فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
33 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شواهد بسیاری نشان می دهد که رابطه شهر تهران و کوه های البرز، دارای مطلوبیت نیست و شهر تهران و مردم آن نمی توانند از مواهب و ظرفیت های کوه های شمال آن به خوبی بهره مند شوند. تحقیقات صورت گرفته پیرامون رابطه شهر تهران و البرز نیز نشان می دهد عموم مردم شهر تهران نسبت به کوه های البرز دچار بی تفاوتی شده اند. نگارندگان مقاله بر این باورند که مسئله بی تفاوتی ساکنین شهر تهران نسبت به کوه های پیرامون، به یکباره اتفاق نیفتاده و با از بین رفتن کارکردهای کوه در گذر زمان، این عنصر طبیعی بسیار مهم در ذهن مردم کمرنگ شده است. نظر به چندبعدی بودن مسئله، یکی از روش های بررسی موضوع بررسی موضوع، ازنگاه خبرگان است. هدف و روش پژوهش: این مقاله برآن است با هدف یافتن چرایی این رابطه نامطلوب، نظر خبرگان را جویا شود. لذا برای تحلیل یافته های به دست آمده از مصاحبه های نیمه ساخت یافته با رویکردی اکتشافی از خبرگان، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از مصاحبه خبرگان نشان می دهد براساس طبقه بندی سلسله مراتبی یافته ها، چهار مضمون (دلایل عدم مطلوبیت رابطه شهر تهران و کوه های البرز) اصلی: کاهش جایگاه ذهنی و معنایی کوه، شناخت نادرست کوه و ظرفیت های آن، رویکرد عینی و کالبدی به کوه، و مسائل فرهنگی و 11 مضمون فرعی: ورود مذهب، ورود تکنولوژی، ورود مدرنیته، نظام برنامه ریزی، نگاه جزء نگر و محیط زیستی صرف به کوه، رویکردهای اقتصادی، قابل دسترس شدن کوه، تغییر سبک زندگی مردم، تغییر الگوی معرفت شناسی مردم، باورهای عامیانه مردم، و کاهش تعلق خاطر مردم، که زیرمجموعه مضمون های اصلی قرار می گیرند، به دست آمده است.
مطالعه مقایسه ای میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران در گستره نمای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
43 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گستره حوزه نمای شهری عرصه ای است برای دسته بندی میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران که شباهت ها و تفاوت های گوناگونی را در این زمینه پدید می آورد. تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می تواند ویژگی های خاص و عام میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران را در حوزه های نمای شهری آشکار سازد. مطالعه مقایسه ای، راهکاری برای تحلیل چگونگی و چرایی تفاوت میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران در گستره نمای شهری با وجود شباهت های ارائه می دهد. دیگر پژوهشگران حوزه های نمای شهری، با رویکرد منظر تاکنون برای یک مطالعه مقایسه ای در میدان های تهران به کار نبسته اند. هدف: این مقاله بر آن است تا چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدیدآمده در حوزه نمای شهری را مورد تحلیل قرار دهد. روش تحقیق: این پژوهش از نوع کیفی و براساس هدف کاربردی است. مقاله پیش روی برای نخستین بار روش مطالعه مقایسه ای میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران را در حوزه نمای شهری مورد تحلیل قرارمی دهد. پژوهش بر پایه داده های کتابخانه ای از یک سو و داده های میدانی از سوی دیگر استوار است. از این روی پس از به دست آوردن داده ها، فرم های گوناگون و اشکال به کاررفته در ساختار معماری و نما از لحاظ چگونگی چینش در کنار یکدیگر نسبت های طولی و عرضی، شکل مورد استفاده، مورد مقایسه قرارخواهد گرفت و تأثیرات این شکل ها در نماهای میدان به دست خواهد آمد. نتیجه گیری: تحلیل های انجام شده آشکار ساخت که نظام های شکل دهنده میدان منتج از تناسبات ابعاد و سطوح بازشوها، جانمایی آن ها و هندسه نما بوده که متأثر از کارکرد و جانمایی آن میدان هاست. این نظام ها هرچند ممکن است درصورت خود در طول تاریخ میادین ایرانی دچار تغییراتی شده باشد، لیکن از لحاظ محتوا تا چند دهه اخیر تداوم داشته است و می تواند به عنوان مجموعه شاخص هایی جهت طراحی مورد استفاده معماران منظر و شهرسازان قرارگیرد.
