فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد شهرنشینی و زیاد شدن تعداد خودروها در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نقش سیستم حمل و نقل عمومی را در ایجاد قانون مداری، آرام سازی و برپایی محیطی مطلوب برای زندگی به خوبی مشهود ساخته است. از این رو گسترش فرهنگ استفاده از حمل و نقل همگانی در یک جامعه می تواند نقش به سزایی در چگونگی عملکرد سیستم کلی حمل و نقل شهر داشته باشد. از جمله مشکلاتی که در اثر عدم استفاده مناسب از حمل و نقل عمومی بوجود می آید می توان به افزایش بار ترافیکی خیابان ها، تداخل حرکت سواره و پیاده و آشفتگی بصری و روانی اشاره کرد. در این پژوهش ابتدا به تجربه جهانی حمل و نقل در شهرهای مختلف جهان پرداخته، سپس محورهای حمل و نقل پایدار و ضرورت آموزش و تدوین فرهنگ در حوزه حمل و نقل و ترافیک شهری مورد بحث و بررسی همه جانبه قرار می گیرد. روش این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی و تحقیقات قبلی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد که برای اجرای موفق یک طرح ترافیکی بایستی ارتباط مستحکم و منسجمی بین سه مرحله طراحی و برنامه ریزی، آموزش عمومی و اجرای قانون موفقیت برقرار باشد و آموزش مقررات و موازین بین المللی ترافیک به تمامی طبقات جامعه اعم از مردم عادی، مسئولان و مجریان امر نقش بسیار اساسی در اصلاح و کنترل ترافیک خواهد داشت، زیرا لازمه زندگی کردن در یک جامعه صنعتی و ماشینی، آشنایی و آگاهی کامل مردم آن جامعه با فرهنگ زندگی در چنین جامعه ای است. همچنین مطالعات نشان داد که روش های مختلفی برای طراحی و اعمال مدیریت ترافیک در شهرها وجود دارد که می توان به حفظ امنیت عبور عابران پیاده ، کنترل پارک های خیابانی و طرح استفاده بهینه از پارکینگ و اقدامات مربوط به ساخت پیاده روها اشاره کرد.
سامان بندی های تجسمی در نگاره شهادت حضرت زکریا (ع) قصص الانبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۹۲
51 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قصص الانبیا، قصه های نقل شده از حوادث زندگی پیامبران است. برخی از نگارش های این کتاب مزین به تصویرسازی و نگارگری به منظور نمایان کردن هرچه بیشتر مفاهیم بیان شده در آن است. مشهورترین نسخه خطی قصص الانبیا نسخه خطی موزه توپکاپی است و یکی از شاخص ترین این قصص، که در کتاب مذکور نگارگری شده است، روایت شهادت حضرت زکریا (ع) است. نگارگر در این اثر سعی در تجسم مظلومیت زکریا در برابرکفرگویی ابلیس و حمایت الهی از او دارد.هدف پژوهش: بررسی سامان بندی تجسمی براساس سه ویژگی عناصر بصری (خط، رنگ، بافت، فرم)، ترکیب بندی (مارپیچ طلایی، مربع شاخص، مستطیل طلایی و خطوط رهنمونگر) و نمادپردازی از سه منظر شخصیت، رویداد و گفت وگو در این نگاره است. برای دستیابی به این هدف ابتدا الگوی ارتباط بین پارامتر های تشکیل دهنده این سه ویژگیِ سامان بندی تبیین می شود.روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.نتیجه گیری: شخصیت ها در این نگاره به دو ساحت روایت کتاب و درخت، که پناه دهنده زکریا از هجوم ابلیسیان است، وفادار باقی می مانند. ترکیب بندی دوّار، القای جایگاه درخت با به کارگرفتن ترکیب بندی مثلثی عناصر به نحوی که رأس مثلث بر درخت تأکید داشته باشد، القای آرامش و ثبات با به کارگرفتن عناصر در مستطیل طلایی، قرینگی فرم های انسانی، استفاده از خطوط رهنمونگر عمودی برای جای گیری عناصر، استفاده از مستطیل های 2√ و 3√ برای چینش کتیبه و نگاره در کنار یکدیگر، تداعی بافتی آرام، کم تنوع و معناگرا بودن به واسطه نحوه به کارگیری عناصر بصری نقطه و خط و در نهایت چیدمان ساختار حلزونی پادساعتگرد و ساعتگرد عناصر از مهم ترین نکات قابل شناسایی در سامان بندی این اثر هستند. همچنین به کارگیری لاجوردی یکنواخت در پس زمینه، فضای اندوه و وهم، زرد درخشان در لباس ابلیس، تأکید بر شخصیت او و نارنجی در لباس نقال سبب چرخش رنگ ها در ترکیب بندی اثر بوده است. در مجموع، اثر با رنگ های تخت و درخشان و بدون سایه ترسیم شده است.
Explanation of the Architectural Education Patterns with a Focus on Increasing Creativity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۴ - Serial Number ۳۸, Autumn ۲۰۲۰
29 - 38
حوزههای تخصصی:
Architectural education requires efficient methods to demonstrate its efficiency to meet the quantitative and qualitative needs derived from modern socio-economic development. In architectural education, the ability to design is an essential part and the main goal of education. Looking at the various methods and patterns related to architectural education and the type and content of instruction in architecture, one can observe the necessity of choosing or designing a model of thinking to teach skilled courses, including practical workshops in schools of architecture, institutions, and colleges. In this study, the relationship between emotional intelligence and creativity has been examined. Depending on the educational system structure, this examination can improve the educational infrastructure, because the main function of the educational system is self-awareness of students regarding their personality. Students, by recognizing multiple intelligences, can gain the necessary confidence to be creative and self-fulfilling. Although less attention has been paid to identifying and developing creativity in our education system, it is necessary to scrutinize the processes of emotional intelligence and creativity and to examine the effective factors. In the present study, the standard tools for measuring and collecting information, were the Torrance Creativity Questionnaire Test, Gardner's Multiple Intelligence Test, and the Academic Improvement Test before and after training. In order to analyze the data and test the hypothesis, the methods used were Delphi's expert method, correlation test, covariance, and T-test in SPSS software.
