فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۸۱ تا ۳٬۹۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مدایح نبوی، گونه ای خاص از مدح است که با ظهور اسلام پا به عرصه وجود نهاد. شاعران متعهد از دیرباز تا کنون ارادت و محبت خود را به ساحت مقدس پیامبر (ص) با سرودن اشعار ابراز داشته اند. از سرآمدترین شاعران مدیحه سرای عصر اندلس، ابن جنان اندلسی است. نگارندگان در این جستار به دنبال آن بوده اند تا ضمن معرفی ابن جنان اندلسی و بررسی مدایح نبوی در شعر وی با روشی توصیفی-تحلیلی، برجسته ترین مؤلفه های محتوایی و ساختاری آن را مورد تحلیل قرار دهند؛ بررسی ها نشان می دهد که مضامین نهفته در این مدایح همان مفاهیمی است که در دوره های پیشین مشاهده می شود و جز در برخی موارد اثری از نوآوری در مضمون این قصیده ها دیده نمی شود. شاعر با بهره گیری از عاطفه صادقانه، واژه ها و ترکیب هایی ساده را برای القای این مضامین برگزیده است؛ در ضمن این مدایح برای اثرگذاری بر مخاطب از صور خیال گوناگون، هم چون تشبیه، کنایه، استعاره، تشخیص را به کار برده است؛ هم چنین بهره گیری از اسلوب های دانش معانی، مانند منادا، استفهام، تمنی، تأکید توانایی ادبی والای او را نشان می دهد.
بررسی سبک شناسی لایه ای اشعار علوی پس از انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
شعر علوی یکی از شاخه های شعر آیینی است که به توصیف شخصیت و فضایل حضرت علی7 و اظهار ارادت شاعران نسبت به ایشان می پردازد و به لحاظ الگوسازی از یک انسان کامل اهمیت زیادی دارد. بررسی لایه های سبکی این گونه شعر ما را به درک و تفسیری بهتر از آن می رساند. کاربرد واژگان دینی و تازه، عینی بودن واژگان، ساخت ساده جملات در اغلب موارد از ویژگی های برجسته زبانی این اشعار است. آهنگ و تناسب موسیقیایی واژه ها و نشان دار بودن آن ها و هم چنین ساختار تعابیر و پویا بودن از دیگر ویژگی های این نوع شعر به شمار می آید. بنابراین برای تبیین گستره سبک، مشخصه های زبانی همراه با ویژگی های بلاغی و قلمرو اندیشه های شاعران به طور موازی در خدمت اهداف کلی شعر بررسی می گردد. این مقاله به شیوه توصیفی، تحلیلی لایه های سبکی اشعار علوی بعد از انقلاب اسلامی را بررسی می نماید و تکامل اشعار را در چهار لایه آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی نشان می دهد. بر اساس یافته های این پژوهش این اشعار در حوزه واژگان و تصاویر دارای برجستگی است.
پژوهشی در مبادی بلاغی و دستوری تحمیدیه نویسی با تکیه بر دیباچه های آثار نثر فنّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
145 - 173
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان ادب پارسی از دیرباز، طلیعه آثار منظوم و منثور خود را به نام و یاد خداوند آراسته اند. این سنّت که در اساس، ریشه در عواطف دینی و خداشناسانه مولّفان دارد، گویی با محدودیّت هایی نیز مواجه بوده است. یکی از این محدودیّت ها، رعایت اسلوب آغاز کلام است که از عهود پیشین همواره با ستایش خداوند همراه بوده و دیباچه نویسان طی سالیان بسیار بر نهج پیشینیان خود قدم برداشته اند. اما محدودیّت اصلی، در ویژگی های منحصر به فرد موضوع اصلی کلام، یعنی ذات الهی نهفته است. در توصیف خداوند بسیار می توان گفت اما هر ابزاری را برای این توصیف نمی توان به کار بست. تحمیدیه نویسی، محتوایی فراخ اما امکان گزینش ها و چینش های زبانی محدودی دارد. این مقاله تلاش خواهد کرد تا ضمن اشاره ای مختصر به مبانی اعتقادی حمد الهی، برخی از شاخصه های زبانی تحمیدیه نویسی را معرفی کند. با این هدف، تحمیدیه هشت اثر از آثار دوران موسوم به نثر فنّی، در دو سطح بلاغی و دستور زبانی مورد بررسی قرار گرفته، مشترکات میان متون، ضمن تحلیل و ریشه یابی، به عنوان نتایج تحقیق ارائه خواهد گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، زبان تحمیدیه ها کیفیّتی متصلّب دارد که به هر عنصر بلاغی، امکان نقش آفرینی نمی دهد و عناصر بلاغی مُجاز همچون: سجع، جناس، موازنه و تقابل نیز استعداد کافی برای شکستن سختی این زبان ندارند. همین خصیصه مستحکم، در جایگزینی دستوری واژه ها نیز قابل مشاهده است؛ چنانکه گویی در تحمیدیه های منثور، ساختمان جملات ثابت است و نویسندگان تنها واژه های متغیّری را در جایگاه های از پیش تعیین شده، می نشانند.
