فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
تأملی در پرسش متداولِ «خدای-تعالی- با تو چه کرد؟» در متون منثور عرفانی (شخصیّت ها، دلایل و جزئیات رحمت و عذاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: یکی از پربسامدترین بُن مایه های متون عرفانی، خواب و رؤیا ست که نوعی کرامت به شمار می رفته و به سبب إخبار از عالم غیب، ابزاری برای کسب شناخت و آگاهی بوده است. در میان این خواب ها، به دلیل نگرانی و ترس صوفیه از عالم پس از مرگ و عاقبتِ کار خود، پرسشِ «خدای تعالی با تو چه کرد؟» بسیار متداول است؛ پرسشگر از راوی می خواهد که او را از سرنوشت خود و حوادث عالم برزخ آگاه کند. اگر خداوندْ راوی را آمرزیده است، دلیل آمرزش چه بوده و اگر احیاناً عتاب یا عذاب کرده، به تاوان کدام غفلت و اشتباه او بوده است. روش نگارنده در این مقاله برای پاسخ به پرسش یادشده، هجده متن منثور عرفانی را بررسی کرده است. یافته ها و نتایج: با تحلیل حکایات مرتبط، این نتیجه حاصل شد که در بیشتر اوقات، راوی از آمرزش خداوند و لطف او خبر می دهد و اینکه کار، آسان تر از آن است که خلق می پندارند ؛ به گونه ای که در مقابل پنجاه و نه حکایت رحمت خداوند، تنها با نُه حکایت عذاب و عتاب او مواجهیم. تأمّل در حکایات نشان می دهد که لطف و «رحمتِ بی علّت» خداوند و به عبارت دقیق تر «فضل و کَرَم» او افزون بر عارفان و پارسایان، مردمان عادی و گناهکاران و قاتلان را نیز در بر می گیرد و از این نظر، اصل نقدش، داد و لطف و بخشش است؛ همچنین بهشت و نعمت های بهشتی، کمترین پاداش خداوند به رستگاران است؛ در حالی که رؤیت خداوند و همنشینی با او، رضایت و خشنودی حق از بنده، استقبال پیامبر (ص) از عارف و همنشینی با پیامبران و صالحان، پاداش های ویژه تری به شمار می روند.
غلبه تک صدایی در عشق ورزی شاعران سبک خراسانی (با نگاه به تغزّلات فرّخی، عنصری و منوچهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
133 - 162
حوزههای تخصصی:
اگر نگاه ما به فرهنگ و جامعه، نگاه زبان محور باشد؛ تک صدایی و گفت وگو، دو روی کرد زبانی خودکامگی و تکثّرگرایی است. در تک گویی، یکی در مقام گوینده است و دیگری در مقام شنونده و محکوم به سکوت. این مکان ممکن است حجله عروسی، کلاس درس، مشورت در امر سیاسی، اتّحادیه کارگری و یا دیگر صنف های اجتماعی باشد. درمجموع، جامعه بر مبنای تک گفتاری استوار است. عشق ورزی زمینی، بخشی از بدنه هویّت فرهنگی و هنجار اجتماعی ما را تشکیل می دهد و در ادبیّات، به صورت گسترده بازتاب یافته است. مطالعه روابط عاشق و معشوق، زاویه های پنهان جامعه را عریان می کند- بویژه عاشقان نامداری که رفتار شان تبدیل به الگوی جمعی می شود و ناهنجاری ها را به هنجار بدل می کنند. این نوشتار، در پی نمایاندن ریشه های مقوله «ناز و نیاز» است و تلاش می شود تا علل عشق ورزی مبتنی بر تک گویی مستبدانه را برشمارد و آن را به عنوان بخشی از کلیّت فرهنگی-تاریخی این جامعه، بررسی نماید.