واکاوی تأثیر رنگ بر قضاوت زیبایی شناسانه و شاخص های حرکت چشمی متخصصان معماری و غیرمتخصصان؛ بررسی موردی: نمای ساختمان های مسکونی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۶
97 - 115
حوزههای تخصصی:
تأثیر ویژگی های محیط انسان ساخت و طراحی آن بر انسان همواره مورد توجه بوده است. در این میان، نقش نما می تواند به عنوان جلوه بصری یک ساختمان که در زیباسازی منظر شهری مؤثر است در قالب رفتار چشم مورد بررسی قرار گیرد. در این چهارچوب، پژوهش حاضر با مطالعه ای در حوزه علوم شناختی و معماری، به دنبال بررسی تأثیر فرایندهای «پایین به بالا» (تأثیر عامل رنگ) و «بالا به پایین» (تأثیر عامل تخصص) بر حرکات چشم، در حین قضاوت زیبایی شناسانه نمای ساختمان های مسکونی نوساز شهر تهران است. بدین منظور در طرحی شبه آزمایشی از ابزار ردیاب حرکت چشمی استفاده می شود. روش نمونه گیری از جامعه داوطلبان به صورت احتمالی یا تصادفی ساده است و حجم نمونه در دو گروه متخصصان و غیرمتخصصان را ۳۸ شرکت کننده (۲۱ متخصص) تشکیل می دهند. یافته ها نشان می دهد که متخصصان تصاویر با غلبه شدت طول موج قرمز و دارای کنتراست قرمز/سبز و غیرمتخصصان تصاویر با کنتراست کمتر را ترجیح می دهند. از سویی دیگر، تحلیل شاخص های حرکت چشمی و نقشه حرارتی نشان دهنده تفاوت در الگوی پویش بصری، اولویت توجه به لایه ها و عناصر نما تحت تأثیر عامل «تخصص»، بیش از عامل «رنگ» است.
ارزیابی شکل شهر و وابستگی به خودرو در شهر جدید مَرن-لَه-وَله ، پاریس (فرانسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
51 - 71
حوزههای تخصصی:
وابستگی به خودرو یکی از بزرگ ترین چالش های شهرهای امروزی است که پیامدهای منفی بسیاری داشته و برای تدوین راهبردهای کارآمد برای خروج از این وضعیت، سنجش شهرها از این زاویه ضروری است. در پژوهش حاضر، که در دسته پژوهش های کمی و کاربردی قرار دارد، با هدف ارزیابی میزان وابستگی به خودرو، شهر جدید Marne-la-Vallée در شرق پاریس به عنوان نمونه موردی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این پژوهش پس از معرفی این شهر و بررسی ادبیات موضوع، به منظور تبیین شاخص هایی برای ارزیابی وابستگی به خودرو شش بعد متفاوت شناسایی شده اند. این شش بعد شامل پیوستگی/پراکندگی بافت شهری، دسترسی به مراکز شهری، حمل ونقل پایدار، تراکم جمعیتی، خوشه بندی بافت شهری و دسترسی به فضای سبز هستند که در هر یک از این ابعاد پارامترهای متعددی مورد بررسی قرار گرفته و در قالب نمودارهایی ارائه شده اند. پس از بررسی موارد ذکر شده در چهار بخش شهر و با مقایسه آنها با سطح میانگین، نتایج ارائه شده نشان می دهد که در این شهر «وابستگی به خودرو» تابعی از فاصله از مرکز اصلی (پاریس) بوده و با دور شدن از مرکز، این شرایط در پنج بعد از شش بعد مورد بررسی، تشدید شده و تئوری ترکیب مفهومی«سه گونه بافت شهری» پیتر نیومن در آن تأیید می گردد.
تسهیل مشارکت عمومی در طرح های توسعه شهری با استفاده از ابزار واقعیت مجازی مطالعه موردی؛ بافت مرکزی شهر تهران (خیابان جمهوری اسلامی)
منبع:
هویت محیط دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
59 - 72
حوزههای تخصصی:
فرآیند مشارکت به عنوان یک فرهنگ عمومی در اندیشه و عمل شهروندان، از جایگاه مناسبی برخوردار نیست یا کمرنگ است. با توجه به اهمیت مشارکت شهروندان در طرح های توسعه شهری ، پژوهش های زیادی در زمینه افزایش مشارکت انجام شده است.هدف این تحقیق نیز تسهیل نمودن مشارکت شهروندان در طرح های توسعه شهری است. اما آنچه این تحقیق را از سایر پژوهش ها متمایز می سازد، استفاده از ابزارهای جدید و تکنولوژی های به روز همچون واقعیت مجازی می باشد.در همین راستا محیط شبیه سازی شده محدوده مورد مطالعه را در فضای آزمایشگاه تخصصی واقعیت مجازی اجرا نموده و افرادی به عنوان نمونه مورد آزامایش قرار داده شدند. عدم آشنایی افراد با محیط مجازی باعث شد افراد به سختی بتوانند خود را نزدیک به محیط واقعی حس اما جذابیت های محیط مجازی باعث شد افراد با علاقه در محیط آزمایشی حرکت کنند.در نهایت نیز مشخص گردید که نمونه های مورد آزمایش احساس رضایت دارند و به سوالات مربوطه به خوبی پاسخ دادن که نشان از اشتیاق به مشارکت در طرح مورد نظر بود.در نهایت اگر برخی از مهمترین نقاط ضعف واقعیت مجازی مرتفع گردد، مثلا اگر حس غوطه وری را افزایش دهیم یا واقعیت مجازی رابا واقعیت افزوده ادغام کنیم این امر باعث افزایش کارایی این ابزار در بالا بردن میزان مشارکت میگردد.
