فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
معماری تامین و ایجاد فضایی برای نیازهای انسان است، احتیاج به مسکن در کنار حس زیبایی شناسی می تواند یکی از معیارهای طراحی معماری باشد. ضرورت تحقیق عدم توجه به مولفه های محیط و نیازهای انسان معاصر و آینده زمینه مسکن را دچار تیپولوژی های یکسان نموده و نیز طراحی مسکن به طور یکنواخت و کارخانه ای منجر شده است. بدین ترتیب ضرورت به وجود آوردن نگرشی نو در طراحی معماری خانه برای معماران و نیز استفاده کنندگان میتواند بخشی از ضرورت های حاکم بر نیازهای انسان را در بر داشته باشد. طراحی پارامتریک یکی از رویکردهای فراگیر در فضای طراحی امروز جهان است. ترکیب معماری با علم هندسه می تواند یک فرم پایدار را به کالبد ارائه دهد. هدف تحقیق پاسخگویی به نیاز انسان با استفاده از معماری پارامتریک، تغییر روش های طراحی معماری برای دست یافتن به مسکن و بالا بردن کیفیت کالبدی مسکونی با استفاده از حس زیبایی شناسی در معماری پارامتریک می باشد. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی پیمایشی، ضمن ارائه ارتقای کیفیت محیط انسانی در طراحی مسکن معاصر به رویکرد پارامتریک در بنا می پردازد. بر این اساس حاصل تحقیق فوق چنین است؛ عامل اول: مسکن مطلوب و رابطه آن با زمینه (فیزیکی و بصری)، عامل دوم: محیط انسان ساخت(شناخت قابلیت های محیطی برای تحقق نیازهای انسانی در مکان)، عامل سوم: هندسه پارامتریک در مسکن.(در ﻋیﻦ ﻣﺠﺮد ﺑﻮدﻧﺶ ﻣﻬﻤﺘﺮیﻦ زﺑﺎﻧی اﺳﺖ کﻪ ﻣﻌﻤﺎر ﺑﻪ وﺳیﻠﻪ آن کیﻔیت های ویﮋه ﻓﻀﺎیی را ﻣی آﻓﺮیﻨﺪ). در نتیجه پژوهش حاضر با توجه به توسعه مسکن رسیدن به طرحی جامع در ورای بحث های کیفیت فضا که نقش مهمی در طراحی های امروزی را دارد به ارائه الگوی مناسب برای مسکن مطلوب در جامعه ایی انسان مدار پرداخته خواهد شد.
بازشناسی نقش ورودی در نظام کالبدی حمام های گیلان در دوره قاجاریه
حوزههای تخصصی:
نظافت و طهارت از اهمیت بسیاری در دین اسلام برخوردار است. این اهمیت در توجه فراوان به گونه ای از معماری به نام حمام بیشتر تجلی یافته است. حمام ها علاوه بر ویژگی های کالبدی و مادی دارای ویژگی های آیینی و غیرمادی نیز هستند که برای شناخت آنها باید ساختار کالبدی مشترک حمام های عمومی مورد مطالعه قرار گیرند. البته باید در نظر داشت که این ساختار مشترک در معماری و به ویژه معماری سنتی رابطه مستقیم با عملکرد بنا دارد و در حقیقت هر بنا برای عملکردی ویژه و با طرحی متناسب با آن به وجود آمده است. این مقاله به بازشناسی و معرفی ویژگی های کالبدی گرمابه های گیلان و نحوه طراحی ورودی آنها در دوره قاجار می پردازد. بدین منظور، چندین باب از گرمابه های این دوره برگزیده شده و از لحاظ جبهه ورودی، مصالح بنا و ملات، نوع پوشش، تزئینات، سلسله مراتب ورودی و تناسبات آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش تحلیلی- توصیفی است که به بررسی فضاهای طراحی شده برای ورودی ها و بررسی پیشینه نمونه هایی از معماری سنتی گذشته گرمابه های گیلان و بررسی تاثیر اقلیم گیلان بر معماری حمام های این منطقه می پردازد. نتایج حاصل از بررسی نمونه ها نشان می دهد عموماً جهت گیری حمام ها متأثر از جهت اصلی بافت و شهر بوده است. همچنین تزئینات موجود در این گونه بناها بیشتر شامل ترئینات کاربندی و طاق نماهای تزئینی بوده و در مرمت های اخیر، از کاشی کاری جهت این امر استفاده شده است.