بررسی تطبیقی مؤلفه های«دلهره وجودی» در آثار صادق هدایت و فرانتس کافکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان تنها موجودی است که به هستی خود می اندیشد. این اصل مبنای نوعی جهان بینی فلسفی است که به اگزیستانسیالیسم یا وجودمداری شهرت دارد. در این نگرش، امکان های وجودی محدودی برای رهایی از تضادها و تناقض های درونی و نیز گریز از هستی معناباخته در اختیار انسان قرار دارد. از همین رو انسان در مواجهه با وجود، به احساس عدم تعلّق، تعلیق و رنج ها و دلهره هایی وجودی دچار می گردد. در تبیین این احساس، برخی از اندیشمندان وجودمداری مانند کافکا، با برگزیدن زبان روایت و ساختار نمادین ادبیات داستانی به مباحث خشک و تخصّصی اگزیستانسیالیسم، صبغه ای هنری بخشیدند و برخی از نویسندگان معاصر ایرانی نیز این روش و نگرش را برگزیدند. از آنجایی که دیدگاه های موجود در این زمینه بر تأثر صادق هدایت از کافکا تأکید دارد، هدف این مقاله بررسی مقایسه ای و تطبیقی یکی از مظاهر جهان بینی فلسفی مزبور، در برجسته ترین آثار ادبی این دو نویسنده است. بدین منظور مقوله های «دلهره» وجودی در چهار داستان کافکا و هدایت بررسی و مشخص شد که معناباختگی، هویت باختگی، تنهایی، تعلیق، تردید، ترس و محکومیت ازلی، کنش های ذهنی و عینی شخصیّت های داستان های هر دو نویسنده را شکل داده اند. افزون بر مسأله تأثر هدایت و وجه اشتراک دو نویسنده در اصل «دلهره»، داستان های هدایت بیشتر به دلهره های حوزه معرفت شناختی و روان شناختی تعلق دارد. اما رمان های کافکا بیشتر دلهره های عمیق اعتقادی را به نمایش می گذارد.
جادوی گره در فرهنگ عامه مردم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۲۸۳-۳۲۶
حوزههای تخصصی:
گره و مسائل مربوط به آن که در زمره بحث برانگیز ترین مباحث جادو است، کاربرد زیادی در فرهنگ عامه دارد و در دانش میتولوژی (شناخت افسانه و اساطیر ملل) نیز به آن پرداخته شده است. جادوی گره یکی از انواع جادوهای هومیوپاتیک (تقلیدی) است و می توان آن را به دو گونه جادوی مثبت و جادوی منفی تقسیم کرد. مهم ترین و پربسامدترین کارکردهای جادوی گره، شفابخشی، بخت گشایی، بارداری، باران خواهی، قطع شدن باران، پیدا کردن گمشده، بستن زبان بدخواه، بستن داماد و... است. شناخت و بررسی جادوی گره به منزله بخشی از فرهنگ عامه، موجبات آشنایی ما با عقاید، افکار و روحیات عامه را فراهم می آورد. جامعه آماری این مقاله، کشور ایران و روش تحقیق کتابخانه ای و مراجعه به کتاب های فرهنگ عامه است. در این مقاله سعی شده است با رویکرد توصیفی تحلیلی مهم ترین کاربردهای جادوی گره در فرهنگ عامه مردم ایران دسته بندی، توصیف و ارزیابی شوند.
تحلیل کهن الگوهای اسطوره زرقاء در مجمع الأمثال میدانی و نمود آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
401 - 428
حوزههای تخصصی:
اسطوره زرقاء نمود واقعیت های تلخ جامعه بوده به دلیل بن مایه های تاریخی در متون ادبی کهن و ادبیات عامیانه، تجلی یافته است. نگارندگان در این جستار به روش نقد ادبی به بررسی کهن الگوهای داستان زرقاء بر اساس کتاب «مجمع الأمثال» میدانی به روش نقد روان شناسانه و با هدف تحلیل کهن الگوهای موجود در حکایت پرداخته اند. این نقد بر اساس اندیشه های یونگ صورت گرفته است. این کهن الگوها در ادب کهن فارسی، از جمله اشعار شاعرانی چون سنایی ، خاقانی و... تجلی یافته است. از یافته های تحقیق بر می آید که این اسطوره دارای کهن الگوهای چون آنیما، آنیموس و شب، و... می باشد. از نتایج پژوهش این است که در دایره فرآیند سفر تکامل از من به خود، فقط نیمه هبوط به ظلمت اتفاق افتاده است. در این حکایت شر و بدی، همان غرایز حیوانی است که در بحران روانی عرب غالب شده است. این کهن الگوها ریشه در داستان حوا و آدم(ع) داشته از حیطه ناخودآگاه شخصی اقوام به جمعی منتقل شده و در اذهان جاودان گردیده اند و با گذشت زمان از بین نرفته اند. چه بسا در موقعیت های خاص از ناخودآگاه به خودآگاه منتقل شده اند.
