فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۴۱ تا ۶٬۶۶۰ مورد از کل ۷٬۶۸۹ مورد.
منبع:
شهر ایمن سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
33 - 48
حوزههای تخصصی:
برخی از مکان ها مانند فرودگاه ها، ایستگاه های قطار استادیوم های ورزشی و غیره می توانند به تشکیل تجمع کمک نمایند وجود چنین مکان هایی دولت ها، مدیران،محققان،طراحان و دیگر متخصصان را به شدت به توسعه ی فناوری هایی برای بهبود امنیت و راحتی آن مکان ها و نیز در جهت مدیریت کارآمد در شرایط بحرانی مانند زلزله، آتش سوزی، بمب گذاری و عملیات تروریستی علاقه مند میکند. یکی از این فناوری های نسبتا جدید شبیه سازی های رایانه ای جمعیت است که بر مینای مدل های مختلفی توسعه یافته اند بررسی ها نشان می دهند که مدل های تخلیه را میتوان به طور موثر برای مطالعه ی استراتژی های جابجایی و مسایل ایمنی مرتبط با ساختمان ها استفاده نمود. آشنایی با مدل های تخلیه باعث میشود مهندسان بتوانند مکان های بهتری طراحی نموده و همچنین بهترین راه برای هدایت مردم هنگام انتخاب مسیر تخلیه را پیدا کنند. مناسب بودن مدلهای خروج از تخلیه ساختمان ها با انعطاف پذیری آنها در نمایش اجزای خروجی مختلف و فرآیند های پیچیده رفتاری مورد مطالعه مرتبط است در پژوهش بنیادی حاضر با استفاده از مطالعه ی اسنادی، شش رویکرد اساسی مدلسازی شامل مدل های رگرسیون دینامیک سیالت، قانون محور، نیروی اجتماعی، سلولهای خودکار و عامل محور شناسایی گردید و سپس این مدلها بر اساس میزان تمرکز برسطح رفتارهای فردی و اجتماعی افراد به سه مقیاس کل نگر، میان نگر و خردنگر تقسیم گردید سپس با شبیه سازی کامپیوتری، پدیده ی ازدحام در سه سطح مذکور و در سه سناریوی مختلف مورد مقایسه قرار گرفت و در نهایت با استفاده از روش تحلیل محتوا، مزایا و معایب این رویکردها مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در برنامه ریزی و مطالعات تخلیه ی جمعیت انتخاب مدل مناسب با ویژگی های رفتاری مورد مطالعه از اهمیت فراوانی برخوردار است لذا بر اساس سطح رفتاری و اهداف مورد مطالعه، مدل تخلیه ی مناسب پیشنهاد گردیده است. استفاده از نتایج این پژوهش می تواند برای انتخاب مدل مناسب تخلیه ی جمعیت توسط پژوهشگران، مدیران و برنامه ریزان و طراحان معماری و شهرسازی مفید واقع گردد.
تبیین شاخص های آموزش در مدرسه ی باوهاوس به منظور ارتقاء کیفیت آموزش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه تدریس در آموزش معماری باید به گونه ای باشد که علاوه بر دانش نظری، مفاهیم حرفه ای و اجتماعی را در برگیرد. این مهم با بررسی شاخص های مدارس مطرح معماری جهان امکان پذیر خواهد بود. زیرا مدارس معماری از شیوه های آموزشی مناسب تری برخوردار هستند و به طیف گسترده ای از فعالیت های مربوط به دانش، مهارت، معرفت می پردازند و در کنار آن به خلاقیت نیز اهمیت می دهند. در زمینه آموزش معماری پژوهش های بسیاری انجام شده است، اما با وجود اینکه مدرسه باوهاوس دارای عملکرد خوبی در این رابطه می باشد، منابع کمی مستقیما به آن پرداخته اند. لذا با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش بر آن است تا به بررسی شاخص های کاربردی در روند آموزشی مدرسه باوهاوس بپردازد. این پژوهش از لحاظ هدف در شاخه تحقیقات کاربردی می باشد و از روش توصیفی تحلیلی بهره می گیرد. داده ها با مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده است. به این منظور پس از تبیین مبانی نظری، شاخص های آموزشی مدرسه باوهاوس در سه مولفه اصلی پرورش، اجتماعی و محیط تهیه شد. با توجه به اینکه شاخص های استخراج شده هم پوشانی داشتند، 15 دسته شاخص طبق نظر متخصصین تدوین شد. شاخص مدیتیشن و حرکات تنفسی کمترین امتیاز و اهمیت نمره بیشترین امتیاز از نظر اساتید و دانشجویان در نظام کنونی آموزشی معماری در ایران را داشته است. درنهایت، پیرامون مهم ترین آن ها که از نتایج پرسشنامه حاصل گردید، راهکارهایی به منظور ارتقاء کیفیت آموزش معماری ارائه شد.
