مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
وزن دستوری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی در پاسخ به این پرسش داریم که دلیل خروج بند موصولی در زبان فارسی چیست. از آن جاکه خروج و عدم خروج بند موصولی معمولاً به جملاتی دستوری در پدیده خروج بند موصولی، این بند از مجاورت هسته خارج شده و به جایگاهی در انتهای جمله حرکت می کند و باعث بوجود آمدن ساخت ناپیوسته می شودمی انجامد، نمی توان دلایل نحوی را در این امر دخیل دانست و باید در جستجوی دلیل یا دلایل نقشی بود که باعث جابجایی بند موصولی می شود. در این مقاله تاثیر چهار عامل طول بند موصولی، نوع فعل بند اصلی، وضعیت اطلاعی فعل و هسته بند اصلی، و وضعیت معرفگی هسته بند موصولی بر خروج بند موصولی بررسی شد. مواد این تحقیق بر اساس پیکره طبیعی زبان بوده است. تحلیل داده های تحقیق نشان داد تاثیر عوامل فوق بر خروج بندهای موصولی به یک اندازه نیست. مهم ترین تاثیر را طول بند موصولی و نسبت آن با طول گروه فعلی بند اصلی دارد. هرچه این نسبت بیشتر باشد، احتمال خروج بیشتر است. نوع فعل نیز بر خروج تاثیر دارد؛ و به طور مشخص افعال ربطی بیشترین افعالی هستند که بندهای موصولی از آنها عبور می کنند، و دلیل آن را در وضعیت اطلاعی این افعال می توان دید، که در اکثر موارد دارای اطلاع مفروض هستند. وضعیت معرفگی هسته بند موصولی نیز در خروج نقش دارد، هرچند این نقش به اندازه نقش دو عامل نخست نیست. بندهای موصولی جابجا شده، نسبت به موارد جابجانشده، بیشتر دارای هسته نکره هستند. وضعیت اطلاعی هسته بند موصولی و وضعیت اطلاعی فعل، به تنهایی نقشی در جابجایی بند موصولی بازی نمی کنند. نتایج این مقاله به اهمیت تبیین های نقشی تاکید می کند و در عین حال پیامدی رده شناختی برای توالی کلمات زبان فارسی دارد. همچنین این مقاله بر تعامل چند عامل در بروز یک پدیده زبانی، یا عوامل رقیب، تاکید می کند.
عوامل موثر بر پسایندسازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظور از پسایندسازی در این مقاله، فرایندی است که طی آن سازه ای در جمله که جایگاه بی نشان آن پیش از فعل است، در جایگاه پس از فعل قرار می گیرد. در این پژوهش، با انتخاب چارچوب نظری نحو نقش گرا، به بررسی این فرایند پرداخته ایم و سعی کرده ایم نشان دهیم چه عوامل نقشی احتمال پسایندشدگی را بالا می برند. عوامل نقشی مورد بررسی عبارتند از: وزن دستوری، معرفگی، جانداری و ساخت اطلاعی. برای داشتن داده های طبیعی، پیکره ای گفتاری از مصاحبه ها و میزگردهای زنده تلویزیونی، مکالمات رو در رو و گزارش های زنده ورزشی گردآورده ایم و جملات پسایندشده در این پیکره را مبنای تحلیل خود قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عوامل فوق به استثنای عامل جانداری، در پسایندسازی جملات فارسی مؤثرند؛ یعنی هرچه سازه موردنظر معرفه تر و سنگین تر باشد احتمال پسایندشدن آن بیشتر است، و در مورد ساخت اطلاعی نیز با اینکه مفعول های مستقیم پسایندشده بیشتر دارای اطلاع مفروض هستند، این یک دستی در مورد مفعول های غیرمستقیم و حرف اضافه ای دیده نمی شود.
