فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
دانشگاه به عنوان یکی از کانونهای علم، دانش و فرهنگ که وظیفه اش تولید، تبیین و تعمیق علم، معرفت و فرهنگ است، از مهمترین مراکز تأثیرگذار در شکلگیری و رشد هر تمدنی است تا بدان حد که میتوان به جرأت ادعا کرد دانشگاهها به عنوان ستونهای برپادارنده تمدن هستند و بدون دانشگاه، هیچ تمدنی راه به جایی نخواهد برد. در یک کلام، در عصر جدید کارکرد دانشگاه تنها در آموزش، پژوهش، کارآفرینی و غیره خلاصه نمیشود، بلکه در نقش یک پایگاه معرفتی به فرهنگسازی و تمدنسازی نوین میپردازد زیرا پیشرفت تحصیلی برای دانشجویان نیز به عنوان یک شاخص مهم ازتواناییهای علمی برای ورود به دنیای کار و اشتغال و مقاطع تحصیلی بالاتر، حائز اهمیت است فاصله زیاد آموزه ها ی دانشگاها در رشته معماری و کار حرفه ای باعث شده تا فارغ الاتحصیلان با روند اشتغال و حل معضلات معماری جامعه بیگانه باشند و این میتواند یکی از دلایل بی هویتی به وجود آمده در رویکرد طراحی معماری ایران باشد . اصلی ترین ترین هدف آموزش معماری تربیت افرادی مفید برای جامعه حرفه ای است یکی از اصلی ترین دغدغه های دانشکده های معماری ایران نا کار آمدی آموزش طراحی معماری و وجود فاصله عمیق میان آموزشهای دانشگاهی و بازار کار میباشد. از این رو در این پژوهش با بررسی سیستم آموزشی دانشگاهی وبلاخص دروس آموزش طراحی و با طرح سوالاتی از فعالان حوزه معماری و فارغ التحصیلان دهه نود دانشگاههای شهر اصفهان به واکاوی و بررسی فاصله میان آموزه های دانشگاه و کار حرفه ای و معضلات به وجود آمده در پی آن ارائه راهکار هایی برای حل آن بپردازد.
راهبردهای ساماندهی بافت بخش مرکزی شهر قزوین با رویکرد بازآفرینی شهری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۷۶-۶۱
حوزههای تخصصی:
بافت قدیمی، محدوده ای از شهر است که علی رغم داشتن مؤلفه های اکولوژیکی (بومی)، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، به دلیل قدمت، فقدان زیرساخت های مناسب، عدم استحکام ساختمان ها، محدودیت های کالبدی مانند شبکه معابر کم عرض، مسائل اجتماعی و میزان جرم و بزهکاری بالا و آلودگی های زیست محیطی، با بی ثباتی و تنزل کیفیت های محیطی مواجه است. در کشور ما همچون سایر کشورها بافت های فرسوده و غالباً قدیمی در شهرها با مسائل چندبعدی و بسیار پیچیده مواجه اند و طرح های زیادی در رابطه با بازآفرینی در بافت های قدیم شهری انجام شده که متأسفانه اکثر آن ها به دلایل عدم توجه صحیح تهیه کنندگان طرح ها به مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عدم استفاده از قابلیت های فضایی - کالبدی موفق نبوده اند. در این تحقیق سعی شده با استفاده از اسناد و مدارک، آمار و اطلاعات موجود در منابع علمی و همچنین مصاحبه با سرپرستان خانوارهای ساکن در بافت فرسوده، صاحب نظران، مدیران و کارشناسان مرتبط با مباحث معماری، اجتماعی که حجم نمونه برای سطح اطمینان 95 درصد و احتمال خطای 5 درصد برابر با 417 نفر بوده و سعی شده است با به کارگیری تکنیک سلسله مراتبی فازی مدل AHP در مرحله اول مناطق فرسوده را ازلحاظ شدت فرسودگی اولویت بندی نموده و در مرحله بعد نیز با استفاده از مدل SWOT بعد از شناسایی نقاط قوت و ضعف این مناطق با تأکید بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و زیست محیطی راهکارهای مناسب برای برون رفت از مشکلاتی همچون کمبود سرانه آموزشی، ورزشی، بهداشتی، عدم همخوانی و هماهنگی ساخت وسازهای جدید با بافت و ابنیه تاریخی بتوان با افزایش کیفیت زندگی در جهت بالا بردن منزلت اجتماعی بافت و بازگشت ساکنان قدیمی به آن حرکت نمود.
ابوالحسن مستوفی از ورای متن و تصویر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
71 - 83
حوزههای تخصصی:
گرچه ابوالحسن مستوفی غفاری به عنوان اولین نقاش از سلسله نقاشان خاندان غفاری از اهمیت برخوردار است اما آنچه او را حتی از دیگر هنرمندان عرصه تصویرگری ایران متمایز و برجسته می نماید، حیات دوگانه وی از یک سو به عنوان تاریخ نگار و دبیر دربار و از سوی دیگر هنرمندی نقاش است. این مهم رویکرد نوینی را در ارتباط با تبیین شخصیت، افکار و هنر او می گشاید. از این رو در نظر است در گستره روش های نوین مطالعات کیفی تاریخی و با به کارگیری رویکرد آیکونوگرافی از طریق مطالعه تطبیقی متن ارزشمند تاریخی برجای مانده از او (گلشن مراد) و دیگر متون مستند تاریخی به مطالعه آیکونوگرافیک آثار وی پرداخته و ضمن تبیین زوایای هنر و افکار وی، ضمن تحلیل آثار برجای مانده آراء و نظرات و تحلیل های موجود در رابطه با آثار او را محک و بازنگری کند. از این راه نشان داده شده که تا چه اندازه تعمیم دریافت های بی واسطه حسی مبتنی بر تجربه تمایزنیافته شخصی در انحراف معنای مستتر در آثار هنری می تواند گمراه کننده و نادرست باشد.