بررسی مؤلفه های هیچ انگاری در ارتباط با ادب غنایی در شعر معاصر مورد مطالعه: اشعار نصرت رحمانی، فریدون مشیری و نادر نادرپور
حوزههای تخصصی:
در نهاد ادبی شعر معاصر با گسست از ادبیات کلاسیک و تغییرات فرهنگی اجتماعی در سبک فکری، مضامین تازه با گرایش به مکتب های غربی، مورد توجه قرار گرفت. هیچ انگاری (نیهیلیسم) و رمانتیسم یکی از گرایش های فکری بود که با تحولات اجتماعی سیاسی جامعه، گسترش یافت و به ویژه در دهه سی شمسی بعد از کودتا، از موتیف های اصلی شعر شد. شعر غنایی در ادبیات ادامه داشت اما شاعران رمانتیک با تکیه بر اصل آزادی بیان رمانتیسم، بی پروا و به دور از اخلاق، صرفاً به زندگی دنیایی اهمیت دادند و در قالب رمانتیسم سیاه، در بن بست های زندگی شخصی و اجتماعی به هیچ انگاری روی آوردند و از شعر غنایی رایج دور شدند. در این مقاله، مؤلفه های هیچ انگاری که همسو با رمانتیسم سیاه است و از شعر غنایی کلاسیک متفاوت شده است، در شعر سه شاعر معاصر: نادرپور، رحمانی و مشیری مورد بررسی قرار گرفته است، روش مطالعه و بررسی منابع، کتابخانه ای است. نگارش مقاله توصیفی تحلیلی با انتخاب نمونه های شعری است. نتایج بررسی نشان می دهد: شاعران در برهه ای از تاریخ زندگی خود به ویژه دهه سی که جامعه درگیر تنش های حاصل از کودتای 28 مرداد است به اندیشه های هیچ انگاری روی آوردند. گرایش به یأس و مرگ اندیشی در زندگی، لذت جویی و اروتیک، میخانه رفتن و مستی، علاقه به افیون، مهمترین مؤلفه های رمانتیکی هیچ انگاری است که در اشعارشان دیده می شود و در تقابل با شعر غنایی کلاسیک با هدف بیزاری از هستی، خوشباشی گذرا و سرخوردگی اجتماعی سروده شده است. در مقایسه شاعران نیز شعر نصرت رحمانی در این موتیف، سرآمد است.
سبک شناسی و تنوع زبانی در داستان های سیمین دانشور و بزرگ علوی از منظر زبان شناسی نقش گرای هالیدی
منبع:
شفای دل سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
17 - 38
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی متون ادبی بر مبنای اصول و نظریه های مکاتب زبان شناسی، یکی از مهم ترین رویکردهای نقد و تحلیل آثار ادبی در دهه های اخیر بوده است، به ویژه زمانی که بحث مقایسه داستان های زنان و مردان باشد، توجّه به ساختارهای زبانی آثار آن ها، می تواند تفاوت های زبان زنانه و مردانه را مشخص کند و نیز ضعف و قوت آثار را نمایان کند. یکی از نظریه های مهم زبان شناسی که با معیار آن، می توان به چنین مطالعه ای پرداخت، نظریه نقش گرایی مایکل هالیدی است. در این مقاله _ که به روش تحلیلی توصیفی انجام شده است بنابر نظریه نقش گرایی هالیدی به بررسی ساختار و کارکرد زبان و دستور زبان در داستان های دو نویسنده بزرگ، سیمین دانشور و بزرگ علوی پرداخته شده است. از جمله یافته های اصلی مقاله این است که در سبک نویسندگی سووشون و به طورکلی نویسندگان زن، وجود برخی ویژگی های خاص در کاربرد گروه های فعلی و اسمی دیده می شود که در سبک نویسندگان مرد نیست و به عنوان نمونه نمودهای التزامی در سووشون بسامد بیشتری دارد.
