فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
61 - 74
حوزههای تخصصی:
شناخت قابلیتها و جاذبه های گردشگری، در راستای توسعه شهری و ارتقاء حضور گردشگران، حائز اهمیت می باشد. هدف از این پژوهش شناسایی قابلیتها و جاذبه های گردشگری در محدوده های بازآفرینی شده تاریخی، می باشد. در گام اول، جهت شناسایی اصول بازآفرینی گردشگری محور با روش تحلیل محتوا، به ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﺘﻮن ﻧﻈﺮی شامل ﺗﻌﺎرﯾﻒ و بررسی دﯾﺪﮔﺎه و نظریات اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان پرداخته شده است. در گام دوم، با بهره گیری از روش میدانی، معیارهای بازآفرینی شهری گردشگری محور، از طریق پرسشنامه گردشگران شهری در محور بازآفرینی شده زندیه شیراز، مورد آزمون واقع شده که پرسشنامه گردشگران شهری با نرم افزار SPSS و بهره گیری از آزمون فریدمن تحلیل شده و قابلیتهای تاریخی و یادمانی در اولویت اول و قابلیت های فرهنگی، تفریحی و محیطی در اولویت های دوم تا چهارم قرار دارند. این خود راهنمای مناسبی جهت برنامه ریزی های بازآفرینی شهری در محدوده زندیه با محوریت گردشگری خواهد بود.
Measuring The Quality of Natural Lighting in A Building with Double Skin Façade (DSF)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Lately, a double skin façade (DSF) has been increasingly popular as an aesthetic and shading device. A façade with a secondary skin is employed in buildings to let natural light flow into the building without glare and heat. The purpose of this study is to examine the performance of secondary skin in buildings and to investigate the level of natural lighting in buildings that meets visual comfort standards according to the function of space in buildings. The object of this research is the Henricus Constant building of Soegijapranata Catholic University Semarang Indonesia. The research method used is descriptive quantitative. The authors assessed the level of natural lighting in the building by analyzing the results of field measurement data with luxmeter measuring devices and model simulations regarding natural shadows and lighting levels with Sketchup software and dialux. The results of this study suggest that secondary skins in the Henricus Constant building manage to create shade in the building’s interior, but the natural lighting level is only 30 lux, less than the standard lighting level of the classroom at 250 lux. Without the secondary skin, the average light intensity is 310 lux; thus, it causes glare and becomes visually uncomfortable.
سازمان رهبر، مدل متناسب مدیریت شهری یکپارچه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف اصلی این مقاله، بررسی ساختارهای هماهنگی و یکپارچگی بین سازمانی و ارزیابی کلی ساختارهای متناسب برای تحقق یکپارچگی در مدیریت شهرهای کشور است. این ارزیابی با طرح ویژگی های چندین ساختار و تشریح تناسب هر کدام با زمینه مدیریت شهری موجود کشور صورت گرفته است. در این مقاله ادعا می شود ساختار یا مدل سازمان رهبر[i]، مدل متناسبی برای گذار به مدیریت شهری یکپارچه در کشور است. بر پایه این ساختار، شوراها و شهرداری ها باید نقش هدایت کننده و هماهنگ کننده کلیه کنشگران توسعه شهری (اعم از دولتی، خصوصی و عمومی) و کلیه فرایندها (اعم از برنامه ریزی، تامین زیرساخت ها و ارائه خدمات) را در اداره امور و توسعه شهر برعهده گیرند. نتایج این بررسی نشان می دهد نهاد مدیریت شهری در ایران، به دلایل متعدد از جمله چندکارکردی بودن، مکان مبنا بودن، انتخابی بودن و نظایر این ها بیش از سایر نهادهای عمومی و دولتی واجد بیشترین صلاحیت برای به عهده گرفتن نقش سازمان رهبر در هماهنگی منابع و نهادهای مختلف شهر است. بر عهده گرفتن چنین رسالتی برای تحقق هماهنگی بیشتر در اداره شهرها حتی بدون واگذاری وظایف بیشتر به آنها، که همیشه با مقاومت سازمان های خدماتی بخشی دولتی مواجه بوده است، ممکن و عملی است.
