فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۶۱ تا ۲٬۶۸۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
71 - 86
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به معماری مدرن در کشورهای ترکیه و ایران، گفتمان «خانه مدرن» بخش عمده ای از فرهنگ معماری این دو کشور است. آرمانگرایان معماری مدرن در غرب، معماری مسکونی را جوهره معماری مدرن معرفی می کردند و آن را موضوعی مهم و قابل توجه می پنداشتند و طبیعتا این دیدگاه در فرهنگ معماری ترکیه و ایران در اوایل قرن بیستم تاثیرگذار بوده است. لذا بررسی تاثیرات معماری مدرن بر معماری مسکونی این کشورها و علت بروز شباهت ها و تفاوت های آنها ضروری است لذا این نوشتار بر آن است این تاثیرات و علت آنها را مورد مطالعه قرار دهد. این پژوهش با هدف، تاثیر معماری کیوبیک بر معماری مسکونی مدرن در ایران و ترکیه و مقایسه تطبیقی تحولات معماری مسکونی دو کشور در اوایل قرن بیستم است. در این تحقیق تفاوت ها و شباهت های موجود در عوامل زمینه ساز و نیز تحولات معماری مسکونی در دو کشور مورد پرسش قرارگرفته است. همچنین سعی شده از این طریق، زمینه مقایسه تطبیقی تحولات معماری مسکونی در دهه 1930، دو کشور فراهم شود. در این پژوهش از روش تحقیق، تطبیقی-تحلیلی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. جهت بررسی تطبیقی، سه بنا از ایران و سه بنا از ترکیه انتخاب شدند. سپس شاخص های مورد نظر، جهت مقایسه تعیین و بررسی ها انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد، مقایسه تطبیقی معماری مسکونی از جنبه های مختلف در دوره جمهوری و پهلوی اول، تشابه کلی در پیروی از جریان باوهاس و اکسپرسیونیسم در ظهور فرم های اساساً بدیع و تازه در معماری مسکونی این دوره وجود دارد. خانه های کیوبیک ویژگی های ساختاری و شکلی(فرمال) متفاوتی دارند. ساختار سازماندهی پلان های کیوبیک را می توان به چهار دسته تقسیم بندی کرد: پلان های دارای صفه مرکزی، صفحه درونی، صفه بیرونی و بدون صفه که رابطه دوسویه ای با سنت معماری گذشته این کشورها دارد.
بررسی رویکرد طراحی شهری عمودی در کلانشهر اهواز؛ نمونه موردی: محله کیانپارس
حوزههای تخصصی:
شهرهای امروزه به سبب انقلاب صنعتی و نتیجتا افزایش چشمگیر جمعیت انسانها و مهاجرت گسترده به شهرها بیش از پیش دارای توسعه عمودی و افقی شده است. این مسئله علاوه بر نابودی و تخریب مراتع و جنگل ها موجب مشکلات بارگذاری جمعیت و سکونت آن ها را در پیش داشته است. همزمان با رشد افقی شهرها و گسترش شبکه های ترافیکی و کمبود فضاهای باز، معضلات و آلودگی های شهری نیز افزایش می یابد. یکی از مسائل مورد توجه امروز کلان شهر ها، کمبود فضاهای باز قابل استفاده جهت استفاده ساکنین به عنوان فضای سبز و استفاده در مواقع بحرانی می باشد. از طرفی ناکارآمدی زیرساخت های شهری و دسترسی ضعیف ساکنین به آب و فاضلاب شهری و منابع انرژی از دیگر مشکلات افزایش تراکم جمعیتی ساکنین شهرها است. طراحی شهری عمودی به عنوان یک نظریه جدید در راستای حل مشکلات شهری ناشی از کمبود زمین، خصوصا در کلانشهرها در عصر حاضر بیش از پیش در حال بررسی است. هدف اصلی این مقاله درک مفاهیم، مزایا و معایب طراحی شهری عمودی در متون تخصصی و در نمونه موردی مورد بررسی (محله کیانپارس اهواز) است که بر اساس مطالعات میدانی و تهیه پرسشنامه و نتایج حاصل از آن استخراج شده است. نتایج مورد استفاده در این پژوهش در به کار گیری هدفمند مدیریت شهری در توسعه این محله و محلات مشابه موثر خواهد بود. این پژوهش در نهایت از تاثیر بلندمرتبه سازی در رشد قطب های شهری و بازتاب آن در اقتصاد، اجتماع و توسعه پایدار در محله کیانپارس اهواز، به عنوان سوال اصلی پژوهش مسئله گشایی می شود.