بهسازی لرزه ای و تغییر کاربریِ تطبیقیِ دانشکده طراحی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، در مجموعه تاریخیِ چرمسازی خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
51 - 62
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد دستیابی به اصول بهسازی لرزه ای در تغییر کاربریِ تطبیقیِ دانشکده طراحی دانشگاه هنر اسلامی تبریز می باشد. بدین ترتیب، ضمن واکاویِ مبانی نظری، استفاده از ابزار دقیق، مشخصات کامل مصالح بدست آمد و در محیط نرم افزارهای مربوطه، براساس جزئیات و مشخصات حاصل از جمع آوری داده های میدانی و آزمایشگاهی مدل سازی و مورد آزمایش فرضی قرار گرفت تا روش و نوع اجرایِ نهایی تصمیم گیری شود. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش در بخش نظری، استدلال منطقی و در بخش مطالعه موردی به روش تجربی می باشد.
نتایج تحلیل نشان داد که در مقاوم سازی ساختمان مورد مطالعه، محصور کردن دیوارهای بنایی با استفاده از کلاف های بتنی تاثیر بسزایی در تأمین سطح عملکرد مورد نظر داشته است. از طرفی نتایج تحقیق نشان داد کاربست اصول و ضوابط مقاوم سازی ساختمان ها در بناهای تاریخی بایستی با در نظرگرفتن ارزش های کالبدی و غیرکالبدی آن و توان مهندسی و شرایط مالی و مدیریتی بناهای تاریخی صورت گیرد. همچنین در این خصوص ابزار و مصالح و فناوری های موجود در جامعه نیز حائز اهمیت می باشد و چون مقاوم سازی نیازمند ابزار مخصوص بخود می باشد، می بایست تیم های اجرایی توان فنیِ اجرای چنین فنونی را داشته باشند؛ چراکه حفاظت از ارزش ها اولی بر مقاوم سازی خواهد بود.
بررسی تأثیر به کارگیری مدیریت سطح مشترک بر کاهش دوباره کاری ها در پروژه های ساخت
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پروژه های حوزه ساخت اخیراً دوباره کاری ها و تغییرات ناخواسته ی قابل توجهی در مرحله اجرا تجربه کرده اند که تاثیر منفی بر عملکرد پروژه می گذارد. بررسی دوباره کاری ها در حوزه صنعت ساخت و عوامل موثر بر آنها نشان می دهد که بخش قابل توجهی از تغییرات ناخواسته و منازعات ناشی از آن در پروژه ها به دلیل عدم هماهنگی مناسب بین ذینفعان پروژه، ارتباطات ناکارآمد و یا با تاخیر بین طرف های پروژه و شکست در تشریح الزامات تحویل و به طورکلی مدیریت سطح مشترک ضعیف و عدم هماهنگی بین شرکت کنندگان مختلف پروژه می باشد که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم بر عملکرد پروژه تاثیر می گذارند و دوباره کاری ها را ایجاد می کنند. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی نقش بهره گیری از مدیریت سطح مشترک بر کاهش دوباره کاری ها در پروژه های ساخت می باشد ، که برای نیل به این هدف به شناسایی علل اصلی دوباره کاری ها در این پروژه ها پرداخته شده است تا با کمک آنها بتوان تاثیر بهره گیری از مدیریت سطح مشترک بر کاهش دوباره کاری ها و درنتیجه بهبود عملکرد پروژه را مشخص کرد. روش پژوهش: در این مقاله به بررسی تاثیر بکارگیری مدیریت سطح مشترک بر کاهش دوباره کاری های پروژه های ساخت پرداخته شده است, بنابراین ابتدا با مرور مبانی نظری, فرضیه های پژوهش نوشته شد و سپس با استفاده از پرسش نامه, داده ها جمع آوری شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دست اندرکاران صنعت ساخت ازجمله مجموعه کارفرمایان، مشاوران و پیمانکاران است. از این جامعه آماری, 291 نمونه آماری به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. پژوهش حاضر کاربردی و روش پژوهش, توصیفی از نوع پیمایشی بوده که اطلاعات به روش میدانی جمع آوری و برای تحلیل داده ها از آزمون دوجمله ای استفاده شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که شناسایی سطوح مشترک و مدیرت آنها در پروژه های ساخت می تواند با اثرگذاری بر مولفه های اصلی بروز دوباره کاری ها باعث کاهش اتلافات ناشی از آن در حوزه صنعت ساخت شود.