تأملی بر قرابت و تناسب روش های آموزش سازه با ماهیت طراحی معماری(به منظور کشف ضعف ها و ارائه راهکارهایی برای حذف آنها)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار مؤید آن بوده که سازه بخش جدایی ناپذیر وجوه مختلف معماری است و موجودیت طرح های معماری وابسته به سازه است. جدایی سازه از طراحی که ریشه در انقلاب صنعتی دارد در بخش آموزش هم تداوم یافته است. این جدایی، در آموزش های رشته معماری به نارسایی های متعددی منجر شده است. لذا نوشتار پیشِ رو درصدد بوده تا ازطریقِ بررسی میزان قرابت روش های آموزش سازه با ماهیت طراحی، ازیک سو به کشف ضعف ها و قابلیت های هر روش نائل آید و ازسوی دیگر به ارائه راهکارهایی برای نزدیک ساختن این دو مقوله اقدام نماید. این تحقیق نظری، ماهیتی توصیفی-تحلیلی داشته و از نظریه های کدگذاری دوگانه و الگوی پردازش اطلاعات برای توصیف ماهیت انتقال مطالب استفاده نموده است. در بخش ارائه پیشنهادات هم به تجربیات آموزشی نگارنده اول، در چند دانشگاه مختلف متوسل شده است. یافته ها مؤید آن بوده که روش نظری (بالاخص در استفاده از منابع گروه های عمران و...)، به علت انتزاعی، کلام محور، تحلیلی و مجزابودن مطالب، تأکید بر فرمول ها و مسائل رام، تأکید بر کمیت ها، عدم تأکید بر ساخت و...، با ماهیت های سازنده، کل نگر، واقعی، سه بعدی، غیرکلامی،... و اکتشافی طراحی سنخیت بسیار کمی دارد. برعکس، آموزش براساس مدل های فیزیکی و سازه های واقعی (بالاخص درصورت همراه شدن با طراحی) با ماهیت طراحی سنخیت بیشتری دارد. یافته ها مؤید آن بوده که برای نزدیک ساختن آموزش سازه با ماهیت طراحی می بایست در قالب سه گام از دانش معنایی تؤام با روش نظری به سمت دانش های رویدادی و رویه ای دیگر روش ها متمایل شد.
تبیین تاثیر حکومت صفوی بر شکل گیری فضای جمعی در پل های صفوی اصفهان (نمونه موردی: پل های الله وردی خان و خواجو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1-9
حوزههای تخصصی:
اهداف: در دوره صفویه به سبب رویکرد حکومت نسبت به مقوله حیات جمعی و توجه به مساله وحدت ملی و یکپارچگی جامعه، تحولات ویژه ای در نوع و نحوه بروز فعالیت های اجتماعی مشاهده می شود. از این رو بررسی تاثیرات حکومت صفوی بر شکل گیری فضاهای شهری، امری مهم است. همچنین روند تبدیل شدن پل های ساخته شده در این دوران، نظیر پل های الله وردی خان و خواجو، به بستر فعالیت های جمعی و نقش حکومت در آن مورد نظر است. ابزار و روش ها: در این مطالعه با روش تاریخی- تفسیری، سفرنامه های دوران صفوی به منظور استخراج فعالیت های اجتماعی مطالعه شده است. سپس با تبیین نقش حکومت در این قبیل فعالیت ها، به بررسی علل عاملیت حکومت در برگزاری رویدادهای اجتماعی مختلف پرداخته و به دنبال آن، ایجاد پل های الله وردی خان و خواجو توسط حکومت به عنوان محل بروز رفتارهای جمعی مردم مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: از آنجایی که مشروعیت حکومت صفوی در گرو وحدت ملی است، قلمروی عمومی به عنوان عرصه ارتباطات جامعه، به صحنه بروز رویدادهای ملی و مذهبی تبدیل می شود و حکومت صفویان، متولی برپایی و شکل گیری بسیاری از رخدادهای اجتماعی شده است. بنابراین برای تحقق این امر فضاهایی نظیر میدان نقش جهان، خیابان چهارباغ، پل الله وردی خان و خواجو در این دوران شکل گرفته اند. نتیجه گیری: پل های شهری دوران صفوی یعنی الله وردی خان و خواجو به بستر فعالیت های اجتماعی مردم و شاه بدل شده است و به جای کارکرد صرف گذر، با معماری ویژه خود، فضای جمعی مهمی را در ساختار شهر اصفهان شکل داده اند.
شناسایی موانع و ارائه ی چارچوبِ عملیاتی برای ارتقای کیفیت معماری صنعتی در ایران
حوزههای تخصصی:
معماری صنعتی در ایران علی رغم برخورداری از یک پیشینه قوی تاریخی، حسب شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در پروژه های جاری صنعتی چندان مورد توجه قرارنمی گیرد و با وجود صرف هزینه های قابل توجه در ایجاد زیر ساخت های صنعتی، در ساختمان ها و بناهایی که برای فعالیت های صنعتی طراحی می شوند ارزش های معمارانه و مبانی معماری صنعتی مورد توجه قرارنمی گیرد. این پژوهش با هدف شناسایی تنگنا ها و مشکلاتِ نقش آفرینی معماران در پروژه های صنعتی و ارایه راهکارهایی برای ارتقای کیفیت فضایی ساختمان های صنعتی انجام شده است. در این راستا مصاحبه هایی با کارشناسان و مدیران بنگاه های صنعتی انجام شد. تحلیل مصاحبه ها نشان داد یکی از موانع کلیدیِ عدم توجه به معماری صنعتی در ایران برداشت های نادرست است که شفاف سازی در خصوص آنها می تواند زمینه های مناسبی برای نقش آفرینی معماران در پروژه های صنعتی فراهم کند. با تحلیل دغدغه ها و انتظارات دست اندرکاران صنعت و رجوع به مبانی نظری مرتبط، تلاش شده یک تعریف عملیاتی و شفاف برای معماری صنعتی ارایه شود. در نهایت متعاقب آن یک چارچوب ۳ سطحی برای نقش آفرینی معماران در پروژه های صنعتی ارایه شد. یافته کلیدی این پژوهش حاکی از این امر است که معماری صنعتی یک ضرورتِ کسب و کار صنعتی است که می تواند باعث افزایش بهره وری نیروی انسانی و کیفیت محصولات صنعتی شود.