تاثیر عوامل کالبدی محیط بر افزایش حس تعلق به مکان در طراحی مجتمع های مسکونی ویژه افراد دارای معلولیت
حوزههای تخصصی:
با توسعه روزافزون زندگی شهری، فرآیند پیشرفت شهرها متمایل به رنگ باختن انسان و ویژگی های او در طراحی گشته است؛ و این موضوع در رابطه با طراحی های ویژه افراد دارای معلولیت بیشتر به چشم می خورد. براین اساس، صاحب نظران در علوم معماری و شهرسازی، در پی خلق فضاهایی برآمدند تا بتوانند فضایی شایسته و درخور استفاده کنندگان این محیط ها طراحی کنند؛ و این امر ممکن نبود جز با بهره مندی از ایجاد حس تعلق به مکان که در ارتقاء کیفیت محیط های شهری و فضاهای مسکونی نقش بسیار مهمی ایفا می کرد. در این بین، عوامل کالبدی محیط به عنوان یکی از عناصر مطرح در ادراک حس تعلق به مکان از طریق همسازی و قابلیت تامین نیازهای انسان، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در پژوهش حاضر نیز، تلاش بر آن است تا بتوان با استفاده از عوامل کالبدی محیط در طراحی مجتمع های مسکونی ویژه معلولین، حس تعلق به مکان را در این افراد افزایش داد. از این رو، با بهره مندی از روش کیفی، به تحقیق و بررسی موضوع پرداخته و راهکارهایی در جهت نیل به افزایش ادراک حس تعلق به مکان ارائه می شود.
طراحی مجموعه مسکونی با رویکرد ارتقاء امنیت (نمونه موردی: شهرک مسکونی نفت اهواز)
حوزههای تخصصی:
امروزه با بحران شهرنشینی در بسیاری از نقاط جهان روبرو هستیم. تامین امنیت و ایجاد شهرهای امن در اولویت برنامه های توسعه قرار گرفته است. از نیازهای مهم در جامعه، می توان امنیت را نام برد که به دلیل افزایش جمعیت و نیاز به مجموعه های مسکونی در شهرها، ایجاد امنیت نقش مهمی را در رضایتمندی و آسایش افراد در زندگی شان ایفا خواهد نمود. با توجه به روند توسعه کشور و نیاز روزافزون به مسکن، طراحی و ساخت مسکن پایدار از ضروریات اجتناب ناپذیر می باشد. یکی از عامل های داشتن مسکن پایدار، وجود سطح امنیت مطلوب در فضای مسکونی است. در طراحی، رویکرد CPTED یکی از کارآمدترین رویکردها در مبحث افزایش امنیت است. از این رو، هدف این پژوهش، طراحی مجموعه مسکونی با رویکرد ارتقاء امنیت فضای مسکونی به وسیله بندهایی که منتج به ارتقاء امنیت فضای مسکونی می شود، می پردازد که در نظرگرفتن آن ها در طراحی می تواند به افزایش امنیت مجتمع های مسکونی منتهی شود.پژوهش حاضر دارای ماهیت کاربردی به روش توصیفی-تحلیلی،از نظر رویکرد کمی-کیفی،روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است و از ابزار پژوهش به وسیله پرسشنامه انجام گرفته و برای تحلیل دستاوردهای پرسشنامه از نرم افزار spss بهره نموده و در فرجام با استفاده از آزمون t-test در spss فرضیه های پژوهش را مورد کاوش قرار داده و درستی و نادرستی آن ها را تفحص می نمایم.از پژوهش انجام شده این برآیند حاصل گشته است که با رعایت راهکارهایی همچون تقویت احساس تعلق به محله،همبستگی میان ساکنان،از بین بردن بستر رفتارهای مجرمانه،نورپردازی و تامین روشنایی محله در شب، فراهم بودن شرایط ایمنی و... می توان باعث فزونی امنیت شهروندان و میزان رضایتمندی سکونتی آنان شد.