بررسی مولفه های شهر هوشمند در ارتقاء کیفیت زندگی شهری (شهر مورد مطالعه: بابلسر)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم جدید، جهت مقابله با چالش های کنونی شهرها در عرصه ی برنامه ریزی شهری، توسعه شهر هوشمند است که در طول سال های اخیر بیش از پیش مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است. شهر بابلسر نیز با دارا بودن کارکردهای گردشگری-توریستی و دانشگاهی، در حوزه مدیریت شهری دارای مشکلات متعددی در این زمینه است که با بکارگیری مولفه های شهر هوشمند می تواند به بخشی از آن موارد پاسخگو باشد. لذا هدف این تحقیق بررسی مولفه های شهر هوشمند در ارتقاء کیفیت زندگی شهری در بابلسر می باشد. روش شناسی تحقیق مبتنی بر رویکردهای توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز از طریق مراجعه به داده های اسنادی و توزیع پرسشنامه ( بدلیل گسترش اپیدمی ویروس کرونا19 - Covid ) به صورت مجازی در سایت های معتبر شهری صورت پذیرفته است. پس از کدگذاری و ورود داده ها به نرم افزار SPSS ، تحلیل داده ها توسط این نرم افزار و آزمون های فریدمن، کندال و کولموگرف-اسمیرنوف انجام شد. نتایج حاصل از آزمون دبلیو کندال نیز طبق بررسی مهمترین مولفه های شهر هوشمند در بابلسر نشان می دهد حکمروایی هوشمند با امتیاز 8722/2 و sw: 2/90 در رتبه و اولویت اول و محیط زیست هوشمند با امتیاز 1/4001و sw: 1/21 در رتبه و اولویت ششم و آخر از دیدگاه کارشناسان می باشد و این در صورتی است که شهروندان شهر بابلسر زندگی هوشمند را با امتیاز 1/3854و sw: 2/29 رتبه و اولویت اول و حکمروایی هوشمند را با امتیاز 1/0033 و sw: 1/20 به عنوان رتبه و اولویت آخر خود موثر دانسته اند. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی پاسخ جامعه هدف تحقیق و اعمال امتیاز بر اساس ضریب آلفا کرونباخ در بررسی تاثیر مولفه های شهر هوشمند در کیفیت زندگی شهری بابلسر نشان می دهد، حکمروایی هوشمند با میانگین ارزیابی 99/2 وضعیت: قابل قبول، اقتصاد هوشمند با میانگین ارزیابی 90/1 وضعیت: ضعیف، محیط زیست هوشمند با میانگین ارزیابی 50/1 وضعیت: ضعیف، تحرک هوشمند با میانگین ارزیابی 47/2 وضعیت: قابل قبول، مردم هوشمند با میانگین ارزیابی 69/2 وضعیت: قابل قبول و زندگی هوشمند با میانگین ارزیابی 18/3 وضعیت مطلوبی را در تاثیر خود بر کیفیت زندگی شهری به خود اختصاص داده است .
خوانش باغ ایرانی در مینیاتور، با تأکید بر مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
6 - 19
حوزههای تخصصی:
باغسازی ایرانی، می تواند به مثابه نمود هنری تلقی شود. باغسازی هنری است که در فرهنگ و تاریخ ایران زمین اهمیت فوق العاده ای داشته است. این هنر پیش از ورود اسلام به ایران شکل گرفته و پس ورود اسلام، نه تنها متوقف نشده است بلکه مسیر رشد و تعالی خود را در طول زمان طی کرده و به بلوغ رسیده است. باغسازی ایرانی در سایر هنرهای این سرزمین به گونه های مختلفی بروز پیدا کرده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی بروز باغسازی ایرانی در مینیاتور ایرانی، خوانش هنرمند نگارگر از باغ ایرانی به دست آید. برای نیل به این مهم، مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری به عنوان مورد مطالعه، انتخاب شده اند. دلیل این انتخاب ارتباط تنگاتنگ این مینیاتورها با شاهنامه فردوسی، تصویرگری آن ها در یک بازه زمانی مشخص و محدود، وحدت رویه ترسیم آن ها و در دسترس بودن این مجموعه بوده است. پس از مطالعه و بررسی مینیاتورهای این مجموعه نتایج جالب توجهی به دست آمد که نمایانگر خوانش هنرمند نگارگر ایرانی از باغ ایرانی است. او برداشت خاص خود را از باغ را داشته است. توجه هنرمند نگارگر به جزئیات و اتمسفر کلی باغ از خصوصیات این خوانش است. در واقع می توان این گونه گفت که باغ ایرانی، گزینش عناصر طبیعت بوده است و مینیاتور، گزینش عناصر باغ است.
تدوین راهبردهای توسعه پایدار گردشگری در مناطق کویری شمال شرق استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
94-74
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر تدوین راهبردهای توسعه پایدار گردشگری در مناطق کویری شمال شرق استان کرمان است. هدف کاربردی پژوهش، نشان دادن اهمیت و جایگاه توسعه گردشگری پایدار، به عنوان عاملی در جهت تحقق اهداف توسعه پایدار است. روش ها: برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی ) استفاده شد. فرآیند پژوهش با تکمیل پرسشنامه توسط 30 نفر از کارمندان اداره کل میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استان کرمان ادامه یافته، داده ها به روش گلوله برفی گردآوری شدند. تحلیل داده ها توسط ماتریس سوات ( SWOT ) و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی ( QSPM ) تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از میان اهمیت عوامل داخلی نتیجه گرفته شد که در میان نقاط قوت بیشترین اولویت مربوط به شاخص های «ایمنی جاده های منطقه» با نمره 19.33 است؛ و شاخص «برخورداری از چشم اندازهای طبیعی منحصربه فرد» با نمره 10.93 از دید خبرگان در میان نقاط قوت از اهمیت کمتری برخوردار هست. در میان نقاط ضعف شاخص «کیفیت پایین امکانات خدماتی» با نمره 18 مهم ترین نقاط ضعف داخلی محسوب می شود. در ادامه تحلیل نمرات عوامل خارجی نشان داد که در میان فرصت ها بیشترین اولویت مربوط به شاخص «روند رو به رشد فعالیت های گردشگری کویری» با نمره 18.40 است. شاخص «عدم توجه به توسعه گردشگری در مناطق کویری در سیاست گذاری» با نمره 19.20 مهم ترین تهدید محیطی محسوب می شود. نتیجه گیری: وضعیت توسعه پایداری گردشگری کویری شمال شرق استان کرمان در حالت تهاجمی قرار دارد و این وضعیت ناشی از غلبه نقاط قوت داخلی بر نقاط ضعف داخلی و فرصت های محیطی بر تهدیدات محیطی است.