An Analysis of the Influencing Factors on Dwelling System of the Fishing Community on the Bank of Karnaphuli, Chittagong, Bangladesh(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۱ - Serial Number ۳۵, Winter ۲۰۲۰
19 - 26
حوزههای تخصصی:
The settlement pattern and dwelling sys tem reflect the socio-economic condition and cultural behaviour of the community people. The riverine fishing community is one of the ancient and special communities of Bangladesh that has a unique lifes tyle and some special features characterize their dwellings. This paper aims at explaining the exis ting dwelling sys tem of one of the eighth oldes t fishing village of Chittagong with relevant problems and identifying the factors that affect the dwelling sys tem of that fishing community. Both qualitative and quantitative analyses are used here and the data were collected from the community people through PRA methods and ques tionnaire surveys. A number of problems and some special features of the exis ting dwelling s tructures in the s tudy area are identified in this research. A relation between the socio- economic condition of the people and their dwellings is also es tablished here by explaining the influence of various factors on their dwelling. Finally, some recommendations are mentioned for improving their dwellings without adversely affecting their livelihood, culture and tradition.
Classification of Iranian Contemporary Architecture, Based on Trends and Challenges(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۳ - Serial Number ۳۷, Summer ۲۰۲۰
47 - 60
حوزههای تخصصی:
The use of demands such as "Iranian-Islamic architecture" or "preservation of Iranian-Islamic identities" appeared in different dimensions and have gradually caused the shape of contemporary Iranian architecture. Many criticisms have been made from various perspectives on the architectural conditions, despite, all of them are worthy of attention, it seems that a required issue has been neglected in all these s tudies, which is having a proper classification in a morphological and meaningful format. In this article, an attempt has been made to introduce in a suitable classification in the form of the Iranian architectural process and its challenges and sub-branches of each of the researchers' views. In this regard, we have used a research method based on critical discourse in a library and field method, which has been saturated with information by examining the maximum number of available samples, and finally, we have analyzed it. Then, all the s tudies were evaluated, both in terms of time and in terms of checking the buildings in tables and graphs. The results of this article include a his torical proposed course with a morphological and semantic classification in contemporary Iranian architecture and finally, among them, the s tyle according to the current situation is more logical and more Iranian was introduced that can provide the prelude to artis tic s tylis tics for contemporary Iranian architecture.
مفاهیم کالبدی به منظور کاهش خطر ناشی از شیوع بیماری های واگیردار در شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
78 - 92
حوزههای تخصصی:
این مقاله با استناد به متون نظری و در ارتباط با عوامل کاربری زمین و رشد کالبدی شهرها، به بررسی لازم و ملزومات شکل گیری شهرها در برابر اتفاقات ناشی از بیماری های واگیردار می پردازد و نحوه استقرار ساختمانهای شهری، اماکن و محله های مسکونی، راه های ارتباطی، تاسیسات و خدمات عمومی و زیربنایی و بافت های شهری در ارتباط با رعایت اصول بهداشت محیطی آنها در برابر بروز اتفاقات غیر مترقبه شیوع بیماری های واگیردار در شهرهای ایران در نقطه تمرکز این مقاله قرار دارد.در این نوشته، شرایط پای گیری بهداشتی مهمترین عوامل کاربری زمین و ساختمانهای شهری مورد توجه قرار گرفته و در مرحله تحلیل، ضوابط و معیارهایی را که باید در برابر اتفاقات ناشی از شیوع بیماری های مسری در ساخت و سازهای شهری ایران رعایت شود، مورد بررسی مختصر قرار می دهد.