معرفی اثر-مجموعه مقالههای معماری و شهرسازی
حوزههای تخصصی:
حقیقت قدسی و نسبت آن با نقاشی قهوه خانه ای بر مبنای آرای کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶۳
55 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : حقیقت از منشاء واحدی سرچشمه دارد و در تمام مراتب هستی گسترانیده شده است. ذات و حقیقتِ قدسی، مبدأ سنّت است و سنّت از حقیقتِ قدسی منفک نیست. یکی از سنّت های هنری گذشته که حاصل و ثمره حدود یازده قرن تکوین تدریجی آداب سوگواری تشیّع به شمار می رود نقاشی قهوه خانه ای است که در قرن چهاردهم هجری قمری نمود عینی پیدا کرد. در مواجهه با رواج مکاتب هنری دوران تجدّد در ایران، آثار نقاشی قهوه خانه ای همواره در تداوم سنت نگارگری قرار دارند و هنرشان راهی برای تحقّق حقیقتِ قدسی است. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّات اثر است که هنرمند به واسطه آن در قالبی جسمانی به صورت رمز و تمثیل برملا کرده است. در این میان، آنچه مسئله است براساس قرابت آرای آناندا کوماراسوامی (از اندیشمندان سنّت گرا) در حیطه تعریف و کارکرد هنر سنتی با این آثار، نسبتی میان آثار نقاشی قهوه خانه ای با حقیقت قدسی یا همان صورت های مثالی وجود دارد که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید می آورد. هدف : این مقاله در نظر دارد حقیقتِ قدسی اثر هنری را بر مبنای آرای آناندا کوماراسوامی تبیین و نسبت آن را با نقاشی قهوه خانه ای به مثابه هنر سنّتی مشخص کند. روش تحقیق : روش تحقیق در این مقاله به صورت نظری و کیفی است و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعه اسنادی صورت پذیرفته است. در این راستا، دو نمونه موردی از آثار نقاشی قهوه خانه ای (یکی «عزیمت مسلم ابن عقیل به کوفه» اثر «محمد مدّبر» و دیگری پرده درویشی «صحنه نبرد حضرت ابوالفضل العباس (ع) با مارد ابن صُدیف» اثر محمّد فراهانی) به صورت تصادفی انتخاب شده و بر مبنای آرای کوماراسوامی، به تبیین مفهوم حقیقت قدسی و نسبت آن با آثار پرداخته شده است. نتیجه گیری : حقیقتِ قدسی، همان منشاء ملکوتی است که یاد آن صورتِ نوعیِ ازلی را درون ما زنده می کند. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می داند که ابتدا ساحت رهایی (مشاهده دریافتِ حقایقِ ازلی) را تجربه می کند و سپس در بخشیدن کالبدی مادّی به ایده، به ساحت اسارت قدم می گذارد. بر مبنای آرای کوماراسوامی، نقاشی قهوه خانه ای تجلّی گاه حقیقتِ قدسی و آن صورت های مثالی است که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید می آورد. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّاتِ اثر و آن حقیقتی است که هنرمند به واسطه آن در قالبی جسمانی به صورت تمثیلی و نمادین ابراز کرده است. نقاشی قهوه خانه ای، یک مهارت و هنر ناشیانه نیست؛ بلکه بر مبنای دانش و قواعدی تکوین یافته است که منبع الهام و دلیل روش و خاستگاه آن از روان منفرد و مستقل بشری بسی فراتر است و در این هنر، هنرمند فقط محمل و مجرای رحمتی است که از عالم معنا منبعث شده است.
کارگاه کارشناس بین المللی ارتقاء مدیریت و برنامه ریزی منظرهای فرهنگی میراث جهانی
حوزههای تخصصی:
بازخوانی سردر خورشید در میدان نقش جهان بر اساس اسناد توصیفی-تاریخی و تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۷۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: میدان نقش جهان به عنوان یک فضای شهری برجسته در شهر اصفهان، در تعامل با سه بخش اقتصادی- مسکونی، مذهبی و حکومتی در دوره ی صفویه شکل گرفته است. این میدان جهت ارتباط با هریک از بخش های نام برده دارای ورودی بوده. یکی از ورودی های این میدان به سمت بخش حکومتی، سردری موسوم به خورشید بوده است. بررسی این سردر به شناخت کاربری های اطراف میدان، روابط فضایی و سلسله مراتب دسترسی آن در طول تاریخ یاری می رساند. بخشی از پژوهشگران در کنار بررسی میدان نقش جهان به مطالعه تحولات میدان در طول تاریخ نیز پرداخته اند. این پژوهش برای نخستین بار به بازخوانی سردرخورشید بر اساس اسناد توصیفی-تاریخی و تصویریِ دوره صفویه تا پهلوی اول می پردازد. روش تحقیق: داده های این پژوهش ترکیبی از داده های کتابخانه ای و میدانی است. با بررسی اسناد توصیفی و تصویری دوره های مختلف تاریخی و بررسی میدانی وضع موجود، سیر تحولات سردر از زمان شکل گیری(صفویه) تا تخریب(پهلوی) مشخص شد. هدف: پژوهش پیش روی بر آن است تا با بررسی اسناد توصیفی-تاریخی و تصویری موجود، سیر تحولات و کاربری سردر خورشید را از دورهی صفویه تا امروز مشخص کند. نتیجه گیری: بررسی ها آشکار کرد که در دوره ی صفویه سردر مورد نظر به همراه سه سردر مشابه دیگر به عنوان ورودی های حرمسرای شاهی بوده اند اما سردر خورشید به تنهایی گذر حرمسرا را به ضلع غربی میدان نقش جهان متصل می کرده است. اسناد تصویری هم چنین مشخص کرد که این سردر مشابه برخی دیگر از سردر های سلطنتی دوره صفویه، یک بنای دو اشکوبه با درگاهی در میان و تاغ نماهایی در طرفین بوده است. در دوره ی قاجار و با از بین رفتن حرمسرا، سردر مذکور نیز تنها به عنوان مدخل گذر خورشید کارایی داشته است. در دوره ی پهلوی اول این سردر تخریب و تا امروز نیز همچنان به همان وضع وجود دارد.