واکاوی معیارهای موثر بر شهر شاد (نمونه موردی: منطقه 2 تهران)
حوزههای تخصصی:
از دستاوردهای پیشرفت روز افزون تکنولوژی و زندگی ماشینی روی آوردن شهروندان به انزوا و فرو رفتن در مشکلات و دغدغه های روزمره خود است که این امر استرس و افسردگی های فردی را همراه دارد و به ناشاد بودن هر چه بیشتر جوامع شهری کنونی دامن می زند. عدم وجود شادی در فضاهای شهری و مهیا نبودن فضایی برای ابراز احساسات نهفته شهروندان، آنان را به زندگی فست لایفی ترغیب و فشارهای عصبی روانی منتج از آن را گسترش میدهد. به منظور مقابله با مشکلات روزافزون روحی و روانی، نقش شهرها در پاسخگویی به نیازهای انسان در جهت دستیابی به شهرهای سالم و شاد اهمیت بیشتری یافته است. هدف این پژوهش ایجاد فضاهایی شاد به منظور ایجاد آرامش روحی و روانی و ایجاد این همانی و تعلق خاطر در فضاست به گونه ایی که این همانی و تعلق خاطر به فضا بر احساس گریز از فضاهای شهری امروزی غلبه و موجبات حضور بیشتر شهروندان و ایجاد جامعه و فضاهای شهری شادتر را فراهم آورد. جهت دستیابی به این هدف، با تاکید بر ابعاد کالبدی، زیست محیطی و اجتماعی در فضاهای شهری به تبیین معیارها هر کدام با توجه به پیشینه پژوهش پرداخته شد که معیارها بدست آمده شامل ارتباط با طبیعت، پیاده مداری، دوچرخه سواری، رنگ، هماهنگی بصری، جداره های فعال، حس تعلق، امنیت و تعاملات اجتماعی می باشد و این معیارها با استفاده از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته است و نتیجه بدست آمده حاکی از آن است که جداره های فعال، هماهنگی بصری و رنگ به عنوان مهترین معیارها محسوب می شود که این نشان از آن دارد که بعد کالبدی بیشتری تاثیر را در شادی و نشاط مردم و ساکنان خواهد داشت و در نهایت با توجه به یافته های پژوهش به ارائه راهکارهایی در این زمینه پرداخته شده است.
واکاوی تأثیر امکانات گردشگری شهری در توسعه چندگانه و متصل: سنجش آزمایشی
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵
143-153
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری به عنوان مجموعه ای از فعالیت های اقتصادی تأثیر بسزایی در تقویت بنیان های اقتصادی جوامع دارد. صنعت گردشگری در عصر جدید، به یکی از ارکان اصلی اقتصاد تجاری جهان تبدیل شده است و امروزه از آن به عنوان صنعت نامرئی در روند جهانی شدن یاد می شود. نقش گردشگری به عنوان منبع جدید برای کسب درآمد، دریافت های مالیاتی بیشتر، جذب ارز و تقویت زیرساخت های اجتماعی که موجب رشد و توسعه صنایع می شود، در مطالعات متعدد مورد تایید قرار گرفته است. به طوری که امروزه توسعه و ارتقا گردشگری به طور وسیعی در کشورهای در حال توسعه پذیرفته شده است. هدف از تحقیق حاضر عبارت از؛ تحلیل اثرات توسعه زیرساخت های مرتبط با گردشگری بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه میزبان و با توجه به بیان مساله و هدف تحقق میتوان سوال پژوهش را اینگونه بیان کرد: آثار توسعه زیرساخت های مرتبط با گردشگری بر جامعه میزبان (محلی) به چه صورت می باشد؟ در رتبه بندی معیارهای بالقوه، بالفعل و نوظهور نیز عامل بالقوه با وزن نسبی 0.614 بیشترین اهمیت را دارد. عامل نوظهور با وزن نسبی 0.268 در اولویت بعدی قرار دارد و در نهایت وضعیت های بالفعل با وزن نسبی 0.117 در اولویت آخر قرار دارد. همچنین اولویت بندی نوع ظرفیت (اکولوژیکی، نهادی، ساختاری، فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی) نیز حاکی از آن است که عامل فرهنگی-اجتماعی با وزن نسبی 0.415 بیشترین اهمیت را دارد. عامل اقتصادی با وزن نسبی 0.321 در اولویت بعدی عامل اکولوژیکی قرار دارد، با وزن 0.141 در رتبه سوم قرار داشته و در نهایت عامل نهادی با وزن نسبی 0.124 در اولویت آخر قرار دارد.
تبیین جایگاه محرمیت در نسبت با قلمرو و خلوت در مسکن سنتی ایران بر پایه آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۶۰-۴۷
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مفاهیم منعکس از اصول و ارزش های اسلامی محرمیت است که خصوصاً در حوزه مسکن سنتی ایران نمود یافته است اما به نظر می رسد اصل محرمیت به عنوان یکی از کیفیات انسان- محیط در معماری و شهرسازی اسلامی در مسکن سنتی ضمن داشتن اشتراکات با مفاهیم معادل در نظر گرفته شده برای محرمیت، توسط صاحب نظران غربی یعنی قلمرو و خلوت، دارای تفاوت های اساسی نیز با این مفاهیم می باشد لذا هدف از این پژوهش، تبیین مفهوم محرمیت در نسبت با خلوت و قلمرو بر پایه آموزه های اسلامی در مسکن سنتی ایران است. جهت تبیین مسئله، این پژوهش از روش ترکیبی تحلیل محتوا با استدلال منطقی بهره گیری شده است. گردآوری داده ها از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است و روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده که ابتدا پس از شناخت نظرات و تعاریف متخصصین غربی از محرمیت، بر پایه آموزه های اسلامی (قرآن کریم و احادیث معصومین (ع)) به تبیین جایگاه مؤلفه های آن در کالبد مسکن سنتی پرداخته شده است. در خاتمه، ضمن ارائه مدل پژوهش، یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً محرمیت در حوزه مادی، کالبد دادن به فضاهای معماری با بهره گیری از عناصر نظام ورودی خانه های سنتی است به گونه ای که در این حوزه همسو با مفهوم قلمرو است که مؤلفه های امنیت، مالکیت، مرز آشکار و محصوریت را به دنبال خواهد داشت ثانیاً محرمیت در حوزه روانی و رفتاری مترادف با فضای صمیمی با دیگر (ان) است که در این حوزه همسو با مفهوم خلوت است که در مسکن سنتی در حیاط، تالارها، ایوان ها، طنبی ها، سه دری ها، پنج دری ها نمود می یابد اما محرمیت در حوزه معنایی در مسکن سنتی با نظم سلسله مراتبی نظام ورودی، بستر درون گرایی را به وجود می آورد و همچنین با تفکیک عرصه بندی فضایی در خلوت خانه ها و زاویه ها زمینه ساز حضور و آرامش قلب است تا تعالی معنوی انسان را به وجود آورد.