واکاوی شاخص های پدافند غیر عامل در شهرهای شطرنجی میانه اندام: (مطالعه موردی: شهر سلماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
14 - 33
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با مخاطرات طبیعی و بحران تکنولوژیک از یک سو، و بحران های اجتماعی- امنیتی از سوی دیگر مواجه شده اند که برای مقابله با این بحران ها بکارگیری اصول پدافند غیرعامل مطرح است. لذا این تحقیق با هدف مدل سازی آسیب پذیری شهر سلماس بر اساس شاخص های پدافند غیر عامل انجام گرفته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی_ تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی و صورت گرفته است. برای نیل به هدف تحقیق، تعداد 18 شاخص بر اساس نظرات نخبگان انتخاب شده و در نرم افزار GIS لایه های اطلاعاتی برای آن ها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخص ها از روش تصمیم گیری چند معیاره BWM استفاده شده و نتایج آن در نرم افزار GAMS مورد تحلیل قرار گرفته است. سرانجام، وزن بدست آمده از روش BWM در شاخص های 18 گانه استاندارد ضرب شده و با هم ترکیب شده است. خروجی بدست آمده بیانگر آن است که توزیع پهنه های آسیب پذیری در شهر سلماس نسبتاً متعادل می باشد.
نظام آموزش آتلیه ای دانشکده ی هنرهای زیبا: شرح برنامه ی آموزش طراحی معماری در دهه ی ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، از بدو تأسیس در سال ۱۳۱۹ش تا اواخر دهه ی ۱۳۴۰ش، نظام آموزشی برقرار بود که به نظام آتلیه ای شهرت داشت. این نظام در سال های دهه ی ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش دوران اوج خود را گذراند. تحقیق حاضر می کوشد تا با تکیه بر منابع شفاهی و اسناد مکتوب، برنامه ی رسمی و عملیِ آموزش طراحی معماری این دانشکده را در دهه ی ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش تبیین کند، ویژگی های اصلی آن را مشخص کند و ارکان آن را بازشناسد. روش تحقیق تاریخی است و از فنون تاریخ شفاهی و سندپژوهی بهره گرفته شده است. نظام آموزش معماریِ دانشکده ی هنرهای زیبا در دهه ی ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش برنامه ی منسجم و مشخصی داشت. آتلیه های معماری مکان اصلی وقوع و ظهور و بروز این نظامِ آموزش بود. نظام آتلیه ای نظامی مستقل و باز و آزاد بود که روحیه ی رقابت در ارکان آن جاری و ساری بود. استادْ رأس آتلیه و مراد دانشجویان بود و بعد از او، دانشجویان سال بالایی طی سلسله مراتبی آموزش را عهده دار بودند. در این شیوه ی آموزش، به جنبه های هنری و ظاهری معماری بیشتر اهمیت داده می شد. آتلیه، مسابقات و شورای قضاوت ارکان اصلی این نظام بودند. این ارکان مکمل هم بودند و در ارتباط با هم نظام آتلیه ای را شکل می دادند.
تحلیل ساختار فرمی مسیریابی در فضاهای مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا (مطالعه موردی: مجتمع مسکن مهر فاز 3 شهر پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی مسیریابی در محوطه مجتمع های مسکونی، موضوع مهمی برای طراحی معماری این گونه فضاها است. مسیری که محور دید و خوانایی بیشتری را برای انسان ایجاد نماید، می تواند مسیری بهینه باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ساختار فرمی مسیریابی در فضای مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا است. در این پژوهش، یک توصیف ساختاری از رفتار محیطی انسان بر اساس مبانی نظری نحو فضا ارائه می شود. همچنین با استفاده از نرم افزار Depthmap X 0.50 و با استخراج روش های مبتنی بر گراف، ادراک و تفسیر مردم از مسیریابی در محوطه مجتمع مسکونی تبیین می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهند که سه نوع گردش مبتنی بر شبکه، منحنی و خطی در طراحی محوطه مجتمع های مسکونی صورت می گیرد که انسان با توجه به اهداف و منافع فردی و جمعی، می تواند یکی از این مسیرهای را برای عبور انتخاب نماید. همچنین بر اساس نتایج، مسیریابی در مسیر گردش خطی، آسان ترین مورد در جهت ادراک فضا است. همچنین مسیریابی شبکه ای به سبب خوانایی کمتر، دشوارترین مسیر جهت مسیریابی افراد می باشد. مسیریابی منحنی نیز به سبب اینکه دارای عمق فضایی کوتاه تری می باشد، دارای خوانایی مناسبی می باشد. به طورکلی یافته ها در این پژوهش نشان دادند که مسیریابی با عمق فضا و محور بصری افراد رابطه معناداری دارد.