معرفی شمس رضی و اسودی، شخصیت هایی ناشناس در کتاب دقایق الشعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
47 - 62
حوزههای تخصصی:
در کتاب دقایق الشّعر از دو شخصیّت ذکری به میان آمده و از هریک از آنان یک رباعی نقل شده است. تقریباً نام و نشانی از این دو تن در آثار دیگر وجود ندارد. این پژوهش با هدف یافتن اطّلاعاتی درباره این دو، سامان یافت. برای این منظور افزون بر تأمّل بر دو رباعی باقی مانده، تذکره ها و جنگ ها و منابع دیگر کاویده شد و حسب ضرورت متن های معتبر تاریخی مربوط به دوره سلجوقیان بررسی شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شمس رضی در میانه سال های 588 تا 607 ه.ق، در نواحی بخارا، دهلی، مکران، سیستان و اسفزار رفت و آمد داشته و مدّتی را در دربار وزیر ممال ک غ ور و فیروزکوه و امیر اسفزا سپری کرده است. شمس رضی فرزند سعید رضی الدّین ابوسعید، مستوفی نیک نام دوره سلجوقیان و برادر عزیزالدّین، مستوفی و وزیر آن دوران بوده است. آنچه از شعر شمس به جا مانده، دو بیت در قالب یک رباعی در هجو «اسودی» و مطلع قصیده ای است که در ستایش ابوبکر جامجی سروده است. اسودی شخصیّت دیگری است که در سده های ششم و هفتم هجری می زیسته و از تنها رباعیِ باقی مانده از وی، برمی آید که احتمالاً هجوسرایی بوده که مهاجاتی میان او و شمس رضی وجود داشته است و یک رباعی از او در هجو همین شمس رضی از راه کتاب دقایق الشّعر به دست ما رسیده و از همین راه، رباعی هجوآمیزی که شمس رضی علیه او سروده نیز محفوظ مانده است.
شگرف خرد در سروده های ویلیام کارلوس ویلیامز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سروده های ویلیام کارلوس ویلیامز به دلیل تصویرسازی زیبا و کارآمد و نیز ایجاز آن مشهور است. دستاورد شعری ویلیامز تنها در طول چند مصرع، چیزی شبیه به معجزه است. پیوند نزدیکی که این شاعر با جهان پیرامونش بنیان می گذارد، در حالی که به نظر می رسد اهمیت چندانی نداشته باشد، فضایی از امر شگرف را بر شعرهای او حاکم می کند؛ هرچند این احساس شگفتی و حیرت در شعرهای ویلیامز از موضوعاتی مجلل، خارق العاده، و بی کران سرچشمه نمی گیرد. ویلیامز به آشناترین، عادی ترین و ساده ترین لحظات زندگی روزانه، رنگ و بویی متعالی می بخشد. یافتن ویژگی های شگرف در عادی ترین مسائل و اشیاء زندگی مفهومی است که «شِگرفِ خُرد» نامیده می شود. این پژوهش با ترسیم نظریه های موجود پیرامون مفهوم امر «شگرف» (امر والا) و همچنین تعالی گرایی رمانتیک و ژانر هایکو می کوشد تا چگونگی این تعالی، شگفت انگیزی، و شگرف سازی سروده های ویلیامز را بررسی کند. در این راستا به نظریات ادموند برک و امانوئل کانت و نیز نظریه های متاخر درباره امر شگرف اشاره خواهد شد و در کنار آنها از نظریه های ویلیامز نیز بهره خواهیم گرفت.
دموکراسی ادبی در آواز های مالدورور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
325 - 350
حوزههای تخصصی:
به باور ژاک رانسی یر، فیلسوف هم روزگار فرانسوی، دموکراسی ادبی در سده نوزدهم و به ویژه در پیوند با ژانر رمان به وجود آمده است. این جستار می کوشد تا با تکیه بر تعریفی که برخی فیلسوفان معاصر از دموکراسی می دهند، این انگاره را در آوازهای مالدورور، یکی از متن های شاعرانه نیمه دوم سده نوزدهم بررسی کند. پژوهش حاضر نشان می دهد این متن تاج قدرت را از سر چه انگاره هایی پایین می کشد، چه انگاره هایی را در کانون توجه قرار می دهد، و پیامد چنین اقدامی چه خواهد بود. در حقیقت، این متن می تواند نمونه بارزی از یک متن ادبی دموکراتیک به شمار رود چه با گستراندن انگاره هایی چون برابری، آزادی و گفتگو به قدرت بسیاری از انگاره های ادبیات اقلیت «نخبه» پایان می دهد و طرح ادبیاتی نو را درمی اندازد. این متن هرگونه مرزبندی میان ژانرهای ادبی، از یک سو، و ادبیات خواص و ادبیات عوام، از سوی دیگر، را از میان برمی دارد و خوانشی فعالانه از خواننده خود می طلبد.
