فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
واژه «ساقی» در متون عرفانی، از معنای اولیه خود فراتر رفته و به صورت یک اصطلاح به معنی فیض رساننده ای که سالکان راه معرفت را به دریافت و کشف رموز و حقایق عرفانی نائل می سازد، مورد استفاده قرار گرفته است. در این متون، ساقی در کنار دیگر اصطلاحات عرفانی همچون شراب، جام، مستی، باده، مطرب و... به کار گرفته شده تا عمیق ترین مباحث و احوال عرفانی را با پوشیده ترین شکل ممکن برای اهل معرفت بیان نماید. تبیین و تحلیل مفهوم ساقی، می تواند در فهم دقیق متون عرفانی نقش به سزایی داشته باشد. شعر عرفانی دوره قاجار، استمرار شعر عرفانی سبک عراقی است. در این دوره، گروهی از شاعران به سرودن اشعار عرفانی تمایل نشان داده و در این زمینه طبع آزمایی کردند. فروغی بسطامی، میرزاحبیب خراسانی و حکیم صفای اصفهانی، از جمله شاعران مشهور دوره قاجارند که در اشعار خود به مضامین عرفانی توجّه داشته اند. در دیوان این شاعران، اصطلاح ساقی به عنوان شخصیّتی اصلی و تأثیرگذار، درخور تأمّل است. در این پژوهش با بررسی واژه ساقی، به تحلیل این اصطلاح عرفانی در اشعار شاعران یاد شده پرداخته ایم که حاصل این پژوهش دست یافتن به جنبه های مختلف شخصیّت ساقی در نظرگاه این سه شاعر است. وجود معانی گوناگون همچون «معشوق الهی»، «پیر»، «ساقی دینی» و «ساقی باده پیما» برای اصطلاح ساقی در دیوان این شاعران؛ اهداف حضور ساقی در شعر عرفانی و تحلیل مباحثِ مرتبط با ساقی همچون طلب از ساقی، تأثیر باده ساقی، وصف ساقی و پیمان بستن با او، از جمله یافته های این پژوهش است که می توان به آن اشاره نمود.
همگونی و ناهمگونی فخر به فضایل اخلاقی در دیوان ابی الطیب المتنبی و افضل الدین خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی از شاخه های نوظهور پژوهشهای ادبی است که همگونیها و ناهنگونیهای افکار اهل قلم و صاحبنظران ملل مختلف در آن نقد و بررسی می شود. فخر یا خودستایی، این زاده احساسات مشترک انسانی از جمله مواردی است که در ادبیات تطبیقی قابل بررسی، و در ادبیات فارسی و عربی به لحاظ پیوندهای مشترک تاریخی و فرهنگی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. متنبی (303-354 هـ. ق) و خاقانی (520-595 هـ. ق) فخر را به گونه ای هنرمندانه در اشعار خویش به کار برده اند. در این مقاله ادبیات تطبیقی، چیستی فخر، انگیزه های سرایش فخریه و موارد اشتراک و اختلاف مشرب دو شاعر در فخر به فضایل اخلاقی، بررسی و تجزیه و تحلیل شده و ارزشهای حاکم بر فرهنگ ایرانی و عربی که در ظهور اشعار اخلاقی فخرآمیز موثر بوده، مورد توجه قرار گرفته است.