سنجش میزان تاب آوری اجتماعی در منطقه 9 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۶۰-۴۹
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش رخدادهای طبیعی و درنتیجه تعداد تلفات و خسارات انسانی و کالبدی ناشی از آن ها، امروزه جوامع محلی در تلاش اند تا راهکارهایی را بیابند که بتوان با دستیابی به آن ها سریع تر به وضعیت عادی بازگشت. ازاین رو موضوع تاب آوری مورد تأکید خاص قرار گرفته است. با توجه به آسیب پذیری شهرها در مقابل مخاطرات، این سؤال در ذهن تداعی می شود که چگونه می توان میزان تاب آوری جوامع در مقابله با سوانح را سنجید. ازآنجایی که منطقه 9 شهر تهران، یکی از مناطق مهم این کلان شهر به شمار می رود، تعیین وضعیت تاب آوری اجتماعی منطقه 9 شهر تهران در برابر مخاطرات طبیعی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین، سنجش تاب آوری اجتماعی و مؤلفه های آن، توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی در محله های این منطقه؛ و اینکه از نظر تاب آوری اجتماعی تفاوت معنی داری بین محله های منطقه 9 شهر تهران وجود دارد یا خیر، جزو اهداف این مطالعه می باشد. برای دستیابی به اهداف مذکور، پس از مرور بر متون نظری و تجربی مرتبط، مدل مفهومی که شامل 5 مؤلفه (سرمایه اجتماعی، ارزش های اجتماعی، ساختار اجتماعی، برابری و تنوع اجتماعی و باورها و فرهنگ اجتماعی) به عنوان مؤلفه های تاب آوری اجتماعی شناسایی شده، نشانگرهای تبیین کننده این مؤلفه ها از متون نظری و تجربی مرتبط استخراج شده و با تکمیل پرسشنامه هایی بین خانوارهای ساکن در محله های منطقه 9، مدل مفهومی فوق را مورد آزمون قرار گرفته است. برای تحلیل پرسشنامه ها از روش تحلیل عاملی و از آزمون ANOVA برای بررسی معنی داری تفاوت بین محله های منطقه از نظر تاب آوری اجتماعی، استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند که تفاوت معنی داری بین محلات این منطقه از نظر تاب آوری اجتماعی وجود ندارد؛ تاب آوری اجتماعی در منطقه 9 و محله های آن پائین تر از متوسط بوده و در مؤلفه های برابری و تنوع اجتماعی؛ و باورها و فرهنگ اجتماعی منطقه 9 و محله های آن وضعیت نامطلوبی دارند.
تحلیل ساختاری عوامل موثر بر وضعیت آینده تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی نمونه موردی: شهرک میان آباد اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
68 - 91
حوزههای تخصصی:
کاهش میزان آسیب پذیری و بالابردن سطح تاب آوری محیط سکونتگاه های غیررسمی به عنوان نقاط آسیب پذیرتر در برابر تهدیدات و تنش های ناشی از بروز بحران ها و نیز به حداقل رساندن زمان بازتوانی، همچنین ارتقاء و بهبود بخشی سطح زندگی افراد و به طور کلی تاب آور ساختن شهرها و جوامع در برابر بحران ها از جمله مهم ترین عواملی است که نیاز به مطالعه و بررسی آن ها از دید تاب آوری را دو چندان می کند. در این راستا، این مقاله با هدف شناسایی عوامل کلیدی و موثر بر وضعیت آینده تاب آوری شهرک میان آباد اسلامشهر انجام شده است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پویش محیطی بر پایه روش دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان بر اساس نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. 45 متغیر در 4 بعد اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیستم نشان داد که 215 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط عوامل کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. همچنین نتایج دیگر پژوهش نشان داد که از میان 45 نیروی کلیدی، 10 عامل بیمه شغلی، نظارت در حین ساخت و سازها، عمر بنای ساختمان ها، دسترسی به مراکز درمانی و بیمارستانی، اشتغال، آموزش و اطلاع رسانی در خصوص خطرات روابط رسمی و غیررسمی دخیل در ساخت وسازها، درآمد و رفاه اقتصادی، سطح نفوذپذیری دورن بافتی و دسترسی به پارک ها و مسیرهای تخلیه در تاب آوری شهرک میان آباد اسلامشهر در آینده اثر کلیدی دارد.
تحلیل و مقایسه عملکرد جریان باد در آسباد منفرد سیستان و آسباد ساده خراسان با استفاده از نرم افزار ANSYS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
109 - 123
حوزههای تخصصی:
معماری ایران، با رمز و رازهای نهفته در آن، کلید پاسخ به نیازهای مردمانی است که انبوهی از ضعف ها و تهدیدهای اقلیمی و جغرافیایی را به صورت خردمندانه و به پشتوانه تجارب صدها و هزاران سال، به نقاط قوت و ایجاد فرصت های طلایی بدل کرده اند. آسباد از جمله مهم ترین این فرصت ها و سازه های معماری کویری ایران است. این کارخانه کوچک و به ظاهر ساده نمایانگر تلفیق هنر و دانش معماری صنعتی پیشینیان این سرزمین در بهره گیری به جا و شایسته از امکانات محلی و بومی است. آسبادها در نیمه جنوبی خراسان بزرگ و سیستان هر جا که باد از شدت مناسبی برخوردار باشد ساخته می شدند، با شناخت و مقایسه عملکرد این سازه ها و از سویی دیگر با توجه به نابودی منابع سوخت فسیلی، می توان از دانش ساخت آسبادها در ساختارهای امروز معماری جهت تولید انرژی بهره گرفت. باهدف شناخت عملکرد این سازه ها این پژوهش به بررسی عملکرد آسبادها در دو منطقه سیستان و خراسان پرداخته است و به بررسی این سوال می پردازد که کدامیک از آسبادهای خراسان و سیستان عملکرد مطلوب تری در به کارگیری از انرژی باد را نشان می دهد؟ برای این منظور از نرم افزار ANSYS ورژن 19 برای مقایسه عملکرد این دو سازه بادی استفاده شده است و یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد، آسباد سیستان به دلیل وجود دهانه وسیع تر و ورودی هوای مناسب تر عملکرد مطلوب تری را شکل می دهد.