چیدمان سازه ها در زبان فارسی متأثر از وزن دستوری: تبیینی پردازش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریۀ کنشی ترتیب واژگانی 1 و اصول بهره وری 2 در دستور ( Hawkins , 1994, 2004 )، چیدمان سازه ها ی زبانی متأثر از راندمان پردازشی است. به بیان شفاف تر، سازه ها به نحوی مرتب می شوند که پردازش زبانی را تسهیل کنند. این پژوهش با بهره گیری از تکلیف برخط خوانش جمله، با هدف بررسی نقش وزن دستوری در عملکرد حرکت سازه ها به جایگاه پسافعلی و تحلیل سطح پردازشی جملات در صورت بندی های متناظر شکل گرفت. تکلیف پیش گفته به عنوان الگویی مناسب برای تحلیل سطح پردازشی ساخت های نحوی، در محیط نرم افزار Open Sesame طراحی شد. دو مجموعۀ 24 جمله ای در سه سطح وزنی (سبک، متوسط و سنگین) و دو سطح ساختاری (سازه در جایگاه بی نشان پیش فعلی و پسافعلی) برای 40 آزمودنی فارسی زبان دارای تحصیلات دانشگاهی (سنین 18 تا 40 سال) که به شیوۀ تصادفی انتخاب شدند ارائه شد. مجموعۀ نخست شامل جملات دارای بند موصولی و مجموعۀ دوم جملات حاوی سازۀ پسایند شده و جملۀ متناظر غیرمقلوب بود. پس از هر جمله، یک پرسش بلی/ خیر مطرح شد. داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل واریانس تحلیل شد. در وزن دستوری سبک، وقتی سازۀ مورد مطالعه در جایگاه بی نشان قرار دارد، سرعت زمان خوانش به نسبت جملات متناظر پسافعلی بیشتر است، حال آنکه این الگو با افزایش وزن دستوری برعکس می شود؛ به بیان دیگر، در وزن دستوری متوسط، حرکت پسافعلی سازه ها، به کاهش میانگین خوانش جمله منجر می شود. این کاهش به مراتب در حالت سنگین معنادارتر است. ترتیب سازه ها و گشتار حرکت نسبت به وزن دستوری سازه ها حساس است؛ درنتیجه، گرایش سنگینی پایانی در زبان فارسی در رابطه با ساخت های پیش گفته با انگیزش افزایش راندمان پردازشی تأیید می شود.
مقایسه خروج بند موصولی در سفرنامه های زبان فارسی (با تمرکز بر سه سفرنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خروج بند موصولی یک فرایند نحوی اختیاری است که تحت تأثیر عوامل سبکی و گفتمانی رخ می دهد. این پژوهش وضعیت بندهای خروج یافته در سه سفرنامه منتخب از سه دوره تاریخیِ زبان فارسی را مطالعه و بررسی می کند. پژوهندگان می کوشند این بندها را براساس جایگاه موصولی سازی، شیوه نحوی نمایش ارتباط بند موصولی با هسته آن و همچنین مقایسه بندهای خروج یافته براساس عوامل گفتمانی مانند ساخت اطلاعی، وزن دستوری و فراوانی خروج بند موصولی بررسی کنند؛ البته با تمرکز بر میزان همگرایی/ واگرایی نتایج حاصل از خروج بند موصولی به عنوان یک فرایند نحوی سبکی و ویژگی های سبک شناختی این آثار. بدین منظور سه سفرنامه انتخاب شد: سفرنامه ناصرخسرو (ناصرخسرو قبادیانی مروزی)، سفرنامه خطای نامه (علی اکبر خطایی)، کارنامه سفر به چین (محمدعلی اسلامی ندوشن). با نمونه گیری نظام مند از متن سفرنامه های منتخب، تعداد 645 بند موصولی استخراج شد و سپس این بندهای موصولی براساس پنج شاخص خروج یا خارج نشدن بند، جایگاه موصولی سازی، شیوه نحوی ارتباط بند موصولی با هسته اسمی، ساخت اطلاعی فعل و وزن دستوری بررسی شد. نتایج مطالعه نشان دهنده فراوانی نسبتاً بالای خروج بند موصولی در دو کتاب سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی (63 درصد) و کارنامه سفر به چین (45 درصد) و وقوع بسیار پایین آن در خطای نامه (22 درصد) است. همچنین میزان ظهور گروه اسمی مرجع در جایگاه افزوده بندهای پیرو در دو کتاب ذکرشده پایین تر (28 درصد) و در سفرنامه خطای نامه بالاتر (36 درصد) است. همچنین براساس ملاک وزن دستوری بندهای خروج یافته، بین دو کتاب سفرنامه ناصرخسرو و کارنامه سفر به چین ازسویی و کتاب خطای نامه از دیگر سو، تفاوت معناداری مشاهده می شود. براساس مجموع تفاوت های ذکرشده و با در نظر گرفتن اثر پردازشی خروج بندهای موصولی بر درک بهتر متن توسط مخاطب، این پژوهش شیوه دو کتاب سفرنامه ناصرخسرو (متعلق به نثر مرسل فارسی) و کارنامه سفر به چین (نثر ساده معاصر) را در زمینه خروج بند موصولی مشابه و برای پردازش هرچه بهتر متن در نظر می گیرد؛ درحالی که کتاب خطای نامه که به متون متکلف و مصنوع دوره صفویه تعلق دارد، با دو کتاب دیگر متفاوت است و در آن، در مقایسه با دو اثر پیشین، وقوع فرایندهایی کم بسامد تلقی می شود که به پردازش بهتر متن کمک می کند.