ارزیابی اثرات اجرای ابرپروژه بین الحرمین شیراز بر اجتماع محلی پیرامونی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۹۰-۷۷
حوزههای تخصصی:
ابرپروژه ها به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت شهری برای ایجاد فرصت های رشد اقتصادی، کارآفرینی و جذب سرمایه های ملی و بین المللی در بسیاری از کشورهای بیشتر و کم تر توسعه یافته مطرح شده اند. این دست پروژه ها دامنه اثر وسیعی دارند و گروه های اجتماعی زیادی را تحت تأثیر قرار می دهند: جابه جایی های جمعیتی به دلیل خروج برخی از ساکنان و استقرار گروه های جدید، تغییر هویت محله ها و ایجاد محیط کالبدی بیگانه برای ساکنان، اثرگذاری بر نوع و کیفیت اشتغال محدوده و یا وعده های تحقق نیافته حل بحران های اجتماعی و از دست رفتن اعتماد به بخش عمومی. پروژه بین الحرمین شیراز نیز با انگیزه متوازن نمودن خدمات شهری و ایجاد فضاهای با کیفیت شهری در هماهنگی با بناهای تاریخی، مذهبی مجاور، یعنی دو حرم مطهر حضرت احمدبن موسی (ع) و حرم مطهر سید علاءالدین در دستور کار شهرداری شیراز قرار گرفت. این مقاله اثرهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیط زیستی اجرای این پروژه بر ساکنان دو محله مسکونی پیرامونی، اسحاق بیگ و لب آب را بر پایه پرسش از ساکنان این محلات ارزیابی می کند. این پرسش ها برای گردآوری داده های مورد نیاز بر پایه نظریه اثر برنامه و نیز پژوهش های پیشین تعیین شدند و 375 نفر از ساکنان به آن ها پاسخ دادند. پاسخ ها با انتخاب مدل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتیجه تحلیل بیانگر این است که تمام 25 شاخص به کاررفته در مدل تحلیل پژوهش دارای رابطه معنادار با معیارهای سطح بالاتر هستند و کفایت لازم در پوشش معیارهای مورد نظر را دارند. بیشترین اثر در بعد کالبدی و در معیار دسترسی به امکانات و تسهیلات بوده است، اما این پروژه در شاخص هایی چون افزایش ساخت وساز و بهبود کیفیت بناها- که جزئی از اهداف ساخت این پروژه نیز بوده اند- کم ترین اثر را داشته است. این پروژه در بعد اجتماعی و در مواردی چون افزایش اعتماد به شهرداری و نهادهای دولتی و سازمان های مردمی و تمایل به همکاری با آن ها، وجود مکان یا واقعه خاطره انگیز، تمایل به ماندگاری، رابطه با همسایگان و هم محلی ها و استفاده از فضاهای عمومی کم ترین اثر مثبت را داشته است.
گونه شناسی طارمه در معماری بافت تاریخی بندر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۱۱۹-۱۰۶
حوزههای تخصصی:
معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر به دلیل دورن گرایی و برون گرایی توأمان و نیز بهره گیری از انواع فضاهای نیمه باز درونی و بیرونی نمونه ای شاخص و متفاوت در معماری ایران برشمرده می شود. یکی از این فضاهای نیمه باز طارمه نام دارد. این پژوهش با هدف گونه شناسی طارمه از روش تحقیق کیفی و از ابزار بازید میدانی و مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک فنی بناهای تاریخی این بندر، برای جمع آوری داده های بناهای دارای طارمه بهره برده است. مطالعات و بررسی های میدانی و کتابخانه ای انجام شده بر روی 29 عمارت طارمه دار بوشهری نشان می دهد که طارمه ها را براساس محل استقرار در بنا می توان به سه گونه «بیرونی»، «میانی» و «درونی» تقسیم نمود که نمونه پرکاربرد آن طارمه درونی شناسایی گردید. گونه شناسی طارمه براساس میزان محصوریت به سه گونه طارمه «ازیک طرف باز و از سه طرف بسته»، «از دو طرف باز و از دو طرف بسته» و «از سه طرف باز و از یک طرف بسته» منجر گردید که از این میان، طارمه های بیرونی غالباً از نوع دو طرف باز و دو طرف بسته، طارمه های درونی یک طرف باز و سه طرف بسته و تمامی طارمه های میانی دو طرف باز و دو طرف بسته می باشند. همچنین طارمه های بوشهری از نظر شکلی به چهار دسته «خطی» (مستطیل، ذوزنقه و غیرمنتظم)، «ال شکل»، «یو شکل» و «چهار بر» قابل تقسیم هستند که گونه خطی مستطیل شکل گونه غالب برشمرده می شود. همچنین مشخص گردید که جهت غالب طارمه ها رو به جنوب و غرب است و در تمامی بناهای جداره ساحلی حداقل یک طارمه دید به دریا دارد که این امر بر نقش اقلیم و دریا در جهت گیری طارمه تأکید می نماید. این پژوهش در انتها مبتنی بر گونه شناسی انجام شده براساس محل استقرار در بنا، میزان محصوریت، نوع پلان و مسقف یا غیرمسقف بودن، تعریفی اصلاح و تکمیل شده از طارمه بوشهری ارائه می نماید.
