فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
195 - 216
حوزههای تخصصی:
تاریخ شهرسازی قرن بیستم، مملو از نظریات و روش هایی است که به مفروضات هستی شناختی، شناخت شناختی و روش شناختی پارادایم اثبات گرایی (پوزیتیویستی) وابسته هستند؛ در واقع، برنامه ریزی شهری پیش از اواخر دهه هفتاد میلادی، میراث تسلط رویکرد عقلائی مدرنیستی دهه 50 و 60 م. است. در دهه 60 و 70 م.، بروز آثار فلسفه ساختارگرایی در نظریه شهرسازی، تا حدودی باعث کاهش اقتدار مدرنیسم و اثبات گرایی شد و این سیر تحول، متعاقباً به رواج پساساختارگرایی و اندیشه های پسامدرن در نظریه و عمل برنامه ریزی شهری انجامید به گونه ای که پساساختارگرایی، نقطه عطف این چرخش پارادایمی محسوب می شود. با گذشت چند دهه از این چرخش پارادایمی، هم چنان ابهاماتی درباره اصول و ویژگی های این پارادایم در برنامه ریزی شهری و زمینه های شکل گیری آنها وجود دارد. این مقاله با روش بازبینی سیستماتیک منابع و تکیه بر ابزار مطالعه تطبیقی و روش اسنادی در جمع آوری داده ها، ابتدا اصول فکری و فلسفی دو جریان پوزیتویسم و ساختارگرایی و بازتاب آن در برنامه ریزی شهری را مورد مطالعه قرار داده و سپس به هدف اصلی پژوهش یعنی تبیین ریشه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری پرداخته است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش اسنادی و بیش از 130 ماخذ بازبینی شده در حوزه پساساختارگرایی در فلسفه، فیزیک، جغرافیا، برنامه ریزی و... به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ریشه نظری اصلی برنامه ریزی پساساختارگرا مبتنی بر "هستی شناسیِ شدن" و متافیزیک پویشی است. بر اساس این یافته ها، ارتباطی بودن فضا-زمان، درهم بافتگی واقعیت های شهری و فضایی، کثرت گرایی، چندسطحی بودن مسائل شهری (فراباشندگی و درون باشندگی همزمان)، و مجادله محوری، اصول برنامه ریزی شهری پساساختارگرا محسوب می شوند. همچنین نمونه های عینی برنامه ریزی پساساختارگرا، سابقه ای نزدیک به دو دهه داشته و تحقق واقعی این پارادایم در عمل برنامه ریزی نیازمند تحول اساسی بسترهای رسمی نهادی و سنتی برنامه ریزی در سراسر دنیا و نیز گسترش مقیاس و تعداد کنشگران و تنوع پروژه های برنامه ریزی شهری، در کنار ادامه پژوهش های نظری و تضارب آرا در این حوزه است.
ارزیابی تطبیقی ادراک فضای شهری از نظرگاه مخاطبین و متخصصین عرصه شهری (مطالعه موردی مجموعه شهری امامزاده صالح تجریش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسئله ای که در تفکر امروزی طراحی شهری به چشم می خورد در نظر گرفتن طراحی شهری به عنوان یک محصول تمام شده و کامل به جای""فرایندی بلند مدت و ادامه دار است که با مکانیزم های اجتماعی و سیاسی در هم بافته شده باشد"". نگرشی که طراحی شهری را از حالت انفعالی به فعال، از شکل گرایی صرف به عملکرد شکل گرا، از طرح محوری به فرایند محوری و از دستوری به تعاملی مشارکتی تبدیل می کند، ارتقای واقعی کیفیت محیط شهری را هدف غایی خود قرار می دهد. آنچه در اینجا دنبال می شود مدنظر قرار دادن تؤامان جایگاه کاربران و سازندگان فضای شهری است. در نظر گرفتن کیفیات مکانی مورد ادراک کاربران یک فضای شهری هم تراز با مؤلفه های مکانی مدنظر سازندگان شهری، بیانگر توجه به بعد اجتماعی فضاست. ادراک شهروندان از فضا تؤام با ریشه های فرهنگی و عرف جامعه تعلق فرد به آن، زمینه ساز شکل گیری چارچوب عملی فرد در استفاده از فضا و بروز رفتارهای اجتماعی در محیط است. در ساماندهی و احیاء هر محیط شهری باید سه عامل را هم زمان مدنظر قرار داد : محیط شهری یا فضا، کاربران در فضا، و طراحان بر فضا. هر محیط شهری در گذار به شخصیت مکانی خویش باید ریشه های هویتی و ساختار معنایی خود را در زمان تداوم بخشد تا موجد جاری شدن زمان در مکان شود. آنچه در عرصه های واجد پیشینه هویتی در شهر امروز مشهود است تنزل مکان نسبت به پایه های معرفت شناختی آن و ضعف ادراک لایه های مختلف زمانی در فضاست. این پژوهش بر آن است ارزیابی کیفیات ادراک مکان را با تکیه بر ""فضای وجودی عمومی"" مخاطبین و متخصصین عرصه شهری مورد توجه قرار دهد. در این راستا، مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش تهران (محدوده فضای مقابل امامزاده و بازار، حدفاصل بستر رود جاری و میدان تجریش)، را به عنوان نمونه ای موردی مورد سنجش قرار داده و به صورت اخص به این پرسش پاسخ دهد : در ارزیابی سنجه های ادراکی مکان مورد پژوهش مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش چه وجوه افتراق و تفاوتی میان نگرش شهروندان و متخصصین شهری وجود دارد. داده های کمّی و کیفی حاصل از پرسشنامه در برداشت اطلاعات ذهنی مخاطبین از کیفیات مکان، در قالب نقشه و نمودار به روش توصیفی تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از سطح سنجش مناسب تر شهروندان نسبت به متخصصین در غالب هنجارهای مورد ارزیابی است. لیک سنجش شهروندان نیز در هر هنجار کمتر از ""متوسط متمایل به خوب"" است. لذا در ارزیابی کلیت یک فضا تا زمانی که نیازهای نخستین فرد در مواجهه با عرصه عمومی پاسخ داده نشود، فرد قادر به دستیابی به ادراک سطوح بالاتر کیفیات محیطی نخواهد بود. دراین تحقیق با مراجعه به آراء مردم و متخصصان سعی شده است به کیفیات شهریِ متعارف معنایی عمیق تر و هم پیوند با مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی داده شود.