تحلیل کاربست گفتمان سکوت در سوره مبارکه یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکوت به مثابه یک کنش ارتباطی، نقش مهمی در انواع گفتمان ایفا می کند. سکوت شالوده زبان، فکر و شناخت است. سکوت متمم گفتار و یا بیش تر از آن است. وجود عناصر غایب در گفتمان، با حضور معنادار خود تأثیر بسزایی بر مخاطب می گذارند و او را به اندیشه فرا می خوانند. قرآن کریم به عنوان یک اثر بلاغی و ادبی دارای عناصر غایب و مسکوت بسیاری است که پژوهشگران را برای واکاوی آیات الهی برمی انگیزد تا دیگر نکات بلاغی آن را آشکار سازند. در جستار حاضر برآنیم به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه گفتمان سکوتِ روایی و با استناد به تفاسیر قرآنی معتبر، سوره یوسف را در سه سطح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی واکاوی کنیم. در این راستا به دنبال پاسخی روشن به این سوال هستیم که سکوت چه تأثیری در چندمعنایی و خوانش سوره مذکور دارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که سوره یوسف از سه سبک سکوت برخوردار است که نشان از انسجام ساختاری و معنایی این آیات الهی دارد. سکوت ساختاری ضمن موجز ساختن کلام، گره افکنی و تعویق معنا، در کنار سکوت معنایی به تصویرسازی پرداخته و فضا را ملموس تر کرده است. سکوت کاربردشناختی با بسامد بالای خود، مؤید عفت و معصومیت حضرت یوسف است. کامل شدن شکاف های موجود به کمک دانش پیشین مخاطب و بافت، سبب بازاجرایی و خوانش معانی می شود و زمینه تفاسیر متعدد برای آیات الهی را فراهم می سازد.
پیکرگردانی در نارت نامه و هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۱۴۱-۱۶۸
حوزههای تخصصی:
دگرگونی شخصیت های داستان از مسائلی است که در متون ادبی با عنوان پیکرگردانی بررسی می شود. پیکرگردانی بر جنبه رازآلودگی متن و خیال انگیزی آن می افزاید و بازتاب آرزوهای آدمیان ، جلوه ای از پیوند تخیل با جهان واقع است و زاییده نیاز آدمیان به برتری یافتن نسبت به دیگر انسان ها و موجودات و پدیده هاست. باتوجه به اینکه این موضوع در ادبیات ملل مختلف دیده می شود، بررسی این موضوع می تواند به آگاهی یافتن از مشترکات فرهنگی میان ملت ها کمک کند و زمینه ای مناسب برای مطالعه پیوندهای ادبی و فرهنگی به شمار آید. در پژوهش حاضر، انواع پیکرگردانی در نارت نامه و هزارویک شب به صورت توصیفی تحلیلی مطالعه شده است. نارت نامه مجموعه افسانه هایی است درباره دلاوری های قوم نارت و قهرمانان منطقه قفقاز شمالی و سواحل دریای سیاه. قدمت این افسانه ها به هزاره دوم پیش از میلاد مسیح بازمی گردد که به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر نقل شده است. این افسانه ها درباره موضوعات مهم زندگی همچون عشق به سرزمین مادری، مبارزه با شروران، یاری رساندن به ناتوانان و ... است. هزارویک شب نیز از برجسته ترین نمونه های افسانه های شرقی است که آمیزه ای از افسانه های هندی، عربی و ایرانی به شمار می رود . باتوجه به وجود پیکرگردانی در هردو اثر، در این پژوهش، مشترکات و اختلافات این دو کتاب از این منظر بررسی شده است.