نئوکلاسیک و مقابله با معنا باختگی مکان : میدان تجریش و بازآفرینی معنای آن در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم دی ۱۳۹۷ شماره ۶۷
31 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری و شهرسازی نئوکلاسیک فضای کالبدی را با الهام از مکتب کلاسیک برای عصرحاضر طراحی و معنای مکان را در پیوند فرم با گذشته آن جستجو می کند. میدان تجریش به عنوان یک فضای عمومی که نقش مهمی در بازآفرینی خاطره های مردم به عهده دارد دیربازی است که از معنا و مفهوم گذشته خود فاصله گرفته و با هجوم بی رویه ساخت و سازهای تجاری و اداری مدرن در اطراف آن، آشفتگی های «بصری و عملکردی» فراوانی بر فضای آن تحمیل شده است. برای جلوگیری از این استحاله در بهم ریختگی و تقابل بین سنت و مدرنیته، در این مقاله به این سؤال مهم پاسخ داده خواهد شد که چگونه می توان در شهرسازی بارویکرد به سبک نئوکلاسیک از طریق بازآفرینی معنای مکان و خاطره ها و با تقویت ادراک زیباشناسی، به حل چالش تقابل بین سنت و مدرنیسم پرداخت و در اینجا به عنوان نمونه، جایگاه اصیل میدان تجریش را در میان فضاهای شهری ماندگار، چگونه می توان احیا و حفظ کرد؟ با اتخاذ روش تحلیل کیفی و آماری، بحث و نتیجه مقاله ما را به این مهم هدایت خواهد کرد : علی رغم همه اغتشاشات بصری و آشفتگی در سیما و عملکرد میدان تجریش که شاهد آن هستیم، می توان با اتخاذ رویکرد نئوکلاسیک در طراحی شهری، معنای از دست رفته مکان را تا حدودی به آن بازگرداند.
ارتقا آسایش حرارتی و بهینه سازی مصرف انرژی به کمک سیستم های تهویه طبیعی در کتابخانه ها
حوزههای تخصصی:
با توجه به ساعات کار و ابعاد کتابخانه ها که هر روز از آغازین لحظات صبح تا اواخر شب ها باز و مشغول ارائه خدمات به مخاطبین خویش هستند می توان گفت که این بناها در زمره ابنیه با مصرف انرژی بالا در امر ایجاد تهویه مطبوع و آسایش حرارتی قرار می گیرند که باعث می گردد هزینه بهره برداری از آن ها خیلی زیاد باشد. براین اساس، منظور از پژوهش حاضر پیش از آنکه در پی دستیابی به فرمولی برای خلق پروژه ای موفق در زمینه معماری باشد، سعی در جلب توجه ویژه صاحب نظران اهل فن و سیاست گذاران به مقوله بهینه سازی مصرف انرژی و معماری پایدار و به طور خاص، بررسی رابطه بین عملکرد فضاهای مختلف کتابخانه با سیستم های تهویه طبیعی است. هدف این تحقیق در درجه اول دل پذیرتر کردن فضای کتابخانه برای دانشجویان و کاربران به جهت طولانی بودن ساعت اقامت در این بنا و در درجه دوم ارائه راهکارهایی برای ارتقاء آسایش حرارتی و بهینه سازی مصرف انرژی مرتبط با طراحی کتابخانه در راستای چگونگی استفاده از انرژی های پاک در امر تهویه می باشد. نتایج این پژوهش حاکی بر آن است که سیستم و اصول تهویه طبیعی منافاتی با عملکرد فضاهای مختلف کتابخانه ندارد و می توان با در نظر گرفتن و اعمال ضوابط در طراحی همساز با اقلیم، از تهویه طبیعی و مزیت های آن به عنوان ارائه راهکارهایی برای ارتقاء شرایط آسایش حرارتی کاربران و بهینه سازی معماری کتابخانه ها در اقلیم گرم و خشک بهره برد. گرداوری اطلاعات در این تحقیق با استفاده از جدیدترین پژوهش ها و مقالات در منابع کتابخانه ای، استفاده از سایت های معتبر، اطلاعات محلی، مطالعه میدانی و تهیه پرسشنامه در زمینه موردنظر می باشد.