تبیین اثرات راه و سیستم حمل ونقل روستا - شهری بر توسعه اقتصادی، اجتماعی نواحی روستایی (مطالعه موردی: بخش بندپی شرقی شهرستان بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۳۲-۱۷
حوزههای تخصصی:
سیستم حمل ونقل روستا شهری و راه روستایی نقش مهمی در پیش گیری از محرومیت اجتماعی، اقتصادی و انزوای مناطق دورافتاده و روستایی برعهده دارد و در همه جوامع پیش نیاز پیشرفت و توسعه می باشد. بنابراین، قابلیت دسترسی به حمل ونقل عمومی روستایی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم توسعه می تواند آثار مختلفی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستایی داشته باشد. در این مقاله، نقش شبکه راه های ارتباطی و سیستم حمل ونقل عمومی روستا شهری بر توسعه اقتصادی، اجتماعی نواحی روستایی مطالعه می شود. نوع پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی تحلیلی می باشد. داده های موردنیاز از طریق پرسش نامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان روستاهای جلگه ای جنگلی و روستاهای کوهستانی جنگلی دهستان سجادرود و فیروزجاه شهرستان بابل می باشند. در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی با حجم نمونه ی 1028 خانوار (روش کوکران) استفاده شده و برای تحلیل متغیرها، متناسب با نوع داده ها، از آزمون من ویتنی و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. با توجه به یافته های تحقیق، توسعه اقتصادی روستاهای دهستان فیروزجاه بیشتر از عناصر تبیین کننده زیرساختی و کیفی شبکه راه ها و سیستم حمل ونقل عمومی (85 درصد) و توسعه اجتماعی آنها از عناصر تبیین کننده مرتبط با وضعیت خدماتی و ایمنی (30 درصد) تأثیر پذیرفته است. در مقابل روستاهای موردمطالعه دهستان سجادرود در بعد توسعه اجتماعی بیشتر از عناصر زیرساختی و کیفی (45 درصد) و از نظر توسعه اقتصادی بیشتر از عناصر خدماتی و ایمنی شبکه راه و سیستم حمل ونقل عمومی (61 درصد) تأثیر پذیرفته است. گسترش شبکه راه و حمل ونقل عمومی به عنوان پیش نیاز و زیربنای توسعه در باروری استعدادهای بالقوه جوامع نقشی اساسی دارد و پیوند ناگسستنی با توسعه اجتماعی و اقتصادی دارد و سبب تضعیف انزواگرایی و اقتصاد بسته روستاها و تقویت حس تعلق به جامعه بزرگ تر می شود.
گونه شناسی چهارصفه های تاریخی روستای دوسیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۷۲-۶۱
حوزههای تخصصی:
معماری روستایی همسازترین پاسخ های کالبدی را به محیط و فرهنگ ساخت داده است. تنوع در کالبد و سازمان دهی فضایی معماری روستایی حاصل این پاسخگویی است. معماری روستایی مناطقی با اقلیم سرد کوهپایه ای ایران، به واسطه مقابله با شرایط اقلیمی، جغرافیایی ویژه، نوع معیشت بومی و مواردی ازاین دست، تصویری دیگر از سازمان دهی و شکل فضا را نسبت به سایر روستاهای ایران نمایش داده است. گاه این سازمان دهی به تولید نوعی ویژه و هویت مند از قرارگیری و انتظام فضایی می رسد. روستای دوسیران در شهرستان کوه چنار ازاین دست روستاهاست که به واسطه اقلیم، نوع فناوری ساخت، روابط اجتماعی و جغرافیایی محیط، از منظر روستایی و روابط فضایی ویژه ای برخوردار است. این روستا در منطقه کوهمره نودان در نزدیکی کازرون و در محدوده تاریخی شهر ساسانی بی شاپور قرار گرفته است. در این مقاله با تکیه بر روش پیمایشی و موردکاوی، تلاش شده است تا با مشاهدات شخصی، برداشت میدانی و بررسی اسناد و اطلاعات در تاریخچه و معماری روستا، به بررسی معماری مسکونی روستای دوسیران پرداخته شده و عوامل شکل دهنده به کالبد عمارت های چهارصفه آن بازشناسی شود. نگارندگان تلاش دارند با مقایسه تطبیقی بین سازمان دهی فضایی چهارصفه ها و جزئیات ساختی آن مانند نحوه پوشش و ساخت ابنیه، در ابتدا به این سؤال پاسخ گویند که گونه های معماری مسکونی در روستای دوسیران کدامند و پس از آن این مطلب مورد سنجش قرار گیرد که ویژگی های چهارصفه ها چگونه می تواند یک نوع از معماری مسکونی روستایی را بیان نماید؟ بررسی اولیه نشان می دهد که چهارصفه های دوسیران بنابر دلایل اقلیمی و امنیتی، فاقد هرگونه نورگیر و بازشو هستند و جهت گیری خانه ها براساس جهت باد غالب زمستانه شکل یافته است. همچنین ورودی ها بنا بر اساس مؤلفه های ایمنی، اقلیمی و فرهنگی کوتاه تر از حد معمول ورودی در معماری روستایی و برابر با 140 سانتی متر ساخته شده است. نتایج نشان می دهد؛ الگوی سازمان دهی فضایی در چهارصفه های دوسیران، بر پایه عوامل ریشه های تاریخی معماری بومی روستا، اقلیم و زمینه ساخت، شکل یافته و در این میان به یک گونه از ساخت فضایی دست یافته شده است.
