فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
افسانه های عامه هر سرزمینی محمل قدرتمندی برای انعکاس ساختاربندی های اجتماعی است. در افسانه های ایرانی، ازدواج عنصری اساسی است و در آن ها حجم قابل توجهی از اطلاعات جامعه شناختی در رابطه با ازدواج منضم شده است. کلود لوی استروس، پدر انسان شناسی ساختارگرا، طی مطالعه ساختارهای جوامع بدوی، به این نکته دست یافت که ایجاد روابط اجتماعی میان قبایل کوچک به شکل گیری جوامع بزرگ منجر می شود، اما این روابط اجتماعی از قوانین مشخصی پیروی می کنند. یکی از قوانین، قوانین مبادله ای است که ازقضا در امر ازدواج به قوت حضور داشته است. در این تحقیق با بررسی ازدواج ها در افسانه های ایرانی درپی آنیم تا به روابط مبادله ای نهان در پس ازدواج ها دست پیدا کنیم و الگوهای متعدد و نمودهای متفاوت مبادله را در آن ها نشان دهیم. بدین منظور با استناد به منابع متعددی از افسانه های عامیانه ، ازجمله افسانه های صبحی مهتدی، صمد بهرنگی، انجوی شیرازی و قصه های مشدی گلین خانم و... بیش از صد قصه را که مسئله ازدواج در آنان مطرح بود کاویده ایم. نتایج این بررسی نشان می دهد که الگوهای مبادله ای چندگانه ای ازدواج ها را رقم می زند و زنان در این افسانه ها در ازای امور متعدد مادی و غیرمادی مبادله می شده اند. مبادله زنان در افسانه های ایرانی در ازای ثروت، درمان، آزادی، امنیت، دانایی، آموزش و... صورت می گیرد و نشان از آن دارد که قواعد مبادله ایِ ازدواج، امری جاافتاده و پذیرفته در ذهن و ضمیر راویانِ این افسانه ها بوده است.
سیر تکاملی غزل از «تغزل» در مکتب خراسانی تا «مینی مال تغزلی»
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
187 - 206
حوزههای تخصصی:
این قالب از شعر پارسی قدمتی طولانی دارد که در طول تاریخ ادبیات فارسی توانسته پابه پای ذوق ایرانی حرکت کند البته بعد از شکل گیری شعر نو و بعدها شعر سپید عقیده بر این بود که غزل دیگر نتواند حرفی برای گفتن داشته باشد اما این قالب از شعر نو و سپید وام گرفته و توانست بار دیگر زندگی تازه ای را از سرگیرد. سرچشمه غزل از تغزل است و تغزل که فرزند مکتب خراسانی است با گذشت زمان، آرام آرام صیقل یافت؛ با سنایی به رسمیت شناخته شد و با سعدی، حافظ و مولانا به معنای واقعی کلمه غزل شد. بدون تردید در سایه استقلال فکری و اندیشه و رها شدن از قید زنجیرهای قطعیت فرآیند تازه ای از چینش کلمات در اشعار نمود پیدا کرد که غزل نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در نهایت با غزل مینی مال در مکتب عریانیسم، شاعر بدور از تکلف و پوشیده سخن گفتن، در نهایتِ برهنگی واژه ها و در سایه ایجاز کلام به غزل جانی دوباره بخشید در جریان این مقاله با استفاده از منابع کتاب خانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی به چگونگی پیدایش غزل، نحوه دگردیسی آن از ادوار گذشته تا عصرحاضر و همچنین به بررسی نو آوری های آن در مکتب اصالت کلمه پرداخته می شود.
La narration comme moyen de (re)composition de soi chez Amélie Nothomb(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Tout récit étant un acte producteur, oral ou écrit, joue le rôle d'un lien qui unit l'univers conceptuel fictif, à savoir, l'histoire et le réel, et exige la présence d'une instance narratrice qui prend en charge le récit. Amélie Nothomb, auteure prolifique belge francophone, expatriée dès sa petite enfance, est créatrice des œuvres dont une grande partie est en quelque sorte une répétition, une réécriture de son enfance et de son adolescence. La multiplicité des modalités narratives dans les œuvres d'Amélie Nothomb, c'est ce qui rend l'écriture de Nothomb singulière dans son objectif de démontrer d'une manière consciente certaines réalités de la vie de l'homme et de la condition humaine.En nous appuyant sur les théories de Gérard Genette, nous avons examiné les différents types narratifs dans Hygiène de l'assassin, Métaphysique des tubes, Stupeurs et tremblements, le Sabotage amoureux et Biographie de la faim d'Amélie Nothomb, afin de savoir quels sont les différents types narratifs dans les œuvres de cette auteure. S'agit-il d'une narration de forme auctoriale ? Le "je" narratif, le "je" de l'écriture et le personnage sont-ils les mêmes? Quelle est la raison de ce choix de Nothomb dans sa création littéraire autobiographique ou autofictive ? Cette étude nous révélera le but de l'écrivaine dans la (re)composition de soi.