علت شناسی بروز تقاضاهای اجتماعی در خروج میراث معماری از فهرست آثار ملی ایران بررسی موردی: تقاضاهای مالکان بناهای تاریخی در بافت تاریخی شهر تهران طی دهه گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۲
53 - 70
حوزههای تخصصی:
فرآیند حفاظت از میراث معماری علاوه بر مرتبط بودن با مباحث فنی و کالبدی، با وجوه مختلف فراکالبدی همچون جنبه های اجتماعی ارتباط تام دارد. بنا بر شواهد موجود، بافت تاریخی شهر تهران شاهد تهدیدهای جدّی در زمینه مواریث معماری ملی مبتنی بر ابطال عملیات ثبت بناها از فهرست آثار ملی از سوی مالکان و بهره برداران آنها بوده است. فرضیه پژوهش حاضر از یک سو بر وجود ضعف در ابعاد شناختی مالکان بناهای باارزش تاریخی فرهنگی نسبت به اهمیت حفظ میراث معماری تأکید دارد و از سویی دیگر به ضعف در هماهنگی، هم پیوندی و پوشش لازم میان «سیاست ها و قوانین و مقررات حفاظت از میراث معماری» با «نیازها و خواسته های صواب مالکان بناهای تاریخی» اشاره می کند. لذا پژوهش حاضر در صدد شناخت علل بروز تقاضاهای مالکان و بهره برداران بناهای ثبتی جهت ابطال عملیات ثبت میراث معماری تحت تملک خود از فهرست آثار ملی در قالب موردپژوهی شهر تهران بوده است. هدف این پژوهش ناظر به ارتقای کیفیت فرآیند حفاظت مبتنی بر رفع و یا کاهش مسائل مرتبط در حوزه اجتماعی است. یافته های حاصل از بررسی های به عمل آمده در این مقاله بیانگر آن است که علل مختلفی در بروز تقاضاهای اجتماعی ذکر شده نقش دارند که از جمله مهم ترین آنها عبارت اند از: ضعف در شناخت و آگاهی مالکان نسبت به چرایی و چگونگی حفظ مواریث معماری، ضعف در توجه به نیازها و مشکلات ذی نفعان از جانب نهادهای متولی حفاظت، ضعف در جامعیت قوانین و مقررات مرتبط با موضوع و فقدان سیاست های تشویقی برای مالکان بناهای واجد ارزش تاریخی و فرهنگی.
بررسی ارتباط میان ویژگی های قومی- فرهنگی و شاخص های ذهنی کیفیت زندگی در نواحی روستایی، مطالعه موردی: دهستان جعفربای جنوبی شهرستان ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۶
۵۸-۴۳
حوزههای تخصصی:
بررسی کیفیت زندگی از ابعاد و دیدگاه های گوناگون، از اهداف مهم دست اندرکاران آن در حوزه های مختلف دانش و اجرا در سال های اخیر بوده است. این امر اهمیت توجه و ضرورت مطالعه در این حوزه را نشان می دهد. یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی، بعد شاخص های ذهنی کیفیت زندگی است که ارتباط تنگاتنگی با ویژگی های اجتماعی و فرهنگی جوامع دارد. کیفیت زندگی از این منظر به ویژه در نواحی روستایی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و با بهره گیری از شیوه پیمایشی به بررسی ارتباط میان ویژگی های قومی- فرهنگی و شاخص های ذهنی کیفیت زندگی در میان روستائیان ساکن در ناحیه روستایی دهستان جعفربای جنوبی شهرستان ترکمن می پردازد. تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از مطالعه میدانی و تکمیل پرسشنامه که با استفاده از آزمون های آماری شامل آزمون T تک نمونه ای، میانگین، همبستگی پیرسون، کای اسکوئر و میانگین به کمک نرم افزار SPSS نشان می دهد که به رغم پایین بودن نسبی وضعیت معیشت و برخورداری از امکانات، وجود فرهنگ سنتی قوم ترکمن با ویژگی های خاص اجتماعی، مذهبی و معیشتی و علقه و وابستگی به مکان آباء و اجدادی و نیز ویژگی های درون گرایی و انزواطلبی، این کمبودها را کمرنگ تر می کند. از این رو سطح کیفیت زندگی از نظر شاخص های ذهنی در این ناحیه بالا بوده و رابطه معناداری با ویژگی های قومی- فرهنگی مردم آن دارد. بنابراین می توان گفت به لحاظ پایبندی اجتماع محلی مورد مطالعه به ویژگی های قومی- فرهنگی، میزان رضایت مردم از سطح کیفیت زندگی در شاخص های ذهنی بالاتر است. واژگان کلیدی: :
شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند: یک رویکرد تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
104 - 123
حوزههای تخصصی:
وقوع حریق در ساختمان های بلند ممکن است باعث خسارت زیادی به اموال و تلفات جانی شود. بنابراین شناخت ریسک های حریق یک گام مهم به منظور حفظ ایمنی حریق در ساختمان های بلند است. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند است. پژوهش حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و به لحاظ روش اجرا یک تحقیق توصیفی – اکتشافی است. جامعه آماری تحقیق همه ایستگاه های آتش نشانی استان تهران است که فرماندهان عملیات حریق این ایستگاه ها به عنوان واحد تحلیل آماری انتخاب شدند. ریسک های فرعی حریق برای ساختمان های بلند بر اساس مطالعه عمیق ادبیات گذشته استخراج شدند و سپس به منظور شناسایی و تایید ریسک های اصلی حریق از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که هفت ریسک اصلی به نام های “ریسک عوامل فاجعه ساز” ، “ریسک تجهیزات ایمنی حریق در ساختمان” ، “ریسک تیپ اطفاء حریق” ، “ریسک وضعیت مدیریت ایمنی حریق” ، “ریسک رفتار انسانی” ، “ریسک عملکرد حریق ساختمان” و “ریسک تخلیه ایمنی حریق” شناسایی و تایید شدند. مطالعه حاضر میتواند ادبیات نظری درباره ریسک های حریق برای ساختمان های بلند را گسترش داده و بینش عمیقی درباره مجموعه ای از دستورالعمل های حفاظت از ایمنی حریق در ساختمان های بلند برای مهندسان حریق و آتش نشان ها فراهم سازد.