بررسی عوامل موثر در رشد افقی کلان شهرها با تأکید بر پروژه های آماده سازی مطالعه موردی کلان شهر تبریز
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
131-139
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات اساسی که توسعه پایدار شهری به ویژه در کلان شهرها را تحدید می کند، توسعه فیزیکی و خزش شهری یا همان توسعه حاشییه علیه متن می باشد. خزش شهری در کشورهای غربی تحت عنوان اسپرال گراوث شناخته می شود که همان توسعه بی رویه و نامنظم شهرها در طول دوره مدرنیسم است. رشد سریع و بی رویه شهرها در قبل از انقلاب اسلامی در قالب طرحهای جامع شهری و بعد از آن در قالب طرحهای آماده سازی، توسعه و چنگ اندازی شهرها بر روی اراضی اطراف و حومه ها را موجب گشته است. بررسی میزان نقش پروژه-های آماده سازی اجرا شده در توسعه ی فیزیكی شهر تبریز هدف اصلی تحقیق می باشد. داده های مورد نیاز از سازمان وشهرسازی استان آذربایجان شرقی گرفته شده است. مقاله ی حاضر از نظر هدف پژوهش، جزو تحقیقات کاربردی- عملی محسوب می شود و از نظر ماهیت و روش تحقیق جزو تحقیقات توصیفی می باشد. از نتایج اصلی تحقیق می توان به توسعه ناموزون شهر تبریز به ویژه بر روی گسل فعال شمال تبریز که از شهرک مرزداران و باغ میشه رد می شود اشاره کرد همچنین تأثیر مستقیم پروژه های آماده سازی در توسعه ی فیزیكی تبریز، نقش عوامل ارگانی در قالب طرحهای جامع و آماده سازی شهری، از دیگر پارامترهای موثر در خزش شهر تبریز می باشد. یكی از عمده ترین سیاست های تأثیر گذار در رشد شتابان شهر تبریز، طرحهای آماده سازی می باشند كه اكثراً در محور شرقی شهرطراحی و اجرا شده اند.
فهم تجربه زیسته دوچرخه سواری در شهر تهران (یک مطالعه خود مردم نگارانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
129-144
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های حوزه شهر انسان مدار، دوچرخه سواری شهری عمدتاً در سایه مطالعات مربوط به پیاده ها قرار گرفته است. عمده مطالعات مربوط به دوچرخه سواری این پدیده را ذیل رشته هایی چون مهندسی ترافیک، مدیریت شهری و حوزه سلامت قرار داده است و در این میان معدود مطالعاتی وجود دارد که نگاهی جامعه شناسانه و انسان شناسانه به این زیست متفاوت شهری داشته اند. از طرفی با وجود مطالعات متعددی که به تجربه زیسته پیاده ها در شهر پرداخته اند، مطالعات بسیار محدودی در راستای فهم بخشی از تجربه دوچرخه ها در شهر انجام شده است. علاوه بر این مطالعات صورت گرفته در این حوزه غالباً از روش های کمی برای رفع نیازهای زیرساختی و افزایش قابلیت دوچرخه سواری استفاده کرده اند، پژوهش هایی که مبتنی بر روش های کمی و پوزیتیویستی صرفاً به پاسخ های کالبدی-فضایی دوچرخه سواران از جمله طراحی مسیرها،ایستگاه ها و... پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته دوچرخه سواری در شهر خودرو محوری چون تهران با نگاهی جامعه شناسانه و انسان شناسانه به آن با کاربست روش نوظهور خود مردم نگاری (همکارانه) انجام شده است. نتایج حاصل در قالب ابعاد چهارگانه تجربه زیسته (فضا، بدن، روابط اجتماعی و زمان) ارائه شده است که نشان می دهد دوچرخه سواران در شهر تجربه کاملاً متفاوت از پیاده و سایر افراد در ارتباط با شهر و دیگران می سازند که پژوهش های کاربردی در حوزه هایی چون طراحی شهری نیازمند فهمی بنیادین از این تجربه های زیسته اند تا بتوانند فضای شهری را به شکل مطلوبی به نفع دوچرخه سواران تغییر دهند.
بررسی نابرابری در توزیع فضایی شاخص های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و خدماتی در مناطق شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع فضایی عادلانه امکانات و منابع بین مناطق شهری به عنوان یکی از مهم ترین ارکان زندگی مطلوب شهری، از الزامات برپایی جامعه ای پویا، منسجم و مترقی می باشد. با توجه به اهمیت موضوع برابری در توزیع فضایی امکانات و نقش آن در جوامع انسانی در پژوهش حاضر قصد داریم تا مناطق کلانشهر تبریز را از نظر برخورداری از شاخص های توسعه تحلیل نماییم. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی می باشد. داده های موردنیاز از سالنامه آماری، طرح جامع و تفصیلی سال 1395 و سایر داده های معتبر سازمان های شهری در قالب 52 شاخص مهم که شامل داده های مرتبط با مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، رفاهی، آموزشی و محیطی می باشد، گردآوری شده است. جهت تحلیل داده از ضریب تغییرات، آنتروپی شانون و تکنیک پرومته به ترتیب برای بررسی پراکنش، وزن دهی و تعیین سطح برخورداری استفاده شده است. همچنین برای نمایش نتایج برروی نقشه از نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از عدم برخورداری متوازن و متعادل مناطق شهر تبریز از شاخص های توسعه می باشد. به طوری که تنها مناطق 5 و 2 در سطح بالاتری از برخورداری از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، رفاهی، کالبدی، زیست محیطی و آموزشی قرار داشته و مناطق 7، 3، 1 و 4 جزو مناطق کم برخوردار و منطقه 10 نیز جزو محروم ترین مناطق با عدم برخورداری از شاخص های مذکور می باشد. در کل نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت مناطق شهر تبریز سنخیتی با توزیع فضایی متوازن نداشته و نیازمند توجه و مدیریت صحیح و کارآمد می باشد.