افسران شهید
حوزههای تخصصی:
روایتِ خانه: روشی برای فهم و بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۲۵-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زندگی در خانه، موضوعی است که به روشی منطبق با ویژگی های خاصِ فهم و بازنمایی این تجربه نیاز دارد. کیفیتِ تجربه زیسته در حضور هم زمان ساکنِ خانه و کالبد آن آشکار می شود و روشی که برای تحقیق درباره آن انتخاب می شود هم باید به این یکپارچگی فاعلِ شناسایی و موضوعِ شناسایی ملتزم باشد تا بتواند کیفیتِ منحصر و زنده تجربه را عمیقاً دریابد و آن را به دیگری منتقل کند. این یکپارچگی در وجوه مختلفی از تجربه زیسته در خانه قابل شناسایی است؛ این نوشتار با رجوع به آرای پدیدارشناسان معماری آن وجوه را معرفی می کند تا روشی مناسب برای فهم و بازنماییِ کیفیتِ تجربه زیسته در خانه بیابد. ویژگی هایی چون پیوستگی زمانِ درونی و بیرونی در تجربه زیسته، ملموس و مخیل بودنِ آن باعث می شوند که فهمِ روایی به عنوان بستری مناسب برای تحقیق درباره تجربه زیسته مطلوب در خانه معرفی گردد و حفظ کیفیتِ زنده آن به این ترتیب ممکن باشد. سپس با توجه به وجوه اساسی تجربه زیسته و کیفیتِ خاصِ هر تجربه مکانی، روند تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه و نکات قابل توجه در آن، از ابتدای جمع آوری اطلاعات تا ارائه نهایی روشن می گردد و دو شکل از روایت که متمرکز بر اثر مکان در تجربه زیسته مطلوب در خانه هستند، برای بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه با عنوان «روایتِ خانه» معرفی می شوند. یکی روایتِ خانه به بیانِ ساکنان و دیگری روایتِ خانه به بیانِ محقق که هریک قابلیت ها و محدودیت هایی خاص خود دارند. در انتها و به عنوان مورد پژوهی، استفاده از این روش در تحقیقی نمونه بر خانه های برهه گذار معماری تهران می آید.
هم بودی موسیقی و فضای شهری ؛ با تأکید بر عزاداری در شهر تهران (دوره قاجار تا پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد موجودیت و بقای موسیقی در شهر به مثابه مصداقی از هنر شهری در گروی تعامل توأمان سه مؤلفه هنرمند، فضای عمومی و شهروندان به عنوان مخاطبان هدف است. به این معنا که بی توجهی و حذف یکی منجر به تغییر ماهیت کل خواهد شد و نه تنها تأثیرگذاری و کیفیت بخشی هایی همچون افزایش حس هویت و تعلق به شهر را که از حضور هنر در فضای شهری انتظار می رود محقق نخواهد کرد که گاه حتی به اغتشاشاتی نیز منجر می شود. با طرح این مسئله، هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخگویی به پرسش های زیر درخصوص موسیقی عزاداری در فضای شهری تهران در دورة قاجار و پهلوی اول بوده است : بقای حیات عزاداری موسیقایی از چه نسبتی با ساختار فضای شهری برخوردار بوده است؟ موسیقی عزاداری در فضای شهری دارای چه کیفیاتی بوده است؟ تحولات فرهنگی اجتماعی ناشی از ورود مدرنیته چه تأثیراتی بر حیات شهری موسیقی عزاداری داشته است؟ این پژوهش براساس مستندات نوشتاری و تصویری، موسیقی عزاداری در فضای شهری تهران در دوره های مذکور را در دو گروه عزاداری های مذهبی و غیرمذهبی شامل «تعزیه»، «نوحه خوانی، دسته گردانی و سینه زنی» و «تشییع جنازه صاحب منصبان دولت و درباریان» به مثابه هنر شهری مورد سنجش قرار می دهد و چنین نتیجه می گیرد که در دوران قاجار ارتباط دوسویه ای میان فضای عمومی از قبیل میادین، جلوخان ابنیه عمومی، تکایا و خیابان ها به عنوان بستر شکل گیری تعاملات شهروندان و اجراکنندگان عزاداری ها با شکل اجرای موسیقی عزاداری برقرار بوده است. بنابراین ضمن برخورداری از همراهی توأمان سه مؤلفه نامبرده، موسیقی عزاداری در شهر به مثابه هنر شهری تلقی می شود و به خوبی نقش خود را در ایجاد فضای جمعی، خلق هویت شنیداری و کیفیت بخشی به فضاهای عمومی ایفا می کند، درحالی که پس از مشروطه با ورود فرنگی مآبی به ویژه تحت تأثیر سیاست های فرهنگی پهلوی اول و بروز پیامدهایی چون تخصیص فضاهایی غیرعمومی به اجرای انواع موسیقی، عدم حضور هنرمندان آگاه و مشارکت شهروندان فعال به تدریج این هنر از ماهیت یک هنر شهری فاصله می گیرد و ضمن از دست دادن کارکرد خود دچار عارضة بی هویتی نیز می شود.