سرپناه موقت با استفاده از لوله های PVC(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۱۳۵-۱۲۰
حوزههای تخصصی:
تأمین سرپناه موقت پس از سوانح بزرگ در زمره چالش های مهم بازماندگان و مسئولین امداد و بازسازی است. در ایران، ساخت و تحویل کانکس بعد از توزیع چادر، راه حل رایج است. به دنبال زلزله 1396 در استان کرمانشاه، خسارت گسترده ای به سکونتگاه های شهری و روستایی به خصوص در بخش های دشت ذهاب و شهر قصرشیرین وارد شد. وسعت بالای تخریب، نزدیکی به فصل سرما، بارندگی و مشکلات سکونت در چادرهای اسکان اضطراری، سرعت بخشیدن به مرحله تأمین مسکن موقت و سرپناه دائم را ضروری می نمود. مقاله حاضر گزارش طرحی پژوهشی عملی، جهت یافتن راه کاری متفاوت برای حل این مسئله است. تجارب نشان می دهد که بازماندگان سوانح خصوصاً در مناطق روستایی با بهره گیری حداکثر از مصالح و فناوری بومی ساخت وساز و همچنین مصالح برجای مانده از بناهای تخریب شده اقدام به تأمین سرپناه برای خانواده خود می کنند. با آگاهی از چنین ظرفیتی، تلاش بر این بوده است، با استفاده حداکثری از مصالح بومی و برخی مصالح غیربومی ولی ارزان قیمت و در دسترس، گامی در جهت تأمین سرپناه موقت برداشته شود. دراین راستا برای نخستین بار، لوله های PVC به عنوان سازه ی اصلی یک سرپناه موقت مورد استفاده قرار گرفت. در مرحله اول در آذرماه 1396، پژوهشگران به منظور شناخت و ارزیابی شرایط منطقه و به مدت شش روز از شهر سرپل ذهاب و چند روستای منطقه بازدید کردند. در ادامه، طراحی و اجرای اولین نمونه آزمایشی از این سازه به نام کاشانه به ابعاد 2*3 متر در محوطه دانشکده معماری شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی صورت گرفت. در حین اجرا نکات زیادی شناسایی و اصلاحات آن انجام شد، مقاومت سازه تحت بارگذاری ثقلی مورد آزمایش قرار گرفت و همچنین محاسبات سازه ای با استفاده از نرم افزار SAP2000 انجام گرفت. در گام بعد، نمونه ی اصلی آن با ابعاد 4*3 در روستای کوئیک عزیز شهر سرپل ذهاب ساخته شد. تمایل به مشارکت در میان بومیان در هنگام ساخت کاملاً مشهود بوده و بازخورد مثبت مردم نسبت به نمونه ی اصلی، نشان دهنده موفقیت این نوع از سرپناه موقت بوده است. پایش نمونه ها، هزینه ها، سرعت اجرا، مشارکت نیروی کار محلی، قابلیت توسعه و توجه به نیازهای روانی بازماندگان از نظر شباهت فضای ایجادشده به بناهای متعارف، ازجمله امتیازات این طرح است.
انسان، ربات، معماری؛ چگونه ربات ها ساخت را دگرگون خواهند کرد؟
حوزههای تخصصی:
در دهه های آینده آنچه مسلم است استفاده گسترده از صنعت رباتیک در ساخت می باشد که این موضوع منجر به تحولی شگرف در معماری خواهد شد. روش ها و تکنیک های ساخت به طور کامل دگرگون شده و پروسه های ماشینیزه جای روش های فعلی را در ساخت خواهد گرفت. هزینه های عملیات ساختمانی و نیاز به نیروی انسانی به طرز چشمگیری کاسته می شود، در طرف مقابل سرعت، دقت، ایمنی و امنیت افزایش خواهد یافت. این ها تنها مواردی نخواهند بود که ساخت به کمک ربات ها برای معماری آینده به ارمغان خواهد آورد. درک این نکته که در سال های اخیر پروژه های بسیاری در سراسر دنیا با استفاده از این ربات های سازنده ساخته شده اند کمک شایانی به پذیرش هرچه بیشتر و بهتر این تکنیک ها از سوی مؤسسات آموزشی، استودیوها و آتلیه های معماری و حتی سرمایه گذاران خواهد کرد. به هر حال نباید فراموش کرد معماری رباتیک هنوز در ابتدای راه خود قرار دارد اما در همین مدت کم هویت مستقل خود را به عنوان یک گفتمان جدید در معماری عصر دیجیتال اثبات نموده است.
