شده از این پژوهش نشان داده است که مترجمان اغلب با شم زبانی خود به ترجمه پرداخته و در نتیجه ساخت های نشان دار را به صورت بی نشان برگردان کرده اند. این امر سبب شده است بخشی از معنای مدنظر نویسنده بیان نشده و تعادل ارتباطی و نقشی میان دو گفتمان حاصل نشود.
اولیانامه نویسی متصوفه (چشم اندازی تاریخی به تحولات یک ژانر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع نگارش ها در ادب صوفیه، مجموعه هایی است گرد آمده در ضبط و نقل اقوال و احوال مشایخ و پیران تصوّف؛ آثاری که در تعبیری عام، تذکره های صوفیانه خوانده می شود. این دسته از آثار عموماً برآمده از سنّتی رایج در اغلب قریب به اتفاق ادیان و مذاهب است که حیات اولیا و قدّیسین را خاصه پس از مرگ آنان، نه صرفاً مقید به چهارچوب عینیت و واقعیت تاریخی حیات ایشان، بلکه بیشتر آمیخته و پوشیده با لایه های متعددی از افسانه و کرامت و در ساحتی قدسی و منزّه به تصویر می کشد؛ سنّتی که از تمامی انواع و گونه های آن در وسیع ترین معنایش می توان به مقدّس نگاری/ سپنتانگاری (Hagiography) تعبیر کرد. از این میراث صوفیه در مقام یک نوع / ژانر، با تعابیری چون احوال یا حالات / تذکره / سیره یا سیرت یا سیرت نامه یا سِیر/ مقامات و مناقب یا مناقب نامه/ ولی نامه/ اولیانامه در منابع کهن و جدید یاد شده است. پژوهش حاضر از دیدگاه نقد ژانر و بررسی چشم انداز تاریخی تحولات این گونه از نوشتارهای صوفیان است که نشان می دهد ژانر مذکور چگونه از میراث زهدنویسان اولیه سر بر می آورد و در نقطه اوج تکامل خود به اولیانامه های اختصاصی مشایخ منجر می شود.
تحلیل محتوا و ساختار در تأویل های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
97-126
حوزههای تخصصی:
تأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینه آن را باید در هرمنوتیک یونان جست وجو کرد. هرمنوتیک نظریه عمل فهم در جریان روابطش با تفسیر متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشته اند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسیار گسترده می نگرد و تأویل را خاص قرآن نمی داند؛ به همین سبب از تأویل در موضوعات مختلفی بهره می برد. روش پژوهش در این مقاله اسنادی- کتابخانه ای و هدف آن تحلیل انواع تأویل در سه دفتر مثنوی از نظر محتوا و ساختار است. تأویل های به کاررفته در سه دفتر مثنوی براساس موضوع عبارتاند از: تأویل آیات قرآن و احادیث، تأویل داستان های پیامبران، تأویل مباحث عرفانی، شرعی و فقهی، اخلاقی و فلسفی. با بررسی سه دفتر مثنوی معنوی 136 تأویل در این موضوعات استخراج شد که بیشتر آنها را تأویل آیات قرآن تشکیل می داد. مولوی از شگردهای مختلفی برای بیان تأویل بهره برده است؛ تأویل از زبان شخصیت های داستان، تأویل در قالب تشبیه و استعاره، تأویل تمثیلی و تأویل سببی از آن جمله است.