معرفی اثر-بایدها و نبایدها در 100 طرح منظر
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر جهت مناسب استقرار ساختمان و نوع بازشو بر تهویه طبیعی در شهر جدید پردیس
حوزههای تخصصی:
در چند دهه گذشته و با شروع بحران های زیست محیطی، تلاش ها در جهت کاهش مصرف انرژی افزایش یافته است .امروزه سعی بر این شده تا یک ساختمان تا حد امکان از پتانسیل های موجود در طبیعت مانند امکانات محیطی و انرژی های تجدید پذیر، انرژی ها ی پاک استفاده کند. باد یکی از انرژی های پاک است می توان از آن به عنوان جایگزینی بسیار مناسب به جای استفاده از انرژی های تجدید ناپذیر و... استفاده کرد هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهت مناسب استقرار ساختمان و نوع بازشو بر تهویه طبیعی ساختمان است که با روش تحقیق کیفی و به صورت توصیفی انجام شده است. در این پژوهش در ابتدا به بررسی جهت مناسب استقرار بنا در شهر جدید پردیس و در آخر اصول تهویه طبیعی و پس از آن انواع بازشو و موقعیت بازشو پرداخته شده است . نتایج به دست آمده نشان می دهد که هنگامی که جهت وزش باد نسبت به بازشو مایل باشد، تقریبا تمام نقاط اتاق تحت تاثیر جریان هوا قرار می گیرد. بنابراین قرار گیری مناسب بازشو در ساختمان بر تهویه هوا خیلی موثر است که بهترین حالت برای تهویه طبیعی مطلوب در ساختمان های شهر جدید پردیس ،جبه جنوب شرقی با 60 درجه انحراف به سمت شرق می باشد.
مطالعه تطبیقی بازار تجاری و بازار اجتماعی با نگاهی معطوف به بازارهای تاریخی دزفول و شوشتر به عنوان بازار تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظری غالب در مطالعات شهری ایران وجود دارد که بازار را به عنوان ستون فقراتِ ساختار فضایی و اجتماعی شهرهای تاریخی توصیف می کند. در این نگاه، روایتی یگانه و جهان شمول از بازار ارائه می شود که خوانش تکثر بازارهای ایرانی را به محاق برده است؛ اما این مقاله تلاش می کند تا تنوع ساختاری و اجتماعی بازار را نشان دهد. این مطالعه از یک سو به مدد شیوه اسپیس سینتکس، به تحلیل توپولوژیک ساختار دزفول و شوشتر پرداخته، و از سوی دیگر به بستر اجتماعی اقتصادی این شهرها توجه کرده است. مقاله حاضر نشان می دهد که شهرهای ایران پیش از دوران مدرن، حداقل به دو گونه تقسیم می شدند: گروه اول شهرهایی با اقتصاد غیر بازرگانی هستند که در آن ها بازار ماهیتی عموماً خرده فروشی داشته و فضاهای مهم فرهنگی اجتماعی را در میان خود ندارد. این گونه بازارهای تجاری محض، ستون فقرات ساختار شهر و قلب فعالیت های اجتماعی شهر نبوده اند. دومین گونه ، شهرهایی هستند که اقتصاد آن ها به طور عمده، بر تجارت استوار بوده است. در این شهرها، بازار نه تنها ستون فقرات ساختار شهر و مرکز فعالیت های اقتصادی بوده، بلکه خاستگاه بازخوردهای اجتماعی بوده است. در اینجا، از این گونه بازار به عنوان بازارهای تجاری اجتماعی یا به اختصار، بازار اجتماعی یاد شده است. این همان بازاری است که از آن به عنوان نمونه اعلای بازار ایرانی یاد می شود. این مقاله با تأکید بر تفاوت بازارهای مختلف، توصیف یگانه از بازار ایرانی را به چالش می کشد. هدف نهایی مقاله حاضر، مطلقاً ارائه گونه شناسی برای بازار نیست، بلکه توجه به تکثر موجود در شهر ایرانی است که خوانش های ذات گرایانه مدرن آن را نادیده گرفته است.