نقش اندیشه وران و نخبگان سیاسی در شکل گیری انجمن آثار ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
43-53
حوزههای تخصصی:
سپهر گفتمانی ایران از میانه دوره قاجاریه به تدریج به سویی رفت که ضرورت توجه به هویت ملی در کانون توجه قرار گرفت. به تعبیر دیگر، تکوین انگاره ناسیونالیسم در این دوره زمینه را برای توجه به میراث فرهنگی فراهم کرد. پس از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش.) و با گشایش مجلس شورای ملی بود که سیاست گذاری و نهادسازی در این عرصه آغاز شد. در راستای همین نهادسازی بود که در واپسین سال های دوره قاجاریه با گردهمایی شماری از نخبگان سیاسی انجمنی به نام انجمن آثار ملی بنیان نهاده شد. این انجمن اقدامات متنوعی را با هدف شناسایی و بزرگداشت میراث فرهنگی مانند برپایی جلسه های سخنرانی، شناسایی و مرمت بناهای تاریخی و برپایی بناهای یادمانی به انجام رساند. هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های برآمدن انجمن آثار ملی است. این پژوهش بر محور این پرسش شکل گرفته است که چه طیف هایی و به چه ترتیبی در برآمدن انجمن آثار ملی نقش داشتند؟ پژوهش حاضر با روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر واکاوی محتوای منابع دست اول انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از تلاش سه طیف یعنی اندیشه وران، نخبگان سیاسی و شرق شناسان در طرح ضرورت، عینیت یافتن، و استمرار انجمن آثار ملی است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که انگاره های اندیشه وران که بیشتر در نشریه های وقت بازتاب می یافت، زمینه طرح اندیشه انجمن آثار ملی را فراهم کرد. وانگهی، کنش گران سیاسی بازوی عملی تحقق این اندیشه شدند و انجمن را تأسیس کردند و در نهایت، شرق شناسان نیز با طرح دیدگاه های خود، نقشی معین در استمرار و پربار شدن فعالیت های آن ایفا کردند.
الگوی هویت پایدارِ معماری، مبتنی بر طراحی فرایندی
حوزههای تخصصی:
طراحی مبتنی بر فرایند، گفتمانی روشمند برای ایجاد الگوهای علمی از روش و محتوی معماری است به گونه ای که باعث افزایش ادارک محتویی و شفافیت در روش گردد. چنین گفتمانی با روش مسئله پنداری، سعی دارد محتوی معماری را در بلند مدت مورد بازشناسی علمی قرار دهد که به هویت بخشی روشمند به آن منجر شود. بر این اساس، مفهوم پایداری در هویت معماری، مقوله نظری است که به تدوین یک چارچوب کلی، برای جایگاه دهی و ارتباط شناسی عوامل موثر بر معماری، کمک شایانی میکند. با توجه به نقش کلیدی طراحی در معماری، بدیهی است تمرکز بر چنین مقوله ای، راه را برای نظریه پردازی های آینده (خصوصا از نوع اثباتی) هموار تر میکند. پژوهش بنیادین حاضر سعی دارد به روش کیفی (گفتمان شناسی تطبیقی) با بازشناسی کلیات ماثر بر روند طراحی، آنها را در کلی ترین حالت ممکن دسته بندی، نامگذاری، و به آنها، جایگاهی مفهومی دهد، و نهایتا به صورت پیشنهادی، چارچوبی برای بهره گیری روشمند از آنها را ارائه نماید. بدین صورت، هدف هویت بخشی مبتنی بر طراحی فرایندی(گام به گام)، را محقق کند. بدیهی است داشتن روند کل گرایانه باعث خواهد شد، در مواجهه با عوامل جدید احتمالی در آینده، بتوان ضمن تمرکز بر مراحل طی شده، بر افزودن و جایگاه دهی به عوامل جدید، عمل کرده و از تکرار مراحل قبل پرهیز کرد. در کلیه مراحل پژوهش تلاش شده است، مفهوم پایداری در سه وجه: ثبات بخشی به رویه طراحی معماری، استفاده از گفتمان فرایندی، و ارائه چارچوب هویت آفرینی مبتنی بر طراحی فرایندی تعریف شده است، تا نتیجتا چارچوب جامع و منعطف پیشنهاد شده، ضمن پوشش داشته های موجود معماری، باعث کاستن از آسیب های سرعت تحولات علمی معاصر بر رویه طراحی و جلوگیری از کم رنگ شدن نقش مبانی نظری در آن، گردد.