سبک شناسی لایه نحوی در داستان قِران حبشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار نحوی یک متن، یکی از مهم ترین لایه ها و شاخص های تعیین سبک یک متن است. یک اثر هنری به صورت یک سیستم نظام مند است که همه عناصر آن با یکدیگر در ارتباط هستند. ساختار نحوی در خوانش متن بسیار مؤثر است و با معنای آن ارتباط تنگاتنگی دارد؛ به طوری که بخشی از ادراک ما از نشانه ها و شاخص های نحوی آن حاصل می شود. داستان قِران حبشی داستانی زیبا و حماسه ای منثور است درباره دلاوری و عیاری قِران حبشی که روایت پرداز ایرانی، ابوطاهر طرسوسی آن را در قرن ششم نوشته است. در این پژوهش لایه نحوی این داستان و تناسب آن با درون مایه اثر به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است که مهم ترین ویژگی های سبکی آن در لایه نحوی عبارت اند از: بسامد و فراوانی بالای فعل در جملات، فراوانی جمله های ساده، کوتاه و هم پایه، فراوانی وابسته های اسمی، تقدیم فعل بر مسندالیه و جابه جایی ارکان جمله به دلایل زیبایی شناختی و بلاغی، فراوانی فعل های کنشی و حرکتی و ایجاد صدای فعال، کاربرد بسیار افعال ساده و پیشوندی، بروز وجهیت (مدالیته) در فعل جمله، فراوانی وجه اخباری، نقش و سپس تناسب آهنگ افتان و خیزان با معنا و عاطفه موجود در کلام. همچنین پیوند جمله ها آمیخته ای از سبک گسسته و هم پایه است که کارکردی هنری در متن دارد.
بررسی تمثیل فشرده در غزلیات حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
150 - 165
حوزههای تخصصی:
تمثیل از جمله مباحث مهم در بلاغت قدیم و جدید است که از نظر ساختار به دو بخش تمثیل کوتاه یا فشرده و تمثیل گسترده تقسیم می شود. در تمثیل فشرده و توصیفی که مهم ترین انواع آن تشبیه تمثیلی، استعاره ی تمثیلی، مثل و اسلوب معادله است از یک یا چند جمله فراتر نمی رود و در اشعار شاعران قدیم تاکنون از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ولی تاکنون تحقیقی کامل و مجزا در خصوص تمثیل فشرده و انواع آن در غزلیات حافظ به رشته تحریر درنیامده است. پس در این مقاله که با روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی به بررسی تمثیل های فشرده در غزلیات حافظ، به شیوه ی کیفی پرداخته شده است ضمن تعریف تمثیل فشرده و انواع آن و بیان مثال هایی جهت روشن سازی مطلب، در پی پاسخ گویی به سؤالاتی همچون: کاربرد تمثیل فشرده در غزلیات حافظ چگونه است و چه نوع از انواع تمثیل فشرده کاربرد بیشتری دارد؟ می باشد. تمثیل های فشرده ی حافظ بیشتر از نوع استعاره ی تمثیلی، اسلوب معادله و مثل می باشد و تشبیه تمثیلی بسیار به ندرت کاربرد دارد.
کیفیت ارائه تمثیل در تاریخ بیهقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مختصاتی که در سبک شناسی نثر مورد توجّه قرار می گیرد، عناصر تصویرساز و میزان کاربرد آن در آثار منثور است که در این میان، تمثیل به دلیل تأثیر بالایی که در جذابیّت کلام دارد، از اهمیّت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله که به روش تحلیلی - توصیفی – آماری و برپایه منابع کتابخانه ای است، تلاش شده است تا با مطالعه کامل کتاب تاریخ بیهقی اصلی ترین شگردهای بیهقی در شیوه ارائه تمثیل بررسی شود. این مقاله با هدف کلّی ارائه ویژگی های تمثیل و شیوه های کاربرد آن در تاریخ بیهقی نوشته شده است و در پی پاسخ به این پرسش کلّی است که تمثیل در تاریخ بیهقی چه جایگاهی دارد و بیهقی تمثیل را با چه شیوه ها و کیفیتّت ها و در چه مقیاسی به کار برده است؟ گفتنی است تا کنون بصورت مستقل پژوهشی درباره کیفیّت تمثیل در تاریخ بیهقی صورت نگرفته است. آنچه که در این مقاله بدان پرداخته شده است، استخراج تمثیل ها در تاریخ بیهقی و بررسی شیوه ارائه آن و میزان استفاده آماری از هر مورد است. بیهقی از همه شگردهای کاربردی تمثیل بهره برده است؛ امّا گاه در قالب صفت هایی شاعرانه به تمثیل، خاصیّتی شاعرانه می بخشد. همچنین گاهی معنای والای سخن بیهقی خود بدان درجه از حکمت می رسد که بی هیچ شگرد تصویرساز دیگری، قابلیّت تبدیل به مثلی نغز را دارد. این موارد زیر عنوان «علوّ معنی» بررسی شده است. گاه نیز سخن بیهقی، یادآور شعر و سخن شاعران پیش و پس از خود است که آن سخنان نیز غالباً تمثیل یا اصطلاح کنایی اند. در این میان سخن سعدی بیش از دیگران در تاریخ بیهقی فرایاد می آید.