تحلیل اخلاقی تمثیل های مخزن الاسرار نظامی بر اساس نظریه مراحل رشد اخلاقی لارنس کلبرگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حکایت های تمثیلی ابزاری مؤثردرتغییر وضعیت روحی و فکری مخاطب اند و بر لایه های وجود انسانی تأثیر گذاشته دریافتی دیگری را موجب می شوند در این میان رویکردی اخلاقی به تمثیل، حرکتی هدفمند است که نظامی گنجه ای در مثنوی گرانقدر خود، مخزن الاسرار بدان پرداخته است. نظامی در گفتار و رفتار قهرمانان قصّه هایش منش و هویّت انسان آرمانی را به تصویر کشیده این ویژگی آثار نظامی موجب شده است تا رفتار اخلاقی شخصیت های داستانی او بر اساس یکی از نظریه های برگزیده و زبده اخلاقی معاصر غرب تحلیل و میزان مطابقت با مراحل و مراتب آن ارزیابی شود. با توجه به زمینه های فطری بشر، به نظر می رسد که مسائل اخلاقی تا حدودی دارای عناصر مشترکی در میان فرهنگ ها و جوامع انسانی باشد. اما گاهی تعدد و تکثر نظریات اخلاقی چنان می نماید که کدهای اخلاقی در میان ملل مختلف نشانی های متفاوت داشته باشند. پژوهش در نظریه های اخلاقی بر مبنای یکی از غنی ترین میراث فرهنگی ایرانی و اسلامی، می تواند بین این دو فرض یاد شده برتری یکی را تأیید کند. در این مقاله رفتار اخلاقی اشخاص منظومه برای نخستین باردر چارچوب یک تئوری علمی تحلیل می شود. هدف اصلی این پژوهش کاربرد نظریه رشد اخلاقی لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg) در رفتار شخصیت های تمثیلی منظومه مخزن الاسرار و پاسخ به ا ین پرسش است که آیا درجات اخلاقی اشخاص داستان منظور قابل تفسیر و تحلیل با نظریه مراحل رشد اخلاقی کلبرگ است ؟ در نتیجه این پزوهش «نه» کد اخلاقی شناسایی شده است.
بررسی سبک شناسانه فرایندهای فن مناظره بر اساس نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مناظره های برجسته ی منظوم ادب فارسی، در مطالعات ژانری و سبکی می تواند دستاوردهای قابل توجهی داشته باشد. در پژوهش حاضر، نظر به اهمیت مناظره های متون کلاسیک و پیوند آن با گفتمان عمومی، هشت مناظره ی برجسته ی منظوم از قرن چهارم تا قرن هفتم انتخاب شد؛ با توجه به بافت موقعیتی متون مورد نظر و زمینه های شکل گیری آن ها، رویکرد نقش گرای هلیدی، برای تبیین مناظره ها برگزیده شد.روش تحلیل بر اساس بررسی مناظره های برجسته ی مورد نظر، در بخش «فرانقش اندیشگانی:فرایند افعال»، به شیوه ی توصیفی تحلیلی، است.یافته های پژوهش حاکی از آن است که مناظره های برگزیده ی منظوم در این چهار قرن، در زمینه ی فرانقش اندیشگانی تحولاتی را پشت سر گذاشته اند. در مناظره های برجسته ی قرن چهارم وهفتم، فرایندهای مادی بیشترین بسامد را دارند؛ البته کاربرد فرایندهای مادی در این دو قرن متفاوت است. همچنین در مناظره های برجسته ی قرن های قرن های پنجم و ششم فرایندهای رابطه ای، بیشترین بسامد را دارند. این تحولات نشان می دهد که از قرن چهارم تا قرن هفتم، مناظره ها از عینی بودن و برون گرایی به سمت ذهنی شدن و درون گرایی متمایل شده اند. به عبارت دیگر، نحوه ی استفاده از فرایندهای مناظره ها در طول این چهار قرن، تطورات فراوانی داشته است.