بررسی روش های نوین در ساماندهی بافت های فرسوده شهری(نمونه موردی : شهر لامرد)
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
140-157
حوزههای تخصصی:
ارتباط هنر و هندسه در معماری و اهمیت نظام سازه ای در طراحی
حوزههای تخصصی:
در سیستم سازه ای ، ساختمان ها بایستی با نمای خود و سایر ساختمان ها همخوانی داشته باشند. این سیستم عملکرد ساختمان را از طریق فهمیدن ابعاد هندسه سه بعدی فضا و ادراک آن از طریق روابط درون متن مشاهده می کند. در بررسی تاریخی سبک های معماری، پیوستگی بین معماری و هندسه، در دوره های کلاسیک و تاریخی اروپا بسیار مشهود است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهد معماری و هندسه از طریق تاریخ به هم پیوند خورده و بسیاری از سبک های معماری به خصوص معماری اروپا متأثر از آن بوده است. در این پژوهش نمونه های متقاعدکننده ای از توسعه هماهنگ هندسه و معماری در سبک رنسانس و مقاطع زمانی پس از سده هجدهم مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
تحلیل ساختار فضایی محلات سنتی شهری براساس نظام مراکز محله (نمونه موردی: محله سنگلج، تهران)
حوزههای تخصصی:
تحولات شهر در دوران معاصر، بیشترین آسیب را به محلات تاریخی وارد ساخته است. مدرنیزاسیون از بالا که سرآغاز این تغییرات بنیادین بوده، توسعه بی رویه شهرها را به دنبال داشته و موجب فرسودگی و ناکارآمدی محلات سنتی شده است. این پهنه های شهری زمانی در توازن کارکردی قرار داشته و با لایه های آشکار و پنهان خود، نیازهای شهروندان را پاسخگو بوده اند. مراکز محله از وجوه اصلی این قبیل محلات است که کانون اصلی تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی در مقیاس محله و منطبق بر کنش های شهروندی بوده که در گذر زمان شکل گرفته اند. در بحبوحه تحولات معاصر محلات، این الگوی مراکز محله نیز قابلیت خود را ازدست داده و جایگزینی در مقیاس محله برای آن ایجاد نمی گردد. هدف این پژوهش خوانش الگوی شبکه مراکز محله در محلات سنتی و واکاوی وضعیت فعلی آن ها در جهت بازیابی آن منطبق بر نیازهای شهروندان معاصر است. از همین منظر این پژوهش با انتخاب محله سنگلج به عنوان یکی از مهم ترین محلات تاریخی تهران که درگیر معضل فرسودگی می باشد، به مطالعه نظام عملکردی مراکز محله در آن می پردازد. لذا با اتخاذ نگرش کاربردی و کیفی، روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و بامطالعه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی مبانی محله و مرکز محله پرداخته و با مشاهدات میدانی وضعیت بافت فرسوده محله سنگلج را واکاوی می کند. یافته های این پژوهش بیانگر شبکه ای از فضاهای جمعی محله است که با سیستم دسترسی ارگانیک خود با یکدیگر در ارتباط بوده و هرکدام به تناسب به نیازهای شهروندان پاسخگو بوده اند. نتیجه این پژوهش و بررسی های آن، به نیاز خوانش الگوی فضاهای مراکز محله در وضعیت امروزه بافت های فرسوده اشاره دارد و به ارائه راهکارهای در جهت احیای این نظام عملکردی می پردازد.
بازتعریف هستی شناختی مکان به مثابه امر شهری-رابطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کلانشهر معاصر از گذر تحولات گفتمانی و پارادایماتیکِ صورت گرفته در جهان با دو نقشِ گاه متعارض روبه روست: نقش آفرینی در سطح ملی/فراملی و پاسخ گویی به انتظارات سطح محلی. به همین اعتبار و به دلیل کثرت و تنوع ارتباطات میان این دو سطح و سوژه های مختلف ذیل این نقش های دوگانه، تعریف چیستی «مکان» در این کلانشهر، یا به نوعی هستی شناسی مکان، باید دستخوش تغییر شود. آن مفهومی از هستی مکان مد نظر است که بتواند ارتباطات پیچیده مذکور و منازعات محتمل و مستتر در آن را در مقام یک شبه ابژه (مظروف) بر خود هموار کرده و در قامت یک شبه سوژه (ظرف) جرح وتعدیل کند و در خود جای دهد. هدف پژوهش: بازتعریف هستی شناختی مکان به نحوی که فارغ از مرزهای جغرافیایی بتواند در قامت یک لایه واسط تحت عنوان «امر شهری-رابطه ای»، میان این دو سطحِ نقش انگیزی، میانجی گری کند، یعنی مکان در مقام یک شبه ابژه-شبه سوژه.روش پژوهش: پارادایم تحقیق معطوف به الگوواره های بینشی پسا اثبات گرایانه و رهیافت پسا ساختارگرایی است و هستی شناسی مکان به مثابه یک موجودیت شهری-رابطه ای در کلانشهر امروز را دنبال می کند. روش این تحقیق کیفی و نوع آن توسعه ای-اکتشافی است. این تحقیق به واسطه مرور اسناد کتابخانه ای و از طریق توصیف، تحلیل و بسط آرا و رویکردهای نظری، در پی ارائه یک هستی شناختی جدید از مفهوم مکان در کلانشهر امروز است.نتیجه گیری: مکان به عنوان یک شبه ابژه/شبه سوژه باید یک میانجی ارتباط دهنده (امر شهری-رابطه ای) بین دو سطح نقش انگیزی متفاوت باشد تا از این طریق، ارتباطات سوژه های متکثر و بعضاً ناهمگون را انتظام بخشیده و منازعات میان آنها را تعدیل کند. مختصات میانجی گری این لایه واسطِ شهری-رابطه ای چهار حالت طیف گونه را برای سطح مکان بودگی ممکن می کند: نیل به سوی مکان بودگی حداقلی، نیل به سوی مکان بودگی حداکثری، دستیابی به حدی از مکان بودگی، احتمال آشوبناکی و بی نظمی.