نقد و تحلیل آپوکالیپس در آثار عرفانی - وحیانی و نقش آن در گفتگوی فرهنگها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از مفاهیم مشترک که در تمام جوامع و فرهنگها بر ضرورت پذیرش آن تأکید شده، گفتگو و نقش آن در تقریب اقوام و ملل است. گفتگو به عنوان یکى از عناصر تعامل فرهنگى ملتها و در سطح کلان در بسترهاى گوناگون تجلى مىیابد که امکان بالقوه و شرایط ظهور آن, پذیرش مؤلفههاى مشترک جهانى است. یکى از این بسترها ـ در حوزه ارتباط کلامى- مکاشفههاى اسطورهاى و دینى است که خود به عنوان یکى از ابعاد هفتگانه دین تلقى مىشود. این جستار پژوهشى در عرصه مکاشفات جهانى (زرتشتى، عهد قدیم و جدید) از یک سو و مکاشفه های عرفانی مندرج در آثار ادبی از سویی دیگر است که ضمن توجه به معناى نخستین مکاشفه (Revelation) به معناى ثانوی آن نیز (Apocalypse) مىپردازد و آنگاه پیوند آن را با برخى مقولات مشابه نظیر اسطوره(Myth) رستاخیز و نشوز(Eschatology) هزارهگرایى (Millennium) نشان مىدهد. نگارنده همچنین در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل زیرساخت مکاشفه ها در غرب و شرق به این مسأله مىپردازد که مکاشفهها نزد حکما و عرفا به عنوان صاحبان آثار ناب عرفانی - ادبی و در کتابهای مقدس و ادیان توحیدى از بنمایه و جریان ثابتی پیروى مىکند و آن ویژگى منحصر به فرد مکاشفه ها با توجه به ساختار فکرى، قومى و فرهنگى ملتها و فرهنگها است.
سفر قهرمان در داستان «حمام بادگرد» براساس شیوة تحلیل کمپبل و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های عامیانه همچون اسطوره ها و داستان های رمزی قابلیت زیادی برای رمزگشایی دارند. حاتم نامه ها که در حدود قرن دهم و یازدهم در ایران رواج داشته اند نیز از قصه های عامیانه اند و بخشی از آنها، روایت «حمام بادگرد» است که گذر قهرمان را از دهلیز حمام و ورود وی به دنیای ناخودآگاهی، در بر می گیرد. در این جستار این روایت با رویکردی روان شناختی- اسطوره شناختی و از نظرگاه جوزف کمپبل و کارل گوستاو یونگ تحلیل شده است. حاتم در این داستان برای درک خویشتن، تمامی مراحل سلوک آیینی را با شناخت آنیما، قبول دعوت او برای سفر به ناخودآگاه، دریافت راهنمایی های پیر خرد و مبارزه با جنبه های متعدد سایة خود طی می کند و با خروج نمادین از حمام بادگرد، مراحل تشرف را می گذراند و با گذر از آب به تولد دوباره می رسد. وی پس از رسیدن به بیابان ناخودآگاهی، با نابودی طوطی سخنگوی درون (عقل منفعت طلب)، الماس درون خویش را می رهاند.
بررسی کاربرد رنگ ها در تصویرپردازی محمود درویش از مقاومت فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر موثر در زیبایی اشعار محمود درویش خیال گسترده ای است که از رنگ ها برمی خیزد. رنگ در شعر او جایگاه مهم و ممتازی دارد. او برای بیان مقصود خود، رنگ را در اشکال رمزی، کنایی و استعاری به کار می گیرد. در شعر او رنگ سبز نماد امید، آزادی طلبی، حیات و حرکت، بوده و عشق به فلسطین و ملت مبارز و فداکارش را به تصویر می کشد و بیشترین کاربرد را در میان رنگ ها به خود اختصاص داده است. رنگ سفید صلح و آرامش در سایه آزادی و گاهی عدم، نیستی و فنا را تجسم می بخشد. رنگ آبی غالبا رنگ آرامش، جاودانگی، حکمت و بی نهایت است. رنگ سرخ عشق به فلسطین و ملتش را تجلی داده، رمز شهادت، شهامت، فداکاری و ایثار در راه آزادی است. رنگ سیاه، ظلم و ستم و استعمار و بند های اسارت را نشان می دهد. رنگ گندمی بخشی از هویت ملت فلسطین و گندم زارهایش را به تصویر کشیده است. هر کدام از این رنگ ها دلالت ها و الهامات متفاوت و گاه مغایری را می رسانند و با نوآوری و خلاقیت در خدمت شعر مقاومت قرار گرفته اند.
مقاله های بدیع الزمان فروزانفر
منبع:
بخارا مهر ۱۳۸۳ شماره ۳۸
حوزههای تخصصی:
نگاه دیگرگونة مولانا به مسأله جبر و اختیار
حوزههای تخصصی:
جبر و اختیار از مسائل مهم کلامی ـ دینی است که در عرفان و فلسفه نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با پذیرش جبر، معمای مسؤولیت انسان و معمای خلق گناه از سوی خدا مطرح می شود و با قبول اختیار (تفویض) معمای محدود شدن قدرت خدا و استثناپذیری، قانون استثناناپذیر علّیّت چهره می نماید.