طنز و مطایبه در شهرآشوب
حوزههای تخصصی:
شهرآشوب یکی از انواع شعر فارسی است که پیوند نزدیکی با ادبیات عامیانه دارد. این نوع شعر که به نام های دیگر چون شهرانگیز، دهرآشوب، فلک آشوب و ... خوانده می شود، در ادبیات فارسی به دوگونه است؛ در نوع نخست، شاعر در شعر خود به تعریف و ذم مردم یک شهر و یا یک طبقه از جامعه می پردازد. اما در نوع دیگر که دارای ارزش ادبی بیش تری است، شاعر به توصیف پیشه وران و تعریف حرفه و صنعت آنان می پردازد و از این رهگذر اطلاعات تاریخی با ارزشی در زمینه مشاغل، آداب و رسوم، اعتقادات و فرهنگ عامیانه در اختیار مخاطب قرار می دهد. یکی از ویژگی های مهم شهرآشوب ها، کاربرد طنز و شوخ طبعی در آن هاست. در شهرآشوب هایی که به ذم مردم یک شهر یا یک طبقه می پردازد، شوخ طبعی غالباً به صورت هجو و هزل است، اما در شهرآشوب هایی که در آن توصیف صاحبان حرف و معرفی صنعت آن ها است، بیش تر در آن رگه هایی از طنز دیده می شود. از دلایل برجستگی طنز در شهرآشوب نوع دوم، به کارگیری طیف وسیعی از تکنیک های طنز است که بر اساس تئوری های رایج در طنز می توان به طبقه بندی و تحلیل آن پرداخت. بر اساس نتایج آماری این پژوهش، تکنیک های طنز به کاررفته در شهرآشوب دارای بسامد مختلفی است. مثلاً تکنیک های کوچک سازی، تشبیه به حیوانات، تشبیه مضحک و کنایه دارای بیش ترین بسامد و تکنیک هایی که مبتنی بر بازی های کلامی است، دارای کم ترین بسامد است.
دلایل نقشی خروج جمله واره موصولی و ارتباط آن با عوامل سبکی در متون روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
205 - 221
حوزههای تخصصی:
خطای نامه سفرنامه ای است منثور متعلق به دوران سلطان سلیم بایزید عثمانی در سال 911 هجری قمری که سید علی اکبر، ملقب به خطایی، بازرگان و به قولى «ایلچى ایرانى» همزمان با سلطنت شاه اسماعیل صفوی در شرح سفرش به سرزمین خطای (همان چین و خطا) تحریر نموده است. مطالعه حاضر با در نظر گرفتن فرایند خروج جمله واره موصولی، در پی بررسی انگیزه ها و علل این فرایند در این اثر تاریخی است. براین مبنا با نمونه گیری نظام مند از متن این سفرنامه، تمام جمله واره های موصولی آن استخراج شده و ازحیث عواملی چون: نسبت خروج جمله واره به حفظ آن در جایگاه کانونی، جایگاه گروه اسمی مرجع جمله واره موصولی در هر دو بند پایه و پیرو، شیوه نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع، تأثیر ساخت اطلاعی و تأثیر وزن دستوری جمله واره موصولی بر فرایند خروج مطالعه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع 173 جمله واره موصولی کتاب، تنها 39 بند یعنی چیزی کمتر از 23 درصد خروج یافته اند که هرچند از این تعداد بیشترین موصولی سازی از جایگاه سازه های اصلی جمله (جایگاه فاعل و مفعول) صورت گرفته است، لیکن در جملات پیرو، حضور گروه اسمی مرجع در جایگاه های افزوده (متممی، مضاف الیهی و قیدی) با افزایشی دوبرابری نسبت به جملات پایه به 36 درصد می رسد. پرکاربردترین روش نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع خود در این کتاب، استفاده از خلأگذاری بوده و تأثیر ساخت اطلاعی فعل، بر خروج جمله واره موصولی مؤثر قلمداد می شود. همچنین وزن دستوری جمله واره های خروج یافته در این اثر برابر 4 بوده و نمایانگر آن است که در این کتاب، به طور میانگین جمله واره های موصولی که طولی چهار برابر گروه فعلی داشته اند، خروج یافته و جملات کوتاه تر در جایگاه کانونی خود باقی مانده اند. در کنار سایر عوامل مورد پژوهش، نرخ پایین خروج جمله واره های موصولی و حفظ آنها درجایگاه کانونی خود، عاملی است که به نظر می رسد به دشواری درک این متن از سوی خواننده افزوده است و می تواند در کنار سایر شاخص های سبک شناسی مطرح در زمینه متون دوره مورد بحث، مورد توجه و مطالعه قرار گیرد.