طراحی الگوی مقتدرسازی الکترونیکی به منظور ارتقاء سطح مشارکت در بازآفرینی نواحی دچار افت شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری راهکار نوین مداخله در نواحی دچار افت شهری است که از مقتدرسازی اجتماع محلی در راستای ارتقاء سطح مشارکت ساکنان به منظور حل مشکلات این گونه نواحی بهره می برد. این مقاله با هدف دستیابی به الگوی تطبیق یافته فرایند مقتدرسازی اجتماع محلی بر بستر فضای سایبرنتیک (مقتدرسازی الکترونیکی) در نواحی دچار افت شهری اصفهان برپایه یک پژوهش با ویژگی هایی چون استقرایی، کاربردی و توصیفی-تحلیلی استوار است. در این مقاله روش های تحلیل ذینفعان با استفاده از تحلیل ماتریس قدرت-منفعت، تحلیل های آمار توصیفی، انجام آزمون های ناپارامتریک میانگین فریدمن و همبستگی اسپیرمن در محیط نرم افزار SPSS و انجام نمونه گیری تصادفی ساده (با تعداد 560 نمونه) برای جمعیت آماج پژوهش ، نقشه نگاری ذهنی به کار گرفته شده است. نتایح تحلیل های انجام شده به ارزیابی سطح مشارکت پذیری الکترونیکی ساکنان نواحی دچار افت شهری اصفهان از راه ارزشگذاری سنجه ها و نشانگرهای فرایند مقتدرسازی الکترونیکی و تولید الگوی تطبیق یافته فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در نواحی دچار افت شهری اصفهان منجر شده است. مهم ترین یافته های برآمده از انجام تحلیل ها نشان می دهند فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در نواحی دچار افت شهری اصفهان از سنجه های آموزش الکترونیکی، یادگیری الکترونیکی، آگاهی، مشاوره الکترونیکی و درگیری الکترونیکی تشکیل شده است و در قلمرو عمل و اختیار بازآفرینی شهری زمینه را برای ارتقاء مشارکت عمومی فراهم می کند.
تحلیل و بررسی مقاومت حرارتی مناسب برای طراحی پوسته ساختمان های مسکونی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۶
67 - 81
حوزههای تخصصی:
کشور ایران در بین 10 کشور جهان با بیشترین میزان مصرف انرژی حاصل از سوخت های فسیلی قرار دارد و نزدیک به 40 % از این انرژی در بخش ساختمان استفاده می شود. این مسئله باعث افزایش غلظت گازهای گلخانه ای در جو زمین و افزایش آلودگی های زیست محیطی می شود. برای کاهش اثرات نامطلوب مصرف انرژی های فسیلی در ساختمان نیاز به ساخت بناهایی با مصرف انرژی کارآمد است. گام نخست در ساخت بنایی با مصرف انرژی کارآمد طراحی پوسته ساختمان با رفتار حرارتی مناسب است. هدف این پژوهش تعیین مقاومت حرارتی مناسب برای اجزای مختلف پوسته ساختمان های مسکونی با توجه به شرایط اقلیمی منطقه است. رویکرد پژوهش کمّی بوده و روش اتخاذ شده برای تحقیق، توصیفی- تحلیلی و شبیه سازی است و برای انجام تحلیل ها، یک ساختمان با کاربری مسکونی در نرم افزار دیزاین بیلدر شبیه سازی شده است. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان داد که افزایش مقاومت حرارتی پوسته ساختمان بار گرمایش ساختمان را نسبت به بار سرمایش به مقدار بیشتری کاهش می دهد. مقاومت حرارتی مناسب برای دیوارها بین m 2 .K/W ۲-۳.۵، برای بام مسطح m 2 .K/W ۳، برای سطوح شیبدار بام بین m 2 .K/W ۱.۵-۲.۵ و برای کف فضای شیروانی رساندن مقاومت تا m 2 .K/W ۱.۵ قابل قبول است. برای شیشه های چندجداره پنجره کاهش ضریب انتقال حرارتی شیشه تأثیر رضایت بخشی بر کاهش بار گرمایش و سرمایش ساختمان ندارد.
