مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
حدیقه سنایی
حوزه های تخصصی:
دغدغه شناخت و تلاش انسان برای دست یابی به دانایی و آگاهی از رموز آفرینش هستی، تم و نهاد مایه ای است که از گذشته تا حال، پیوسته در آثار بسیاری از نویسندگان جهان انعکاس یافته است. مثنوی معنوی؛ حدیقه الحقیقه؛ رمان کوری و نمایشنامه کوران از جمله این آثار است که با انعکاس این مساله، زمینه ساز شکل گیری نوعی نگاه فلسفی به زندگی شده است.تم مشترک؛ یعنی شناخت ناقص انسان ها از هستی؛ شیوه بیانی سمبلیک و نمادین این آثار و وجود برخی عناصر داستانی مشترک- که فرضیه تاثیرپذیری ساراماگوو مترلینگ از اندیشه ایرانی مولانا وسنایی را قوت می بخشد- انگیزه نویسنده برای پژوهش و نگارش این مقاله را فراهم ساخته است.به این منظور نویسنده با انتخاب و گزینش تمثیل فیل [در تاریکی] - که نمونه بارز این اندیشه از سوی مولانا و سنایی است- تلاش می کند تا چگونگی رویکرد داستانی این تمثیل را در مقایسه با نمونه های خارجی آن؛ یعنی رمان کوری ژوزه ساراماگو و نمایشنامه کوران (نابینایان) موریس مترلینگ به خواننده نشان دهد.
تاثیرپذیریهای سهروردی از حدیقه سنایی در آفرینش داستانهای رمزی و تفاوت مصداق پیر در نظرگاه این دو در ماجرای «دیدار با پیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی میزان تاثیر اشعار حدیقه سنایی بر داستانهای رمز سهروردی است. در این مطالعه و بررسی نشان داده می شود که چگونه اندیشه های فیلسوفانه و تصویرهای شاعرانه سنایی در این کتاب، موجب می شود سهروردی در نگارش رساله های رمزی خود چون آواز پرجبرئیل، عقل سرخ، رساله مونس العشاق از آنها سود ببرد و از ابیات حدیقه در میان داستانهایش استفاده کند.
بحث دیگر این مقاله در تفاوت دیدگاه این دو در مصداق پیر است. بخش مرکزی رساله های رمزی را ماجرای دیدار با پیر در بر می گیرد. در نظام فلسفی سهروردی، پیر، نمایش عقل فعال در حکمت مشا و جبرئیل در نظرگاه دینی است. در طبقه بندی سنایی از عالم، مطابق نظر نوافلاطونیان این نفس کلی است که با سالک دیدار می کند و راهنمای او می شود. در واقع، سنایی در حدیقه و سیرالعباد، نفس کلی را به عنوان واسطه فیض رسانی عقل کل به عالم ماده معرفی کرده است در حالی که سهروردی از نظر حکمای مشا در این مورد سود می جوید.
شیوه مطالعه در این تحقیق، مقایسه تطبیقی است که بین ابیات حدیقه سنایی با داستانهای رمزی سهروردی چون عقل سرخ، آواز پرجبرئیل، مونس العشاق صورت می گیرد.
بررسی حکایات طنزآمیز حدیقه سنایی با نگاهی به سه نظریه درباب طنز(نظریه تفوق و برتری جویی، نظریه ی ناهماهنگی و نظریه ی آرامش)
حوزه های تخصصی:
حدیث بطی بررسی و نقد بیتی از حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰۹
86 - 96
حوزه های تخصصی:
در شروح متون بسیاری از اوقات با توضیحاتی مواجه می شویم که پیوند چندانی با متن ندارد، به نظر می رسد چنین گسستی نتیجه بی توجهی به ساختار کلام است؛ به عبارت دیگر، این گسست ممکن است از تمرکز بر یکی از عناصر متن مانند واژگان، اصطلاحات، صور بلاغی یا اشارات و وانهادن سایر مؤلفه ها ناشی شده باشد که نتیجه آن غفلت از ساختار متن به عنوان یک کلِ منسجم است. از جمله آثاری که شاید به دلیل اهمیت و تأثیر آن بر متون مختلف، همواره مورد نظر شارحان بوده، حدیقه سنایی است. لکن در شروح مختلف حدیقه نیز ابیاتی دیده می شود که یا شرح آنها بدون توجه به ساختار کلیِ متن است یا تقریر و تکرارِ شرح و دریافتِ دیگران بدون تأمل در جوانب آن است.؟ پژوهش حاضر به بررسی شرح یکی از ابیات حدیقه پرداخته که در آن شارحان بدون توجه به صدر و ذیل متن یا به تعبیری بدون عنایت به بافت کلام، به تبعیت از شرح و گفته دیگری، گرانیگاه بیت را اشارت به داستانی دانسته اند و بر همین اساس مطالبی را عرضه کرده اند که چندان پذیرفتی نمی نماید، درحالیکه به نظر می رسد اشارت بیت به نامِ شخصی خاص است که از جمله راویان حدیث به شمار می رود.