نقش تعلق مکانی بر تاب آوری اجتماعی ناشی از جابجایی سکونتگاه (مطالعه موردی: روستای داهوییه، زلزله 1383 زرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی جابه جایی جوامع روستایی آسیب دیده از زلزله با هدف کاهش آسیب پذیری در سوانح آتی، به دلیل وابستگی این پدیده به مکان، عدم توجه به ساختارهای موجود و تنزل کیفیت رابطه انسان-محیط همواره سبب اختلال در حس تعلق به مکان با پیامد مهم کاهش سطح تاب آوری اجتماعی خواهد شد. با توجه به اهمیت حفظ و ایجاد تاب آوری اجتماعی در برنامه های بازسازی، مطالعه حاضر نقش جا به جایی و تعلق به مکان در جامعه روستایی داهوییه پس از زلزله 1383 زرند و تأثیر آن بر تاب آوری جامعه را مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش با رویکرد کیفی و کمی می باشد که با روش آماری پارامتریک و تکمیل پرسشنامه با 32 سنجه، سه شاخص اصلی حس تعلق به مکان به عنوان متغیر مستقل و همچنین با 18سنجه، دو شاخص اصلی تاب آوری اجتماعی به عنوان متغیر وابسته، توسط جامعه جابه جا شده پس از زلزله و جامعه ساکن در شهرک( که پیش از زلزله به صورت اختیاری جابه جا شده اند) مورد سنجش قرار گرفته است. فرضیه های تحقیق نیز با استفاده از روش های تحلیل آماری، آزموده شدند. سپس با انجام مشاهدات میدانی و نیز مصاحبه نیمه ساختارمند با مسئولین وقت بازسازی، مطلعین و دهیاری روستا و همچنین براساس شاخص های مؤثر در نتایج کمی حاصله، فرضیه ها به روش کیفی توصیف و تبیین گردیدند. اینک با گذشت 12 سال از زلزله، تمایل بالای روستاییان به اجبار جابه جاشده در بازگشت به روستای قبلی نشان از عدم تعلق به مکان فعلی دارد که از مقولاتی همچون از بین رفتن مکان اجتماع روستا، خدشه در روابط اجتماعی و همسایگی ها، جدایی از عناصر محیطی دارای ارزش و دلبستگی خاطر مانند امامزاده، قبرستان، قنات و چشمه، منظر طبیعی ضعیف روستای فعلی در مقابل ظرفیت های غنی منظر طبیعی داهوییه قدیم و نیز تعارض شرایط کالبد و مسکن با ویژگی های اقلیمی، اجتماعی و فعالیت خانوار حادث شده است. به دنبال آن کاهش سطح تاب آوری آن ها نسبت به روستاییانی که در کنار جریان پیوسته زندگی در گزینش و ایجاد ساختارهای اجتماعی و کالبدی، آزادی انتخاب داشته اند، آشکار شد. مشارکت دو جامعه مذکور در مسائل و مناسبات مشترک اجتماعی روستا منجر به تقویت دلبستگی اجتماعی خواهد شد و این رویکرد در کنار بهبود منظر طبیعی، در ایجاد و تقویت تعلق به مکان و تا ب آوری اجتماعی مؤثر واقع می شود.
نقش سنت و باور در تغییرات کالبدی بازسازی مسکن پس از زلزله 1384 جزیره قشم روستای گورزین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی زمین لرزه آذر ماه سال 1384 جزیره قشم واقع در استان هرمزگان، برنامه بازسازی روستاهای آسیب دیده همانند برنامه های پیشین بازسازی کشور در دستور کار قرار گرفت. این در حالیست که سنت و باور مردم منطقه عمدتاً اهل تسنن بوده و بر نحوه زندگی آنان نیز غالب می باشد. در مقاله ی حاضر، ابتدا تاثیر فرهنگ و سنت مردم منطقه در مسکن پیش از زلزله بررسی می شود و سپس تغییرات کالبدی مردم بر اساس فرهنگ و سنت هایشان که پس از زلزله اعمال نمودند، عنوان می گردد. روش این پژوهش مبتنی بر استفاده از رویکرد کیفی تحلیل محتوا بوده و از ابزار های مشاهده میدانی، مصاحبه عمیق با مسئولین دولتی، محلی و مردم آسیب دیده و نیز بررسی اسناد مرتبط با بازسازی پس از زلزله قشم مانند مستند نگاری از طریق گزارش و عکس برداری استفاده شده است. برای تحلیل داده ها، کدگذاری و مقوله بندی داده های حاصل صورت گرفته و براساس سلسله مراتب الویت های تحقیق برگزیده می شوند. مقاله نتیجه می گیرد که در بازسازی مسکن به ویژگی های فرهنگی مردم بسیار اندک توجه شده است. این در حالیست که نقش فرهنگ، سنت و باور جز لاینفک روستاهای منطقه خصوصاً روستای گورزین در ابعاد کالبدی و غیرکالبدی بوده و در اثر نادیده گرفتن این موضوع مهم مسکن بازسازی شده دچار تغییرات کالبدی بر اساس اعتقادات و فرهنگ مردم توسط خودشان گردیده است.