تبیین اثرگذاری تحولات اقتصادی بر فضاهای معیشتی (کشاورزی و دامداری) مسکن روستایی قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابتدایی ترین و اصیل ترین صورت مسکن انسان های یکجانش ین، مس کن روس تایی است که به دنبال تغییر در شیوه کوچ نشینی عموماً بر پایه کشاورزی و دامداری، رشد و گسترش یافته است و بیانگر مفهوم تداخل گسترده کار و معیشت، سکونت و عدم وجود تفکیک زمانی فعالیت ها در نظام زندگی روستایی است. در دهه ی 40 در ایران، اصلاحات ارضی به عنوان مقطعی سرنوشت ساز، مب دأ تح ولات عمده ای در اقتصاد، رواب ط اجتم اعی، مه اجرت، اش تغال، توسعه ی شهرنشینی قرار گرفت و آغ ازی بر دگرگ ونی در ش کل کالب دی مسکن روستاها بود. سه منشأ بنیادی از امور غیراقتصادی- تغییر در توانمندی جوامع، تغییر در فناوری و تغییر در نهادهای عمومی جامعه- در شکل گیری تحولات اقتصادی تأثیرگذارند. این پژوهش به دنبال فهم و تبیین فرآیند تحولات اقتصادی و چگونگی تأثیر آن بر مسکن روستایی است. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد با بررسی های میدانی و مطالعه اسنادی- کتابخانه ای در نظریات صاحب نظران این نتیجه حاصل گردید که: فرآیند تحولات اقتصادی توانسته است تنها باعث بهبود فضاهای زیستی و افزایش امکانات و تسهیلات آسایشی روستانشینان گردد، ولی فضاهای تولیدی معیشتی در مسکن روستایی به عنوان حلقه ای از نظام تولید، در طی این سال ها مغفول مانده است و در سازمان دهی فضائی مسکن روستایی در حوزه معیشتی، تنها به فضاهایی مانند انبار و طویله اشاره شده است، درحالی که عرصه در مسکن روستایی باغ، باغچه و زمین زراعی را نیز شامل می شود که مهم ترین بخش خانه روستایی به حساب می آید. این امر سبب شده کالبد سکونتگاه های روستایی به واسطه تغییر در الگوهای رفتاری معیشتی ساکنین، به سمت مسکن شبه شهری و اقتصاد روستایی از یک اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد مصرفی حرکت نماید؛ بنابراین لزوم به کارگیری عناصر کشاورزی (باغ، مزرعه، مرتع و دامداری) در معماری مسکن روستایی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید. کلمات کلیدی: مسکن روستایی، اقتصاد، کشاورزی، رویکرد تولیدی- معیشتی.ابتدایی ترین و اصیل ترین صورت مسکن انسان های یکجانش ین، مس کن روس تایی است که به دنبال تغییر در شیوه کوچ نشینی عموماً بر پایه کشاورزی و دامداری، رشد و گسترش یافته است و بیانگر مفهوم تداخل گسترده کار و معیشت، سکونت و عدم وجود تفکیک زمانی فعالیت ها در نظام زندگی روستایی است. در دهه ی 40 در ایران، اصلاحات ارضی به عنوان مقطعی سرنوشت ساز، مب دأ تح ولات عمده ای در اقتصاد، رواب ط اجتم اعی، مه اجرت، اش تغال، توسعه ی شهرنشینی قرار گرفت و آغ ازی بر دگرگ ونی در ش کل کالب دی مسکن روستاها بود. سه منشأ بنیادی از امور غیراقتصادی- تغییر در توانمندی جوامع، تغییر در فناوری و تغییر در نهادهای عمومی جامعه- در شکل گیری تحولات اقتصادی تأثیرگذارند. این پژوهش به دنبال فهم و تبیین فرآیند تحولات اقتصادی و چگونگی تأثیر آن بر مسکن روستایی است. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد با بررسی های میدانی و مطالعه اسنادی- کتابخانه ای در نظریات صاحب نظران این نتیجه حاصل گردید که: فرآیند تحولات اقتصادی توانسته است تنها باعث بهبود فضاهای زیستی و افزایش امکانات و تسهیلات آسایشی روستانشینان گردد، ولی فضاهای تولیدی معیشتی در مسکن روستایی به عنوان حلقه ای از نظام تولید، در طی این سال ها مغفول مانده است و در سازمان دهی فضائی مسکن روستایی در حوزه معیشتی، تنها به فضاهایی مانند انبار و طویله اشاره شده است، درحالی که عرصه در مسکن روستایی باغ، باغچه و زمین زراعی را نیز شامل می شود که مهم ترین بخش خانه روستایی به حساب می آید. این امر سبب شده کالبد سکونتگاه های روستایی به واسطه تغییر در الگوهای رفتاری معیشتی ساکنین، به سمت مسکن شبه شهری و اقتصاد روستایی از یک اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد مصرفی حرکت نماید؛ بنابراین لزوم به کارگیری عناصر کشاورزی (باغ، مزرعه، مرتع و دامداری) در معماری مسکن روستایی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید.