بررسی و تحلیل بافت تاریخی روستای خویدک براساس گاهنگاری دوره های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۶۰-۴۷
حوزههای تخصصی:
خویدک یکی از روستاهای تشکیل دهنده دهستان فهرج از توابع بخش مرکزی شهرستان یزد است. این روستا آثار تاریخی زیادی را در دل خود دارد و از بافت نسبتاً منسجمی برخوردار است. این مقاله با رویکرد تاریخی تحلیلی قصد دارد بافت روستا را از دیدگاه تاریخی بررسی کرده و در کنار آن تأثیر عوامل اقلیمی بر شکل گیری بافت روستا را مطالعه کند. برهمین پایه مهم ترین سؤالاتی که در این مقاله مطرح شده اند عبارت اند از 1. روستای خویدک در چه دوره هایی شکل گرفته و توسعه یافته است؟ 2. براساس اطلاعات جمع آوری شده، وضعیت بافت تاریخی روستای خویدک چگونه است؟ متون محلی یزد روستای خویدک را مربوط به دوره ساسانی می دانند شواهد باستان شناختی مرتبط با این دوران نیز در دشت های اطراف روستا شناسایی شده است. همچنین قلعه تاریخی روستا را نیز به این دوره تاریخ گذاری کرده اند. در کنار آن مسجد جامع قدیم قرار دارد که می تواند مربوط به دوران صدر اسلام باشد. در بررسی های باستان شناختی که در این روستا انجام گرفت تعداد دوازده خانه شناسایی گردید که به دوره آل مظفر تاریخ گذاری می شوند. می توان گفت که بافت روستا در قرون میانی اسلامی در محدوده ای حدفاصل حسینیه پایین تا حسینیه بالا قرار داشته است. اگرچه شواهد به دست آمده از دوره صفویه اندک است، ولی خانه های زیادی شناسایی شدند که در دوره های قاجار ساخته شده اند. در این دوران روستا به حد نهایی گسترش خود رسیده بود. در دوران پهلوی و معاصر نیز برخی از خانه های تاریخی مرمت و نوسازی گردیده اند. روستای خویدک دارای بافت تاریخی نسبتاً متراکمی است که در جهت شمال غربی جنوب شرقی توسعه یافته است. خانه ها درون گرا بوده و از عناصری همچون حیاط مرکزی، صفه (تالار)، زیرزمین و خرداقلیم تشکیل شده اند. پوشش ها نیز اکثراً گنبدی و حجم زیادی از مصالح مورد استفاده بوم آورد بوده و در ساخت برخی از نمونه های اخیر، از مصالح مدرن استفاده شده است. درصد زیادی از خانه ها متروک شده که این امر اگرچه، در حفظ بافت تاریخی تا حدودی مؤثر بوده، ولی ادامه این روند می تواند تخریب بخش زیادی از بافت را به دنبال داشته باشد.
اولویت بندی توجه به شاخص های حس مکان در پهنه فرهنگی گردشگری جماران با استفاده از مدل ISM-MICMAC-TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۱۰۵-۹۱
حوزههای تخصصی:
تهران پایتخت 200 ساله ایران در مقایسه با بسیاری از شهرهای کشور، شهری جوان و درعین حال دارای ساختار پیچیده سیاسی و اجتماعی است. ازاین رو ایجاد حس مکان و شکل گیری روابط اجتماعی در این کلان شهر با پیچیدگی ها یی روبرو بوده و نگاه جزءنگر و مدرنیستی شهرسازان و برنامه ریزان شهری باعث کاهش حس تعلق مخاطب و به دنبال آن کاهش سرزندگی این شهر شده است. در طرح جامع سامان دهی و توسعه فضاهای فرهنگی کلان شهر تهران، محدوده ای تحت عنوان پهنه فرهنگی تهران معین شده که هدف از آن ترسیم چشم انداز توسعه فضاهای فرهنگی در سازمان فضائی شهر تهران می باشد. مکان یابی این پهنه با توجه به ساختار طبیعی- تاریخی شهر تهران و در دو بستر شمالی- جنوبی و شرقی- غربی است. در این پژوهش اولویت بندی توجه به مؤلفه های حس مکان براساس دیدگاه متخصصین از یک سو و استفاده کنندگان از فضا ازسوی دیگر در محور فرهنگی- گردشگری جماران به عنوان یکی از اجزای پهنه فرهنگی تهران با استفاده از ترکیب سه مدل تفسیری- ساختاری1، میک مک2 و تاپسیس3 انجام گرفته است. نتایج خروجی مدل تفسیری- ساختاری در 5 مرحله نشان داد که شاخص میزان تعریف قلمرو به عنوان مهم ترین مؤلفه حس مکان بر مبنای خروجی پرسش نامه مرحله اول دلفی از دید خبرگان و صاحب نظران برنامه ریزی و طراحی شهری تعیین گردید. در تبیین شاخص های حس مکان در پهنه فرهنگی تهران و براساس خروجی مدل میک مک سه دسته شاخص «اثرگذار»، «وابسته»، «مستقل» قابل شناسایی است و شاخص «پیوندی» شناسایی نگردید .همچنین به منظور ارائه پیشنهادات و تعیین اولویت توجه به بهبود مؤلفه های حس مکان در پهنه فرهنگی گردشگری جماران، از ترکیب نتایج سه مدل مذکور استفاده گردید و مشخص شد در پهنه مورد مطالعه، بهبود شاخص های میزان حضورپذیری، میزان امنیت، میزان تعریف قلمرو و میزان بهره مندی از تسهیلات به منظور ارتقای حس مکان در اولویت قرار دارند.