تبلور سرشت یادآورانه ی مکان معمارانه در اثر پروست: تأملی در مفهوم مکان در معماری و مواجهه ی پروست با آن در رمان در جستجوی زمان از دست رفته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
405 - 430
حوزههای تخصصی:
اتخاذ رویکردی چندوجهی در مواجهه با شاهکاری ادبی یا هنری، می تواند زوایای متعدد و گسترده تری از آن را بر ما مکشوف نماید. این چندوجهی بودن که ماهیت خودِ دیسیپلین معماری نیز هست، این امکان را فراهم می آورد تا بتوانیم در فضای مشترک میان معماری و حوزه های مرتبط با آن غور نماییم؛ که البته یکی از مهم ترینِ این حوزه ها ادبیات است. یک اثر ادبی بدون درکی معمارانه و مکان مند به سختی قابل فهم است و در مقابل، خلق یک اثر معمارانه ی ماندگار و برجسته بدون التفات به این پیوند عمیق و درونی با معانی ژرف مندرج در آثار ادبی به سختی قابل تصور است. در این نوشتار قصد داریم تا از رهگذر مطالعه ی مفهوم مقوله ی مکان از منظری معمارانه، تضمنات آن را در رمان در جستجوی زمان از دست رفته ، یافته و نحوه ی برخورد مارسل پروست با آن را به بحث بگذاریم. این تأمل در کنار بحث از حافظه و خاطره می تواند راه گشای معماران در جهت خلق مکانی اصیل تر و حاوی معانی ژرف تر باشد.
تحلیل بن مایه ها ی اسطوره ای حماسه گوراوغلی ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
203 - 230
حوزههای تخصصی:
حماسه گوراوغلی ترکمن از جمله آثاری است که ردّ پای اساطیر کهن در آن وجود دارد. از آنجا که آثار حماسی، پیوندی ناگسستنی با اساطیر دارند، واکاوی درون مایه های اساطیری در این اثر، دور از ذهن نیست. اساطیر در بطن و متن حماسه قرار دارند و این امر ناشی از باور و فرهنگ یک قوم به آیینی ویژه است. در این مقاله بن مایه های اساطیری در حماسه گوراوغلی ترکمن با روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که بازتاب بن مایه های اساطیری کهن از جمله اسطوره تولد عجیب پهلوان (از گور بیرون آمدن)، راهنما یا پیر دانا، نبرد با اژدها (اژدهاکشی)، فیل اوژنی، گذر از آب به همراه اسب، اسب دریایی گوراوغلی (قیرآت)، وجود پریان و جادو در این حماسه چشم گیر است.
بررسی آیین های جادویی قوم لک با تکیه بر نظریه جادوی همدلانه فریزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جیمز فریزر نظریه ای به نام جادوی همدلانه را برای دسته بندی انواع جادو مطرح کرده است که بسیاری از آیین های جادویی را در برمی گیرد. به نظر او آیین های جادویی که همدلانه هستند، یعنی از تداعی معانی و تخیل بهره می گیرند، به دو دسته مشابه و مسری تقسیم می شوند. در گونه جادوی مشابه باور بر آن است که مشابه، مشابه را جذب و تولید می کند. همچنین جادوی مسری بر این اصل تکیه دارد که با جزئی از یک چیز می توان آن را تحت تأثیر قرار داد. در میان قوم لک آیین هایی وجود دارد که بر اساس جادوی همدلانه قرار دارد. در این پژوهش با استفاده از مصاحبه شفاهی و به روش توصیفی- تحلیلی، بسیاری از این آیین ها مورد بررسی قرار گرفت تا زمینه ها و اساس آن آیین ها بررسی و مشخص شود. نتایج به دست آمده در این پژوهش عبارت اند از: جادو در میان قوم لک پسندیده نیست، مگر آنکه مشکل کسی را به درستی حل کند. آیین های مبتنی بر جادوهای مشابه در میان این قوم شامل دنورو، هواس، سبزه کاشتن، فال گرفتن ها، الفه و بخشی از آیین های درمان بخشی است. آیین های مبتنی بر جادوهای مسری شامل وسایل شخصی، بند ناف، دندان بچه، مو و ناخن، درمان های جادویی، اول قاره و تا حدودی الفه است. اینگونه از آیین های جادویی بر پایه تماس انسان است. بیشتر این اعمال جادویی ویژه لک ها نبوده، بلکه در دیگر اقوام ایرانی نیز وجود دارد.