بازخوانی اثر معماری به کمک مدل نقد بینامتنی؛ نمونه موردی: مسجد ولیعصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فقدان خوانش نظام مند آثار معماری در جامعه معماری منجر شده است تا شاهد نقدهای مستدلی که منجر به ارتقای کیفی آگاهی طراحی شوند نباشیم. این پژوهش با تکیه بر خوانش بینامتنی آثار معماری، روابط میان عناصر درون متن و برون متن و تأثیر آن ها در شکل گیری معنای کلی اثر معماری را بررسی می کند. در این پژوهش پس از تبیین مبانی نظریه بینامتنیت به عنوان ابزار نقد، مدل نقد بینامتنی معماری تدوین شده است. سپس این مدل در خوانش مسجد ولیعصر آزمون شده است. هدف: این پژوهش با هدف شناخت و بررسی جایگاه نظریه بینامتنیت در روش نقد معماری به دنبال ارائه یک روش جدید در نقد معماری مبتنی بر این نظریه بوده است. روش تحقیق: این پژوهش از گونه پژوهش های کیفی است که در مرحله جمع آوری داده ها از روش توصیفی و مرور متون مرتبط یا ادبیات موضوع، و در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها از روش استدلال منطقی بهره گرفته است. این تحقیق با تکیه بر نظریه بینامتنیت صورت گرفته است و در لایه های مختلف به بررسی متن مورد نظر (در اینجا اثر معماری) پرداخته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که متن معماری در لایه های متعدد معنایی از لایه های پدیداری تا زایشی شکل می گیرد و انواع دلالت در شکل گیری لایه های آن مؤثر است و با به کارگیری مدل نقد بینامتنی، لایه های شکل دهنده آن از لایه های معماری تا فرامعماری مورد بازخوانی قرار می گیرد. به کارگیری نقد بینامتنی از خوانش سطحی آثار معماری جلوگیری می کند و اثر معماری را به عنوان عضوی از مجموعه ای از آثار مطالعه می کند که در طول مقطع زمانی و به دلایل خاصی شکل گرفته اند و بدین ترتیب می تواند منجر به درک لایه های پنهان معنا شود و در خوانش اثر، پارادایم های گسترده تری را فراخوانی می کند.
ارزیابی نقش عوامل کالبدی و عملکردی در اجتماع پذیری بازارهای سنتی ایران با استفاده از تکنیک نحو فضا نمونه موردی: بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
67 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اجتماع پذیری از مفاهیم مهم در فضاهای شهری چندمنظوره، جهت برقراری روابط مناسب اجتماعی در میان مردم است. یکی از نیازهای اساسی انسان، نیاز به برقراری ارتباط با دیگران است. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و وقوع روابط اجتماعی، نیاز به یک مکان و فضای تعریف شده دارد. فضایی که بتواند مجموعه ای از روابط اجتماعی و فرهنگی میان گروه های مختلفی از مردم در مکانی خاص، برقرار کند. توجه به ابعاد اجتماعی فضا در بناها و یافتن ارتباط بین کیفیت های فضایی و مفاهیم اجتماعی از جمله اجتماع پذیری، در موفقیت این فضاها اهمیت زیادی دارد. بازاره ا از جمله فضاهای جمعی با پتانسیل اجتماع پذیری بالا در جامعه شهری بوده اند، به طوری که حیات شهر و بازار همواره به هم پیوندخورده و در بسیاری از موارد شهرها با بازارها معنی و مفهوم پیدا می کردند. امروزه به دلیل تغییر در ساختار فضاهای شهری، دگرگونی الگوهای زندگی مردم و عدم انطباق مناسب با فضای کالبدی سنتی، بازار درمعرض خطر تبدیل به فضای موزه-بازار بدون توجه به جنبه های کالبدی و عملکردی گذشته آن، قرار گرفته است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف سنجش میزان اجتماع پذیری در بازار، شناخت بستر اجتماعی آن و عوامل مؤثر در کیفیت اجتماعی آن، با تحلیل ساختار، هم پیوندی، انسجام بازار و اولویت قراردادن جنبه های کالبدی-عملکردی انجام شده است.روش تحقیق: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و میدانی، و با استفاده از تکنیک نحو فضا (و نرم افزار دپث مپ) انجام شده است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد ارزش های فضایی و چیدمان فضا در قسمت های مختلف بازار، تفاوت های اساسی دارد، به طوری که ساختارمندی و انسجام اجتماعی بازار به شدت کاهش یافته و میزان هم پیوندی خیابان های تازه احداث شده، افزایش یافته است. در نتیجه، لزوم توجه به تغییرات و پیامدهای حاصل از توسعه شهری از جنبه کالبدی و عملکردی، برای افزایش ویژگی اجتماع پذیری بازار مشهود و ضروری است.
امکان سنجی مطالعه و طراحی مراکز آموزش و نگهداری کودکان کار در بافت آسیب پذیر شیراز
حوزههای تخصصی:
پدیده کودک کار، بیانگر کودکان در وضعیت دشواری است که ساعات بسیاری را خارج از نهاد های اجتماعی حمایتی در خیابان می گذرانند که در صورت فقدان مراکزی برای نگهداری، آنان در معرض آسیب های فیزیکی، روانی، بهداشتی، اجتماعی و ... قرار می گیرند و چه بسا ممکن است زمینه خطراطی از قبیل خشونت بزه دیدگی ، بزهکاری و عوارض ناشی از آن را برای کودکانی که لاجرم در خیابان های شهر، کار و زندگی می کنند به بار آورد. طی سال های اخیر و پس از انقلاب صنعتی این پدیده به موضوع پژوهش های متعدد در سطح جهان تبدیل شده است. بدیهی ست سلامت این کودکان در حال، سبب به وجود امدن جامعه ای سالم تر در آینده می شود .روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مرور نتایج تجارب عملی در ایران وجهان تلاش ها بر رفع این موضوع شده است که بتوان پیشنهادات و انتقاداتی هم مطرح کرد. همانطور که شاهد هستیم کمبود فضای اقامتی مناسب برای این کودکان در شهر کاملا احساس می شود نیازها و خواسته های این کودکان در راستای بهره بردن از یک زندگی سالم با توجه به روانشناسی کودک و نوجوان از جمله دیدگاه پیاژه و هرم مازلو، چندعملکرد درنظر گرفته شده که شامل عملکرد محافظت، عملکرد ارتباط و عملکرد زیبایی شناسانه است. فضای نگهداری و پرورش کودکان کار در زمینه بافت آسیب پذیر شهر شیراز که یکی از سه شهر دارای بیشترین کودکان خیابانی می باشد، پیش بینی مجتمع بزرگ شبانه روزی از 4 تا 18 سالگی آنان و ادغام آن با سایر عناصر آموزشی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی است . در این مقاله سعی شده با بررسی ابعاد مختلف این موضوع طراحی فضای اقامتی برای این کودکان محیطی سالم و امن فراهم آید که در آن کودکان آسیب دیده بهبود یابند و به گونه ای قادر به ادامه زندگی ای سالم تر و روبه پیشرفت باشند.