بازشناسی عناصر کالبدی کارکردی موثر در شکل گیری بافت تاریخی بهبهان (از دروه صفویه تا پهلوی) بر مبنای الگوی شهرهای تاریخی
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهرها متشکل از مولفه های اجتماعی و کالبدی می باشند که روی هم رفته هویت شهر را تشکیل می دهند. بازشناسی و مطالعه این مولفه ها می تواند در رشد و توسعه ی درون زا در بافت های تاریخی و حفظ ارزش های آن موثر گردد. لذا در این مقاله با هدف بازشناسی الگوی شکل گیری شهرهای سنتی و با تاکید بر مولفه های کالبدی– کارکردی، بافت تاریخی شهر بهبهان بررسی شده است. در این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با راهبرد مطالعه میدانی و اسنادی، ساختار کالبدی شهر از زمان صفویه تا پهلوی و عناصر کالبدی کارکردی تشکیل دهنده ی بافت سنتی، مورد بررسی تاریخی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد رشد اولیه شهر به صورت ارگانیک و بر اساس اصل ارتباط، پیوستگی و سلسله مراتب شهری بنیان شده است و محله به عنوان اصلی ترین مفهوم شکل دهنده به بافت، تقسیمات کالبدی و اجتماعی شهر را ایجاد نموده است. این الگو از دوره صفویه تا قاجار روندی تدریجی و پیوسته داشته است، ولی در دوره پهلوی همزمان با تحولات شهرسازی در سراسر کشور، سرعت رشد، نه به کندی دوره های پیشین بلکه با تاثیر از شرایط گسترش شهرها در دهه های اول قرن حاضر شکل گرفت. در این دوره همچان ارزش فضایی گذشته حاکم بود ولی پیوستگی بافت شهری تضعیف شد. این پژوهش همچنین شکل گیری بافت تاریخی بهبهان بر اساس اصول حاکم بر سازماندهی فضای شهری سنتی را تصدیق می کند و تایید کننده ی این مطلب است که شهرهای سنتی بر اساس اصول مشترکی شکل گرفته اند و در اقلیم های مختلف، با توجه به بستر و زمینه شکلگیری، کالبد منحصر به فردی یافته اند.
عناصر کالبدی کارکردی شکل دهنده به هویت بافت های تاریخی شهر ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
17-25
حوزههای تخصصی:
افت تاریخی شهر ایرانی اسام ی با ارزش کالبدی و فرهنگی نهفته در خود، از هویت شهری بالایی برخوردار است، در نتیجه حفظ بافت های تاریخی ب هعنوان هویتی ضروری برای ادامه حیات شهرها مطرح می گردد. در واقع هویت، پاسخی به پرسش در خصوص چیستی یا کیستی است که در بستر تاریخی جامعه شکل م یگیرد. یکی از دلایل اصلی بحران هویت امروزین شهرها را می توان نا کارآمدی بافت های تاریخی ذکر نمود. با گذر زمان، لاجرم، تغییر اتفاق خواهد افتاد، لیکن تداوم همراه با تغییر که پیوند بین گذشته با حال را ممکن می سازد، خود باعث تعاد لبخشی به این تغییر خواهد بود. تحقیق حاضر از نوع کیفی است و ب هدنبال بررسی عناصر شکل دهنده به هویت بافت های تاریخی شهر ایرانی اسامی به منظور مقابله با پدیده از دست رفتن هویت باف تهای مذکور است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و روش جم عآوری داده ها مبتنی بر مطالعات کتابخان های و اسناد تاریخی است. بررس یها حا کی از آن است که عناصر اصلی شکل دهنده به هویت بافت تاریخی شهر ایرانی اسامی عبارتند از: ارگ، مسجد جامع، بازار، محل ههای مسکونی و شبکه معابر که از آن میان ارگ، مسجد جامع و بازار سه رکن اساسی شهر سنتی اسامی را ب هوجود می آورند. مسجد جامع ب هعنوان محوری ترین عنصر کالبدی در شهر اسامی و بازار، یکی از عین یترین نمودهای معماری و شهرسازی سنتی ایران است که به عنوان ستون فقرات و قلب تپنده شهر ایفای نقش م یکرده است. مقاله حاضر درصدد است تا با شناخت ماهیت هویت، به بررسی عناصر شکل دهنده شهرهای سنتی اسلامی کشور بپردازد تا به تمهیداتی منجر شود که به حفظ و تداوم حضور این عناصر در بافت های تاریخی شهرهای کشورمان کمک کند.