متکلمان، فلاسفه و عرفا، هر یک با معیارهای خود کوشیده اند به حل معماها نایل آیند.
مولانا با نگاهی دیگرگونه به موضوع: اولاً بیان می کند که جبر و اختیار چونان هر مسأله فلسفی دیگر جدلیّ الطرفین و بحث درباره آن پایان ناپذیر است؛
ثانیاً نشان می دهد که به لحاظ عملی، هر دو مسأله مورد نیاز انسان است و انسان برحسب نیاز خود گاهی بدین و گاهی بدان روی می آورد؛
ثالثاً چون مسأله را از منظر کثرت گرایی یا دوگرایی می نگرد، چونان یک فیلسوف خردگرای آزاداندیش به تبیین و توجیه اختیار می پردازد و چون از منظر یک گرایی
(وحدت گرایی) به موضوع می پردازد، همانند هر عارف وحدت گرا در برابر خود جبری می بیند که عین اختیار و برتر از اختیار است و بر آن نام «جبر چو جان» می نهد.
تأویل سیاسی و اجتماعی داستان وارة سرگذشت کندوها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرگذشت کندوها نوشته ای است تمثیلی در قالب یک قصة عامیانه که شرایط هیچیک از قالب های داستان و رمان کوتاه و رمان را ندارد. نویسنده بیش از اینکه در قیدوبند ساخت قالب باشد، درصدد طرح یک آرمان شهر یا لااقل طرح یک زندگی مستقل و آزاد است بر مبنای اصول فرهنگی و شرایط محلی ایران. انگیزة نوشتن این قصه احساس رسالت نویسنده و دغدغه های فکری او از وابسته شدن حکومت و فرهنگ ایرانی به صنعت و تمدن غرب است به¬علاوة شکست نهضت ملی از کمپانیها در صنعت نفت. رسالت او ایجاب میکند که راهی برای حکومت و مردم ایران پیشنهاد کند که استقلال حکومت و امنیت اصالت های فرهنگی را تضمین کند. بازگشت به فرهنگ را از راه بازگشت به محیط زندگی اجدادی پیشنهاد میکند که ویژگی¬های شبه آرمان شهری از آن قابل تصور است. از لابه لای قصه جریان های فکری محافل روشنفکری عصر و شرایط زندگی آرمانی و روشنفکر متعهد قابل استنباط است.
دراسةٌ أسلوبیةٌ فی قصیدة ""موعد فی الجنة"" (سبک شناسی قصیدهی ""موعد فی الجنة"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی(stylistices) دانش جدیدی است که به بررسی و تحلیل ساختار تشکیل دهنده ی شعر براساس سه لایه ی صوتی، نحوی، و بلاغی می پردازد و موجب تمایز بین آثار ادیبان از جمله شاعران می شود. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و در چارچوب سبک شناسی، کوشش می شود مرثیه در قصیده ی ""موعدٌ فی الجنة"" سعاد الصباح، از پیشتازان شعر رثای عربی در دوره معاصر، که در سوگ پسرش ""مبارک"" سروده است، در سه لایه صوتی، نحوی، و بلاغی بررسی شود؛ تا از این طریق، پیوند عاطفه حزن و سبک را در اشعار این شاعر به تحلیل گذارد.
مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل مرثیه سعاد الصباح، نشان می دهد که رابطه تنگاتنگی بین عاطفه رثا و سبک شاعر وجود دارد و عاطفه حزن بر سبک اشعار سعاد الصباح تأثیر مستقیم گذاشته است.