تحلیل کیفی بناهای عمومی معماری معاصر ایران در دوره پهلوی دوم با رویکردتکتونیک معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
93 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه در رابطه میان ساخت، سازه و معماری، واگرایی به وجود آمده و به دلیل رشد علوم، فن آوری و تخصص گرایی، انفکاکی ریشه دار بین این حوزه ها حادث شده است. ارتباط بین سازه و معماری با واژه ای به نام تکتونیک معنا پیدا می کند. تکتونیک در معماری مفهومی دیرپاست که از تاریخ باستان تا عصر دیجیتال معنای خود را حفظ کرده است و می تواند چارچوبی منسجم و معنادار برای ارتباط میان طراحی، سازه، معماری و ساخت ایجاد کند. این ترکیب معنا و ساخت در معماری، همانا عرصه حضورِ تکتونیک است.هدف پژوهش: مقاله حاضر جهت تبیین معیارها، خوانش و استنباط تکتونیکی بناهای عمومی معماری معاصر ایران در دوره پهلوی دوم انجام شده است. هدف مقاله، ارائه تعریف دقیقی از خوانش تکتونیکی معماری، شناخت وحدت یا انفصال سازه، ساخت و معماری، شناخت تحلیلی و تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد وحدت فضایی و ساخت به عنوان یکی از ابعاد روشن نشده معماری در ایران و تبیین یک چارچوب نظری متکی بر تکتونیک و معیارهای تعیین گر زیباشناسانه معماری و سازه با مطالعه بناهای عمومی معماری معاصر ایران است.روش پژوهش: تحقیق حاضر با روش ترکیبی، تفسیری-تاریخی و رویکرد غالب کیفی در گردآوری و تحلیل اطلاعات انجام شد. برای خوانش تکتونیکی نمونه های موردی براساس طرحی هدفمند، از روش تحلیل اسناد و مشاهده توصیفی مبتنی بر پدیدارشناسی توسط خبرگان و نخبگان معماری استفاده شد. در این میان، انتخاب نمونه های موردی از طریق بررسی نتایج حاصل از توزیع پرسش نامه در میان خبرگان معماری انجام شد و همچنین در روند تحقیق، از نرم افزار کیفی مکس کدا (MAXQDA) و نرم افزار آماری اس پی اس اس (SPSS) برای ارائه خروجی های مفهومی تر نیز استفاده شد. در پایان نیز با استفاده از مثلث سه سویه سازی (خوانش پدیدارشناسی، استنباط های محقق براساس اسناد و مدارک موجود، ادبیات غنی تکتونیک)، استحکام و تأیید پژوهش از جهات مختلف بررسی شد. نتیجه گیری: تکتونیک معماری با ابعاد سازه، پوسته ، مصالح، جزییات و تأسیسات قابل تبیین است. در بعد سازه ای با هندسه، مشارکت در سازمان فضایی و القای بصری پایداری و در جزئیات با پوسته، مصالح و ریزمعیار همبندی مرتبط است. همچنین ابعاد سازه ای تکتونیک معماری با مؤلفه های مختلف خود، به نسبت سایر مؤلفه ها در خوانش تکتونیکِ معماری بناهای عمومی معاصر ایران مربوط به دوره پهلوی دوم حضور بیشتری داشته است.
گونه شناسی نظریه های مصرف شهری در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
19 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در طول چند دهه ی اخیر پژوهش گران و اندیشمندان با تخصص ها و رویکردهای مختلفی به مطالعه و بررسی شهر معاصر و سازوکارهای حیات آن پرداخته اند. با وجود تنوع در جهت گیری های پژوهشی، آن چه تمامی این پژوهشگران بر آن اتفاق نظر دارند، تحول گسترده، عمیق و پرشتاب شهر معاصر نسبت به نمونه های پیشین آن یعنی مصرف-محور شدن شهر معاصر است. این درحالی است که از زمان وقوع انقلاب صنعتی، همواره نقش تولیدی شهرها برسایر خصایص آن ها تفوق داشته است. تاکنون و به خصوص در طی 50 سال گذشته، طیف بسیار متنوعی از نظریات (از رشته های علمی مختلف) به بررسی جامعه ی معاصر از این دیدگاه پرداخته اند. شناخت و تجزیه و تحلیل این مجموعه ی گسترده از مطالعات به خصوص برای پژوهش گران شهری کاری بس دشوار است که لزوم انجام یک پژوهش از جنس گونه شناسی را در این حوزه مشخص می کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی مجموعه ی نظریه های مطرح در این حوزه انجام شده است. روش: برای تحقق هدف فوق ب راهبرد پژوهش کیفی، به دنبال ارائه ی چارچوبی روشن برای طبقه بندی نظریه های مصرف که در علوم مختلف مطرح شده اند، متناسب با موضوع هریک به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از قابلیت کلاسه بندی نظریه های مصرف و شهر به سه طبقه ی کلان اقتصادسیاسی مصرف، جامعه شناسی مصرف و رویکرد ترکیبی، و چهل و سه طبقه ی خرد است. نتیجه گیری: نتایج می تواند برای پژوهشگرانی که قصد نظریه پردازی و یا ورود به این نوع مطالعات را دارند، بسیار راهگشا باشد. در انتها نیز تلاش شده است تا نظریاتی که مستقیما در دانش شهرسازی کاربرد داشته اند با دقت بیش تری مورد بررسی قرار گیرند.
