فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۰۱ تا ۳٬۵۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 83
حوزههای تخصصی:
محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در حوزه تامین نیازهای مسکونی در ایران همواره در حال شکل گیری و احداث هستند. برنامه ریزی و طراحی اینگونه محلات می توانند در صورت ارایه و رعایت ضوابط و مقررات موثر بر سازمان کالبدی محله، تاثیر خویش را در ساکنان آن داشته باشند. مسئله اصلی تحقیق حاضر اینست که محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در حوزه تامین نیازهای مسکونی در ایران همواره در حال شکل گیری و احداث هستند، از این رو هدف تحقیق اینست که تاثیر ضوابط و مقررات بر سازمان کالبدی محلات شهری سنجیده و ارزیابی شود. روش تحقیق حاضر بر مبنای تلفیقی یعتی کمی- کیفی می باشد، این بدان معناست که در مطالعه کمی از روش پرسشنامه استفاده گردیده و در روش کیفی از روش مشاهدات میدانی استفاده شده است. جهتبررسیسوالات، گردآوریاطلاعاتبه کمکپرسشنامهمشتملبر 15 شاخص و 79گویهدرطیف لیکرت صورتپذیرفت. حجم نمونه آماریبرایمحدودهآماری مورد نظرمعادل 760 نفر میباشد. ارزیابیصحتودقتفرضیههاییادشدهبهکمک مدل معادلاتساختاری (SEM) درنرمافزار SPSSارزیابیشدهاند. از نتایج تحقیق اینگونه برمی آید که متخصصان مطلوب ترین شاخص را ضوابط و مقررات نماسازی با میانگین (9.45) انتخاب کرده و پس از آن ضوابط و مقررات سایه اندازی، استقرار بنا و مشرفیت (8.65) و ضوابط و مقررات سطح زیربنا (7.71) قرار دارد. نامطلوب ترین شاخص از نظر ایشان نیز ضوابط و مقررات مجموعه سازی با (2.98) می باشد. این بدان معناست که ضوابط و مقررات شهر جدید سهند به صورت معنایی و عملکردی تنظیم گردیده است.
بهینه سازی جهت استقرار ساختمان در بهره مندی از تابش خورشیدی در اقلیم گرم و خشک (مطالعه موردی: شهرهای اصفهان، سمنان، کرمان و یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
251 - 267
حوزههای تخصصی:
با توجه به شرایط خاص جغرافیایی و اقلیم گرم و خشک فلات مرکزی ایران، طراحی و ساخت بناها و فضاهای شهری همساز با اقلیم در این مناطق، نیازمند کسب حداقل انرژی خورشید در ماه های گرم از طریق جهت گیری مناسب، کاهش سطوح در معرض تابش و ایجاد حداکثر سایه اندازی بر روی سطوح خارجی است. هدف این پژوهش، تعیین جهت های بهینه استقرار ساختمان ها در اقلیم گرم و خشک منطقه، از طریق بررسی میزان انرژی مستقیم دریافتی سطوح قائم ساختمان ها در شهرهای اصفهان، سمنان، کرمان و یزد است. ابتدا با استفاده از روش محاسباتی قانون کسینوس، میزان انرژی تابشی دریافتی به صورت نظری و واقعی محاسبه گردید. سپس بر اساس حداقل دمای پایه آسایش حرارتی، میزان انرژی دریافتی سطوح قائم به تفکیک دوره های سرد و گرم سال در 24 جهت مختلف جغرافیایی محاسبه و پردازش گردید. در نهایت بر اساس حداقل انرژی دریافتی در دوره گرم سال، جهت مناسب استقرار سطوح قائم ساختمان های یک، دو و چهارطرفه در شهرهای مورد مطالعه تعیین گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بهترین جهت استقرار سطوح قائم ساختمان های یک طرفه در شهرهای اصفهان، سمنان، کرمان و یزد جهت 180 درجه جنوب و بعد از آن جهت 165 درجه جنوب شرقی است. هم چنین بهترین جهت استقرار سطوح قائم ساختمان های دوطرفه در شهرهای مورد مطالعه، جهات (0 ،180) درجه و برای ساختمان های چهارطرفه جهات (90- ،90 ،0 ،180) درجه است.
مطالعه یخچال های نایین به همراه تحلیلی از نگاه مؤلّفه های معماری بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۱۰۸-۹۵
حوزههای تخصصی:
همان گونه که آب انبارجهت انباشت و ذخیره آب آشامیدنی مورد استفاده قرار می گرفت یخچال نیز مخزنی جهت نگهداری و حفظ یخ بوده است. یخ در زمستان و در طی ماه های سرد سال تهیه شده و در طی فصول گرم، یخ ذخیره شده تا شروع زمستان سال بعد مورد استفاده قرار می گرفت. در مناطقی که اقلیم آن باعث می شده که برف و یخ زمستانی در ارتفاعا ت پایدار بماند برای استفاده در فصول گرم از این ذخایر استفاد می شد و بنای خاصی برای تولید و ذخیره یخ وجود نداشت. اما در مناطق گرم و خشک ایران مانند شهرستان نایین که دارای تابستان های نسبتاً طولانی و درجه حرارت بالای هوا در تابستان هستند با استفاده از فنون معماری ایرانی سازه ای به نام یخچال برای تولید، ذخیره و نگهداری یخ ساخته شده است. این بناها با ساختار کالبدی و ویژگی های معماری که داشتند یخ را از فصل زمستان تا آخر فصل تابستان به خوبی نگهداری می کردند . بررسی ها نشان می دهد با وجود نقش و ویژگی های یخچال های نایین، تاکنون مطالعه کاملی در مورد آن ها صورت نگرفته است. اما امروزه عللی که باعث پدید آمدن این بناها در نایین شده است به تنهایی، خود ضامن حفظ و نگهداری این آثار نمی باشد بلکه شرایط معمول زندگی امروزین با مقتضیات بهره برداری معمول از این گونه آثار سازگار نیست و در حال حاضر به دلیل مسایل بهداشتی و دستیابی به روش های صنعتی و بهداشتی تولید یخ مانند پدیدار شدن یخچال های مکانیکی خانگی، به فضاهایی فاقد کاربری و متروکه تبدیل شده اند. پژوهش حاضر از روش توصیفی-تحلیلی و ارزیابانه مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده می کند. براساس پیمایش میدانی مشخص شد در محدوده شهرستان نایین واقع در اقلیم گرم و خشک منطقه مرکزی ایران سه یخچال در شهر نایین، شهر بافران و محمدیه وجود دارد. حوضچه های یخ بند، دیوار سایه انداز و مخزن گنبد دار ذخیره و نگهداری یخ از فضاهای کالبدی مرتبط با یخچال ها محسوب می شوند.این بناها به عنوان یکی از راهکار های معماری بومی برای مقابله با اقلیم گرم و خشک نایین در انطباق کامل با شرایط محیطی بوده و دارای منافع اقتصادی نیز می باشند.