تحلیل و صورت بندی رمانتیسم اجتماعی در شعر گل رخسار صفی آوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
25 - 50
حوزههای تخصصی:
تحلیل و صورت بندی رمانتیسم اجتماعی در شعر گل رخسار صفی اوا ابراهیم خدایار * عاطفه هومان * * چکیده گل رخسار صفی اوا (تولد 1947م) یکی از برجسته ترین نمایندگان رمانتیسم اجتماعی معاصر تاجیک است. وی با پرداختن به دردهای مردم و یادآوری شکوه و عظمت کشورش، روحیه ی اعتراض را در هم وطنانش تقویت می کند. پرسش های اصلی پژوهش این است که چه عواملی در عطف توجه گل رخسار به رمانتیسم اجتماعی نقش داشته و مؤلفه های بازنمایی شده ی رمانتیسم اجتماعی در دیوان او کدام اند؟ کدام یک از این مؤلفه ها در اشعار شاعر نمود بارزتری دارد و در روند شکل گیری فردیتش نقش بیشتری ایفا کرده است؟ تحلیل اشعار شاعر براساس میراث بنیادهای نظری مکتب رمانتیسم و جریان رمانتیسم اجتماعی نشان داد که عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر تاجیکستان در دوران شوراها، در عطف توجه شاعر به رمانتیسم اجتماعی نقش داشته است. مؤلفه های بازنمایی شده ی رمانتیسم اجتماعی در شعر او مضامین ناسیونالیستی و وطنی، اعتراض به مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، خودآگاهی، ارزش های اخلاقی، توجه به مسائل و مشکلات زنان، پرداختن به عقاید دینی، امید و آرمان گرایی و در پایان دعوت به مبارزه، آزادی خواهی و بیداری است. وضعیت اجتماعی- سیاسی و شکایت و انتقاد از آن، ضمن توجه به مفاهیم ناسیونالیستی در اشعار او نمود بارزتری دارد. شاعر در تمام اشعارش با پناه بردن به خاطرات قومی ملی حس نوستالژیک عمیقی در مخاطب خود نسبت به وطن با تمام ابعاد آن ایجاد می کند و با تمرکز بر این موضوع بر لزوم خودآگاهی و خودشناسی ملی به فردیت می رسد، به گونه ای که می توان او را «شاعر دردهای ملی» نامید. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس hesam_kh1@modares.ac.ir (نویسنده ی مسئول) ** دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس atefehhooman22@modares.ac.ir تاریخ دریافت مقاله : 9/3/1401 تاریخ پذیرش مقاله: 14/6 /1401
پیوند عرفان و مضامین اجتماعی در شعر عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
165 - 190
حوزههای تخصصی:
پیوند عرفان و مضامین اجتماعی در شعر عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی امیر مقدم متقی * صفورا نظری * * مسعود باوان پوری * * * چکیده عبدالوهاب البیاتی و شفیعی کدکنی از شاعران نامور معاصر در ادبیات عربی و فارسی هستند که اشتراک های فراوانی در اشعار خویش دارند؛ یکی از این ویژگی های مشترک، توجه به مضامین اجتماعی است که در شعر دو شاعر با عرفان سنتی و نوین درهم آمیخته شده است. نگارندگانِ مقاله ی حاضر بر پایه ی روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی به تبیین وجوه اشتراک در شعر این دو شاعر پرداخته اند. با بررسی الأعمال الشعریه البیاتی مشخص شد که وی هرچند از مضامین و رموز عارفانه استفاده کرده؛ اما آن را با هدف شعری خود که همان طرح انقلاب و آزادی و بیان مضامین اجتماعی است، هم رنگ ساخته و درواقع این رموز را از معانی اولیه ی خود خالی کرده و همچون لباسی بر پیکره ی افکار انقلابی اش پوشانده است. عرفان شفیعی کدکنی نیز در مجموعه های زمزمه ها ، گل آفتابگردان ، از زبان برگ و در کوچه باغ های نیشابور موردبررسی قرار گرفت و مشخص شد که عرفان او نوعی دید است که با دید اجتماعی و عاشقانه و طبیعت گرایانه اش درهم آمیخته است. حلاج در شعر هر دو نمادی از شورش و تمرد در برابر زورگویی و استبداد و نیز نمادی از شهادت و آزاداندیشی است. هردو شاعر در برابر ظلم و ستم حاکم بر کشور خویش فریاد برآورده و حاکمان ظالم زمانه را محکوم کرده اند؛ اما البیاتی صریح و بی پروا و کدکنی در قالب استفاده از نماد. دو شاعر به وفور از اصطلاحات عرفانی بهره گرفته اند؛ اما البیاتی درجهت مبارزه با ظلم حاکم بر جامعه ی خویش و کدکنی برای تبیین مقاصد عارفانه و عاشقانه ی خود. درمجموع می توان گفت