زن و جدال رمانتیسم و رئالیسم در رمان «چشم هایش» بزرگ علوی
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
79 - 96
حوزههای تخصصی:
زنان همواره از گذشته های دور تاکنون نقش ها و تأثیرات متفاوتی در جامعه و ادبیات داشته اند. تأثیراتی که گاه مثبت و گاه منفی بودند. «چشم هایش» بزرگ علوی داستانی سیاسی-عاشقانه است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بیان جلوه های زن در این اثر می پردازد. «چشم هایش» جلوه گر قربانی شدن عشق به پای فعالیت های سیاسی و بیانگر جایگاه زن در جامعه رضاشاه است. این مقاله به این نتیجه رسیده است که زنان، تنها ابزاری برای مردان هستند. در این اثر، شخصیت اصلی یک زن است. زنی که از سویی، درگیر مسائل عشقی خود یعنی عشق به استاد ماکان است و از دیگر سوی، دغدغه مسائل سیاسی-اجتماعی دارد. زن در این داستان سمبل زیبایی، فریبندگی، بدبختی و شجاعت است. زنی ناامید و ستم کشیده است، زنی که در تضادی بین پاکی و ناپاکی است. زن ستیزی در این اثر بازتاب دورانی است که شاعر در پی آن است تا آن را متحول کند، دورانی که مردسالاری بر آن حاکم است. زن ستیزی در این جامعه ناهنجاری عمومی محسوب می شود. زنان در سایه مردان حضور دارند. زنان در این اثر با تأثیرپذیری از غرب، آزادی های نسبی هرچند ظاهری کسب می کنند.این پژوهش به این نتیجه رسیده است که «چشم هایش» بزرگ علوی رئالیستی است که در آن رمانتیک ادغام یافته است و بازتابی است از دوران زندگی شاعر که با عشق و مسائل اجتماعی و سیاسی آمیخته است باعث ایجاد اثری فاخر شده است.
شخصیت قهرمانان در حکایت های روضۀ خلد از مجد الدین خوافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
85 - 100
حوزههای تخصصی:
از دیرباز زبان فارسی تأثیر شگرفی بر زبان و ادبیات عثمانی گذاشته است و روزگاری زبان اصلی این منطقه بود و اندیشمندان عثمانی بسیاری در متون مهم فارسی تحقیق و تتبّع کرده اند و شرح های بسیاری نیز بر متون مهم ادب فارسی نوشته اند؛ از جملۀ آن ها می توان به شرح سودی بر گلستان سعدی، دیوان حافظ و شرح انقروی بر مثنوی مولوی اشاره کرد. چون شرح متن، نوعی نقد متن هم به شمار می آید و شرح نویسی رایج در گذشته و میان مسلمانان، بیشتر به نقد لفظ و محتوا می پردازد. هدف مقالۀ حاضر این است که شیوۀ شرح نویسی شارحان ترک و نوع نگاه آن ها را به متن های برجسته ای مانند دیوان حافظ و مثنوی بررسی کند و به روش مطالعۀ کتابخانه ای، شیوۀ فیش برداری و تحلیل داده ها، در پی پاسخ بدین پرسش است که زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در شرح نویسی این اندیشمندان چه تأثیری داشته است و چه نشانه هایی را از نقد اجتماعی، تاریخی و... در شروح آنان می توان مشاهده کرد؟ همچنین، چه زمینه هایی از دیدگاه های فهم که امروزه بر بسیاری از شرح نویسی ها حاکم است، در این شروح به چشم می آید؟ به نظر می رسد، اگرچه بیشتر این شروح، شرح لفظ است، اما با نگاه شارحان سنّتی متفاوت است و ما رگه هایی از توجه به تاریخ و اجتماعِ زمان شاعر را در این شروح می بینیم. توجه به نسخه شناسی و بررسی صحّت انتساب بیت یا شعری به شاعران مورد بحث، تأویل های عرفانی، توجه به زندگی شاعر و اشخاص در شرح متن، از ویژگی های مهم این شروح است.