تدوین مدل مفهومی طراحی و برنامه ریزی مجموعه گمرک و بازارچه در مناطق مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مناطق مرزی با وجود وسعت فراوان به سبب دوری از مرکز، از محروم ترین مناطق ایران به شمار می روند و نیازمند توسعه زیربنایی هستند. احداث زیرساخت های لازم از جمله گمرک و بازارچه مرزی می تواند به توسعه و تامین تسهیلات مطلوب خرید و تفریح در کنار سایر تسهیلات زیربنایی برای ورود و خروج کالا و مسافر منجر شود. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدلی مفهومی برای طراحی مجموعه های گمرک و بازارچه مرزی بود. مشارکت کنندگان و روش ها: این پژوهش به روش کیفی و در دو گام انجام شد. در گام اول کیفیت های ناظر بر طراحی و برنامه ریزی بازارچه های مرزی از مطالعات کتابخانه ای استخراج و سپس با مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۰ نفر از ذی نفعان که به روش گلوله برفی انتخاب شدند، روایی سنجی شد. در گام بعد، با اعتبارسنجی اصول به دست آمده به روش دلفی، با ۱۰ نفر از متخصصین علوم طراحی و برنامه ریزی و با استفاده از پرسش نامه، مدل نظری تدوین شد. یافته ها: یافته های این پژوهش بیانگر آن است که رویکردهایی همچون گردشگری شهری، پدافند غیرعامل، برندسازی شهری و طراحی و برنامه ریزی شهری در توسعه نواحی مرزی موثر هستند. نتیجه گیری: مدل مفهومی متشکل از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و کالبدی می تواند با تاکید بر اصولی همچون پدافند غیرعامل (ایمنی و امنیت و انعطاف پذیری)، دسترسی، تنوع، همه شمولی، سرزندگی، زیرساخت ها، خوانایی، هویت و معماری بومی، بافت- موزه، پایداری، شخصیت بصری، انسجام و پیوستگی، همسازی با طبیعت و پاکیزگی محیطی در خدمت برنامه ریزان و طراحان شهری در توسعه مناطق مرزی قرار گیرد.
سیر تحول حرم حضرت معصومه(س) با تأکید بر سلسله مراتب ورود (تشرف) از دوره صفوی تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
81-104
حوزههای تخصصی:
فضاهای ورودی در اماکن مقدس که زائر به شوق زیارت و به منظور برطرف شدن حاجات خود وارد آنجا می شود، دارای کیفیت هایی مبتنی بر آداب زیارت هستند که به آن ها سلسله مراتب تشرف گفته می شود. پژوهش های متعددی درباره ضرورت وجود و کیفیت سلسله ای از فضاهای متوالی درباره ورودی اماکن مقدس ایران به انجام رسیده، اما نسبت به تأثیر این سلسله مراتب در ادراک مخاطب (زائر یا سیاح) پژوهش های اندکی صورت گرفته است. بررسی های این پژوهش نشان می دهد حرم حضرت معصومه(س) در دوره صفوی و قاجار دارای سلسله مراتب تشرف بوده است که در طول این دوران در حال تغییر مداوم بوده و نسبت به زمان حاضر نیز متفاوت بوده است. مقاله به دنبال پاسخ این پرسش است که وجود سلسله ای از فضاهای ورودی چه تأثیری بر ادراک مخاطبان حرم حضرت معصومه(س) می گذارد. برای ایجاد تصویری مناسب از تشرف به حرم در دوره صفوی و قاجار می بایست با روش تحقیق توصیفی به واکاوی منابع و اسناد کتابخانه ای پرداخت. مهم ترین منابعی که می تواند تصویر گذشته حرم حضرت معصومه(س) را بازسازی کند منابع تصویری (نقشه، گراور و عکس) و منابع مکتوب تاریخ شهر قم، به خصوص سفرنامه های زوار، تجّار و سیّاحانی است که قصد شهر قم را داشته و یا از آن عبور کرده اند. از آنجایی که این پژوهش در جست وجوی تأثیرات ادراکی سلسله فضاهای ورودی اماکن مقدس است، متن سفرنامه ها که بیان ادراک و احساس خاص نگارندگان آن ها هنگام ورود به حرم است، مهم ترین منبع پژوهش هستند. حاصل بررسی منابع تصویری و متون سفرنامه ها، تصویر مشخصی از سلسله مراتب تشرف به حرم، همچنین سیر تحولات آن از دوره صفوی تا انتهای قاجار را نشان می دهد. در این نوشتار سلسله مراتب تشرف به حرم حضرت معصومه(س) با ذکر جزئیات فضاهای متوالی و تأثیرات آن بر ادراک مخاطبان برای نخستین بار معرفی می شود.