نقد ادبی: سخنرانی نوبل ژوزه ساراماگو (نویسنده پرتغالی: به هنگام دریافت جایزه نوبل در ادبیات سال 1998)
منبع:
بخارا خرداد ۱۳۷۸ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
کهن گرایی در شعر شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان از مهم ترین عناصر شعر است.در مکتب فرمالیست روس و فرزند آن ساختارگرایی، بررسی زبان بسیار اهمّیّت دارد. پایه ی فکری این مکاتب بیشتر درباره ی برجستگی متون ادبی و غرابت و دوری آن از زبان عادی است. یکی از راه های برجسته سازی متون ادبی، هنجارگریزی است و یکی از راه های هنجارگریزی در اثر ادبی برای ایجاد زیبایی، کهن گرایی است. اگر شاعر یا نویسنده ای در زبان خود رویکردی قدیمی داشته باشد و به شیوه ی کهن بنویسد در زبان، کهن گرا است.در میان شاعران معاصر ایران، احمد شاملو از کسانی است که یکی از اصلی ترین پایه های زبانیِ شعر خود را بر کهن گرایی نهاده است. توجّه به متون گذشته به عنوان منبع بزرگ زبانی برای برجسته سازی و... از مشخّصه های اصلی شعر اوست. در این مقاله سعی بر این است که وجوه کهن گرایی در شعر شاملو با استفاده از آرای فرمالیستی و ساختارگرایی بررسی شود.
بررسی جایگاه اجتماعی زن در میان متون ادبی ایران باستان و اعراب جاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زن در اجتماع و فرهنگ ملّت های گوناگون، در تمامی ادوار، جایگاه و موقعیّت خاصّ خود را داشته است؛ او در تاریخ ایران باستان که با تمدّن و فرهنگ اعراب سامی نژاد میان رودان، هم زمان بود و به تبع آن اعراب جاهلی بادیه نشین؛ از جمله اعراب
شبه جزیزه عربستان، عراق، سوریه و... حضوری چشم گیر دارد و به صورت نسبی، این دو فرهنگ در زمینه جایگاه و موقعیّت اجتماعی و فرهنگی این نوع بشر، دارای تفاوت ها و شباهت های آشکار بوده اند. این پژوهش، با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تبیین جایگاه اجتماعی زنان در میان این دو قوم بر اساس منابع تاریخی، ادبی، تعلیمی، اساطیری و... و مقایسه و تطبیق اشتراکات و تفاوت های ایشان در ساختار طبقاتی جامعه می پردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، زن در دوره های مختلف ایران باستان، بر مبنای متون کهن مکتوب و غیر مکتوب ایشان اعمّ از داستان ها، حکایات، اساطیر و نوشته های دینی و تعلیمی تا
سنگ نوشته های منقوش قدیمی، در تمامی طبقات گوناگون چه اشراف زاده و چه غیر اشراف زاده، چه آزاده و چه غیر آزاده، دارای حقوق و مزایای مناسب و متناسب با جایگاه اجتماعی خویش بوده است؛ امّا در مقابل، اگر امتیازات زنان انگشت شمار اشرافی اعراب را به خاطر شرایط برتر اجتماعی بر یک سو نهیم، باید اذعان داشت که در میان این اقوام، رفتار و جایگاه مناسبی در شأن شخصیّت زن، دیده نشده است.
درباره ادبیات داستانی: فرهنگ اصطلاحات ادبیات داستانی
حوزههای تخصصی:
استفاده از رنگدانه های هنری (شنگرف، لاجورد و زنگار) در شعر شاعران ایرانی بر اساس تذکره عذری بیگدلی (قرن12)
حوزههای تخصصی:
تذکره عذری بیگدلی، مجموعه شعری است که در قرن دوازدهم هجری توسط اسحق بیگ عذری بیگدلی نگاشته شده که در آن بیش از هشت هزار بیت، تقریباً از هفتصد شاعر ایرانی از دوره های مختلف ثبت شده است. شعرای ایرانی در هر دوره به تناسب دانش خود، با اشعار، مضامین و مفاهیم را در ذهن خواننده تبیین می کردند. آن ها جهت القاء تصاویر رنگی در ذهن خواننده، معمولاً از موادی که رنگ ثابتی در طبیعت داشتند، بصورت استعاره استفاده می کردند. از این مواد رنگی که به وفور هم برای توصیف اشیای مورد نظرشان در اشعار شعرا استفاده شده است می توان شنگرف، زنگار و لاجورد را نام برد. در این مقاله با مطالعات کتابخانه ای و بررسی اشعار موجود در این تذکره، به ابیاتی از اشعار شعرای مختلف که در آن ، این رنگ ها به کار رفته اند، پرداخته شده است. از آنجا که در کشور ما در ساخت اشیاء و آثار تاریخی و هنری (هم برای ساخت اشیا و هم بعنوان رنگدانه) این مواد مورد استفاده بوده، و برای حفظ این آثار نیاز به شناخت فن ساخت آن هاست، و همچنین بخشی از فن شناسی مطالعه متون کهن است، از این رو این پژوهش، قدم کوچکی است در این زمینه. و شناسایی شعرها و ابیاتی که در دوره های تاریخی مختلف از این اصطلاحات استفاده کرده اند و همچنین منظور از استفاده از این کلمات، از نتایج این تحقیق است.