تصاویر برساخته از مرگ یزدگرد، رستم فرّخ زاد و ماهویه در کشاکش گفتمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارند گان در این پژوهش بر آن هستند که با پیش کشیدن مرگ یزدگرد، ماهویه و رستم فرّخ زاد در شاهنامه و سنجش آن با منابع تاریخی پیش از آن، هم دوره و پس از آن، به بررسی عناصر ایدئولوژیک و جهت دار در آن ها بپردازند. با این بررسی نقش نویسنده و گزاره ها در مناسبات قدرت معین می شود. به شکلی که هم خودِ نویسنده و شاعر و هم خودِ اثر به مثابه کرداری اجتماعی، برساخته مناسبات قدرت و تخاصمات اجتماعی و سیاسی آن دوره بر سر تثبیت گفتمان و معنای وابسته به آن هستند. این امر منجر به قطبی شدن گزاره های به کار رفته توسط نویسنده و شاعر می شود. نویسنده این قطبی شدن ها را بر روی بستری از غیرسازی ، برجسته سازی و حاشیه رانی انجام می دهد. با وجود این، نباید در پی صدق و کذب بودن این روایت ها باشیم؛ بلکه باید آن ها را به عنوان متن های ایدئولوژیک مورد توجه قرار داد. ما از راه برخورد و رویارویی این عوامل، هوّیت متفاوت روایت ها و گزاره های ایدئولوژیک این افراد و آثار را به شکلی عقلانی و اخلاقی درک و دریافت می کنیم.
سیمای قهرمانان ایل بویراحمدی در سروده های حماسی بویراحمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سروده های حماسی بویراحمدی، علاوه بر ستایش قهرمانان قومی، الگوهای قهرمانی به ابزارهای جنگی آنان، رجزخوانی قهرمان و... به شیوه حماسی اشاره شده است. در این پژوهش، به بررسی و تحلیل سیمای قهرمانان قومی بویراحمدی در سروده های حماسی بویراحمدی می پردازیم. همچنین برآنیم تا پیش ی نه برخی از بن مایه های حماسی و جنبه های اساطیری آن ها را نیز تحلیل و بررسی کنیم. این پژوهش به شکل بنیادی، برپایه مطالعات کتابخانه ای میدانی و به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پس از بررسی و تحلیل سروده های حماسی بویراحمدی می توان گفت مردم بویراحمدی برای حفظ روحیه جنگاوری و قهرمانی، به ستایش قهرمانان قومی خود ازجمله کی لهراسب، میرغلام شاه قاسمی، عبدالله خان ضرغام پور، خان قزی و... پرداخته که در نبردها از خود رشادت ها نشان داده اند. در اشعار عامیانه بیشتر به رجزخوانی، سلاح های قهرمان و الگوهای قهرمانی و در سوگ چکامه های بویراحمدی به توصیف نبردها، شخصیت آنان و سوگواری برای آنان پرداخته شده است که نمونه های مشابهی با شاهنامه دارند.
عطار و دیدار با شاهد قدسی (بررسی ساخت و محتوای برخی از غزل-روایت های دیوان عطار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
111 - 136
حوزههای تخصصی:
عطار و دیدار با شاهد قدسی
(بررسی ساخت و محتوای برخی از غزل-روایت های دیوان عطار )
احمد سنچولی *
چکیده
عطار نیشابوری در بخش قابل توجهی از غزل های رندانه و شورانگیز خود، به موضوع دیدار با شاهد قدسی یا منِ برتر و ملکوتی خویش پرداخته است. او در این غزل ها، واقعه ای را به تصویر کشیده که به نوعی معرفت درونی، شهودی و کاملاً شخصی بی میانجی حسّ و عقل اشاره دارد؛ به همین سبب، از زبان، نگرش، سبک و سیاق خاصی برخوردارند و فردیت و خلاقیت شاعر در آن ها به خوبی نمایان است. عطار در این دسته از غزل ها که ساختاری داستان گونه و کاملاً روایی دارند و می توان آن ها را غزل-داستان نامید، راوی قصه های حوادث روحی خویش است؛حوادثی که بن مایه ی اصلی آن ها را زمینه ی معنایی داستان شیخ صنعان و حلاج رقم می زند. به دلیل غلبه ی احوال عاطفی و شهودی، شاعر به قطب استعاری زبان متوسل می شود و برای بیان منظور خویش از رمز و نماد بهره می گیرد. رؤیاگونگی، تناقض و ابهام سرشت ذاتی این غزل ها به حساب می آید و به همین دلیل، باب تأویل را به روی خویش می گشاید. همچنین غلبه ی وجه اخباری و عاطفی، لحن جدی و حسرت آمیز شاعر و نیز تناسب صورت و محتوا را می توان از دیگر مختصات این دسته از غزل ها برشمرد.