بازنمایی بن مایۀ آیینه در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله واژگان نمادین، برجسته و مضمون ساز در شعر فارسی، بن مایۀ آیینه است. توجه به آیینه با ویژگی های ظاهری و نمادین برخاسته از آن، کیفیت و چگونگی پیدایش این تصاویر و پیوند آن ها با برخی از گفتمان های معرفتی و اجتماعی هر دوره، همواره موردنظر شاعران، به خصوص سخن سرایان سبک عراقی، قرار گرفته است. هدف مقالۀ حاضر، تبیین بن مایۀ آیینه و تحلیل پیوندهای معنای آن با دل و درون صافی شخص، چهرۀ معشوق و دیگر مصادیق آن ناظر به کارکردهای ظاهری، سمبلیک و اجتماعی آن در غزلیات حافظ است که از ر هاورد واکاوی آیینه به عنوان نشانه ای معناآفرین و سپس به عنوان تصویری تکرا ر شونده و روایی (بن مایه) بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در غزلیات حافظ، از میان کار کردهای آیینه، بیشترین بسامد در ارتباط با دل سالک است و شاعر ضمن پیروی از گفتمان، تصاویر و مفاهیم مربوط به بن مایۀ آیینه در سبک عراقی، خلاقیت های فرمی و معنایی، تصاویر و شگردهای بلاغی بدیع و حتی گفتمان های اجتماعی را بر آن افزوده است.
نقد رابطه سینمای ایران با ادب کلاسیک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
88 - 114
حوزههای تخصصی:
«سینما» هنری نوین است که هنرها و دانش های پیشین را درهم آمیخته و آن ها را با جذبه فراوان پیش روی مخاطبان قرار داده است. اندیشه های بازتاب یافته در آثار به جا مانده از گذشته مشرق زمین و به خصوص ادبیات کلاسیک کشورمان نیز برخوردار از پیرنگی معنوی است. بازتاب مضامین عرفانیِ ادبیات کلاسیک در آثار سینمایی می تواند وسیله ای برای پیوند فرازمانی اندیشه و هنر ملّی باشد. در این پژوهش ضمن ارائه یک تقسیم بندی تاریخی- مضمونی به اختصار اندیشه های عرفانی و معنوی کارگردان های سینمای کشورمان مرور می شود. سپس موانع ساخت فیلم هایی با مضامین عرفانیِ ادبیات کلاسیک در کشورمان بررسی و پیشنهادهایی برای استحکام ارتباط سینما با ادب کلاسیک ارائه می شود. این بررسی نشان می دهد میان اندیشه های روحانیِ بازتاب یافته در ادبیات کلاسیک عرفانی سرزمینمان با هنر سینما، پیوندی فرازمانی و تکاملّی برقرار نشده است. عوامل گوناگونی در این مسأله مؤثر بوده است که مهم ترین آن ها عبارتند از: نگاه مشکوک سیاست به طریقت در ایران، وجود دیدگاه های متفاوت و متضاد نسبت به اندیشه ها و زندگی عارفان، گرایش مفاهیم عرفانی به ذهنیت و گریز آن ها از عینیت، ضعف ابزاری سینمای ایران برای ساخت باورپذیر آثار خیال انگیز و مخالفت طیف های کلاسیک و روشنفکری منتقدان سینمای ایران با ساخت آثار عرفانی.