بهینه سازی چند هدفه هزینه و انرژی ساختمان های مسکونی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
126 - 148
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات آب و هوایی و حرکت آن به سمت افزایش تدریجی دمای جهانی ، نگرانی های زیادی را به همراه داشته و جنبه های مختلفی از زندگی مردم جهان را در بر می گیرد. در این میان، باید به مقاومت در برابر طراحی انرژی ساختمان در برابر گرم شدن کره زمین توجه ویژه ای شود ، زیرا با گذشت زمان، اقدامات اقتصادی و اثربخش آن می تواند تا حد زیادی تحت تاثیر تغییرات آب و هوا باشد. در همین راستا ، این مقاله با استفاده از یک رویکرد چند هدفه به مساله یافتن راه حل های مقرون به صرفه انرژی و ارزیابی مقاومت آنها در برابر بارهای گرمایشی و سرمایشی، می پردازد. به منظور بررسی استفاده از تکنولوژی های نوین و کاهش مصرف سوخت فسیلی، در این مقاله، از دو سناریوی استفاده از پنل خورشیدی و بام سبز نیز استفاده شده که نشان دهند نقش هر کدام از این تکنولوژی ها تا چه میزان می تواند بر کاهش مصرف انرژی ساختمان از نقطه نظرهای بارهای سرمایشی و گرمایشی مثمر ثمر باشد. در این مقاله از مشخصات یک ساختمان مسکونی در شهر تهران استفاده شده است. روش پیشنهادی شامل بررسی بهینه انرژی کل ساختمان و جایگزینی سیستم های انرژی (پنل های خورشیدی و بام سبز) می باشد که در نهایت اجزای بهینه ساختمان را تعیین می کند. نتایج سیستم های جایگزین نشان می دهد که استفاده از بام سبز، تاثیر بالاتری در کاهش مصرف انرژی ساختمان مورد مطالعه دارد.
تحلیل زمینه گرای معماری کلیسا؛ مرکزگرایی، ویژگی بارز کلیسای شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب متخصصان تاریخ معماری، بر این باورند که معماری کلیسا امری است "غربی"، که سرآغاز و روند تکاملی واحدی دارد. این نگاه، حاصل شناخت نادرست تاریخ معماری کلیسا، بر بستر شرقی یا بی توجهی به آن است. مقاله حاضر در نظر دارد در یک بررسی زمینه گرایانه، سرآغاز معماری کلیسای غربی، که عمدتا ریشه در فرهنگ یونانی–رومی دارد و کلیسای ارمنی، که ریشه در فرهنگ معماری محلی از دوران پیشااورارتویی تا دوران متاخر پیشامسیحی دارد، را مورد مطالعه تطبیقی و تحلیلی قرار دهد. طبق یافته های پژوهش، علی رغم وجود هر دو نوع ساختار خطی و مرکزی در ابتدای دوران شکل گیری معماری کلیسا در ارمنستان و غرب، باید تصریح کرد که ساختار خطی در شکل آشنای باسیلیکای مسیحی در غرب و ساختار مرکزی، که به زعم برخی ذاتا "شرقی" است، در معماری ارمنی، غالب است. کلیساهای خطی و مرکزی در دو فرهنگ، دارای سرمنشا و ویژگی های متفاوت هستند. ساختارهای مرکب مرکزگرا در معماری پیش از رنسانس در کلیسای غربی، محدود به تجربیات تمدن بیزانس و وارثان معماری آن هستند. بررسی این ساختارهای ترکیبی، از جمله باسیلیک گنبددار، کلیسای پنج گنبدی وکلیسای صلیبی گنبدمرکزی، نشان دهنده تقدم این ساختارها در معماری کلیسای ارمنی و وام دار بودن معماری بیزانس و اروپا به معماری ارمنی است.