واژه های کلیدی: دیدار با شاهد قدسی(منِ ملکوتی)، عطار نیشابوری، غزلیات، معرفت شخصی و شهودی.
* دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زابل ah_sanchooli@uoz.ac.ir
تاریخ دریافت مقاله: 11/7/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 17/11/1400
عشق در بهشت گمشده جان میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
197 - 220
حوزههای تخصصی:
عشق در کنار آنکه یک مفهوم معرفت شناسی عاشقانه و عارفانه است، پیوندی عمیق نیز با فرهنگ و جامعه پیرامون خویش دارد. در عشق، زیبایی چه در بُعد آفاقی و چه انفسی آن، کانون مهم و هستی شناسانه جاذب و مجذوب است. در ادبیات جهان، مضمون عشق از جایگاه ویژه ای برخوردار است و هر ژانر ادبی نیز فراخور ویژگی ها، فرم و محتوای خود، به تفسیر عشق اقدام می کند. با توجّه به اینکه اثر مورد مطالعه پژوهش حاضر، حماسه الهی- انسانی بهشت گمشده می باشد، شایان ذکر است که یکی از مضامین اصلی در حماسه، عشق است. از آن جا که عشق در دنیای حماسه حد واسطی است میان عشق در دنیای اسطوره با عشق در دنیای واقعی، مطالعه پیش روی با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی نشان داد که عشق نه تنها نقطه عطفی در بهشت گمشده است؛ بلکه طرح خاص خود را برای تبیین ماهیّت آن دنبال می کند. بنابراین، مسأله اصلی مطالعه حاضر تبیین و توصیف جایگاه عشق در بهشت گمشده میلتون است، ضمن پاسخگویی به این پرسش اساسی که در شخصیت پردازی و فرم و محتوای بهشت گمشده تا چه اندازه مفهوم عشق منعکس گردیده است؟
تحلیل گفتمان سیاست و اجتماع در غزلیات هوشنگ ابتهاج (بر پایه نظریه ون دایک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
۱۷۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش پس از معرفی مؤلفه های گفتمان کاوی ون دایک به تعیین و توضیح عمده ترین موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی هوشنگ ابتهاج در غزلیاتش و سپس به واکاوی گرایشهای سیاسی و اجتماعی وی براساس نظریات ون دایک پرداخته شده است. براساس یافته های پژوهش از میان چهار ضلع مربع ایدئولوژیک ون دایک، بیان و تأکید بر اطلاعات حاوی نکات مثبت درباره گفتمان خودی، و بیان و تأکید بر اطلاعات حاوی نکات منفی درباره قطب دیگری، در قالب مؤلفه هایی چون: توصیف، واژگانگرایی، بزرگنمایی، تعمیم بخشی، کنایه و... اساس موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی ابتهاج را شکل می دهد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی، و داده های پژوهش با بهره گیری از تحلیل و تفسیر محتوا به روش کتابخانه ای بررسی قرار شده است.