نقش تجربه زیسته طراحان در بازنمایی کهن الگوهای معماری، نمونه موردی: آثار معماران ایرانی تحصیل کرده خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه علی رغم گسترش و بسط موضوعات بینارشته ای علوم شناختی، روانشناسی و معماری، درباره نقش آگاهی و ناآگاهی طراحان در فرآیند آفرینش اثر انگاره ای قطعی، واضح و روشن وجود ندارد. از سوی دیگر به خاطر نبود روشی برای خلق معانی مشترک، شکافی عمیق میان فضای اندیشیده شده و فضای درک شده ایجاد شده است. تغییرات بنیادین و دگرگونی های پیوسته در طراحی پژوهی و هم پیوندی آن با معماری و آموزش امروز منجر به گسست تجربه مستقیم طراحان از الگوهای فضایی ثابت و در پی آن عدم شکل گیری روند طبیعی و دگرگونی کهن الگوهای معماری برای بازنمایی مفاهیم ازلی و سرمشق ها شده است. هدف پژوهش: این مقاله به معرفی ویژگی هایی از واحدهای فضایی معماری ایرانی که در آثار طراحان ایرانی امروز تداوم داشته است می پردازد و با تبیین نحوه تأثیر تجربه مستقیم و زیسته طراحان در آفرینش فضا، بر بازنمایی کهن الگوها در فرآیند تولید معماری، از میان کهن الگوهای برگزیده می پردازد. روش پژوهش: با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا، بر مبنای نظریه داده بنیان، آثار معماران ایرانی تحصیل کرده خارج از کشور به عنوان داده جمع آوری شده است؛ این آثار به روش سیستماتیک استراوس و کوربین و بر اساس معیاره فضای مادی و معنایی به کهن الگوهای باغ ایرانی، حیاط میانی، ایوان و چارطاقی، دسته بندی می شوند. این دسته بندی شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی است. سپس از میان چهار کهن الگوی انتخابی، مواردی که معماران مورد مطالعه، تجربه مستقیم و زیسته در فضای آن را داشته اند مشخص و با نتایج دسته بندی مقایسه می شوند. نتیجه گیری : یافته ها نشان می دهد تجربه زیسته طراحان در بازنمایی کهن الگوهای معماری نقش مستقیم دارد. گرایش به شبیه سازی فضاهای کهن الگوی حیاط میانی که ایرانیان در آن تجربه زیسته و پیوسته دارند بیشتر است. تداوم عناصر معنابخش به فضای ایوان و ظهور برخی نظام ها و نقش مایه ای باغ ایرانی در مواردی نادر مشهود است.
جستارهایی ذات گرا به طراحی ملی بر اساس نظریه شخصیت ملی هردر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
25 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش ملی به تاریخ طراحی از یک سو محبوب و از سوی دیگر با چالش مواجه بوده است. این جنبه دوگانه در بستر جهانی شدن تشدید هم شده است. از یک سو، نگرش غالب عملکردگرا هویت اشیاء را منحصر به اهداف کاربردی آن دانسته و در سوی دیگر، مورخین نوگرای طراحی با رویکرد پسااستعماری، طراحی اشیاء را ملهم از شرایط مختلف اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی می دانند. بنابراین طراحی محصول به عنوان بخشی از فرهنگ مادی یک ملت، چگونه می تواند واجد معانی هویت ساز ملی یا منطقه ای باشد؟ طراحی محصول چگونه شخصیت ملی خاصی را به مخاطبان خود انتقال می دهد؟
روش پژوهش: پژوهش حاضر در پاسخ به سؤالات فوق، با رویکرد کیفی و با روش توصیفی-تحلیلی روش های کلان ذات گرای طراحی ملی بر اساس شناسایی مفهوم شخصیت ملی در طراحی را بررسی کرده است.
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر تبیین جایگاه رویکرد ذات گرایی طراحی ملی در تاریخ نگاری طراحی جهان و شناسایی رویکردها، ابزارها و روش های اتخاذ شده برای تشکیل طراحی با هویت ملی بر اساس شناسایی شخصیت ملی در آن است.