بازشناسی و بازخوانی صحه، فضای فراموش شده شهری در شهر تاریخی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صحه ، فضای شهری اصیل و کانون جذاب فعالیت های اجتماعی درون محله، یکی از عناصر سازمان فضایی و از واژگان شهرسازی کهن اصفهان بوده است که امروز به طور کلی فراموش شده و توسط طراحان و برنامه ریزان شهری نادیده گرفته شده و مدفون در لایه های تاریخی است. این فضای بازِ عمومی، به واسطه مداخلات نسنجیده و فاقد پشتوانه علمی، رفته رفته رو به نابودی گرائیده و درون بافت استحاله گردیده و بدین ترتیب، نقش تاریخی خود را به مثابه کانون تبلور حیات مدنی از دست داده است. هدف از این مقاله، بازشناسی صَحِه های تاریخی به قصد بازتعریف و تقویت نقش آن در ساختار شهر است. روش تحقیق مقاله حاضر مبتنی بر روش های توصیفی-تحلیلی، مقایسه تطبیقی و تاریخی بنا شده است. روش کار این پژوهش بر پایه بررسی های میدانی و جستجوی دگرگونی های آن بر اساس مطالعه اسناد تصویری، تحلیل مورفولوژیک و همچنین مطالعات اسناد و مدارک مستند کتابخانه ای، کتیبه های تاریخی منصوب در بناهای تاریخی و تاریخ شفاهی برگرفته از مصاحبه با ساکنین قدیمی و بومی بافت استوار شده است. نتایج حاصل از این پژوهش ضمن بازشناسی و باز خوانی نقش و اهمیت این فضای شهری، نشان می دهد که صَحِه، فضای باز سرگشاده، انعطاف پذیر و انطباق پذیر در گذر زمان، با گستره ای از نقش ها و عملکردهای متنوع، پدیده ای پویا و زنده در طول تاریخ بوده، هر چند که دگرگونی های نیم قرن اخیر مقدمات نابودی و محو شدن آن ها را فراهم ساخته است.
تحلیل پیکره بندی مسجد-مدرسه های ایران در دوره صفویه و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
222 - 244
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه قبل از اسلام هر کدام از فعالیت های آموزشی و عبادی مستلزم برخورداری از فضای کالبدی ویژه خود بوده اند، در قرون اولیه بعد از اسلام، فضاهای عبادی به عنوان عملکرد ثانویه به سمت آموزش متمایل گشته اند. از دوره سلجوقیان لازمه وجود فضاهای آموزشی به صورت اختصاصی مطرح گشته و در دوره های بعد نیز پیگیری شده و در عصر صفویه به اوج خود رسیده است. تعداد زیادی از این مدارس تمایل به مجاورت و ادغام با مساجد داشته اند. قطعا گستردگی زمان و مکان تاسیس این آثار، سبب برخورداری از تنوع بسیار در مشخصات کالبدی آن ها شده است. این تحقیق جهت تبیین ساختار، نسبت و میزان پیوند حوزه فضای آموزشی و فضای عبادی در مسجد-مدرسه ها در دو دوره قاجار و صفویه با هدف پاسخ گویی به این سوال شکل گرفته است که پیکره بندی دو کالبد مسجد و مدرسه نسبت به هم چگونه شکل گرفته و این موضوع از چه متغیرهای فیزیکی در هر کدام از دو دوره تبعیت می نموده است. تحقیق با استفاده از ترکیب روش های توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی انجام گردیده است. بدین منظور 43 مسجد-مدرسه مربوط به دوره صفوی و قاجار انتخاب و متغیرهای نوع دسترسی به دو فضا، نسبت ارتباط دو فضا با هم و با فضاهای بینابینی مشترک مانند حیاط و ایوان و هم چنین موقعیت قرارگیری دو فضا در سطح و نسبت مساحت فضای مسجد و مدرسه در هر یک بررسی گردیده است. تعداد بیشتری از نمونه های مورد بررسی در هر دو دوره صفوی و قاجار، بر اساس بیشترین و ساده ترین حد مجاورت و هم پیوندی شکل گرفته اند. در این نمونه ها دسترسی به دو فضا از یک ورودی مشترک صورت گرفته، هر دو فضا در یک سطح ساخته شده و در اطراف یک حیاط مشترک قرار گرفته اند و این متاثر از نسبت فضای مسجد و مدرسه در ساختار کلی فضا نبوده است. در دوره صفوی دو فضا پیوند زیادی با هم داشته و به سادگی در مجاورت حیاط با ورودی و دسترسی مشترک شکل گرفته اند. در دوره قاجار تنوع پیکره بندی بیشتر شده و دو فضا به سمت استقلال بیشتری پیش رفته اند، با این وجود هیچ گاه ارتباط دو فضا مطلقا قطع نشده است.