ساختمان واژه عطف و تشخیص آن از گروه نحوی همپایه با تکیه بر چند متن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
87 - 109
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد زبانی به متون ادب فارسی و با هدف بازشناسی کلمه مرکب عطفی از گروه همپایگی حرف عطف و بازنمایی ساختمانِ آن سامان یافته است. در روند تحقیق واژه های دو سوی حرف «و» بررسی شد و کلماتی که به عنوان اجزای یک واحد واژگانی از نشانه های مرکب به ویژه از استقلال نحوی برخوردار بودند، همراه با نمونه هایی گردآوری شد. سپس با بررسی ساختمان داده ها، ساختار واژگانیِ مرکب عطفی، مرکب اتباعی و نام آوای مرکب، زیرعنوان واژه عطف ترسیم شد و نمونه هایی از دشوارترین شواهدی که در آن ها واژه عطف، آوا و صورتی همسان با ساخت نحوی اش داشت، ارائه شد تا نشان داده شود که از نشانه های چندگانه مرکب، «استقلال نحوی» در شناسایی مرکب عطفی از گروه نحوی به ویژه در صورت های همسان، کاراتر است؛ واژه عطف در متن ادبی به تمامی از قاعده بازگشت ناپذیری مرکب پیروی نمی کند و نسبت به زبان معیار از تنوع ساختاری بیشتری بهره مند است
تحلیل تطبیقی شعر «آی آدم ها» ی نیما یوشیج و نقاشی «فریاد» ادوارد مونک با تأکید بر مؤلفه های اکسپرسیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
هنر مدرن پدیده ای است که با تشکیک در قراردادهای سنتی فرهنگ و تمدن غربی و همچنین پیچیدگی و انعطاف دنیای معاصر آغاز شد. این پدیده در تقابل با قوانین و سنن پیشین است و تلاش دارد تا به چیرگی و مهارت انسان بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز تنوع طلبی های روانی و روحی او کمک کند. یکی از جلوه های هنر مدرن، مکتب اکسپرسیونیسم است که جریانی هنری و ادبی در اوایل قرن بیستم میلادی به شمار می آید. اساس این مکتب بر درون گرایی، فرار از واقعیت و طغیان برضد قراردادهای سنتی قرار دارد و به دلیل ماهیت فرامرزی و توجّهش به مخاطب عام، مورداقبال و تأیید هنرمندان و اندیشمندان قرار گرفت. نیما یوشیج، شاعر معاصر ایران که به دلیل تقابل با سنت ها و قواعد کهن و نیز طرح امکانات معنایی و تنظیمات ساختاری تازه در شعر فارسی او را بنیان گذار شعر مدرن ایران می دانند، اشعاری سرود که نمونه ی بارز سنت ستیزی و نوآوری در ادبیات فارسی بود. در مقاله ی پیش رو شعر «آی آدم ها»، سروده ی نیما یوشیج، را با یکی از نقاشی های معروف اکسپرسیونیستی به نام «فریاد»، اثر ادوارد مونک نروژی، با شیوه ای کیفی و تحلیلی - تطبیقی بررسی می کنیم. هدف مقاله، تحلیل مؤلفه های اکسپرسیونیستی و مشترک در دو اثر است تا نشان دهد که شعر آی آدم ها نه تنها شعر مدرنی است؛ بلکه رگه های اکسپرسیونیستی فراوانی دارد.
واکاوی شگردهای بلاغی تشبیه در رسالة الطیور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله الطیور، اثر نجم الدین رازی (654-573 ه.ق) دارای نثری خیالی و تمثیلی است و از جمله نثرهای آراسته و فنّی اواخر قرن ششم هجری به حساب می آید. نویسنده این اثر بنا به دلایل اجتماعی روزگار سخت خود سعی دارد با استفاده از محتوای تمثیلی و رمزی داستان و سیر در دنیای معقولات، از شگردهای ادبی مانند تشبیه استفاده کند تا وقایع را محسوس و عینی جلوه بدهد و آنها را از بهترین زاویه هنری گزارش کند. تشبیهات به کار رفته در این رساله کوتاه، علاوه بر زیباتر کردن اثر، لذت دریافت متن را برای مخاطب دوچندان می کند. او با کمال مهارت، این نوع بدیعی را در سراسر داستانش گسترده است. غالب تشبیهات در این اثر، از نوع تشبیه بلیغ، تفضیلی، تلمیحی و توصیفی است. نویسنده از بهترین انواع تشبیه جهت استطراف تشبیه سود برده است. ابتکار نجم الدین در کمک گرفتن از این نوع هنری در بیان اندیشه او تازگی خاصی بخشیده است. او از شگردهایی چون: استفاده از آیات قرآنی، تلمیح به داستان پیامبران، ملموس کردن معقولات از طریق اصطلاحات نجومی، رزمی، اشرافی، مکان های جغرافیایی و منسوباتی اعم از انسان و حیوان استفاده کرده است. همچنین زینت دادن این نوع بیانی با صنایع دیگری چون: مراعات النظیر، تضاد، اغراق، تلمیح، استخدام، کنایه و استعاره، در تصویرآفرینی و گسترش حوزه زبان اثر جلوه می کند.