تاثیر رویکرد اگزیستانسیالیسم بر آثار کامران دیبا (نمونه های موردی: پارک شفق، شهر شوشتر و موزه هنرهای معاصر)
حوزههای تخصصی:
باوجود اینکه معرفت شناسی در میان مباحث فلسفی، یکی از اصول اندیشیدن درباره نظام آموزش است؛ تاثیر آن در فرآیند طراحی معماران کمتر دیده شده است. علاوه بر آن امروزه بخش فرآیند، نظریه ها و روش های طراحی در درس طرح دانشجویان معماری و همین طور از نظر معماران به هنگام طراحی، مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل در مقاله حاضر به بررسی معرفت شناسی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار شاخص کامران دیبا که مطالعات وسیعی توسط ایشان در دوران دانشجویی بر روی این فلسفه انجام شده و در آثارشان اصول طراحی رویکرد اگزیستانسیالیسم قابل مشاهده می باشد، پرداخته شده است. علاوه بر آن، دیبا یکی از معماران معروف معاصر ایرانی محسوب می شود، که آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته است. به همین دلیل بررسی آثار ایشان در فرآیند طراحی معماری، می تواند منبع الهام ارزشمندی برای طراحان باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که دیدگاه کامران دیبا در طراحی بیشتر به سمت شناخت شناسی است تا هستی شناسی. هدف کلان معمار در آثارش، طراحی متناسب با انسان است و اصول رویکرد اگزیستانسیالیسم در پارک شفق بیشتر از دیگر آثارش مورد استفاده قرار گرفته است.
تبیین مولفه های معاصرسازی و ارتقای کیفی بافت هم جوار امامزاده صالح(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
63-74
حوزههای تخصصی:
اهداف: اماکن مذهبی از نقاط مهم در شهرها به شمار می روند، به گونه ای که در گذشته تعادل زیستی و حیات اجتماعی را تامین می کردند. توسعه شهرها و رشد جمعیت، توازن این گونه بافت ها را برهم زده و سبب بروز تحولات اساسی در ساختار آنها شده است. مصداق این مساله، بافت ناکارآمد امامزاده صالح (ع) است که با گسترش شهر و فضای تجاری مجاورش، اصالت و ارزش های تاریخی آن خدشه دار شده است. از این رو بازآفرینی این پهنه شهری بر مبنای شناخت معضلات بافت و با نگرش به مطالعات شهر اسلامی و معاصرسازی، اهداف پژوهش حاضر است. ابزار و روش ها: این پژوهش با هدف کاربردی- توسعه ای و روش آن مبتنی بر شیوه تحلیلی- توصیفی است. ابزار گردآوری داده ها در بحث مولفه های بازآفرینی کتابخانه ای است و با تحلیل داده ها به استخراج معیارها می پردازد. همچنین در مطالعه بافت، واکاوی آن از طریق بررسی های میدانی و مشاهده صورت می گیرد. یافته ها: با بررسی مطالعات گذشته، راهکارهای شهر اسلامی بر مبنای چهار معیار زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی تبیین شده و با استناد به آنها مولفه های معاصرسازی استخراج می شوند. همچنین نقاط قوت و ضعف پهنه شهری هم جوار آن مورد واکاوی قرار گرفته است تا مولفه های بازآفرینی در آنها نمود یابند. نتیجه گیری: بازآفرینی شهر در مواجهه با توسعه افسارگسیخته، نیازمند نگرش هویت بخش و اصالت محور است تا بدین وسیله ارزش های فرهنگی گذشته، منطبق بر نیازهای جامعه و با به کارگیری عوامل روزآمد و پیشرفته بازیابی شوند. جایگاه اماکن مذهبی در شهر از وجوه مختلف در پژوهش شهر اسلامی برای ارتقای کیفی آنها اهمیت دارد و نمود بارز آن، معاصرسازی پهنه های هم جوار امامزاده صالح (ع) است.
جایگاه مزارع و باغ ها در شکل گیری و توسعه شهر تاریخی نراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر تاریخی نراق در سده اخیر به تدریج اقتصادِ مبتنی بر تجارت خود را از دست داده و از روزهای اوج فاصله گرفته است؛ با وجود این، ساختار تولیدی مبتنی بر کشاورزی و دامداری هنوز باقی مانده است. از این رو شهر، ارتباطی گسترده با حومه های زراعی خود دارد. کمبود آب، توسعه شهری ولو ناچیز و تغییر کاربری اراضی ناشی از ایجاد ساختارهای بزرگ از قبیل دانشگاه و مجموعه های کوچک و بزرگ صنعتی، مزارع، اراضی و باغ ها را در معرض خطر قرار داده است. این در صورتی است که بررسی های اولیه نشان از ارتباط گسترده میان اراضی زراعی با ساختار شهری نراق دارد. هدف: این مقاله در پی شناخت نقش و جایگاه مزارع و باغ ها در ساخت شهری نراق است و برای این منظور، پهنه قرارگیری مزارع، باغ ها و اراضی کشاورزی را در نسبت با هسته اولیه نراق و سیر توسعه تاریخی آن مطالعه خواهد کرد. روش تحقیق: روش تحقیق به کار رفته در این مقاله تفسیری_ تاریخی است و علاوه بر متون تاریخی، بافت و بستر شهری نراق نیز برای نیل به هدف تفسیر خواهند شد. در این راستا، پهنه های زیرکشت و اراضی کشاورزی مجاور شهر و محدوده های دورتر از بافت فیزیکی آن، در قالب نمونه هایی از مزارع مسکون و باغ ها شناسایی و مطالعه شده اند تا نسبت میان آنها با هسته اولیه شهر و توسعه های ثانوی آن روشن شود. نتیجه گیری: تحلیل یافته های این مقاله نشان می دهد که مزارع در الگوی خُرد استقرارِ خود، بهره گیری از منابع آبی، برنامه ریزی برای استفاده از زمین در جهت استقرار و توسعه یک استقرار امن و گسترش اراضی کشاورزی در راستای کاهش خطرات محیطی مانند سیلاب ها را فراهم می کرده اند. این الگو در مقیاسی کلان تر و در جهت توسعه و تبدیل هسته زراعی اولیه به زیستگاه و شهر ثانوی ادامه یافته و در عین حال با توسعه شهری به سوی شرق و در تبعیت از بافت و شکل مزارع و باغ های سوی شرقیِ زیستگاه اولیه هماهنگ بوده است.