حاشیه نویسی در معماری: رویکردی نظام مند در راستای تحرک بخشی و توسعه پایه های نظری، پژوهشی و انتقادی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
247-271
حوزههای تخصصی:
حاشیه به معنای کناره و شرحی است که بر متن می نویسند و برای توضیح مطالب مشکل یا مبهم، نقد یا رد اشکالات و در توصیف عمومی در راستای تعامل با متن صورت می گیرد. حاشیه نویسی به خصوص از دوران اسلامی رواج یافته و به صورت یکی از سنت های حوزه علوم اسلامی در راستای ترویج و پویایی علوم اسلامی به ویژه در دوره هایی که کمتر اندیشه تازه ای برای طرح وجود داشت تداوم یافته است. سؤال این تحقیق به این صورت است: آیا حاشیه نویسی می تواند به ساحت معماری انتقال یابد و در راستای تحرک بخشی به مباحث نظری به کار گرفته شود؟ بر این اساس هدف از این تحقیق سعی در بررسی ابعاد باززنده سازی این راهکار سنتی در دوره معاصر به صورت روشی دموکراتیک در بیان و ترویج نظریات و تأثیر آن در بسط مفاهیم علوم و به طور مشخص مباحث نظری معماری است . تحقیق حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و تاریخی تفسیری، در چهار بخش اصلی مباحث خود را ارائه می دهد. نخست، طرح مسئله در زمینه لزوم تحرک بخشی مباحث نظری معماری صورت می گیرد. در بخش دوم، ضمن ارائه معانی لغوی و اصطلاحات مربوط به حاشیه، تاریخچه مختصری از حاشیه نویسی ارائه می شود. در بخش سوم، ابعاد و کاربرد حاشیه نویسی در مباحث نظری معماری طرح می شود. در بخش نهایی، تبیین مفاهیم و روش های کاربردی حاشیه نویسی در معماری پیشنهاد می شود و درباره روش های محتوایی و صوری حاشیه نویسی عناوینی ارائه می شود. از نتایج این پژوهش چارچوب پیشنهادی برای تفکر هدفمند و دستیابی به الگوهایی برای تقرب به تحقیق در معماری و کاوش فعال ادبیات موضوع است. این نتایج نشان می دهد که حاشیه نویسی به واسطه فرایندهای تحرک بخشی خود به پویا سازی جریان های فکری درون زا در معماری کمک می کند. این رویکرد با با بهره گیری از امکانات و رسانه های نوین، تأثیر بسزایی در زندگی دائمی متون معماری و زایش مداوم آن ها خواهد داشت.
رفتارهای شهروندی مردم شهر تهران؛ فعال یا فرسایش هنجارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهروندی به عنوان پویاترین شاخص جامعه مدرن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر باهدف توصیف انواع رفتارهای شهروندی فعال مردم شهر تهران انجام گرفته است، همچنین سعی شده ابعاد و رفتارهای شهروندی فعال در شهر تهران برحسب متغیرهای زمینه ای تحلیل آماری شوند. این مطالعه به روش پیمایش انجام شده و جامعه آماری آن را «کلیه افراد 15 سال به بالای شهر تهران» تشکیل می دهند. شیوه نمونه گیری از نوع «نمونه گیری چندمرحله ای» بوده و حجم نمونه طبق فرمول کوکران برابر با 2400 نفر می باشد و برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک «پرسشنامه» استفاده شده است. به لحاظ عملیاتی مفهوم شهروندی فعال در قالب چهار بُعد: میزان مشارکت شهروندی، میزان مسئولیت پذیری شهروندی، میزان جامعه پذیری شهروندی و میزان هویت شهروندی موردسنجش قرارگرفته است. یافته های حاصل بیانگر آن است که حدود نیمی از مردم، شهروند فعال (46 درصد) و در مقابل یک چهارم (26 درصد) شهروند منفعل هستند. همچنین میانگین شاخص شهروندی فعال برابر با 36/3 می باشد. این میانگین برای بُعد میزان مشارکت اجتماعی در امور مختلف شهر برابر با 9/2، برای مسئولیت پذیری اجتماعی برابر با 25/3، برای میزان جامعه پذیری شهروندی برابر با 61/3 و در نهایت برای میزان احساس هویت شهروندی برابر با 64/3 گزارش شده است. در واقع مشاهده می شود که میزان مشارکت شهروندی مردم تهران منفعل تر و در مقابل احساس هویت شهروندی در بین آنها بیشتر است. درمجموع از 13 رفتار شهروندی موردمطالعه فقط چهار رفتار همسایگی، مسئولانه جمعی، ترافیکی و اخلاق شهری مطلوب بوده می باشد.