نتیجه گیری: در این پژوهش در مجموع با بررسی اسناد معتبر تاریخ طراحی ملی، پنج روش کلی تأثیرگذار در تأسیس شخصیت ملی در طراحی محصول شناسایی شد: استخراج اختصاصات زیبایی شناسی منطبق بر منش ملی، ویژگی خاص عملکردی محصول منبعث از منش ملی، طراحی محصولات برآمده از سبک زندگی شهروندان یک کشور به سان برند ملی، نشان دارکردن محصول با استفاده از مواد بومی و روش ساخت خاص آن و بالاخره روش تفکر طراحی ملی که ریشه در جهان بینی متفاوت دارد. در تمامی روش های فوق، رسیدن به هویتی ذاتی و ایجاد شخصیت ملی در طراحی با اتکا به دو عامل «عنصر یا پدیده اختصاصی» طراحی و «استمرار یا تکثر تاریخی» آن عنصر انجام شده است.
آسیب شناسی توسعه شهری اراک از منظر آسیب های ساختاری، زمینه ای و رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
27 - 34
حوزههای تخصصی:
توسعه سریع شهری، در چند دهه معاصر از ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. در این راستا، این پژوهش با هدف «آسیب شناسی توسعه شهری اراک از منظر آسیب های ساختاری، زمینه ای و رفتاری» انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش اکتشافی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن در شهر اراک بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی 384 نفر با استناد به حد بالای مورگان انتخاب شدند. عدم نظارت بر عملکرد کارکنان (آسیب رفتاری)، فرهنگ سازمانی در عملکرد کارکنان (آسیب رفتاری)، ناتوانی در تأمین منابع درآمدی (آسیب ساختاری)، عدم مشارکت شهروندان در مدیریت شهری (آسیب زمینه ای)، عدم آگاهی و دانش کارکنان (آسیب رفتاری)، عدم شناخت استانداردهای کاری (آسیب رفتاری)، عدم استفاده از نظرات ارباب رجوع (آسیب زمینه ای)، نمودار سازمانی موجود (آسیب ساختاری) و مشخص نبودن مأموریت و اهداف سازمانی (آسیب ساختاری)، به ترتیب مهم ترین آسیب های توسعه شهری می باشند.
وجه نمادین تکنولوژی در تولید میراث معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
41-22
حوزههای تخصصی:
اهداف: معماری به عنوان یکی از شیوه های خلق اثر، ضمن بهره گیری از هنر، ترکیبی از اندیشه و فناوری است. آنچه یک اثر معمارانه را از سایر آثار ممتاز می سازد، این است که واجد ارزشی بیش از فراهم کردن سرپناه باشد؛ به عبارتی علاوه بر وجه کارکردی، خصیصه زیبایی و انتقال مفاهیم متعالی تر را نیز بروز دهد. این نوع معماری به عنوان یک میراث ارزشمند، قابلیت ماندگاری در تاریخ را داشته و نقش فناوری در تولید چنین میراثی، همواره یکی از پارامترهای اثرگذار بوده است. هنگامی که طرح معماری به عنوان یک اثر هنری ویژه شکل می گیرد، بی تاثیر از فناوری در روند خلق نبوده و فناوری در این حالت، جنبه نمادین می یابد. هدف این پژوهش بررسی این وجه ثانویه فناوری و نقش آن در تولید میراث معماری معاصر می باشد. روش ها: از نظر روش شناسی، مطالعات صورت گرفته به صورت ترکیبی بوده و در آن از رهیافت زمینه ای استفاده شده است. از طریق روش های توصیفی-تحلیلی عوامل اثرگذار بر معماری با بررسی آثار میراث معماری معاصر و همچنین وجوه تاثیرات فناوری و نقش آن تحلیل شده است. یافته ها: بررسی نمونه های هویت بخش معماری معاصر به عنوان میراث ماندگار، با پراکنش مختلف جغرافیایی نشان می دهد که به طور مشترک ویژگی های فرم، عملکرد و زیبایی در حوزه های پیکربندی فرمی، سازماندهی فضایی و ترکیب بندی نما قابلیت تحلیل و مقایسه دارند. نتیجه گیری: ماهیت معماری در فصل مشترکی از وجوه هنر، علم و تکنیک، بسته به مقطع زمانی و جغرافیای مکانی دستخوش تحول بوده و خلق میراث ماندگار معماری، وابسته به سطح پیشرفت فناوری زمان خود بوده است.
ارزیابی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کیفیت یادگیری در طراحی معماری محیط های آموزشی
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی که نهادی برای تعلیم و تربیت دانش آموزان هستند نیازمند محیطی است که بتوانند احساس امنیت و تعلق خاطر، آرامش و تمرکز را جهت بهبود کیفیت تحصیل فراهم نمایند و در عین حال محیطی پویا و شاداب را در بر داشته باشند تا بتواند به هیجانات و دیگر نیازهای مخاطبین آموزش پاسخ دهند. لذا در محیط های آموزشی می توان پیشبرد آموزش و پرورش را حول سه محور اصلی شامل دانش آموزان و معلمین، فرآیند یادگیری و محیط ساخته شده مشخص نمود. مسأله آموزش و یادگیری تحت تأثیر فضایی که در آن ارائه می شود نیازمند بستر مناسبی است که عوامل و شرایط محیطی مطلوب در آن فراهم شده باشد. هدف از این پژوهش مطالعه و ارائه راه کارهایی پیرامون عناصر محیطی تأثیرگذار بر بهبود کیفیت یادگیری فراگیران در محیط های آموزشی می باشد. چرا که اگر طراحان و معماران این راه کارها را در بخش های مختلف طراحی و اجرای اینگونه ساختمان ها رعایت نمایند می توان علاوه بر افزایش کیفیت یادگیری باعث ایجاد شوق و اشتیاق در دانش آموزان و جذب هرچه بیشتر آنها به مسأله آموزش و پرورش شد. در این پژوهش سعی شده است مؤلفه های محیطی که بالاترین نرخ تأثیرگذاری در کیفیت آموزش و یادگیری را دارند (نور،رنگ،تهویه، صوت و فضای سبز) مورد بررسی قرار گرفته شود. این مقاله با توجه به موضوع و ماهیت آن، از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی_تحلیلی انجام گرفته است. کلیه داده های تحقیق به روش گردآوری کتابخانه ای_اسنادی می باشد و برخی از راه کارها با تحلیل و بررسی نمونه های موردی ساختمان های آموزشی که با رویکرد تأثیر مثبت عوامل محیطی ساخته شده اند ارائه شده است. در انتها این نتیجه حاصل شد که می توان با رعایت راه کارهای مؤثر محیطی در طراحی و اجرای ساختمان های با عملکرد آموزشی باعث تقویت و افزایش سطح یادگیری در کاربران فضاهای آموزشی شد.