تحلیلی بر نابرابری مسکن روستایی در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۶
۹۶-۸۱
حوزههای تخصصی:
تجلی و نمود نابرابری در مسکن روستایی را می توان در ظهور بدمسکنی، بی مسکنی و تکوین و گسترش نواحی حاشیه نشینی در کلانشهرها دانست که در صورت عدم پیشگیری در مبدأ یعنی روستاها روز به روز بر مشکلات و ابعاد بد آن در مقصد یعنی کلانشهرها خواهد افزود. یکی از راه های نشان دادن وضعیت نابرابر مسکن استفاده از شاخص های مسکن می باشد. پژوهش حاضر به صورت کمی- تحلیلی - تکنیکی با استفاده از مدل ویکور و شاخص ویلیامسون بر پایه مجموعه شاخص های کمی و کیفی (17 شاخص) به سنجش نابرابری مسکن روستایی و بررسی شکاف درون منطقه ای در بین شهرستان های استان لرستان با استفاده از داده ها و اطلاعات گردآوری شده از مرکز آمار ایران و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در سال 1390 پرداخته است. آنچه که یافته های تحقیق حاضر به ما می نمایاند این است که استان لرستان با داشتن سهم 1/2 درصدی از مسکن کل کشور در سال 1390 دارای سهم 8/1 درصد مسکن شهری و 8/2 درصد مسکن روستایی بوده است. تعداد واحدهای مسکونی روستایی در استان لرستان در سال 1390 برابر با 145091 واحد بوده که نسبت به سال 1385 با 210622 واحد مسکونی دارای رشد سالیانه 15/5 درصدی بوده است. نتایج حاصل از به کارگیری مدل ویکور جهت بررسی شاخص های مسکن نشان می دهد که مسکن روستایی در شهرستان های دورود، بروجرد و خرم آباد به ترتیب با 1، 0.781 و 0.767 دارای بالاترین مقدار Qi در رتبه های اول تا سوم قرار گرفته و شهرستان های کوهدشت(0.147)، پلدختر(0.025) و دوره چگنی(0) دارای پایین ترین مقدار Qi در رتبه های هشتم تا دهم قرار گرفته اند. نتایج حاصل از به کارگیری شاخص ویلیامسون جهت بررسی شکاف درون منطقه ای در بین شهرستان های استان حاکی از وجود نوسانات زیاد شاخص ویلیامسون در طی دوره 1385 تا 1390 در بین شهرستان های استان می باشد، بدین معنا که شهرستان های استان در طی این دوره به لحاظ شاخص ویلیامسون از یکدیگر فاصله گرفته اند.
بررسی میزان دلبستگی به مکان نسبت به سه مقیاس خانه، محله و شهر (نمونه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
95 - 106
حوزههای تخصصی:
تحقیقات متعددی درباره ی حس دلبستگی به یک یا چند مکان در سراسر دنیا ارائه شده است که هر کدام به نتایج متفاوتی نیز دست یافته اند. این پژوهش سعی بر آن دارد که با نگاهی نو به این مسئله، ارتباط میان شدت دلبستگی به مکان و مقیاس مکان را مورد سنجش قرار دهد. بر همین اساس، عوامل تاثیرگذار بر دلبستگی به مکان را در سه بُعد "کالبدی"، "اجتماعی-جمعیتی" و "احساسی-تجربی" مورد بررسی قرار داده است. عوامل کالبدی به سه مقیاس خانه، محله و شهر تقسیم شده اند. عوامل اجتماعی-جمعیتی به متغیرهایی نظیر سن، جنسیت، سطح تحصیلات و غیره تعمیم داده شده اند و عوامل احساسی- تجربی نیز، در قالب 12 شاخص از ادبیات مربوط به مفاهیم مکان و دلبستگی به مکان استخراج شده اند. در روند پژوهش، 12 شاخص احساسی- تجربی نامبرده، برای هر سه مقیاس مکانی مورد نظر در شهر شیراز مورد سنجش قرار گرفت. تحقیق در محلات مختلف شهر و با انتخاب تصادفی شهروندان از طریق ارائه پرسشنامه انجام گرفت و نتایج نیز به صورت توصیفی و تحلیلی ارائه گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که احساس دلبستگی افراد نسبت به مقیاس شهر در بالاترین سطح و پس از آن خانه و در نهایت محله قرار دارد.
ملاحظات اخلاقی در تأمین سرپناه پس از سانحه (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان آق قلا پس از سیل 1398 استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۵۶-۴۵
حوزههای تخصصی:
در طول سده های اخیر، رخداد سیلاب در سکونت گاه های انسانی یکی از معضلات مورد مواجهه مدنیت بشری بوده است؛ چراکه وقوع سیلاب موجب بروز خسارات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری می شود. از مهم ترین اقدامات لازمه پس از جاری شدن سیل، فراهم کردن سکونت گاه های موقت و سپس خانه های دائمی برای آسیب دیدگان از این سانحه است. سوانح فی نفسه باعث ایجاد بی هنجاری می شوند. در شرایطی که هنجارهای اجتماعی دیگر توانایی تنظیم رفتارهای میان فردی را ندارند یا به طرق پیشین چندان تأثیرگذار نیستند، بررسی جنبه های اخلاقی روند تأمین سرپناه برای آسیب دیدگان مقول ه ای حائز اهمیت است. در بهار سال 1398 پس از جاری شدن سیلاب و ماندابی پس از آن در شهرستان آق قلا و روستاهای اطراف بسیاری از اهالی مجبور به تخلیه خانه های خود شدند. ازجمله دلایل وقوع این سانحه می توان به بارش شدید و کم سابقه، کم بودن شیب زمین و عدم نفوذپذیری خاک اشاره کرد. جامعه انسانی ساکن در منطقه آق قلا از خصیصه های مذهبی، قومیتی و فرهنگی متفاوتی تشکیل شده است که همین امر دشواری عمل سازمان های مسئول را در رابطه با پاسخ به سانحه دوچندان می کند. در چنین شرایطی احتمال بروز بی عدالتی، در نظر نگرفتن کرامت انسانی و درنهایت تشدید التهاب و اغتشاش حاکم بر جامعه آسیب دیده بیشتر است. رویکرد در نظر گرفته شده برای انجام این پژوهش روش کمی-کیفی و توصیفی- تحلیلی است. این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی به انجام رسیده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش بررسی مستندات موجود، کتب و مقالات، بازدید، مشاهده و عکس برداری، انجام پرسشنامه از آسیب دیدگان و مصاحبه عمیق با مردم محلی، مسئولین سازمان ها و سایر ارگان های دخیل در امر تأمین سرپناه بوده است. این پژوهش نتیجه می گیرد که با در نظر گرفتن اخلاق به عنوان بستری جهت تشخیص سره از ناسره و تدوین گزاره هایی از اصول و ارزش ها می توان به مجموعه ای از هنجارها و درنهایت بایدها و نبایدها دست پیدا کرد. با تصویب این اصول به عنوان یک پروتکل و الزام رعایت آن توسط مسئولین، امدادگران و خود آسیب دیدگان می توان از اثرات بلندمدت ناهنجاری های اخلاقی پس از سانحه کاست.
ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر مسکن بومی در روستای نسمه (شهرستان پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۵۰-۳۵
حوزههای تخصصی:
مسکن بومی از پدیده های ارزشمندی است که توانسته ارزش هایی از جمله فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و مذهبی را در خود متجلی کند. از آنجا که ارزش های نهفته در مسکن بومی هر شهر و روستا، بیانگر تفکر آن مردم می باشد، لذا آرامش و کیفیت زندگی مردم نیز در گرو حفظ همین ارزش های معماری بوده است. در ایران با وجود تنوع محیطی و اقلیمی، انواع گوناگونی از معماری های بومی که دارای جنبه ای هویتی بودند، شکل گرفتند که شناخت آن ها می تواند در جهت شناسایی معماری ایرانی سودمند باشد. از طرفی دیگر ساخت و سازهای جدید تغییراتی در روند قبلی روستاها به وجود آورد که باعث ایجاد روستاهایی بی هویت، ناهماهنگ و نابسامان شد که در این خصوص شناخت عوامل تأثیرگذار در شکل گیری فرم و سازه مسکن روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این نوشتار سعی بر این بود که با بررسی عوامل تأثیرگذار در سازمان فضایی خانه، نحوه تأثیر این عوامل در خانه های واقع در روستای نسمه از دهستان شمشیر تشریح شود. جهت حصول به این امر، در بخش نظری با رویکرد کیفی و ابزار مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی به ارائه چهارچوب نظری پرداخته شد. در بخش عملی نیز به روش مطالعات میدانی و تهیه پرسشنامه و مصاحبه با افراد محلی، چهارچوب نظری مذکور از طریق آزمون آماری ارزیابی گردید. در نهایت یافته های حاصل با استفاده از استدلال منطقی در ارتباط با چهارچوب نظری مطرح در این پژوهش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و مشخص شد که کدام عامل/ عوامل بیشترین تأثیرگذاری را در شکل گیری فضا داشتند. یافته های تحقیق حاکی از این بود که شاخص اصول فیزیکی ساخت با بیشترین میانگین (07/4)، اولویت اول و شاخص جغرافیای محل نیز با کمترین میانگین (67/3) پایین ترین اولویت را به خود اختصاص دادند و به طور کلی چهار شاخص اصلی یعنی اصول فیزیکی ساخت، عوامل رفاهی، باورها و اعتقادات و جغرافیای محل به ترتیب اولویت از نظر تأثیرگذاری در ساخت خانه، دارای شرایط مطلوبی بودند.
Analysis of the Quality of Light Obtained from the Stained Glass Windows of Traditional Iranian Architecture based on the Color Temperature Curve (CIE)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
97 - 106
حوزههای تخصصی:
The color temperature of light is one of the important indicators in lighting that should be considered. Because people experience and feel their surroundings not only with brightness and darkness, light and shadow but also through colors, the feeling that the color of the light creates in the space affects human perception and health through the warmth and coldness of the light. The color receptivity and color temperature chart is a tool that determines how the human eye feels when faced with a spectrum of light. Since the purpose of this research is to analyze the light quality of the s tained glass windows of traditional Iranian architecture, calculating the color temperature will be a suitable criterion for judgment, that is, if the color temperature of the light from the s tained glass windows is calculated, the experience of people in facing the light can be calculated quantitatively. Comparative methods were used to analyze the quality of light based on the color temperature curve with calculation tris timulus values XYZ from spectral data and calculation xyz chromaticity values. Inves tigations showed that the light color temperature of 65% of the windows is 3000 to 4600 K, and 35% is. In these windows with this combination model and area percentage of four colors, red, green, blue, and yellow, the quality of light has not decreased based on the color temperature curve.