فرآیندِ چابکِ طراحی ساختمانِ پایدار با استفاده از مدل سازی اطلاعات ساختمان (نمونه موردی: پروژه تِترا)
حوزههای تخصصی:
میزان مصرف بالای انرژی در ساختمان و بی توجهی به مفاهیم معماری پایدار و ساختمان سبز در کنار روش های ناکارآمد طراحی و اجرای ساختمان و عدم نهادینه شدن رویکرد مدل سازی اطلاعات ساختمان به صورت گسترده از مشکلات اصلی صنعت ساختمان در ایران محسوب می شوند. این روش های ناکارامد طراحی و اجرا، باعث صرف زمان و هزینه زیاد در صنعت ساختمان و در نهایت عدم دستیابی به نتایج مطلوب و ساختمان های بی کیفیت با مصرف انرژی بالا شده است. هدف این پژوهش تدوین یک مدل عملیاتی برای طراحی ساختمان پایدار بر اساس تجربه عملیِ طراحی یک ساختمان پایدار با کاربری اداری – صنعتی است. در ابتدا با انجام مصاحبه مسایل و مشکلاتی که در فرآیند طراحی و اجرای این پروژه بوجود آمد شناسایی شد و با بررسی مبانی نظری موضوع، در نهایت راه حل هایی در قالب یک مدل مفهومی برای آنها پیشنهاد شد. برای رسیدن به جمع بندی نهایی و همگرایی در نظرات کارشناسان از روش دلفی استفاده شد و مدل بدست آمده ابتدا در یک جلسه ارایه و نقطه نظرات شرکت کنندگان که همه از دست اندرکاران و ذینفعان پروژه مذکور بودند دریافت شد و پس از تجزیه و تحلیل آن ها در مدل اعمال شد. در مرحله بعدی از طریق ایمیل با ذکر توضیحات کافی برای کلیه شرکت کنندگان در مصاحبه مدل اصلاح شده ارایه شد و با توجه به همگرایی قابل قبول نظرات که از طریق ایمیل اعلام شد در نهایت با انجام برخی اصلاحات جزیی مدل نهایی بدست آمد. نتیجه این پژوهش حاکی از این است که تلفیق رویکرد مدیریت پروژه چابک با مدل سازی اطلاعات ساختمان برای طراحی یک ساختمان پایدار اجتناب ناپذیر است. در رویکرد مدیریت پروژه چابک سازگاری با تغییرات و دریافت بازخورد در چرخه های تکراری و تکوین محصول به صورت تدریجی و انباشته انجام می شود. مدل سازی اطلاعات ساختمان هم می تواند به عنوان تسهیل کننده این فرآیند عمل نماید که با استفاده از ان در بازه های زمانی کوتاه مدت، ایده های مختلف طراحی مطرح و تحلیل شوند تا در صورت دستیابی به شرایط مورد نظر در ساختمان مورد استفاده قرارگیرند. در مدل نهایی ارایه شده همچنین فرآیند های سنتی طراحی ساختمان اصلاح شده و پیشنهاداتی در خصوص کارآمدیِ فرایند طراحی ساختمان با هدف خلق بیشترین ارزش برای بهره برداران با صرف زمان و هزینه کمتر ارایه شده است.
مجموعه فرهنگی مردم شناسی با رویکرد احساس تعلق به فضا
حوزههای تخصصی:
فرهنگ، هنر و معماری از دیرباز در کشورمان مورد توجه و اهمیت بوده است. اما در چند دهه ی اخیر معماری بومی موجود در اقلیم های سرزمین پهناورمان همواره مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته است. بی شک وجود موزه به عنوان یک نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است. فرهنگ هر جامعه یک مفهوم کلی است و تمامی ارزش ها ویافته های معنوی مردمان آن جامعه را در برمی گیرد. پس فرهنگ میراث هر قومی است که از پیشینیان بر گرفته شده و در آن تغییراتی داده شده و به نسل بعد انتقال یافته است. نقش حیاتی موزه ها در جوامع بشری نقشی بدیع، ماندگار و مروج ناب ترین پدیده های فرهنگی است. موزه ها از معدود مراکز حافظ یادگاران نسل گذشته و در حقیقت فرزندان هنر و تاریخ هستند. همراه با تحولات زمانه، علم موزه داری نیز شیوه های نو و متفاوتی را با گدشته، به منظور حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی، اختیار کرده و بنا بر ویژگی هایش بیش از پیش با معماری، علوم اجتماعی و محیط زیست عجین شده است. تحقق اهداف مذکور، این نوشتار به بررسی مفاهیم در راس ارتباط انسان و مکان، پیوند انسان و مکان از نظرگاه های مختلف و در نهایت به حس مکان با رویکردی کالبدی که بیشتر در اختیار طراحان و قابل کنترل است، می پردازد. در این مقاله از روش تحقیق توصیفی –تحلیلی بررسی شده است. با بررسی مفهوم موزه و ریشه یابی این واژه در منابع مختلف به صورت ریشه ای به بررسی این مفهوم می پردازد. همچنین انواع موزه ها را از جنبه های گوناگون مورد کنکاش قرار می دهد. در مهمترین بخش از مباحث این پژوهش به بررسی موزه های مردم شناسی و آثار و دستاورد های آن ها می پردازیم .هدف از این مقاله، موزه ها در حقیقت نماد، پیشینه تاریخ و تمدن، غنای فرهنگ و هنر کشورها هستند که احداث آن ها به امری زیر ساختی و یک ضرورت ملی- فرهنگی تبدیل شده است.
ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم در مسکن معاصر از منظر روانشناسی محیطی، نمونه موردی: برج مسکونی میلاد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی حد و مرز بودن فضاها در بسیاری موارد سبب ازبین رفتن آرامش مورد نیاز افراد و عدم احساس قلمرو و همچنین باعث ارتباطات فضایی ناخواسته با یکدیگر می شود. از لحاظ کالبدی، درصورت نبود کنترل و مانعی برای ارتباطات در مرز فضایی، سبب ارتباطات بویایی، بصری، صوتی و دسترسی و نقض انواع حریم ها و در نهایت باعث نقض حریم روانی برای کاربران می شود. هدف: نوشتار حاضر، با تعیین عوامل مؤثر بر تأمین حریم در فضای مسکن معاصر از دیدگاه روانشناسی محیطی، درصدد ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم است. روانشناسی محیطی، با هدف درک رابطه حریم خصوصی با عرصه های زندگی اجتماعی، رفتار انسان را مطالعه می کند. روش تحقیق: این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با روش پژوهش از نوع استدلال منطقی است. نتیجه گیری: نمود معمارانه شاخص های عرصه بندی فضایی، مرز فضایی، فضای بینابین، سلسله مراتب و عمق فضایی در پاسخ به نیازهای انسانی، شامل ایمنی، احترام، درون گرایی و قلمروپایی در مسکن معاصر، خلاصه می شود. نتیجه اصلی تحقیق روی 6 نوع تیپ پلان متفاوت از واحدهای برج مسکونی میلاد تبریز حاکی از آن است که کنترل ارتباطات فضایی در طرح معماری منجر به کنترل ارتباطات رفتاری در تعاملات انسانی می شود که از مهم ترین فاکتورهای تأمین انواع حریم ها ازجمله حریم بصری، دسترسی و...، و در نهایت حریم روانی در مسکن معاصر است.