پژوهش در بهره گیری مولوی از کارایی پسوند در ایجاد مبالغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
83 - 113
حوزههای تخصصی:
«مبالغه» در زبان و ادب فارسی جایگاه ممتازی دارد امّا برخلاف بسیاری از دیگر عناصر بلاغی به آن توجّه اندکی شده و حتی درباره شیوه های ساخت آن اغلب به همان دیدگاه های سنّتی اکتفا شده است. در دیدگاه های سنّتی، مبالغه بی آنکه به شیوه های ساخت آن توجّه شده باشد، بر اساس میزان بزرگ نمایی در آن به سه نوعِ «مبالغه»، «اغراق» و «غلوّ» تقسیم شده است. در پژوهش پیش رو، «پسوند» به مثابه یکی از شیوه های مؤثّر در ساخت مبالغه، بررسی و کارایی آن در این باره واکاوی شده است. فرضیه تحقیق این است که پسوند یکی از ابزارهای ساخت مبالغه در شعر مولاناست. پرسش این است که کدام پسوندها می توانند در ایجاد مبالغه مؤثّر واقع شوند. روش پژوهش، تحلیلی – توصیفی و مبتنی بر بررسی شواهد و نتیجه گیری بر اساس آن ها بوده است. بنابراین با تمرکز به برخی واژه های منحصر به فرد و نوآورانه مولانا، طیفی از پسوندهایی که در مبالغه مؤثّرند، نشان داده شده است و از این دید تا کنون به نقش پسوند، به ویژه در جهان شعر مولانا توجّه نشده است؛ پسوندهایی که مکان را با مبالغه توأم ساخته اند و شامل «لان»، «کده» و «ستان» است؛ پسوندهایی که دارندگی صفتی را با مفاهیم متفاوت مثبت یا منفی با مبالغه همراه کرده اند و شامل «ناک»، «باره»، «مند» و «گین» است. پسوندهایی که به یاری تشبیه، به مبحث مبالغه پیوند یافته اند؛ مانند «وش» و «انه». پسوند «ه» که صفت را با مفهوم کثرت و فراوانی توأم ساخته است . پسوند «گری» که رفتار، کار یا صفتی را با فراوانی همراه کرده است و بالاخره پسوند «-َ ک» و «-َ کی» که برای کوچک نمایی و تحقیر به کار رفته است. گذشته از این ها به مثابه یکی از دستاوردها پژوهش پیش رو در صدد بوده است که گامی در پیوند بلاغت و دستور زبان برداشته و به پسوند و کارایی آن در ایجاد مبالغه نگاهی تازه بیندازد.
منشأ الهام نمادها در شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
203 - 234
حوزههای تخصصی:
سمبولیسم در ادب معاصر ایران با نیما آغاز شد. وی نماد را در راستای معضلات اجتماعی و سیاسی به کار برد و این جریان، بسیاری از شاعران معاصر را تحت تأثیر قرار داد. صفارزاده از زمره شاعرانی است که شعرش آیینه زمانه بوده و از آنجا که شرایط سیاسی- اجتماعی ایجاب نمی کرد که سخن به صراحت بیان شود از نماد بهره گرفته است. در همین راستا، نوشتار حاضر بر آن است تا به روش توصیفی-تحلیلی، منشأ الهام نمادهارا در شعر طاهره صفارزاده تحلیل کند. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که نماد و سمبل با تجربه های دینی، سیاسی و اجتماعی صفارزاده، پیوندی ناگسستنی دارد و به تبع آن، «ر نگ ها»، «طبیعت» و «اسطوره های دینی و ملی» در شعر وی مفهومی ورای ظاهر را القا می کنند و همین امر موجب می شود که مخاطب در تعامل با سروده های وی قرار گرفته، در فهم معنا شریک شود.