پدیدارشناسی تفسیری فضاهای میانوار در معماری خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از گذشته های دور دو کارکرد اصلی «دسترسی» و «دیدرسی» در فضاهای میانوار (واسط) در طراحی و ساماندهی فضا مطرح بوده است ولی امروزه در طراحی توجه چندانی به این فضاها نشده و حتی گاه نادیده انگاشته می شوند. پیامد این وضع، برآورده نشدن شماری از نیازهای روانی و معنایی است که تنها در فضاهای میانوار پاسخ می یافته و می یابند. این در حالی است که شماری از معماران پدیدارشناس بر تعامل همه جانبه گستره های وجودی انسان با فضای معماری و اهمیت پاسخگویی به نیازهای روانی و معنایی تأکید دارند. هدف پژوهش : این تحقیق به جستجوی کارکرد فضاهای میانوار در معماری خانه، بر پایه رویکرد چند تن از معماران پدیدارشناس معاصر می پردازد و هدف آن دستیابی به کارکرد بهینه این گونه فضاها در خانه است. روش پژوهش : برای رسیدن به اهداف تحقیق، در قالب روش کیفی و با بهره گیری از رویکرد تفسیری و پدیدارشناسانه به فضا، نخست برپایه مطالعات نظری به توصیف دیدگاه چهار تن از معماران پدیدارشناس در ارتباط با فضاهای میانوار پرداخته شده است؛ سپس با بهره گیری از روش «پدیدارشناسی تفسیری»، به ساخت واحدهای معنایی در آثارشان پرداخته شده و توانایی های کارکردی میانوارها در دو سویه «ادراکی-معنایی»، «رفتاری-کارکردی» و نیز «ویژگی های کالبدی-فضایی سازگار و پاسخگوی به آن کارکردها» بازخوانی شده است. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهند فضاهای میانوار هنگامی کارکرد بهینه دارند که بتوانند سلسله مراتب دسترسی مناسبی از فضای بیرون به درون فراهم آورند، در عین حال احساسی از آرامش و در پناه بودن را برای مخاطب فراهم آورده و همه حواس و ادراکات او را در این میان درگیر کنند. در پاسخ به این سه کارکرد ویژگی های متمایزکننده کالبدی همچون کاربرد نور و سایه، الگوهای صوتی، بویایی و بساوایی متفاوت و همچنین داشتن مرزهای کالبدی ویژه می توانند پاسخگوی آنها باشند.
الگوهای معراج نگاری در عصر ایلخانی و تیموری بازخوانی الگوی بصری معراج به وساطت عنصر «زمین» و «براق» با اتکا به متون معراجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حدیث» را اگرچه می توان پایه سنت معراج نامه دانست، این سنت در متون تفسیری بارور شد و بعدتر در متون مستقل منثور و نیز مقدمه های منظوم ادامه یافت. در مقابلِ سنتِ بالنسبه روشن متون معراجیه، سرآغازِ تاریخِ نگاره های معراج معلوم نیست. آنچنان که مشهور است قدیمی ترین معراج نگاره های ایرانی اسلامی، بازمانده عصر مغول هستند؛ نیز یکی از دو نمونه سلسله نگاره ای معراج (منسوب به احمدموسی) متعلق به همین عصر دانسته می شود اما تا امروز متن قابل استناد نگارگران، به طور متقن، شناخته نشده است. شناختی که در معراج نگاره های متأخری که برای منظومه ها ساخته شده، روشن تر است. متن حاضر با فرض گرفتن ارتباط میان متون و تصاویر معراجیه ها، تلاش داشت با اتکا به روایت های مختلف معراج در هر دوره، به دسته بندی معراج نگاره های متقدم بپردازد و الگوهای بصری نگاره های معراج را تبیین کند تا پاسخی برای این پرسش که «چه ارتباطی میان الگوهای روایی و الگوهای بصری معراج وجود دارد؟» به دست دهد. در این راستا، در کنار «براق» (از اصلی ترین عناصر معراج)، از عنصر «زمین» که عنصری غیرضروری در روایت عمومی معراج می نمایاند، در مقام «راهنما» استفاده شد که به ایجاد سه الگوی بصری معراج برای نگاره های قرن هشتم و نهم انجامید؛ الگوهایی که هریک، رویکرد متفاوتی نسبت به نقش کردن عنصر زمین (خاک، ساختمان و...) اخذ کرده بودند. برای روشن تر شدن دلایل خلق این الگوهای بصری، به متون منثور معراج رجوع شد تا ضمن یافتن الگوهای روایی معراج، از شباهت های موجود در الگوهای بصری و روایی اطلاع حاصل شود. در نهایت، استناد به عنصر زمین در این دو نوع رفتار (متنی و تصویری)، توانست سه الگوی بصری معراج نگاره ها را معنادار سازد. در این سه الگو، دسته ای از نگارگران به زمین نقشی محوری در نمایش معراج بخشیده اند، دسته ای زمین را حذف کرده و در نهایت معراج نگارانی نیز اگرچه زمین یا نشانه های زمینی را تصویر کرده اند، رفتاری مغایر با نص معراج داشته اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای شکل گرفته است.