تغییرات اجتماعی خانوار و نقش معنی در تطبیق محیط مسکونی موردپژوهی: اثرگذاری معانی بر تغییرات مسکن عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
78 - 59
حوزههای تخصصی:
محیط های مسکونی ایده آل باید با روش زندگی انسان سازگار و همچنین با تغییرات زندگی انسان هماهنگ باشند. مطالعه تغییرات کالبدی چندساله مسکن ایل قشقایی حاکی از این بود که همزمان یا بعد از تغییرات اجتماعی مشخص، خصوصیات محیط مسکن با تغییرات اجتماعی خانوار تطبیق داده شده است. بنابراین، مطالعه نظام مندی برای فهم چرایی و چگونگی این موضوع صورت پذیرفت که نشان می داد معانی نقش مهمی در هدایت تغییرات کالبدی مسکن برای هماهنگی با تغییرات اجتماعی دارند. با توجه به ماهیت مسئله پژوهش از «روش تحقیق کیفی» با «نمونه گیری نظری هدفمند» و «مدل ابزار-غایت» و «نظریه زمینه ای» استفاده شد و تغییرات کالبدی محیط مسکن از طریق عکس برداری، ترسیم نقشه های معماری و دیاگرام انتظام قرارگاه های رفتاری و انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته مستند گردید. یافته های اصلی برآیند سلسله پیامد- معنی تغییرات انتظام فضایی در یوردهای ایل قشقایی نشان می دهد عامل معنایی «جایگاه اجتماعی» منشأ مهم تغییراتی است که برای «نمایش سلسله مراتب جدید جایگاه اجتماعی خانوار»، یا «ایجاد جایگاه اجتماعی جدید»، یا «نمایش جایگاه اجتماعی خانوار» صورت می گیرد و باعث رعایت الگوهای فرهنگی می گردد. نتایج پژوهش بیان می نماید که خصوصیات محیط مسکن به طور پیوسته برای پاسخگویی معانی، مورد ارزیابی قرار می گیرند و مطابق با تغییرات اجتماعی خانوار تغییر می یابند.
بررسی تأثیر شکل سقف آتریوم بر دریافت روشنایی داخلی آتریوم در فضاهای آموزشی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
97 - 111
حوزههای تخصصی:
تأمین روشنایی فضای آتریوم با بهره گیری مناسب از نور روز طبیعی از مواردی است که می بایست در طراحی این نوع از فضا مورد توجه قرار گیرد. نظر به اینکه فرم و ساختار سقف آتریوم می تواند بر نحوه دریافت روشنایی طبیعی فضا تأثیرگذار باشد، مقاله حاضر در پی بررسی تأثیر نوع و شکل سقف آتریوم بر میزان دریافت روشنایی داخلی آن در بناهای آموزشی اقلیم سرد شهر تبریز می باشد. جهت انجام پژوهش، آتریوم های دو طبقه با ابعاد 4*4، 6*6، 8*8 و 10*10 و پنج نوع سقف شامل سقف مسطح با نورگیری از بالا و جانبی، سقف دندانه ای، سقف شیب دار یک طرفه و دوطرفه با سطح شیشه خوری 90-50 درصد (با فاصله 10 درصد) طراحی گردید. با استفاده از نرم افزارهای اکوتکت و ردینس مدل های تحقیق بهینه سازی و میزان نور روز دریافتی، فاکتور نور روز و آتونومی نور روز از اول مهر تا آخر خرداد اندازه گیری گردید. دستاورد تحقیق حاکی از آن است که کمترین میزان نور دریافتی در آتریوم با سقف مسطح با نورگیر جانبی و بیشترین مقدار در آتریوم با سقف شیب دار دوطرفه ایجاد شده است. همچنین در آتریوم های با سقف مسطح (نورگیر از بالا)، سقف دندانه ای و سقف شیب دار یک طرفه، ابعاد 6*6 با سطح شیشه خوری 50 درصد و در آتریوم با سقف شیب دار دوطرفه، ابعاد 4*4 با سطح شیشه خوری 90 درصد امکان تأمین مناسب روشنایی طبیعی روز فراهم می گردد. البته می بایست خاطرنشان کرد که نتایج به دست آمده تنها تحت تأثیر تغییرات شکل سقف، ابعاد پلان آتریوم و سطح شیشه خور سقف بوده و تأثیر سایر عوامل مورد کنکاش قرار نگرفته است.
Maharishi Vedic Architecture and Quality of Life: An International Mixed Methods Study of Lived Experience(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The histories of architectural design and town planning are replete with references to creating a better quality of human life. One of the approaches to enhancing human existence is Vāstu Vidyā , the knowledge of design and building from the ancient Vedic tradition. More recently, Vāstu Vidyā has been repurposed to include not only architectural practice and construction but also considered in light of the consciousness of the designer and builder and the need for a more ‘enlightened’ approach to design. Such a consideration is called Maharishi Vedic Architecture (MVA). Some of the features of MVA include a concern for orientation of the building to cardinal east, the position and proportion of rooms within the dwelling, and considerations of slope and relation to the early morning sun. Such features are said to enhance the creativity, health, and happiness of occupants. The purpose of the present study is to explore the experiences of individuals who reside in homes designed according to the principles of MVA. Triangulated quantitative and qualitative results from an international mixed-methods survey of 158 individuals in 14 countries indicate this approach to architectural design contributes to individual and family quality of life, specifically as it has been operationalized to mean changes in well-being, health, personal development, and success. On a quality-of-life scale, the study found a statistically significant difference between those living in MVA for more than three years compared to those living in MVA for less than three years ( F = 1.89, p = .02), however no difference was observed between experiences for people living in different locations.