بازتاب جایگاه اجتماعی زن در بوم سروده های شاهرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زن از دیرباز در فرهنگ ها و تمدن های گوناگون موضوع بحث و نزاع فراوان فلسفی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی بوده است. این موضوع بارها از نظرگاه های مختلف، به ویژه در حوزه ادبیات بررسی شده است. ترانه های عامیانه و بوم سروده ها به مثابه پاره مهم فرهنگ شفاهی و یکی از جنبه های مهم فرهنگ عامه، در این باب دارای مضامین ضدونقیض و گاه تأمل برانگیز فراوانی است که تا به حال به طور جدی به آن پرداخته نشده است. نوشتار پیش رو بر آن است تا به شیوه توصیفی تحلیلی و از خلال معرفی و تحلیل محتوای ترانه های رایج در حوزه جغرافیایی شهرستان شاهرود، نقش مندی های زن در این سروده ها را بازیابی، تبیین و تحلیل جامعه شناختی کند. بر همین اساس دریافت شد که جایگاه زن در این گونه بوم سروده ها در نقش هایی همچون: عاشق، معشوق، مادر مثالی، نماد زایندگی و باروری و گاه زن فریب کار ظاهر می شود. از منظر جامعه شناختی، گرچه گاهی عنصر زن در ردیف «دیگری فرودست» نشسته، اما عموماً مظهر همکاری و همیاری و نیز سمبل نسل پروری است. زن از نظرگاه ادبی، بازتاب های والایی یافته و نقش مندی هایی چون: سوژه درد هجران و دوری، نماد پارسایی و وفاداری، نماد مهرورزی، و بالأخره محبوبه دست نایافتنی را پذیرا شده است.
مناجات- قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
131 - 152
حوزههای تخصصی:
«مناجات» در مثنوی از یک طرف مفهومی مکاشفه ای دارد و از سوی دیگر نقش هنری آن اغلب، توضیح مضامین و تبیین مفاهیم قصه های آن است. مولانا به منظور بیان نکات عرفانی و در جهت تکمیل دقایق باطنی خویش کاربرد مناجات را شیوه ای مؤثر برای توضیح موضوعات عرفانیِ داستان می داند. باید دانست که مولانا در مناجات های خویش در راستای نیل به کدام مقاصد سخن عرفانی است؟ بررسی نقش مناجات و کارکرد آن برای درک بهتر مبانیِ جمال شناسی مثنوی، تبیین دقیق تر نگرش های عرفانی مولانا با استفاده از رویکرد تفسیری معانی رمزی قصه و چگونگیِ بسط مفاهیم آن از قِبل قابلیت های بلاغی این نوع ادبی، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله به روش توصیفی و به شیوه تحلیل محتوا و نقد اجزای تحقیق، مناجات های مثنوی را در ارتباط با درون مایه قصه های آن ارزیابی می کند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مناجات ساحتِ جمال شناسی مثنوی را تا حد بسیار هنری متحول می کند و استفاده از آن، نه تنها یافته های ذهنی مولانا را در معانی و صورت های بدیعی گسترش می دهد، بلکه مفاهیم رمزی و مبهم قصه را بر مبنای آن به روشنی تفسیر و تأویل می کند.
کارکرد تکنیک های روایی و ترفندهای زبانی در رمان های سیّدات القمر جوخه الحارثی و پاییز فصل آخر سال است نسیم مرعشی از منظر جریان سیّال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
131 - 150
حوزههای تخصصی:
جریان سیّال ذهن، شکل خاصی از روایت داستان است که زمینه کنار رفتن نویسنده و مشارکت خواننده در تجربیّات ذهنی شخصیّت ها را فراهم می نماید . جوخه الحارثی و نسیم مرعشی در رمان های سیدات القمر و پاییز فصل آخر سال است کوشیده اند تا با بهره گیری از تکنیک های سیلان ذهنی، به بیان دغدغه ها و مسائل زنان در جوامع خود بپردازند. ازاین رو این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، کارکرد جریان سیّال ذهن در این دو رمان و میزان موفقیت هر یک از نویسندگان را موردبررسی قرارمی دهد. یافته ها گویای آن است که الحارثی در ارائه تکنیک های سیّال ذهن برای انعکاس ذهنیّات شخصیت های داستان موفق تر بوده است؛ وی با بهره گیری از ظرفیت روایت دانای کل، در به کار گرفتن تکنیک تک گویی درونی شایسته تر عمل کرده است. الحارثی با به کار گرفتن تداعی آزاد، پرش های زمانی - مکانی پی در پی و تغییر زاویه دید راوی، باعث ایجاد ابهام در متن می شود و شعرگونگی در زبان، زمینه ابهام بیشتر در متن او را فراهم می کند؛ مرعشی به علت رویکرد ساده نویسی، کمتر از شعرگونگی بهره برده است؛ وی حدیث نفس را برای بیان احساسات زنانه به کار برده اما الحارثی آن را به جهت اهداف والاتری، از جمله احقاق حقوق از دست رفته زنان در جوامع سنتی به کارمی گیرد.