معرفی اثر-تاریخشناسی معماری ایران
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل موثر بر خیرگی و راه های کاهش آن (مطالعه موردی: کتابخانه ملی مرکزی کرمان)
حوزههای تخصصی:
مطالعات مختلف در دهه های گذشته حاکی از آن است که شرایط مختلف روشنایی و نورپردازی در سالن های مطالعه و دانشگاه، بر روی میزان یادگیری و قدرت مطالعه افراد اثرگذار است. اگر میزان و شدت روشنایی بیش از حد نرمال خود باشد باعث مشکلاتی از جمله خیرگی در افراد می شود. خیرگی خود باعث بروز اختلالاتی همچون خستگی، سردرد، عدم تمرکز حواس و ... خواهد شد بنابراین هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل موثر بر خیرگی و راه های کاهش آن در کتابخانه ملی مرکزی شهرستان کرمان می باشد و بر همین اساس تمامی افرادی که از سالن مطالعه بیش از دوبار در هفته استفاده می کنند به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند که تعداد 110 نفر به عنوان نمونه وارد پژوهش شدند. برای دستیابی به نتایج بهتر میزهای کتابخانه که در طول ساعات 8 صبح تا 4 بعد از ظهر که شدت روشنایی نور خورشید بین 850 تا8990 لوکس متغییر روی سطح آنها می تابید انتخاب شدند. و تمامی شرایط برای یک مطالعه راحت مثل صندلی و میز مطالعه مناسب قرار گرفت به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که بین خصوصیات نور مصنوعی، نور طبیعی و درخشندگی مصالح با خیرگی رابطه معنی داری وجود دارد و متغیر درخشندگی مصالح بیشترین توانایی برای پیش بینی تغییرات خیرگی را دارد. همچنین دو متغیر خصوصیات نور مصنوعی و نور طبیعی نیز دارای قدرت اثرگذاری مناسب بر خیرگی هستند. بنابراین برای تنظیم روشنایی و نور محیط جهت جلوگیری از خیرگی در سالن های مطالعه ابتدا باید شدت نور طبیعی را در نظر گرفت زیرا بیشترین میزان ضریب همبستگی را با شدت روشنایی داشت.
مفهوم منظر شهری جهت ارتقاء میزان خاطره انگیزی در فضای شهری
حوزههای تخصصی:
امروزه هویت منظر شهری و خاطرات جمعی به وجود آمده از آن برای تمامی انسان ها، با فقدانی بحث برانگیز روبه رو شده، طوری که انسان ارتباط خود را با مکانی که در آن زندگی میکرده از دست داده است. این فقدان هویتی نسبت به مکانها و میزان خاطره انگیزی آن در فضاهای شهری، مشکلاتی را در هویت فردی و جمعی شهروندان ایجاد کرده است. مشکلاتی که شامل ایجاد بحران ها ی متعدد و کاهش کیفیت این فضاها را شامل می شود. حال با این تفاسیر نقش منظر شهری به عنوان واقعیتی عینی در قلمروهای فضاهای عمومی را می توان با افزایش کیفیت نمادها و خاطرات جمعی و ارتباطات گروهی، مسبب به وجود آوردن خاطراتی برآمده از محل زندگی جمعی با حالتی اجتماعی به صورت چهار مرحله شامل؛ 1.شکل گیری، 2.ثبت ،3.تداعی و4. انتقال را فراهم کرد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی( مطالعات کتابخانه ای و اسنادی) می باشد. در ابتدا با مطالعه متون مرتبط با هدف پژوهش، ابعاد و معیارهای لازم برای بررسی نقش منظر شهری در میزان ایجاد فضاهای خاطره انگیز شهری و همچنین عوامل مؤثر بر آن نیز شناسایی و چگونگی آن مورد کنکاش قرار می گیرد. در نهایت پس از تعیین مفاهیم، برای پژوهش های بعدی پیشنهاد به بررسی الگوی رفتاری و برداشت مشاهدات میدانی به صورت یک مثال را ارائه می دهیم تا پژوهشگران بعدی به توانند این مفاهیم را به عنوان چراغ راهی در پژوهشهای آتی خود به عنوان معیار قرار دهند.
تبیین مفهوم سلسله مراتب شکلی-فضایی در الگوی سکونتگاهی قاجار(نمونه موردی :خانه های اعیانی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
251 - 263
حوزههای تخصصی:
اصل سلسله مراتب یکی از اصلی ترین مفاهیم در معماری است. همچنین فضای سکونت از جمله عملکردهایی است که وجود اصل سلسله مراتب در آن بسیار ضروری است. با این حال در طول دوره های مختلف و با گذشت زمان، نمود این اصل در خانه های ساخته شده در سبک های گوناگون معماری ایرانی به صورت های متفاوتی بروز یافته است. . ترتیب قرارگیری فضاها در کنار یکدیگر و اضافه شدن برخی فضاها به ساختار فضایی خانه و همچنین تحولات فضایی آن ها در طول دوره های مختلف، به تبع نمایش این اصل در معماری چنین فضاهایی را دستخوش تغییرانی نموده است. این پژوهش که به دنبال یافتن مولفه های سلسله مراتب شکلی فضایی و بررسی کیفی و کمی آن در زبان الگوی بناهای قاجار تهران می باشد، به بررسی شواهد و مدارک تاریخی و فرهنگی موجود می پردازد. نمونه های مورد مطالعه در این تحقیق خانه های سنتی مربوط به دوره قاجار در تهران و نتیجه حاصل مقایسه و ارائه تجزیه و تحلیل نهایی بر اساس نمونه های مورد مطالعه خواهد بود. هدف از این پژوهش تبیین مفهوم سلسله مراتب فضایی و مقایسه نگاه شکلی به گونه در الگوی سکونت گاهی قاجار می باشد، همچنین بررسی چگونگی سیر تغییرات سلسله مراتب در تحولات خانه ها در دوران قاجار هدف دیگری است که این پژوهش به دنبال پاسخی برای آن خواهد بود. روش تحقیق در این پژوهش روش ترکیبی است و با مراجعه به میراث فرهنگی و مطالعات منابع موجود، فهرستی از خانه ها جمع آوری و از میان آن ها تعدادی بعنوان نمونه به روش بحرانی و احتمالی غیرهدفمند جهت مطالعه انتخاب شده اند. مطالعه از رجوع به منابع و مطالعات کتابخانه ای و میدانی و همچنین لکه گذاری و اصلاح نقشه ها شروع و سرانجام با تجزیه و تحلیل کالبدی و ساختاری فضاها و رسم تناسبات و هندسه هر خانه به جمع بندی نهایی رسید. در گام بعد از داده های حاصل از نمودارهای توجیهی و نرم افزار UCL Depth Map با روش نحو فضا (Space Syntax) به منظور استخراج یافته ها استفاده شده و در نهایت بعد از جمع آوری داده ها، تحلیل صورت گرفت . نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که سه شاخص عمق، اتصال و هم پیوندی در سه دوره قبل از ناصری، ناصری و بعد از ناصری به مرور زمان با کاهش درونگرایی، عمومیت و یکپارچگی همراه بوده اند.
