فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به لزوم شناخت گونه های مختلف درحوزه ی معماری، همواره جریان های گونه شناسی مختلفی که رویکرد ها و جنبه های خاصی از دسته بندی ساختمان ها را مورد هدف قرار می دهند، مطرح شده اند ، با توجه به پیشرفت های تکنولوژی و نیازهای جدید امروز بشر، جریانی از گونه شناسی که بتواند پاسخگوی این نیاز باشد و مورد استفاده طراحان و معماران در زمینه ی اجرایی و علمی واقع گردد، رویکردی است که از سوی رافائل مونئو مطرح شد. در این پژوهش با هدف ارائه و معرفی همه ی جریان های گونه شناسی تا به امروز، ضمن تبیین سه جریان گونه شناسی اولیه، به معرفی جریان چهارم از دیدگاه رافائل مونئو پرداخته شده است. روش تحقیق روش کیفی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی به بررسی و تبیین چهار جریان اساسی و راهبردهای متاخر در گونه شناسی معماری مبادرت شده است. که یکی با رویکرد مسکن از سوی پیتر سنک و دیگری از طرف آندریاس لشنر با رویکرد فرهنگ، در پایان معرفی گردیده است. مطالعه و تبیین گونه شناسی های منطبق با تحولات جهان در زمینه های مختلف این امکان را در طراحی های معماری فراهم می آورد تا معماری نیز با تحولات روز دنیا هم گام و هم سو عمل کند و بتواند پاسخگوی نیازهای بشر امروز باشد. بنابراین این طور به نظر می رسد که می توان رویکرد جدید گونه شناسی معماری را دغدغه ی اساسی انسان امروز، یعنی بحران محیط زیست و بحث پایداری در نظر گرفت. بدین شکل که با توجه به افزایش نگرانی های زیست محیطی و لزوم هر چه بیشتر استفاده از انرژی های پاک برای مقابله با بحران تغییرات اقلیمی که پیامدهای حاصل از این تغییرات، گریبان گیر همه ی کشورهای جهان خواهد بود ضرورت این رویکرد در گونه شناسی معماری کاملا محسوس است.
تبیین مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت در معماری بناهای مسکونی معاصر ایران (مطالعه موردی: بناهای مسکونی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت با مفاهیمی مانند حقوق، انصاف، آزادی، برابری و غیره همراه است، رویکردها به مفهوم عدالت در جوامع و در زمان های مختلف از دیدگاه های ایدئولوژیک متفاوتی پیروی می کنند، که گاهی بایکدیگر متفاوت و متضاد هستند. با وجود تاکیدی که در سطح جامعه بر مفهوم عدالت و لزوم تحقق آن وجود دارد، کمتر به این مفهوم پرداخته شده است که بناهای مسکونی چه نقشی بر ادراک عدالت افراد دارند. شهر تهران، به عنوان پایتخت ایران از دهه های گذشته دچار نابرابری در گسترش، توزیع خدمات و امکانات در مناطق مختلف شهری بوده است، که حاصل آن جدایی گزینی اقشار و طبقات مختلف اقتصادی-اجتماعی در مناطق مختلف شهری است. این تحقیق بر آن است، نقش مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت شهروندان، به واسطه معماری بناهای مسکونی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت پژوهش از نوع ترکیبی و بر اساس ماهیت روش در بخش اول از نوع کیفی و در بخش دوم از نوع کمی است و در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوا، روش دلفی و پیمایشی استفاده شده است. مفاهیم حاصل از پژوهش و نقش آن ها بر ادراک عدالت افراد به دو دسته مؤلفه های عینی و ذهنی تقسیم گردید. یافته های پژوهش نشانگر آن است که برداشت همه ی افراد از مفهوم "عدالت" یکسان نیست و از نظر هر فرد تعریف متفاوت دارد. بنابراین، ادراک عدالت در همه افراد یکسان نیست، ولی همه ی افراد به زمینه ها و عوامل مشترکی در معماری بناهای مسکونی که در ادراک عدالت تاثیرگذار هستند، معتقدند. در نتیجه اولویت تاثیر گذار بودن هر یک از مؤلفه ها بر ادراک عدالت افراد، با توجه به عوامل زمینه ای از قبیل سن، جنسیت، تاهل، وضعیت اشتغال و درآمد، تحصیلات و محل سکونت افراد در بین شهروندان متفاوت می باشد بر این اساس مهم ترین شاخص های ذهنی مرتبط با مسکن و موثر بر ادراک عدالت به ترتیب احساس امنیت، توجه به آرامش و رعایت حقوق فردی و حقوق همسایگی است و در بررسی وضعیت شاخص های عینی عدالت نیز به ترتیب: تطابق با نیازهای انسانی و معلولین، مقیاس بنا، استواری بنا می باشند.
مطالعه تطبیقی مفهوم نقش فرشته در آثار حجت امانی (به مثابه هنر معاصر) و نگاره های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عدم تمایل به عینیت و پرهیز از وفاداری تام به ذهنیت در هنر دوره قاجار، جهانی خیالی-واقعی را پدید آورد که نقش مایه فرشتگان با لباس قاجاری و تأثیراتی که از فرشتگان غربی پذیرفته اند، نشأت گرفته از همین تفکر است. از این رو، در این پژوهش با این فرض که فرشتگان در آثار حجت امانی به عنوان نقش مایه فرشتگان در هنر معاصر در امتداد دوره قاجار قرار داشته، به دنبال تطبیق و تحول فرشتگان درهنر دوره قاجار و هنر معاصر است. از آنجایی که نقش تطبیقی فرشتگان واکاوی و مورد مطالعه قرار نگرفته و به لایه های پنهان آثار فرشته گون این دو عصر پرداخته نشده است، این پژوهش بدیع به نظر می رسد.هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش نمایش چگونگی به کارگیری نقش فرشتگان و روند شکل گیری آن ها در هنر معاصر است که بتواند پرسش های پیش آمده در این تحقیق را با استفاده از تطبیق و نتایج نظرسنجی پاسخ دهد.روش پژوهش: این پژوهش تطبیقی به روش توصیفی-تحلیلی، به همراه آمارگیری، استفاده از منابع اسنادی و مصاحبه انجام شده است.نتیجه گیری: پروژه فرشته های پست مدرن با نگاه فمنیستی حجت امانی، در تطبیق با هنر دوره قاجار از نظر بصری و مفهومی علاوه بر دارابودن مؤلفه های هنر سنتی دوره قاجار معانی وسیع تر اجتماعی در دوران معاصر را نیز به همراه دارد. همچنین نوعی بازسازی از آرزوی بشر برای پرواز به ماورای ماده و قرارگرفتن بر فراز شرایط انسانی است که در باستانی ترین لایه های فرهنگ ایرانی و در بین عامه مردم وجود دارد .
مقیاس های تعاملِ منظر شهری با اکولوژی شهری در برنامه های توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
58 - 73
حوزههای تخصصی:
شهرهای سنتی ایران بر طبق شواهد و متون، برگرفته از دوگانه انسان/طبیعت و تعامل این دو با یکدیگر است که محیط مصنوع به مثابه منظر شهری را تولید می کند. با توسعه شهرنشینی متکی بر دستاوردهای تخصص های علمی، صنعت و تکنولوژی، توسعه کالبدی شهرها برمبنای علم مدرن، میان دوگانه انسان/طبیعت در محیط زیست و کالبدِ شهر فاصله ایجاد نمود. پیروِ اقدامات توسعه محور مبتنی بر کالبد، علومی نظیر منظر با «نگرش عدم جدایی اُبژه و سوژه»، و اکولوژی در توسعه شهری با «نگرش تداوم اکوسیستم های طبیعی در شهر» شکل گرفتند. پژوهش پیشِ رو در تلاش است براساس مفهوم منظر شهری و مفهوم اکولوژی شهری به راهبردهایی در حوزه چالش انسان فرهنگی و محیط زیست در برنامه های توسعه شهری دست یابد. پژوهش در زمره پژوهش های توسعه ای-کاربردی است که در تلاش است در تعامل چالش مفهوم منظر شهری و اکولوژی شهری در برنامه ریزی های مرتبط با توسعه شهر به راهبردهای میان رشته ای دست یابد، به گونه ای که در مقیاس های متعدد صدق کند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که لایه های منظر شهری و اکولوژی شهری، در سه مقیاسِ خُرد، میانی و کلان، در ابعاد عینی-ذهنی، رابطه تعاملی برقرار می کنند. مجموعه تجارب انضمامیِ ساکنین در مواجهه با کالبد شهر، ایجاد تصاویر ادراکی-خاطره ای براساس نشانه های طبیعی و مصنوع شهری و ایجاد قلمروهای ادراکی از محیط زیست شهری، مؤلفه های حاصل از این تعامل هستند که چنانچه دربرنامه های توسعه شهری، راهبردهای قابل تبیینی جهت شکل گیری آن ها تدوین شود منجر به شکل گیری دو لایه منظر شهری و اکولوژی شهری در ساختار شهرهای معاصر شده و هم سویی انسان/طبیعت میسر می شود. به عبارتی محیط زیست شهری بخشی از منظر ذهنی شهروندان از شهر را شکل می دهد و به عنوان یک عنصر منظرساز شهری در اذهان عمومی نهادینه می شود.
تحلیل جایگاه گذرهای تاریخی در ساختار فضاهای عمومی شهر(مورد مطالعاتی: گذر درخونگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
74 - 87
حوزههای تخصصی:
اجزای شهر سنتی ایرانی، ساختاری هماهنگ و منسجم، برآمده از مفاهیم مختلف را در برمی گرفتند. شبکه گذرها، از مهم ترین عناصر ارتباطی این شهرها بوده که علاوه بر پیونددهی بین بخش های مختلف بافت، زمینه حضور و فعالیت های متنوع ساکنین محله را ایجاد نموده و جایگاهی مهم در حوزه همگانی شهر داشته اند. مواجهه سازمان فضایی و حیات جاری در این گذرها با تحول محتوایی و کالبدی شهرها، مسئله ای قابل توجه است. بر همین مبنا هدف از این پژوهش، مطالعه جایگاه گذرهای تاریخی در نظام ساختاری فضاهای عمومی شهر است تا با استخراج عوامل مؤثر بر آن، چگونگی عملکرد این عنصر در ساحت همگانی و جمعی شهرهای امروز را مورد تحلیل قرار دهد. این پژوهش با نگرشی کیفی و با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته و با مطالعه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی مفهوم و ویژگی های گذرهای تاریخی و مؤلفه های فضای عمومی مرتبط با آن می پردازد. این مؤلفه ها شامل: دسترسی و حرکت، سلسله مراتب، سکون، تضاد و تباین، تحرک و تنوع، اختلاط کاربری، انعطاف فضایی و پیوستگی است. سپس با روش تحلیل کالبدی-فضایی، برهم کنش عوامل در محدوده مطالعاتی گذر درخونگاه بر اساس مدارک تصویری و مشاهدات میدانی آن، بررسی می شود. فضای عمومی گذر درخونگاه از طریق سازمان یابی مبتنی بر نظام مراکز محله و وجود شاخصه های بارزی نظیر: ابنیه تاریخی، گشایش های فضایی، کاربری های قدیمی و چیدمان آن ها، شکل یافته است. با واکاوی این گذر در زمینه های مطالعاتی نظیر: سازمان فضایی شهر، رابطه جز و کل، ارتباطات مفصلی و تحلیل مؤلفه ها، کیفیت های مؤثر آن بر فضای عمومی شهر تبیین گردیده است. این کیفیت ها شامل: ارتباط کالبدی و نسبت معنایی فضای عمومی، هویت بخشی به فضای عمومی و تعادل بخشیدن به فضای عمومی و کارکرد عناصر کالبدی گذر در تبیین فضای عمومی است که می تواند مبنایی جهت توسعه آتی گذر، ارتقای فعالیت ها و تعاملات اجتماعی و حل مسائل و معضلات کالبدی آن باشد.
مدل مفهومی ارﺗﻘﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ مراکز شهری ﺑﺎ تأکید ﺑﺮ سیاست های مدیریت تقاضای حمل ونقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
99 - 114
حوزههای تخصصی:
به دنبال رشد روزافزون اتومبیل ها، فضاهای عمومی مراکزشهری بیش ازپیش از دسترس مردم خارج شده و ارتباط مردم را با این فضاها تنها محدود به انجام فعالیت های ضروری کرده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی مدل مفهومی تأثیر ﺳﯿﺎﺳﺖ های مدیریت تقاضای ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ بر ارﺗﻘﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻫﺎی ﻣﺤﯿﻄﯽ مراکز شهری است. روش تحقیق پژوهش حاضر، روش آمیخته اکتشافی و ابزار تحقیق، پرسشنامه است. محدوده مطالعاتی، منطقه ۱۲ تهران در نظر گرفته شد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 1 ۳۷۸ پرسشنامه در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل پرسشنامه از روش تحلیل عاملی تاییدی 2 (CFA) در نرم افزارهای SPSS 3 و 4 LISREL انجام شد. نتایج بیانگر این مهم بود که از میان کیفیات محیطی مراکزشهری، بعد اجتماعی-فرهنگی کمترین تأثیر را از سیاست های ترافیکی اعمال شده در منطقه پذیرفته است و دو سیاست جذبی، موفق تر از دو سیاست بازدارنده ی مطروحه از مدیریت تقاضای حمل و نقل، شناخته شده اند. لذا گروه سیاست های جذبی مدیریت تقاضای حمل و نقل برنده اعلام شده و در گروه برنده نیز رتبه اول را سیاست توسعه پیاده راه کسب کرده است.
تبیین عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای با رویکرد آمایش سرزمین در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
90 - 109
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بارشدجهانی شدن، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعه منطقه ای برخوردار شده است. این رویکرد درپی آن است تا با مفروزداشتن توان رقابتی بین مناطق، منطقه و سرزمین را از کمک ها ودرآمدهای دولتی بی نیازکرده و با تکیه برظرفیت های اصیل دربازارهای رقابتی مناطق را ازمنظر جدیدموردبررسی قرار دهد.هدف: باتوجه به قابلیت ها وتوانایی های استان آذربایجان غربی به عنوان قطب بزرگ صنعتی، معدنی،کشاورزی و گردشگری در شمالغرب کشور، می توان باشناسایی عوامل ریشه ای تأثیرگذاردررقابت پذیری منطقه ای وبه کارگیری برنامه ای جامع همانند آمایش سرزمین نقش بسزایی دردستیابی به حداکثر بهره وری از توانمندی های استان جهت رسیدن به توسعه پایدار ایفا کرد.روش: براساس مطالعات اسنادی و نظر کارشناسان خبره3 شاخص:(سرمایه انسانی،اقتصادی،طبیعی) و16زیرشاخص جهت ارزیابی و سنجش رقابت پذیری شهرستان های استان آذربایجانغربی بکار برده شد.از رو ش های تحلیل عاملی و خوشه ای جهت سنجش نابرابری های منطقه ای، تعیین امتیاز وسطح بندی توسعه یافتگی مناطق ودر مرحله بعدی با بهره گیری از نرم افزار Topsisو Meta-swotارزیابی قابلیت های مناطق وارائه راهکارها وراهبردها صورت گرفت.یافته ها: شهرستان ارومیه به دلیل عواملی چون بالا بودن میزان کارآفرینی و بخش های تجاری، تحقیق و توسعه فناوری،سرمایه انسانی، سرمایه تولیدی در جایگاه نخست قرار دارد.جایگاه دوم شامل شهرستان های مهاباد، نقده، بوکان، ماکو، خوی بوده، دلایل آن بالابودن فعالیت های نوآورانه و مهارت های نیروی کار تحقیق و توسعه است،شهرستان های پیرانشهر،میاندوآب،سلماس، تکاب، نیزدرجایگاه سوم و شهرستان های شاهین دژ،سردشت، اشنویه،چالدران،چایپاره، پلدشت، شوط درجایگاه چهارم قرار دارند. بین عوامل داخلی بیشترین امتیاز مربوط به عامل دستیابی به جایگاه مطلوب استانی ومنطقه ای به عنوان کانون ترانزیت کالابا امتیاز 6.50 وعامل ایجاد زمینه های لازم برای جلب مشارکت مردم و بخش خصوصی در بهره برداری و مدیریت با میزان 6.2 است و کمترین امتیاز مربوط به عامل حمایت هدفمند ازصادرات کالاوخدمات به تناسب ارزش افزوده با میزان 0.7 است. دربین عوامل خارجی نیز گرایش مردم برای سرمایه گذاری دربخش خصوصی،کشاورزی مکانیزه،همجواری بامنطقه آزادتجاری-صنعتی ارس وایجادکانون های مستعدگردشگری بیشترین تناسب را دارند.نتیجه گیری: نتایج تحقیق یاری رسان مسئولان و برنامه ریزان، جهت شناخت پتانسیل منطقه ای و تخصیص بهینه منابع برای رسیدن به توسعه پایدار برپایه آمایش سرزمین در سطح استان است.
واکاوی تأثیر فرهنگ بر مسکن بلوچ ها از طریق سپهر نشانه ای یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوری از مرکز سیاسی کشور و شرایط جغرافیایی بلوچستان سبب گردیده مسکن بومی بلوچ ها حتی پس از یکجانشینی الگویی ثابت را که در پیوند با فرهنگ این قوم بوده، تا سال های بسیاری حفظ کرده و با تغییر و تحولاتی اندک به حیات متوازن خود ادامه دهد. خانه ی بلوچ همواره در حکم بازنمودی از فرهنگ قوم بلوچ، از یک سو در مناسباتی نزدیک و درهم با ویژگی های مبتنی بر بافت قبیله ای این مردمان بوده و از سوی دیگر، قائم به قواعد سیستمی درون ماندگار معماری مسکن بومی پدید آمده است. اما در سال های اخیر شرایط مخدوش حاکم بر پیکره ی معماری و شهرسازی کشور توازن آن را بر هم زده و ناهمسازی هایی را ایجاد نموده است. بدیهی است ادامه ی این روند، هویت معماری بومی منطقه ی بلوچستان را بیش از پیش دچار خدشه می نماید. هدف پژوهش حاضر یافتن نشانه هایی است که مسکن بومی بلوچ ها را در پیوندهایش با آنچه در مرکز و پیرامون فرهنگ بلوچ رخ می دهد، پدید آورده و به همین منظور از سپهرنشانه ای به عنوان ابزار تحلیل سازوکار عملکرد نشانه ای فرهنگ استفاده می نماید. سپهرنشانه ای در این پژوهش کارکردی دوگانه دارد، هم به عنوان یک ابرمفهوم و روشی کل گرا در تحلیل مسکن بومی بلوچ ها به کار می رود و هم مسکن بومی بلوچ را به عنوان فضایی که در آن همه ی اشکال ارتباطی رخ می دهد، در مقام یک سپهرنشانه ای در نظر گرفته و مورد واکاوی قرار می دهد. نتیجه آنکه ساختار فضایی خانه ی بومی بلوچ ها در پیوند بسیار محکم با فرهنگ و ساختار اجتماعی قومی/قبیله ای آن ها است که بدون دخالت معماران بر پایه ی نظام خویشاوندی، نظام طبقاتی و سنت های کوچ نشینی این قوم بنا نهاده شده و بازگوکننده ی زیست مردمانی است که در یک سپهر نشانه ای زیسته و بهترین پاسخ ها را برای مسائل خویش یافته اند. با یافتن نشانه های فرهنگی مسکن بومی بلوچ و معاصرسازی آن ها در ساخت وسازهای جدید می توان هم حیات را در این نوع مسکن جاری ساخت و هم هویت آن را که برساخته ی حافظه ی جمعی این قوم است، حفظ نمود.
بازشناسی سازمان فضایی و ساختار کالبدی باغ تاریخی چشمه علی دامغان براساس اسناد دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
81 - 110
حوزههای تخصصی:
باغ چشمه علی دامغان از نمونه باغ های آبی باقی مانده در ایران است که در شمال غربی دامغان، در مجاورت چشمه ای دائمی شکل گرفته است. در چند دهه گذشته، با تخریب حصار پیرامونی و حذف ساختارهای معماری و از بین رفتن نظام اکولوژیک گیاهی آن، ساختار تاریخی باغ دچار آسیب شده و علیرغم استقرار عمارت سردر، کوشک اصلی و استخر میانی، فهم شکل اصیل آن با نارسایی هایی همراه شده است. پژوهش حاضر با اذعان به اهمیت ساختار فضایی باغ چشمه علی و جایگاه آن در تاریخ باغ سازی ایرانی و با هدف بازشناسی ساختار باغ در دوره قاجار به شناسایی ابعاد مختلف آن پرداخته است. پژوهش با بهره گیری از مطالعات تاریخی و راهبرد تاریخی- تحلیلی به بررسی مکتوبات و اسناد تصویری دوره قاجار پرداخته و تلاش نموده تا از طریق مستندسازی کلیه شواهد موجود و تحلیل و تطبیق داده های درجه اول با وضعیت موجود، ساختار تاریخی آنرا تشریح کند. براساس یافته های پژوهش، در سال 1197ق، با توجه ویژه آقامحمدخان به محدوده چشمه به عنوان اتراقگاهی امن در نزدیکی استرآباد، نخستین اقدامات جدی برای شکل گیری باغ با ساخت عمارت آقامحمدخانی (ساختمان سردر آتی باغ) در پیرامون چشمه صورت گرفت. در سال 1217ق، بیست سال پس از اتراق لشگر آقامحمدخان در چشمه علی، فتحعلی شاه قاجار که خود زاده مولودخانه ارگ دامغان (1185ق) و صاحب تیول منطقه بود، در جریان لشگرکشی به خراسان، در بنای آقامحمدخانی اقامت کرده و دستوری مبنی بر تعمیر آن، ساماندهی آبگیر و ساخت کوشک اصلی، حمام و مسجد و احداث برج و باروی باغ را صادر و مجموعه را وقف حضرت ولیعصر(ع) نمود. با حضور ناصرالدین شاه در مجموعه در طی دو سفر خراسان (1283 و 1300ق) با دستور شخص او، تعمیراتی در مجموعه صورت گرفت. بر اساس تصاویر عبداله خان قاجار، باغ در این دوره، دارای حصاری خشتی (با ارتفاع 3متر)، و پنج برج مدور (به ارتفاع 5.5متر) بوده و عرصه اندرونی (شمالی) کوشک اصلی با دیواری قاب بندی شده از استخر جنوبی جدا بوده است. با مرگ ناصرالدین شاه در سال 1313ق/ 1275ش، باغ چشمه علی نیز همچون بسیاری از آثار دوره قاجار، از کانون توجه شاهان این سلسله دور شده و با کاسته شدن از اعتبار آن، در معرض تخریب کالبدی قرار گرفت.
نقش نظامِ آب در ماندگاری باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به عنوان جلوه ای از منظر ایران، مانند آینه ای، افکار، باورها و فرهنگ انسان ایرانی-اسلامی را در طولِ تاریخ، در خود منعکس کرده است. این الگوی باغسازی دارای مشخصه هایی است که آن را در طول تاریخ از سبک های دیگر باغسازیِ دنیا متمایز کرد است. یکی از این مشخصه ها نظام آب در باغ ایرانی است. در سرزمین ایران با مناطق گرم و خشک وسیع، به شاهد نمونه های تاریخی-از قدیمی ترین نمونه آن در پاسارگاد تا دوره معاصر- آب حضور جوهری داشته و از عوامل هویت باغ ایرانی به حساب می آمده است؛ هرچند نمود ظاهری نظام آب و ماهیتش در باغ ایرانی به عنوان محصول تعامل انسان با محیط به فراخور زمان تغییر کرده است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین نقش نظام آب در ماندگاری باغ ایرانی بوده است. برای رسیدن به این هدف، در ابتدا مفهوم ماندگاری تعریف شده و معیارهای آن استخراج شد تا الگوی نظری پژوهش شکل بگیرد. این الگوی نظری که شامل معیارهای عملکردی، اقلیمی، فرهنگی-اجتماعی و معنایی-زیبایی شناسی بوده با شاخص های نظام آب که از مطالعات حاصل آمده اند در باغ ایرانی انطباق داده شد. برای رسیدن به این اهداف، از ترکیب روش های تحقیق توصیفی-تحلیلی و تاریخی استفاده شده است. روش های جمع آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای، مطالعات میدانی و مصاحبه با خبرگان بوده تا شناخت جامعی از ماندگاری، باغ ایرانی و نظام آب صورت بگیرد. روش ارزشیابی اطلاعات با توجه به محتوای مطالب به صورت کیفی بوده و نتایج از طریق روش تحلیلی-استقرایی حاصل شدند. بر این اساس به سؤال اصلی پژوهش پاسخ داده شده و نتیجه نهایی حاصل آمد که استفاده از آب در باغ ایرانی ابزاری نبوده و داشتن پیوند ذهنی و قائل شدن نقش معنایی برای آن عامل ماندگاریِ باغ ایرانی بوده است؛ چراکه آب در باور ایرانیان چه در دوران قبل از اسلام و چه بعد از آن، مایه طهارت و دارای نقش قدسی و معنایی بوده و به باغ حیات بخشیده است.
کاربست سیاست های طراحی شهری در راستای ایجاد محلات پایدار با تاکید بر رویکرد TOD (موردپژوهی: محله منصور تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
21 - 38
حوزههای تخصصی:
در شهرسازی معاصر دنیا، توجه به گسترش حمل و نقل عمومی و توسعه شهرها بر مبنای آن به یک اصل پذیرفته شده جهت مواجهه با ترافیک سنگین و مشکلات ناشی از آن و خلق محلاتی سرزنده، پویا و قابل زیست در شهرها تبدیل شده است. ایده توسعه حمل و نقل محور(TOD) در سطح خرد با ارائه راهکارهای طراحی شهری زمینه محور، بر گسترش اجتماعات محلی و محلات زیست پذیر تأکید می کند. محلاتی پویا، کارا، سرزنده و مشوق تعاملات اجتماعی که گسترش آنها از اهداف و انگاره های پایداری در طراحی شهری است. محله منصور تبریز از جمله محلاتی است که در مجاورت خود با احداث ایستگاه متروی شهید بهشتی مواجه بوده و برنامه و طرحی برای بررسی تاثیرپذیری محله از این زیرساخت حمل و نقل عمومی صورت نپذیرفته است. از این رو هدف پژوهش حاضر تبیین لزوم بهره مندی از مزایای سیستم حمل و نقل عمومی در راستای ایجاد و افزایش روند پایداری در محله منصور تبریز و کاربست سیاست های طراحی شهری حمل و نقل محور در راستای پایداری محدوده مورد مطالعه می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر به صورت روش توصیفی و تحلیلی است، روش گردآوری داده ها و اطلاعات به دو روش اسنادی، کتابخانه ای و همچنین پیمایشی و میدانی می باشد در روش میدانی در قالب پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه اطلاعات گردآوری می گردد. در ادامه با استفاده از مدل آرگون چشم انداز نویسی، تعیین اهداف، راهبرد و سیاست ها، به ارائه آلترناتیوها و ارزیابی آنها به کمک روش GAM پرداخته می شود. انتخاب بهترین سناریو جهت رسیدن به طراحی مناسب برای محله منصور تبریز با بکارگیری رویکرد TOD و پایداری محله، به عنوان نتایج پژوهش تدوین گردیده است.
واکاوی چالش های هویت نماهای ساختمانی و نقش گروه های موثر در شکل گیری آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
78-63
حوزههای تخصصی:
اهداف: موضوع هویت نماهای شهری یکی از مهم ترین مسائل شهرسازی در ایران است که نظیر آن در کشورهای اروپایی و آمریکایی کم تر دیده می شود. علی رغم تبیین مسئله بحران هویت در نماهای شهری تهران در محافل نظری و مدیریتی، هم چنان در عمل فاصله زیادی با نماهای مطلوب وجود دارد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین گروه های موثر در فرایند شکل گیری هویت نماهای مسکونی در شهر تهران است. روش ها: مقاله حاضر مبتنی بر مصاحبه با برخی صاحب نظران، بحثهای گروهی و مطالعات کتابخانه ای است. از طریق مباحثه با برخی متخصصین در حوزه معماری و شهرسازی در دانشگاه های مختلف تهران و نهادهای مدیریتی، عوامل و کنشگران اثرگذار بر هویت جداره های شهری تهران شناسایی شد و نحوه اثرگذاری آن ها تحلیل گردید. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، چهار گروه شهروندان، سرمایه گذاران، طراحان و مدیریت شهری به عنوان ذی نفوذان اصلی در فرایند شکل گیری هویت نما شناسایی شدند و سهم هریک از آن ها در ایجاد چالش های هویتی در نماهای شهری تهران تشریح گردید. نتیجه گیری: به منظور بهبود فرایند تولید نماهای با هویت می توان برنامه و سیاست هایی را متناسب با هر یک از چهار گروه ذکر شده تدوین نمود. افزایش آگاهی عمومی و فرهنگ سازی اولین گام مهم در زمینه حل این چالش است. از دیگر چالش های مهم عدم تناسب دستمزد و کار حرفه ای به علت عدم تناسب بین عرضه و تقاضا در عرصه طراحی است. در حوزه مدیریت شهری نیز بی توجهی به مباحث طراحی شهری مانند ترکیب توده و فضا از جمله مسائلی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد.
ریخت شناسی هندسی صحن مساجد اسلامی ایران (نمونه تطبیقی: 9 مسجد از دوره تیموری، صفوی و قاجار)
حوزههای تخصصی:
مکان های عبادی به ویژه مساجد که یکی از غنی ترین بسترهای تکامل و تعالی بخش روح بشر به شمار می روند، از اهمیت و توجه زیادی برخوردارند. هندسه این ابنیه یکی از وجوه مشترک و قاعده مند به شمار می رود که از تناسبات و قواعد خاصی برخوردار بوده و باعث پیدایش هویتی میراثیِ ناملموس اما قابل تدبر برای دوره معاصر گشته است. شناخت و بازخوانی این تناسبات می تواند در مرمت و برداشت مجدد از بناهای تاریخی و به کارگیری آن ها در معماری آینده نقش بسزایی ایفا نموده و موجب اعتلای معماری جدیدتر گردد. این پژوهش درصدد است تا بازشناسی قواعد و تحلیل تناسبات آن ها از طریق تحلیل های هندسی، تفاوت ها و مشابهت های موجود با این مسئله را در بستر فرهنگی دوران تیموری تا صفوی شناسایی نماید. جهت شناسایی روابط ریاضی کالبد معماری صحن مساجد و فهم تناسبات هندسی آن ها، این پژوهش از روش ترکیبی تفسیری تاریخی، مستند بر قرائن معتبر و استدلال منطقی از نوع ریاضی بهره جسته است. بر این اساس اضلاع و تناسبات صحن ها و اجزای تشکیل دهنده ی 9 مسجد تیموری، صفوی و قاجاری، مورد تحلیل های عددی با مبنای محاسبات طولی - اقلیدسی و مقیاس نسبت های موجود در پلان صحن مساجد قرارگرفته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد، هندسه صحن و اجزای تشکیل دهنده ی آن در مساجد موردبحث از تناسبات طلایی بهره گرفته و مهتابی ها الحاق شده به صحن مساجد از دوره صفوی، در دوره قاجاری با همین قاعده تداول یافته اند.
واکاوی انتقادی مفهوم تاب آوری شهری از دیدگاه مناسبات قدرت نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
39 - 65
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: مفهوم تاب آوری یکی از مفاهیم تقریبا جدید در عرصه برنامه ریزی شهری می باشد که از بستر علوم اکولوژیکی وارد این عرصه شده است. غلبه رویکرد توصیفی در تحلیل این موضوع که ناشی از ذات محافظه کارانه و غیرسیاسی مفاهیم با پیش زمینه اکولوژیکی می باشد، مساله اصلی در کاربرد آن در سیستم های مختلط اجتماعی و اکولوژیکی مانند نواحی شهری می باشد. هدف : هدف مقاله ارائه تحلیلی مفهوم تاب آوری شهری از دریچه روابط و مناسبات قدرت نهادی است تا از این طریق بتوان به چالش های مفهومی آن از بعد سیاسی دست یافته و دیدگاه کامل تری از آن را که تناسب بیشتری با خصوصیات نواحی شهری داشته باشد، ارائه کرد. روش: روش پژوهش حاضر به صورت تحلیلی محتوا و بر مبنای داده های ماخذوه از اسناد کتابخانه ای می باشد. یافته ها: اصلی ترین یافته تحقیق، تبیین ابعاد مختلف تحلیل سیاستی تاب آوری شهری و استخراج جهتگیری های سیاسی این مفهوم می باشد. در این راستا ارتباط متقابل بین تاثیر اهداف تاب آوری بر روی سیاست های قدرت نهادی از یک سو و تاثیر جریان سیاست گذاری های عمومی بر اهداف مذکور در نظر گرفته شده و مجموعه ای از معیارها و شاخص های تحلیل سیاستی تاب آوری ارائه شده است. نتیجه گیری: انتخاب دیدگاه اجتماعی به عنوان راه حلی در راستای تضعیف چالش های ناشی از تسلط رویکرد وحدت گرایانه موجود در تعاریف تاب آوری است. در این راستا و با انتخاب روابط و مناسبات قدرت نهادی به عنوان دیدگاه اجتماعی منتخب مقاله، چارچوب تحلیل سیاستی تاب آوری ارائه شده است. نکات برجسته: انتخاب دیدگاه روابط و مناسبات قدرت نهادی به عنوان مرجع اصلی سیاست گذاری در نواحی شهری، با هدف جلوگیری از تقلیل گرایی موضوع و غیرسیاسی کردن مفهوم تاب آوری شهری به عنوان نکته اصلی این مقاله محسوب میشود.
نقش شاخص های سازمان فضایی بر میزان اجتماع پذیری، باتأکید بر عوامل کالبدی- عملکردی در مساجد شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
17 - 32
حوزههای تخصصی:
مساجد به عنوان نوعی قرارگاه های جمعی با پتانسیل اجتماع پذیری بالا در راستای هم ساختی فعالیت های عبادی، آموزشی و فرهنگی؛ سلسله مراتبی از نظام های رفتاری و فعالیتی را به وجود می آورند. امروزه به دلیل تغییر در ساختار شهری، می توان شاهد افزایش شکل گیری مساجدی با ساختاری طبقاتی و یا طرح های با مبانی کمینه گرایی بود که؛ سرزندگی، پویایی و میزان اجتماع پذیری مطلوب و پیوند پایدار مابین فضا و مخاطبان در این مساجد برقرار نگردیده است. هدف پژوهش؛ بررسی سنجش میزان اجتماع پذیری در مساجد و عوامل مؤثر در کیفیت اجتماعی آن با اولویت قرار دادن مؤلفه های کالبدی و عملکردی در مساجد شهر قزوین می باشد. ابتدا مساجد موردنظر با روش توصیفی تحلیلی و میدانی موردسنجش قرارگرفته اند و در ادامه به جهت بررسی پاره ای از پارامترها، پرسشنامه تدوین گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل کالبدی ایستا و پویا نظیر؛ توزیع، پیکره بندی، سلسله مراتب فضایی و آسایش محیطی به همراه عوامل فعالیتی، در اجتماع پذیری محیط مساجد تأثیرگذار می باشند.
تحلیل نظام شکلی و فضایی الگوی خانه های بومی در روستای پلکانی سرآقاسید در استان چارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوهای بومی خانه در روستاها، گنجینه ای غنی از هویت، فرهنگ، آداب ورسوم و شناسنامه معماری هر مرزوبوم است که با مطالعه آن ها می توان به ریشه های فرهنگی و ارزش های حاکم بر جوامع مختلف پی برد. طی سالیان اخیر پژوهش های مختلفی پیرامون تحلیل نظام های معماری خانه های بومی روستایی در سطح کشور انجام گرفته؛ این در حالی است که سهم روستاهای پلکانی از این مطالعات بسیار اندک بوده است. روستای سرآقاسید از توابع شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری یکی از روستاهای پلکانی در کشور است که علی رغم تغییرات گسترده ای که در سیمای کالبدی روستاها در حال انجام است، بافت کالبدی این روستا کماکان مصون مانده است. همین امر سبب شد تا در پژوهش حاضر، الگوهای معماری بومی در این روستا مورد تدقیق قرار گیرد و نظام های فضایی، عملکردی و سازه ای آن تحلیل گردد. روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مشاهدات میدانی نگارندگان در سطح روستا است. نتایج پژوهش نشان داد که شیب زمین مهم ترین عامل در شکل گیری الگوهای مسکن این روستا است. به این ترتیب که وجود شیب های مختلف، ساخت طبقاتی ابنیه را ممکن ساخته است. همچنین به دلیل سرما و برودت هوا، ساخت فضاهای دستکند جهت استفاده از ظرفیت گرمایی زمین یکی از روش های ساخت در این روستا به شمار می رود. به لحاظ فرهنگی اجتماعی نیز خانه های روستای سرآقا سید به دو دسته شامل خانه های دارای واحد همسایگی و خانه های فاقد واحد همسایگی قابل دسته بندی هستند که آنچه باعث تعریف واحد همسایگی در نظام این خانه ها می شود، وجود «پیش تو» در مقابل خانه است. همچنین خانه ها ازنظر ساختار فضایی از نوعی الگوی سلسله مراتبی برخوردار هستند که به صورت خطی از معبر به عنوان حیاط تا فضای دستکند به عنوان بخش اندرونی خانه امتداد یافته است.
آسیب شناسی مدیریت روستایی از دیدگاه مردم در روستاهای ناحیه مرکزی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۱۲۶-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
مدیریت روستایی مجموعه ای از دانش، اطلاعات، فنون و مهارت هایی است که با هنر مدیریت، عمل برنامه ریزی را به منظور دستیابی به توسعه روستایی را سامان میدهد. بررسی این سابقه از یک سو حاوی نکات قابل توجه در روش های اداره روستاها است و از سوی دیگر متأثر از تجربیات گذشته است که چالش های گوناگون را به ویژه برای استفاده در آینده روشن می سازد. مدیریت روستایی از ارکان اصلی و جدانشدنی توسعه روستایی است؛ زیرا در نبود مدیریت سازمان دهی شده در نواحی روستایی، برنامه های توسعه نیز با مشکلات بی شماری مواجه خواهد شد. مدیریت روستایی در ایران ، با توجه به تغییر شرایط و مقتضیات زمانی و ساختارهای قبلی سنتی اعمال مدیریت در مناطق روستایی نتوانسته است مشکلات را حل کند و از طرفی، ساختار مدیریت جدید روستایی به ویژه از دهه 1970 به بعد که مبتنی بر مشارکت مردم در امور و برنامه ریزی از پایین به بالا است، به دلایل متعدد ازجمله بومی نشدن و مداخله گسترده دولت به طور کامل نهادینه نشده تا بتواند مشکلات روستاهای امروزی را برطرف سازد. در حال حاضر مدیریت روستایی در ایران با مسائل و مشکلاتی مواجه است که نیازمند توجه از سوی مسئولین و سیاست گذاران است. این چالش ها را می توان در مواردی مانند عدم تبیین مبانی تئوریک، فقدان مدیریت واحد روستایی، نبود منابع مالی پایدار،کم رنگ بودن مشارکت مردم محلی، وضعیت آموزش نیروی انسانی، دسترسی به تجهیزات، ابزارها و تأسیسات جستجو نمود. بر این اساس در مقاله حاضر ضمن ارائه شمای کلی از تحولات ساختار مدیریت روستایی، به بررسی آسیب شناسی سیستم مدیریت روستایی در روستاهای اردبیل پرداخته شده است. روش تحقیق پژوهش توصیفی - تحلیلی است و در جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، اسنادی و پایگاه های اطلاع رسانی استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد مدیریت جدید روستایی با توجه به نو پا بودن نیازمند مدیران کارآمدی است که بتوانند با تکیه بر اراده مردم و حفظ ساختار اجتماعی و ارتباط رسمی و منطقی با دولت، ضامن برقراری ارتباط پایدار، دو سویه مردم و حکومت بوده و بخشی از وظیفه مدیریت و تحول در جامعه را بر عهده داشته باشند.
عوامل موثر بر کاهش خطرپذیری شبکه راه های ارتباطی در برابر مخاطرات طبیعی مطالعه موردی "شبکه راه های شهرستان شمیرانات استان تهران"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
83 - 104
حوزههای تخصصی:
شبکه های ارتباطی بین مناطق و سکونتگاه ها در شرایط عادی و شرایط اضطراری از اهمیت زیادی برخوردارند. شبکه راه ها امکان گریز از موقعیت های خطرناک و تسهیل امداد و کمک رسانی به مصدومان، و تامین بستر لازم برای عملیات مختلف نجات و بازسازی در زمان و شرایط اضطراری همچنین تامین و تجدید معیشت، ارتباط فضایی، ارتباط تجاری و فرهنگی و اجتماعی مناطق را بر عهده دارند. ه دف از این تحقی ق یافتن معیارهای موث ر بر خطرپذیری محور راه ها در شرایط بروز سوانح طبیعی است. می ت وان با شن اخت معی ارهای آسی ب پذیری آنها را به سایر شبکه راه ها تعمیم داد و شرایط محیطی را امن برای زندگی و معیشت ساکنان و گردشگری و سفر مسافران با روش سنجش معیارها با یکدیگر به روش AHP با تصاویر گرافیکی در برنامه GIS توصیف نمود. در این پژوهش سعی شده است مولفه هایی که بر خطرپذیری راه های شهرستان شمیرانات موثر هستند، جمع آوری گردند. سپس بر اساس امتیازی که به روش AHP در برنامهGIS به معیارها داده شد، معیارها اولویت بندی شده و مسیرهای با احتمال آسیب پذیری متفاوت نمایش داده شدند. موضوع تحقیق برقراری ارتباط بین سه مولفه شرایط جغرافیایی و موقعیت فیزیکی شبکه راه و وضعیت کارکردی و اجتماعی با پتانسیل ریسک-پذیری سوانح و مخاطرات طبیعی می باشد. با روی هم گذاری لایه های امتیازبندی شده عناصر طبیعی (شیب مسیر، مجاورت با رودخانه، عرض مسیر)، عناصر کارکردی (گردشگری بودن منطقه) و عناصر اجتماعی (جمعیت استفاده کننده از مسیر، وجود خانه های دوم در منطقه و ...) مسیرهایی با کمترین و بیشترین میزان آسیب پذیری در برابر وقوع سوانح طبیعی در منطقه مورد بررسی حاصل مشاهده گردید.
الگوی بهینه مورفولوژی نمای ساختمان های مسکونی مبتنی بر کنترل دمای هوای داخلی در اقلیم گرم و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
147 - 162
حوزههای تخصصی:
راهکارهای معماری نمای ساختمان به شکل سایه انداز، مصالح و ابعاد بازشو بر کاهش انتقال حرارت و کاهش تقاضای مصرف انرژی فعال در ساختمان تأثیرگذار است. استان بوشهر با اقلیم گرم و مرطوب بیشترین سرانه مصرف انرژی در کشور را به خود اختصاص داده، لذا بررسی تأثیر راهکارهای معماری بومی در نما جهت کنترل دمای هوای داخلی ضروریست. در راستای اهداف تحقیق، ابتدا به بررسی عملکرد حرارتی مدلهای بومی در راستای کاهش تقاضای بارسرمایشی و سپس به مقایسه نتایج آن با عملکرد حرارتی مدل پایه تحقیق پرداخته شد. سپس تأثیر متغیرهای ابعاد بازشو و مصالح در نما به شکل جداگانه بر عملکرد حرارتی مدل پایه بررسی و متغیر بهینه از هر گروه انتخاب و سپس به شکل ترکیبی در 5 حالت مختلف سایه اندازی بررسی و متغیرهای بهینه از بین سایه اندازها انتخاب و رفتار حرارتی آن جهت بهبود عملکرد حرارتی فضای داخلی بررسی شد. پژوهش حاضر به مطالعه شرایط اقلیمی بوشهر با استفاده از داده های اقلیمی انرژی پلاس و مدل آسایش حرارتی اشری پرداخت. شبیه سازی با نرم افزار دیزاین بیلدر انجام شد. نتایج نشان می دهد که تقاضای بارسرمایشی در حالت بهینه عملکرد نما با پنجره 2×2 و مصالح سیمانی سفید در حالت سایه اندازی با تیغه های مشبک تا 33 درصد نسبت به مدل پایه در طول سال کاهش یافت.
نقد و بررسی آموزش نقدمحور در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هوشیاری ذهنی منوط به داشتن «تفکر انتقادی» است. این نوع تفکر، بر تغییر رویکردهای آموزشی در نظام های دانشگاهی تأکید می ورزد. انتقادی اندیشیدن مستلزم مهارت تحلیل، استنباط، ارزشیابی داده ها و استنتاج است. مؤلفه های «تفکر انتقادی» یادگیرنده را وامی دارد دیدگاه ها، فرض ها و طرح ها را به چالش بکشد. از این رو «تفکر انتقادی» مهارتی شناختی است. بر اساس چنین شناختی، هیچ دانش مطلقی در جهان وجود ندارد. چنین دیدگاهی، مبین این حقیقت است که آموزش، فراتر از انتقال نظریه ها، دستاوردها و قوانین علمی و یادآوری واقعیات است. لذا این نوشتار، آموزش طراحی معماری در ایران را در چارچوب «تفکر انتقادی» مورد بررسی و نقد قرار داده است.
هدف پژوهش: دستیابی به اهداف عالی «تفکر انتقادی» منوط به تغییر برداشت از «یادگیری» است. چرا که یادگیری ماهیتاً با رشد همراه است. به عبارت دیگر تحول ساختارهای فکری و ساخت معنی و مفهوم، عملی پیچیده و شناختی است. لذا آنچه ضعف «تفکر انتقادی» در دانشجویان معماری تلقی می شود، در واقع ضعف نظام آموزش عالی در برنامه ریزی آموزش طراحی معماری است. نظام فعلی آموزش معماری، دانشجویان را طراح آنچه یاد گرفته اند، تربیت می کند و طبیعتاً محصول این نظام آموزشی به تفکر شناختی دست پیدا نمی کند و صرفاً به مثابه ربات هایی هستند که آنچه در آنها برنامه ریزی شده را عملی می کنند. از این رو رویکرد آموزش طراحی معماری باید به سمت آموزش نقدمحور مبتنی بر «تفکر انتقادی» تغییر کند.
روش پژوهش: این پژوهش با تأکید بر تفکر انتقادی و نقش نقد در آموزش طراحی معماری به بررسی تفکر انتقادی و نقش آن و همچنین باید و نبایدها در آموزش طراحی معماری می پردازد. اساس این تحقیق بنیادی است. لیکن کاربرد آن در آموزش طراحی معماری امری مسلم است و از نظر ماهیت و روش در شمار تحقیقات توصیفی- تحلیلی محسوب می شود.
نتیجه گیری: فقدان یک روش درست و فراگیر در آموزش طراحی معماری ایران، اگر مانع پیشرفت معماری نشده باشد، آن را محدود کرده است. از این رو توجه به آموزشِ آداب درست نقد در معماری، دسته بندی و شناسایی شیوه های صحیح نقد در آموزش طراحی معماری، نوعی آگاهی و توانمندی در دانش آموختگان معماری ایجاد می کند که می تواند راهگشای آینده ای روشن برای دستیابی به طراحی درست و غنی معماری در کشور باشد. اظهار نظر قطعی در خصوص اثربخشی، نقاط قوت و ضرورت اعمال نقد عالمانه در آموزش معماری منوط به ایجاد تغییرات در سرفصل دروس، در جهت ارتقای برنامه آموزش طراحی معماری به روشی مبتنی بر «تفکر انتقادی» است.