مقایسه ساختاری حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی
حوزه های تخصصی:
سنایی و مولوی دو تن از شاعران بزرگ ادب فارسی می باشند که آثار عرفانی سترگی در ادبیات فارسی پدید آورده اند. سنایی شاعر و عارف قرن ششم، بزرگ ترین قصیده سرای ادب فارسی می باشد که از پایه گذاران ادبیات منظوم عرفانی است و مولوی شاعر غزل سرای قرن هفتم می باشد که غزل عرفانی را به اوج کمال رساند. در پژوهش حاضر با شیوه کتابخانه ای، از طریق مطالعه کتب، مقالات و پژوهش های مرتبط، با روش تحلیل متن و با رویکرد تطبیقی، به بررسی حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی پرداخته شده است تا حکایات با مضمون مشترک و ساختار متفاوت مورد مقایسه قرار گرفته و تفاوت ها برجسته سازی شود. بنابر مطالعات صورت گرفته، کاربرد شگردهای داستان پردازی در حکایات مولوی به صورت نمایان تری جلوه گر شده است، زیرا میزان استفاده او از عناصر روساختی داستان به ویژه زاویه دید، شخصیت و گفتگو بسیار بیشتر بوده و در مقابل، عنصر زمان و مکان دارای کمترین میزان می باشد، درحالیکه این دو عنصر در حدیقه به بالاترین حد خود رسیده است. از تصرفات اصلی مولوی در مآخذ، پویا کردن شخصیت های ایستا و نیز افزودن انواع گفتگو و اضافه کردن شخصیت های گوناگون می باشد.
تحلیل نظر سنایی درباره رابطه عقل و شرع با تکیه بر حدیقه و قصاید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
119 - 114
یکی از دغدغه های اصلی سنایی، وجوه تقابل و اشتراک میان عقل و شریعت است. اظهار نظرهای متنوع و گوناگون سنایی درباره عقل و شرع سبب شده است هم چنان که عده ای لقب حکیم بر وی نهاده اند، عده ای نیز او را شاعری متشرع به شمار آورند و حتی گاهی او را در زمره خردستیزان بدانند. به نظر می رسد دلیل اصلی این برداشت های متفاوت از دیدگاه سنایی نسبت به موضوع مذکور، توجه او به مراتب گوناگون عقل و شرع بوده است. پرسش اصلی این است که سنایی بیشتر چه معنایی از عقل و شرع را مدنظر داشته و تحت چه شرایطی عقل را بر شریعت یا شریعت را بر عقل ترجیح داده است. در این مقاله سعی خواهیم کرد با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، تناقض های ظاهری کلام وی را در این موضوع توجیه نماییم. به نظر می رسد سنایی نه تنها خردورزی و دین داری را در تعارض نمی دیده است و این دو را مکمل هم می دانسته است، بلکه معتقد به اتحاد عقل و شرع در مرتبه ای فراتر از صوت و حرف بوده است.
بررسی تطبیقی ارتباطات کلامی در مثنوی مولوی و حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
275 - 295
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در تمام آثار ادبی مشهود و ملحوظ می باشد، ارتباط کلامی است که از رهگذر آن، افکار و عواطف مختلفی رد و بدل می شود. با توجه به ماهیت آثار ادبی باید گفت که این پدیده به شکل های مختلف و با کمیت های متفاوتی نمود می یابد. در پژوهش حاضر که با رهیافت توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده، تلاش بر آن است که انواع مختلف ارتباط کلامی در «مثنوی» مولوی و «حدیقه» سنایی مورد کنکاش قرار گیرد و اغراض مختلفی که در ورای این ارتباطات کلامی وجود دارد، در ترازوی نقد و بررسی قرار گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مولوی از رهگذر این ارتباطات کلامی اغراضی همچون بیان عشق، نیایشی کردن کلام خود، ارائه مفاهیم و تعالیم عرفانی و کلامی، پیروی از اولیاء الله و داستان پردازی است را بیان کرده و هدف سنایی از کاربست این ارتباطات کلامی آن است که به تفسیر آیات و احادیث و نیز ارائه نکات ظریف اخلاقی و عرفانی بپردازد