سنجش و تحلیل قواعد نظری مسکن مطلوب با تکیه بر آرای مردم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۹۶-۸۱
حوزههای تخصصی:
پرداختن به وجوه مختلف مسکن مطلوب و مؤلفه های اصلی تبیین کننده آن یکی از دغدغه های اصلی متخصصین این حوزه است. مشخص است که دستیابی هرچه صریح تر و عملی تر به این مؤلفه ها، از به خطا رفتن و به همان نسبت هدر رفتن سرمایه های کلان اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جلوگیری می کند. به استناد غالب پژوهش هایی که در زمینه ارتقای کیفیت مسکن صورت گرفته است نقش مردم به عنوان عامل تعیین کننده و تثبیت کننده کیفیت مسکن، انکارناپذیر است. لذا پژوهش پیش رو با این فرض صورت پذیرفته است که مردم برای سنجش کیفیت مکان سکونت خود، قائل به اصول و قواعدی هستند که قابل بازشناسی است. لاجرم این اصول و قواعد، وجوه پیدای مسکن تا زوایای درونی و پنهان آن را در بر می گیرد. مطلوبیت کالبدی، مطلوبیت کارکردی، مطلوبیت اجتماعی و مطلوبیت فرهنگی چهار بعد سنجش مطلوبیت مسکن در این پژوهش است که با روش تحلیلی، توصیفی و تبدیل داده های کیفی به متغیرهای کمی مورد بررسی قرار گرفته است، بخشی از اطلاعات کیفی مورد نیاز با رجوع به منابع اسنادی و کتابخانه ای و بخش دیگر به وسیله پیمایش میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری منتخب، 420 نفر از مردم هستند که براساس نمونه گیری تصادفی در سه محدوده از پهنه مرکزی بافت شهر تهران انتخاب شده اند. جهت آزمون فرصیات، ابتدا روایی و پایایی سازه تحقیق توسط تحلیل عاملی تأییدی (با توجه به ضریب اطمینان مورد نظر) بررسی و بار عاملی هر یک از مؤلفه ها ارزیابی شده است. سپس مدل معادلات ساختاری، تنظیم و برآیند نیروهای تحقیق با نرم افزار لیزرل تحلیل و تفسیر شده است. نتایج تحقیق بیانگر این محتوای کلی است که مردم در سنجش خوب بودن خانه خود به ترتیب بیشترین اهمیت را برای مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و کارکردی قائل هستند. تحلیل فضای سکونت، از نگاه مردم تأکید بر این مفهوم کلی است که کیفیت های دیدنی و نادیدنی مسکن مطلوب، می بایست در یک فرایند تجربی توسط خود مردم درک شده، مورد استفاده و آزمون قرار گیرد و سپس توسط خود مردم تعمیم یافته و فراگیر شود.
رابطه متقابل سیستم ایمنی انسان و شاخص های منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۸
22 - 31
حوزههای تخصصی:
کانسپت شهرگرایی، در حوزه علوم پزشکی و رابطه متقابل بین این دو حوزه به ظاهر متفاوت به بیش از هفت دهه گذشته برمی گردد. دلیل این کنکاش و مطالعه ارتباط شاخصه های زندگی شهری با سلامت جسم و روان شهروندان، به یافته های علمی و داده های آماری به دست آمده از پژوهش های میان رشته ای هم چون «اکولوژی سلامت» برمی گردد که نشان از معنی داربودن دسته ای از اختلالات حوزه سلامت، هم چون استرس، اختلالات روانی و بیماری های خودایمنی در بین ساکنین شهرهای صنعتی در مقایسه با نواحی حومه و حاشیه شهرها دارد. در آغاز قرن بیستم با ورود واژه «زندگی شهری» یا شهرنشینی به دایره المعارف انسان، شهرنشینی و آثار بالقوه آن بر ابعاد مختلف زندگی انسان از سلامت عمومی گرفته تا اختلالات روانی پررنگ تر شده است. این بحث در فضای آکادمیک مطرح بوده که با شروع انقلاب صنعتی، این دو واژه «سلامت عمومی» و «زندگی شهری» که هر دو از دستاوردهای این جنبش هستند، علی رغم داشتن زادگاه مشترک، به مرور و در آغاز قرن بیستم راه مجزای خود را طی کرده و نوعی واگرایی در برنامه ریزی های کلان این دو حوزه به وجود آمده است؛ به طوری که برنامه ریزان شهری بدون توجه به ابعاد پیچیده جسم و روان انسان به ساخت و ساز مشغول بودند و پزشکان به جستجوی دلیل بیماری ها بدون درنظرگرفتن عامل چندبعدی محیط که المان های متعددی در آن لحاظ شده است. بنابراین اتحاد مجدد این دو حوزه مطالعاتی، یک پارادایم جدید است که ورود به آن نیاز به بازتعریف دو حوزه «برنامه ریزی شهری» و «سلامت عمومی» توسط متخصصین حوزه های میان رشته ای متعددی از جمله «اکولوژی سلامت» و «منظر سلامت» دارد.سوال پژوهشی جستار حاضر این است که چه نوع رابطه ای بین سلامت انسان و مشخصاً سیستم ایمنی بدن به عنوان یک سد دفاعی در برابر عوامل آسیب رسان از یک طرف و محیط زیست وی- مشخصاً در این پژوهش، «کالبد شهری» که کاربری به نام انسان در آن زیست می کند از سوی دیگر، وجود دارد؟ و درصورت آسیب جدی واردشده و معنی دار به لحاظ علمی به کالبد و روان انسان در گذار از این زندگی صنعتی و ماشینی صرف به زندگی پساصنعتی، چه ملاحظاتی را برنامه ریزان شهری لازم است در سازه های شهری آتی لحاظ کنند تا آسیب های وارده بر جسم و روان انسان کمتر و در مواردی به نقطه صفر نزدیک شود؟
محتوای آموزش معماری در ایران و میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
91-112
حوزههای تخصصی:
معماری یک مقوله چندمحوری چندبُعدی است. به همین علت، تحقق معماری و یادگیری آن، نیازمند برخورداری از مجموعه ای از معرفت ها و دانش های گوناگون است. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی محتوای لازم برای آموزش معماری و تحلیل میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتواست. این تحقیق یک پژوهش کاربردی به شیوه پیمایش کمّی است. ابتدا محتوای آموزش و آنچه دانشجوی معماری باید بیاموزد، بحث و ارائه گردید و سپس دیدگاه استادان، کارفرمایان، دانش آموختگان و دانشجویان در خصوص میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتوا، از طریق پرسشنامه اخذ و بررسی شد. بر اساس یافته ها سه بنیان دانش، توانش و بینش، محتوای آموزش معماری را تشکیل می دهد و ارز ی اب ی میزان موفق ی ت دوره کارشناسی معماری در انتقال این محتوا نشان م ی دهد ب ی شتر ی ن موفق ی ت آموزش در انتقال بنیان توانش است که در سطح متوسط قرار دارد و در دو مؤلفه دانش و بینش، سطح موفق ی ت درمجموع پایین تر از حد متوسط است.
ارتقای توانایی طراحی معماری مبتنی بر یادگیری طراحانه سازه های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
193-216
حوزههای تخصصی:
یادگیری هدفمند و کاربردی سازه، به عنوان یکی از ارکان فرایند طراحی معماری، دارای اهمیت بسزایی است. آموزش فعلی سازه در دانشکده های معماری بر پایه مباحث نظری، فرمول های ریاضی و سخنرانی محور است. در نتیجه باعث ناتوانی دانشجویان برای به کارگیری مفاهیم عملی و تحلیل های فرمی سازه ای در طراحی معماری می شود. آموزش مؤثر و کاربردی سازه ها بخش مهمی از فرایند آموزش در همه مقاطع تحصیلی رشته معماری است. برای دستیابی به این مسئله مهم، آموزش هدفمند درس سازه های نو و به کارگیری مؤثر و کارآمد در فرایند طراحی برای افزایش مهارت توانایی در دانشکده های معماری ضروری به نظر می رسد. هدف این تحقیق، تبیین راهکار آموزشی کارآمد در جهت ارتقای توانایی طراحی معماری مبتنی بر یادگیری طراحانه و تکنولوژی های نوین سازه ای است. این راهکار علمی، برآیند دوجانبه توسعه توان طراحی و اتخاذ رویکرد سازنده گرایی در یادگیری تعامل گرای دانشجویان معماری است. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی میزان اثرگذاری هم زمانی و هم مکانی در یکپارچگی سازه های نوین و توانایی طراحی معماری دانشجویان شکل گرفته است. روش تحقیق ترکیبی متوالی بر اساس راهبرد شبه آزمایشی، مبنای این پژوهش است. آزمون پژوهش در دو مرحله پیش آزمون (پایلوت) و پس آزمون (اصلی) در کارگاه طراحی معماری به عنوان محیط یادگیری سازنده گرای تعاملی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق از دانشجویان ترم سوم کارشناسی ارشد معماری دانشگاه آزاد همدان در سه گروه 15 نفری است که یک گروه، اصلی و دو گروه دیگر به عنوان گواه (شاهد) انتخاب شدند. داده های پژوهش بر مبنای مؤلفه های اصلی تحقیق و آزمون های متوالی و بر پایه ملاک های داوری گردآوری شده و تحلیل داوری، مورد سنجش و ارزیابی نهایی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد یادگیری هم زمان سازه های نوین در مکان مشترک آتلیه طراحی به صورت عملی، می تواند باعث ارتقای مؤلفه های اصلی توانایی طراحی گردد.
The architectural role of monuments in the social sustainability of urban spaces; Case study: the historical texture of Abyaneh village
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۶, Spring ۲۰۱۹
48 - 67
حوزههای تخصصی:
Turbulence and inconsistency of urban physical system in the physical structure of Iran contemporary cities is one of the instances of identity crisis; the weakness of the educational system in the faculties of architecture and urban planning, the promotion of foreign culture in the domestic press, the weakness of the infrastructures of native culture education, the interference of experts from other scientific fields in architecture and urban planning, the weakness of urban management strategies, high expense housing and the necessity to supply housing for the needy people have created a turbulent city with eclectic culture and it made the native culture less prominent than before. The present research introduced the concept of “urban architecture”. The main presupposition of research is that the architecture of monuments in the historical texture has sufficient capabilities in the quality of physical structure of city and architects concurrently paid attention to the architectural characteristics of monuments and urban space quality. The purpose of present research is that to investigate the effective architectural factors to improve the social life of urban spaces thus the research question is that “how to architect while constructing architectural structures to shape an urban space with social quality?” The necessity of the study is the role of urban spaces to shape the social life and the significance of the study is the possibility to clarify a “bottom-up” design procedure to consider the concept of “urban architecture”, and also to institutionalize qualifications for urban spaces through architectures. The present qualitative research has been conducted with the logical argumentation and causal- interpretative strategies and through documentary- field study in the case study of Abyaneh village. Research findings, while paying attention to the qualitative components of urban spaces resulting from monuments architecture, have proposed strategies to realize the concept of “urban architecture” consistent with the components of social sustainability.
بررسی تأثیر مؤلفه های کالبدی- فضایی مؤثر بر ارزش زمین های مسکونی در محله زعفرانیه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۲
19 - 36
حوزههای تخصصی:
در کشور ما ارزش گذاری بر املاک و مستغلات به عنوان یکی از مهم ترین عناصر سبد خانوارهای شهری، متولی خاصی ندارد و عملاً دفاتر مشاور املاک، سازندگان و مالکین هریک و با توجه به منافع خود ارزش یک ملک را تعیین می کنند. از سوی دیگر ارزش زمین شهری، خود رابطه مستقیمی با دسترسی به امکانات کالبدی-فضایی شهر دارد. این مقاله بر آن است تا مؤلفه های کالبدی- فضایی مؤثر بر ارزش زمین های مسکونی را در محله زعفرانیه شهر تهران، به عنوان نمونه موردی بررسی کند و در خلال مرور ادبیات موضوع و مصاحبه با کارشناسان، سرمایه گذاران و ساکنین محله، مؤلفه های مستخرج را با استفاده از روش ANp اولویت بندی و وزن دهی نماید. ابزار تحقیق شامل مصاحبه با کارشناسان بخش املاک و تهیه پرسش نامه بوده و جهت حجم نمونه از فرمول کوکران با حجم نمونه 80 نفر و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Excel استفاده شده است. نتایج نشان می دهد مؤلفه های دید به نقاط اطراف زمین (249/0)، دسترسی به امکانات و فعالیت های شهری (051/0)، ساختار قطعات زمین (011/0)، آسایش محیطی (065/0)، تصویر ذهنی ساکنین (441/0) و میزان امنیت محیط (228/0) بر قیمت زمین های مسکونی محله زعفرانیه تأثیر داشته اند.
ارائه مدل ارزیابانه از ﭼﺎلش های نظام مدیریت شهری ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺟﺪید ایرانی مبتنی بر رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به ماهیت شهرهای جدید در ایران، اسکان مطلوب و دستیابی به سطح مورد انتظار ساکنان از زندگی باکیفیت شهری در این سکونتگاه ها با چالش های متفاوتی مواجه است. هدف: هدف این تحقیق ارائه مدل ارزیابانه از چالش های مدیریت شهرهای جدید بر مبنای رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری است. روش تحقیق: در تحقیق حاضر از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری برای ترسیم روابط سلسله مراتبی عامل های اصلی استفاده شده که در آن، قضاوت های گروهی از خبرگان منبع اصلی گردآوری اطلاعات است. بر مبنای این روش، در تحقیق حاضر ابتدا ماتریس خودتعاملی اولیه تولید و سپس ماتریس دستیابی نهایی ترسیم شد و براساس آن، متغیرها سطح بندی و روابط آنها با یکدیگر ترسیم و خوشه بندی شدند. نتیجه گیری: در دسته بندی متغیرها، عامل «زیست محیطی» در سطح اول، عامل «اجتماعی و فرهنگی» به عنوان دومین سطح، عامل «تسهیلات و خدمات» به عنوان سومین سطح، عوامل «اداری و نهادی» و «شهرسازی و معماری» به عنوان چهارمین سطح، عامل »مالی و بودجه« به عنوان پنجمین سطح و عوامل «برنامه ریزی و سیاست گذاری» و «قانونی و حقوقی» به عنوان ششمین سطح از عوامل دسته بندی شدند و در دیاگرام روابط علت و معلولی قرار گرفتند. همچنین براساس خوشه بندی عوامل، دو عامل «برنامه ریزی و سیاست گذاری» و «قانونی و حقوقی» به عنوان عوامل مستقل (محرک)، عامل های «شهرسازی و معماری»، «اداری و نهادی»، «مالی و بودجه» و «زیست محیطی» به عنوان عوامل واسط و عامل های «تسهیلات و خدمات» و «اجتماعی و فرهنگی» به عنوان عامل های وابسته مشخص شدند. هیچ کدام از عامل ها به عنوان عامل خودمختار خوشه بندی نشدند. نتایج این تحقیق ضمن یاری رسانی به برنامه ریزان و سیاست گذاران این بخش در بازنگری نظام مدیریت شهری شهرهای جدید، می تواند میزان موفقیت اصلاح ساختار این نظام را در ارتقای توان مقابله با چالش ها و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان در این شهرها بالا ببرد.
ارزیابی نقش مؤلفه های موثر در فضای باز مجتمع های مسکونی بر ایجاد تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
87 - 104
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی از عناصر اصلی در شکل دادن زندگی اجتماعی است. تعامل و ارتباط عوامل اجتماعی و کالبدی معیار سنجشی برای میزان مطلوبیت مکان های زیستی تلقی می شود. هدف این پژوهش به بررسی رابطه بین کیفیت فضای باز و تعاملات اجتماعی در طراحی مجتمع های مسکونی پرداخته است. این پژوهش به صورت برداشت میدانی و با استفاده از پیمایش اجرا گردیده است. ابزار سنجش پرسش نامه است. جامعه آماری شامل چهار مجتمع مسکونی در شهر شیراز و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 217 نفر برآورد شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماریSPSS و نرم افزار Minitab انجام شد. نتایج در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی نشان داده شده است. نتایج حاکی از آن است که نقش و قابلیت های مؤلفه ها کالبدی، اجتماعی و ادراکی در طراحی مجتمع های مسکونی تأثیرگذار است. همچنین کیفیت فضاهای باز در فراهم آوردن بستری مناسب برای برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی ساکنین است.
گونه شناسی خانه های تاریخی دوره قاجاریه نراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۱۳۰-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
نراق از دوران قاجار تا دهه های اخیر زیستگاهی با سه محله بوده است که در میان باغ ها و کشتزارها قرار داشته اند. در کنار عناصری همچون بازار و مسجد و تکیه، خانه ها بخش مهمی از محلات را تشکیل می داده اند. زیرا هم کوچکترین واحد شکل دهنده زیستگاه محسوب می شوند و هم فرهنگ سکونت و خصوصیات زیست در آن منطقه را نمایش می دهند. سکونتگاه کهن نراق طی یک سده اخیر با آسیب ها و چالش های پرشماری روبرو شده است. علاوه بر این، خانه ها نیز به دلایل مختلف ازجمله توسعه و همچنین ضعف ناشی از بهره گیری از فنون ساخت و ساز روستایی و مصالح محلی همواره در معرض تخریب و دگرگونی بوده اند، آنچنان که بیم آن می رود که الگوهای بومی سکونت در نراق فراموش شوند. حفاظت از یک زیستگاه کهن علاوه بر مراقبت از اجزا و عناصری همچون بازار، نیازمند توجه عمیق به محلات و همچنین خانه به عنوان عنصر اصلی شکل دهنده محلات است. این توجه متضمن شناخت خصوصیات خانه و ازجمله انواع و گونه هایی است که قابل شناسایی هستند. لذا این مقاله درپی پاسخ دادن به این پرسش اصلی است که گونه های معماری مسکونی در سکونتگاه نراق چه بوده و چه ویژگی هایی داشته اند؟ براین اساس مقاله به دنبال تعریف یک گونه شناسی از بخش عمده ای از خانه های نراق است که از دوره قاجار به بعد ساخته شده اند. روش تحقیق در این مقاله تفسیری تاریخی است و اطلاعات عمدتاً برپایه مطالعات میدانی و درحین برداشت و مستندسازی جمع آوری شده اند. در این راستا تمام خانه های تاریخی موجود در محلات که امکان تهیه نقشه معماری آن ها میسر بوده، برداشت شده و تجزیه و تحلیل نمونه ها برپایه مهم ترین فضاها و ترکیب آن ها در جهت شکل گیری اندام های اصلی خانه صورت گرفته است. براساس مطالعات انجام گرفته مبتنی بر نحوه ترکیب ریزفضاها در یک نظام کلی، سه گونه اصلیِ «رسمی» مشابه مساکن مناطق شهری، «بومی» مشابه مساکن روستایی منطقه و «بینابین» و پنج زیرگونه قابل شناسایی است. زیرگونه های «رسمی دارای حیاط مرکزی»، «رسمی خانه باغ» و «رسمی ترکیبی» زیر مجموعه گونه اصلی رسمی بوده و زیرگونه های «بومی منفرد» و «بومی اشتراکی» زیرمجموعه گونه بومی محسوب می شوند.
رهیافتی بر حفاظت از منظر فرهنگی روستای تاریخی دوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی روستای دوان که در نزدیکی شهرستان کازرون واقع شده، با دارا بودن ویژگی های کالبدی همچون نظام باغداری پلکانی، معماری سنگی با دیرینگی دوره ساسانی و خصوصیات اکولوژیکی در کنار ارزش های ناملموسی مانند آداب و رسوم و گویش خاص مردم منطقه، حاصل تعامل هوشمندانه ی انسان با طبیعت و مصداق مفهوم منظر فرهنگی است. بررسی اصطلاح منظر فرهنگی که شامل تمامی ویژگی های میراث ملموس، ناملموس و تنوع های زیست محیطی و فرهنگی است، در روستای دوان می تواند بسیار مورد توجه واقع شود و منجر به ثبت این روستا در فهرست مناظر فرهنگی کشور شود. در این صورت، با توجه به آسیب هایی همچون مشکل اشتغال و مهاجرت اهالی، تهدید پوشش های گیاهی و جانوری، ایجاد زمینه ی تغییر الگوهای معماری و معیشت و مواردی از این قبیل که در این روستا وجود دارد و ثبت آن را به عنوان منظر فرهنگی تهدید می کند؛ مداخلاتی جهت رفع آسیب ها و بهبود کیفیت روستا در قالب طرح حفاظت و مدیریت آن لازم است که این مسئله به عنوان هدف اصلی این پژوهش مدنظر قرار گرفته است. در این راستا «مطالعه تحلیلی و ثبت اطلاعات»، «ارزش گذاری» و در نهایت «ارائه طرح حفاظت و مدیریت»، مراحل مختلف پژوهش را تشکیل می دهند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که با وجود چالش های موجود اما امکان حفاظت مؤثر منظر فرهنگی دوان از طریق احیای اشتغال و تزریق پویایی در بافت در کنار حفظ ارزش های اصیل آن وجود دارد. از این رو ثبت منظر فرهنگی این منطقه در فهرست میراث فرهنگی کشور، امکان حمایت و تلاش در جهت حفاظت از ارزش های آن را پر رنگ تر می کند. هم چنین از طریق حفظ و ارتقاء الگوهای معماری بومی، تقویت سطح گردشگری، جذب مشارکت های مردمی و ایجاد فرصت های شغلی و با تأکید بر قابلیت های تاریخی، طبیعی و فرهنگی روستای تاریخی دوان، می توان رونق کالبدی و اجتماعی را در آن بهبود بخشید و در مسیر حفاظت پویا از این میراث ارزشمند گام های موثری برداشت.