بابا جعفر ابهری، عارف گمنام منطقه جبال و آداب الفقراء وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، یکی از برجسته ترین عارفان نیمه دوم قرن چهارم هجری قمری و اوایل قرن پنجم، «جعفر بن محمد بن حسین ابهری»، معروف به «باباجعفر» و اثر گمنام او با نام «آداب الفقراء»، برای نخستین بار معرفی می شود. در متون عرفانی فارسی، نامی از باباجعفر ابهری و نشانی از کتاب او نیست؛ ولی در تراجم و آثاری که درباره حوزه عرفانی جبال نوشته شده و بیشتر هم به زبان عربی است، او عارف، شاعر و محدث بزرگی به شمار می رود که جایگاه خاصی در عرفان آن مناطق دارد. هدف این پژوهش، بازشناسی این عارف با مراجعه به متون و منابع کهن است.
پیوند عمودی و انسجام معنایی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" ساختار گسسته تمام شعر حافظ، از همان ابتدا نوآشنایان شعر او را واداشته تا ادبیات و دیگر عنصرهای سازنده ی این زیباترین غزل های فارسی، را جداگانه و بدون پیوند با یکدیگر، بررسی کنند و به این ترتیب، افزون بر آن که خود را از ادراک جان تپنده و معماری ظریف و در عین حال مستحکم این اشعلار محروم ساخته، با گستراندن چندگانگی معنایی و پراکندگیش شعر حافظ، به بخشی از روح و ادبیت آن لطمه وارد کرده اند، زیرا پیام شاعرانه در ادراک انسجام درونی شعر و ارتباط عناصر ادبی آن با یکدیگر عینیت می یابد...
"
دلالت رنگ ها در شعر بشاربن برد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند تاکنون جستارهای ارزشمندی در حوزه بررسی دلالت رنگ ها انجام شده، اما سهم جستارهایی که نمادگرایی رنگ ها در سروده های شاعران نابینای عربی را مورد بررسی قرار داده باشند اندک است. همین امر سبب گردیده تا جستار حاضر موضوع دلالت رنگ ها و مفهوم آن را در شعر بشاربن برد شاعر نابینای عصر عباسی اول، محور اصلی خود قرار دهد و در صدد یافتن خاستگاه اصلی نمود حقیقی و نمادین رنگ ها در شعر او بر آید و این موضوع را بررسی کند که نقش حافظه شاعر و دیگر حواس او- جز بینایی- در رویکرد شعری وی نسبت به رنگ ها چقدر است و دلالت رنگ ها نزد این شاعر نابینا با دیگر شاعران چه تفاوت هایی دارد. هدف اصلی نوشتار پیش رو واکاوی احوال روانی بشار است آن گونه که از ظهور رنگ ها در شعرش بر می آید. به این منظور از شیوه توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. بخش مقدماتی این مقاله به تبیین جایگاه رنگ در عرصه های زندگی و مفهوم آن نزد افراد نابینا اختصاص یافته است. در ادامه به واکاوی دلالت رنگ و جایگاه آن در زندگی و شعر بشاربن برد پرداخته شده و تلاش شده است تا معانی ثانویه رنگ ها با رویکردی روانشناختی مورد توجه قرار گیرد.