که اگرچه هردو شاعر برای تبیین اوضاع سیاسی و اجتماعی زمانه ی خویش از مضامین عرفانی بهره جسته اند؛ اما این امر در شعر البیاتی بیشتر رخ نمایانده است. * دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد a.moghaddam@ferdowsi.um.ac.ir ** کارشناس ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران s.nazari@yahoo.com *** استاد مدعو زبان و ادبیات عربی دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایرانmbavanpouri@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) تاریخ دریافت مقاله : 19/8/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 25/4 /1401
کلان استعاره مفهومیِ «خداوندگاری به منزله کشورداری» در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مرصادالعباد اثری بدیع و ممتاز در پهنه ادب فارسی است؛ زبان و بیان آن گوشنواز و گاه شاعرانه است و ازنظر تصویری بلاغی کتابی شگرف به شمار می آید. با توجه به شناختگی و شهرگیِ تمثیل در علوم بلاغیِ ما، مطالعه تصاویر مرصادالعباد اغلب متمایل به بررسی جنبه های تمثیلی آن بوده است و استعاره های آن در قالب دیدگاه های کهن بررسی شده است؛ حال آنکه مرصادالعباد خوشه های استعاریِ مبتنی بر نگرش سیاسی اجتماعی دارد و با توجه به پراکندگی و گستردگی این خوشه ها می توان با نظریه استعاره مفهومی، نگاهی تازه به این اثر داشت. روش: روش تحقیق تحلیلی توصیفی است و دامنه پژوهش مبنی بر متن مرصادالعباد است. نتایج و یافته ها: این تحقیق نشان داد رشته های استعاری در پیوند با یکدیگر، در متن تأمل برانگیز است و می توان آنها را خُرداستعاره نامید. شبکه خرداستعاره های به هم پیوسته از این قرار است: «هبوط روح در تن به منزله جلوس پادشاه»، «خزانه داری خداوند به منزله گنجینه داری پادشاه»، «ابلیس به منزله مجرم و محکوم شده ازسوی سلطان»، «پرورش روح به منزله پروردنِ باز شکاری»، «تبلیغ دین به منزله تشکیلات اطلاع رسانی پادشاه». این پنج استعاره خرد، هریک دارای زیرمجموعه هایی بوده اند که در متن تحقیق با ذکر شاهدمثال و ترسیم نمودارهایی تبیین شده اند. همچنین، دقت در خُرداستعاره ها نشان می دهد که می توان مجموعه آنها را ذیل کلان استعاره «خداوندگاری به منزله کشورداری» قرار داد.
تفاوت شعر طبیعی با شعر درباره طبیعت وخوانش مانیفست شعر سبز
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
79 - 100
حوزههای تخصصی:
در درازنای تاریخ ادبیات ایران چه در اشعار شعرای سنت گرا از رودکی، فردوسی، منوچهر دامغانی و... گرفته تا شهریار و پروین و بهار و چه در آثار شاعران نوگرا مانند نیما یوشیج، شاملو، اخوان ثالث، فروغ و... طبیعت با تمام جلوه های رنگ رنگش جایگاهی خاص داشته اما این بدان معنا نیست که ما این اشعار را برخلاف آن چه تا کنون گفته شده؛ شعر طبیعی بدانیم. شعر طبیعی یا شعر سبز یکی از ژانرهای مکتب ادبی اصالت کلمه و از ابداعات آرش آذرپیک بنیان گذار و تئوریسین مکتب فلسفی-ادبی عریانیسم است. زمین سوژگی، جان مایه و بنیان روایتِ هستی شناسیکِ سبزاندیشان و سبزنگاران و شعر سبز نخستین سیستم زیست نگرانه به راستی طبیعی تاریخ ادبیات جهان است و برآیندِ این فلسفه چیزی نیست جز رهایش اندیشه های بشری از تمام سنت های غیرطبیعی و استایل های زیستیِ انسان بنیاد که بازگشت انسان به چرخه زیست طبیعیِ خویش به عنوان یکی از فرزندان زمین و هم زیستیِ زمین محورانه با تمام هستی مندان این سیاره سبز است که در آن همه و همه از ساحت ابژگی به درآمده و در نگرگاه فراسوژه گرایانه اصالت زمین بدون هیچ تفضیل یا تبیینِ انسانی مبدل به دگرسوژه هایی برای درک زندگی طبیعی می شوند. در این مقاله که به روش پژوهشی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام شده به تفکیک و تحلیل این دو نوع شعر و بازنمود هر کدام در اشعار و متون معاصر پرداخته و نتیجه به دست آمده نشان می دهد شعر موسوم به شعر طبیعی خارج از فلسف و ادبیات سبز، شعر درباره طبیعت بوده و نمی توان عنوانی جز شعر طبیعت گرا به آن اطلاق کرد و شعر طبیعی همان شعر سبز است.