ارزیابی عملکرد مدیریت محله محور با تأکید بر شاخصه های سرمایه اجتماعی؛ مورد پژوهی: محلات 7 گانه ناحیه 1 منطقه 21 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اواسط دهه1980 میلادی تاکنون توجه عمده مدیریت شهری بر ظرفیت سازی محلی، تقویت رویکرد نهادی- سازمانی و در نهایت حرکت از نوعی مدیریت متمرکز به مدیریت محلی معطوف شده است. بنابراین لزومِ«استفاده از ظرفیت های محله ای» و«بازتعریف نقش بازیگران و کنشگران مدیریت شهری» در سطح محله ای، شناخت مفهوم«سرمایه اجتماعی» و کارکردهای آن را در سطح محلی ضروری ساخته و به شکل گیری و اجرای الگویی جدید از مدیریت شهری در سطح محلات به عنوان «مدیریت محله محور» کمک کرده است. هدف این پژوهش این است که با تأکید بر شاخصه های سرمایه اجتماعی، عملکرد مدیریت محله محور در سطح محلات 7گانه ناحیه1 شهرداری منطقه 21 تهران ارزیابی شود. بر این اساس، دربخش مبانی نظری که شامل ارائه مفاهیم«مدیریت محله محور»،«سرمایه اجتماعی» و«ارزیابی عملکرد مدیریت محله محوربا تأکید بر شاخصه های سرمایه اجتماعی» است؛ از روش تحلیل داده های ثانویه(اسنادی) استفاده شده است و در بخش شناخت وتحلیل از روش«پیمایش» استفاده می شود. نتایج حاصل از پیمایش در محدوده پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مدیریت محله محور، همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد. کسب بیشترین امتیاز در بعد سرمایه اجتماعی شناختی توسط شاخص آگاهی، نشان از تلاش هایی داشته که در سطح محلات توسط مدیریت محله محوردر راستای اطلاع رسانی صورت گرفته است.
آسیب شناسی قوانین و مقررات تاثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید؛ مورد مطالعه: محله حکیمیه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
47 - 64
حوزههای تخصصی:
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفه های هویتی است. در سال های اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمان ها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعمل های اجرایی مختلفی برای سامان بخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمان ها وضع شده است. اما همچنان آشفتگی قابل توجهی، به خصوص در نماهای ساختمان های جدید شهر تهران مشهود است. هدف این پژوهش آسیب شناسی قوانین و مقررات تأثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید از طریق سنجش تطبیقی مؤلفه های اصلی هویت ساز نما در ادبیات پژوهشی از یک طرف و قوانین و مقررات (اسناد رسمی) کشور از طرف دیگر و نحوه کارکرد آنهاست تا بدین ترتیب چگونگی و چرایی رسیدن به وضع موجود و دلایل آن تحلیل شود. همچنین به دلیل سنجش میزان اثرگذاری و تحقق مؤلفه های مستخرج از اسناد، محله حکیمیه واقع در منطقه 4 شهرداری تهران که در سال های اخیر بیشترین آمار صدور پروانه و ساخت و ساز آپارتمانی را به خود اختصاص داده، انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده های اسنادی به روش تحلیل محتوا، تعیین حجم نمونه مطالعاتی بر اساس فرمول کوکران و تحلیل داده های حاصل از مشاهدات میدانی و مؤلفه های سازنده هویت نمای حدود 300 ساختمان با کمتر از سه سال سن، واقع در محله حکیمیه شهر تهران در خصوص تحقق و یا عدم تحقق مؤلفه ها، با استفاده از روش های آماری و تحلیل متون استخراج شده از مصاحبه ها به روش تفسیری نشان می دهد، میزان تحقق الزامات و توصیه های مدنظر اسناد رسمی در زمینه مؤلفه های نمای ساختمان های نمونه در محله حکیمیه، 58 درصد است و سه عامل 1. ضعف محتوایی و ساختاری اسناد، 2. نبود اختیارات و ضمانت اجرایی کافی و 3. ضعف در نظارت و سیاست های بازدارنده (به ترتیبِ بیشترین به کمترین اهمیت) سبب عدم تطبیق یا کاهش میزان تحقق مؤلفه های هویت ساز نمای ساختمان ها از منظر اسناد رسمی بوده است.
بازتفسیر مراتب محصوریت در هزارتوی خانه های تاریخی کاشان (خانه عامری ها) برپایه معرفت شناختی ریزوماتیک ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصوریت مهم ترین اصل خلق فضا، کیفیت بارز هر مکان و ابزار خلق هویت های متفاوت است. در معماری ایران توده معلول فضا و عامل دربرگیرنده و شکل دهنده آن است که مفهوم محصوریت را در خود دارد. ریزوم اصطلاحی زیست شناسی است که در جایگاه استعاره، مفاهیمی چون هزارتویی، کثرت، ارتباط، تفاوت و موقعیت میانی را در خود دارد. به این ترتیب در مطالعه ادبیات تحقیق ابتدا عناصر ایجادگر محصوریت و نیز عناصر فضای متکثر و هزارتوی ریزومیک شناسایی شده و سپس به منظور دریافت کیفیات گونه گون مرتبه بندیِ فضای محصور در یک ساختار شبه ریزوماتیک، جنبه های ارتباط این دو دسته مقوله با یکدیگر استنباط شده است. هدف مقاله حاضر بررسی شیوه های دستیابی به تنوعی از عرصه های محصور در سازمان فضایی خانه های تاریخی کاشان و بازتفسیر مراتب محصوریت آن هاست و به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که کدام مؤلفه ها در مبانی معرفت شناسی ریزوماتیک را می توان در بازتفسیر مراتب محصوریت ساختار هزارتوی خانه های تاریخی کاشان مورداستفاده قرار داد؟ کدام رویکردهای کالبدی/فضایی و به چه شکل در مرتبه بندی محصوریت ساختار خانه های تاریخی کاشان نقش داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی؛ روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و هم چنین برداشت میدانی و ابزار تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزارهای دپت مپ و ای گراف بوده است. خانه عامری ها به عنوان بزرگ ترین خانه تاریخی کاشان با عرصه های متعدد درون گرا به عنوان نمونه مطالعه انتخاب شده و در راه بازتفسیر محصوریت با توجه به ساختار هزارتویی این خانه، مؤلفه های سازگار در مبانی معرفت شناختی ریزوماتیک به جهت قابلیت انطباق با این گونه ساختار به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رویکردهای کالبدی/فضایی متعدد در تطابق با کالبد فضای ریزومی شامل قلمروزدایی و بازقلمروسازی، سیالیت، انعطاف پذیری، تفاوت و ناهمسانی، کثرت فضاها و مسیرها و قرار داشتن در میانه و بینابین در ایجاد محصوریت و نیز تنوع و تعدد درجات محصوریت مؤثر بوده اند.