بررسی آموزه های تعلیمی رساله انیس الطالبین محمد بن محمود فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
70 - 94
حوزههای تخصصی:
متون و اشعار تعلیمی یکی از گسترده ترین و رایج ترین ژانرهای ادب فارسی است که گاه به صورت اثری کاملاً مستقل است. رساله انیس الطالبین محمد بن محمود فارس، از جمله آثار مشحون از آموزه های تعلیمی است. این رساله که یکی از آثار نفیس متعلق به سده یازدهم هجری است و در شمار متون ارزشمند اخلاقی حکمی فارسی جای دارد، تاکنون گمنام مانده است. این رساله مشحون از مضامین و معانی تعلیمی و حکمی فراوانی است که نویسنده، آن را به اقتضای زمینه انفعالی و ذوقی به کار برده است. نگارندگان در این پژوهش بر آن اند تا ضمن معرفی اجمالی رساله انیس الطالبین، تأثیر آموزه های اخلاقی به کاررفته در این رساله را در ذهن و درون مخاطب بررسی کنند. نتایج پژوهش حاکی از این است که نویسنده فردی آگاه بوده که با اصول روان شناختی آشنایی داشته و به اقتضای موقعیت از شگردهای مختلف تشویق، ترغیب، حکایت و تمثیل و استدلال و... بهره گرفته است.
بررسی فرم مهندسی سازه ی زبانی و ادبی تصدیر در غزلیّات کلیم کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
«تصدیر» سبب خلق موسیقی و هنجارافزای ی است و در حوزه ها ی موسیقی و بلاغت، اهمّیّت دارد. در این جستار ادبی، فرم این هنرسازه ، در غ زلیّات کلی م کاشان ی، شاعر مشهور قرن یازدهم هجری قمری، بررسی شده است. کارب رد تصدی ر، غزلیّات کلیم را، س رشار از م وسیقی درون ی، ک رده و ای ن «هنرسازه » در خدمت انتقال معنی، و احساس به مخاطب، است. «تکرار» از اساسی ترین عوامل ایجاد موسیقی است. جلوه هایی از این پدیده ی زبانی، در طبیعت، از جمله «روز و شب، بهار و تابستان» و ... می بینیم. تک رار از ن وع «تص دی ر» از خص ایص غزلیّات کلی م در محور هم نشینی و امتداد طولی سروده های او، بشمارمی آید. این مقاله، به بررسی فرم مهندسی آن، در غ زلیّات 590 گان ه ی این شاعر و همچنین بررسی دیگر سازه های ادبی ابیات مورد نظر، می پردازد. این ویژگی، از نظر دیداری و شنوایی، در زنجیره ی کلام، نظم، ارتباط و زیبایی، ایجاد می کند و مخاطب را، به التذاذ ادبی سوق م ی دهد. این پژوهش با هدف شناسایی بسامد «تکرار از نوع تصدیر» و همچنین بومی کردن نقد صورتگرایانه انجام شده است. روش تحقیق در این مقاله، براساس تحلیل و توصیف یافته های پژوهش با در نظر گرفتن اصول نقد صورتگرایانه است. با این پژوهش پی برده شد که کلیم با کاربرد تصدیر، برای تکاپوی ذهن مخاطب و القای محتوا، از مراعات النظیر، نغمه ی حروف و دیگر هنرسازه های ادبی، بهره برده است. همچنین، کاربرد «تصدیر» در غزلیّات این شاعر، سبب ایجاد موسیقی لفظی و کناری شده است.
«کارکرد نحو روایی (مدل کنشگران) و پیرنگ در منظومه ی ویس و رامین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
گذر از سلیقه در توصیف و ارزیابی کیفیت اثر ادبی و به کارگیری نقد ادبی در جایگاه مرجعی علمی برای ارزش گذاری آثار، مطلوبی است که همواره بسیاری از نظریه پردازان و منتقدان ادبی در پی آن هستند. روایت شناسی با تحلیل نظام حاکم بر روایت ها و کشف ارتباط میان عناصر سازنده ی روایت، در این راستا می کوشد. در این نوشتار کوشش شده است تا ساختار روایی داستان ویس و رامین به عنوان یکی از برجسته ترین منظومه های غنایی، بررسی شده و نحو روایی و در پی آن پیرنگی که مدل کنشگران بر بستر آن قرار می گیرد، تحلیل شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و منابع به کاررفته در آن اسنادی کتابخانه ای است. دستاوردهای پژوهش گویای این است که جایگاه والای این منظومه در ادبیات روایی به دلیل کارکرد درست عناصر در قوانین روایت شناسی است. طرح داستان از ساختار و انسجام روایی برخوردار بوده و چهار نحو روایی دارد که همگی در خدمت روایت هستند.