نقد ترجمه ساخت اطلاعی نشان دار در رمان های نجیب محفوظ (مطالعه موردی: رمان های «الشحاذ» و «الطریق»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدول از چینش واژگانی معمول در هر زبانی، ساخت هایی با عنوان ساخت های اطلاعی نشان دار را رقم می زند. ساخت های نشان دار معانی کاربردشناختی و نقش ارتباطی در گفتمان دارند. از آنجایی که ترجمه کنشی ارتباطی است، اهتمام به این ساخت ها به منظور برقراری تعادل کاربردشناختی و ارتباطی میان گفتمان مبدأ و مقصد ضروری می نماید. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ساخت اطلاع و فرآیند مبتداسازی که جزء مهم ترین ساخت های اطلاعی نشان دار است به شیوه توصیفی- تحلیلی به هفت نمونه ترجمه فارسی از رمان های «الشحاذ» و «الطریق» از نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبی 1988، پرداخته شده است. رمان «الشحاذ» را محمد دهقانی با عنوان «گدا» و رمان «الطریق» را محمدرضا مرعشی پور با عنوان «راه» به فارسی برگردان کرده است. در آثار نجیب محفوظ و ازجمله دو رمان یادشده عدول از چینش واژگانی معمول ساخت های اطلاعی نشان داری را رقم زده است که انتقال صحیح آن ها به همان صورت نشان دار به منظور بیان مقصود نویسنده ضروری می نماید. نتایج حاصل شده از این پژوهش نشان داده است که مترجمان اغلب با شم زبانی خود به ترجمه پرداخته و در نتیجه ساخت های نشان دار را به صورت بی نشان برگردان کرده اند. این امر سبب شده است بخشی از معنای مدنظر نویسنده بیان نشده و تعادل ارتباطی و نقشی میان دو گفتمان حاصل نشود.
بررسی عناصر انسجام متن در منظومه برزونامه کهن شمس الدین محمّد کوسج بر اساس نظریه هالیدی و حسن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین محمّد کوسج از شاعران قرن هشتم، سراینده برزونامه کهن است شاعر در این منظومه به شرح رویدادهای مربوط به برزو فرزند سهراب و اطرافیان او پرداخته است. در این مقاله به بررسی عناصر انسجام متن در منظومه برزونامه کهن بر اساس نظریه هالیدی و حسن پرداخته شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و داده های تحقیق از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و یادداشت برداری به دست آمده است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، بخش کهن برزونامه، اثر«شمس الدین محمد کوسج» با تصحیح و تحقیق اکبر نحوی است. بخش اول منظومه، داستانی به تمام معنا حماسی است که در گذشته بسیار مورد استقبال و توجه مردم قرار گرفته بود؛ اما در میان محققان ایرانی و خاورشناسان چنان که باید و شاید، شناخته نشد و سخنان ضدّ و نقیض درباره آن از دیگر منظومه های حماسی بیشتر گردید. بخش قدیمی کتاب برزونامه در بین دیگر منظومه هایی که به تقلید از شاهنامه سروده شده ، موفّق تر بوده است، به گونه ای که از زمان گذشته، بخشی از آن را وارد نسخه ای از شاهنامه کرده اند. طرح داستانی ساده و عامه پسند، زبان روان و خ الی از آرایه های دشوار بیانی و بدیعی، زودیاب بودن موقعیت های داستانی، بافت حماسی و سرگرم کننده و... سبب شده است، این داستان بیش از دیگر حماسه های ملی و تاریخی پس از شاهنامه در اندیشه مردم باقی بماند. با بررسی عناصر انسجام متن در برزونامه می توان شمس الدین محمّد کوسج را به عنوان یکی از سرایندگان خوش قریحه قرن هشتم در پیروی از شاعران حماسه سرای گذشته دانست و موفقیّت وی را در انعکاس ساختار فکری، زبانی و ادبی آن ها در اشعار خود مورد تأیید قرار داد.
بررسی مضامین مشترک دیوان غربی – شرقی گوته و آثار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شکل های ادبیات تطبیقی، مقایسه متن یا متونی از دو سخنور است تا اشتراکات آن ها مشخص شود. گوته ادیب نام دار آلمانی در دیوان غربی- شرقی خویش مضمون های مشترک فراوانی با سعدی دارد. او علاوه بر تأثیرپذیری فراوان از حافظ، از سعدی شاعر و نویسنده بزرگ ادب فارسی نیز بسیار تأثیر پذیرفته است. زیرا از چند قرن پیش از زمان گوته یا نزدیک به زمان او آثاری از ادبیات فارسی و به ویژه سعدی به زبان های فرنگی ترجمه و باعث آشنایی ادیبان مغرب زمین با آنان شده بود. این مقاله پس از بررسی نحوه آشنایی گوته با آثار سعدی و دلایل تأثیرپذیری گوته از وی، به روش توصیفی- تحلیلی شواهد چشم گیری از مضامین مشترک بین سعدی و گوته را بررسی و تأثیرپذیری گوته را از سعدی یا قرابت اندیشه های آن دو را از دفترهای شعری دیوان غربی-شرقی نشان داده است. این اشتراکات و تأثرات در مضمون، فکر و نوع اندیشه درباره بسیاری از پدیده هاست؛ از جمله: ستایش خداوند و اشاره به عدل و تسلط او بر شرق و غرب، آزادی عقیده، دست گیری درماندگان، ناتوانی عاشق در کتمان عشق، کوتاهی و زودگذری عمر، غنیمت شمردن فرصت کوتاه عمر، نخوردن غم جهان و سپری کردن دنیا با خوش دلی و بی اعتنایی به حسد دیگران، خاموشی زبان، تربیت ناپذیری نااهلان.