تأثیر آموزش های پلیس راهور بر مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در راستای بهبود سطح ایمنی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
39 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تأثیر آموزش های پلیس راهور بر مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در راستای بهبود سطح ایمنی استان خوزستان می باشد د. روش پژوهش ازنظر هدف توسعه ای و ازنظر نوع داده کیفی با رویکرد اکتشافی و تحلیل مضامین است. جامعه مشارکت کنندگان شامل مدیران و متخصصان دستگاه های مرتبط با آموزش در حوزه راهنمایی و رانندگی استان خوزستان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری به 12 نفر بود. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد که با استفاده از تحلیل مضمون در نرم افزار «MAXQDA» تحلیل شد. در تحلیل داده های حاصل از مصاحبه 12 مؤلفه اصلی شامل اقدامات، قانون گذاری ها، سیاست گذاری ها، ضمانت اجراهای آموزش، آموزش و ارزیابی، حوزه های رفتاری و اجتماعی، آموزش محتوایی، آموزش های رسانه ای و مجازی، حقوق و تکالیف اجتماعی، فرهنگ رانندگی، فرهنگ سازی و اجتماع مداری، آموزش الزامی و هوشمندسازی ارائه داد. درنهایت 7 متغیر، 10 مؤلفه و 92 شاخص معرفی گردید. این متغیرها شامل برنامه های خانواده مدار، مدرسه مدار و اجتماع محوری و رسانه ملی در حوزه آموزش نیروهای پلیس و مسئولیت پذیری، مدیریت خطر و آگاهی سازی در رانندگان بود که تمامی مدل هایی که از مولفه های متغیرهای بدست آمده در حوزه آموزش های نیروهای پلیس و مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگی موردقبول واقع شد. نتایج پژوهش مؤید این بود که لازم است، پلیس راهنمایی و رانندگی برابر یک چارت سازمانی در جهت آموزش نیروهای پلیس و ارتقای مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان و در جهت کاهش تخلفات رانندگی سیاست گذاری و برنامه ریزی نماید.
ارزیابی مؤلفه های محیطی و غیرمحیطی موثر بر تاب آوری اجتماعی در محلات مسکونی (مطالعه موردی: محلات منتخب بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
111 - 126
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اجتماعی شامل شرایطی است که تحت آن، افراد با تغییرات انطباق می یابند و درواقع بیانگر توان جامعه در پاسخ گویی به بحران هاست. پژوهش حاضر، در جهت تبیین مولفه های تاثیرگذار بر تاب آوری اجتماعی در محلات مسکونی و ارزیابی کیفیت آن در سه محله بابل صورت گرفته است. اطلاعات جمع آوری شده از 384 پرسشنامه، تحت تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون های T تک نمونه ای و آنالیز واریانس بررسی شده اند. مولفه های موثر یافت شده، از حیث خواستگاه و نحوه تاثیر گذاری به دو گروه مولفه های محیطی و غیرمحیطی تقسیم شدند. نتایج نشان می دهد، در بین مولفه های محیطی،«دلبستگی به مکان»، «حس امنیت» و «تعاملات اجتماعی» به ترتیب با مقادیر ویژه 196/3، 952/2 و 937/2 و در بین مولفه های غیرمحیطی، «آگاهی و دانش» با مقدار ویژه 949/1 بیشترین تاثیرگذاری را بر تاب آوری اجتماعی داشته اند. همچنین سطح تاب آوری اجتماعی به ترتیب در محله پیرعلم و برج بن با میانگین 168/3 و 033/3 وضعیت نسبتا مطلوب و محله شهاب نیا با میانگین 994/2 وضعیت نامطلوبی دارد.
بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزیینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه به واسطه مشاهدات و تحلیل های متواتر پیرامون آثار نفیس و شکوهمند معماری، تزیینات عموماً به عنوان مؤلفه ای از بناهای پرهزینه و خاص هر دوره شناخته می شود، اما نیاز به تلطیف فضا در مسکن های کوچک روستایی نیز بروز می یابد که با مصالح و فناوری و نیروی کار بومی ایجاد می گردند، اما شکل بروز آن متفاوت و فاقد استقلال ماهوی و فیزیکی و متکلفانه است. بخش عمده ای از مطالعات انجام شده در ایران که با محوریت تزیین شکل گرفته اند، بر مصادیق نفیس تاریخی همچون کاربندی، مقرنس و کاشی کاری متمرکز بوده اند. در این میان، «مسکن روستایی» به عنوان گونه ای از معماری که با هزینه کم و نیروی کار بومی برپا می شود، کمتر از زاویه تزیینات موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است اما اگر تزیین به معنای آراستن و زینت دادن، ریشه در نیازهای مشترک انسان داشته باشد، چه نمودی از آن را می توان در مسکن بومی روستایی مشاهده نمود؟ در این مقاله در پی پاسخ دادن به این سؤال، روستای اوان در قزوین که دارای بافت معماری بومی است، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد و هشت مسکن این روستا مورد بررسی قرار گرفت. روستای اوان در هشتاد کیلومتری شمال قزوین و در منطقه ای کوهستانی واقع گردیده است. مردم این روستا معیشت خود را از کشاورزی و دامداری تأمین می کنند. دو منبع کشاورزی یعنی آب و خاک مناسب در این روستا به وفور وجود دارد. خانه های قدیمی تر روستا با خشت و گل و سنگ بنا ساخته شده اند درحالی که خانه های امروزی آن از مصالحی همچون آجر سیمان و سنگ تشکیل شده اند. این پژوهش در دو مرحله میدانی و کتابخانه ای به انجام رسیده است. مرحله اول شامل بازدید و مستندسازی مسکن های روستا و ثبت شواهد تجربی و مرحله دوم شامل مرور ادبیات مرتبط با تزیین و مسکن روستایی، سپس تحلیل و استدلال منطقی پیرامون موضوع است. هدف اصلی از ارائه این مقاله، بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران و نمونه موردبررسی، تزیینات مسکن در روستای اوان استان قزوین است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تزیین در مسکن های روستای اوان به شکلی غیرمستقل و در پیوند حداکثری با نیازهای ضروری ظهور و بروز پیدا می کند و می توان تزیین در مسکن های روستایی را، ایجاد یک انتظام فرا کارکردی میان عناصر کارکردی بازخوانی کرد.
شاخص های موثر در بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
اهداف: معماری بومی سرشار از آموزه هایی است که رابطه نزدیک معماری و طبیعت را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت؛ و استخراج شاخص های موثر بر آن است.
روش ها: راهبرد پژوهش استدلال منطقی و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. با مرور نظریه معماری سرآمد، چارچوب نظری پژوهش تشکیل می شود؛ و سپس با روش دلفی و تکنیک شانون شاخص های مهم و موثر استخراج می شوند. به عنوان گروه بحث، به نظرات حلقه بیست نفره ای از متخصصان حوزه محیط زیست و معماری مراجعه می شود. ابزار جمع آوری نظرات، مصاحبه عمیق و پرسشنامه است.
یافته ها: یافته های کمی پژوهش نشان می دهد که یک هماهنگی معنادار میان اصول به کار رفته در معماری سنتی ایرانی و معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت وجود دارد. این بررسی ها نشان می دهد که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی، توجه به فرهنگ مصرف کننده، سازگاری با محیط و چرخه عمر ساختمان؛ در ابعاد اقتصادی، فرهنگ قناعت، انعطاف پذیری و بهینه سازی نیارش؛ و در ابعاد زیست محیطی توجه به اقلیم و مصالح بوم آورد در اولویت قرار دارند.
نتیجه گیری: معماری بومی ایران را می توان نمونه ای از یک معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت در چارچوب نظریه معماری سرآمد شاخت. معماری ایرانی بیش از محصول به «فرآیند»، بیش از ارزان بودن به «بهینه بودن»، و بیش از رویکرد سوداگرانه و سود موقت به «چرخه عمر ساختمان» با نگاهی جامع و یکپارچه می نگرد.
توسعه ی چارچوب برنامه ریزی حفاظت از محوطه ی میراث جهانی منظر فرهنگی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای قرن بیستم میلادی حفاظت از منظر و به طور ویژه منظرهای فرهنگی در دو بعد عملی و نظری با چالش های مدیریتی فراوانی روبرو بوده است. گستره و پیچیدگی قلمروی منظرهای فرهنگی را می توان از اصلی ترین دلایل این پیچیدگی برشمرد. با این حال بخشی از این چالش ها در طی دهه های اخیر با طرح «رویکرد منظرین» در حفاظت پاسخ داده شدهاند. البته در بسیاری موارد بهویژه در کشورهای جهان جنوب از جمله ایران که به نوعی وارد کننده ی مفاهیم مرتبط با منظر و منظر فرهنگی هستند، رویکرد های مدیریتی منظر به خوبی تبیین و پیاده سازی نشده اند؛ یعنی دسته بندی منظر فرهنگی به محدوده های جغرافیایی ای در این بخش از جهان اطلاق شده است؛ اما چگونگی مدیریت آن ها به صورت جدی موضوع بحث و گفت وگو نبوده است. از این رو مقاله ی حاضر، به عنوان یک مقاله ی موردپژوهی، به دنبال پرسش از چگونگی چارچوب بهینه ی حفاظت از منظرهای فرهنگی به طور کلی و همچنین کاربست آن در زمینه ی محوطه ی میراث جهانی میمند به طور ویژه است. در این راستا با بهره گیری از روش کیفی و از طریق راهبردهای استدلال منطقی و تفسیری- تاریخی و همچنین مطالعات کتابخانه ی و میدانی، ابتدا چارچوب های اصلی برنامه ریزی حفاظت از منظرهای فرهنگی ارائه شده توسط یونسکو، بنیاد پارک ملی آمریکا، سازمان حفاظت از محیط زیست و کنوانسیون منظر اتحادیه اروپا و همچنین فرایند کنونی حفاظت از محوطه ی میراث جهانی منظر فرهنگی میمند واکاوی و در نهایت از مجموع آن ها و البته با توجه به شرایط زمینه چارچوب بهینه ی حفاظت از مناظر فرهنگی به منظور پیاده سازی در میمند پیشنهاد گردیده است.