بررسی راهکارهای ارتقای فضای معماری مدرسه با توجه به دیدگاه دانش آموزان از نگاه نقاشی های آنان (نمونه موردی: مدارس ابتدایی شهرستان بندر انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی تاکید بر اهمیت فضاهای آموزشی، نقش آنها در افزایش خلاقیت و یادگیری دانش آموزان به عنوان سرمایه های یک کشور و جستجوی الگوهایی جهت بهبود شرایط کنونی مدرسه ها و ایجاد فضای آموزشی مطلوب، با توجه به نیاز های دانش آموزان به عنوان بهره برداران اصلی محیط های آموزشی و یادآوری اهمیت توجه به نظرات آن ها در طراحی این محیط ها است. در راستای این اهداف و برای یافتن پاسخ پرسش های تصور دانش آموزان از مدرسه ایده آل و نقش و امکان پذیری همکاری میان طراحان و دانش آموزان به عنوان استفاده کنندگان فضاهای آموزشی و امکان تطبیق نظرات دو گروه (طراحان و دانش آموزان) در طراحی مدرسه، با استفاده از روش توصیفی-پیمایشی، به بررسی پنج مدرسه ابتدایی دخترانه در سطح شهرستان بندر انزلی پرداخته شد. نظرات پیرامون مدرسه ایده آل به کمک دریافت نقاشی و متونی که توصیف کننده چنین مدرسه ای از سوی آن ها باشد، انجام شد. در مجموع 208 نقاشی دریافت شد و اطلاعات به دست آمده به کمک نرم افزار MAXQDA، تجزیه و تحلیل و کد گذاری گردید. نتایج نشان دهنده نارضایتی دانش آموزان از وضع فعلی مدارس، نیاز آن ها به گذران وقت بیشتر خارج از کلاس و توجه ویژه به ارتباط طبیعت و فضاهای معماری بود که محققین بر پایه این یافته ها و مطابقت طرح های پیشنهادی خود با نظرات کودکان سعی نمودند به ایجاد محیطی بر پایه خواست آن ها کمک نمایند و بدین ترتیب با احترام به مصرف کنندگان فضا، بر میزان کیفیت محیط های آموزشی بیفزایند. بداعت موضوع انطباق دیدگاه ها و نظریات نوین در راستای طراحی مدرسه ایده آل با تصورات دانش آموزان از یک مدرسه ایده آل است و در این راستا نگارندگان این فصل مشترک ها را ارائه داده اند.
آسیب شناسی جایگاه پژوهش و کاربست آن در مدیریت شهری؛ مطالعه موردی : نظام مدیریت شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : یکی از چالش های مهم پژوهش های شهری، نبود اعتماد کافی میان مدیران ارشد اجرایی و خط مشی گذاران (اعضای شورای شهر) به پژوهشگران است. به گونه ای که با مطرح کردن این ادعا که نتایج کار پژوهشگران با دوری از حقایق حوزه اجرا و عمل، عملیاتی نیست ضمن مشارکت ندادن آنها در فرایندهای کلیدی تصمیم گیری و خط مشی گذاری، منابع و بودجه کافی را به بخش پژوهش اختصاص نمی دهند. این موضوع خود با ایجاد یک چرخه معیوب، باعث تضعیف و عدم توسعه زیرساخت ها و ظرفیت های پژوهشی در دانشکده ها و ضعف تئوریک و حرفه ای پژوهش های کاربردی در حوزه های گوناگون مطالعات مدیریت شهری شده است. همچنین این موضوع باعث عدم اعتماد دو جامعه مدیران ارشد و پژوهشگران می شود. مسئله این مطالعه، تحلیل و مطالعه این چرخه، آسیب شناسی و بررسی راهکارهای ارتقای به کارگیری پژوهش ها در تصمیم گیری های نظام مدیریت شهری تهران است. هدف : هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل وضعیت کنونی سازوکار تعریف، اجرا و راهبری پژوهش های شهری در نظام مدیریت شهری کشور با استفاده از رویکرد خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد و در ادامه ارایه راهکار است. روش تحقیق : روش تحقیق در این مطالعه «مطالعه موردی» و نوع آن «مطالعه تک موردی ابزاری» است. در گام نخست چارچوب تحلیلی مبتنی بر مدل«عرضه و تقاضا» براساس منابع نظری و نتایج تحقیقات متعدد بین المللی طراحی و تدوین شد. در گام بعد، با استفاده از چارچوب تحلیلی استخراج شده سازوکار تعریف، اجرا، راهبری و استخراج نتایج پروژه های پژوهشی در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در نهایت مشخص شد که سازوکار پژوهشی موجود نیازمند تقویت جدی بخش تقاضاست. نتیجه گیری : این مقاله ضمن ارایه اطلاعاتی دقیق از سازوکار طراحی و اجرای پژوهش های شهری در شهرداری تهران، دارای نتایجی است که می توان آن را به دو مورد اصلی خلاصه کرد : 1. توسعه یک چارچوب تحلیلی برای بررسی و تحلیل سازمان های پژوهشی در بخش عمومی و 2. پیشنهاد ایجاد ساختاری با عنوان «دفتر توانمندسازی پژوهشی مدیریت شهری» در سازوکار موجود مدیریت پژوهش های کاربردی در نظام مدیریت شهری تهران؛ که مأموریت مشخص آن توسعه «ظرفیت خط مشی» و «ظرفیت نهادی» خواهد بود.