توسعه شهری و افت تراز آب در آبخوان ها؛ رویکرد طراحی شهری حساس به آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
139-155
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آب به عنوان پرحجم ترین کالای ورودی به شهرها و چرخه آبی به عنوان بخشی از طبیعت واقع در جغرافیای شهری، بیشترین تأثیر را از توسعه شهری در بین دیگر منابع طبیعی دریافت کردند. با توجه به رشد و توسعه شهرها و افزایش نیاز آبی متناسب با آن، افت کمی و کیفی منابع آبی شدت بیشتری گرفته است. از نتایج توسعه شهری غیرقابل نفوذ نمودن سطوح در مناطق شهری همزمان با برداشت بی رویه از آب زیرزمینی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک است. این مساله منجر به مشکلاتی همانند فرونشست زمین شده است. هدف: نظر به مشکلات عدیده مرتبط با مشکلات آب زیرزمینی در کشورهای خشک و نیمه خشک و اهمیت حفظ و کنترل این منابع حیاتی، هدف از این پژوهش استفاده از رویکرد مبتنی بر طراحی شهری حساس به آب برای کنترل افت تراز آبخوان در محدوده های شهری است. روش: با استفاده از یک شبیه سازی فیزیکی-رفتاری در یک محیط شهری از ابزارهای مبتنی بر طراحی شهری حساس به آب همانند آسفالت نفوذپذیر، تالاب مصنوعی و سدهای لاستیکی برای تغذیه آبخوان در یک محدوده شهری و افزایش نفوذپذیری زمین استفاده خواهد شد. وضعیت کمی آبخوان کن در غرب تهران به عنوان مطالعه موردی مطالعه شده است. یافته ها: توسعه فعلی شهر تهران و افت تراز آبخوان با شرایط فعلی مشکلات جدی را برای آبخوان ایجاد خواهد کرد. با توجه به برداشت های آب برای کاربری های متنوع در محدوده مطالعاتی غرب تهران و نفوذناپذیر شدن اراضی شهری، استفاده از ابزار طراحی شهری حساس به آب می تواند برای کنترل افت آبخوان در محدوده مطالعاتی مؤثر باشد. نتیجه گیری: روش ارائه شده از منظر طراحی شهری حساس به آب در کنترل افت تراز آب زیرزمینی مؤثر است ولیکن با توجه به مصارف آبی در این محدوده و شرایط مرتبط با فرونشست زمین به دلیل افت تراز آبخوان، استفاده از رویکردهای غیرسازه ای در کنار رویکردهای سازه ای ضروری است.
Developing Complete S treets inside Cities through the Es tablishment of S trong Policies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The complete streets movement has been defined as the latest movement for providing safe streets for all modes of transportation and people of all ages and abilities through redesigning streets' spaces. The first phase in planning a successful complete street for any location is establishing a solid policy. To identify the key components of the firm policy, this study surveyed the highest-ranked complete streets policies in North America since the concept of the complete street has emerged in the USA. This study aimed to provide an exemplary policy structure for other societies to use as a model for developing successful complete streets policy in their communities. To support this effort, an integrated literature review made for an inclusive methodological approach. As a result, fundamental approaches to writing and defining an ideal complete street policy are clarified. Also, two characteristics outside the policy elements, which improved the policy's potential for success, are discovered.
نقش فرهنگِ مذاهب اسلامی در اِنسجام اجتماعی محلات تاریخی با مطالعه موردی محله سرتپوله سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
161 - 191
حوزههای تخصصی:
فرهنگ اسلامی، ازجمله مسائل اساسی انسان است که انتظار می رود جامعیت قرآن کریم و روایات صحیحه، پاسخ مناسبی به آن داشته باشد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی جنبه های تأثیرات فرهنگ اسلامی در روابط اجتماعی ساکنین محله سرتپوله و بررسی تأثیر عناصر کالبدی با عملکردهای مختلف به ویژه ابنیه مذهبی در نوع معاشرت ساکنین می باشد. نظر به کاسته شدن از اهمیت اجتماعی محلات درگذر زمان، هدف پژوهش دستیابی به الگویی جهت ارتقای کیفیات اجتماعی محلات با عناصر انسجام بخش می باشد. لذا از روش تحلیل مضمون مبنای مبانی نظری در حوزه انسجام اجتماعی منطبق بر قرآن کریم، سنت پیامبر (ص) و نهج البلاغه، سه مؤلفه حسن معاشرت عام یا انسجام اجتماعی شامل فضیلت، کرامت و مشارکت به دست آمد. ضمن تهیه پرسشنامه منطبق بر مصادیقِ مؤلفه های فوق، منطبق بر فرمول کوکران تعداد 100 نفر از ساکنین و کسبه محله به عنوان نمونه انتخاب و نتایج حاصله نشان داد که مؤلفه های کرامت دارای امتیاز 3.44، فضیلت 3.36 و مشارکت 0.66 می باشند. بر اساس استاندارد تحلیل پرسشنامه طیف پنجگانه لیکرت، مؤلفه های فضیلت و کرامت در بازه 2 الی 3.5 یعنی بی اثر و مؤلفه مشارکت در محدوده مخالف بوده و نشانگر این است که ازنظر روابط اجتماعی و حسن مشارکت روابط ضعیف مابین همسایگان برقراراست. نهایتاً انسجام اجتماعی در وضعیت نسبتاً مناسبی بوده و پیشنهاد هایی ارائه می گردد.
ارزیابی اصول طراحیِ معماری سبز در کاهشِ مصرف انرژیِ اقلیم گرم و خشک؛ موردپژوهی: ساختمان مرکزی بانک های اقلیم گرم و خشک
منبع:
بوطیقای معماری سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
65-78
حوزههای تخصصی:
ساختمان بانک ها علاوه بر نقش مهم در طراحی و معماری پایدار شهری، بعنوان یکی از کاربری های پر مصرف انرژی بشمار می آیند. در این پژوهش تلاش گردید تا با مدنظر قراردادن خصوصیات معماری سبز و معماری همساز با اقلیم، میزان اثربخشی این اصول را در کاهش میزان مصرف انرژی ساختمان مرکزی بانک مورد بررسی قرار گیرد. در راستای دسترسی به این هدف، یک ساختمان اداری بانک با درنظرگرفتن اصول و خصوصیات معماری سبز و معماری همساز با اقلیم گرم و خشک همچون تغییر سیستم های لوله کشی، تعویض برج های قدیمی تاسیسات خنک کننده با برج های کم مصرف با طول عمر بالا، ایجاد حوضچه بتنی ذخیره آب جهت جمع آوری و استفاده از آب باران، ساخت زیرساخت های لازم جهت استفاده از پنل های خورشیدی، ایجاد فضای سبز، استفاده از سیستم روشنایی هوشمند، پنل های کناف عایق و مصالح و منابع محلی بهسازی گردید و سپس با نرم افزارDesign Builder و دیگر مشاهدات میدانی منجمله رصد قبوض حامل های انرژی، میزان اثر بخشی این بهینه سازی در جهت کاهش مصرف انرژی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آنالیزهای صورت گرفته نشان می دهند بهسازی صورت گرفته منجر به کاهش تولید گاز دی اکسید کربن، سوخت مصرفی سالیانه و مصرف انرژی الکتریسیته و گاز گشته است. درنتیجه می توان گفت استفاده از خصوصیات معماری سبز و مدنظر قرار دادن اصول معماری همساز با اقلیم در بهینه سازی ساختمان مزبور تاثیر بسزائی در کاهش مصرف انرژی و رفاه و آسایش کارکنان و ارباب رجوعان به همراه داشته است.
قهوه خانه، جاذبه تاریخی د ر منظر گر دشگری شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
20 - 29
حوزههای تخصصی:
گردشگری شهری، گونه ای از صنعت گردشگری است که با اقبال زیادی روبرو شده است. این گردشگری نه تنها از لحاظ اقتصادی بلکه به دلیل معرفی و شناساندن تاریخ و فرهنگ شهرهای مختلف، مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد منظرین به عناصر شهری و توجه به ابعاد مختلف، زمانی-مکانی، تمدنی-تاریخی و عینی-ذهنی به صورت همزمان در شهر، می تواند جاذبه های بسیاری را در گردشگری شهری بازتعریف کند. با وجود نوین بودن دانش منظر، رویکرد منظرین از جمله راهبردهایی است که امروزه در بسیاری از مسائل مربوط به شهر مورد استفاده قرار می گیرد، زیرا از یک سو این رویکرد با توجه به ماهیت منظر دارای ویژگی های خاص و منحصر به فرد است و از سوی دیگر، نگاهی متفاوتی به شهر و عناصر موجود در آن ایجاد می کند. فضاهای عمومی بخشی از فضاهای شهری هستند که در شهرهای ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. فضاهایی مانند حمام، بازار، مسجد، زورخانه، قهوه خانه و ... از جمله این فضاها محسوب می شوند. قهوه خانه نهادی اجتماعی بوده که از زمان صفویان در ایران پا گرفته و به مرور زمان نقش هایی را در اجتماع ایفا کرده و به یکی از عناصر متمایز در شهر ایرانی در چندصد سال اخیر تبدیل شده است. قهوه خانه براساس نیاز مردم به وجود آمده است و علاوه بر محلی برای صرف غذا و نوشیدنی و مکانی برای گذراندن وقت، به محلی تبدیل شده که در حوزه های دیگر مانند فرهنگ و ادب و هنر نیز در شهر ایرانی کارکردهای مؤثری داشت. در این تحقیق که به روش تحلیلی توصیفی و با بررسی و مطالعات اسنادی انجام شده، کارکردهای مختلف قهوه خانه با رویکردی منظرین دسته بندی شده است. با توجه به معنا و هویت بازتعریف شده برای قهوه خانه به نظر می رسد می توان این مکان را به مثابه منظر گردشگری در نظر گرفت که می تواند به جاذبه ای بی بدیل در گردشگری شهری ایرانی مبدل شود.