بررسی تبارشناسانه مفهوم الیناسیون (ازخودبیگانگی) در داستان «گاو» اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده بیگانگی با توجه به تقابل سنت و تجدد، به ویژه در عصر پهلوی، با جریان شبه مدرنیته و جریان های سیاسی و فکری آن روزگار از وجود ارتباط معناداری حکایت می کند؛ چنان که کودتای 28 مرداد 1332 مهم ترین و تأثیرگذارترین رخداد سیاسی بود که یأس، ناکامی و ازخودبیگانگی قشر متوسط و روشنفکر جامعه را رقم زد. بنابراین پرداختن به آثار غلامحسین ساعدی به عنوان روشنفکری که سطوح و وجوهی از این پدیده را نمایندگی می کند، ضرور به نظر می رسد؛ زیرا ادبیات او محصول فضایی است که به ساحت شبه مدرنیته در ایران تعلق دارد. مقاله پیش رو بر آن است داستان «گاو» ساعدی (از مجموعه عزاداران بیل) را که داستانی استعاری و سمبولیک است، بر اساس مفهوم ازخودبیگانگی تبیین و تحلیل کند و ماجرای ازخودبیگانگی انسان ایرانی را در مواجهه با پذیرش واقعیت و نقش وارون تابی ایدئولوژی در ایجاد این پدیده نشان دهد. این پژوهش پس از تبیین پدیده الیناسیون بر اساس تبارشناسی این مفهوم، به مدد استعاره هایی چون «قدرت و ایدئولوژی»، «هویت» و «دیگری»، با توجه به ساختار نظریه بیگانگی هگل (یگانگی/ بیگانگی/ رهایی از بیگانگی) داستان «گاو» را بررسی می کند. طی تحلیل داستان این نتیجه حاصل شد که در ژرف ساخت اثر یک نظرگاه فلسفی-روان شناختی- جامعه شناختی پنهان است که در ساختار، فضا و شخصیت داستان قابل رؤیت است. خلق شخصیت های مسئله داری همچون شخصیت مشدی حسن نمایانگر جست وجوی نویسنده برای نشان دادن جهان نمادینی است که با نظریه گره خورده است.
ساختار بن مایه های داستانی هانی و شَیمُرید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قوم بلوچ علاوه بر فرهنگ غنی ایرانی خود، میراث دار فرهنگ و ادبیاتِ بومی کم نظیری است، در ادبیات این قوم منظومه های حماسی و رزمی و داستان های عاشقانه منظومی وجود دارد که تاریخ سرودن آن ها به قرن ها پیش برمی گردد. هانی و شَیمُرید معروف ترین داستان عاشقانه ادبیات بلوچی است و جایگاه آن در ادبیات بلوچ، همانند جایگاه داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی است. این دو دلداده پس از سال ها جدایی، به وصالی عارفانه می رسند و به باور مردم بلوچ، آن ها همانند خضر و الیاس به زندگی جاوید دست می یابند و به لقب «زندَه پیر» مشهور می شوند. از این داستان کهن چند روایت و ده ها منظومه کوتاه و بلند در دست است. خنیاگران یا در اصطلاح بلوچی «پهلوانان»، مهم ترین انتقال دهندگان منظومه های این داستان از نسلی به نسل دیگر بوده اند. راویان این داستان از بن مایه های متنوعی استفاده کرده و بر غنای آن افزوده اند. در این مقاله ساختار بن مایه های داستانی هانی و شَیمُرید در چهار بخش «بن مایه های عاشقانه، عیاری، کرامت و عرفانی» موردبررسی قرار گرفته اند. داستان با بن مایه عیاری «قول و پیمان» آغاز و با بن مایه کرامت «غایب شدن» دو قهرمانِ اصلی از نظر و زندگی جاوید آن ها، به پایان می رسد. این داستان همانند داستان های منظوم دیگر بلوچی، به ویژه درمیان ایرانیان غیربلوچ ناشناخته است. اشعار و روایات این تحقیق از زبان خنیاگران و راویان به صورت میدانی گردآوری شده است و ما ضمن گزارش خلاصه دو روایت مشهور به تحلیل نکات و بن مایه های اصلی و مهم این داستان پرداخته ایم