توصیف و تصویر سیمای معشوق در «جوانی ها»ی بیژن الهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیژن الهی از زمره شاعران «شعر دیگر» است که در مجموعه «جوانی ها» علی رغم زبانی تغزلی و توجه به عنصر عاطفه، به لایه زیبایی شناسی و عنصر بلاغی شعر نیز توجه داشته است. در «جوانی ها» این درهم تنیدگی دو عنصر عاطفه و بلاغت به توصیف رخسار معشوق و ویژگی ها و حالات او نیز سرایت کرده است. چهره معشوق در «جوانی ها» حسی است و نوع عشق در اشعار او تنانه است. الهی از زبانی تغزلی از نوعی شعر سپید بهره می گیرد که بیشترین نزدیکی را به طبیعت نثر دارد. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، چهره معشوق؛ از جمله: چشم، پوست چهره معشوق، پیشانی و پلک، پیکر و قلب معشوق، ویژگی ها، کنش ها و واکنش ها، حالات و رفتارهای معشوق از جمله دوست داشتن، عشق دوسویه عاشق و معشوق، وصال و چگونگی بیان این حالات در زبانی تغزلی و ادبی بررسی و تحلیل می شود، همچنین تشبیه معشوق به پدیده های دیگر و تصاویر بلاغی مرتبط با چهره، پیکر و ویژگی های معشوق تبیین می گردد تا بر اساس تصاویر خیالی و حسی، جنبه زیبایی شناسی چهره معشوق، نوع رفتار، کنش و واکنش ها و ویژگی های معشوق عیان تر و آشکارتر شود. در این پژوهش ضمن بیان توصیفاتی که شاعر از معشوق دارد، به بیان لایه های زیبا یی شناسی و عناصر بلاغی حاصل از این توصیفات می پردازیم.
کارکرد تربیتی اسطوره فریدون و ضحاک بر مبنای تئوری انتخاب گلاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی با تکیه بر کارکرد تربیتی اسطوره ها و تئوری انتخاب ویلیام گلاسر پس از روشن داشتن ارتباط نیاز های اساسی انسان با فرآیند تکوین اسطوره ها، الگوی رفتاری دو شخصیت برجسته داستان فریدون و ضحاک را بر مبنای تئوری انتخاب گلاسر تبیین نماید. معیار دنیای واقعی و دنیای مطلوب در چهارچوب اندیشه های ایران باستان و ویژگی های حماسه است که قصه گو می تواند در آغاز یا در میان داستان برای مخاطب به زبان ساده باز گو کند. از این منظر ضحاک الگوی شخصیت هایی است که برای ایجاد توازن بین تصاویر دنیای مطلوب و آنچه ادراک می کنند، رفتار نامؤثر و غیرمسئولانه دارند. پذیرفتن انجام قتل پدر و سپس تن پروری و خودستاییِ ضحاک نتیجه چیرگی دو چرخ عقب، احساس و فیزیولوژی، در ماشین رفتار است. از این رو همواره پیام ناکامی دریافت کرده و چرخه رفتار او برای تأمین نیاز قدرت ادامه می یابد. همچنین از داشتن یک رابطه معنی دار و عاطفی محروم می باشد. فریدون الگوی شخصیت هایی است که پس از دریافت پیام ناکامی ( فقدان پدر) ضمن حفظ رابطه معنی دار و عاطفی با اطرافیان برای تأمین نیاز قدرت با یاری دیگران رفتار مسئولانه و مؤثرتری دارند. رفتار آنها حاصل چیرگی دو چرخ جلو، فکر و عمل، بر دو مؤلفه دیگر است؛ البته در آغاز، پاسخ او به ناکامی طبق یک فرایند فیزیولوژیک خشم و اندوه است. مقایسه و تقابل دنیای ادراکی، دنیای مطلوب و انتخاب رفتار این دو با در نظر داشتن چهار قلمرو شناختی، بین فردی، شخصی و عاطفی قصه ها قابلیت نقش تربیتی این داستان را تبیین می نماید.