بازتابی از دیدگاه برنارد لاسوس (سایمون بل)
حوزههای تخصصی:
بازشناسی الگوها و رویه های معماری زمینه گرا در اندیشه و شهرهای اسلامی در عصر جهانی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی در دوران اسلامی، تجلی وحدت در کثرت و تلاش برای رسیدن به یک وحدت در عالم کثرت با متحد کردن اجزا بر اساس نظم است؛ این نوع معماری، به عنوان بخشی از «هویت معماری» در ایران اسلامی شناخته می شود. در فرهنگ ایرانی- اسلامی، هنرمند، نه برحسب مکنت و مهارت و توانمندی که به میزان شفافیت و قابلیت و نیازمندی، می تواند با توجه به زمینه های کالبدی، تاریخی، اقلیمی- جغرافیایی و اجتماعی- فرهنگی زمینه معماری و درک محیط پیرامون و دریافت پیامِ بستر طرح، ذره ای از بی نهایت حقیقت را دریابد و در اثر خود متجلی کند. بر همین مبنا توجه به «هویت» در زمینه است که «کثرت» را به «تنوع» نزدیک می کند و تنوع است که زندگی را جذاب و زیبا می سازد. اما در عصر حاضر، دین و آموزه های دینی در کالبد شهر معاصر ایرانی کاملاً به حاشیه رانده شده است که نتیجه ، کالبدی است که کاملاً متأثر از الگوهای مدرنیته(به ویژه تمدن معاصر غرب) یا جهانی سازی، شکل گرفته است. ازاین رو و با مطالعات پیشین در حوزه زمینه گرایی، نیاز به پژوهش در این حوزه از دیدگاه اسلامی و متفکران مسلمان احساس شد. این پژوهش، در قالب دو بخش به این موضوع می پردازد؛ در «بخش اول» با استفاده از روش «فراتحلیل» به ادبیات موضوعی تحقیق در حوزه «شهر اسلامی» و زیرمجموعه های آن پرداخته می شود و «زمینه گرایی» در اندیشه اسلامی و ادبیات متفکران شرق موردبحث و بررسی قرار می گیرد؛ در «بخش دوم» مؤلفه ها بر اساس انواع «زمینه گرایی» در معماری معاصر مورد تحلیل قرارمی گیرند و سپس «مدل نگاه اسلامی به زمینه» در قالب یک دیاگرام ارائه می شود.
نقش خوانایی فضای باز بر ایجاد تعاملات اجتماعی در مجموعه های مسکونی (نمونه موردی: مجموعه مسکونی سعیدیه همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
139 - 156
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر خوانایی فضای باز مجتمع های مسکونی بر تعاملات اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت، بواقع این پژوهش بدنبال یافتن پاسخ به این پرسش است که، چه و چگونه رابطه ای بین ابعاد کالبدی مقوله خوانایی و تعاملات اجتماعی در فضاهای باز مجموعه های مسکونی بر قرار و چه مؤلفه هایی و به چه میزان در این رابطه مؤثر هستند؟ نمونه مورد مطالعه در این پژوهش را ساکنین مجتمع سعیدیه همدان تشکیل دادند، 210 پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد که پس از پالایش و کنار گذاشتن پرسشنامه های مخدوش، تعداد 81 پرسشنامه در طی مراحل تحلیل آماری پژوهش به کار گرفته شدند. تحلیل آماری این پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های آنالیز واریانس، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی گام به گام، مدل مفهومی پژوهش را برای مجموعه های مسکونی شهر همدان مورد کنکاش قرار می دهد. در رابطه با پرسش تحقیق مبنی بر میزان تأثیر خوانایی فضایی بر تعاملات اجتماعی، نتایج نشان می دهد که مؤلفه های 1) تشخص راه، گره، لبه، نشانه و چشم انداز، 2) تعریف واحدهای فضایی، 3)فرصت مرور کلیت فضایی، 4)موانع و اختلالات بصری، 5)مؤلفه های معماری موکد مسیر یابی، دارای بیشترین نقش بر تعاملات اجتماعی می باشند، از سوی دیگر هندسه و مؤلفه های قابلیت دسترسی، ترکیب ساختار و پیکره بندی واضح بر شکل گیری تعاملات اجتماعی این مجموعه مسکونی تأثیر اندکی دارند، همچنین یافته ها بیانگر این مطلب هستند که مؤلفه های سه بعدی معماری (نظیر شاخص بودن نشانه هایی مانند مجسمه و آبنما و برجستگی چشم انداز هایی نظیر دید به کوه) نسبت به مؤلفه های دوبعدی معماری (نظیر هندسه محیط) نقش پررنگ تری بر شکل گیری تعاملات اجتماعی در بستر فضای باز مجموعه مسکونی داشته اند. به طور کلی، مؤلفه های خوانایی فضایی در فضای باز مجموعه مسکونی سعیدیه تأثیر نسبتاً متوسطی در ارتقاء تعاملات و پایداری اجتماعی این مجموعه دارند.