بررسی نقش قلمروی محله در افزایش حس تعلق خاطر به محیط زندگی و تقویت تعاملات اجتماعی
حوزههای تخصصی:
احیای هویت محله ای و تعلقات اجتماعی به منظور مدیریت بهینه و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، همواره مورد تاکید محققان و کارشناسان شهری بوده است. همچنین بررسی و شناخت عوامل مداخله گر تاثیر گذار بر احساس هویتمندی می تواند در جهت حل معضل نبود تعاملات اجتماعی و بحران هویت در شهرها و محلات امروز کارساز باشد .انسان ساکن در محلات کلانشهر های امروز با فضای محله خود مأنوس نیست و در تصویر ذهنی وی، محله بخشی از شهر محسوب می شود. این پژوهش در پی شناسایی دقیق عوامل هویت بخش به محلات در کلانشهرها بوده تا از طریق مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، به یافتن این شاخصه های هویت بخش که منجر به تقویت تعاملات اجتماعی و حس تعلق خاطر به محیط زندگی در میان ساکنین می گردد، کمک نماید. هویت محله ای در سه بعد مطرح می شود؛ فیزیکی، سیاسی، اجتماعی. هویت اجتماعی یک محله به وجود شبکه های اجتماعی و محیط های حمایتی بستگی دارد؛ چرا که این شبکه ها در سلامت روانی انسان اهمیت به سزایی دارند؛ به طوری که هرچه تمرکز گروه در سطح هویت محله ای افزایش یابد، میزان بیماری های روانی آن گروه کاهش می یابد. بررسی مفهوم محله در ایران نشان دهنده آن است که محله سنتى ایران بر اثر همبستگى و یکپارچگى اجتماعى قوى بین ساکنین که دارای ارزش های مشترک بودند ایجاد مى شد و زمینه اى براى حمایت ساکنین از شرایط جمعی فراهم می نمود. بررسی و قیاس بین محله در شهرهای ایرانی و واحد همسایگی غربی، نشان می دهد که محله سنتی در شهرهای ایران دارای انعطاف پذیری و ظرفیت اجتماعی بالاتری نسبت به واحد همسایگی غربی می باشد. لذا استفاده از اصول محله سنتى ایرانى، به منظور باز تولید مفهوم محله در شهرسازى معاصر کشور، توصیه می گردد.
بازشناسی چگونگی محرمیت در خانه سنتی ایرانی با تأکید بر مظاهر حریم خصوصی در عناصر معماری نمونه موردی: خانه رسولیان یزد
حوزههای تخصصی:
از مفاهیم مهم فرهنگ ایرانی اسلامی اثرگذار بر حوزه ی معماری سنتی این سرزمین، عامل درون گرایی با تأکید بر رعایت محرمیت و خلق حریم خصوصی در خانه است. هر کالبدی معماری سکونتی که انسان آن را برگزیند ، خواه ناخواه نیازمند تعریف وپیدایش عرصههای عمومی وخصوصی با ویژگی ایمن ، امن و نهایتاً آرامش بخش است. حریم محدوده ای است که در آن انسان می تواند به آرامش دست یافته و آنگونه که خود و شخصیت او ایجاب میکند، زندگی نماید. احساس امنیت یک ضرورت غریزی در انسان است ، هنگامی که محل زندگی انسان به گونه ای طراحی شود که افراد در آن احساس امنیت کنند به خودی خود زندگی با کیفیت بیشتری در آن جریان داشته و موجب رفتارهای صمیمانه تری بین افراد خانواده می شود. با عنایت به اینکه یکی از مهم ترین اصول ومعیارهای طراحی معماری خانه سنتی ایران وجود محرمیت و حریم در عرصه های فضایی بوده است لذا نمود آن در پیدایش عناصر سازنده معماری این گونه خانه ها، موضوعی اساسی در جهت تعریف جایگاه آن ها و مشخص شدن خصوصیات عناصر سازنده این نوع معماری میباشد. این نوشتار از روش تحقیق توصیفی تحلیلی با استناد به منابع کتابخانه ای و اسناد و منابع معتبر علمی تخصصی بهره خواهد جست. هدف از این پروسه پژوهشی دستیابی به نمود حریم خصوصی در عناصر سازنده معماری خانه سنتی ایران است، که در این راستا، خانه رسولیان یزد مورد واکاوی قرار میگیرد. در نهایت با بررسی این نمودها در این خانه ، این نتیجه حاصل شد که تمام عناصر معماری سنتی ایران از لحظه ورود تا لحظه حضور در بنا در تک تک فضا ها ارتباط بسیار تنگاتنگی با محرمیت و حفظ حریم خانه برقرار کرده است.