تأثیر وزن دستوری بر پسایندسازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر وزن دستوری بر پسایندسازی سازه های مختلف در زبان فارسی معاصر گفتاری است. با اینکه زبان فارسی زبانی فعل پایان است، اما در موارد متعددی برخی سازه ها در جایگاه پس از فعل قرار می گیرند و اصطلاحاً پسایند می شوند. یکی از عواملی که در این جابه جایی تأثیرگذار است، وزن دستوری است. منظور از وزن دستوری تعداد کلمات درون هر سازه است. در مطالعات رده شناسی عنوان شده است که در اکثر زبان های جهان گرایش کلی به قرار دادن سازه سبک قبل از سازه سنگین است که به تسهیل در تولید و درک گفتار کمک می کند. اما مطالعاتی نیز صورت گرفته است که در زبان های فعل پایانی مانند ژاپنی و کره ای، سازه های سنگین پیش از سازه های سبک قرار می گیرند. درواقع دو نوع رده از این حیث در زبان های جهان وجود دارد. در این پژوهش، با تکیه بر پیکره گفتاری زبان فارسی، به بررسی تأثیر وزن دستوری بر سازه های پسایند شده در زبان فارسی پرداخته ایم. این مطالعه نشان می دهد در زبان فارسی، سازه های سنگین بیش از سازه های سبک در جایگاه پس از فعل قرار می گیرند. به عبارتی فارسی از این حیث در جایگاه پس از فعل، مانند زبان های فعل پایانی همچون کره ای و ژاپنی نیست. درمورد چهار سازه مفعول غیرمستقیم، مسند، فاعل و قید مکان، اصل سازه سنگین پس از سازه سبک دیده می شود و البته موارد محدودی هم وجود دارد که این گرایش در آن ها رعایت نشده است.
دلایل خروج بند موصولی در متون تاریخی: مطالعه موردی سفرنامه ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
181 - 208
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با مطالعه خروج بند موصولی و عوامل مؤثر بر آن به عنوان یک فرایند نحوی اختیاری، به بررسی شباهت ها و تفاوت های عوامل مؤثر بر خروج بند موصولی در سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی پرداخته است. در این راستا با نمونه گیری نظام مند و بررسی نیمی از این متن تاریخی با فاصله های ده صفحه ای، جملات موصولی متن استخراج و فرایند خروج بند از حیث میزان خروج، جایگاه های خروج در دسترس، وضعیت معرفگی گروه اسمی، ارتباط جایگاه های افزوده با خروج بند و فراوانی آن ها در بند موصولی به نسبت بند اصلی، شیوه ارتباط بند موصولی با گروه اسمی مرجع، ساخت اطلاعی فعل، و وزن دستوری سازه های خروج یافته، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان دهنده رواج بالای خروج بند موصولی در سفرنامه ناصرخسرو است به نحوی که تعداد 138 بند از مجموع 221 بند موصولی کتاب (62%) در جایگاه پس از فعل ظاهر شده و خروج یافته اند. همراستا با سلسله مراتب جهانی کینان و کامری (Keenan & Comrie, 1977) بیشترین خروج بند موصولی در سفرنامه مورد بحث از جایگاه های فاعلی و مفعولی صورت گرفته است. بیش از 50 درصد موارد خروج بند موصولی پیش از فعل های ربطی با ساخت اطلاعی زمینه ای بوده و همچنین بر اساس معیار وزن دستوری، بندهای خروج یافته از متن، در مقایسه با بندهای خروج یافته متون معاصردر مطالعه راسخ مهند و دیگران ( Rasekh Mahand et al., 2012) بندهای سبک تری محسوب می شوند. به علاوه، در متن سفرنامه چند نمونه از ضمیرگذاری بند موصولی در جایگاه فاعلی مشاهده شد که در فارسی امروز غیر دستوری محسوب می شود اما به نظر می رسد در آن دوره جایز شمرده می شده است.
بررسی رابطه بین وزن دستوری بند موصولی و حضور و یا عدم حضور ضمیر تکراری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
199 - 223
حوزه های تخصصی:
ضمایر تکراری در جایگاهی قرار می گیرند که سازه ای از آنجا حرکت کرده باشد. در زبان فارسی، یکی از جایگاه های این ضمایر در درون بندهای موصولی است. با توجه به تبیین نقشی هاکینز (2004، 1999) برای حضور ضمایر تکراری، در بندهای موصولی، هرقدر فاصله بین هسته بند موصولی و محل سازه هم مرجع با آن در بند موصولی بیشتر باشد، عدم حضور ضمیر تکراری باعث می شود یافتن مرجع سخت تر باشد. این پژوهش، با بهره گیری از آزمایش سنجش سطح خوانش، قضاوت دستوری، آزمایش تولیدی عملکردمحور و آزمایش شنیداری، به بررسی رابطه بین وزن دستوری بند موصولی و حضور یا عدم حضور ضمایر تکراری در جایگاه مفعول پرداخته است. فرض بر این بود که با افزایش وزن دستوری بند موصولی، حضور ضمیر تکراری در جایگاه مفعول، که هدف بررسی این پژوهش است، کمک کننده خواهد بود. در نهایت، داده های هر آزمون جداگانه با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. آزمایش هایی که نتایج آنها طبق فرضیه پژوهش بوده اند، در تحلیل های آماری SPSS معنادار نبوده اند؛ یعنی حضور ضمیر تکراری و یا عدم حضور آن، در هر یک از سطوح وزنی، تغییر معناداری ایجاد نمی کند. به علاوه، رابطه بین وزن دستوری و حضور ضمیر تکراری نیز معنادار نبود؛ یعنی سخنگویان فارسی زبان فارغ از هر نوع وزن دستوری، به میزان زیادی ضمیر تکراری استفاده می کنند.
دلایل نقشی خروج جمله واره موصولی و ارتباط آن با عوامل سبکی در متون روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
205 - 221
حوزه های تخصصی:
خطای نامه سفرنامه ای است منثور متعلق به دوران سلطان سلیم بایزید عثمانی در سال 911 هجری قمری که سید علی اکبر، ملقب به خطایی، بازرگان و به قولى «ایلچى ایرانى» همزمان با سلطنت شاه اسماعیل صفوی در شرح سفرش به سرزمین خطای (همان چین و خطا) تحریر نموده است. مطالعه حاضر با در نظر گرفتن فرایند خروج جمله واره موصولی، در پی بررسی انگیزه ها و علل این فرایند در این اثر تاریخی است. براین مبنا با نمونه گیری نظام مند از متن این سفرنامه، تمام جمله واره های موصولی آن استخراج شده و ازحیث عواملی چون: نسبت خروج جمله واره به حفظ آن در جایگاه کانونی، جایگاه گروه اسمی مرجع جمله واره موصولی در هر دو بند پایه و پیرو، شیوه نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع، تأثیر ساخت اطلاعی و تأثیر وزن دستوری جمله واره موصولی بر فرایند خروج مطالعه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع 173 جمله واره موصولی کتاب، تنها 39 بند یعنی چیزی کمتر از 23 درصد خروج یافته اند که هرچند از این تعداد بیشترین موصولی سازی از جایگاه سازه های اصلی جمله (جایگاه فاعل و مفعول) صورت گرفته است، لیکن در جملات پیرو، حضور گروه اسمی مرجع در جایگاه های افزوده (متممی، مضاف الیهی و قیدی) با افزایشی دوبرابری نسبت به جملات پایه به 36 درصد می رسد. پرکاربردترین روش نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع خود در این کتاب، استفاده از خلأگذاری بوده و تأثیر ساخت اطلاعی فعل، بر خروج جمله واره موصولی مؤثر قلمداد می شود. همچنین وزن دستوری جمله واره های خروج یافته در این اثر برابر 4 بوده و نمایانگر آن است که در این کتاب، به طور میانگین جمله واره های موصولی که طولی چهار برابر گروه فعلی داشته اند، خروج یافته و جملات کوتاه تر در جایگاه کانونی خود باقی مانده اند. در کنار سایر عوامل مورد پژوهش، نرخ پایین خروج جمله واره های موصولی و حفظ آنها درجایگاه کانونی خود، عاملی است که به نظر می رسد به دشواری درک این متن از سوی خواننده افزوده است و می تواند در کنار سایر شاخص های سبک شناسی مطرح در زمینه متون دوره مورد بحث، مورد توجه و مطالعه قرار گیرد.