مقایسه ساختار هندسی پلان های کلیسا با مساجد براساس اندیشه های دینی (نمونه موردی: کلیسای سرکیس مقدس تهران)
حوزههای تخصصی:
هندسه عامل بسیار مهمی در سازماندهی ساختار کالبدی بناهای عبادتگاهی با توجه به نحوه تفکر هر مکتب می باشد که به چگونگی حضور و رفتار انسان در فضای عبادی جهت می دهد. این مقاله در صدد یافتن ریشه های مذهبی موثر در هندسه ساختار کالبد عبادتگاههای اسلام و مسیحیت می باشد. در ابتدا یکی از مباحث مهم هندسه یعنی هندسه اشکال با پیگیری ریشه های دینی آنها در دو مکتب و چگونگی بروز آنها در معماری مسجد و کلیسا به صورت جداگانه بررسی شده است و در نهایت تلاش شده است تا مباحث اصلی مطرح شده در دو مکتب با هم قیاس شوند. به عنوان نمونه موردی مورد بررسی نیز کلیسای سرکیس مقدس تهران از نظر چگونگی تجلی مبانی مذهبی در شکل گیری ساختار هندسی پلان، مورد واکاوی قرار گرفته است. برای انجام این پژوهش از رویکرد تطبیقی با روش توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی برای بررسی شباهت ها و تمایزات هندسه در ساختار مسجد و کلیسا استفاده شده است و سپس تلاش شده است تا ریشه های مذهبی مسیحی مربوط به ساختار هندسه بنا در کلیسای سرکیس مقدس تهران مورد واکاوی قرار گیرد. براین اساس مشخص گردید که, اصل کلی در مکتب اسلام, اصل توحید است که این وحدت با کثرت موجودات رابطه علت و معلولی داشته و ظهور هندسی آن در تمامی اجزای بنا مشاهده میگردد. این مفهوم اساسی در عین حال با شکل مربع پلان مسجد که به دایره ای در سقف منتهی میشود, اهمیت حضور انسان در فضای غیرمرکزگرا و غیرمحورگرایی که به دلیل اهمیت توامان موعظه و عبادت فردی در اسلام در بسیاری موارد از فرم مربع خارج شده و به سمت مستطیلی بدون کشش و محور توسعه یافته است. اما در باور مسیحیان توحید مبتنی بر تثلیث می باشد که مسیح(ع) و در نبود او قدیسان در فضای کلیسا نقش میانجی میان عالم کثرات موجودات و وحدت خداوند را ایفا میکنند. فرمهای جهت دار, تقاطع اشکال, محاط شدن پلان در دایره و تناسبات استفاده شده در معماری کلیساها نیز همه در جهت تحقق این اصل کلی شکل گرفته اند.
بازشناسی مولفه های معماری ایرانی اسلامی با تاکید بر فضاهای آموزشی
حوزههای تخصصی:
در نگاهی کلی، هرچند از قرون اول تا چهارم قمری آثار معماری زیادی باقی نمانده، اما شاید بتوان این دوره را بیشتر با اتکا به اطلاعات موجود در متون تاریخی، راجع به شهرها و بناهای آن، دوره تولد و شکل گیری این معماری نامید. قرون پنجم و ششم دوران اوج گیری است. قرن هفتم، که با حمله مغول آغاز می شود، دوران سکوت است و قرن هشتم زمان ابداع های پرشتاب و پرهیجان بسیار. قرن نهم آغاز دوران تصیم گیری و قرن دهم ادامه آن و سده یازدهم دوران شکوفایی است. قرن دوازدهم مکث و آغاز حرکت جدید و سده های سیزدهم و چهاردهم عصر مهم نوآوری و خلاقیت های دوباره ، همزمان با خودباختگی در برابر غرب است. علی رغم این دگرگونی ها و افت و خیزهای مکرر، این معماری همواره حرکتی پیوسته و رو به جلو داشته و هیچ گاه فعالیت مداوم و پیگیرش، تلاش ها و جستجوهای دائمی و خلاقیت ها و نوآوری های چشمگیر در دامنه آن، در طول سال ها و سده ها، قطع نشده است. استمرار و تداومی، که این معماری را در طول تاریخ طولانی و عرض وسیع جغرافیایی-اش یک تن واحد و «یک معماری» کرده ، از مشخصات اصلی آن محسوب می شود.از این میان مدارس ایران همواره جایگاه ویژه ای داشته اند و در پارادایم معماری ایرانی- اسلامی نیز در دوره های مختلف شاخصه های ویژه ای داشته اند. این پژوهش سعی دارد از طریق بررسی اسناد کتابخانه ای و متون پژوهشی در باب معماری ایرانی – اسلامی، شاخص های مورد قبولی برای این معماری بیان داشته و همچنین با تاکید بر مدارس سنتی، شاخص های این ابنیه را در پارادایم معماری ایرانی – اسلامی استخراج نماید.