مطالعه نقوش زرتشتی دوزی با رویکرد انسان شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هنر «زرتشتی دوزی» نوعی سوزن دوزی مخصوص بانوان زرتشتی است که پیشینه آن را می توان در ایران پیش از اسلام دانست. بسیاری از نقوش زرتشتی دوزی دارای معانی و ریشه های فرهنگی دینی و زیبایی شناختی است که تاکنون به آن پرداخته نشده و شناسایی آن می تواند معنای پنهان این نقوش را، که از دید برخی صرفاً نقوشی بدون معناست، آشکار کند.هدف پژوهش: به دلیل وجود نقش مایه های متفاوت و مفاهیم نمادین آن ها، پژوهش پیش رو در نظر دارد به بررسی و فهم نقوش هنر زرتشتی دوزی از دیدگاه فرهنگ و جامعه آفریننده اش بپردازد.روش پژوهش: این مقاله با رویکرد انسان شناسی هنر به دنبال پاسخ پرسش زیر است: معانی فرهنگی، معیارهای زیبایی شناختی و کارکردی نقوش زرتشتی دوزی چیست؟ جهت پاسخ به این پرسش براساس نظریات انسان شناسی هنر با استفاده از سه بعد معناشناختی، زیبایی شناختی و کارکردشناختی، با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر پژوهش های میدانی، کتابخانه ای و مصاحبه، نقوش تزیینی تحلیل و بررسی شده اند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که بر مبنای تحلیل معناشناختی بسیاری از نقوش یادآور کهن الگوهایی چون مادر و درخت است و این نقوش، که برخی از آنها روی لباس عروس کار شده، نمایانگر الهه زایش بوده اند و رابطه مفهوم و کاربرد را نشان می دهند. همچنین براساس تحلیل زیبایی شناختی ساختار، رنگ، فرم، بافت و ترکیب بندی با الگوی دوخت هماهنگ و دارای تعادل، تنوع و ریتم است. در تحلیل کارکردشناختی نیز نقوش بیشتر روی لباس زنان به خصوص عروس ها کار می شده و با کاربرد آن از نظر معنایی هماهنگ بوده و یادآور این دیدگاه آیین زرتشت است که تکلیف انسان را شاد زیستن می دانسته است.
سخن سردبیر: سه گانه فضای ایرانی
منبع:
منظر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
5-5
حوزههای تخصصی:
صورت بخشی دشوارترین مرحله در فرایند خلاقیت است. صورت که پدید آمد، بعد از آن تغییراتش آسان است. این مرحله تکنیک و فن هنر است که در مدارس هنری آموزش داده می شود. ایجاد صورت اما، بی آنکه پیش از آن نمونه ای دیده باشی، عمیق ترین وجه آفرینش است. اگرچه برای انسان که در عالم ماده زندگی کرده، آفرینش، حداکثر دگرگونی یا ترکیب نوین صورت هایی است که دیده و تجربه کرده، اما فارغ از عناصر و اجزای صورتی که خلق می کند، کلیتی که می سازد بهره ای از حقیقت دارد. سه گانه ای که جوهر فضای ایرانی را تشکیل می دهد مرکب است از آب، درخت و چارتاقی. همنشینی این سه عنصر قدیم با یکدیگر اتفاقی نو بود که نه یکباره، که به تدریج و طی سده ها پدید آمد. شرح تاریخی و وصف چگونگی و چرایی سه گانه در کتاب «سه گانه منظر ایرانی» به تحقیق بیان شده است. این که مردمان ایران برپایی سه گانه در مرکز فضا را موجب حیات و قوام آن بدانند و سه گانه را دارای چنان قدرتی بشناسند که گسترش فضا را تا دوردست ها و کرانه های جدید تحت اثر خود حمایت کند و پیوسته به آن ارزش قدسی و کمالی ببخشد، به محصولات زندگی آنها هویتی خاص می دهد. این که معماری ایرانی، شهرهای ایران و منظر ایرانی همچون باغ، علی رغم تنوع صورت، دگرگونی های تاریخی یک هویت شناخته می شود، به دلیل وجود و تداوم صورت بخشی سه گانه بر تحولات فضاست. سه گانه اساس زیباشناسی فضا در ایران را تشکیل می دهد و هرجا و در هر زمان قرار بر ایجاد فضایی جدید با روحیه ایرانی باشد، سه گانه است که نقش اصلی را برعهده می گیرد. حتی در نمونه های مبتذل پارک سازی با تمنای باغ ایرانی و طراحی محله در شهرهای امروزی می توان نشانه هایی آگاهانه یا ناخودآگاه از عناصر سه گانه رادر تولید فضا دید. اینک که وجود سه گانه در جوهر فضای ایرانی کشف و معرفی شده، وقت آن است که به انواع ظهور و حضور آن در فضاهای شهری، معماری و طبیعی پرداخته شود و با تحقیقات بیشتر و عمیق تر دلایل موفقیت و پایداری آن در جهان متحول از چند هزار سال قبل تا امروز مطالعه شود. شاید برای تحلیل پایداری سه گانه در زیباشناسی فضای ایرانی در مقایسه با مرگ نمادهای زیبایی در هنر سایر اقوام ناگزیر باشیم تا سه گانه را، با رویکرد هستی شناسانه، نماد کلیتی وجودی به حساب آوریم و نمادگرایی تمدن های دیگر درکمال بخشی به فضا را اقدامی معرفت شناسانه و جزءنگر در حوزه صورت بدانیم. روی جلد این شماره نقاشی شهره جوادی است از سه گانه اصیل نیاسر کاشان که همچنان پابرجاست. نقاشی، با انتخاب زاویه خاصی از هم سرایی سه گانه، قاب ماندگاری از زیبایی صورت برآمده از کمال معنوی مستتر در ذهن ایرانیان ساخته است.
آسیب شناسی کاهش قابلیت محیطی ناشی از تغییرات سلیقه ای و ناهنجار کالبدی محیط؛ نمونه موردی: کوهریگ مهریز استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
53 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: برخی از مناظر طبیعی یا شهری جمعی و قرارگاه های رفتاری آنان در اثر مداخلات و تغییرات ناهنجار انسانی در پیکره بندی کالبدی شان، با افت قابلیت های محیطی یا عدم توازن در میزان بهره مندی بین شهروندان مواجه هستند. در پاره ای از موارد، تغییرات محیطی علاوه بر کاهش کیفیت مکان با زوال منظر طبیعی و کالبد همراه است. بنابراین شناخت آسیب ها و ایجاد تطابق حداکثری میان الگوهای ذهنی و رفتاری شهروندان با محرک های محیطی و پیکره بندی کالبدی اثر، در تغییرات کیفی محیط امری ضروری است. کوهریگ مهریز استان یزد از جمله مناظر طبیعی ای است که تغییرات کالبدی آن باعث آسیب و تضعیف کیفیت و قابلیت محیط در این قرارگاه رفتاری، به خصوص برای گروه زنان، شده، درحالی که در سابق، قلمروی غالب این گروه بوده است. هدف پژوهش: این مقاله سعی دارد دلایل و عوامل کاهش قابلیت، بهره محیطی و تناقضات میان قرارگاه رفتاری کوهریگ با رفتار نهادینه شهروندان را بررسی و راهکارهایی را ارائه کند.از این رو ین پژوهش بر آن است چگونگی سازش میان الگوهای رفتاری متناقض با ماهیت محیطی و کاهش آسیب های کیفی و کالبدی آن را تبیین کند. روش پژوهش: پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و پدیدارشناسی صورت گرفته است. نتیجه گیری: گسست های محیطی شکل گرفته از اقدامات نابه جا، جداسازی و تمایزات ناگهانی فضاها و ایجاد لبه ها در کوهریگ، که در شرایطی متفاوت از فضای رفتاری و ذهنی درون گرای شهروندان و حتی منظر بکر قبلی است، موجب تضعیف قابلیت محیط و منظر آن شده است. تغییرات ناهنجار محیطی باعث مکث و ورود افراد شهروندان، به خصوص زنان، به حریم های ذهنی و تشدید معناهای نهادینه ذهنی (چون درون گرایی، محرمیت، دیده نشدن و ...) و بروز رفتارهای مطابق با آن می شود. بدین منظور لازم است از تغییرات نامأنوس با ماهیت بستر پرهیز شود و گسست های محیطی حذف و تغییرات محیطی به تدریج به صورت کشش نرم در جهت ماهیت متفاوت برون گرایی جمعی تغییر یابد.
بازتاب مفهوم خاطره جمعی در تاریخ نگاری معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات میان رشته ای جایگاه مهمی در ادبیات مطالعات معماری یافته است. یکی از مفاهیم جدید مطرح شده در حوزه تاریخ نگاری و علوم اجتماعی «خاطره جمعی» است. خاطرات جمعی وقایع و رویدادهایی است که توسط افراد در یک چارچوب اجتماعی و در تعامل با گروه، تجربه شده است. خاطره جمعی به مسئله هویت و تعلق اجتماعی گره خورده و با مفهوم مکان هم پیوند است. هدف این پژوهش شناخت وجوه مختلف مفهوم خاطره جمعی و نسبت آن با حوزه های مختلف مطالعات معماری و بررسی امکان و کیفیت بهره گیری از این مفهوم در تاریخ نگاری معماری است. براین اساس، متون مختلف با روش تفسیری مطالعه اکتشافی شده و با استدلال منطقی، روابطی میان این مفهوم و حوزه های مطالعاتی مختلف ارائه شده است. از این مفهوم می توان در نحله های مختلف مطالعات معماری نظیر مطالعه درباره بناهای مذهبی، تدابیر ایجاد خاطرات در مکان ها، طراحی فضاهای یادمانی و مطالعه درباره طراحی فضاهای شهری بهره برد. نسبت این مفهوم و معماری را می توان از مسیر منابعی چون منابع نوشتاری، منابع تصویری و منابع شفاهی جستجو کرد و خاطرات جمعی را چون بُعد مهم و ارزشمندی از مکان و آثار معماری مطالعه کرد. از مفهوم خاطره جمعی می توان در مطالعه موضوعاتی چون هویت و احساس تعلق در شهرها بهره برد. همچنین با رجوع به خاطرات جمعی می توان شناخت بهتری از سیاق پدید آمدن و ماندگاری بعضی از آثار معماری و به خصوص بناهای یادمانی به دست آورد. بناهای مذهبی و فضاهای عمومی دیگر در شهرها، محل شکل گیری و محمل ماندگاری بسیاری از خاطرات جمعی هستند و می توان از مسیر مطالعه خاطرات جمعی وجوه بیشتری از بستر آفرینش و ادامه حیات آن¬ها را فهمید و تصور کامل تری از معماری این فضاها به دست آورد.
واکاوی خاستگاه فلسفی آموزش به اجتماع در فرآیند مشارکت پذیری شهروندان از منظر روش رئالیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت امری مهم در برنامه ریزی شهری است؛ یکی از عوامل ناموفق بودن اجرای پروژه های توسعه محلات شهری در ایران عدم توجه به نقش ساکنان است. این مهم، حاصل فقدان برنامه ریزی لازم برای جلب مشارکت حداکثری ساکنان و آموزش آن ها است. هدف این پژوهش، تدوین چارچوب مفهومی متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی برای ارائه الگوی بومی آموزش ساکنان مبتنی بر فلسفه رئالیسم اسلامی است. برای نیل به این هدف، جایگاه آموزش در فرایند جلب مشارکت مردمی مبتنی بر مبانی فلسفی اندیشه اسلامی درباب آموزش، با توجه به نقش اجتماع و به تبع آن مشارکت، تحلیل شده است تا ماهیت اندیشه اسلامی در باب آموزش اجتماعی و رفتار اجتماعی در جامعه، اهداف، اصول، روش و محتوای آموزش متأثر از اندیشه اسلامی، ارائه شود. این پژوهش از منظر هدف، تحقیق بنیادی و براساس ماهیت موضوع و حیطه مورد پژوهش در علوم اجتماعی، توصیفی–تحلیلی محسوب می شود. تبیین ویژگی های آموزش به اجتماع براساس فلسفه رئالیسم اسلامی در مقایسه با آن دسته از نظریه های مشارکت در شهرسازی و برنامه ریزی شهری که بر پایه آموزش به اجتماع تدوین شده اند، به عنوان نتیجه تحقیق نشان می دهند، آموزش از جامعه و آموزش برای جامعه اصل است، و نه آموزش به جامعه. در این جامعه، ارزش ها براساس انسان شناسی تبیین می شوند. به این معنی که در جامعه اسلامی، اهداف و نیازهای آموزشی طی فرایندی دوطرفه و با اهمیت بخشی به نقش اجتماع در این فرایند، براساس خواست های جامعه تدوین و در قالب برنامه ریزی شده به جامعه ارائه می شوند.
نقش شهریاران صفوی در پیشرفت صنعت پارچه های ابریشمین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهریاران صفوی به عنوان عاملان تأثیرگذار در رشد و شکوفایی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران، پس از دوران طولانی مدت آشوب و فترت پیش از خود قلمداد می شوند. هنر بافت پارچه های ابریشمین، یکی از مواردی است که در پرتو توجه و حمایت بزرگان صفوی بالندگی یافت. آشنایی با چگونگی رشد ابریشم بافی در دوران صفوی، ما را در درک درست هنر این دوره یاری می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تاریخی و با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، گسترش هنر و صنعت بافت پارچه های ابریشمین تحت حمایت همه جانبه بزرگان صفوی را مورد کنکاش قرار می دهد. این که پشتیبانی اشراف و شاهزادگان صفوی چه نقشی بر پیشرفت پارچه های صفوی داشته است؟ و حوادث و رویدادهای دوران صفوی چه تأثیری بر توسعه پارچه های آن عصر داشته اند؟ سوالاتی هستند که نگارندگان تلاش دارند با هدف شناسایی عوامل و زمینه های شکوفایی پارچه های ابریشمین دوره صفوی به آن ها پاسخ دهند. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر 13 نمونه ابریشم صفوی می باشد که از مجموعه ها و موزه های خارج از کشور گردآوری و انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در دوره زمامداری پادشاهان دوره صفویِ علاقه مند به پارچه بافی از جمله شاه اسماعیل اول، شاه طهماسب اول، شاه عباس اول، شاه عباس دوم و شاه سلطان حسین، گرایش به باززنده سازی شکوه ایران باستان و جاه گرایی بزرگان و مال داران و هم چنین نیازهای بازار داخلی و خارجی، بر رشد و پیشرفت ابریشم بافی افزود. در این میان، بیش از همه شَمِّ اقتصادی شاه عباس اول در ارتقاء سطح کیفی و کمّی ابریشم بافی مؤثر بود و با پشتیبانی همه جانبه وی و البته صدور این بافته ها، علاوه بر اعتلا بخشیدن به این هنر اصیل و سنتی، بر اعتبار و ثروت کشور افزوده شد. برخی عوامل در رشد و پیشرفت این صنعت اهمیت داشتند که می توان به زمینه های داخلی، منطقه ای و بین المللی اشاره نمود.
تحلیل تاثیر احداث زیرگذر خیابان کریم خان زند شیراز به عنوان پروژه محرک توسعه بر ادراک شهروندان از کیفیت های محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروژه های محرک توسعه می توانند نقش تاثیرگذاری بر ارتقاء کیفیت های محیطی فضاهای شهری داشته باشند و زمینه تقویت ابعاد اقتصادی، هویتی و اجتماعی این گونه فضاها را فراهم آورند. از این رو هدف اصلی این پژوهش تحلیل تطبیقی ادراک شهروندان از کیفیت های محیطی فضاهای شهری در دو بازه زمانی قبل و بعد از انجام یک پروژه محرک توسعه است. به این منظور پروژه احداث زیرگذر در خیابان کریم خان زند شیراز و فضاهای شهری شکل گرفته در محدوده مجموعه بناهای تاریخی زندیه (بازار وکیل، ارگ کریم خان و باغ نظر) به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. در این پژوهش از روش های تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کسبه، شاغلین و ساکنان بالای 18 سالی بودند که از فضاهای شهری موجود در محدوده پروژه زیرگذر احداث شده به صورت مداوم استفاده می کردند. با توجه به نامشخص بودن تعداد دقیق جامعه آماری، حجم گروه نمونه 384 نفر بوده و تعداد آن با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده است. به منظور پیشبرد پژوهش، مولفه های محیطی دسترسی، امنیت، خوانایی، هویت، جذابیت، انطباق پذیری، تعامل اجتماعی و کارایی اقتصادی در قالب ابعاد چهارگانه عملکردی، ادراکی، زیباشناختی و زیست محیطی معرفی شده اند و ادراک شهروندان از وضعیت هر کدام از این مولفه ها در دو بازه زمانی قبل و بعد از احداث پروژه با استفاده از تکنیک پرسشگری بررسی و تحلیل شده است. برای مقایسه گویه های مرتبط با هر کدام از کیفیت ها در قبل و بعد از اجرای پروژه از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون Wilcoxon استفاده شده است. نتایج حاصل از این آزمون نشان می دهد که از نظر پاسخگویان بیشترین اثرگذاری در مولفه دسترسی با میانگین 1.78 رخ داده است و پس از آن مولفه های خوانایی و کارایی اقتصادی با میانگین1.87 قرار دارند. همچنین در این پژوهش راهکارهایی جهت ارتقاء کیفیت های محیطی فضاهای شهری ارائه شده است که با پروژه های محرک توسعه در ارتباط هستند.
تبیین مؤلفه ها و پرسشنامه معانی سکونت و انتظام فضاهای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
237-251
حوزههای تخصصی:
سکونت انسان بیانگر برقراری ارتباطی معنادار با محیط مسکن است؛ ازاین رو، محیط های مسکونی به لحاظ ابعاد روان شناختی، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. آنچه درباره سکونت انسان اهمیت دارد، این است که سکونت انسان در سطوح مختلفی روی می دهد، و در ارتباط با مراتبی از محیط اجتماعی پیرامون انسان معنادار است. مرور ادبیات درباره معانی نشان می دهد که هم خصوصیات محیط مسکن و هم رویداد فعالیت ها در محیط زندگی انسان دارای معنی هستند، و مطابق با چهارچوب نظری، پرسش از معانی سکونت و انتظام فضای زندگی باید در چهار سطح شامل سطح سکونت منطقه ای، سطح سکونت همسایگی، سطح سکونت مسکن و سطح فعالیت های سکونت مسکن صورت پذیرد. پژوهش در حوزه معانی مسکن، مسئله ای اکتشافی است که نیاز به بررسی در هر دو حوزه سکونت و انسان دارد؛ بنابراین روش تحقیق این مقاله به صورت کیفی و بر پایه استدلال منطقی است. با توجه به ماهیت «پرسشنامه معنای سکونت و انتظام فضاهای زندگی» و چهارچوب نظری وابسته به آن، از «مدل ابزار غایت» استفاده گردید، که مدل مناسبی برای دستیابی به محتوای ذهنی افراد است. مطابق با چهارچوب نظری، مقولاتی که در این پرسشنامه در نظر گرفته شد، پرسش از معانی خصوصیات انتظام فضایی محیط مسکن شامل «عناصر فضایی، فواصل فضایی و جهات فضایی» است، و در سوی دیگر پرسش از معانی فعالیت ها شامل عناصری همچون «نوع فعالیت، توالی زمانی و فضایی فعالیت ها و زمانمندی و فضامندی فعالیت ها»ست، که پایایی و روایی پرسش های نیمه ساختاریافته «معانی سکونت و انتظام فضاهای زندگی» در آزمون های آزمایشی کنترل گردید. بخش دیگر از نتایج مقاله، به ارائه روند گردآوری، مصاحبه و تحلیل داده های پرسشنامه اختصاص دارد. با توجه به هدف تحقیق، داده های حاصل از پرسشنامه تحقیق می تواند در تحلیل های بعدی توصیف، تفسیر، تشریح و در صورت نیاز، در تحلیل آماری و ریاضی به کار رود، و حتی هریک از چهار سطح از پرسشنامه نیز قابلیت کاربرد جداگانه در تحقیقات مختلف را دارد.
Residents’ Satisfaction with Adequacy of Facilities in Metropolitan Ibadan, Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۴ - Serial Number ۳۸, Autumn ۲۰۲۰
39 - 48
حوزههای تخصصی:
The study examined the quantity and quality of infrastructure in Ibadan, Nigeria with a view to using information to providing policy guidelines for sustainable infrastructural development. Using stratified sampling technique, a total of fifteen wards from the five local government areas in Ibadan metropolis were selected for study. The selection of all the local government areas is based on the fact that all of them cut across all the residential zones in the metropolis and them all spatially coverage at the centre of the city. Primary data for the study were collected through the questionnaire administered on 1,035 respondents (2% of household heads in all the residential buildings in the metropolis), using systematic sampling technique. Descriptive and inferential statistics were employed to analyse the data obtained. Findings showed that deviations about the mean of the satisfaction index of the facilities such as church and dispensary were higher than their respective FAI. Furthermore, findings revealed that these infrastructural facilities were very adequate to the residents, but the residents were not satisfied with their adequacy in the study area. These facilities were mosque, nursery/primary school and secondary school. This implied that these facilities were available and adequate to greatly satisfy the residents. Thus, the study concluded that infrastructure facilities in Ibadan metropolis were fair.
تبیین ارزش های خبرگان جامعه طراحی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
23 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مباحث اصلی در حوزه روانشناسی اجتماعی مطالعه در خصوص ارزش هاست. پرداختن به «ارزش به عنوان عامل هدایتگر رفتار» اصلی بنیادی در این حوزه است که سابقه ای نزدیک به یک قرن دارد. مطالعه درباره ارزش ها و تأثیر آن بر رفتار به حوزه های دیگر نیز وارد شده که یکی از این حوزه ها معماری است. اگرچه در حوزه معماری «طراحی به مثابه عملی تأملی» از دهه 1970 میلادی نماینده این دیدگاه است، اما تا کنون بحث ارزش ها در معماری ایران مورد مطالعه قرار نگرفته است. در این راستا این پژوهش به دنبال شناسایی ارزش های خبرگان در جامعه طراحی معماری ایران، منشأیابی این ارزش ها و چگونگی پارادایم ارزشی غالب در این جامعه است.هدف پژوهش: آشکارکردن الگوی مسلط ارزشی و چارچوب فکری و عملی خبرگان طراحی جامعه معماری ایران است. در واقع این مقاله به دنبال وضوح بخشیدن و آشکارکردن ارزش ها، منشأ ارزش ها و نحوه اندیشه و عمل، منطبق بر ارزش های طراحان خبره در جامعه مذکور است.روش پژوهش: این پژوهش کیفی، به روش میدانی با ابزار مصاحبه عمیقِ نیمه ساختار یافته، داده ها را جمع آوری کرده و با روش نظریه داده بنیاد آنها را تحلیل کرده است، در این زمینه از نرم افزار «مکس کیودا 2018» استفاده شده است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد «نوآوری» اصلی ترین ارزش طراحان خبره است و پس از آن «ارزش های زیست محیطی، تاریخی و سنتی و ارزش های اجتماعی» نزد این طراحان اهمیت دارد. نمود خلاصه شده مجموعه این ارزش ها را می توان با عبارت «آینده نگری زمینه گرا» در قالب پارادایمی معرفی کرد. این ارزش ها تحت تأثیر «تلاش شخصی»، «دانشگاه» و فعالیت در «حرفه»، در اندیشه طراحان شکل گرفته است و طراحان بیشتر از رضایت بهره برداران و عام مردم، به دنبال «مقبولیت نزد نخبگان» هستند.
تحلیل ویژگی های کالبدی و ساختاری حوضچه های سقفی
حوزههای تخصصی:
مفاهیم معماری پایدار و انرژی در ساختمان سازی با توجه به بحران آلودگی محیط زیست و کمبود سوخت های فسیلی در سالیان اخیر اهمیت و جایگاه ویژه ای یافته است، به صورتی که پیامدهای ناشی از استفاده روزافزون از سوختهای فسیلی به منظور دستیابی به آسایش کاربران استفاده از سامانه های ایستا در ساختمان ها را در کانون توجه قرار داده است. در این رابطه حوضچه های سقفی به عنوان کارامد ترین سامانه های ایستا جهت کاهش و یا افزایش دما در فضاهای داخلی قلمداد شده و با بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در ساختمان ها، رابطه مستقیمی دارد. بدین ترتیب، در این پژوهش سعی بر آن است که با معرفی انواع این حوضچه ها و همچنین مشخصه های تأثیرگذار در انتخاب هر یک از آن ها بر اساس نیازها و شرایط اقلیمی قدم مؤثری برداشته شود.
ارزیابی شرایط متغیرهای موثر بر آسایش بصری نوری در فضاهای آموزشی دانشگاه صنعتی شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
173-182
حوزههای تخصصی:
اهداف: نور روز تاثیر زیادی بر کیفیت فضاهای داخلی و خصوصاً فضاهای آموزشی دارد. در فضاهای آموزشی آسایش بصری در کنار استفاده از نور روز از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو هدف پژوهش حاضر ارزیابی آسایش بصری در کلاس های درس است. روش ها: به منظور ارزیابی آسایش بصری دو شاخص روشنایی و خیرگی در ۹ کلاس درس از سه دانشکده در دانشگاه صنعتی شاهرود بررسی شد. سعی شد تا از هر جهت جغرافیایی حداقل یک نمونه مورد بررسی قرار گیرد. موارد در نرم افزار گرس هاپر و پلاگین هانی بی شبیه سازی و تحلیل شد. یافته ها: ارزیابی شاخص روشنایی در واحد لوکس نشان داد که این شاخص فقط در کلاس ۲ از دانشکده مکانیک مطابق با استاندارد بوده و از نظر شاخص خیرگی نور روز نیز کلاس ۱ دانشکده فنی در ماه بهمن ساعات ۱۰ و ۱۴ در طیف آزاردهنده بوده است. در بقیه کلاس ها خیرگی ناشی از نور انعکاسی و زاویه تابش نامناسب بوده است. نتیجه گیری: نتایج بررسی و تحلیل یافته ها نشان داد در وضع موجود با تغییر در شرایط مکانی متغیرهایی مثل چیدمان صندلی و تابلو نسبت به موقعیت قرارگیری پنجره ها می توان با کنترل سایه اندازی و بهره برداری بهتر برای تعدیل روشنایی تا حد زیادی کیفیت نورپردازی فضاهای داخلی را افزایش داد. همچنین مهم ترین یافته تحقیق این است که طراحی معماری داخلی فضا برای ایجاد ارتباط چیدمان و سرچشمه نور و تابلو توسط افراد متخصص انجام نمی گیرد یا به افراد غیرصاحب نظر سپرده می شود.
واکاوی تاریخ گرایی در کتب تألیفی دهه 80 ه.ش. حوزه معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
103 - 122
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش، پردازش تاریخ گرایی در معماری معاصر ایران است. نشانه های تاریخی در معماری، بارزترین مشخصه تاریخ گرایی در حوزه معاصر است. سؤال پژوهش «چگونگی نمود تاریخ همچنین نشانه های تاریخ گرایی در دوره بندیهای تألیفات معماری معاصر؟» و فرضیه «عینیت یافتن نشانه های تاریخی همچنین امکان دوره بندی آثار معاصر بر اساس شاخصه های تاریخ گرایی» هستند. پژوهش پس از پردازش مفاهیم تاریخ گرایی و جایگاهش در تألیفات، الگویی برای بررسی آثار ارائه می دهد. پژوهش کیفی است با راهبرد تفسیری که با روش تاریخی- انتقادی پس زمینه تاریخِ معماری را بازنمائی و با استفاده از فرایند تاریخ گرایی هِگِل که از روش های تحقیق تاریخی است، دوره بندیهای معاصر را ارزیابی کرده و پس از استنتاج مدلی 3 گانه برای تاریخ گرایی، در راستای پاسخ به سؤالات تحقیق برمی آید. نتیجه اینکه، مجموعاً شش نوع دوره بندی در تألیفات دهه 80 هجری شمسی قابل استخراج است. پنج اثر تألیفی تاریخ گرایی سمبولیک و تنها یک اثر تاریخ گرایی فلسفی دارند.
پیوند فضا و جنسیت بر بستر مدرنیته در شهر و معماری ایران
منبع:
هویت محیط دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
90-103
حوزههای تخصصی:
این نوشتار چکیده ی پژوهشی است جامع که برای بررسی چگونگی پیوند میان فضای کالبدی و ساختار جنسیت در دوره ی مدرنیته در ایران انجام شده است. نگرش انتقادی به دگرگونی های فضایی مدرنیته در شهر و معماری ایران پیوسته به پدیده ی گسست میان فرم و محتوی اشاره کرده است. معماران و پژوهش گران شهری از این پدیده به عنوان یک مسئله در روند پویای دگرگونی های فضای کالبدی/اجتماعی یاد کرده اند. روند تحولات مدرن جامعه که از اواخر قرن نوزدهم در ایران چشمگیر می شود، با کمیت و کیفیت های گوناگون تا به امروز هم چنان ادامه دارد. اگرچه مناسبات اجتماعی/جنسیتی و سازمان فضای کالبدی هریک در روند تحولات تاریخی خود در عصر معاصر دچار گسست شده اند، اما به نظر رسیده و چنین ادعا شده است که این دو پیوند دیرینه ی خود را نیز از دست داده اند. این پژوهش با رویکردی جامعه شناختی به روند دگرگونی های فضای معماری و شهر، بار دیگر پدیده ی گسست این دو منظومه، اجتماعی/جنسیتی از یک سو و فضایی/کالبدی از سوی دیگر را به پرسش می کشد. پاسخ این پرسش با تکیه بر نظریه ی "هویت اجتماعی" گیدنز و "تمایز" بوردیو در چرایی و چگونگی هویت مدرن نهفته است، پاسخی که پیوند تاریخی میان فرم و عملکرد یا فضا و متن را تایید می کند، هویت اجتماعی مدرن در حین تحول و در کنشی متقابل مناسبات اجتماعی/جنسیتی و همچنین اشکال فضایی را، آگاهانه یا ناآگاهانه، دگرگون می کند.
خوانش قرآنی زمینه های معنوی معاد در منظر یادمانی و روایت گر گورستان های متروک درون شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف کلی این تحقیق خوانش زمینه های معنوی معاد در احیای منظر یادمانی و روایت گر گورستان های متروک درون شهری براساس آموزه های قرآنی و روایات ائمه معصومین است. ابزار ها و روش ها: این تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیلی انجام شده و از شیوه های کتابخانه ای و میدانی بوسیله مشاهده و پرسش از جامعه آماری متخصصان دینی و حرفه ای رشته معماری منظر با استفاده از پرسشنامه ساختار یافته، به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. یافته ها: رابطه مکان، منظر و جایگاه مؤلفه های معنایی در خوانش و ادراک منظر با محوریت گورستان و بصورت خاص مسئله ی معاد به عنوان اصلی ترین مؤلفه معنایی در منظر گورستان شناسایی شده است. مسئله معاد مطابق با تفاسیر قرآن کریم و احادیث و نظر فلاسفه، عارفان تشریح شده و چگونگی استفاده از رمزگان های عینی و ذهنی معاد مطابق آیات قرآنی در منظر گورستان های متروک درون شهری بررسی شده است. نتیجه: نتیجه ی به دست آمده از این تحقیق گویای این مهم می باشد که منظرسازی عینی و ذهنی از معاد در آیات قرآن کریم هر کدام به نحوی حاوی مفاهیم و رمزگان های مختلفی هستند که تاثیرات گوناگونی بر مخاطبان می گذارند و لذا استفاده صحیح از آنها در احیای مناظر گورستان های متروک درون شهری می تواند سبب ادراک هر چه بهتر و بیشتر روایت گری و یادآوری این مناظر از معاد در ذهن مخاطبین باشد و در پی آن، سبب ارتباط بیشتر مخاطبان با منظر این مکان ها شود.