روش بهینه تحویل پروژه های ساختمانی با استفاده از مدل سازی اطلاعات ساختمان
حوزههای تخصصی:
یکی از کلید ی ترین تصمیماتِ هر پروژه انتخاب روشِ تحویل می باشد. اگر روش تحویل پروژه با اقتضائات پروژه سازگار نباشد، پروژه در دستیابی به اهداف خود ناکام خواهد شد. از طرف دیگر مدل سازی اطلاعات ساختمان به عنوان یک ضرورت مورد توجه عمده کشور های توسعه یافته قرارگرفته است و در این راستا ضوابط و قوانینی وضع شده است. در ایران هم با تاخیر قابل توجه، بکارگیری مدل سازی اطلاعات ساختمان در دستورکار نقش آفرینان صنعت ساختمان قرارگرفته و بعضا تعداد معدودی پروژه با این رویکرد در کشور عملیاتی شده است. مدل سازی اطلاعات ساختمان در حوزه های مختلف نیازمند زمینه ها و ملزوماتی است که بی توجهی به آن ها باعث کاهش اثر بخشی آن می شود. یکی از ان ملزومات روش تحویل پروژه است که باید با اقتضائات مدل سازی اطلاعات ساختمان هماهنگ شود تا زمینه مناسب برای کاهش زمان و هزینه و افزایش کیفیت اجرا که از اهداف محوری مدل سازی اطلاعات است فراهم شود. در این پژوهش اصول و مبانی مدل سازی اطلاعات ساختمان و روش های تحویل پروژه در صنعت ساختمان مورد بحث قرارگرفته اند. در ادامه از طریق مصاحبه با کارشنان و خبرگان، شاخص های انتخاب روش پروژه بر اساس اقتضائات مدل سازی اطلاعات شناسایی شد و از طریق مقایسه دو بدویی، ضریب وزنی هر یک از شاخص ها بدست آمد. در پایان از بین چهار روش شناسایی شده برای تحویل پروژه در صنعت ساختمان، روشی که دارای بیشترین سازگاری با مدل سازی اطلاعات ساختمان است از طریق تحلیل سلسله مراتبی بدست آمد. نتیجه تحقیق نشان می دهد استفاده از نظام یکپارچه تحویل پروژه می تواند زمینه مناسبی برای بهره مندی از همه فواید مدل سازی اطلاعات ساختمان بدست دهد چرا که این روش اصولا در هماهنگی با اصول و مبنانی مدل سازی اطلاعات ساختمان تدوین شده است و در برخی پروژه ها با موقیت مورد استفاده قرارگرفته و کارآمدی ان اثبات شده است. هر چند این روش در ایران از پشتوانه حقوقی و تجربی لازم برخوردار نیست اما با بکارگیری تمهیداتی می توان روش های طرح و ساخت و مدیریت پیمان را که بعد از نظام تحویل یکپارچه پروژه بیشترین سازگاری را با مدل سازی اطلاعات دارند در پروژه های ساختمانی ایران بکار گرفت. در انتهای مقاله هم بر اساس لحاظ نمودن چندین تجربه واقعی و مصاحبه با خبرگان، توصیه هایی برای دست اندرکاران صنعت ساختمان ایران ارایه شده است.
ابعاد تأثیرگذار بر خودشکوفایی در مجتمع های مسکونی از نگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای معاصر باتوجه به بحران معنای بوجود آمده و از بین رفتن هویت فردی، اهمیت توجه به رشد فردی و تلاش جهت خودشکوفایی بیش از پیش نمایان می گردد. خودشکوفایی گرایش بنیادین هر انسان برای تحقق قابلیت های بالقوه است، بطوریکه به بیشترین ادراک از خویش و یکپارچگی نیازهای جسمانی، اجتماعی، ذهنی و عاطفی برسد. باتوجه به اهمیت تاثیرات محیط مسکونی بر افراد، لازم است طراحی مسکن به گونه ای صورت پذیرد که زمینه ساز شکوفایی افراد باشد، چراکه عدم توجه به خودشکوفایی سبب اختلال در رشد و تکامل فردی و در فضای مسکن، سبب عدم شکل گیری ارتباط معنادار بین فرد و فضا خواهد شد. با توجه به ضرورت عنوان شده، پژوهش حاضر با هدف ارائه ی ابعاد طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر خودشکوفایی ساکنین براساس دیدگاه متخصصان نگارش شده و روش تحقیق پژوهش، آمیخته (کمّی-کیفی) می باشد. جامعه ی مورد مطالعه متخصصان رشته ی معماری بوده و نمونه گیری از طریق روش گلوله برفی انجام گرفته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش اکتشافی دلفی و باتوجه به نظریات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، در دو مرحله صورت پذیرفته است؛ در مرحله ی اول پس از مصاحبه بازپاسخ با متخصصین، به وسیله ی تکنیک کدگذاری باز و محوری، جدول هدف-محتوا تشکیل شده و پرسشنامه ی محقق ساخت شکل گرفته است؛ پیمایش نیز در دو دور صورت پذیرفته و پرسشنامه ها توسط متخصصان تکمیل شده است. داده ها به وسیله ی نرم افزارSpss-23 و با استفاده از تحلیل عاملQ، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن تحلیل شد. درنهایت تأثیرگذارترین عوامل بر خودشکوفایی از دیدگاه متخصصان مشخص شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ابعاد روانشناختی-ذهنی، تعاملی-اجتماعی و شناختی-معنایی از دیدگاه متخصصان موثرترین عوامل بر خودشکوفایی ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند.
ارزیابی نحوه ساختاردهی به مسائل طراحی در طرح های برگزیده مسابقات معماری ایران(نمونه موردی: طرح های برگزیده جایزه معمار سال 1391)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار مؤید آن بوده که ماهیت بدتعریفِ مسائل طراحی نیازمند ساختاردهی به مسأله، همزمان با تلاش برای حل آن است. بنا بر نظریات طراحی پژوهان، طراحی فرآیندی دوسویه است که با توسعه همزمان مسأله و راه حل آن رخ می دهد. به عبارت دیگر، طراحی بیش از آنکه فرآیند حل مسأله باشد، فرآیند کشف مسأله است. دراین حالت، فهم آنکه طراحان چگونه به یک مسأله ساختار می دهند، می تواند در شناخت واقعی ضعف ها و قوت های طرح مؤثر باشد. از سوی دیگر، طرح های برگزیده در مسابقات معماری ایران (بالاخص جایزه معمار که مهمترین مسابقه داخلی تلقی می شود)، با استقبال قابل توجهی در میان جامعه حرفه ای و دانشگاهی روبرو شده است. دراین صورت، کم وکیف نحوه ساختاردهی به مسائل این طرح ها می تواند از قوت ها و ضعف های واقعی طرح ها پرده بردارد. بنابراین، تحقیق پیشِ رو به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که طراحان برگزیده مسابقات معماری ایران چگونه به مسائل طراحی خود ساختار می دهند. تحقیق پیشِ رو از الگوی لاوسون درخصوص ساختار مسائل طراحی بهره برده که بر سه مؤلفه مولدها (طراح، کارفرما، بهره بردار، قانونگذار)، قلمروها (درونی، بیرونی) و کارکردهای عوامل سازنده آن (بنیادین، شکلی، نمادین، عملی) متکی است. این تحقیق برای پاسخگویی به سوال خود، از تحلیل محتوای متون مرتبط با طرح ها که در ویژه نامه این مسابقه (مجله معمار شماره 76) ارائه شده، استفاده کرده است. برای این منظور، ابتدا متون مربوطه به کوچکترین واحدهای معنایی تجزیه شده، سپس این واحدها براساس مؤلفه ها و زیرمؤلفه های الگوی لاوسون کدگذاری گردید. یافته های تحقیق مؤید آن بوده که در این طرح ها بیشتر بر مؤلفه های طراح، شکل و قلمرو درونی تأکید شده است. درحقیقت، ساختار مسائل این طرح ها برآیند همین سه مؤلفه بوده و بر ابعاد فردی تأکید نموده است.
بررسی شیوه های ساخت سازه های گنبدی با مصالح پایدار در معماری دوره ساسانی (نمونه موردی: آتشکده کوشک قیفر)
حوزههای تخصصی:
معماری و پایداری سازه در ایران پیشینه ای چند هزارساله دارد معماری ایرانی، بناهای تاریخی بیشماری را در سرزمینی پهناور و در طی قرن ها بوجود آورده است و توانسته مسائل سازه ای پیچیده ای را حل نموده و شاهکارهای باشکوهی از معماری را خلق کند ساختار تاقها و گنبدهای مساجد و مدارس و ... همگی نشانه هایی از تعامل مناسب میان اصول معماری و رفتار سازه ای در این گونه بناها است. معماری اسلامی ایران تداوم طبیعی معماری دوره ساسانی است و شناخت و مطالعه این معماری میتواند راهگشای ما در شناخت معماری دوره اسلامی و جنبه های مختلف آن باشد. معماران ساسانی توانایی بسیاری در برپایی پوشش های طاق و گنبد بر زیربنای چهارگوش داشتند و شیوه آنها در برپایی گنبد در مناطق مختلفی گسترش و تداوم یافت. همچنین تاثیر مذهب در معماری این دوره و وجود آیین زرتشتی سبب ایجاد آتشکده های گوناگونی شده که بقایای آن ها در استان های فارس، کرمانشاه، ایلام، کرمان، خراسان و ... یافت شده است که در این تحقیق به عنوان نمونه آتشکده کوشک قیفر در شهرستان ملکشاهی مورد بررسی قرار گرفت. یکی از مسائل مهم در طاق ها و گنبدها شیوه ساخت و نحوه پایداری سازه ای این بناها می باشد. بنابراین این تحقیق با هدف بررسی پایداری سازه ای و نحوه ساخت چهارطاقی و گنبد در دوره ساسانی با استفاده از منابع و اسناد کتابخانه ای و همچنین با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و مطالعات میدانی صورت گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد استفاده از مصالح پایدار از قبیل سنگ و ساروج و گچ و همچنین شیوه های ساخت چهارطاقی و استفاده از قوس و انتقال نیرو بر روی چهار پایه از جمله دلایل پایداری سازه ای در آتشکده کوشک قیفر می باشد.
بازشناسی تطبیقی الگوهای هندسه فراکتال در معماری و منظر باغ ایرانی نمونه موردی: باغ گلشن طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
31 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه بحث بازگشت به طبیعت و الگوبرداری از آن به عنوان یکی از ضرورت های مهم در دنیا مطرح شده است. معماران ایرانی در به کارگیری مقیاس و اتصال مقیاس های متفاوت به یکدیگر و همچنین در برخورد با طبیعت پیرامون موفق بوده اند. هندسه در عین مجرد بودنش مهم ترین زبانی است که معمار به وسیله آن کیفیت های ویژه فضایی را می آفریند. هدف پژوهش: در این مقاله به موضوع باغ گلشن با بیان ویژگی هایش (دوران گرایی، رویش گرایی، درون گرایی و مرکزگرایی، قرینگی، چندلایگی) در باغ آرایی ایرانی پرداخته شده است، درصورتی که هندسه فراکتال دارای ویژگی هایی شامل (هندسه غیرخطی، بی نظمی، غیرمتعارف، هندسه نااقلیدسی، آشوب زدگی و قوانین خاص) است که بیانی از طبیعت گرا بودنش و نداشتن سکون و آرامش هندسه ای است.روش پژوهش: روش کار، استدلال منطقی از نوع توصیفی-تحلیلی و شامل دو مرحله است؛ اول، مطالعات کتابخانه ای و استدلال برای تبیین اعتبار درونی هندسه باغ ایرانی؛ دوم، تفسیر رابطه ای جدید میان یافته های حاصل شده از باغ گلشن طبس به عنوان نمونه ای از باغ ایرانی و مقایسه با هندسه فراکتال جهت تبیین اعتبار بیرونی.نتیجه گیری: آنچه از پژوهش حاضر برمی آید این است که اگر باغ ایرانی در نظام های ساختاری، گیاهی، آبیاری و کارکردی دارای ویژگی های فراکتالی باشد، می توان این ویژگی را به کل باغ تعمیم داد. باغ گلشن طبس به عنوان نمونه ای از باغ ایرانی با بهره گیری از تمامی ویژگی های هندسه فراکتال و با الهام از طبیعت و همچنین بهره مندی از انعطاف پذیری هندسه ای، معین و قابل شناخت در کل طرح و استفاده از فرمی همچون پنج ضلعی که در طبیعت فراوان دیده شده و قابلیت زیادی در فراهم کردن ویژگی های مذکور دارد، دارای اصول طراحی معماری فراکتال است.
سطوح حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 63
حوزههای تخصصی:
وجود حس مکان در یک فضای شهری یکی از پیش شرط های پایداری آن است. تاکنون نمونه مطالعات صورت گرفته در زمینه حس مکان در فضای شهری، به صورت کلی و کیفی بوده و بین سطوح مختلف حس مکان با شاخص های سنجش متفاوت، تمایزی قائل نشده اند. حتی مطالعات نظریه سطح بندی هفتگانه شامای نیز به صورت کیفی بوده و شاخص های مربوط به هر سطح را مشخص نکرده است. لذا نحوه سنجش سطوح حس مکان بدعت اصلی این مقاله به شمار می رود. در این پژوهش سعی شده است به عنوان مدخلی برای ورود به این موضوع، به صورت روشمند به سنجش سطوح حس مکان در یک فضای شهری پرداخته شود. بسط مفهوم حس مکان در فضاهای شهری و مفهوم سازی آن در قالب یک مدل تجربی سنجش حس مکان و سنجش سطوح مختلف آن بر پایه نظریه حس مکان شامای، از اهداف کلیدی این پژوهش هستند. پرسش اصلی پژوهش عبارتست از: «فعالیت ها چه تاثیری بر حس مکان افراد در فضاهای عمومی شهری دارند؟ »روش تحقیق نیز در ابتدا شامل مطالعات اسنادی بوده که نتایج آن در قالب جدولی تفصیلی آورده شده است. سپس مدل تجربی پژوهش با روش مفهوم سازی استخراج گردیده و با روش دلفی و به کمک مشورت خبرگان، تدقیق شده است. در مرحله بعد با استفاده از روش استقرایی و قیاسی و مطالعات پیمایشی در دو فضای شهری منتخب در تهران (میدان امام حسین و امام خمینی)، پرسشنامه ای متناظر با هر یک از بخش های مدل تجربی مذکور، تنظیم شده و بین 400 نفر از شهروندان حاضر در دو فضای نمونه تکمیل و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شده است. سطح بندی حس مکان با استفاده از آزمون آماری بتا صورت گرفته است. همچنین از طریق آزمون همبستگی مشخص شده که با افزایش جاذبه و به ویژه تنوع فعالیت ها و همچنین حرکت از فعالیت های اجباری به انتخابی و به ویژه اجتماعی، میزان حس مکان افزایش می یابد. در نهایت راهبردهایی در جهت ارتقای میزان حس مکان در فضاهای شهری بر اساس نتایج مباحث مذکور، ارائه شده است.