بررسی شکلی-تاریخی هسته اولیه کالبد معماری حرم مطهر رضوی با تکیه بر اسناد روایی و در تطابق با طرح مایه های معماری کاخ های ساسانی و صدر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مجموعه حرم مطهر رضوی یکی از مهم ترین بناهای موجود در ایران است که از دو منظر آیینی و کالبدی اهمیت بسیار زیادی دارد. با این حال هنوز مطالعه چندانی درباره ساختار اولیه فضایی بنای نخستین و فرایند گسترش کالبدی آن صورت نگرفته است. از این رو مطالعه و بررسی ساختار اولیه و نخستین مراحل تشکیل دهنده مجموعه حرم به درک ساختار فعلی آن کمک زیادی خواهد کرد.هدف پژوهش: در این پژوهش تلاش می شود تا ردپای بنای اولیه در وضعیت فعلی مجموعه حرم در اطراف بقعه مورد جست وجو قرار گیرد و سپس الگوی فضایی آن شناسایی شود.روش پژوهش: این مقاله با رویکردی «تفسیری-تاریخی» ساختار اولیه فضایی حرم در اطراف بقعه را بررسی خواهد کرد. از این رو ابتدا این فرضیه طرح شد که «ساختار فضایی بنای اولیه مدفن حضرت رضا (ع)، که گسترده تر از بقعه ای ساده (تک بنا) بوده است، از الگوهای شکلی و فضایی دوران ساسانی پیروی کرده است». سپس این فرضیه با اتکا بر متون تاریخی مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه از طریق بررسی های شکلی، ردپای بنای اصلی در اطراف بقعه جست وجو شد و الگوی پیداشده با تعدادی از کاخ های ساسانی و صدر اسلام مقایسه شد. در انتها این سه دسته از اطلاعات با یکدیگر تطبیق داده شده اند.نتیجه گیری: اطلاعات به دست آمده نشان داد که محتمل است ساختار بنای اولیه حرم مطهر رضوی، که ریشه در کاخ «حُمَید بن قحطَبه» دارد، از ساختار معماری کاخ های ساسانی پیروی کرده باشد و نیز هندسه چلیپایی شکل (دارالسیاده) در کنار فضای ایوانی شکل (دارالحفاظ) مشابهت زیادی با الگوی فضایی کاخ های ساسانی دارد.
مطالعه تحلیلی آثار هنر معاصر ایران بر اساس مفاهیم و کارکردهای رویکرد «ازآن خودسازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
19 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : هنرمعاصر شاهد پیامدها و پدیده های گوناگونی بوده است، که به هیچ عنوان از قواعد سنتیِ هنر تبعیت نمی کنند. «ازآن خود سازی» در هنر معاصر یکی از همین پدیده های نوظهور است که هنرمندان بسیاری به آن روی آورده اند. هنرمند امروز، علاوه بر فعالیت های فرهنگی، خود نیز مصرف کننده هنر است. از این رو «ازآن خود سازی» راهکاری است در هنر معاصر برای رجعت به گذشته و استفاده از تصاویرِ ازپیش موجود و باز تولیدِ آثاری با مفاهیم جدید. این پدیده همزمان با غربْ در هنر ایران نیز طرفداران خود را پیدا کرده است.
هدف پژوهش : این پژوهش بر آن است تا «ازآن خودسازی» وکارکردهای آن را در هنر معاصر ایران و آثار نقاشان معاصر ایرانی پی بگیرد.
روش پژوهش : این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و شیوه گردآوری منابع آن نیز میدانی و کتابخانه ای بوده است. در اینجا، ابتدا، با توجه به تعاریف و مطالعات حوزه «ازآن خود سازی» در هنر غرب به بررسی مشابهت ها و مطابقت های این پدیده با هنر معاصر ایران پرداخته شده است، سپس هنرمندان معاصر ایرانی را که رویکرد «ازآن خود سازی» در آثارشان به وضوح قابل رؤیت است، شناسایی شده است.
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش حاکی از حضور چشم گیرِ رویکرد «ازآن خود سازی» در هنر معاصر ایران است که با کارکردهای متفاوتی در میان هنرمندان به کار گرفته شده است، که از آن میان می توان سه کارکرد عمده را برجسته کرد: 1) «فراخوان گذشته در وضعیت معاصر»، 2) «ترجمه یا گفتگوی بینافرهنگی» و 3) «معنی گردانی آثار درون فرهنگی پیشین». در این پژوهش، ذیل هرکدام از این کارکردها، تعدادی از آثار ازآن خود ساخته هنرمندان معاصر موردبررسی قرارگرفته است. در حالی که، در کارکرد اول بازنماییِ عظمت گذشته، مسائل و مصائب انسان امروزی در معرض توجه هنرمندان بوده، درکارکرد دوم ترکیب فرهنگ و هنر ایرانی با آثار مهم و تأثیرگذار غربی مورد تأکید قرار گرفته است. در نهایت در کارکرد سوم، با دخل وتصرف در آثار شناخته شده پیشینِ ایرانی و افزودن معانی تازه ای به آن ها مواجه می شویم. بنابراین، استفاده از تصاویر و آثار پیشین با رویکردهای نوین و انتقادی به منظور معنا سازی، درهم آمیختن گذشته و آینده، ارجاع به گذشته و نقلِ آن، از ویژگی های آثار خلق شده کنونی با رویکرد «ازآن خود سازی» هستند.
منظر: از تعریف عامیانه تا روشنفکرانه (ایولوژ مبول)
حوزههای تخصصی: